مداحی_آنلاین_نگاه_امام_رضا_علیه_السلام_استاد_مومنی.mp3
2.74M
#موعظه
☀️ امام رضا(علیه السلام) قلبم مریضه!
🎙️حجتالاسلام مومنی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و بیست و سه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی " ﺻﺎﻋﺪ " ﮔﻔﺖ: ﺑﺎ ﻛﻤﻴ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و بیست و چهارم
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﺎﻥ ﺩﻳﻦ ﻭ ﺷﺨﺼﻴﺘﻬﺎﻱ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ، ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺻﻠﻪﻫﺎﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻋﻄﺎﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﻳﺮﺩ، ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﺟﻬﺖ ﻣﻬﺮﻱ ﻛﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻲﻭﺭﺯﻳﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺭﺝ ﻣﻲﻧﻬﺎﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻭﻱ ﻋﻨﺎﻳﺖ ﻛﺎﻣﻞ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﭘﺬﻳﺮﺍﺋﻲ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻭ ﻭﻱ ﺭﺍ ﮔﺮﺍﻣﻲ ﻣﻲﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﭘﻮﺯﺵ ﻫﻢ ﻣﻲﻃﻠﺒﻴﺪﻧﺪ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺳﺠﺎﺩ (ﻉ) ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﺎ ﺍﺯ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺗﻮ ﻋﺎﺟﺰﻳﻢ ﺍﻣﺎ ﻧﻪ، ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﻧﻴﺴﺘﻢ، ﺯﻳﺮﺍﺍ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻋﺎﺟﺰ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﻤﻪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻧﭙﺬﻳﺮﻓﺘﻦ ﺑﺨﺸﺸﻬﺎ ﻭ ﻣﻌﺎﻑ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﻗﺒﻮﻝ ﺁﻧﻬﺎ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭﻱ ﻣﻲﻛﺮﺩ ﺗﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﻲ ﺧﺎﻟﺼﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﮔﺬﺷﺖ ﻛﻪ ﻭﻱ 4.. ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﻫﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺳﺠﺎﺩ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﻦ ﭘﻮﺷﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻪ ﺗﻦ ﺩﺍﺷﺖ، ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻛﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻥ ﺗﺒﺮﻙ ﺟﻮﻳﺪ. ﻭ ﻧﻴﺰ ﻳﻚ ﺑﺎﺭ 100ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﻫﻢ ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ 500 ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﻫﻢ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﺑﺎﺯ ﭘﺲ ﺩﺍﺩ ﻭ ﭘﻴﺮﺍﻫﻨﻲ ﺍﺯ ﭘﻴﺮﺍﻫﻨﻬﺎﻱ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﻛﺮﺩ: ﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﻳﻨﺎﺭ ﻭ ﺟﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ
ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﻭﻱ ﺍﺭﺯﺍﻧﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺳﺘﺪﻋﺎ ﻛﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺑﺪﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﭼﺴﺒﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺳﺮ ﺍﻓﺮﺍﺯ ﻛﻨﺪ. ﻭ ﻧﻴﺰ ﺭﻭﺳﺘﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺣﺴﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﻱ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﻳﻨﺎﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮﻱ ﻣﻲﻛﺮﺩ، ﭘﺲ ﺁﻭﺭﺩ. ﻭ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺟﻌﻔﺮ ﻧﻴﺰ ﺗﻤﺎﻡ ﭘﻮﻟﻬﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺻﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﻫﻢ ﻣﻲﺭﺳﻴﺪ، ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪ. ﭘﺲ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻬﺎ، ﺁﺯﻣﺎﻳﺸﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺭﺍ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻛﻪ ﻣﺪﺡ ﻛﻤﻴﺖ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﭘﺎﻙ ﻧﻬﺎﺩ، ﺩﻭﺳﺘﻲ ﻭ ﺳﺨﺖ ﻛﻮﺷﻴﻬﺎﻱ ﻭﻱ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﻭ
[جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 33]
ﺍﺯ ﻧﻔﺲ ﻧﻔﻴﺴﻲ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﺬﺷﺘﻦ، ﻭ ﺩﺷﻤﻨﻴﻬﺎﻱ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺧﺮﻳﺪﻥ، ﻭ ﺑﺎ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻬﻤﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻦ، ﺟﺰ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﻧﺒﻮﺩ. ﻫﻤﻴﻦ ﻭ ﻫﻤﻴﻦ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﻈﺮﻱ ﺑﻪ ﻣﺎﻝ ﺑﻲ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﻧﻴﺎ، ﻭ ﺯﻳﻮﺭﻫﺎﻱ ﺁﻥ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﻭ ﻗﺼﺪ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﻧﻴﺎﺋﻲ ﺑﺪﻭﻥ ﺑﻬﺮﻩﻫﺎﻱ ﺍﺧﺮﻭﻱ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺭﺍ ﻭﻗﻮﻓﻲ ﺑﺮ ﺷﻌﺮ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ، ﻣﻲﺑﻴﻨﺪ ﻛﻪ ﻭﻱ ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﻣﻲﻣﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﻪ ﻛﺸﺘﻦ ﻣﻲﺩﻫﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﻪ ﭘﻴﺸﺒﺎﺯ ﻣﺮﮒ ﻣﻲﺷﺘﺎﺑﺪ ﻭ ﺧﻮﻥ
ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﻧﻬﺎﺩﻩ، ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻘﺒﺎﻝ ﺷﻤﺸﻴﺮﻫﺎﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻲﺭﻭﺩ، ﻫﻤﭽﻨﺎﻧﻜﻪ ﺍﻣﺎﻡ " ﺯﻳﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﻳﻦ (ﻉ) " ﺑﺪﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺗﺼﺮﻳﺢ ﻛﺮﺩﻩ، ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭﻱ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺍﻳﻦ ﻛﻤﻴﺖ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﺕ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﮔﺬﺷﺘﮕﻲ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻲﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻛﺮﺩ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱۰۷ الی ۱۱۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ☀️پیامبر رح
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱۰۷ الی ۱۱۲
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ و از آنجا که مهم ترین مظهر رحمت و محکم ترین پایه و اساس آن، توحید و جلوه هاى آن است، در آیه بعد، چنین مى گوید: به آنها بگو تنها چیزى که بر من وحى مى شود این است که: معبود شما معبود واحدى است (قُلْ إِنَّما یُوحى إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ).
آیا شما حاضر هستید در برابر همین اصل اساسى توحید، تسلیم شوید و بت ها را کنار بگذارید ؟! (فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ).
در واقع در این آیه، سه نکته بنیادى مطرح شده است، نخست این که پایه اصلى رحمت، توحید است و به راستى هر چه بیشتر بیندیشیم وجود این رابطه نیرومند روشن تر مى شود، توحید در اعتقاد، در عمل، توحید در کلمه، توحید صفوف، و توحید در قانون و در همه چیز.
نکته دیگر این که: به مقتضاى کلمه إِنَّما که دلیل بر حصر است، تمام دعوت پیامبران اسلام(صلى الله علیه وآله) در اصل توحید خلاصه مى شود، مطالعات دقیق نیز نشان مى دهد: اصول و حتى فروع و احکام نیز، در پایان، به اصل توحید بازمى گردد، و به همین دلیل، همان گونه که سابقاً هم گفته ایم: توحید تنها یک اصل از اصول دین نیست، بلکه همچون رشته محکمى است که دانه هاى یک تسبیح را به هم پیوند مى دهد و یا صحیح تر روحى است که در کالبد دین دمیده شده.
و آخرین نکته این که: مشکل اصلى تمام جوامع و ملل، آلودگى به شرک در اشکال مختلف است; زیرا جمله: فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ: آیا تسلیم در برابر این اصل مى شوید مى رساند که مشکل اصلى، بیرون آمدن از شرک و مظاهر آن و بالا زدن آستین براى شکستن بتها است، نه فقط بت هاى سنگى و چوبى، که بت ها از هر نوع مخصوصاً طاغوت هاى انسانى!
* * *
آیه بعد، مى گوید اگر با این همه، به دعوت و پیام ما توجه نکردند اگر روى برتابند، به آنها بگو من به همه شما به طور یکسان از عذاب الهى اعلام خطر مى کنم (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُکُمْ عَلى سَواء).
آذَنْتُ از ماده ایذان به معنى اعلام کردن توأم با تهدید است، و گاه به معنى اعلان جنگ نیز آمده، اما از آنجا که این سوره در مکّه نازل شده، و در آنجا نه زمینه جهاد بود، و نه حکم جهاد نازل شده بود، بسیار بعید به نظر مى رسد که این جمله در اینجا به معنى اعلان جنگ باشد، بلکه ظاهر این است پیامبر با این سخن مى خواهد اعلام نفرت و جدائى از آنها کند و نشان دهد که از آنان به کلى دست شسته است.
تعبیر عَلى سَواء یا اشاره به این است که: من نسبت به مجازات الهى به همه شما به طور یکسان اعلام خطر مى کنم، مبادا چنین تصور کنند که اهل مکّه یا قریش با دیگران تفاوت دارند، و در پیشگاه خدا براى آنها مزیت و برترى است و یا اشاره به این است که: من ندایم را به گوش همه شما بدون استثناء رساندم.
سپس این تهدید را به صورت آشکارترى بیان مى کند و مى گوید: من نمى دانم آیا وعده عذاب که به شما داده شده است، نزدیک است یا دور ؟! (وَ إِنْ أَدْرِی أَ قَرِیبٌ أَمْ بَعِیدٌ ما تُوعَدُونَ).
فکر نکنید این وعده دور است، شاید هم نزدیک و بسیار هم نزدیک باشد.
این عذاب و مجازاتى که در اینجا به آن تهدید شده اند ممکن است عذاب قیامت و یا مجازات دنیا و یا هر دو باشد، در صورت اول، علم آن مخصوص خدا است و هیچ کس به درستى از تاریخ وقوع رستاخیز آگاه نیست، حتى پیامبران خدا، و در صورت دوم و سوم ممکن است اشاره به جزئیات و زمان آن باشد، که من از جزئیات آن آگاه نیستم; چرا که علم پیامبر(صلى الله علیه وآله) نسبت به این گونه حوادث همیشه جنبه فعلى ندارد، بلکه گاه جنبه ارادى دارد یعنى تا اراده نکند نمى داند.(۲)
✍ پی نوشت:
۲ ـ توضیح بیشتر پیرامون علم پیامبر و جانشینان معصوم او را در کتاب رهبران بزرگ و مسئولیت هاى بزرگ تر مطالعه فرمائید.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۰بخش سوم ☀️ اهل بیت، ستارگان هدایت ✔️ نکته ها: 1- يک حديث پرمعنا آنچه امام(عل
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۱ بخش اول
✅ ازليّت و ابديّت خداوند
🔭 "خطبه در يك نگاه:
اين خطبه -همانگونه كه از عنوان بالا معلوم شد- به طور عمده درباره حوادث آينده سخن مى گويد و خطراتى كه مسلمانان، مخصوصاً مردم عراق را تهديد مى كند، پيشگويى مى نمايد. ولى قبل از آن، به دو بحث ديگر مى پردازد: نخست، حمد و ثناى الهى و شهادت به يگانگى او، توأم با نكات تازه؛ و ديگر، اظهار نگرانى از قيافه منفى به خود گرفتنِ گروهى از مردم، در برابر سخنان امام و پيشگويى هاى او.
با تمام وجود گواهى مى دهيم:
امام در آغاز اين خطبه، مانند بسيارى از خطبه هاى ديگر، از حمد و ثناى پروردگار و شهادت به وحدانيّت او شروع مى کند; ولى براى رعايت موازين فصاحت و بلاغت در هر مورد، نکته، يا نکات تازه اى درباره صفات حق به کار مى برد. مى فرمايد: «ستايش مخصوص خداوندى است که نخستين هستى است، قبل از همه نخستين ها و آخرين هستى است بعد ازهمه آخرها». (الْحَمْدُ للهِِ الأَوَّلِ قَبْلَ کُلِّ أَوَّل، وَ الآخِرِ بَعْدَ کُلِّ آخِر).
امام(عليه السلام) در اينجا به سراغ ازليّت و ابديّت خداوند مى رود که از مهمترين اوصاف اوست و اوصاف ديگر به آن باز مى گردد; چرا که در بحث صفات خدا گفته ايم: اساس صفاتِ جمال و جلال او، نامحدود بودن ذات پاک او از تمام جهات است و ازليّت و ابديّت، بيان ديگرى از نامحدود بودن آن ذات مقدّس است.
سپس به بيان دليل، يا توضيحى در اين زمينه پرداخته، مى فرمايد: «به دليل نخست بودنش، لازم است آغازى نداشته باشد; و به همين دليل آخر بودنش، واجب است پايانى برايش نباشد». (وَ بِأَوَّلِيَّتِهِ وَجَبَ أَنْ لاَ أَوَّلَ لَهُ، وَ بِآخِرِيَّتِهِ وَجَبَ أَنْ لاَ آخِرَ لَهُ).
اين تعبير نکته لطيفى در بر دارد و آن اينکه: اوّل بودن خداوند، اوّليت زمانى نيست; بلکه اوّليت ذاتى و به معناى ازليّت است و روشن است ذاتى که ازلى است، آغازى از نظر زمان ندارد. همچنين آخريّت او ذاتى است، نه زمانى و به معناى ابديّت است و چيزى که ابدى است، آخرى از نظر زمان ندارد.
بعضى از «شارحان نهج البلاغه» در تفسير اين جمله، احتمالات ديگرى داده اند که با تعبيرات جمله هاى امام سازگار نيست.
سپس به شهادت بر الوهيّت خداوند پرداخته، چنين مى فرمايد: «و شهادت مى دهم که معبودى جز (ذات پاک) الله نيست; شهادتى که درون و برون در آن هماهنگ، و دل با زبان هم صدا است». (وَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ شَهَادَةً يُوَافِقُ فِيهَا السِّرُّ الإِعْلاَنَ، وَ الْقَلْبُ اللِّسَانَ).
اين تعبير نشان مى دهد شهادتى ارزش دارد که تمام وجود انسان را در برگيرد و ظاهر و باطن و قلب و زبان، در آن هماهنگ باشد. زيرا بسيارند که شهادت به توحيد را بر زبان جارى مى کنند، امّا دل آنها کانونى است از بت پرستى; و بتکده اى است با انواع بتها، و نيز بسيارند کسانى که دردل گواهى به يکتايى حق مى دهند، ولى به هنگام عمل آثار شرک در آنها نمايان است: در برابر مال و مقام سجده مى کنند و در مقابل شهوات، سر تعظيم فرود مى آورند; در حالى که در زبان و گاه در دل مى گويند: «معبودى جز خداى يکتا نيست!» و مى دانيم همه اينها، از شاخه هاى نفاق است و چنين کسانى به حق در زمره منافقانند.(1)
***
✍ پی نوشت:
1. سند خطبه: در كتاب هايى كه مصادر خطبه هاى نهج البلاغه در آن ذكر مى شود، سند ديگرى غير از آنچه سيّد رضى در اينجا آورده است، ديده نشد؛ گر چه در نهج البلاغه چاپ جامعه مدرسين، با تحقيق مرحوم حجّة الاسلام آقاى دشتى اسنادى براى اين خطبه ذكر شده است، ولى پس از مراجعه به منابع اصلى و آدرس هايى كه در آن كتاب آمده، معلوم شد آن هم اشتباه است."
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
🔴 زیاده خواهی
☀️ امام هادی علیه السلام:
هر کس بیش از مقدار حق خویش را بطلبد، او سزاوارتر به #محرومیت است.
✨ من سأل فوق قدر حقه فهو اولی بالحرمان
📚 حیاه الامام الهادی/ص157
✍🏼 خودسازی با زیاده خواهی منافات دارد. کسی که هرچه دارد و هر چه به دست می آورد، بازهم فکر می کند به حقش نرسیده است، در واقع ناسپاسی می کند و سزای ناسپاس، محرومیت است.
@Nahjolbalaghe2
10.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موعظه
❌ عوامل قبول نشدن اعمال
🔸شرح حدیث اخلاقی توسط رهبر معظم
انقلاب
@Nahjolbalaghe2