eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش پنجم 🌱 راز و رمز آفرينش امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه، به چگونگى
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش پنجم ✅ رمز و راز آفرینش ↩️ اين موضوع، هم اشاره اى است به قدرت پروردگار و هم نظام متين و دقيق آفرينش، که همه موجودات از قوانين معيّنى پيروى مى کنند و سر بر فرمان آن هستند. نه بر اين قوانين پيشى مى گيرند و نه از آن عقب مى افتند. قرآن مجيد در اين باره مى گويد: «ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَآءِ وَ هِىَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَ لِلاَْرْضِ ائِتَيَا طَوْعاً أَوْکَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ; سپس به آفرينش آسمان پرداخت در حالى که به صورت دود بود به آن و به زمين دستور داد: به وجود آييد (و شکل گيريد) خواه از روى اطاعت و خواه اکراه، آنها گفتند ما از روى اطاعت مى آييم (و شکل مى گيريم)».(5) اضافه بر اين، پيامى براى همه انسانها دارد، که هماهنگ با جهان آفرينش، پيرو قوانين الهى باشند; نه بر آن پيشى بگيرند و نه از آن عقب بمانند، تا به سر منزل مقصود برسند و سعادت را در آغوش گيرند. در آخرين بخش از اين فراز، به پنج نکته درباره نظام آفرينش و اسرار جهان خلقت، اشاره مى کند که شايان دقّت و تأمّل است. نخست مى فرمايد: «بدين گونه، موجودات را بى هيچ کژى برپا داشت». (فَأَقَامَ مِنَ الأَشْيَاءِ أَوَدَهَا)(6). سپس مى افزايد: «و راهى را که بايد بپيمايند، معيّن فرمود». (وَ نَهَجَ حُدُودَهَا). آنگاه مى گويد: «با قدرتش در ميان اشياى متضادّ، الفت ايجاد کرد». (وَ لاَءَمَ بِقُدْرَتِهِ بَيْنَ مُتَضَادِّهَا). سپس مى فرمايد: «و آنها را که با يکديگر همگون بودند، پيوند داد». (وَ وَصَلَ أَسْبَابَ قَرَائِنَها). و سرانجام مى فرمايد: «و موجودات جهان را به انواع مختلف، از نظر حدود، اندازه ها، غرائز، و اَشکال و هيئت هاى گوناگون تقسيم نمود». (وَ فَرَّقَهَا أَجْنَاساً مُخْتَلِفَات فِي الْحُدُودِ وَ الأَقْدَارِ، وَالْغرَائِز وَ الْهَيْئَاتِ). بدين ترتيب، نظام آفرينش از هر نظر کامل شد و با تنوّع و کثرتى که در انواع و اجناس آن است همه با هم، تحت يک برنامه و قانون واحد، انجام وظيفه مى کنند. ✍پی نوشت: 5. سوره فصّلت، آيه 11. 6. «اَوَد» به معناى کجى و کج شدن است ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ امام علی علیه السلام: يَتَوَلّى جَميعَ ما يَحتاجُ إليهِ مِن إصلاحِ الثِّيابِ وما يَحتاجُ إلَيهِ مِنَ المَلِكِ فَمَن دونَهُ، مَا استَقامَت أحوالُ العالَمِ بِتِلكَ، ولَا اتَّسَعوا لَهُ، ولَعَجَزوا عَنهُ. ولكِنَّهُ أتقَنَ تَدبيرَهُ لِمُخالَفَتِهِ بَينَ هِمَمِهِم، وكُلَّ ما يَطلُبُ مِمّا تَنصَرِفُ إلَيهِ هِمَّتُهُ مِمّا يَقومُ بِهِ بَعضُهُم لِبَعضٍ، ولِيَستَغنِيَ بَعضُهُم بِبَعضٍ في أبوابِ المَعايِشِ الَّتي بِها صَلاحُ أحوالِهِم خداوند، با تدبير استوار خويش، ميان خواست ها و توانايى هاى آدميان، تفاوت نهاد تا هر يك به كارى بپردازد و [به كمك هم ] نيازهاى خويش را بر آورند و به وسيله يكديگر، امور معاش خود را كه مايه صلاح حالشان است، بچرخانند و هر يك به وسيله ديگرى رفع نياز كند وسائل الشيعه ج ۶ ص ۳۴۱ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: دویست و هشتاد و شش 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ﻭ ﺗﺮﻣﺬﻱ ﻭ ﻧﺴﺎﺋﻲ (ﺑﻄﻮ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: دویست و هشتاد و هفت 🔷 10- ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻫﺮﻳﺮﻩ ﻭ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺷﺪﻩ، ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ، ﺑﺎﻳﻨﻜﻪ: ﺩﺭ ﺭﺟﺐ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺒﻲ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺁﻧﺮﻭﺯ ﺭﺍ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺁﻧﺸﺐ ﺭﺍ ﻗﻴﺎﻡ ﺑﻌﺒﺎﺩﺕ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻛﺴﻴﻜﻪ ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺷﺒﻬﺎ ﻗﻴﺎﻡ ﺑﻌﺒﺎﺩﺕ ﻛﻨﺪ. ﻭ ﺁﻥ (ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯ) ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﻣﺎﻩ ﺭﺟﺐ ﺍﺳﺖ، ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺷﻴﺦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻘﺎﺩﺭ ﮔﻴﻠﺎﻧﻲ (ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﺩﺭ " ﻧﺰﻫﻪ ﺍﻟﻤﺠﺎﻟﺲ " ﺻﻔﻮﺭﻱ ﺟﻠﺪ 1 ﺹ 154 ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ)، ﺩﺭ " ﻏﻨﻴﻪ ﺍﻟﻄﺎﻟﺒﻴﻦ " ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ. 11- ﻣﺎﻩ ﺭﺟﺐ، ﻣﺎﻩ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﺍﺳﺖ، ﻫﺮ ﻛﺲ ﻳﻜﺮﻭﺯ ﺍﺯ ﺁﻧﺮﺍ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ (ﺛﻮﺍﺏ) ﺳﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺛﺒﺖ- ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ، (ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﺩﺭ " ﻧﺰﻫﻪ ﺍﻟﻤﺠﺎﻟﺲ " ﺻﻔﻮﺭﻱ ﺹ 153 ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ) ﮔﻴﻠﺎﻧﻲ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺩﺭ " ﻏﻨﻴﻪ ﺍﻟﻄﺎﻟﺒﻴﻦ " ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ. 12- ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺭﻭﺯ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﺪﺍﺭﺩ، ﮔﻮﺋﻲ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻤﺮ ﺭﺍ ﺭﻭﺯﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ، ﺩﺭ ﺗﻮﺭﺍﺕ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ، ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﺻﻔﻮﺭﻱ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 1 " ﻧﺰﻫﻪ ﺍﻟﻤﺠﺎﻟﺲ " ﺹ 174 ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ. 13- (ﺯﻳﺎﺩﺗﻲ ﭼﺎﭖ ﺩﻭﻡ) ﻫﺮ ﻛﺲ ﻳﻜﺮﻭﺯ ﺍﺯ ﻣﺤﺮﻡ ﺭﺍ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﺪﺍﺭﺩ، ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﺑﻬﺮ ﺭﻭﺯﻩ (ﺛﻮﺍﺏ) ﺳﻲ ﺭﻭﺯ ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺷﺘﻦ، (ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﺣﺎﻓﻆ ﻣﻨﺬﺭﻱ ﺩﺭ " ﺍﻟﺘﺮﻏﻴﺐ " ﻭ ﺍﻟﺘﺮﻫﻴﺐ " ﺟﻠﺪ 2 ﺹ 27 ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ) ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺩﺭ " ﺍﻟﺼﻐﻴﺮ " ﺁﻭﺭﺩﻩ. ﻭ ﺍﻣﺎ ﺭﺩ ﺣﻠﻲ: ﻣﺎ ﺍﺻﻞ ﻣﺴﻠﻤﻲ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﺎﺗﻜﺎﺀ ﺁﻥ ﺯﻳﺎﺩﺗﻲ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻭﺍﺟﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺛﻮﺍﺏ ﻣﺴﺘﺤﺒﺎﺕ ﻟﺎﺯﻡ ﺑﺸﻤﺎﺭﻳﻢ، ﺑﻠﻜﻪ ﺍﻣﺜﺎﻝ ﺍﺣﺎﺩﻳﺜﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺩ ﻧﻘﻀﻲ ﺫﻛﺮ ﺷﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﻣﻜﺎﻥ ﻋﻜﺲ ﻭ ﺣﺘﻲ ﻭﻗﻮﻉ ﺁﻥ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﺋﻲ ﻣﻴﻨﻤﺎﻳﺪ، ﻭ ﺍﺣﺎﺩﻳﺚ ﻭﺍﺭﺩﻩ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﺎﻳﺮ ﺍﻋﻤﺎﻝ (ﻣﺴﺘﺤﺒﻪ) ﺟﺰ ﺭﻭﺯﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺮﻉ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﺮﻏﻴﺐ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲ ﺭﺍ ﺗﺎﻳﻴﺪ ﻭ ﺗﺎﻛﻴﺪ ﻣﻴﻨﻤﺎﻳﺪ، ﻣﻀﺎﻓﺎ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ، ﺍﺻﻮﻟﺎ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻭ ﺛﻮﺍﺏ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻭ ﻣﻘﺘﻀﻴﺎﺕ ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺁﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ، ﻧﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻋﻨﻮﺍﻧﻬﺎﻱ ﻋﺎﺭﺽ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻞ ﻭﺟﻮﺏ ﻭ ﺍﺳﺘﺤﺒﺎﺏ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﻣﺼﺎﻟﺢ ﻣﻘﺮﻭﻥ ﺑﺪﺍﻥ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻣﻘﺮﺭ ﻣﻴﺸﻮﺩ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۲۵ تا ۲۷ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ ج ـ باز مى گوی
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۲۵ تا ۲۷ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ در حدیث دیگرى از على(علیه السلام) شرح مبسوطى درباره اصحاب کهف مى خوانیم که، خلاصه اش چنین است: آنها در آغاز، شش نفر بودند که دقیانوس آنان را به عنوان وزراى خود انتخاب کرده بود، و هر سال یک روز را براى آنها عید مى گرفت. در یکى از سال ها در حالى که روز عید بود، فرماندهان بزرگ لشگر در طرف راست، و مشاوران مخصوص در طرف چپ او قرار داشتند، یکى از فرماندهان به او آگاهى داد که: لشگر ایران وارد مرزها شده است، او آن چنان از شنیدن این خبر ناراحت شد که: بر خود لرزید، و تاج از سرش فرو افتاد. یکى از این وزیران که تملیخا نام داشت در دل گفت: این مرد گمان مى کند خدا است، اگر چنین است، پس چرا این چنین غم زده شد به علاوه او تمام صفات بشرى را دارد؟! وزراى شش گانه او هر روز در منزل یکى جمع مى شدند، و آن روز نوبت تملیخا بود . او غذاى خوبى براى دوستان تهیه دیده بود، ولى با این حال پریشان به نظر مى رسید (و دست به سوى غذا دراز نمى کرد، دوستان از او جویاى حال شدند) گفت: مطلبى در دل من افتاده که مرا از غذا و آب و خواب انداخته است، از ماجرا سئوال کردند. گفت: من در این آسمان بلند پایه که بدون ستون برپا است، و کسى که خورشید و ماه را به صورت دو نشانه روشن در آن به حرکت واداشته، و آن کس که صفحه آن را با ستارگان زینت بخشیده، بسیار اندیشه و مطالعه کردم، سپس، به این زمین نگاه کرده با خود گفتم: چه کسى آن را از آب بیرون آورد و گسترده ساخت؟ و چه کسى اضطراب آن را با کوه ها آرامش بخشید؟ سپس در حال خودم به اندیشه فرو رفتم، و با خود گفتم: چه کسى مرا از حالت جنینى به بیرون رحم مادر فرستاد؟ چه کسى به من از پستان مادر شیر گوارا بخشید و تغذیه نمود؟ و بالاخره چه کسى مرا پرورش داد؟. از مجموع این مسائل، فهمیدم: همه اینها سازنده، آفریدگار و مدبّرى دارد که: او حتماً غیر از دقیانوس است، هم او مالک الملوک است و حاکم بر آسمان ها. هنگامى که این سخنان را با صراحت و خلوص ادا کرد، آنچه از دلش برخاسته بود، بر دل یاران نشست، ناگهان همگى بر پاى او افتادند، بوسه زده گفتند: اللّه به وسیله تو ما را از ضلالت به هدایت دعوت کرده، اکنون بگو چه کنیم ؟!. تملیخا برخاست، مقدارى خرما از باغستانى که داشت، به سه هزار درهم فروخت، پول ها را برداشت، بر اسب ها سوار شدند، و از شهر بیرون راندند. هنگامى که سه میل راه رفتند تملیخا به آنها گفت: برادران! پادشاهى و وزارت گذشت، راه خدا را با این اسب هاى گران قیمت نمى توان پیمود، پیاده شوید تا پیاده این راه را طى کنیم، شاید خداوند گشایشى در کار فرو بسته ما کند. اسب ها را رها کردند، و پیاده به راه افتادند، هفت فرسخ در آن روز با سرعت راه رفتند، اما پاهاى آنها مجروح شد، آن چنان که خون از آن مى چکید!. چوپانى به استقبال آنان آمد، گفتند: اى چوپان آیا جرعه شیر یا آب دارى ما را میهمان کنى؟ چوپان گفت: آنچه دوست دارید دارم، ولى من چهره هاى شما را چهره شاهان مى بینم! اینجا چرا؟ من فکر مى کنم، شما از دقیانوس پادشاه فرار کرده اید. گفتند: اى چوپان! حقیقت این است که ما نمى توانیم دروغ بگوئیم، ولى اگر راست بگوئیم، درد سرى براى ما نمى آفرینى؟ سپس سرگذشت خود را شرح دادند. چوپان، خود را بر دست و پاى آنها افکند و بوسید گفت: برادران! آنچه در دل شما افتاده، در دل من هم افتاده است اما اجازه دهید گوسفندان را به صاحبانش برسانم، و به شما ملحق شوم، آنها قدرى توقف کردند تا او گوسفندان را رسانیده بازگشت، در حالى که سگ او همراهش بود... این جوانان، نگاه به سگ کردند، بعضى گفتند: ترس این هست که او با سر و صداى خود، راز ما را فاش کند، اما هر قدر خواستند او را از خود دور کنند حاضر نشد، گوئى مى گفت: بگذارید من شما را از دشمنان محافظت کنم، (من هم رهرو این راهم!...). این هفت نفر به راه خود ادامه دادند، در حالى که سگ به دنبال آنها روان بود، تا از کوهى بالا رفتند و در کنار غارى قرار گرفتند، بر در غار چشمه ها و درختان میوه اى یافتند، از آن خوردند و سیراب شدند، تاریکى شب که فرا رسید به غار پناه بردند، و سگ بر در غار دست هاى خود را گشود و مراقب بود، در این حال، خداوند به فرشته مرگ دستور قبض ارواح آنها داد (و خواب عمیقى شبیه مرگ بر آنها مسلط شد).(۴) در مورد دقیانوس بعضى از مفسران چنین مى گویند: او امپراطور روم بود و از سال ۴۹ تا ۲۵۱ میلادى حکومت کرد، سخت دشمن مسیحیان بود، و ایشان را آزار و شکنجه مى داد، پیش از این که دولت روم دین عیسى (علیه السلام) را بپذیرد. ✍پی نوشت: ۴ ـ سفینة البحار ، جلد ۲، صفحه ۳۸۲ (ماده فکر). ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا