قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۱ الی ۶ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🤲 دعاى گیراى زکر
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۱ الی ۶
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ خداوندا او را مورد رضایت خویش قرار ده بدون شک این جمله اشاره به صفات معنوى آن وارث است.
۲ ـ در آیات آینده وقتى خدا بشارت تولد یحیى را به او مى دهد، مقامات معنوى عظیم از جمله، مقام نبوت را براى او ذکر مى کند.
۳ ـ در سوره آل عمران آیه ۳۸ هنگامى که انگیزه زکریا را براى تقاضاى فرزند شرح مى دهد، اشاره مى کند: او زمانى به این فکر افتاد که مقامات مریم را مشاهده کرد که به لطف پروردگار غذاهاى بهشتى در برابر محراب عبادتش نمایان مى شد. (هُنالِکَ دَعا زَکَرِیّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ).
۴ ـ در پاره اى از احادیث، از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مطلبى نقل شده که: تأیید مى کند ارث در اینجا اشاره به جنبه معنوى است، خلاصه حدیث چنین است:
امام صادق(علیه السلام) از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند: عیسى بن مریم(ع) از کنار قبرى گذشت که صاحب آن در عذاب بود، سال آینده نیز عبورش از آنجا افتاد، ملاحظه کرد که صاحب قبر در عذاب نیست، از پروردگارش در این زمینه سؤال کرد، وحى الهى به او فرستاده شد که صاحب این قبر فرزند صالحى داشته است جاده اى را اصلاح کرده و یتیمى را پناه داده، خداوند او را به خاطر عمل فرزندش بخشیده است، سپس پیامبر(ص) فرمود: میراث خداوند بزرگ به بنده مؤمنش این است که: فرزندى به او بدهد که بعد از وى مطیع فرمان خدا باشد.
پس از آن امام صادق(ع) به هنگام نقل این حدیث آیه مربوط به زکریا را تلاوت فرمود: هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ .
و اگر گفته شود: ظاهر کلمه ارث همان ارث اموال است در جواب خواهند گفت: این ظهور قطعى نیست; چرا که در قرآن کراراً در ارث معنوى استعمال شده است (مانند آیه ۳۲ سوره فاطر و آیه ۵۳ سوره مؤمن).
به علاوه، به فرض که خلاف ظاهر باشد با وجود قرائن فوق، مشکلى نخواهد بود.
ولى طرفداران نظر اول، مى توانند: این استدلالات را پاسخ گویند که مشغله فکرى زکریا پیامبر بزرگ الهى، مساله اموال به صورت یک مطلب شخصى نبود بلکه، به صورت یک منبع فساد یا صلاح براى جامعه بود; زیرا همان گونه که در بالا گفته شد، هدایا و نذرهاى فراوانى براى احبار مى آوردند که به دست زکریا سپرده مى شد، و شاید اموالى نیز از طرف همسرش که از دودمان سلیمان بود باقى مانده بود، بدیهى است وجود یک شخص ناصالح در رأس آنها سبب مفاسد عظیمى مى شد و این بود که زکریا را نگران ساخت.
و اما صفات معنوى که براى یحیى(علیه السلام) در این آیات و آیات دیگر قرآن ذکر شده نه تنها منافاتى با این مساله ندارد، بلکه، هماهنگ با آن است; چرا که او مى خواست این ثروت عظیم به دست یک مرد الهى بیفتد و از آن در مسیر سعادت جامعه بهره بگیرد.
اما به عقیده ما، اگر از مجموع مباحث فوق چنین نتیجه بگیریم که ارث در اینجا مفهوم وسیعى دارد که، هم ارث اموال را شامل مى شود، و هم ارث مقامات معنوى را، مطلب خلافى نخواهد بود; چرا که براى هر طرف قرائنى وجود دارد و با توجه به آیات قبل و بعد، و مجموعه روایات، این تفسیر کاملاً نزدیک به نظر مى رسد.
اما جمله: إِنِّی خِفْتُ الْمَوالِىَ مِنْ وَرائِی: من از بستگانم بعد از خودم بیمناکم با هر دو معنى سازگار است; چرا که اگر افراد فاسدى صاحب اختیار آن اموال مى شدند، به راستى نگران کننده بود، و نیز اگر رهبرى معنوى مردم به دست افراد ناصالح مى افتاد، آن نیز بسیار مایه نگرانى بود، بنابراین، خوف زکریا در هر دو صورت قابل توجیه است.
حدیث معروف بانوى اسلام فاطمه زهرا(علیها السلام) نیز با این معنى سازگار مى باشد.
۲ ـ در جمله إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِیّاً این سؤال براى مفسران مطرح شده که: نادى به معنى دعا با صداى بلند است، در حالى که خَفِىّ به معنى آهسته و مخفى است و این دو با هم سازگار نیست.
ولى، با توجه به این نکته که خَفِىّ به معنى آهسته نیست، بلکه به معنى پنهان است بنابراین، ممکن است زکریا در خلوتگاه خود، آنجا که کسى غیر از او حضور نداشته خدا را با صداى بلند خوانده باشد.
و بعضى گفته اند: این تقاضاى او در دل شب بوده است آنگاه که مردم در خواب آرمیده بودند.
بعضى، نیز جمله: فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْراب: زکریا از محراب خود بیرون آمد و به سراغ قومش رفت را که در آیات آینده خواهد آمد، دلیل بر وقوع این دعا در خلوتگاه گرفته اند.
۳ ـ جمله: وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ: فرزندى به من عنایت کن که از آل یعقوب ارث ببرد به خاطر آن است که: همسر زکریا خاله مریم مادر عیسى(علیه السلام)بود، و نسب آن زن به یعقوب مى رسید; زیرا او از دودمان سلیمان ابن داود است که او از فرزندان یهودا پسر یعقوب بوده است.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۶۵ 🔷 راه خودسازی ✅ بهترين راه ادب آموزى خويشتن: امام(عليه السلام) در اين گفتا
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۶۵
✅ راه خود سازی
↩️ سپس امام(عليه السلام) در سومين نكته مى فرمايد: «براى تأديب خويشتن همين بس كه از آنچه براى ديگران نمى پسندى بپرهيزى»; (وَكَفَى أَدَباً لِنَفْسِكَ تَجَنُّبُكَ مَا كَرِهْتَهُ لِغَيْرِكَ).
هيچ انسانى به كمال نمى رسد مگر اين كه در اصلاح عيوب خويش بكوشد ولى شناخت عيوب غالباً مشكل است. اى بسا انسان براثر حب ذات نه تنها عيب خود را نمى بيند بلكه ممكن است آن را نشانه حسن بشمارد; ولى در برابر ديگران چنين نيست; عيوب آن ها را با تمام ريزه كارى ها مى بيند و گاه زبان به انتقاد از اين و آن مى گشايد.
بنابراين بهترين و عاقلانه ترين راه براى شناخت عيوب خويشتن اين است كه انسان آنچه را براى ديگران عيب مى شمرد از خود دور سازد و ديگران را مقياس و معيار براى سنجش حال خويشتن قرار دهد. آيا راهى بهتر از اين براى اصلاح نقاط ضعف يافت مى شود؟
ولى نمى توان انكار كرد كه افرادى هستند كه صفات يا اعمالى را به ديگران خرده مى گيرند اما آن را براى خود مى پسندند و به فرموده اميرمؤمنان(عليه السلام) در حكمت 349 اين ها احمق واقعى هستند: «وَ مَنْ نَظَرَ فِى عُيوبِ النَّاسِ فَأَنْكَرَهَا ثُمَّ رَضِيهَا لِنَفْسِهِ فَذَلِكَ الاَْحْمَقُ بِعَينِه». اين سخن شبيه چيزى است كه در ميان اديبان، معروف است كه از لقمان پرسيدند: ادب را از كه آموختى؟ گفت: از بى ادبان، هرچه از ايشان در نظرم ناپسند آمد از آن پرهيز كردم.
ريشه اين معنا نيز در قرآن مجيد وجود دارد
"ريشه اين معنا نيز در قرآن مجيد وجود دارد آن جا كه مى فرمايد: «(أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ); آيا مردم را به نيكى (و ايمان به پيامبرى كه صفات او آشكارا در تورات آمده) دعوت مى كنيد، اما خودتان را فراموش مى نماييد؟».
اشاره به اين كه نبايد تنها نيكى را به ديگران توصيه كرد و پرهيز از زشتى ها را درباره ديگران مورد توجه قرار داد بلكه خود انسان اولويت دارد.
*
نكته:
خداوند در انسان غريزه اى آفريده كه براى حفظ و صيانت او و رسيدن به كمالاتش نقش بسيار مهمى دارد و به يك معنا از مهمترين مواهب الهى است و آن اين كه انسان خود را دوست مى دارد و به همين دليل به سراغ اطاعت فرمان خدا و پرهيز از گناه مى رود تا به كمال معنوى برسد و از پاداش هاى الهى در قيامت بهره مند شود و از عذاب و كيفر او در امان بماند.
انسان به دنبال علم و دانش مى رود و انگيزه اصلى او حب ذات است چراكه علم را كمال خويشتن مى بيند. براى رسيدن به مواهب مادى و پيشرفت در امور اقتصادى تلاش مى كند زيرا آن ها را ابزارى براى كمال مادى يا معنوى خود مى بيند.
اگر انسان ها از كشور خويش دفاع مى كنند، همسر و فرزند خود را دوست دارند، براى حفظ آبروى خود مى كوشند، همه اين ها سرچشمه اى در حب ذات دارد و اگر روزى اين علاقه از او برچيده شود نشاطِ حيات در او خاموش مى گردد و به موجودى عاطل و باطل تبديل مى شود.
ولى همين حب ذات اگر به صورت افراطى درآيد بزرگ ترين بلاى جان انسان است و نتيجه آن، خودخواهى و خودپسندى و خودبرتربينى، فراموش كردن ديگران، توقعات بى جا، نديدن صفات زشت در خويشتن و در نتيجه سقوط از مقام انسانيت است.
آنچه امام(عليه السلام) در جمله مذكور به آن هشدار مى دهد اشاره به همين نكته است، مى فرمايد: ممكن است حب ذات مانع از اين گردد كه عيوب خويشتن را ببينى; مشاهده كن درباره ديگران چه مى گويى و چه امورى را بر آنان خرده مى گيرى و عيب مى دانى همان را براى خويش عيب و نقص بدان. اين در حقيقت راهى است براى فرار از آثار سوء حب ذات افراطى.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه 🔷 حکمت : ۳۶۳ ✅ اسلام ناب علوی @Nahjolbalaghe2
156-حکمت364و365-استاد نظافت.mp3
9.83M
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
🔷 حکمت های: ۳۶۴ و ۳۶۵
@Nahjolbalaghe2
🎙 تفسیر صوتی آیات ۱ تا ۶ سوره مبارکه مریم
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی👇
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام حسین علیه السلام؛
🔸️إِيّاك اَنْ تَكُونَ مِمّنْ يَخَافُ عَلَى الْعِبَادِ مِنْ ذُنُوبِهِمْ وَيَاْمَنُ الْعُقُوبَةَ مِنْ ذَنْبِهِ؛
🔹️ امام حسين (علیه السلام ) فرمودند:
🔸️مبادا از كسانى باشى كه از گناه ديگران بيمناكند، و از كيفر گناه خود آسوده خاطرند.
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🔴 تاثیر اکراه و اجبار در تربیت فرزندان
🎥 دکتر رفیعی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و چهل و نه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ 1 - ﻃﺒﺮﻱ ﺩﺭ ﺹ 146 ﺟ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: سیصد و پنجاه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
3- ﮔﻨﺠﻲ ﺩﺭ " ﺍﻟﻜﻔﺎﻳﻪ " ﺹ 119 ﺣﺪﻳﺚ ﻳﺰﻳﺪ ﺑﻦ ﺷﺮﺍﺣﻴﻞ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 4- ﺍﺑﻦ ﺻﺒﺎﻍ ﻣﺎﻟﻜﻲ ﺩﺭ " ﻓﺼﻮﻝ " ﺹ 122 ﺑﻄﻮﺭ ﺍﺭﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺑﻌﻠﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﻋﻠﻲ ﺗﻮ ﻭ ﺷﻴﻌﻴﺎﻧﺖ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﺻﺤﺮﺍﻱ ﻣﺤﺸﺮ ﻣﻲﺷﻮﻳﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﻭ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ
[ جلد۳ﺻﻔﺤﻪ 97]
ﻭﻟﻲ ﺩﺷﻤﻨﺎﻧﺖ ﺧﺸﻤﮕﻴﻦ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ.
5- ﺣﻤﻮﺋﻲ ﺩﺭ " ﻓﺮﺍﺋﺪ " ﺑﺪﻭ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺯ ﺍﺑﺮ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺩﺭ ﺷﺎﻥ ﻋﻠﻲ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﻭ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﻣﻲﺩﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﻭﻱ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﻣﻲﺷﺪﻧﺪ ﻣﻲﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺧﻴﺮ ﺍﻟﺒﺮﻳﻪ (ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ) ﺁﻣﺪ. 6- ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ ﺩﺭ " ﺻﻮﺍﻋﻖ " ﺹ 96 ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﺁﻳﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﻣﻲ ﺷﻤﺮﺩ ﭼﻨﻴﻦ ﮔﻮﻳﺪ: ﺁﻳﻪ ﻳﺎﺯﺩﻫﻢ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺍﺳﺖ: ﺍﻥ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﺁﻣﻨﻮﺍ ﻭ ﻋﻤﻠﻮﺍ ﺍﻟﺼﺎﻟﺤﺎﺕ ﺍﻭﻟﺌﻚ ﻫﻢ ﺧﻴﺮ ﺍﻟﺒﺮﻳﻪ0 7 - ﺣﺎﻓﻆ ﺟﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺯﺭﻧﺪﻱ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻬﻤﺎ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺭﻭﺍﺕ ﺁﻥ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻛﺎﻣﻞ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ: ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻛﺮﻡ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻥ ﺗﻮ ﻭ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﺗﻮ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺍﻧﺖ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﻭ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺷﺪ، ﺩﺷﻤﻨﺎﻧﺖ ﺧﺸﻤﮕﻴﻦ ﻭ ﻋﺼﺒﺎﻧﻲ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﻲﺁﻳﻨﺪ. ﻋﻠﻲ ﮔﻔﺖ: ﺩﺷﻤﻦ ﻣﻦ ﻛﻴﺴﺖ: ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻧﻜﺲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻴﺰﺍﺭﻱ ﺟﻮﻳﺪ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻟﻌﻦ ﮔﻮﻳﺪ. ﺳﭙﺲ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﮕﻮﻳﺪ ﺭﺣﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﺎ
(ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﺭﺣﻤﺖ ﻛﻨﺪ) ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯﺩ. 8- ﺟﻠﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺳﻴﻮﻃﻲ ﺩﺭ " ﺍﻟﺪﺭ ﺍﻟﻤﻨﺜﻮﺭ " ﺟﻠﺪ ﺷﺸﻢ ﺹ 376 ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ ﺑﺎ ﺳﻨﺪﻱ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺍﺯ ﺟﺎﺑﺮ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﺎ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺍﻛﺮﻡ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻭ ﻋﻠﻲ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﺁﻧﻜﺲ ﻛﻪ ﺟﺎﻧﻢ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺍﻳﻦ ﺷﺨﺺ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺍﻧﺶ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ. ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﺁﻳﻪ: ﺍﻥ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﺁﻣﻨﻮﺍ ﻭ ﻋﻤﻠﻮﺍ ﺍﻟﺼﺎﻟﺤﺎﺕ ﺍﻭﻟﺌﻚ ﻫﻢ ﺧﻴﺮ ﺍﻟﺒﺮﻳﻪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۱ الی ۶ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ خداوندا او را
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۷ الی ۱۱
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
✅ زکریا به آرزوى خود رسید
این آیات، استجابت دعاى زکریا را در پیشگاه پروردگار، استجابتى آمیخته با لطف و عنایت ویژه او بیان مى کند، و با این جمله شروع مى شود اى زکریا ما تو را بشارت به پسرى مى دهیم که نامش یحیى است، پسرى که همنامى براى او پیش از این قرار نداده ایم (یا زَکَرِیّا إِنّا نُبَشِّرُکَ بِغُلام اسْمُهُ یَحْیى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیّاً).
چه جالب است: خدا دعاى بنده اش را این چنین بپذیرد، و با بشارت دادن او را از انجام خواسته اش آگاه سازد، و در برابر درخواست فرزند، پسرى به او بدهد، و نام پسر را نیز خودش بگذارد، و اضافه کند، این فرزند از جهاتى بى سابقه است.
زیرا جمله لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیّاً گرچه ظاهراً به این معنى است: تا کنون کسى هم نام او نبوده است، ولى، از آنجا که نام به تنهائى دلیل بر شخصیت کسى نیست، معلوم مى شود: این اسم، اشاره به مسمى است، یعنى کسى که داراى امتیازاتى همچون او باشد، قبلاً نبوده است، چنان که راغب در کتاب مفردات صریحاً همین معنى را انتخاب کرده است.
بدون شک، قبل از یحیى پیامبران بزرگى بودند، حتى بالاتر از او، ولى هیچ مانعى ندارد که یحیى ویژگى هائى داشته است مخصوص خودش، چنان که بعداً به آن اشاره خواهد شد.
* * *
اما زکریا، که اسباب ظاهر را براى رسیدن به چنین مطلوبى مساعد نمى دید از پیشگاه پروردگار تقاضاى توضیح کرده:
گفت: پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندى نصیب من شود، در حالى که همسر من نازا است و من نیز از نظر سن و سال به حدّى رسیده ام که فرتوت و افتاده شده ام (قالَ رَبِّ أَنّى یَکُونُ لِی غُلامٌ وَ کانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیّاً).
عاقِر در اصل از واژه عقر به معنى ریشه و اساس یا به معنى حبس است، و این که: به زنان نازا عاقر مى گویند، به خاطر آن است که کار آنها از نظر فرزند به پایان رسیده، یا این که تولد فرزند در آنها محبوس شده است.
عِتِىّ به معناى کسى است که بر اثر طول زمان، اندامش خشکیده شده همان حالتى که در سنین بسیار بالا براى انسان پیدا مى شود.
* * *
اما به زودى زکریا در پاسخ سؤالش این پیام را از درگاه خداوند دریافت داشت: فرمود: مطلب همین گونه است که پروردگار تو گفته، و این بر من آسان است (قالَ کَذلِکَ قالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ).(۱)
این مسأله عجیبى نیست که از پیرمردى همچون تو و همسرى ظاهرا نازا فرزندى متولد شود من تو را قبلاً آفریدم در حالى که هیچ نبودى (وَ قَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَکُ شَیْئاً).
خدائى که توانائى دارد از هیچ، همه چیز بیافریند، چه جاى تعجب که در این سن و سال و این شرائط، فرزندى به تو عنایت کند.
بدون شک، بشارت دهنده و گوینده سخن در آیه نخست، خداوند است، ولى در این که گوینده سخن در آیه سوم مورد بحث (قالَ کَذلِکَ قالَ رَبُّکَ) کیست؟
بعضى آن را سخن فرشتگان مى دانند که وسیله بشارت به زکریا بودند و آیه ۳۹ سوره آل عمران را مى توان گواه بر آن دانست: فَنادَتْهُ الْمَلائِکَةُ وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى:
فرشتگان به زکریا ندا دادند در حالى که او در محراب ایستاده و مشغول نماز بود که: خدا تو را به یحیى بشارت مى دهد .
ولى ظاهر این است که: گوینده تمام این جمله ها خداوند است و دلیلى ندارد ما آنها را از ظاهرش تغییر دهیم، و اگر فرشتگان واسطه بشارت بوده اند، هیچ مانعى ندارد که خداوند اصل پیام را به خود نسبت دهد، به خصوص که در آیه ۴٠ همان سوره آل عمران مى خوانیم: قالَ کَذلِکَ اللّهُ یَفْعَلُ ما یَشاءُ: خدا این گونه هر چه را بخواهد انجام مى دهد .
✍پی نوشت:
۱ ـ معروف در میان مفسران این است که جمله کَذلِک در تقدیر الأَمْرُ کَذلِک بوده، یعنى مطلب همین گونه است.
این احتمال نیز وجود دارد که کَذلِک با جمله بعد پیوند داشته باشد و مفهومش چنین مى شود: این گونه پروردگار تو گفته است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَىٰ لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا
اى زکریا! ما تو را به پسرى بشارت مى دهیم که نامش «یحیى» است. و پیش از این، همنامى براى او قرار نداده ایم.
(مریم/۷)
*
قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا
گفت: «پروردگارا! چگونه براى من پسرى
خواهد بود؟! در حالى که همسرم نازاست، و من نیز به سبب پیرى ناتوان شده ام!»
(مریم/۸)
*
قَالَ كَذَٰلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا
فرمود: «این گونه است. پروردگارت گفته این کار بر من آسان است. و قبلاً تو را آفریدم در حالى که چیزى
نبودى!»
(مریم/۹)
*
قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً ۚ قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا
عرض کرد: «پروردگارا! نشانه اى براى من قرار ده!» فرمود: «نشانه تو این است که سه شبانه روز قدرت تکلّم با مردم را نخواهى داشت. در حالى که سالم هستى.»
(مریم/۱۰)
*
فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَىٰ إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا
او از
محراب عبادت به سوى مردم بیرون آمد. و با اشاره به آنها گفت:
«(به شکرانه این موهبت،) صبح و شام (خدا را) تسبیح گویید.»
(مریم/۱۱)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۶۵ ✅ راه خود سازی ↩️ سپس امام(عليه السلام) در سومين نكته مى فرمايد: «براى تأدي
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۶۶
🔷 لزوم عمل به دانسته ها
آنجا كه علم فرار مى كند!
در همين باره قرآن مجيد مى فرمايد: «(ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُون); سپس سرانجام كسانى كه اعمال بد مرتكب شدند به جايى رسيد كه آيات خدا را تكذيب كردند و آن را مسخره نمودند!».[1]
اين آيه به وضوح مى گويد: گنهكاران در عاقبت، كارشان به جايى مى رسد كه آيات الهى را نيز تكذيب مى كنند بلكه آن را به سخريه مى گيرند.
بنابراين اگر بخواهيم علم ما تبديل به جهل نشود و در مبانى علمى خود ترديد نكنيم بايد به آنچه مى دانيم جامه عمل بپوشانيم تا علم ما تبديل به يك علم پايدار گردد.
اصولاً علم ـ به خصوص در ارتباط با فروع دين و مسائل اخلاقى ـ جنبه مقدميت دارد يعنى مقدّمه اى است براى عمل و تكامل انسان از اين طريق و مى دانيم اگر تمام مقدمات براى انجام كارى آماده باشد و كار انجام نشود مقدمات ارزشى ندارد.
لذا اميرمؤمنان(عليه السلام) در خطبه 110، عالم بى عمل را به منزله جاهل بى خبر شمرده است و مى فرمايد: «وَ إِنَّ الْعَالِمَ بِغَيرِ عِلْمِهِ كَالْجَاهِلِ الْحَائِرِ الَّذِى لاَ يسْتَفِيقُ مِنْ جَهْلِهِ; بَلِ الْحُجَّةُ عَلَيهِ أعْظَمُ، وَ الحَسْرَةُ لَهُ أَلْزَمُ، وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَلْوَمُ; به يقين، عالمى كه به غير علمش عمل مى كند، همچون جاهل سرگردانى است كه هرگز از جهل خويش بيرون نمى آيد; بلكه حجّت بر او عظيم تر، حسرتش پايدارتر و سرزنش او در پيشگاه خدا سزاوارتر است!».
اين نكته نيز قابل توجه است كه علم مراتبى دارد. در مرحله سطحى ممكن است آثار عملى از خود نشان ندهد ولى اگر به مرحله يقين قطعى كه در درون جان انسان نفوذ دارد برسد توأم با عمل است. آيا كسى كه يقين به سوزندگى آتش دارد هرگز دست خود را در آن فرو مى كند؟ و يا كسى كه يقين به مسموم بودن غذايى دارد آن را تناول مى كند؟
ازهمين رو اميرمؤمنان على(عليه السلام) در حكمت 92 مى فرمايد: «أَوْضَعُ الْعِلْمِ مَا وُقِفَ عَلَى اللِّسَانِ وَ أَرْفَعُهُ مَا ظَهَرَ فِى الْجَوَارِحِ وَ الاَْرْكَانِ; پست ترين مرحله علم آن است كه تنها بر زبان باشد و برترين آن، آن است كه در اعضا و اركان وجود انسان آشكار گردد».
نكته ديگر اين كه عمل به علم گاه سبب توسعه علم مى شود مثلاً كسى كه مى داند تواضع خوب است به خصوص در برابر استاد و تواضع پيشه كند اى بسا علوم بيشترى را از استاد خود فرامى گيرد.
همچنين كسى كه مى داند عبادات واجب الهى لازم العمل است و به آن عمل مى كند نورانيت علم در قلب او فزون تر مى شود.
ازاين رو در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «مَنْ عَمِلَ بِمَا يعْلَمُ وَرَّثَهُ اللَّهُ عِلْمَ مَا لَمْ يعْلَمْ; كسى كه عمل كند به چيزى كه مى داند خداوند دانشى را كه نمى داند به او تعليم مى كند».[2]
راغب اصفهانى در مقدمه تفسير خود حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) به اين صورت نقل مى كند: «قالتِ الحكمةُ: مَن أرادَنى فَلْيَعملْ بأحسَنِ ما عَلِمَ، ثمّ تَلا (الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ); دانش مى گويد هركس طالب من است به بهترين چيزهايى كه مى داند عمل كند. سپس امام(عليه السلام) اين آيه را تلاوت فرمود: بندگان حقيقى من همان كسانى هستند كه سخنان را مى شنوند و از نيكوترين آن ها پيروى مى كنند».[3]
اين سخن را با حديثى از حضرت مسيح(عليه السلام) پايان مى دهيم; فرمود: «لَيْسَ بِنافِعِكَ أن تَعْلَمَ ما لَمْ تَعْمَلْ إنَّ كثرةَ العِلمِ لا يَزيدُكَ إلاّ جَهلاً إذا لَمْ تعمَلْ بِه; علمى كه با آن عمل نباشد براى تو سودمند نيست و كثرت علم در صورتى كه خالى از عمل باشد چيزى جز بر جهل تو نمى افزايد»[4]. [5]
*
پی نوشت:
[1]. روم، آيه 10.
[2]. بحارالانوار، ج 40، ص 128.
[3]. زمر، آيه 18.
[4]. مجموعه ورّام، ج 1، ص 64.
[5]. سند گفتار حكيمانه: اين گفتار حكيمانه را مرحوم كلينى در روايتى در كافى از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده است و همچنين ابن كثير در كتاب البداية و النهاية از امام على بن ابى طالب(عليه السلام) با تفاوتى روايت كرده است. در غررالحكم نيز روايتى شبيه به اين روايت آمده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 267.) اضافه مى كنيم كه در غرر دو روايت نقل شده كه يكى از آن دو عين همان چيزى است كه در نهج البلاغه آمده و ديگرى متفاوت است. در يكى چنين مى خوانيم: «العلم مقرون بالعمل فمن علم عمل» و در ديگرى مى خوانيم: «العلم يهتف بالعمل فإن أجابه و إلا ارتحل». (غررالحكم، احاديث 142 و 143)"
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
🎙 تفسیر صوتی آیات ۷ تا۱۱ سوره مبارکه مریم
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی👇
#در_محضر_اهل_بیت
🟢 قال المهدی علیهالسلام:
🔵 رَحْمَةَ رَبِّکُمْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ وَ أَنَا تِلْکَ الرَّحْمَةُ
🔴 رحمت و مهربانی خدا همه چیز را فرا گرفته است و من همان مهربانی خدا هستم
📚 بحار الأنوار، ج۵۳، ص ۱۱
#امام_زمان
@Nahjolbalaghe2
575_36237246516469.mp3
1.37M
#موعظه
🔴 ضرر قضا شدن نماز صبح
🎙حجت الاسلام رفیعی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و پنجاه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی 3- ﮔﻨﺠﻲ ﺩﺭ " ﺍﻟﻜﻔﺎﻳﻪ " ﺹ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: سیصد و پنجاه و یک
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ 9- ﺍﺑﻦ ﻋﺪﻱ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺑﺎ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺭﻭﺍﺕ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. [ ﺻﻔﺤﻪ 98] ﻛﻪ ﮔﻮﻳﺪ: ﭼﻮﻥ ﺁﻳﻪ: ﺍﻥ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﺁﻣﻨﻮﺍ ﻭ ﻋﻤﻠﻮﺍ ﺍﻟﺼﺎﻟﺤﺎﺕ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺍﻛﺮﻡ ﺑﻌﻠﻲ (ﻉ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺗﻮ ﻭ ﺷﻴﻌﻴﺎﻧﺖ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﻭ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺷﺪ. 10- ﺍﺑﻦ ﻣﺮﺩﻭﻳﻪ ﺍﺯ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ: (ﻭ ﺑﻌﺪ ﺣﺪﻳﺚ ﻳﺰﻳﺪ ﺑﻦ ﺷﺮﺍﺣﻴﻞ ﺭﺍ ﺑﻬﻤﺎﻥ ﻟﻔﻈﻲ ﻛﻪ ﺩﺭﻓﻮﻕ ﺫﻛﺮ ﺷﺪ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ). 11- ﺷﺒﻠﻨﺠﻲ ﺩﺭ " ﻧﻮﺭ ﺍﻟﺎﺑﺼﺎﺭ " ﺹ 78 ﻭ 112 ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺑﺎ ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻠﻤﺎﺕ ﻭ ﺍﻟﻔﺎﻇﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﺻﺒﺎﻍ ﻣﺎﻟﻜﻲ
ﺫﻛﺮ ﺷﺪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 10- ﻭ ﺍﻟﻌﺼﺮ ﺍﻥ ﺍﻟﺎﻧﺴﺎﻥ ﻟﻔﻲ ﺧﺴﺮ ﺍﻟﺎ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﺁﻣﻨﻮﺍ ﻭ ﻋﻤﻠﻮﺍ ﺍﻟﺼﺎﻟﺤﺎﺕ. ﺳﻮﺭﻩ ﺍﻟﻌﺼﺮ ﺗﺮﺟﻤﻪ - ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﻋﺼﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺯﻳﺎﻧﻜﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﺟﺰ ﻛﺴﺎﻧﻴﻜﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪﻭ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻴﺪﻫﻨﺪ. ﺟﻠﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺳﻴﻮﻃﻲ ﺩﺭ " ﺍﻟﺪﺭ ﺍﻟﻤﻨﺜﻮﺭ " ﺟﻠﺪ ﺷﺸﻢ ﺹ 396 ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺑﻦ ﻣﺮﺩﻭﻳﻪ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻗﺮﺁﻥ: ﻭ ﺍﻟﻌﺼﺮ ﺍﻥ ﺍﻟﺎﻧﺴﺎﻥ ﻟﻔﻲ ﺧﺴﺮ ﻛﻪ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺯﻳﺎﻧﻜﺎﺭ ﺍﺑﻮﺟﻬﻞ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﻟﺎ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﺁﻣﻨﻮﺍ ﻭ ﻋﻤﻠﻮﺍ ﺍﻟﺼﺎﻟﺤﺎﺕ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ ﻭ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﻨﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2