قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش ششم ⚡️آفرينش آسمانها: امام(عليه السلام) در فراز گذشته از اين خطبه، به کل
📝 شرح و تفسیر خطبه۹۱ بخش ششم
✅ آفرینش آسمان
↩️ در چهارمين جمله اشاره به طرق صعود و نزول فرشتگان به آسمانها کرده، مى فرمايد: «مشکل فرود آمدن فرشتگان را براى ابلاغ فرمان او، و بالا بردن اعمال مخلوقات را به آسمان آسان نمود». (وَ ذَلَّلَ لِلْهَابِطِينَ بِأَمْرِهِ، والصَّاعِديِنَ بِأَعْمَالِ خَلْقِهِ، حُزُونَةَ(7) مِعْرَاجِهَا).
آيا فرشتگان، وجود مادّى هستند و صعود و نزولى نسبت به آسمانها دارند يا اينکه منظور از اين صعود و نزول، صعود و نزول معنوى است؟ «مفسّران نهج البلاغه» تفسيرهاى متفاوتى در اين زمينه دارند. آنچه موافق ظاهر جمله هاى بالا و بسيارى از روايات و حتّى آيات قرآن مجيد است، اين است که آنها وجودات نوريّه اى هستند که در عين لطافت، جنبه جسمانى نيز دارند; هر چند به خاطر همان لطافت، براى ما قابل مشاهده نباشند و در اين صورت صعود و نزول، و رفت و آمد براى آنها تصوّر مى شود.
به خواست خداوند در فراز آينده همين خطبه که پيرامون ملائکه بحث مى کند، سخنان بيشترى در اين زمينه خواهيم داشت.
سؤال ديگرى که در اينجا مطرح مى شود اين است که مگر خداوند مکانى در آسمانها دارد که فرشتگان پيام او را از آسمان بالا به زمين مى آورند و اعمال بندگان را از زمين نزد او به سوى آسمانها مى برند؟ به يقين، چنين چيزى درباره خداوند که مافوق عالم مادّه است و زمان و مکان و اجزايى براى او تصوّر نمى شود، امکان پذير نيست! پس چگونه فرشتگان از نزد او پيام مى آورند و اعمال بندگان نزد او مى برند؟
با توجّه به يک نکته دقيق، پاسخ اين سؤال روشن مى شود و آن اينکه درست است زمين و آسمان همه از مخلوقات خداست، ولى مراکزى در اين جهان مادّه وجود دارد که محل تابش انوار الهى يا به تعبير ديگر، داراى قداست خاصّى است. همان گونه که در روى زمين هم، همه جا شبيه هم نيست; مثلا موسى بن عمران(عليه السلام)براى گرفتن پيام خدا به کوه طور مى رود و پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) در آغاز به غار حرا مى رفت; در حالى که هيچ يک از آنها نزديک تر به خدا از ديگرى نبود، ولى قداست محل سبب مى شود که در مکانهايى همچون طور و حرا و مسجد الحرام و مانند آن انوار الهيّه، بيشتر باشد.
در مورد فرشتگان نيز چنين است که در جهان بالا، مراکز قُدسى وجود دارد که فرشتگان در آن مراکز مقدّس، پيام الهى را درک مى کنند و پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) نيز در معراج به همان مراکز، بلکه بالاتر از آن رسيد و مشمول عنايات بيشترى گرديد و اعمال نيک بندگان نيز در آن مراکز قدس، به وديعت سپرده مى شود و تا روز بازپسين نگهدارى خواهد شد.
سپس امام(عليه السلام) آنچه را در جمله هاى قبل به اجمال بازگو فرمود به تفصيل بيان مى کند و درضمن پنج جمله، مراحل آفرينش آسمانها را شرح مى دهد. نخست مى فرمايد: «به آسمانها در حالى که به صورت دود بود، فرمان داد (فرمانى تکوينى، براى پيمودن مراحل خلقت و تکامل)». (وَ نَادَاهَا بَعْدَ إِذْ هِيَ دُخَانٌ).
اين جمله، در حقيقت اشاره به نخستين مرحله آفرينش جهان است که در قرآن مجيد نيز در آيه 11 سوره «فصّلت» آمده است: «ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّماءِ وَ هِىَ دُخَانٌ; سپس به تدبير آسمان پرداخت، در حالى که به صورت دود بود».(8)
اين همان چيزى است که دانش امروز نيز آن را تأييد مى کند و مى گويد: تمام جهان در آغاز به صورت توده بسيار عظيمى از گاز بود.
در جمله دوّم مى افزايد: «سپس (خلقت وارد مرحله تازه اى شد) و در اين هنگام، بخش هاى مختلف آن پيوند برقرار گشت». (فَالْتَحَمَتْ عُرَى أَشْرَاجِهَا).
✍ پی نوشت:
7. «حُزُونه» (که معناى مصدرى و اسم مصدرى دارد) به معناى خشنونت است و در خطبه بالا اشاره به مشکلات و سختى ها مى باشد.
8. توجّه داشته باشيد که «ثُمَّ» در آيه بالا، به معناى تأخير در بيان است نه تأخير در زمان. بنابراين، دليل بر اين نيست که آفرينش آسمانها بعد از خلقت زمين است. (براى توضيح بيشتر، به تفسير نمونه، ذيل آيه 11 سروه فصّلت مراجعه فرمائيد).
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
🌹 اموات را خوشحال کنیم
🎙پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
مرده در قبر همچون انسانى است كه در حال غرق شدن است و هر لحظه به انتظار رسيدن كمكى است، گاهى چشم به دعاى اين و آن دارد و همين كه مى بيند شخصى در حق او و براى نجات او دعاى خير و استغفارى كرد، از اينكه تمام دنيا را به او بدهند شادتر مى شود.
📚 کتاب معاد، استاد قرائتی
@Nahjolbalaghe2
16.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موعظه
🔺️داستان دلنشین حضرت موسی و بنی اسرائیل و پیامهای امروزی آن
🎥 استاد عالی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: دویست و نود سه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻛﺴﻲ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺍﺳﺘﺤﻘﺎﻕ ﻧ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: دویست و نود چهار
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
📚ﺟﻠﺪ 3
ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺷﻌﺮ ﻭ ﺷﺎﻋﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺣﺪﻳﺚ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮ ﺣﻖ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺗﺸﻮﻳﻖ ﺷﻌﺮﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ، ﺭﻓﺘﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺟﺪ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺷﺎﻥ ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﺍﻧﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻛﺮﻡ (ﺹ) ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺷﺎﻋﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺪﺡ ﭘﺎﻛﺎﻥ ﻭ ﺫﻡ ﻣﺨﺎﻟﻔﻴﻦ ﺗﺸﻮﻳﻖ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ، ﺧﻮﺩ ﺣﻀﺮﺕ ﺷﻌﺮ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻣﻲﺧﻮﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻌﺮ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺷﺎﻋﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ ﺗﺎ ﺷﻌﺮ ﺑﺴﺮﺍﻳﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻧﻜﻪ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﻣﺮﺍﻋﺎﺕ ﻣﻴﻨﻤﻮﺩﻧﺪ ﺍﺭﺝ ﻣﻲﻧﻬﺎﺩ ﻭ ﻣﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﻣﻲﻧﮕﺮﻳﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺷﻌﺮ ﻋﻤﻮﻳﺶ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺑﻲ ﺗﺎﺑﻲ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ. ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻛﻪ ﻃﻠﺐ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺧﺪﺍﻳﺶ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎﺭﻳﺪ، ﭼﻨﻴﻦ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻧﻴﻜﻲ ﺑﺎﺩ، ﺍﮔﺮ ﺍﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﻴﺸﺪ، ﺣﺎﻝ ﻛﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺷﻌﺮﻱ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ؟ ﻋﻤﺮ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﺷﺎﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﻳﺪ: ﻭ ﻣﺎ ﺣﻤﻠﺖ ﻣﻦ ﻧﺎﻗﻪ ﻓﻮﻕ ﻇﻬﺮﻫﺎ ﺍﺑﺮ ﻭ ﺍﻭﻓﻲ ﺫﻣﻪ ﻣﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﻫﻴﭻ ﺷﺘﺮﻱ ﺑﺮ ﭘﺸﺖ ﺧﻮﺩ ﻧﻴﻜﻮﺗﺮ ﻭ ﺑﺎ ﻭﻓﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺣﻤﻞ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻛﺮﻡ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻳﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﻋﻤﻮﻳﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﺍﺯ ﺣﺴﺎﻥ ﺑﻦ ﺛﺎﺑﺖ ﺍﺳﺖ، ﺳﭙﺲ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺑﺮﺧﻮﺍﺳﺖ ﻭ ﻋﺮﺽ
ﻛﺮﺩ ﺷﺎﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﻳﺪ: ﻭ ﺍﺑﻴﺾ ﻳﺴﺘﺴﻘﻲ ﺍﻟﻐﻤﺎﻡ ﺑﻮﺟﻬﻪ ﺭﺑﻴﻊ ﺍﻟﻴﺘﺎﻣﻲ ﻋﺼﻤﻪ ﻟﻠﺎﺭﺍﻣﻞ ﺗﻠﻮﺫﺑﻪ ﺍﻟﻬﻠﺎﻙ ﻣﻦ ﺁﻝ ﻫﺎﺷﻢ ﻓﻬﻢ ﻋﻨﺪﻩ ﻓﻲ ﻧﻌﻤﻪ ﻭ ﻓﻮﺍﺿﻞ " ﺳﻔﻴﺪﺭﻭﺋﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻳﻤﻦ ﺭﻭﻱ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﺑﺮ ﻃﻠﺐ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﻴﺸﻮﺩ " [ ﺻﻔﺤﻪ 12] " ﺍﻭ (ﻣﺤﻤﺪ) ﭘﻨﺎﻩ ﻳﺘﻴﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻴﻮﻩ ﺯﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ " "ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ ﺩﺭ ﺳﺨﺘﻲ ﻭ ﺩﺭﻣﺎﻧﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﻦ ﭘﺮ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺍﻭ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﻩ ﻣﻴﺸﻮﻧﺪ ". ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺭﻱ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﺷﻌﺮ ﺍﺑﻮﻃﺎﻟﺐ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺷﺨﺼﻲ ﺍﺯ ﻃﺎﺋﻔﻪ ﻛﻨﺎﻧﻪ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺩﻩ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ: " ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺗﻮﺭﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﭙﺎﺱ ﺗﻮ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺮ ﻣﺎﺳﺖ. ﭼﻪ، ﺑﻪ ﻣﻴﻤﻨﺖ ﺭﻭﻱ ﻣﺤﻤﺪ، ﺑﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﺳﻴﺪﻳﻢ. ﺍﻭ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻧﻲ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺭﺣﻤﺖ ﺣﻖ، ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎﺭﺩ. ﻟﺤﻈﻪ ﺍﻱ ﭼﻨﺪ ﻧﮕﺬﺷﺖ، ﻛﻪ ﺩﺍﻧﻪﻫﺎﻱ ﺩﺭ ﻓﺎﻡ ﺑﺎﺭﺍﻥ، ﺑﺮ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺭﻳﺨﺖ " " ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺑﺎﺭﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﻣﺴﻴﻞﻫﺎ ﺑﺠﻮﺷﺶ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺣﺘﻲ
ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺑﻠﻨﺪ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﻣﻀﺮ ﺭﺍ ﺳﻴﺮﺍﺏ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ. ﭘﺲ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ، ﭼﻮﻧﺎﻧﻜﻪ ﻋﻤﻮﻳﺶ ﻭﺻﻒ ﺍﻭ ﮔﻮﻳﺪ، ﺩﺍﺭﺍﻱ ﺁﺑﺮﻭﺋﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺍﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻳﺰﺵ ﻣﻴﺎﻭﺭﺩ، ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺒﻲ ﺍﺳﺖ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻭ ﺁﻧﻬﻢ ﺧﺒﺮﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻲﺷﻨﻮﻳﻢ ". ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﺮﺣﺒﺎ ﺍﻱ ﻛﻨﺎﻧﻲ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺑﻴﺖ ﺷﻌﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﻫﺪ. ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ، ﭼﻮﻥ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻜﺸﺘﻪ ﮔﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﺁﻏﺸﺘﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﺑﻪ ﺍﺑﻲ ﺑﻜﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﮔﺮ ﻋﻤﻮﻳﻢ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻣﻲﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮﻫﺎﻱ ﻣﺎ، ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻧﺎﻣﻲ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﻥ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۲۸ تا ۳۱ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🌧 شأن نزول: مفسر
اهمیت موضوع فوق به قدرى است که قرآن در آیه بعد، با صراحت به پیامبر(صلى الله علیه وآله) چنین مى گوید: بگو این برنامه من است و این حقیقتى است از سوى پروردگارتان، هر کس مى خواهد ایمان بیاورد و این حقیقت را پذیرا شود، و هر کس مى خواهد کافر گردد (وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ).
اما بدانید این ظالمان دنیاپرست که با زندگى مرفه و زرق و برق و زینت هایشان، لبخند تمسخر به لباس پشمینه سلمان ها و بوذرها مى زنند، عاقبت شوم و تاریکى دارند; چرا که: ما براى این ستمگران آتشى فراهم کرده ایم که سراپرده اش آنها را از هر سو احاطه کرده است (إِنّا أَعْتَدْنا لِلظّالِمِینَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها).
آرى، آنها در این زندگى دنیا، هر گاه تشنه مى شدند صدا مى زدند، و خدمتکاران انواع نوشابه ها را در برابرشان، حاضر مى کردند ولى در جهنم هنگامى که تقاضاى آب مى کنند آبى براى آنها مى آورند، همچون فلز گداخته! که اگر نزدیک صورت شود صورت ها را بریان مى کند ! (وَ إِنْ یَسْتَغِیثُوا یُغاثُوا بِماء کَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ).(۵)
چه بد نوشیدنى است ؟! (بِئْسَ الشَّرابُ)!
و دوزخ چه بد جایگاه محل اجتماعى است ؟! (وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً).(۶)
فکر کنید آبى که اگر نزدیک صورت شود، حرارتش صورت را بریان مى کند آیا قابل خوردن است؟
این به خاطر آن است که: در دنیا انواع نوشابه هاى گوارا و خنک مى نوشیدند، در حالى که آتش به دل محرومان و مستضعفان مى زدند، این همان آتش است که در اینجا بدین صورت، تجسم یافته است!.
عجیب این که: قرآن در اینجا براى ثروتمندان ظالم، و دنیاپرستان بى ایمان، تشریفاتى در جهنم همانند تشریفات این جهان، قائل شده است ولى، با این تفاوت که: در دنیا سُرادِق یعنى خیمه هاى بلند ( سُرادِق در اصل از کلمه فارسى سراپرده گرفته شده است) و اشرافى دارند که: فقیران را در آن راهى نیست و محل عیش و نوش و باده گسارى است اما در آنجا خیمه هاى عظیمشان از شعله هاى آتش سوزان دوزخ است !
در اینجا در سراپرده هایشان انواع مشروبات وجود دارد، همین که ساقى را صدا مى کنند، جامهائى از شراب هاى رنگارنگ، پیش روى آنها حاضر مى نمایند، در دوزخ نیز ساقى و آورنده نوشیدنى دارند، اما چه آبى؟ آبى همچون فلز گداخته! آبى به داغى اشک سوزان یتیمان، و آه آتشین مستمندان! آرى هر چه آنجا است تجسمى است از آنچه اینجا است! (پناه بر خدا).
* * *
و از آنجا که روش قرآن، یک روش آموزنده تطبیقى است، پس از بیان اوصاف و همچنین کیفر دنیا پرستان خودخواه، به بیان حال مؤمنان راستین و پاداش هاى فوق العاده ارزنده آنها مى پردازد، نخست: به صورت مختصر و بعد نسبتاً مشروح و چنین مى گوید:
آنها که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، ما پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهیم کرد کم باشد یا زیاد، کلى باشد یا جزئى، از هر کس، در هر سن و سال، و در هر شرایط (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ إِنّا لانُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً).
* * *
آنان کسانى هستند که بهشت هاى جاویدان از آن آنها است (أُولئِکَ لَهُمْ جَنّاتُ عَدْن).
باغ هائى از بهشت که نهرها از زیر درختان و قصرهایش جارى است (تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الاْ َنْهارُ).
آنها با دستبندهائى از طلا آراسته اند (یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَب).(۷)
و لباس هاى فاخرى به رنگ سبز از حریر نازک و ضخیم در بر مى کنند (وَ یَلْبَسُونَ ثِیاباً خُضْراً مِنْ سُنْدُس وَ إِسْتَبْرَق).
در حالى که بر تخت ها و کرسى ها تکیه زده اند (مُتَّکِئِینَ فِیها عَلَى
الاْ َرائِکِ).(۸)
وه! چه پاداش خوبى است ؟ (نِعْمَ الثَّوابُ).
و چه جمع نیکوئى از دوستان ؟! (وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً).
✍پی نوشت:
۵ ـ مُهْل (بر وزن قفل) چنان که راغب در مفردات گوید، به معنى دُرد ته نشین شده روغن است، که معمولاً چیز آلوده و کثیف و بد طعمى است، ولى، جمعى دیگر از مفسران به معنى هر گونه فلز گداخته تفسیر کرده اند، و ظاهر جمله یَشْوِی الْوُجُوهَ (صورت ها را بریان مى کند) در اینجا معنى دوم را مى رساند.
۶ ـ مُرْتَفَق از ماده رفق و رفیق است یعنى محل اجتماع دوستان.
۷ ـ أَساوِرَ جمع اسوره (بر وزن مشورة) و آن نیز، به نوبه خود جمع سوار (بر وزن غبار و کتاب) است و در اصل، از کلمه فارسى دستوار یعنى دستبند گرفته شده، و بعد از آن که معرّب گردیده از آن فعل هاى عربى نیز مشتق شده است.
۸ ـ أَرائِک جمع اریکه به تختى مى گویند که اطراف آن از هر طرف به صورت سایبان پوشانیده شده، و در اصل به گفته راغب از اراک که نام درخت معروفى است گرفته شده; چرا که گاهى عرب ها از این درخت، سایبان هاى مخصوصى مى ساختند و یا از اروک که به معنى اقامت و توقف است مى باشد.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2