🎙 تفسیر صوتی آیات ۱۰۷ الی ۱۱۲
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام هادی علیه السلام:
بخل، ناپسندترین اخلاق و طمع، خصلتی زشت است.
🔸البُخلُ اَذَمُّ الاَخلاقِ، وَ الطَّمَعُ سَجِیَّةٌ سَیّئَةٌ؛
📚 بحارالانوار/ج69/ص199
✍🏼 بخل یعنی خودداری از خرج کردن مال در مواردی که نباید از آن دریغ نمود. در سوره نساء آمده است که خدا افراد بخیل را دوست ندارد و کسی که خدا دوستش نداشته باشد چگونه می تواند در مسیر خودسازی گام بردارد.
@Nahjolbalaghe2
مداحی_آنلاین_نگاه_امام_رضا_علیه_السلام_استاد_مومنی.mp3
2.74M
#موعظه
☀️ امام رضا(علیه السلام) قلبم مریضه!
🎙️حجتالاسلام مومنی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و بیست و سه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی " ﺻﺎﻋﺪ " ﮔﻔﺖ: ﺑﺎ ﻛﻤﻴ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و بیست و چهارم
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﺎﻥ ﺩﻳﻦ ﻭ ﺷﺨﺼﻴﺘﻬﺎﻱ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ، ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺻﻠﻪﻫﺎﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻋﻄﺎﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﻳﺮﺩ، ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﺟﻬﺖ ﻣﻬﺮﻱ ﻛﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻲﻭﺭﺯﻳﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺭﺝ ﻣﻲﻧﻬﺎﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻭﻱ ﻋﻨﺎﻳﺖ ﻛﺎﻣﻞ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﭘﺬﻳﺮﺍﺋﻲ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻭ ﻭﻱ ﺭﺍ ﮔﺮﺍﻣﻲ ﻣﻲﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﭘﻮﺯﺵ ﻫﻢ ﻣﻲﻃﻠﺒﻴﺪﻧﺪ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺳﺠﺎﺩ (ﻉ) ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﺎ ﺍﺯ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺗﻮ ﻋﺎﺟﺰﻳﻢ ﺍﻣﺎ ﻧﻪ، ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﻧﻴﺴﺘﻢ، ﺯﻳﺮﺍﺍ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻋﺎﺟﺰ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﻤﻪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻧﭙﺬﻳﺮﻓﺘﻦ ﺑﺨﺸﺸﻬﺎ ﻭ ﻣﻌﺎﻑ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﻗﺒﻮﻝ ﺁﻧﻬﺎ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭﻱ ﻣﻲﻛﺮﺩ ﺗﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﻲ ﺧﺎﻟﺼﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﮔﺬﺷﺖ ﻛﻪ ﻭﻱ 4.. ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﻫﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺳﺠﺎﺩ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﻦ ﭘﻮﺷﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻪ ﺗﻦ ﺩﺍﺷﺖ، ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻛﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻥ ﺗﺒﺮﻙ ﺟﻮﻳﺪ. ﻭ ﻧﻴﺰ ﻳﻚ ﺑﺎﺭ 100ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﻫﻢ ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ 500 ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﻫﻢ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﺑﺎﺯ ﭘﺲ ﺩﺍﺩ ﻭ ﭘﻴﺮﺍﻫﻨﻲ ﺍﺯ ﭘﻴﺮﺍﻫﻨﻬﺎﻱ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﻛﺮﺩ: ﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﻳﻨﺎﺭ ﻭ ﺟﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ
ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﻭﻱ ﺍﺭﺯﺍﻧﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺳﺘﺪﻋﺎ ﻛﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺑﺪﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﭼﺴﺒﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺳﺮ ﺍﻓﺮﺍﺯ ﻛﻨﺪ. ﻭ ﻧﻴﺰ ﺭﻭﺳﺘﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺣﺴﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﻱ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﻳﻨﺎﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮﻱ ﻣﻲﻛﺮﺩ، ﭘﺲ ﺁﻭﺭﺩ. ﻭ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺟﻌﻔﺮ ﻧﻴﺰ ﺗﻤﺎﻡ ﭘﻮﻟﻬﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺻﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﻫﻢ ﻣﻲﺭﺳﻴﺪ، ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪ. ﭘﺲ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻬﺎ، ﺁﺯﻣﺎﻳﺸﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺭﺍ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻛﻪ ﻣﺪﺡ ﻛﻤﻴﺖ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﭘﺎﻙ ﻧﻬﺎﺩ، ﺩﻭﺳﺘﻲ ﻭ ﺳﺨﺖ ﻛﻮﺷﻴﻬﺎﻱ ﻭﻱ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﻭ
[جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 33]
ﺍﺯ ﻧﻔﺲ ﻧﻔﻴﺴﻲ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﺬﺷﺘﻦ، ﻭ ﺩﺷﻤﻨﻴﻬﺎﻱ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺧﺮﻳﺪﻥ، ﻭ ﺑﺎ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻬﻤﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻦ، ﺟﺰ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﻧﺒﻮﺩ. ﻫﻤﻴﻦ ﻭ ﻫﻤﻴﻦ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﻈﺮﻱ ﺑﻪ ﻣﺎﻝ ﺑﻲ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﻧﻴﺎ، ﻭ ﺯﻳﻮﺭﻫﺎﻱ ﺁﻥ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﻭ ﻗﺼﺪ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﻧﻴﺎﺋﻲ ﺑﺪﻭﻥ ﺑﻬﺮﻩﻫﺎﻱ ﺍﺧﺮﻭﻱ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺭﺍ ﻭﻗﻮﻓﻲ ﺑﺮ ﺷﻌﺮ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ، ﻣﻲﺑﻴﻨﺪ ﻛﻪ ﻭﻱ ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﻣﻲﻣﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﻪ ﻛﺸﺘﻦ ﻣﻲﺩﻫﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﻪ ﭘﻴﺸﺒﺎﺯ ﻣﺮﮒ ﻣﻲﺷﺘﺎﺑﺪ ﻭ ﺧﻮﻥ
ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﻧﻬﺎﺩﻩ، ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻘﺒﺎﻝ ﺷﻤﺸﻴﺮﻫﺎﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻲﺭﻭﺩ، ﻫﻤﭽﻨﺎﻧﻜﻪ ﺍﻣﺎﻡ " ﺯﻳﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﻳﻦ (ﻉ) " ﺑﺪﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺗﺼﺮﻳﺢ ﻛﺮﺩﻩ، ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭﻱ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺍﻳﻦ ﻛﻤﻴﺖ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﺕ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﮔﺬﺷﺘﮕﻲ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻲﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻛﺮﺩ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱۰۷ الی ۱۱۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ☀️پیامبر رح
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱۰۷ الی ۱۱۲
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ و از آنجا که مهم ترین مظهر رحمت و محکم ترین پایه و اساس آن، توحید و جلوه هاى آن است، در آیه بعد، چنین مى گوید: به آنها بگو تنها چیزى که بر من وحى مى شود این است که: معبود شما معبود واحدى است (قُلْ إِنَّما یُوحى إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ).
آیا شما حاضر هستید در برابر همین اصل اساسى توحید، تسلیم شوید و بت ها را کنار بگذارید ؟! (فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ).
در واقع در این آیه، سه نکته بنیادى مطرح شده است، نخست این که پایه اصلى رحمت، توحید است و به راستى هر چه بیشتر بیندیشیم وجود این رابطه نیرومند روشن تر مى شود، توحید در اعتقاد، در عمل، توحید در کلمه، توحید صفوف، و توحید در قانون و در همه چیز.
نکته دیگر این که: به مقتضاى کلمه إِنَّما که دلیل بر حصر است، تمام دعوت پیامبران اسلام(صلى الله علیه وآله) در اصل توحید خلاصه مى شود، مطالعات دقیق نیز نشان مى دهد: اصول و حتى فروع و احکام نیز، در پایان، به اصل توحید بازمى گردد، و به همین دلیل، همان گونه که سابقاً هم گفته ایم: توحید تنها یک اصل از اصول دین نیست، بلکه همچون رشته محکمى است که دانه هاى یک تسبیح را به هم پیوند مى دهد و یا صحیح تر روحى است که در کالبد دین دمیده شده.
و آخرین نکته این که: مشکل اصلى تمام جوامع و ملل، آلودگى به شرک در اشکال مختلف است; زیرا جمله: فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ: آیا تسلیم در برابر این اصل مى شوید مى رساند که مشکل اصلى، بیرون آمدن از شرک و مظاهر آن و بالا زدن آستین براى شکستن بتها است، نه فقط بت هاى سنگى و چوبى، که بت ها از هر نوع مخصوصاً طاغوت هاى انسانى!
* * *
آیه بعد، مى گوید اگر با این همه، به دعوت و پیام ما توجه نکردند اگر روى برتابند، به آنها بگو من به همه شما به طور یکسان از عذاب الهى اعلام خطر مى کنم (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُکُمْ عَلى سَواء).
آذَنْتُ از ماده ایذان به معنى اعلام کردن توأم با تهدید است، و گاه به معنى اعلان جنگ نیز آمده، اما از آنجا که این سوره در مکّه نازل شده، و در آنجا نه زمینه جهاد بود، و نه حکم جهاد نازل شده بود، بسیار بعید به نظر مى رسد که این جمله در اینجا به معنى اعلان جنگ باشد، بلکه ظاهر این است پیامبر با این سخن مى خواهد اعلام نفرت و جدائى از آنها کند و نشان دهد که از آنان به کلى دست شسته است.
تعبیر عَلى سَواء یا اشاره به این است که: من نسبت به مجازات الهى به همه شما به طور یکسان اعلام خطر مى کنم، مبادا چنین تصور کنند که اهل مکّه یا قریش با دیگران تفاوت دارند، و در پیشگاه خدا براى آنها مزیت و برترى است و یا اشاره به این است که: من ندایم را به گوش همه شما بدون استثناء رساندم.
سپس این تهدید را به صورت آشکارترى بیان مى کند و مى گوید: من نمى دانم آیا وعده عذاب که به شما داده شده است، نزدیک است یا دور ؟! (وَ إِنْ أَدْرِی أَ قَرِیبٌ أَمْ بَعِیدٌ ما تُوعَدُونَ).
فکر نکنید این وعده دور است، شاید هم نزدیک و بسیار هم نزدیک باشد.
این عذاب و مجازاتى که در اینجا به آن تهدید شده اند ممکن است عذاب قیامت و یا مجازات دنیا و یا هر دو باشد، در صورت اول، علم آن مخصوص خدا است و هیچ کس به درستى از تاریخ وقوع رستاخیز آگاه نیست، حتى پیامبران خدا، و در صورت دوم و سوم ممکن است اشاره به جزئیات و زمان آن باشد، که من از جزئیات آن آگاه نیستم; چرا که علم پیامبر(صلى الله علیه وآله) نسبت به این گونه حوادث همیشه جنبه فعلى ندارد، بلکه گاه جنبه ارادى دارد یعنى تا اراده نکند نمى داند.(۲)
✍ پی نوشت:
۲ ـ توضیح بیشتر پیرامون علم پیامبر و جانشینان معصوم او را در کتاب رهبران بزرگ و مسئولیت هاى بزرگ تر مطالعه فرمائید.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2