فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🔹 چکار کنیم تا گرفتار غضب الهی نشویم؟
🎥دکتر رفیعی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و چهل و هفت 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺍﻳﻦ ﺧﻄ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و چهل و هشت
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ (ﺍﻳﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﻧﻴﺰ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﭼﺎﭖ ﺩﻭﻡ ﺍﺳﺖ) ﺍﺑﻦ ﺣﺰﻡ ﺩﺭﺩﺭﺝ 4 ﺹ 145 ﻛﺘﺎﺏ "ﺍﻟﻤﺤﻠﻲ" ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﻭ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺩﺭ ﻗﻨﻮﺕ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﻱ ﻭﺍﺟﺐ ﻭ ﻣﺴﺘﺤﺐ ﺧﻮﺩ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ. ﻭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﻭﻃﻮﺍﻁ ﺩﺭ ﺹ0 33. ﻛﺘﺎﺏ "ﺍﻟﺨﺼﺎﻳﺺ" ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻥ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﻭ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺵ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻌﺰﻳﺰ ﺑﻪ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻨﻊ ﻛﺮﺩ. ﻭ ﻫﻤﻴﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﺩﺭﺝ 3 ﺹ 144 ﻛﺘﺎﺏ "ﺍﺳﺪ ﺍﻟﻐﺎﺑﻪ" ﺑﻪ ﻟﻔﻆ ﻃﺒﺮﻱ ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
(ﺍﻳﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﻧﻴﺰ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﭼﺎﭖ ﺩﻭﻡ ﺍﺳﺖ) ﻭ ﺍﺑﻮﻋﻤﺮ ﺩﺭ "ﺍﻟﺎﺳﺘﻴﻌﺎﺏ" ﺩﺭ ﻣﺒﺤﺚ ﻛﻨﻴﻪﻫﺎ ﺩﺭ ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﺎﻋﻮﺭ ﺳﻠﻤﻲ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﻭ (ﺍﺑﻮﺍﻟﺎﻋﻮﺭ) ﻭ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺻﻔﻴﻦ ﺑﺎ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺍﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﻭ ﻛﻴﻨﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﺳﺎﻳﺮﻳﻦ ﺳﺨﺘﺘﺮ ﺑﻮﺩ. ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺍﻭ ﺭﺍ ﻗﻨﻮﺕ ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﻳﺎﺩ ﻣﻲﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﻲﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ! ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻓﻊ ﻓﺮﻡ! ﻭ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﻗﻨﻮﺕ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻣﻲﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﺪﺍ ﺩﺭﺝ 1 ﺭ 179 ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻟﻔﻆ ﻃﺒﺮﻱ ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. (ﺍﻳﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﻧﻴﺰ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﭼﺎﭖ ﺩﻭﻡ ﺍﺳﺖ) ﺯﻳﻠﻌﻲ ﺩﺭﺝ 2 ﺹ 131 ﻛﺘﺎﺏ "ﻧﺼﺐ ﺍﻟﺮﺍﻳﻪ" ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﮔﻮﻳﺪ: ﭼﻮﻥ ﺑﻴﻦ ﻋﻠﻲ ﻭ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺟﻨﮓ ﺑﺮ ﭘﺎ ﺷﺪ. ﻋﻠﻲ ﺩﺭ ﻗﻨﻮﺕ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﺍ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻣﻲﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﺍﻫﻞ ﻛﻮﻓﻪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻫﻢ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻣﻲﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺷﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ. ﻭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﺍﺑﻮﺍﻟﻤﻈﻔﺮ، ﺳﺒﻄﺎﺑﻦ ﺟﻮﺯﻱ ﺣﻨﻔﻲ ﺩﺭ ﺹ 59 ﺗﺬﻛﺮﻩ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﻋﻴﻦ ﻟﻔﻆ ﻃﺒﺮﻱ ﺗﺎ ﻗﻨﻮﺕ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺩﻧﺒﺎﻟﻪ ﺁﻥ ﻧﺎﻡ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺣﻨﻔﻴﻪ ﻭ ﺷﺮﻳﺢ ﺑﻦ ﻫﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
[ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۲۴۳]
ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ ﺩﺭﺝ 1 ﺹ 20. "ﺷﺮﺡ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻠﺎﻏﻪ" ﺧﻮﺩ
ﻧﻘﻞ ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﺻﻔﻴﻦ ﺍﺑﻦ ﺩﻳﺰﻳﻞ (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻟﺶ ﺩﺭ ﺹ 162 ﺝ 1 ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ) ﻭ ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﺻﻔﻴﻦ ﻧﺼﺮ ﺑﻦ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺷﺒﻠﻨﺠﻲ ﺩﺭ ﺹ 110. " ﻧﻮﺭ ﺍﻟﺎﺑﺼﺎﺭ " ﺧﻮﺩ ﺁﻧﺮﺍ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻋﺎﻳﺸﻪ ﺑﺮ ﻋﻤﺮﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺑﻜﺮ ﺑﻪ ﻋﺎﻳﺸﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﺩﺭ ﻣﺮﮔﺶ ﺑﻴﻘﺮﺍﺭﻱ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺩﺭ ﻗﻨﻮﺕ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻣﻲﻧﻤﻮﺩ. ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﻃﺒﺮﻱ ﺩﺭ ﺝ 6 ﺹ 60 ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﺩﺭ ﺝ 3 ﺹ 155 " ﻛﺎﻣﻞ " ﺧﻮﺩ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺩﺭ ﺝ 314 7 ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ ﺩﺭ ﺝ 2 ﺹ 33 " ﺷﺮﺡ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻠﺎﻏﻪ " ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۰۵ الی ۱۱۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ در این هنگا
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۰۵ الی ۱۱۲
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
و به این ترتیب، احاطه علمى خداوند، هم نسبت به اعمال آنها است و هم نسبت به جزاى آنها، و این دو در حقیقت دو رکن قضاوت کامل و عادلانه است، که قاضى هم از حوادثى که رخ داده کاملاً آگاه باشد و هم از حکم و جزاى آن.
* * *
در آن روز همه مردم در برابر خداوند حىّ قیّوم، کاملاً خاضع مى شوند (وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ).
عَنَت از ماده عنوة به معنى خضوع و ذلت آمده، لذا به اسیر، عانى گفته مى شود، چرا که در دست اسیرکننده، خاضع و ذلیل است.
و اگر مى بینیم در اینجا خضوع به وجوه (صورت ها) نسبت داده شده، به خاطر آن است که همه پدیده هاى روانى از جمله خضوع، نخستین بار، آثارش در چهره انسان ظاهر مى شود.
این احتمال را نیز بعضى از مفسران داده اند که وجوه در اینجا به معنى رؤساء ، سردمداران و زمامداران است که در آن روز همگى در پیشگاه خدا ذلیل و خاضع مى شوند (ولى تفسیر اول مناسب تر به نظر مى رسد).
انتخاب صفت حىّ و قیّوم از میان صفات خدا به خاطر تناسبى است که این دو صفت با رستاخیز، که روز حیات و قیام همگان است دارد.
و در پایان آیه، اضافه مى کند: مأیوس و نومید از ثواب الهى کسانى هستند که بار ظلم و ستم بر دوش کشیدند (وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً).
گوئى ظلم و ستم همچون بار عظیمى است که بر دوش انسان سنگینى مى کند و از پیشرفت او به سوى نعمت هاى جاویدان الهى بازمى دارد، ظالمان و ستمگران چه آنها که بر خویش ستم کردند، یا بر دیگران، از این که در آن روز، با چشم خود مى بینند، سبکباران به سوى بهشت مى روند، اما آنها زیر بار سنگین ظلم در کنار جهنم زانو زده اند، نومیدانه به آنها نگاه مى کنند و حسرت مى برند!.
* * *
و از این نگاه که روش قرآن غالباً بیان تطبیقى مسائل است بعد از ذکر سرنوشت ظالمان و مجرمان در آن روز، به بیان حال مؤمنان پرداخته، مى گوید: اما کسانى که اعمال صالحى انجام دهند، در حالى که ایمان دارند، آنها نه از ظلم و ستمى مى ترسند و نه از نقصان حقشان (وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلایَخافُ ظُلْماً وَ لا هَضْماً).
تعبیر به مِنَ الصّالِحاتِ اشاره به این است که: اگر نتوانند همه اعمال صالح را انجام دهند، لااقل بخشى از آن را به جا مى آورند; چرا که ایمان بدون عمل صالح، درختى است بى میوه همان گونه که عمل صالح بدون ایمان، درختى است بى ریشه که ممکن است چند روزى سر پا بماند اما سرانجام مى خشکد، به همین دلیل، بعد از ذکر عمل صالح، قید وَ هُوَ مُؤْمِنٌ ، آمده است.
اصولاً عمل صالح نمى تواند بدون ایمان، وجود پیدا کند، و اگر هم گاهى افراد بى ایمان، اعمال نیکى انجام دهند بدون شک، محدود و ضعیف و استثنائى خواهد بود، و به تعبیر دیگر براى این که عمل صالح به طور مستمر، ریشه دار و عمیق انجام گیرد، باید از عقیده پاک و اعتقاد صحیحى سیراب گردد.
* * *
نکته ها:
۱ ـ فرق ظلم و هضم
در آخرین جمله آیات مورد بحث، خواندیم مؤمنان صالح، در آن روز نه از ظلم مى ترسند، و نه از هضم.
بعضى از مفسران گفته اند: ظلم اشاره به این است که آنها در آن دادگاه عدل هرگز از این بیم ندارند که ستمى بر آنها بشود و به خاطر گناهى که انجام نداده اند مؤاخذه گردند، و هضم اشاره به آن است که از نقصان ثوابشان نیز وحشتى ندارند; چرا که مى دانند پاداش آنها بى کم و کاست داده مى شود.
بعضى دیگر احتمال داده اند: اولى اشاره به آن است از نابود شدن کل حسناتشان بیم ندارند، و دومى اشاره به آن است که حتى از نقصان مقدار کمى از آن نیز وحشتى به خود راه نمى دهند; چرا که حساب الهى دقیق است.
این احتمال نیز وجود دارد که: این مؤمنان صالح احتمالاً لغزش هائى نیز داشته اند، یقین دارند این لغزش ها را بیش از آنچه هست درباره آنها نمى نویسند و از ثواب اعمال صالحشان نیز چیزى نمى کاهند.
تفسیرهاى فوق در عین حال با هم منافاتى ندارند و ممکن است جمله بالا اشاره به همه این معانى باشد.
* * *
۲ ـ مراحل رستاخیز
در آیات فوق، به یک سلسله از حوادث که در آستانه رستاخیز و بعد از آن تحقق مى یابد اشاره شده است:
۱ ـ مردگان به حیات بازمى گردند.
۲ ـ گنهکاران جمع و محشور مى شوند.
۳ ـ کوه هاى زمین متلاشى و سپس همه جا پراکنده مى شوند و صفحه زمین صاف و کاملاً مستوى مى گردد.
۴ ـ همگان به فرمان دعوت کننده الهى گوش فرا مى دهند و همه صداها خاموش و آهسته مى گردد
۵ ـ در آن روز شفاعت بى اذن خدا مؤثر نیست
۶ ـ خداوند همه را براى حساب آماده مى کند
۷ ـ همگى در برابر حکم او سر تسلیم فرود مى آورند
۸ ـ ظالمان مأیوس مى گردند
۹ ـ مؤمنان به لطف پروردگار امیدوار میشوند
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۵ ☀️ بعثت پیامبر، درمان جاهلیت ↩️ در پايان اين خطبه، به برنامه هاى پيامبر(صلى
📝 ترجمه و شرح خطبه ۹۶بخش اول
✅ خدا شناسی
🔭خطبه در يك نگاه:
امام عليه السلام در اين خطبه به طور عمده از دو چيز بحث مى فرمايد: نخست، اشاره به قسمتى از اسماى حسناى خداوند مى نمايد و او را به اين اوصاف مدح و ستايش مى كند. سپس، به بيان بخشى از فضائل پيامبر گرامى اسلام پرداخته و از اصل و نسب شريف آن حضرت و سپس قيام شجاعانه او- كه سبب خاموش شدن آتش فتنه و محو كينه ها از سينه ها گرديد- سخن مى گويد.
آغاز و انجام او است!
در بخش اوّل اين خطبه، اشاره به بعضى از صفات پرودگار شده و عمدتاً روى «اوّل» و «آخر» بودن خداوند و «ظاهر» و «باطن» بودن ذات پاکش، تکيه گرديده است: مى فرمايد: «ستايش مخصوص خداوندى است که نخستين هستى است و چيزى قبل از او نبوده و آخرين هستى است و چيزى بعد از او نيست». (أَلْحَمْدُلِلّهِ الأَوَّلِ فَلاَ شَىْءَ قَبْلَهُ، وَ الآخِرِ فَلاَ شَىْءَ بَعْدَهُ).
«او آشکار است، آن گونه که آشکارتر از او چيزى نيست، و باطن و مخفى است، که چيزى از او مخفى تر نتوان يافت». (وَ الظَّاهِرِ فَلاَ شَىْءَ فَوْقَهُ، وَ الْبَاطِنِ فَلاَ شَىْءَ دُونَهُ).
اوّل و آخر بودن خداوند به معناى ازليّت و ابديّت ذات پاک اوست; زيرا اوّليت او، نه به معناى آغازگر زمانى است; چرا که در اين صورت محصور در دايره زمان مى شود و نه آغازگر از نظر مکان; چرا که محصور در دايره مکان مى گردد; بلکه آغازگر بودن او به اين معناست که ذات پاک ازلى او، سرچشمه تمام هستى هاست و همه موجودات از او نشأت گرفته اند.
همچنين پايان بودن او، به معناى پايان زمانى و مکانى نيست; بلکه مفهومش آن است که ذاتش ابدى مى باشد، و بقاى موجودات بسته به بقاى اوست و آنگاه که همه چيز فانى شود، او باقى است: (کُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَان * وَ يَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُوالْجَلاَلِ وَ الإِکْرامِ)(1).
کوتاه سخن اينکه: او سرآغاز و ابتداى عالم هستى است و اوست که بعد از فناى جهان نيز خواهد بود.
توصيف او به «ظاهر» و «باطن»، تعبير ديگرى از احاطه وجود بى پايان او نسبت به همه چيز است. از همه چيز ظاهرتر است، چرا که آثارش تمام جهان را پر کرده; و از همه چيز مخفى تر است، چرا که کنه ذاتش ناشناخته است!
بعضى از «مفسّران نهج البلاغه» احتمالات ديگرى درباره ظاهر و باطن بودن خداوند داده اند; از جمله اينکه: منظور از ظاهر اين است که او بر همه چيز غالب است و چيزى بر او غلبه پيدا نمى کند و ديگر اينکه منظور از ظاهر اين است که او برتر از همه اشيا مى باشد: ولى مطابق اين دو تفسير، مفهوم باطن به قرينه مقابله چندان روشن نيست و مناسب تر همان تفسير اوّل است; که او از نظر آثار وجوديش بقدرى ظاهر و آشکار است که هيچ چيز مانند او نيست; زمين، آسمان، گياهان، حيوانات و انسان ها، دريا و صحرا، همه مملوّ از آثار وجود اوست; ولى با اين حال، کنه ذاتش چنان مخفى است که احدى به آن راه ندارد; زيرا انسان محدود، کنه آن وجود نامحدود را نمى تواند درک کند.
در دعاى پربار و معروف امام حسين(عليه السلام) (مشهور به دعاى عرفه) مى خوانيم: «مَتَى غِبْتَ حَتَّى تَحْتَاجَ إِلَى دَلِيل يَدُلُّ عَلَيْکَ وَ مَتَى بَعُدْتَ حَتَّى تَکُؤنَ الآثَارُ هِيَ الَّتِي تُوصِلُ إِلَيْکَ، عَمِيَتْ عَيْنٌ لاَتَرَاکَ عَلَيْهَا رَقِيباً.»
شاعر فارسى زبان همين مضمون را در اشعار لطيف خود بازگو کرده:
کى رفته اى ز دل که تمنّا کنم تو را کى گشته اى نهفته که پيدا کنم تو را!
با صد هزار جلوه برون آمدى که من با صد هزار ديده تماشا کنم تو را!
****
✍پی نوشت:
1. سوره الرّحمن، آيات 26 - 27.
- سند خطبه: در مورد اين خطبه، سندى غير از آنچه در نهج البلاغه آمده است، به نظر نرسيده است.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه 🎙 خطبه های:۹۴( حضرت محمد (ص) منجی و مصلح) و ۹۵( عظمت شخصیتی و رفتاری
شرح_صوتی_خطبه_۹۶_جلسه_۱.mp3
7.44M
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه
🎙 خطبه: ۹۶ بخش اول
🔸شرط پیروزی
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امامصادق(علیه السلام)فرمودند:
✔️ گاهى مؤمنى در روز تصميم میگيرد كه درشب نماز شب بخواند ولى خوابش میبرد، و موفق به خواندن نماز شب نميشود ؛خداوند به دليل همان نيت و قصدش اجرِ نماز شب را ثبت میفرمايد و براى نفس هايش ثواب تسبيح براى خوابش ثواب صدقه را میدهد.
📚ميزانالحكمة؛ج۱۰،ص۲۸۰
اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌱
@Nahjolbalaghe2