eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و چهل و چهار 🔷 ↩️ ﺳﺨﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺷﺮﻳﻒ ﺭﺿﻲ ﺷﮕﻔﺘﺎ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﻧﺎﺑﻐﻪ، ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺷﺎﻡ ﺷﺎﻳﻊ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺷﻮﺥ ﻭ ﻣﺰﺍﺣﻢ، ﻭ ﻫﺮﺯﻩ ﺩﺭﺍ ﻭ ﺑﻮﺍﻟﻬﻮﺱ. ﭼﻪ ﻧﺎﺭﻭﺍ ﺳﺨﻨﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻳﻦ ﺳﺨﻨﺶ ﺧﻮﺩ ﮔﻨﺎﻫﻜﺎﺭ ﺍﺳﺖ. ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﺳﺨﻦ، ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺩﺭﻭﻍ ﺍﺳﺖ، ﺍﻭ ﺩﺭ ﮔﻔﺘﺎﺭﺵ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻭﻋﺪﻩ ﺍﺵ ﺗﺨﻠﻒ ﻣﻲ‌ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﺍﮔﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻗﺴﻢ ﻣﻲ‌ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﻘﺎﺿﺎﺋﻲ ﺷﻮﺩ ﺑﺨﻞ ﻣﻲ‌ﻭﺭﺯﺩ ﺩﺭ ﻋﻬﺪ ﻭ ﭘﻴﻤﺎﻧﺶ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭ ﻧﻴﺴﺖ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺟﻨﮓ ﺧﻮﺏ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﻲ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻴﻨﻜﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮﻫﺎ ﺑﻜﺎﺭ ﺍﻓﺘﺪ ﻭ ﺯﺩ ﻭ ﺧﻮﺭﺩ ﺩﺭﮔﻴﺮ ﺷﻮﺩ، ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﻧﻘﺸﻪ ﻭ ﺗﺪﺑﻴﺮﺵ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﻋﻮﺭﺕ ﻭ ﺳﺮﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻲ ﺩﺭﻳﻎ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﺳﺎﺯﺩ. ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻳﺎﺩ ﻣﺮﮒ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﻫﺮﺯﻩ ﺩﺭﺍﺋﻲ ﻭ ﺑﺎﺯﻳﮕﺮﻱ ﺑﺎﺯ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭﻟﻲ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻲ ﺍﺯ ﺍﻣﺮ ﺁﺧﺮﺕ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺣﻖ ﺑﺎﺯ ﻣﻲ‌ﺩﺍﺭﺩ، ﺑﺎ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻴﻌﺖ ﻧﻜﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺷﺮﻁ ﻧﻤﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻋﻮﺍﻳﺪ ﻭ ﺛﺮﻭﺗﻲ ﻛﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﻲ‌ﺁﻳﺪ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﻬﻴﻢ ﻛﻨﺪ0 ﺳﺨﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺍﺑﻦ ﻗﺘﻴﺒﻪ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﻭﻫﺐ ﮔﻮﻳﺪ: ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ (ﺭﺽ) ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ: ﺷﮕﻔﺘﺎ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﻧﺎﺑﻐﻪ ﺍﻭ ﻣﻲ‌ﭘﻨﺪﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺷﻮﺥ ﻭ ﻣﺰﺍﺡ ﻭ ﻫﺮﺯﻩ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺑﻴﻬﻮﺩﻩ ﺳﺮﺍﻳﻢ ﻭﻩ ﭼﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﻧﺎﺭﻭﺍﺋﻲ ﻫﻤﺎﻧﺎﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ، ﺳﺨﻦ ﺩﺭﻭﻍ ﺍﺳﺖ. ﺍﻭ (ﻋﻤﺮﻭ) ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﻃﻠﺐ ﻛﻨﺪ ﺑﺎ [ ﺻﻔﺤﻪ 235] ﻗﺴﻢ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻣﻲ‌ﺳﺎﺯﺩ ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻡ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ ﻭ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭼﻴﺰﻱ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺷﻮﺩ ﺑﺨﻞ ﻣﻲ‌ﻭﺭﺯﺩ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺟﻨﮓ ﻣﺮﺩﻱ ﺍﺳﺖ ﺳﺨﺘﮕﻴﺮ ﻭ ﭘﺮ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺗﺎ ﻣﺎﺩﺍﻣﻲ ﻛﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮﻫﺎ ﺑﻜﺎﺭ ﻧﻴﻔﺘﺎﺩﻩ ﻭﻟﻲ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺯﺩ ﻭ ﺧﻮﺭﺩ ﺩﺭﮔﻴﺮ ﺷﻮﺩ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺣﻴﻠﻪ ﻭ ﻧﻴﺮﻧﮕﺶ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻭﺍﮊﮔﻮﻥ ﺳﺎﺯﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺳﺮﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﺯ ﺣﻤﻠﻪ ﺧﻠﻖ ﺷﻮﺩ. ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﺴﺖ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺳﺎﺯﺩ0 ﺳﺨﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺪﺭﺑﻪ ﺩﺭ ﻣﺤﻀﺮ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﭘﻴﺶ ﺁﻣﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺷﮕﻔﺘﺎ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﻧﺎﺑﻐﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﭘﻨﺪﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺷﺎﻳﻊ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻣﺰﺍﺡ ﻭ ﻫﺮﺯﻩ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺑﻮﺍﻟﻬﻮﺳﻢ ﻭﻩ ﭼﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﻧﺎﺭﻭﺍﺋﻲ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺩﺭﻭﻏﺘﺮﻳﻦ ﺁﻧﺴﺖ، ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺍﻭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﺑﺮﺍﻡ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭼﻴﺰﻱ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺷﻮﺩ ﺑﺨﻞ ﻣﻲ‌ﻭﺭﺯﺩ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺷﺮﺍﺭﻩ ﺟﻨﮓ ﺯﺑﺎﻧﻪ ﻛﺸﺪ ﻭ ﺷﻤﺸﻴﺮﻫﺎ ﺑﻜﺎﺭ ﺍﻓﺘﺪ ﻫﻤﻪ ﻫﻤﺶ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻇﺎﻫﺮ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺳﺮﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺣﻤﻠﻪ ﺟﻨﮕﺠﻮﻳﺎﻥ ﻛﻨﺪ. ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻫﻠﺎﻙ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺳﺎﺯﺩ . ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۹۲ الی ۹۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ بعضى از مفسرا
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۹۲ الی ۹۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✔️نکته ها: ۱ ـ در برابر حوادث سخت، باید سخت ایستاد روش موسى(علیه السلام) در برابر انحراف گوساله پرستى بنى اسرائیل، روشى است قابل اقتباس براى هر زمان و هر مکان در زمینه مبارزه با انحرافات سخت و پیچیده. اگر موسى(علیه السلام) مى خواست تنها با اندرز، موعظه و مقدارى استدلال، جلو صدها هزار گوساله پرست بایستد، مسلماً کارى از پیش نمى برد، او مى بایست در اینجا در برابر سه جریان، قاطعانه بایستد: در مقابل برادرش. در مقابل سامرى. و در مقابل گوساله پرستان. اول از برادرش شروع کرد، محاسن او را گرفته کشید و بر سر او فریاد زد و در حقیقت محکمه اى براى او تشکیل داد (هر چند سرانجام بى گناهى او بر مردم ثابت شد) تا دیگران حساب خود را برسند. آنگاه به سراغ عامل اصلى توطئه یعنى سامرى رفت، او را به چنان مجازاتى محکوم نمود که از کشتن بدتر بود، طرد از جامعه، منزوى ساختن او و تبدیل او به یک وجود نجس و آلوده که همگان باید از او فاصله بگیرند و تهدید او به مجازات دردناک پروردگار. سپس به سراغ گوساله پرستان بنى اسرائیل آمد، و به آنها حالى کرد که: این گناه شما به قدرى بزرگ است که براى توبه کردن از آن راهى جز این نیست که شمشیر در میان خود بگذارید و گروهى با دست یکدیگر کشته شوند، و این خون هاى کثیف از کالبد این جامعه بیرون ریزد. و جمعى از گنهکاران به دست خودشان اعدام شوند، تا براى همیشه این فکر انحرافى خطرناک از مغز آنها بیرون رود که، شرح این ماجرا را در جلد اول، ذیل آیات ۵۱ تا ۵۴ سوره بقره تحت عنوان یک توبه بى سابقه بیان کرده ایم. به این ترتیب، نخست به سراغ رهبر جمعیت رفت تا ببیند او قصورى در کار خود کرده یا نه، بعد از ثبوت برائت او، به سراغ عامل فساد، و سپس به سراغ طرفداران و هواخواهان فساد رفت. * * * ۲ ـ سامرى کیست؟ اصل لفظ سامرى در زبان عبرى، شمرى است، و معمول است هنگامى که الفاظ عبرى به لباس عربى در مى آیند، حرف شین به حرف سین تبدیل مى گردد، چنان که موشى به موسى و یشوع به یسوع تبدیل مى گردد. سامرى منسوب به شمرون بوده، و شمرون فرزند یشاکر چهارمین نسل یعقوب (علیه السلام) است. و از اینجا روشن مى شود، خرده گیرى بعضى از مسیحیان به قرآن مجید که: قرآن سردمدار گوساله پرستى زمان موسى(علیه السلام) را سامرى، منسوب به شهر سامره معرفى کرده، در صورتى که سامره در آن زمان اصلاً وجود نداشته بى اساس است; زیرا چنان که گفتیم: سامرى منسوب به شمرون است نه سامره .(۷) به هر حال، سامرى مرد خودخواه، منحرف، و باهوشى بود که با جرأت و مهارت مخصوصى با استفاده از نقاط ضعف بنى اسرائیل، توانست چنان فتنه عظیمى که سبب گرایش اکثریت قاطع به بت پرستى بود، ایجاد کند و چنان که دیدیم کیفر این خودخواهى و فتنه انگیزى خود را نیز در همین دنیا دید. ✍ پی نوشت: ۷ ـ اعلام القرآن ، صفحه ۳۵۹. ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۴بخش سوم 💎 دنیا فرصتی برای عمل ✅ تا مى توانيد عمل کنيد! امام(عليه السلام) در
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۵ ☀️بعثت پیامبر، درمان جاهلیت 🔭 خطبه در يك نگاه: هدف از بيان اين خطبه، ذكر عظمت اسلام از يك سو، و عظمت آورنده آن از سوى ديگر است؛ چرا كه در خطبه، وضع مردم قبل و بعد از ظهور اسلام با هم مقايسه شده است و از اين مقايسه به خوبى مى توان فهميد كه تا چه حد، كار پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله عظمت دارد كه آن جامعه فوق العاده منحطّ جاهلى را به جامعه مترقّى و نوين اسلامى تبديل كرد. نورى که در تاريکى درخشيد: بارها در نهج البلاغه امام(عليه السلام) به تشريح وضع زمان جاهليّت عرب پرداخته و با تعبيراتى روشن، ترسيم زنده اى از آن زمان کرده است; تا نسلِ جديد عصر آن حضرت - که زمان جاهليّت را درک نکرده بودند - به عظمت انقلاب اسلامى پى برند و بدانند چه کار بزرگى انجام شده است و نيز از اين طريق، به مقام والاى پيامبر (صلى الله عليه وآله) آشناتر شوند; چرا که ايجاد چنين تحوّل عظيمى اراده اى آهنين، استقامتى بى نظير و تدبيرى بسيار عالى و برنامه اى روشن لازم دارد، که پيامبر اکرم (صلى الله عليه وآله) واجد همه آنها بود. امام(عليه السلام) در اين خطبه، ضمن هفت جمله وضع عصر جاهليّت را کاملا تبيين مى کند. در نخستين و دومين جمله چنين مى فرمايد: «خداوند او را زمانى مبعوث کرد که مردم در حيرت و گمراهى سرگردان بودند و در فتنه ها غوطه ور». (بَعَثَهُ وَ النَّاسُ ضُلاَّلٌ فِي حَيْرَة، وَ حَاطِبُونَ فِي فِتْنَة). بى شک، ضلالت و گمراهى اگر توأم با سرگردانى نباشد، ممکن است انسان خود را از آن نجات دهد; مانند کسى که راه را گم کرده و از قرائن، طريق نجات را به دست مى آورد; بدبختى آنجا است که گمراهى با حيرت و سرگردانى همراه باشد و مردم در دوران جاهليّت چنين بودند. «حَاطِب» به کسى گفته مى شود که هيزم جمع آورى کند. مردم عصر جاهليّت، در عين گرفتارى در ميان شعله هاى فتنه، همواره هيزم بر آتش آن مى افزودند و مشکل عظيم آنها همين بود که هيزم آور فتنه ها بودند. در سومين و چهارمين جمله مى افزايد: «هوا و هوس هاى سرکش آنها را به خود جلب کرده، و تکبّر و خودبرتربينى آنها را به پرتگاه افکنده بود». (قَدِ اسْتَهْوَتْهُمُ الأَهْوَآءُ، وَ اسْتَزَلَّتْهُمُ الْکِبْرِيَاءُ). بديهى است حاکميّت هوا و هوس، جامعه را به پرتگاه مى کشاند و هنگامى که خود بزرگ بينى به آن افزوده شود، مردم را در پرتگاه ساقط مى کند. در سه جمله آخر مى فرمايد: «جاهليّت شديد، آنها را سبک مغز ساخته و در ناپايدارى امور و بلاى جهل حيران و سرگردان بودند». (وَ اسْتَخَفَّتْهُمُ الْجَاهِليَّةُ الْجَهْلاَءُ; حَيَارَى فِي زَلْزَال مِنَ الأَمْرِ، وَ بَلاَء مِنَ الْجَهْلِ). به اين ترتيب، ريشه اصلى بدبختى آنها جهل و گمراهى وهواپرستى و فتنه گرى و تکّبر بود; صفات زشت و ناپسندى که هر يک از آنها در جامعه اى پيدا شود، براى سقوط آن کافى است; تا چه رسد که همه آنها يکجا جمع باشد! از اينجا روشن مى شود که مشکلات عصر جاهليّت تا چه اندازه زياد، و پيچيده و نگران کننده بود و نيز روشن مى شود کسى که بر آنها غلبه يافت، به يقين مؤيَّد به تأييدات الهى و امدادهاى غيبى بوده است. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) : ✍ اَلصّادِقُ عَلى شَفا مَنْجاةٍ وَكَرامَةٍ وَالْكاذِبُ عَلى شُرُفِ مَهْواةٍ وَمَهانَةٍ 🖌 راستگو در آستانه نجات و بزرگواری است و دروغگو در لبه پرتگاه و خواری. 📚 نهج البلاغه ، خطبه۸۶ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓ مردم دوست ندارید خدا شما را بیامرزد؟ ✅راهکار میانبر برای مغفرت 🎥دکتر رفیعی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و چهل و چهار 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﺳﺨﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻪ ﺭﻭﺍ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و چهل و چهار 🔷 ↩️ ﺳﺨﻨﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺍﻣﻴﺮﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺎﻡ ﺩ ﺭﺟﻨﮓ ﺻﻔﻴﻦ ﻗﺮﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻧﻴﺰﻩ‌ﻫﺎ ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﺟﻨﮕﺠﻮﻳﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﻜﻢ ﻗﺮﺁﻥ ﺩﻋﻮﺕ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮﻳﻦ ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ‌ﺍﻡ ﺍﻣﺎ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ، ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ، ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻣﻌﻴﻂ، ﺣﺒﻴﺐ ﺑﻦ ﻣﺴﻠﻤﻪ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺳﺮﺡ، ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻧﻪ ﺍﻫﻞ ﺩﻳﺎﻧﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﻱ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻣﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻣﻲ‌ﺷﻨﺎﺳﻢ ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﻛﻮﺩﻛﻴﺸﺎﻥ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﺣﺪ ﻣﺮﺩﻱ ﺭﺳﻴﺪﻧﺪ ﺑﺎﺯ ﻳﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻛﻮﺩﻛﻲ ﻭ ﻣﺮﺩﻱ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ، (ﺩﻋﻮﺕ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺣﻜﻢ ﻗﺮﺁﻥ) ﺳﺨﻦ ﺣﻘﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺑﺎﻃﻞ ﻭ ﻧﺎﺭﻭﺍ ﺷﺪﻩ، ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍﺑﻠﻨﺪ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﺷﻨﺎﺳﻨﺪ [ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۲۳۶] ﻭ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻲ‌ﺑﻴﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻗﺮﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻧﻴﺰﻩ‌ﻫﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺟﺰ ﻣﻜﺮ ﻭ ﺣﻴﻠﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻧﻴﺴﺖ. ﺳﺨﻦ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺍﺯ ﻋﻠﻲ ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﻣﺴﻌﻮﺩﻱ ﮔﻮﻳﺪ: ﻳﻮﻧﺲ ﺑﻦ ﺍﺭﻗﻢ ﺑﻦ ﻋﻮﻑ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻱ ﺳﺎﻟﺨﻮﺭﺩﻩ ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﺑﻜﺮﺑﻦ ﻭﺍﺋﻞ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ: ﻣﺎﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺻﻔﻴﻦ ﺑﺎ ﻋﻠﻲ ﺑﻮﺩﻳﻢ، ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺗﻜﻪ ﭘﺎﺭﻩ ﺍﻱ ﺳﻴﺎﻩ ﻭ ﻣﺮﺑﻊ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻧﻴﺰﻩ ﺍﻱ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻧﻤﻮﺩ، ﮔﺮﻭﻫﻲ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻳﺘﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﻴﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺎﻳﻊ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺭﺳﻴﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻳﺎ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﻴﺪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻳﺖ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ، ﺍﻳﻦ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ (ﺍﻳﻦ ﺩﺷﻤﻦ ﺧﺪﺍ) ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻛﻴﺴﺖ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﻣﻘﺮﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﭙﺬﻳﺮﺩ؟ ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪ! ﻣﻘﺮﺭﺍﺕ ﻭ ﺷﺮﺍﺋﻂ ﺁﻥ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺷﺮﻃﺶ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺁﻥ ﺑﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻲ ﺟﻨﮓ ﻧﻜﻨﻲ ﻭ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻪ ﻛﺎﻓﺮﻱ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻧﻨﻤﺎﺋﻲ، ﻋﻤﺮﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺸﺮﻛﻴﻦ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺁﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﻣﻲ‌ﺟﻨﮕﺪ ﺑﺎﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻱ ﻛﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺷﻜﺎﻓﺘﻪ ﻭ ﺭﻭﻳﺎﻧﺪﻩ ﻭ ﺍﻳﻨﻬﻤﻪ ﺧﻠﻖ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻩ ﺍﻥ! ﺑﻠﻜﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﺑﻪ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﻛﻔﺮ ﻭ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﺧﻮﺩ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﺍﺷﺘﻦ! ﻫﻤﻴﻨﻜﻪ ﻳﺎﺭﺍﻧﻲ ﻭ ﻫﻤﻜﺎﺭﺍﻧﻲ ﻳﺎﻓﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﻭ ﻋﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺘﻨﺪ، ﺟﺰ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻇﺎﻫﺮ ﺗﺮﻙ ﻧﻜﺮﺩﻥ! ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
كَذَٰلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ ۚ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِن لَّدُنَّا ذِكْرًا این گونه از اخبار پیشین براى تو بازگو مى کنیم. و ما از نزد خود، ذکرى [= قرآن ] به تو دادیم. (طه/۹۹) *** مَّنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْرًا هرکس از آن روى گردان شود، روز قیامت بار سنگینى (از گناه) بر دوش خواهد داشت! (طه/۱۰۰) * خَالِدِينَ فِيهِ ۖ وَسَاءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِمْلًا در حالى که جاودانه در آن خواهند ماند. و بد بارى است براى آنها در روز قیامت! (طه/۱۰۱) * يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ ۚ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا روزى که در «صور» دمیده مى شود. و مجرمان را با بدنهاى کبود، در آن روز جمع مى کنیم! (طه/۱۰۲) * يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا آنها آهسته با هم گفتگو مى کنند. (بعضى مى گویند:) شما فقط ده روز (در عالم برزخ) درنگ کردید. (طه/۱۰۳) * نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا ما به آنچه آنها مى گویند آگاهتریم، هنگامى که نیکو روش ترین آنها مى گوید: «شما تنها یک روز درنگ کردید.» (طه/۱۰۴) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۹۲ الی ۹۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✔️نکته ها: ۱ ـ
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۹۹ الی ۱۰۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔴 بدترین بارى که بر دوش مى کشند! با این که در آیات گذشته ـ که پیرامون تاریخ پر ماجراى موسى(علیه السلام) و بنى اسرائیل و فرعونیان و سامرى سخن مى گفت ـ بحث هاى گوناگونى به تناسب، در لابلاى آیات بیان شد، در عین حال، پس از پایان گرفتن این بحث ها یک نتیجه گیرى کلّى نیز قرآن روى آن مى نماید و مى گوید: این چنین اخبار گذشته را براى تو (یکى بعد از دیگرى) بازگو مى کنیم (کَذلِکَ نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْباءِ ما قَدْ سَبَقَ). آنگاه اضافه مى کند: ما از ناحیه خود قرآنى به تو دادیم (وَ قَدْ آتَیْناکَ مِنْ لَدُنّا ذِکْراً). قرآنى که مملوّ است از درس هاى عبرت، دلائل عقلى، اخبار آموزنده گذشتگان و مسائل بیدارکننده آیندگان. اصولاً قسمت مهمى از قرآن مجید، بیان سرگذشت پیشینیان است ذکر این همه تاریخ گذشتگان در قرآن که یک کتاب انسان ساز است بى دلیل نیست، دلیلش بهره گیرى از جنبه هاى مختلف تاریخ آنها، عوامل پیروزى و شکست، اسباب سعادت و بدبختى و استفاده از تجربیات فراوانى است که در لابلاى صفحات تاریخ آنها نهفته شده است. به طور کلّى، از مطمئن ترین علوم، علوم تجربى است که در آزمایشگاه به تجربه گذارده مى شود، و نتائج عینى آن مشهود مى گردد. تاریخ، آزمایشگاه بزرگ زندگى انسان ها است و در این آزمایشگاه سربلندى و شکست اقوام، کامیابى و ناکامى ها، خوشبختى ها و بدبختى ها همه، و همه به آزمایش گذارده شده است و نتایج عینى آن در برابر چشم ما قرار دارد. و ما مى توانیم بخشى از مطمئن ترین دانش هاى خود را در زمینه مسائل زندگى از آن بیاموزیم. به تعبیر دیگر، حاصل زندگى انسان ـ از یک نظر ـ چیزى جز تجربه نیست و تاریخ در صورتى که خالى از هر گونه تحریف باشد، محصول زندگى هزاران سال عمر بشر است که یک جا در دسترس مطالعه کنندگان قرار داده مى شود. به همین دلیل، امیر مؤمنان على(علیه السلام) در اندرزهاى حکیمانه اش به امام مجتبى(علیه السلام) مخصوصاً روى این نکته تکیه کرده مى فرماید: أَیْ بُنَیَّ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أَکُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کانَ قَبْلِی فَقَدْ نَظَرْتُ فِی أَعْمالِهِمْ وَ فَکَّرْتُ فِی أَخْبارِهِمْ وَ سِرْتُ فِی آثارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ کَأَحَدِهِمْ بَلْ کَأَنِّی بِما انْتَهى إِلَیَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلى آخِرِهِمْ فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذلِکَ مِنْ کَدَرِهِ وَ نَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِهِ فَاسْتَخْلَصْتُ لَکَ مِنْ کُلِّ أَمْر نَخِیلَهُ: پسرم! درست است که من به اندازه همه کسانى که پیش از من مى زیسته اند عمر نکرده ام، اما در کردار آنها نظر افکندم، و در اخبارشان تفکر نمودم، و در آثارشان به سیر و سیاحت پرداختم، تا بدانجا که همانند یکى از آنها شدم، بلکه گوئى به خاطر آنچه از تاریخشان به من رسیده، با همه آنها از اول جهان تا امروز بوده ام، من قسمت زلال و مصفاى زندگى آنان را از بخش کدر و تاریک باز شناختم، سود و زیانش را دانستم، و از میان تمام آنها قسمت هاى مهم و برگزیده را برایت خلاصه نمودم .(۱) بنابراین: تاریخ آئینه اى است که گذشته را نشان مى دهد، و حلقه اى است که امروز را با دیروز متصل مى کند، و عمر انسان را به اندازه خود بزرگ مى نماید! تاریخ معلمى است که رمز عزت و سقوط امت ها را بازگو مى کند، به ستمگران اخطار مى دهد، سرنوشت شوم ظالمان پیشین که از آنها نیرومندتر بودند مجسم مى سازد، به مردان حق بشارت مى دهد، به استقامت دعوت مى کند، و آنها را در مسیرشان دلگرم مى سازد. تاریخ چراغى است که مسیر زندگى انسان ها را روشن مى سازد، و جاده ها را براى حرکت مردم امروز باز و هموار مى کند. تاریخ تربیت کننده انسان هاى امروز، و انسان هاى امروز، سازنده تاریخ فردایند. خلاصه تاریخ یکى از اسباب هدایت الهى است. ولى اشتباه نشود به همان اندازه که بیان یک تاریخ راستین، سازنده و تربیت کننده است، تاریخ هاى ساختگى و تحریف یافته، فوق العاده مایه گمراهى است و به همین دلیل، آنها که دل هاى بیمارى دارند، همیشه سعى کرده اند با تحریف تاریخ، انسان ها را فریب دهند و از راه خدا بازدارند و نباید فراموش کنیم که تحریف در تاریخ فراوان است.(۲) ذکر این نکته نیز لازم است که ذکر در اینجا و در بسیارى دیگر از آیات قرآن، اشاره به خود قرآن است; چرا که آیاتش موجب تذکر و یادآورى و بیدارى و هشیارى است. * * * ✍ پی نوشت: ۱ ـ نهج البلاغه ، نامه ۳۱ (از بخش نامه ها). ۲ ـ در زمینه تاریخ و اهمیت آن در آغاز سوره یوسف ، و پایان آن (جلد ۹، صفحه ۲۹۲ و جلد دهم، صفحه ۱٠٠)، و همچنین ذیل آیه ۱۲٠ سوره هود (جلد ۹، صفحه ۲۸۳) بحث کرده ایم. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
20.Taha.99-103.mp3
4.26M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۹۹ الی ۱۰۴ سوره مبارکه طه مفسّر : حجت‌الاسلام‌والمسلمین قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۸۳ ✅تلاش بر طاعت و دوری از معصیت ↩️ "اميرمؤمنان(عليه السلام) در جمله دوم از گف
📝ترجمه و شرح حکمت ۳۸۴ 🔸 نکوهش اعتماد به دنیا و کوتاهی در عمل سه نكته حكيمانه: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اشاره به سه نكته مى كند كه هركدام حكمت مستقلى است. نخست مى فرمايد: «اعتماد به دنيا با وجود آنچه با چشم خود از (تحولات و دگرگونى هاى) آن مشاهده مى كنى جهل و نادانى است»; (الرُّكُونُ إِلَى الدُّنْيَا مَعَ مَا تُعَايِنُ مِنْهَا جَهْلٌ). همه افراد، بدون استثنا يا در تواريخ خوانده اند و يا درباره پيشينيان شنيده اند و يا با چشم خود ديده اند كه افراد قدرتمند يا ثروتمند و پرتوان ناگهان قدرت و ثروت و توان خود را از دست داده و به صورت فردى ضعيف و ناتوان درآمده اند. يك روز امير بود و فرداى آن اسير است، يك روز جوانى نيرومند و فردا بيمار ناتوانى در بستر، يك روز ثروتمند و روز ديگر فقيرى نيازمند. با اين تحولات سريع و دگرگونى هايى كه در امور دنيا مى بينيم اگر به امكانات آن اعتماد كنيم آيا نشانه جهل و نادانى نيست؟ عاقل كسى است كه دل به دنيا نبندد هر چند از امكانات فراوانى برخوردار باشد. اين گونه افراد آسوده زندگى مى كنند و آسوده از جهان مى روند و از تحولات و دگرگونى هاى دهر هرگز ناراحت نمى شوند. در حالى كه دلبستگان به دنيا با از دست دادن مقام يا مال و ثروت، چنان ناراحت مى شوند كه گاه كارشان به جنون و ديوانگى مى كشد. مرحوم علامه شوشترى در شرح نهج البلاغه خود نقل مى كند كه ابوالفتح ابن عميد از صاحب بن عباد نزد سلطان وقت، مؤيدالدولة، سعايت كرد تا او را از كار خود (وزير مخصوص بودن) بركنار ساخت و خودش به تدبير امور پرداخت همانگونه كه براى ركن الدولة، پدر مؤيدالدولة تدبير مى كرد. روزى نديمان و دوستان خاص خود را دعوت كرد، مجلس عظيمى تشكيل داد و زينت آلات فراوان و ظروف طلا و نقره اى كه از حد و حصر خارج بود حاضر ساخت و مشغول نوشيدن شراب شد و آن روز و آن شب مرتباً شراب مى خورد و به غلامان خود دستور داد كه مجلس را به همان حال نگه داريد، چيزى از آن كم و زياد نشود تا فردا نيز ادامه دهيم و به نديمان و دوستان خاص خود گفت: فردا صبح نيز در اين مجلس شركت كنيد. سپس به اتاق خواب خود رفت و نديمان به خانه هاى خود بازگشتند. سحرگاهان همان شب مؤيدالدولة دستور داد او را دستگير كردند و كسى را به خانه اش فرستاد كه آنچه در آن است گردآورى كرده بياورد و صاحب بن عباد را به وزارت بازگرداند و ابن عميد همچنان در آن حال نكبت بود تا از دنيا رفت.[1] آنگاه امام(عليه السلام) به دومين نكته اشاره كرده، مى فرمايد: «كوتاهى در حُسن عمل با وجود اطمينان به پاداش (الهى) براى آن، غبن و خسارت است»; (وَالتَّقْصِيرُ فِى حُسْنِ الْعَمَلِ إِذَا وَثِقْتَ بِالثَّوَابِ عَلَيهِ غَبْنٌ). اشاره به اين كه اگر انسان شك در معاد و ثواب و عقاب داشته باشد كوتاهى او در انجام كارهاى نيك ممكن است قابل توجيه باشد اما افراد باايمان كه معاد را باور كرده و به ثواب و جزاى الهى ايمان دارند آن هم ثواب هاى بسيار عظيمى كه تناسبى با مقدار عمل انسان ها ندارد بلكه فقط مناسب فضل و الطاف الهى است اگر در انجام كارهاى نيك كوتاهى كنند به راستى عجيب است و اين همان غبن و خسارتى است كه انسان با دست خود بر خويشتن وارد مى كند. حقيقت غبن آن است كه انسان سرمايه اى را از دست دهد و نتواند معادل يا بيش ازدواج آن به دست آورد و نيز فرصت مناسبى براى به دست آوردن سود كلانى در اختيار او باشد اما فرصت را از دست دهد و آن سود را تحصيل نكند; اين ها همه مصداق غبن است. ✍ پی نوشت: [1]. شرح نهج البلاغه علامه شوشترى، ج 14، ص 603. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا