قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۰۸ 🔺 با حق ستيزه مكن! به زمين خواهى خورد: ↩️ جالب توجه اين كه ابن ابى الحديد د
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۰۹
🔄 ارتباط چشم و دل
💚 قلب كتاب چشم است:
براى اين كلام حكيمانه دو تفسير مختلف شده است: نخست اينكه «قلب، كتاب چشم است (و آنچه انسان با چشم مى بيند و مى آزمايد در قلبش نقش مى بندد»; (الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَرِ).
به اين ترتيب امام(عليه السلام) مى خواهد اهميت علوم تجربى و حقايق زيادى را كه انسان مى تواند با چشم درك كند بيان فرمايد; علوم و حقايق مربوط به اسرار آفرينش، نشانه هاى عظمت خدا، آثار پيشينيان و كتاب ها و نوشته هايى كه از آن ها باقى مانده و درس هاى عبرتى كه انسان در طول عمر خود مى بيند.
به يقين قسمت بسيار مهمى از علوم و دانش هاى ما از طريق چشم حاصل مى شود اعم از آنچه مستقيماً با چشم مى بينيم و يا آنچه در آثار گذشتگان مى خوانيم. بنابراين اگر گفته شود قلب، مصحَف و كتاب چشم است سخنى حكيمانه است و گويى چشم به منزله قلمى است كه پيوسته در كتاب قلب مى نويسد و رقم مى زند.
تعبيرات ديگرى كه از امام(عليه السلام) نقل شده نيز اين معنا را تأييد مى كند. ازجمله در تعبيرى مى خوانيم: «العين رائد القلب; چشم راهنماى قلب است».[1]
در تعبير ديگرى مى فرمايد: «العين بريد القلب; چشم همچون نامه رسان قلب است».[2]
مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار تعبير ديگرى از اميرمؤمنان(عليه السلام) نقل كرده است: «سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(عليه السلام) بِمَا ذَا يسْتَعَانُ عَلَى غَضِّ الْبَصَرِ فَقَالَ بِالْخُمُودِ تَحْتَ سُلْطَانِ الْمُطَّلِعِ عَلَى سِرِّكَ وَ الْعَينُ جَاسُوسُ الْقَلْبِ وَ بَرِيدُ الْعَقْلِ فَغُضَّ بَصَرَكَ عَمَّا لاَ يلِيقُ بِدِينِكَ وَ يكْرَهُهُ قَلْبُكَ وَ ينْكِرُهُ عَقْلُكَ; از اميرمؤمنان(عليه السلام) سؤال شد كه چگونه انسان مى تواند چشم (از ناروايى ها) بپوشد؟ فرمود: از طريق قرار گرفتن تحت سلطه خداوندى كه مطلع از اسرار توست و چشم، جاسوس قلب است و نامه رسان عقل. چشمت را از آنچه مناسب دين تو نيست و قلب و عقلت آن را انكار مى كند بپوشان».[3]
قرآن مجيد نيز مى گويد: «(أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِى الاَْرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لاَ تَعْمَى الاَْبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِى فِى الصُّدُورِ); آيا آنان در زمين سير نكردند، تا دل هايى داشته باشند كه حقيقت را با آن درك كنند; يا گوش هاى شنوايى كه با آن (نداى حق را) بشنوند؟! چراكه چشم هاى ظاهر، نابينا نمى شود، بلكه دل هايى كه در سينه هاست كور مى شود».[4]
اشاره به اين كه اگر چشم باز و بينا داشته باشند و سير در زمين كنند، هم آثار عظمت خدا را مى بينند و هم درس هاى عبرتى را كه از پيشينيان و پايان كار آن ها باقى مانده فرامى گيرند.
از سوى ديگر نيز بسيار مى شود كه انسان نگاه هاى هوس آلود مى كند و آثار شوم آن در مصحف قلب نوشته مى شود و منشأ حزن طويل يا انحراف كثير مى گردد و به گفته شاعر:
ز دست ديده و دل هر دو فرياد * كه هرچه ديده بيند دل كند ياد
*
در تفسير دوم، مفهومى درست مقابل تفسير اوّل مورد توجه قرار گرفته و آن اين كه آنچه در قلب و درون روح انسان باشد در چشمان او نمايان است. در واقع چشم تابلويى است براى اسرار درون; شبيه آن چيزى كه در حكمت 26 آمد كه امام(عليه السلام) مى فرمايد: «مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَيئاً إِلاَّ ظَهَرَ فِى فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِهِ; هيچ كس چيزى را در ضمير و درون خود پنهان نمى كند مگر اين كه در سخنان (بى انديشه) او و در رخسارش نمايان مى شود». و اين همان چيزى است كه در ضرب المثل فارسى خود نيز داريم: رنگ رخساره خبر مى دهد از سر ضمير.
بنابر اين تعبير، قلب همچون كتاب پرمطلبى است كه مطالب خود را از دريچه چشم بيرون مى فرستد، و از نگاه و ديد افراد، بسيارى از مطالب درونشان را مى توان درك كرد.
و به گفته شاعر عرب:
إنّ العيونَ لَتُبدِى فى تَقلُّبِها * ما فِى الضّمائرِ مِن وُدّ ومِنْ حَنَقِ
چشم ها در گردش خود آشكار مى سازد آنچه در درون، از محبت و عداوت است.
و شاعر ديگر مى گويد:
تَخْبِرُنى العَينانِ ما القَلْبُ كاتِمٌ * وَما جَنّ بالبَغضاءِ والنَّظرِ الشَّزْرِ
چشم ها به من خبر مى دهد آنچه را كه در دل پنهان است; و آنچه از كينه ها و عداوت ها در دل وجود دارد از نگاه هاى غضب آلود كه با گوشه چشم مى شود ظاهر مى گردد.[5]
ولى قرائن نشان مى دهد كه معناى اول مناسب تر است. بعضى از شارحان نهج البلاغه احتمال ديگرى نيز داده اند كه مناسب به نظر نمى رسد لذا از ذكر آن خوددارى كرديم[6].
✍ پی نوشت:
[1]. غررالحكم، ح 667.
[2]. همان، ح 668.
[3]. بحارالانوار، ج 101، ص 41، ح 52.
[4]. حج، آيه 46.
[5]. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 20، ص 46.
[6]. شرح نهج البلاغه مرحوم شوشترى، ج 4، ص 225.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه 🔷 حکمت: ۴۰۷ @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_حکمت_۴۰۸.mp3
8.71M
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
🔷 حکمت: ۴۰۸
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
🏷 نور موی سفید!
☀️پیامبر اکرم صل الله علیه و آله وسلم
«هر کس مویش در اسلام سفید شود، روز قیامت برایش نور است».
🔹«مَن شابَ شَيبَةً فِي الإِسلَامِ كانَت لَهُ نوراً يَومَ القِيامَةِ»
📚 الكافي: ج۶ ص۴۸۰ ح۲
@Nahjolbalaghe2
تجربه سالمندان.mp3
2.78M
#موعظه
☆ تـجـربـه سـالمـنـدان!
☀️ امام علی علیه السلام :
✓ انديشه پير در نزد من از تلاش جوان خوشايندتر است.
(و نقل شده كه تجربه پيران از آمادگى رزمى جوانان برتر است)
◳ رَأْيُ الشَّيْخِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ جَلَدِ الْغُلَامِ
وَ رُوِيَ مِنْ مَشْهَدِ الْغُلَامِ
. نهج البلاغه، حکمت۸
⩸ (تجربه پیر یا زرنگی جوان؟!)
🎙 استاد جواد محدثی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و چهل و هشت 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ " ﻋﻠﺎﻣﻪ ﻣﺠﻠﺴﻲ " ﺩ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و چهل و نه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﻲ ﺍﻟﺮﺿﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭼﻮﻥ ﺳﻴﺪ ﺍﺳﻤﺎﻋﻴﻞ ﺣﻤﻴﺮﻱ، ﺍﻧﺸﺎﺩ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺩﺍﺧﺖ، ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺭﻭﻱ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﻲ ﺍﻳﻦ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﻛﻦ، ﻭ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﻣﺎﺭﺍ
ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺣﻔﻆ ﺁﻥ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻋﻠﺎﻡ ﻛﻦ ﻛﻪ: ﻫﺮ ﻛﺲ، ﺍﻳﻦ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍﺍﺯ ﺣﻔﻆ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ، ﻣﻦ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺗﻌﺎﻟﻲ، ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺿﻤﺎﻧﺖ ﻣﻲﻛﻨﻢ. ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ﻉ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﻔﻆ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ: (ﺳﭙﺲ ﺗﻤﺎﻡ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﻛﺮﺩﻩ. ) ﺍﻣﻴﻨﻲ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﻳﻦ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﻗﺎﺿﻲ ﺷﻬﻴﺪ ﻣﺮﻋﺸﻲ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 436 " ﻣﺠﺎﻟﺲ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ، ﺑﻪ ﻧﻘﻞ ﺍﺯ ﺭﺟﺎﻝ " ﻛﺸﻲ " ﻳﺎﺩﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﻲ ﺩﺭ ﻧﺴﺨﻪ ﭼﺎﭘﻲ ﺭﺟﺎﻝ " ﻛﺸﻲ " ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﺷﺎﻳﺪ ﻗﺎﺿﻲ ﺑﺮ ﻧﺴﺨﻪ ﻛﺎﻣﻞ ﺍﺻﻠﻲ ﺭﺟﺎﻝ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ " ﺷﻴﺦ ﺍﺑﻮ ﻋﻠﻲ " ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 143 ﺭﺟﺎﻟﺶ (= ﻣﻨﺘﻬﻲ ﺍﻟﻤﻘﺎﻝ) ﺍﺯ " ﻋﻴﻮﻥ
[جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 68]
ﺍﻟﺎﺧﺒﺎﺭ " ﺷﻴﺦ ﺻﺪﻭﻕ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺭ ﺷﻴﺦ ﻣﻌﺎﺻﺮ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 59 ﺟﻠﺪ 1 " ﺗﻨﻘﻴﺢ ﺍﻟﻤﻘﺎﻝ " ﻭ ﺳﻴﺪ " ﻣﺤﺴﻦ ﺍﻣﻴﻦ " ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 17 ﺟﻠﺪ 13 " ﺍﻋﻴﺎﻥ ﺍﻟﺸﻴﻌﻪ "، ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻧﺴﺨﻪ ﺧﻄﻲ ﻭ ﭼﺎﭘﻲ " ﻋﻴﻮﻥ " ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻴﺎﻓﺘﻴﻢ ﺷﻴﺦ ﻣﺎ، ﻣﻮﻟﺎ " ﻣﺤﻤﺪ ﻗﺎﺳﻢ ﻫﺰﺍﺭ ﺟﺮﻳﺒﻲ " ﻧﻴﺰ ﺍﻳﻦ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﺮﺡ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺍﺵ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ، ﻭ ﺳﻴﺪ ﺯ ﻧﻮﺯﻱ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺭﻭﺿﻪ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﻭﺍﻟﺎﻱ " ﺭﻳﺎﺽ ﺍﻟﺠﻨﻪ
" ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ " ﺳﻴﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻬﺪﻱ " ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻛﺘﺎﺏ ﺭﻳﺎﺽ ﺍﻟﻤﺼﺎﺋﺐ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﻧﻘﻞ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙 تفسیر صوتی آیات ۲۷،۲۶ و۲۸ سوره مبارکه حج مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی ↩️ و در پایان آیه
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۲۶ الی ۲۸
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
۳ ـ فلسفه و اسرار عمیق حج!
مراسم پرشکوه حج ـ همچون عبادات دیگر ـ داراى برکات و آثار فراوانى در فرد و جامعه اسلامى است که اگر طبق برنامه صحیح انجام پذیرد، و از آن بهره بردارى درستى شود، مى تواند هر سال منشأ تحول تازه اى در جوامع اسلامى گردد.
این مناسک بزرگ، در حقیقت داراى چهار بُعد است که هر یک از دیگرى ریشه دارتر و پر سودتر است:
۱ ـ بعد اخلاقى حج ـ مهمترین فلسفه حج، همان دگرگونى اخلاقى است که در انسان ها به وجود مى آورد، مراسم احرام انسان را به کلى از تعینات مادى و امتیازات ظاهرى و لباس هاى رنگارنگ و زر و زیور بیرون مى برد، و با تحریم لذائذ و پرداختن به خودسازى که از وظائف محرم است او را از جهان ماده جدا کرده و در عالمى از نور، روحانیت و صفا فرو مى برد، و آنها را که در حال عادى بار سنگین امتیازات موهوم، درجه ها و مدال ها را بر دوش خود احساس مى کنند، یک مرتبه سبک بار، راحت و آسوده مى کند.
پس از آن مراسم دیگر حج، یکى پس از دیگرى انجام مى گیرد، مراسمى که علاقه هاى معنوى انسان را لحظه به لحظه با خدایش محکم تر و رابطه او را نزدیک تر و قوى تر مى سازد، او را از گذشته تاریک و گناه آلودش بریده و به آینده اى روشن و پر از صفا و نور پیوند مى دهد.
مخصوصاً توجه به این حقیقت که مراسم حج در هر قدم، یاد آور خاطرات ابراهیم بت شکن، اسماعیل ذبیح اللّه، و مادرش هاجر است، و مجاهدت ها، گذشت ها و ایثارگرى آنها را لحظه به لحظه در برابر چشمان انسان مجسم مى کند.
و نیز توجه به این که: سرزمین مکّه عموماً، مسجد الحرام و خانه کعبه و محل طواف خصوصاً، یاد آور خاطرات پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و پیشوایان بزرگ و مجاهدت هاى مسلمانان صدر اول است، این انقلاب اخلاقى عمیق تر مى گردد، به گونه اى که در هر گوشه اى از مسجد الحرام و سرزمین مکّه، انسان، چهره پیامبر(صلى الله علیه وآله) و على(علیه السلام) و سایر پیشوایان بزرگ را مى بیند، و صداى آواى حماسه هاى آنها را مى شنود.
آرى، اینها همه دست به دست هم مى دهند و زمینه یک انقلاب اخلاقى را در دل هاى آماده فراهم مى سازند، به گونه اى توصیف ناشدنى ورق زندگانى انسان را بر مى گردانند، و صفحه نوینى در حیات او آغاز مى کنند.
بى جهت نیست که در روایات اسلامى مى خوانیم: کسى که حج را به طور کامل انجام دهد، یَخْرُجُ مِنْ ذُنُوبِهِ کَهَیْئَةِ یَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ !: از گناهان خود بیرون مى آید، همانند روزى که از مادر متولد شده .(۱۳)
آرى، حج، براى مسلمانان یک تولد ثانوى است، تولدى که آغازگر یک زندگى نوین انسانى مى باشد.
احتیاج به یادآورى ندارد که این برکات و آثار ـ و آنچه بعداً به آن اشاره خواهیم کرد ـ نه براى کسانى است که از حج تنها به پوسته اى از آن قناعت کرده، و مغز آن را بدور افکنده اند، و نه براى آنها که حج را وسیله تفریح، سیر و سیاحت و یا تظاهر و ریا و تهیه وسائل مادى شخصى قرار داده، و هرگز به روح آن واقف نشده اند، سهم آنها همان است که به آن رسیده اند!
* * *
۲ ـ بعد سیاسى حج ـ به گفته یکى از بزرگان فقهاى اسلام، مراسم حج در عین این که خالص ترین و عمیق ترین عبادات را عرضه مى کند، مؤثرترین وسیله براى پیشبرد اهداف سیاسى اسلام است.
روح عبادت، توجه به خدا، و روح سیاست، توجه به خلق خدا است، این دو در حج آنچنان به هم آمیخته اند که تار و پود یک پارچه!.
حج عامل مؤثرى براى وحدت صفوف مسلمانان است.
حج عامل مبارزه با تعصبات ملى و نژاد پرستى و محدود شدن در حصار مرزهاى جغرافیائى است.
حج وسیله اى است براى شکستن سانسورها و از بین بردن خفقان هاى نظام هاى ظالمانه اى که در کشورهاى اسلامى حکم فرما مى شود.
حج وسیله اى است براى انتقال اخبار سیاسى کشورهاى اسلامى از هر نقطه به نقطه دیگر.
و بالاخره حج، عامل مؤثرى است براى شکستن زنجیرهاى اسارت و استعمار و آزاد ساختن مسلمین.
و به همین دلیل، در آن ایام که حاکمان جبار همچون بنى امیه و بنى عباس بر سرزمین هاى مقدس اسلامى حکومت مى کردند، و هر گونه تماس میان قشرهاى مسلمان را زیر نظر مى گرفتند، تا هر حرکت آزادى بخش را سرکوب کنند، فرا رسیدن موسم حج دریچه اى بود، به سوى آزادى و تماس قشرهاى جامعه بزرگ اسلامى با یکدیگر و طرح مسائل مختلف سیاسى.
روى همین جهت، امیر مؤمنان على(علیه السلام) به هنگامى که فلسفه فرائض و عبادات را مى شمرد، درباره حج مى گوید: اَلْحَجُّ تَقْوِیَةٌ لِلْدِّیْنِ: خداوند مراسم حج را براى تقویت آئین اسلام تشریع کرد .(۱۴)
✍ پی نوشت:
۱۳ـ بحار الانوار ، جلد ۹۹، صفحه ۲۶.
۱۴ ـ نهج البلاغه ، کلمات قصار، شماره ۲۵۲ ـ شرح نهج البلاغه ، جلد ۱۹، صفحه ۸۶.
↩️ ادامه دارد..
@Nahjolbalaghe2