قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۱۱ 🔸 نهی از تندی زبان در مقابل آموزگار مراقب باش با چه كسى سخن مى گويى؟ امام(ع
📝 شرح و تفسیر حکمت 412 نهج البلاغه:
✅راه تربیت خویشتن
بهترين راه تأديب خويشتن:
امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى راه خوب و مؤثرى به انسان ها براى تربيت خويش آموخته است. مى فرمايد: «براى اصلاح خويشتن همين بس كه از آنچه براى ديگران نمى پسندى اجتناب ورزى»; (كَفَاكَ أَدَباً لِنَفْسِكَ اجْتِنَابُ مَا تَكْرَهُهُ مِنْ غَيْرِكَ).
بسيارى از افراد دوست دارند واقعاً خود را اصلاح كنند ولى اصلاح خويشتن و زدودن صفات رذيله از خود كار آسانى نيست زيرا در اين جا حجابى وجود دارد كه نمى گذارد انسان عيوب خود را ببيند و آن حجاب حب ذات است و اى بسا نقاط ضعف خود را براثر اين حجاب نقاط قوت پندارد و به جاى آن كه آن ها را از نفس خويشتن بزدايد سعى در تقويت آن كند. امام(عليه السلام) راه روشنى براى تهذيب نفس و تعليم و تربيت خويشتن به همه انسان ها آموخته و آن اين كه در اعمال و رفتار و صفات ديگران دقت كنند و ببينند چه چيزهايى را براى آن ها عيب و چه اعمالى را ناروا مى شمرند، همان ها را از خود دور سازند.
چه تعبير زيبا و چه راه روشن و چه روش مؤثرى امام(عليه السلام) پيشنهاد مى فرمايد. انسان دربرابر ديگران خرده بين و خرده گير است و كمترين عيوب و اشكالات كار آن ها را مى بيند زيرا آن حجاب كه به آن اشاره كرديم درمورد ديگران وجود ندارد. بنابراين مى تواند آن ها را آينه اى براى ديدن صفات زشت و رفتار ناپسند خود قرار دهد و با اين آيينه خود را اصلاح كند و به صفات انسانى بيارايد و با اعمال و رفتار نيكو راه را براى رسيدن به قله هاى سعادت بگشايد. انزوا و گوشه گيرى و جدا شدن از مردم عيوب زيادى دارد. يكى از عيوبش همين است كه انسان را از اين آينه خوب براى اصلاح خود محروم مى سازد و به همين دليل گوشه گيران غالباً گرفتار توهم و خود بزرگ بينى و گاه ادعاهاى ناروا و بى اساس مى شوند. در حالى كه اگر در اجتماع گام بگذارند و صفات خود را در ديگران ببينند و آن را به نقد بكشند مى توانند از اين مركب شيطان پياده شوند.
همان گونه كه به هنگام ذكر مصادر اشاره شد امام(عليه السلام) اين سخن را كرارا بيان فرموده است. در ذيل حكمت 365 با عبارت: «كَفَى أَدَباً لِنَفْسِكَ تَجَنُّبُكَ مَا كَرِهْتَهُ لِغَيرِكَ»، اشاره به اين مطلب فرموده بود و در حكمت 353 با تعبير ديگرى آن را بيان فرموده: «أَكْبَرُ الْعَيبِ أَنْ تَعِيبَ مَا فِيكَ مِثْلُهُ; بزرگ ترين عيب آن است كه چيزى ديگران را به عيب بگيرى كه در خود تو موجود است».
اين تعبيرات متنوع و متعدد نشان مى دهد كه امام(عليه السلام) اهميت فراوانى براى اين مطلب قائل بوده و آن را به شكل هاى مختلف ارائه مى فرموده است. در وصيت امام(عليه السلام) به فرزندش امام مجتبى(عليه السلام) همين مطلب به صورت گسترده تر و تعبيرات متنوع تر آمده است. آن جا كه مى فرمايد: «فَأَحْبِبْ لِغَيرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا وَ لاَ تَظْلِمْ كَمَا لاَ تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ وَ أَحْسِنْ كَمَا تُحِبُّ أَنْ يحْسَنَ إِلَيكَ وَاسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِكَ مَا تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَيرِكَ وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ بِمَا تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِكَ وَ لاَ تَقُلْ مَا لاَ تَعْلَمُ وَ إِنْ قَلَّ مَا تَعْلَمُ وَ لاَ تَقُلْ مَا لاَ تُحِبُّ أَنْ يقَالَ لَكَ; پسرم! خويشتن را معيار و مقياس قضاوت ميان خود و ديگران قرار ده. براى ديگران چيزى را دوست دار كه براى خود دوست مى دارى و براى آن ها نپسند آنچه را براى خود نمى پسندى. به ديگران ستم نكن همان گونه كه دوست ندارى به تو ستم شود. به ديگران نيكى كن چنان كه دوست دارى به تو نيكى شود. آنچه را براى ديگران قبيح مى شمرى براى خودت نيز زشت شمار. و براى مردم راضى شو به آنچه براى خود از سوى آنان راضى مى شوى. آنچه را كه نمى دانى مگو، اگرچه آنچه مى دانى اندك باشد، و آنچه را دوست ندارى درباره تو بگويند، درباره ديگران مگو».[1]
✍پی نوشت:
[1]. نهج البلاغه، نامه 31.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ نشانههای شناخت شیعۀ حقیقی در کلام امام صادق علیهالسلام
از حضرت امام صادق صلواتاللهعلیه روایت شده است که فرمودند:
«عَنِ اللَّيْثِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهماالسلام قَالَ:
امْتَحِنُوا شِيعَتَنَا عِنْدَ ثَلَاثٍ عِنْدَ مَوَاقِيتِ الصَّلَاةِ كَيْفَ مُحَافَظَتُهُمْ عَلَيْهَا وَ عِنْدَ أَسْرَارِهِمْ كَيْفَ حِفْظُهُمْ لَهَا عِنْدَ عَدُوِّنَا وَ إِلَى أَمْوَالِهِمْ كَيْفَ مُوَاسَاتُهُمْ لِإِخْوَانِهِمْ فِيهَا.»
🔺 «شيعيان ما را در این سه مورد امتحان نمائيد:
۱. در اوقات نمازها، که چگونه آنها را رعايت و مواظبت مینمايند؛
۲. نسبت به اسرار دینیشان، که چگونه آنها را در برابر دشمنان ما فاش و يا نگهداری میكنند؛
٣. نسبت به اموال و ثروتشان، که چگونه با آن به برادرانِ دینی خود کمک و با ایشان مواسات مینمایند.»
📚 خصال (شیخصدوق)، ج۱، ص۱۰۳
مشکاة الانوار (شیخطبرسی)، ص۱۵۰
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و پنجاه و نه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺳﻴﺪ ﺑﺎ ﭘﺪ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و شصت
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
ﺍﻭ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻭ ﺁﺷﺎﻣﻴﺪﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻧﺎﮔﻮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﻦ
ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﺳﺮﻭﺩﻩﺍﻡ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺍﺑﻴﺎﺕ ﺁﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ: ﺑﻪ ﺧﺎﻧﺪﺍﻧﻲ (ﺩﻝ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻡ) ﻛﻪ ﻣﻮﻣﻨﻴﻦ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ، ﺩﺭ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﺮﻳﺰ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﺴﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭﻱ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﻋﺸﻖ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ، ﻣﻠﺎﻣﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﮔﺮﻡ ﻧﻴﺰ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺯﻧﺸﻢ ﻣﻲﻧﺸﻴﻨﺪ. ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻫﻢ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻭ ﺁﻓﺖ ﺍﺧﻠﺎﻕ ﺯﻧﺎﻥ، ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﺍﺳﺖ. ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﻭ ﺁﺷﻨﺎ ﻭ ﺧﺎﻧﺪﺍﻧﻴﻜﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺑﻮﺩﻱ ﻭ ﺗﺮﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ، ﺟﺪﺍ ﺷﺪﻱ ﭘﺲ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﻏﺮﻳﺐ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﻱ، ﻭ ﮔﻮﺋﻲ ﮔﺮﺯﺩﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭘﺮﻫﻴﺰ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. ﺗﻮ ﺑﺮ ﺁﺋﻴﻦ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﺮﺩﻩ ﻣﻲﮔﻴﺮﻱ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺩﻳﻨﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﮔﺮﻭﻳﺪﻩ ﺍﻱ، ﺗﺮﺍ ﻋﻴﺒﺠﻮﺗﺮ ﻭ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺗﺮﻧﺪ. ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﺮﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﺣﺎﺟﻴﺎﻥ ﺭﺍﻫﻲ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺪﺍﻳﻨﺪ، ﺳﺨﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻧﻤﻲ ﺁﺭﺍﻳﻢ. ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﻣﻬﺮ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺎﺯ ﻣﻲﺩﺍﺭﻳﺪ؟ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﺁﻧﺎﻥ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺗﻘﺮﺏ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.
ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﻮﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻴﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ، ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﻭﺍﺟﺐ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۳۶ الی ۳۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ❓قربانى براى چیست
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۳۶ الی ۳۸
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ گاهى خداوند براى نشان دادن اهمیت این تسخیر، فرمان اطاعت و تسلیم را از این حیوانات بر مى دارد، و دیده ایم یک شتر خشمگین و عصبانى که در حال عادى کودک خردسال مهار او را مى کشید، تبدیل به موجود خطرناکى مى شود که چندین انسان نیرومند از عهده او بر نمى آیند.
* * *
آیه بعد، در واقع پاسخى است به این سؤال که: خدا چه نیازى به قربانى دارد؟
و اصولاً فلسفه قربانى کردن چیست؟
مگر این کار نفعى به حال خدا دارد مى فرماید: گوشت ها و خون هاى این قربانیان هرگز به خدا نمى رسد (لَنْ یَنالَ اللّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها).
اصولاً، خدا نیازى به گوشت قربانى ندارد، او نه جسم است و نه نیازمند، او وجودى است کامل و بى انتها از هر جهت.
بلکه آنچه به خدا مى رسد تقوا، پرهیزگاى و پاکى اعمال شما بندگان است (وَ لکِنْ یَنالُهُ التَّقْوى مِنْکُمْ).
به تعبیر دیگر: هدف آن است که شما با پیمودن مدارج تقوا در مسیر یک انسان کامل قرار گیرید و روز به روز، به خدا نزدیک تر شوید، همه عبادات، کلاس هاى تربیت براى شما انسان ها است، قربانى، درس ایثار، فداکارى، گذشت و آمادگى براى شهادت در راه خدا به شما مى آموزد، و درس کمک به نیازمندان و مستمندان.
این تعبیر، که خون آنها نیز به خدا نمى رسد، با این که خون قابل استفاده نیست، ظاهراً اشاره به اعمال زشت اعراب جاهلى است که هر گاه حیوانى را قربانى مى کردند، خون آن را بر سر بت ها و گاه بر در و دیوار کعبه مى پاشیدند، و بعضى از مسلمانان نا آگاه بى میل نبودند که در این برنامه خرافى از آنها تبعیت کنند، آیه فوق نازل شد و آنها را نهى کرد.
متأسفانه! هنوز این رسم جاهلى در بعضى از مناطق وجود دارد که: هر گاه قربانى به خاطر ساختن خانه اى مى کنند خون آن را بر سقف و دیوار آن خانه مى پاشند، و حتى در ساختمان بعضى از مساجد نیز، این عمل زشت و خرافى را که مایه آلودگى مسجد است انجام مى دهند که باید مسلمانان بیدار شدیداً با آن مبارزه کنند.
سپس بار دیگر به نعمت تسخیر حیوانات اشاره کرده مى گوید: این گونه، خداوند چارپایان را مسخر شما کرد تا خدا را به خاطر این که شما را هدایت کرده بزرگ بشمرید و تکبیر گوئید (کَذلِکَ سَخَّرَها لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللّهَ عَلى ما هَداکُمْ).
هدف نهائى این است که: به عظمت خدا آشنا شوید، همان خدائى که شما را در مسیر تشریع و تکوین، هدایت کرده، از یکسو، مناسک حج و آئین اطاعت و بندگى را به شما آموخت، و از سوى دیگر، این حیوانات بزرگ و نیرومند را مطیع فرمان شما ساخت، تا از آنها در راه اطاعت خدا، قربانى کردن، نیکى به نیازمندان، و همچنین تأمین زندگى خود استفاده کنید.
و لذا در پایان آیه، مى گوید: بشارت ده نیکوکاران را (وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنِینَ).
آنها که از این نعمت هاى الهى در طریق اطاعت او بهره مى گیرند و وظائف خود را به نیکوترین وجه انجام مى دهند، و مخصوصاً از انفاق در راه خدا کوتاهى نمى کنند.
این نیکوکاران نه تنها به دیگران نیکى مى کنند که، نسبت به خویشتن هم بهترین خدمت را انجام مى دهند.
* * *
و از آنجا که مقاومت در برابر خرافات مشرکان که، در آیات قبل به آن اشاره شد، ممکن است آتش خشم این گروه متعصب و لجوج را برانگیزد و سبب درگیرى هاى کوچک و بزرگ شود، خداوند در آخرین آیه مورد بحث، مؤمنان را به کمک خود دلگرم ساخته مى گوید: خداوند از کسانى که ایمان آورده اند دفاع مى کند (إِنَّ اللّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا).
بگذار طوائف و قبائل عرب، یهود، نصارا و مشرکان شبه جزیره، دست به دست هم بدهند تا مؤمنان را تحت فشار قرار داده و به گمان خود نابود کنند، ولى خداوند وعده دفاع از آنها را داده است، وعده بقاى اسلام تا دامنه قیامت!.
این وعده الهى مخصوص مؤمنان عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) در برابر مشرکان نبود، حکمى است جارى و سارى در تمام اعصار و قرون، مهم آن است که: ما مصداق الَّذِینَ آمَنُوا باشیم که دفاع الهى به دنبال آن، حتمى است و تخلف ناپذیر، آرى، خدا از مؤمنان دفاع مى کند.
و در پایان آیه، موضع مشرکان و هم مسلکان آنها را در پیشگاه خدا با این عبارت روشن مى سازد: خداوند هیچ خیانتکار کفران کننده اى را دوست ندارد ! (إِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ خَوّان کَفُور).
همانها که براى خدا شریک قرار دادند، و حتى به هنگام گفتن لبیک تصریح به نام بت ها نمودند، و به این ترتیب، خیانتشان مسجل است، همچنین با بردن نام بت ها بر قربانى ها و فراموش کردن نام خدا کفران نعمت هاى الهى نمودند، با این حال، چگونه ممکن است خداوند این خائنان کفران کننده را دوست بدارد؟.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2