#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام محمّد باقر عليهالسلام:
💚 «گرامىترين شما نزد خداوند، كسى است كه بيشتر به همسر خود احترام بگذارد»
#اَللّهُمَّعَجَّلْلِوَلِيِّكَالْفَرَجَ
@Nahjolbalaghe2
مداحی_آنلاین_حالات_قلب_انسان_استاد_عالی.mp3
2.9M
#موعظه
🎧حالات قلب انسان
🎙حجت الاسلام عالی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و چهل و شش 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺧﻄﺒﻪ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و چهل و هفت
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺍﻳﻦ ﺧﻄﺒﻪ ﺭﺍ ﺩﺭﺝ 7 ﺹ 286 ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺧﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭﻟﻲ ﺑﻪ ﺟﻬﺖ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺧﻄﺒﻪ ﺗﺒﻬﻜﺎﺭﺍﻥ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﭘﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺍﻭﺻﺎﻑ ﻧﻜﻮﻫﻴﺪﻩ ﻳﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﻭ ﻳﺎ ﺑﺪﻳﻦ ﺳﺒﺐ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻧﺎﻗﻠﻴﻦ ﺧﻄﺒﻪ ﺧﺪﺷﻪ ﻣﻲﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻳﺎ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻋﻠﺖ ﻛﻪ ﺭﺍﺿﻲ ﻧﻤﻲ ﺷﺪﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮ ﺣﺎﻝ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﻭ ﺭﻓﻴﻘﺶ ﻣﻄﻠﻊ ﮔﺮﺩﻧﺪ، ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﻄﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﻳﺪﻩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺑﻴﺖ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺳﺘﺸﻬﺎﺩ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﮔﻮﻳﺪ: ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺳﺨﻨﻲ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺩﺍﻭﺭﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺍﻭﺭﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﺩ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﺨﻨﺎﻧﻲ ﺑﺮ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﺣﻜﻤﻴﻦ ﺍﻳﺮﺍﺩ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﺿﻤﻦ ﺧﻄﺒﻪﻫﺎﻱ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ (ﻉ) ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺩﺭ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ (ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ) ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﻋﺎﻳﺖ ﺍﺧﺘﺼﺎﺭ ﺍﺯ ﺫﻛﺮ ﺁﻥ ﺻﺮﻓﻨﻈﺮ ﻧﻤﻮﺩﻳﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﺯ ﻓﺮﻣﺎﻳﺶ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ: ﭘﺴﺮ ﻧﺎﺑﻐﻪ، ﺁﻥ ﺩﺷﻤﻦ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺁﻧﻜﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﻣﻲﺩﺍﺭﺩ، ﺭﻫﺴﭙﺎﺭ ﻣﺼﺮ ﺷﺪ. ﻭ ﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ:
ﻧﺎﭘﺎﻛﺎﻥ ﻭ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﻣﺼﺮ ﺍﺭ ﻓﺘﺢ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻫﻤﺎﻥ ﺟﻔﺎ ﭘﻴﺸﮕﺎﻥ ﻛﻪ ﺧﻠﻖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍﺋﻲ ﺑﺎﺯ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﻛﺠﺮﻭﻱ ﻭ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ. ﺍﻣﻴﺮﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﻋﻤﺮﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻨﻮﺗﺶ ﻟﻌﻨﺖ ﻣﻲﻓﺮﺳﺘﺪ (ﺍﻳﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﭼﺎﭖ ﺩﻭﻡ ﺍﺳﺖ) ﺍﺑﻮ ﻳﻮﺳﻒ ﻗﺎﺿﻲ ﺩﺭ ﺹ 71 ﻛﺘﺎﺏ "ﺍﻟﺎﺛﺎﺭ" ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺟﻨﮓ ﻣﻲﻧﻤﻮﺩ ﺩﺭﻗﻨﻮﻧﺖ ﺧﻮﺩ ﺑﺮ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻣﻲﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺍﻫﻞ ﻛﻮﻓﻪ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻧﻴﺰ ﻫﻤﻴﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺷﺎﻡ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﺒﻌﻴﺖ ﻣﻲﻧﻤﻮﺩﻧﺪ. ﻃﺒﺮﻱ ﺩﺭﺝ 6 ﺹ 40 ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ: ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﻗﻨﻮﺕ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻲﻓﺮﻣﻮﺩ. ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺍﻟﻌﻦ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﻋﻤﺮﺍ ﻭ ﺍﺑﺎ ﺍﻟﺎﻋﻮﺭ ﺍﻟﺴﻠﻤﻲ ﻭ ﺟﻴﺒﺎ ﻭ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺑﻦ ﺧﺎﻟﺪ ﻭ ﺍﻟﻀﺤﺎﻙ ﺑﻦ ﻗﻴﺲ ﻭﺍﻟﻮﻟﻴﺪ. ﺗﺮﺟﻤﻪ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ! ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ، ﻋﻤﺮﻭ، ﺍﺑﻮﺍﻟﺎﻋﻮﺭ ﺳﻠﻤﻲ، ﺣﺒﻴﺐ، ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺑﻦ ﺧﺎﻟﺪ ﺿﺤﺎﻙ ﺑﻦ ﻗﻴﺲ ﻭ ﻭﻟﻴﺪ ﺭﺍ ﻟﻌﻨﺖ ﻓﺮﺳﺖ. ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺧﺒﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﺍﻭ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﻗﻨﻮﺕ ﺧﻮﺩ ﻋﻠﻲ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﺍﺷﺘﺮ ﻭ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﺭﺍ ﻟﻌﻦ ﻧﻤﻮﺩ.
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺼﺮ ﺑﻦ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺩﺭ ﺹ 302 ﻛﺘﺎﺏ "ﺻﻔﻴﻦ؟ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺹ 636 ﭼﺎﭖ ﻣﺼﺮ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ. ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﻭ ﻣﻐﺮﺏ ﺭﺍ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﻓﺎﺭﻍ ﻣﻲﺷﺪ ﻣﻲﮔﻔﺖ: ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺍﻟﻌﻦ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﻋﻤﺮﺍ ﻭ ﺍﺑﺎ ﻣﻮﺳﻲ ﻭ ﺣﺒﻴﺐ ﺑﻦ ﺳﻠﻤﻪ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺣﺪﻳﺚ [ ﺻﻔﺤﻪ 242] ﻛﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﻔﻆ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﺟﺰ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺍﻭ ﺑﺠﺎﻱ ﺍﺷﺘﺮ ﻗﻴﺲ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد..
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۰۵ الی ۱۱۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔴 صحنه هول انگ
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۰۵ الی ۱۱۲
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ در این هنگام دعوت کننده الهى، مردم را به حیات و جمع در محشر و حساب دعوت مى کند، و همگى بى کم و کاست، دعوت او را لبیک مى گویند و از او پیروى مى نمایند (یَوْمَئِذ یَتَّبِعُونَ الدّاعِیَ لاعِوَجَ لَهُ).
آیا این دعوت کننده اسرافیل است یا فرشته دیگرى از فرشتگان بزرگ خدا؟
در قرآن دقیقاً مشخص نشده است، ولى هر کس که باشد آن چنان فرمانش نافذ است که هیچ کس قدرت تخلف از آن را ندارد.
جمله: لاعِوَجَ لَهُ: هیچ انحراف و کجى ندارد ممکن است توصیف براى دعوت این دعوت کننده بوده باشد و یا توصیفى براى پیروى کردن دعوت شدگان و یا هر دو.
جالب توجه این که همان گونه که سطح زمین آن چنان صاف و مستوى مى شود که کمترین اعوجاجى در آن نیست، فرمان الهى و دعوت کننده او نیز آن چنان صاف و مستقیم، و پیروى از او آن چنان مشخص است که هیچ انحراف و کجى در آن نیز راه ندارد.
در این موقع اصوات در برابر عظمت پروردگار رحمان خاضع مى گردد و جز صداى آهسته، چیزى نمى شنوى (وَ خَشَعَتِ الاْ َصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلاتَسْمَعُ إِلاّ هَمْساً).(۷)
این خاموشى صداها یا به خاطر سیطره عظمت الهى بر عرصه محشر است که همگان در برابرش خضوع مى کنند، و یا از ترس حساب و کتاب و نتیجه اعمال و یا هر دو.
*
از آنجا که ممکن است بعضى گرفتار این اشتباه شوند که: ممکن است غرق گناه باشند و به وسیله شفیعانى شفاعت شوند، بلافاصله اضافه مى کند: در آن روز شفاعت هیچ کس سودى نمى دهد مگر کسانى که خداوند رحمان به آنها اجازه شفاعت داده، و از گفتار آنها در این زمینه راضى است (یَوْمَئِذ لاتَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلاً).
اشاره به این که: شفاعت در آنجا بى حساب نیست، بلکه برنامه دقیقى دارد هم در مورد شفاعت کننده، و هم در مورد شفاعت شونده، و تا استحقاق و شایستگى در افراد براى شفاعت شدن وجود نداشته باشد، شفاعت معنى ندارد.
حقیقت این است که: گروهى پندارهاى غلطى از شفاعت دارند و آن را بى شباهت به پارتى بازى هاى دنیا نمى دانند، در حالى که شفاعت از نظر منطق اسلام یک کلاس عالى تربیت است، درسى است براى آنها که راه حق را با پاى تلاش و کوشش مى پیمایند، و احیاناً گرفتار کمبودها و لغزش ها مى شوند، این لغزش ها ممکن است گرد و غبار یأس و نومیدى بر دل هاشان بپاشد.
در اینجا است که شفاعت به عنوان یک نیروى محرّک، به سراغ آنها مى آید و مى گوید: مأیوس نشوید، راه حق را همچنان ادامه دهید و دست از تلاش و کوشش در این راه برندارید، و اگر لغزشى از شما سر زده است شفیعانى هستند که به اجازه خداوند رحمان که رحمت عامش همگان را فرا گرفته، از شما شفاعت مى کنند.
شفاعت، دعوت به تنبلى، یا فرار از زیر بار مسئولیت، و یا چراغ سبز در برابر ارتکاب گناه نیست، شفاعت دعوت به استقامت در راه حق و تقلیل گناه در سر حدّ امکان است.
گر چه بحث شفاعت را به طور مشروح در جلد اول، ذیل آیات ۴۷ و ۴۸ سوره بقره و جلد دوم، ذیل آیه ۲۵۵ سوره بقره آورده ایم با این حال بد نیست در اینجا داستان جالبى را بر آن بیفزائیم.
عالم ربانى مرحوم یاسرى از علماى محترم تهران چنین نقل مى کرد، شاعرى به نام حاجب که در مسأله شفاعت گرفتار اشتباهات عوام شده بود شعرى به این مضمون مى سراید:
حاجب اگر معامله حشر با على است * من ضامنم که هر چه بخواهى گناه کن!!
شب هنگام امیر مؤمنان على(ع) را در خواب مى بیند در حالى که عصبانى و خشمگین بوده، مى فرماید: شعر خوبى نگفتى!
عرض مى کند: چه بگویم؟
مى فرماید: شعرت را این چنین اصلاح کن:
حاجب اگر معامله حشر با على است * شرم از رخ على کن و کمتر گناه کن!
*
و از این لحاظ که حضور مردم در صحنه قیامت براى حساب و جزاء، نیاز به آگاهى خداوند از اعمال و رفتار آنها دارد، در آیه بعد، چنین اضافه مى کند: خداوند آنچه را که آنها در پیش دارند و آنچه را در دنیا پشت سر گذاشته اند، همه را مى داند، و از تمام افعال، سخنان و نیّات آنها در گذشته و پاداش و کیفرى را که در آینده در پیش دارند، از همه با خبر است، ولى آنها احاطه علمى به پروردگار ندارند (یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لایُحِیطُونَ بِهِ عِلْماً).(۹)
✍ پی نوشت:
۸ ـ هَمْس (بر وزن لمس) آن چنان که راغب در مفردات مى گوید: به معنى صداى آهسته و پنهان است.
و بعضى آن را به صداى آهسته پا تفسیر کرده اند.
و بعضى به حرکت لب ها، بى آن که صدائى از آن شنیده شود که تفاوت زیادى با هم ندارند.
۹ ـ بعضى از مفسران احتمال داده اند: ضمیرهاى جمع در جمله نخست به شفاعت کنندگان باز مى گردد، و بعضى نیز احتمال داده اند: ضمیر در بِهِ به اعمال مجرمان و نتیجه هاى آن برمى گردد، ولى آنچه در بالا گفتیم صحیح تر به نظر مى رسد.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
🎙 تفسیر صوتی آیات ۱۰۵ الی ۱۱۲ سوره مبارکه طه
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی