قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و بیست 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻭ ﻳﺎﻗﻮﺕ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 410 ﺟ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و بیست و یک
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻛﻤﻴﺖ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﺬﻫﺒﻲ ﺍﻭ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﮔﺮ، ﺍﺯ ﻟﺎﺑﻠﺎﻱ ﺳﻴﺮﺕﻫﺎ ﻭ ﺯﻭﺍﻳﺎﻱ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎ، ﺷﻮﺍﻫﺪ ﺭﻭﺷﻨﻲ ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﺑﺮ ﻣﺮﺩ (ﻛﻤﻴﺖ) ﻫﺮﮔﺰ ﺷﻌﺮ ﺳﺮﺍﺋﻲ، ﻭ ﻛﻮﺷﺸﻬﺎﻱ ﺧﺴﺘﮕﻲ ﻧﺎ ﭘﺬﻳﺮﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﻳﺸﺘﻦ ﺩﺭ ﻣﻬﺮ ﻭﺭﺯﻱ ﺑﻪ ﺩﻭﺩﻣﺎﻥ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻲﺩﺍﺩ، ﻭﺳﻴﻠﻪ ﻛﺎﻣﻴﺎﺑﻲ ﻭ ﻣﻮﺟﺐ ﺁﺯﻣﻨﺪﻱ ﻧﺴﺎﺧﺖ، ﺗﺎ ﺑﺎ ﭼﺎﭘﻠﻮﺳﻲ ﺍﺯ ﺻﻠﻪ ﻫﺎﻭ ﺟﺎﺋﺰﻩﻫﺎﻱ ﺷﺎﻋﺮﺍﻧﻪ، ﺑﻬﺮﻩ ﮔﻴﺮﺩ، ﻭ ﺩﺭ ﻃﻠﺐ ﻣﺰﺩ ﻭ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺑﻪ ﭘﻮﻝ ﻭ ﻣﻘﺎﻡ ﺭﺳﻴﺪ. ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ " ﺩﻋﺒﻞ ﺧﺰﺍﻋﻲ " ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ: ﺳﻬﻢ ﻏﻨﺎﺋﻤﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺳﻬﺎﻣﺸﺎﻥ ﺗﻬﻲ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺧﻮﺩ ﺁﻧﺎﻥ، ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﺷﻴﻌﻴﺎﻧﺸﺎﻥ، ﺑﻪ ﺭﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪﮔﺎﻧﻲ ﻣﻲﻣﺎﻧﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺑﺪﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﮔﻨﺎﻫﻲ ﻧﺎﺑﺨﺸﻮﺩﻧﻲ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ. ﺩﺭ ﭼﻨﻴﻦ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ، ﺩﻧﻴﺎ، ﺩﺍﺭ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﺎﻡ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﻳﻌﻨﻲ ﮔﺮﻭﻩ ﺳﺘﻢ ﭘﻴﺸﻪ ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﺭﻳﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻲ ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﻣﺎﻝ ﺑﻲ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﻧﻴﺎ، ﻳﺎ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﮔﻮﻝ ﻭ ﭘﺎﻳﻪ ﺍﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺮﺩﻣﻲ ﻣﻲﺭﻓﺖ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺳﺮﻳﺮ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﺍﺳﻠﺎﻣﻲ ﭼﻴﺮﮔﻲ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ،
ﭘﺲ ﻣﻤﻜﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺑﺮ ﻣﺮﺩﻱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﻠﺐ ﻭﺍﻣﻲ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﺭﻭﻱ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻱ ﺁﺯﺍﺭ ﺩﻳﺪﻩ ﻭ ﺳﺘﻢ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﺁﻭﺭ، ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻟﻴﻞ، ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻭ ﺳﺮ ﮔﺮﺩﺍﻧﻲ ﺭﻧﺞ ﺑﻜﺸﺪ ﻛﻪ ﻭﻱ ﺭﺍ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﺑﻴﺎﺑﺎﻧﻬﺎﻱ ﺧﺸﻚ ﻭ ﺳﺮ ﺯﻣﻴﻨﻬﺎﻱ ﺳﺨﺖ ﻣﻲ- ﺳﺎﺯﺩ. ﺯﻣﺎﻧﻲ ﺑﺮ ﻓﺮﺍﺯ ﺗﭙﻪ ﺍﺵ ﻣﻲﻛﺸﺎﻧﺪ ﻭ ﮔﺎﻫﻲ ﺑﻪ ﺧﺎﻛﺶ ﻣﻲﻛﺸﺪ. ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻛﺎﻭ ﺷﮕﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺟﺴﺘﺠﻮﻳﺶ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺨﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭﻱ ﻧﻴﺰ ﺟﺰ ﻛﺸﻤﻜﺶ ﻭ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﻧﻤﻲ ﺑﻴﻨﺪ ﭼﻴﺰﻱ ﺟﺰ ﻫﻤﺎﻥ ﺻﻔﺖ ﻣﺨﺼﻮﺻﻲ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻣﻲﺑﻴﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﻝ ﺑﻪ ﻣﻬﺮ
[جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 30]
ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻧﻴﺴﺖ. ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﺭﻓﺘﺎﺭﻛﻤﻴﺖ ﺑﺎ ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﺎﻥ ﺩﻳﻦ (ﻉ)، ﭼﻪ ﻭﻱ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﺧﺪﺍﻱ ﺳﺒﺤﺎﻧﻪ ﻭ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭﻱ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﺳﺮﺍﻳﻨﺪ ﻭ ﻣﻮﺩﺕ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﻛﺒﺮﻱ ﺍﺳﺖ. "
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱۰۵ و ۱۰۶ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ سؤال دیگرى
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱۰۵ و ۱۰۶
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
۲ ـ بشارت حکومت صالحان در مزامیر داود
جالب این که: در کتاب مزامیر داود که امروز جزء کتب عهد قدیم است عین تعبیرى که در آیات فوق خواندیم، یا مشابه آن در چند مورد دیده مى شود و نشان مى دهد با تمام تحریفاتى که در این کتب، به عمل آمده، این قسمت همچنان از دستبردها مصون مانده است.
۱ ـ در مزمور ۳۷، جمله ۹ مى خوانیم:
... زیرا که شریران منقطع خواهند شد، و اما منتظران خداوند، وارث زمین خواهند بود، هان بعد از اندک زمانى شریر نخواهد بود، در مکانش تأمل خواهى کرد و نخواهد بود !.
۲ ـ و در جاى دیگر در همین مزمور (جمله ۱۱) مى خوانیم: و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد و از فراوانى سلامتى متلذذ خواهند گردید .
۳ ـ و نیز در همان مزمور ۳۷ جمله ۲۹ چنین آمده: و اما نسل شریر منقطع خواهد شد، صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن تا ابد سکونت خواهند نمود .
۴ ـ و در جمله ۱۸ از همین مزمور آمده است: خداوند روزهاى کاملان را مى داند و میراث ایشان خواهد بود تا ابد الآباد .(۴)
در اینجا به خوبى مشاهده مى کنیم همان عنوان صالحان که در قرآن آمده با همان تعبیر در مزامیر داود به چشم مى خورد، علاوه بر این تعبیرات دیگرى مانند حلیمان، منتظران، که با آن قریب الافق است نیز در جمله هاى دیگر ذکر شده است.
این تعبیرات، دلیل بر عمومیت حکومت صالحان است و کاملاً با احادیث قیام مهدى(علیه السلام) تطبیق مى کند.
* * *
۳ ـ حکومت صالحان یک قانون آفرینش است
گر چه براى آنها که غالباً شاهد و ناظر حکومت طاغیان ظالم و یاغیان قلدر بوده اند، مشکل است این حقیقت را به آسانى پذیرا شوند که تمام این حکومت ها بر خلاف نوامیس آفرینش و قوانین جهان خلقت است و آنچه با آن هماهنگ مى باشد، همان حکومت صالحان با ایمان است.
ولى تحلیل هاى فلسفى به اینجا منتهى مى شود که این یک واقعیت است، بنابراین، جمله أَنَّ الاْ َرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ پیش از آن که یک وعده الهى باشد، یک قانون تکوینى محسوب مى شود.
توضیح این که: جهان هستى تا آنجا که ما مى دانیم مجموعه اى از نظام ها است وجود قوانین منظم و عمومى در سرتاسر این جهان، دلیل بر یکپارچگى و به هم پیوستگى این نظام است.
مسأله نظم، قانون و حساب در پهنه آفرینش یکى از اساسى ترین مسائل این عالم محسوب مى شود، فى المثل اگر مى بینیم صدها دستگاه مغز الکترونیکى نیرومند دست به دست هم مى دهند تا با انجام محاسبات دقیق راه سفرهاى فضائى را براى مسافران فضا هموار سازند، و محاسبات آنها درست از آب درمى آید و قائق ماه نشین در همان محل پیش بینى شده در کره ماه، مى نشیند با این که کره ماه و زمین هر دو به سرعت در حرکتند، باید توجه داشته باشیم که: این جریان مدیون نظام دقیق منظومه شمسى، سیارات و اقمار آن است; زیرا اگر حتى یک صدم ثانیه از سیر منظم خود منحرف مى شدند، معلوم نبود مسافران فضا به کدام نقطه پرتاب خواهند شد.
از جهان بزرگ، وارد عالم کوچک و کوچکتر و بسیار کوچک مى شویم، در اینجا مخصوصاً در عالم موجودات زنده، نظم مفهوم زنده ترى به خود مى گیرد و هرج و مرج در آن هیچ محلى ندارد، مثلاً به هم خوردن تنظیم یک سلول مغزى انسان کافى است که سازمان زندگى او را به گونه غم انگیزى بر هم بریزد.
✍ پی نوشت:
۴ ـ این جمله ها را عموماً از ترجمه فارسى کتب عهد عتیق و عهد جدید که از زبان هاى اصلى عبرانى و کلدانى و یونانى ترجمه شده و به همت انجمن پخش کتب مقدسه در میان ملل به چاپ رسیده، نقل کرده ایم، به صفحات ۸۵۶ و ۸۵۷ مراجعه فرمائید.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
شرح و تفسیر حکمت ۴۰۲ ❌ نکوهش گفتار بی جا فراتر از حد تو سخن مگو: از مقدمه اين كلام استفاده مى شود
شرح و حکمت ۴۰۳
پراكنده كارى و شكست:
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اشاره به يكى از اصول مهم مديريت كرده، مى فرمايد: «كسى كه به كارهاى مختلف بپردازد نقشه ها و تدبيرهايش به جايى نمى رسد»; (مَنْ أَوْمَأَ إِلَى مُتَفَاوِتِ خَذَلَتْهُ الْحِيَلُ).
افراد زيادى را در جامعه مى بينيم كه قانع به يك يا چند شغل نيستند و حتى گاهى شغل هاى متضاد و مختلف براى خود انتخاب مى كنند و با اين كه از استعداد خوبى برخوردارند و گاه ممكن است جزء نخبه ها و نابغه ها باشند باز مى بينيم به موفقيت چشمگيرى نائل نمى شوند. دليل آن روشن است; هر كارى تدبير خاص خودش را مى طلبد و كارهاى مختلف تدبيرهاى مختلفى را طلب مى كند و جمع كردن بين تدبيرهاى متضاد، كار بسيار مشكلى است به همين دليل افرادى را مى بينيم كه تمام همّ خود را مصروف به يك فن مى كنند و توفيقات زيادى به دست مى آورند ولى افرادى كه چندين فن مختلف و گاه متضاد را بر عهده مى گيرند غالباً همه را ناقص مى گذارند و يا نتيجه مهم و چشمگيرى به دست نمى آورند. بعضى از شارحان نهج البلاغه اين كلام نورانى را به معناى جمع دنيا و آخرت گرفته و گفته اند: كسانى كه بخواهند هم دنيا و هم آخرت را به طور كامل به دست آورند ناكام مى مانند زيرا اين دو با هم جمع نمى شوند. و بعضى آن را به معناى جمع ميان حق و باطل تفسير كرده اند; كسى بخواهد از حق طرفدارى كند و در عين حال حامى باطل نيز باشد و يا به تعبير ديگر بخواهد همه را از خود راضى كند. تدبيرهاى چنين كسى نيز به جايى نمى رسد.
اين تفسيرها را به عنوان يكى از مصاديق آن مفهوم كلى و جامع كلام امام(ع) مى توان پذيرفت اما منحصر ساختن مفهوم كلام به اين تفاسير، صحيح به نظر نمى رسد. بعضى نيز آن را به معناى قبول كردن شغل هاى زياد گرفته اند كه حتى در زمان ما مرسوم است بعضى چندين شغل براى خودشان انتخاب مى كنند اما هيچ كدام را به طور صحيح نمى توانند انجام دهند. ولى اين تفسير با تعبير «متفاوت» سازگار نيست زيرا متفاوت، مفهومش «ناهماهنگ» و يا «متضاد» است و اين غير از شغل هاى زيادى است كه ممكن است ناهماهنگ نيز نباشد. اصولاً پيشرفت كارها بدون مديريت صحيح امكان پذير نيست و مديريت صحيح، اصول و شرايطى دارد. يكى از شرايط مهمش همان است كه امام(ع) در اين كلام حكيمانه به آن اشاره كرده و آن اين است كه مدير از پراكنده كارى بپرهيزد كارها را از هم جدا كند و هر كارى را به كسى يا به گروهى واگذار نمايد و ناظرانى بر آن ها بگمارد. اما هرگاه به يك نفر يا يك گروه چندين كار متضاد و مختلف را بدهد به يقين همه آن ها ناقص خواهد شد و اين برخلاف مديريت صحيح است.
در حديثى كه مرحوم كلينى در كتاب شريف كافى نقل كرده است مى خوانيم كه امام صادق(ع) به يكى از ياران خاصش به نام فضيل بن يسار فرمود: «إِنَّهُ مَنْ كَانَ هَمُّهُ هَمّاً وَاحِداً كَفَاهُ اللَّهُ هَمَّهُ وَ مَنْ كَانَ هَمُّهُ فِى كُلِّ وَاد لَمْ يبَالِ اللَّهُ بِأَى وَاد هَلَكَ; به يقين كسى كه يك هدف داشته باشد خداوند او را براى رسيدن به هدفش كمك مى كند اما آن كس كه همّ او در وادى هاى مختلف است در هر وادى اى هلاك شود خدا او را كمك نخواهد كرد». البته براى اين حديث تفسيرهاى ديگرى هم شده است، كه انسان بايد مذهب حق را پيدا كند و برگزيند و در مسير آن گام بردارد و از سير در مذاهب باطل گوناگون بپرهيزد.
اميرمؤمنان على(ع) در نامه پرمحتواى مالك اشتر هنگامى كه دستورات مربوط به فرماندهى لشكر را مى دهد مى فرمايد: «وَ أَفْضَلَ عَلَيهِمْ مِنْ جِدَتِهِ بِمَا يسَعُهُمْ وَ يسَعُ مَنْ وَرَاءَهُمْ مِنْ خُلُوفِ أَهْلِيهِمْ حَتَّى يكُونَ هَمُّهُمْ هَمّاً وَاحِداً فِى جِهَادِ الْعَدُوِّ; دستور بده كه فرماندهان لشكر از امكاناتى كه در اختيار دارند به سپاهيان كمك كنند به اندازه اى كه نفراتى كه تحت تكفل آن ها هستند به خوبى اداره شوند به گونه اى كه همّ آن ها همّ واحدى باشد و آن جهاد با دشمن است».
اين دستور نيز نشان مى دهد كه تمركز بر برنامه ها و فعاليت در يك بخش سبب پيروزى و موفقيت است. اين جمله از شيخ بهايى نيز معروف است كه مى گويد: «غَلَبتُ كُلَّ ذِي فُنون وَغَلَبنِى ذو فَنّ واحِد; بر تمام دانشمندانى كه مثل من در علوم مختلفى كار كرده بودند غلبه كردم اما دانشمندى كه تنها در يك علم فعاليت داشت بر من غلبه نمود».[2]
*
پی نوشت:
[2]. سند گفتار حكيمانه: در مصادر آمده است كه اين گفتار حكمت آميز را پيش از سيد رضى مرحوم ابن شعبه حرانى در تحف العقول در ضمن وصيتى كه امام(عليه السلام) به مالك اشتر فرمود، آورده است اما با اين تفاوت: «مَنْ أَوْمَأَ إِلَى مُتَفَاوِت خَذَلَتْهُ الرَّغْبَة». (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 287). ولى در نسخه اى كه از تحف العقول نزد ماست چنين آمده است: «مَنْ أَهْوَى إِلَى مُتَفَاوِت خَذَلَتْهُ الرَّغْبَة». (تحف العقول، ص 202)
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه 🔷 حکمت های: ۳۹۸ الی ۴۰۰ @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_حکمت_۴۰۱_و_۴۰۲_و_۴۰۳.mp3
8.05M
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
🔷 حکمت های: ۴۰۱ ، ۴۰۲ و ۴۰۳
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
از آنچه نمی دانید بر شما بیم ندارم، اما بنگرید آنچه را می دانید چگونه عمل می کنید.
✨ أیتها الامّة إنّی لا أخاف علیکم فیما لا تعلمون و لکن انظروا کیف تعملون فیما تعلمون
📚 کنزالعمال/ ج 10/حدیث 29003
✍🏼 انسان به خاطر آنچه می داند و عمل نمی کند مواخذه می شود، نه آنچه که نمی داند و عمل نمی کند.
@Nahjolbalaghe2
D1739000T14970134(Web)-mc.mp3
11.68M
#موعظه
🔹 محبت اهلبیت علیهم السلام نسبت به دوستان و زائران
#امام_رضا علیه السلام
لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ
همانا رسولی از جنس شما برای (هدایت) شما آمد که فقر و پریشانی و جهل و فلاکت شما بر او سخت میآید و بر (آسایش و نجات) شما بسیار حریص و به مؤمنان رئوف و مهربان است.
🎙 استاد پناهیان
@Nahjolbalaghe2