مداحی_آنلاین_روایتی_شنیدنی_از_امام.mp3
2.16M
#موعظه
📝 روایتی شنیدنی از امام جواد(ع)
🎙 حجت الاسلام ماندگاری
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و چهل و نه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ☀️ ﻛﺎﺑﻴﻦ ﺯﻫﺮﺍ ﻭ ﺍ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: ششصد و پنجاه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ " ﺧﻄﻴﺐ " ﺩﺭ ﺹ 210 ﺝ 4 ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﻭ " ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ " ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 206 ﺝ 1، " ﺍﺳﺪ ﺍﻟﻐﺎﺑﻪ " ﻭ " ﺍﺑﻦ ﺻﺒﺎﻍ " ﻣﺎﻟﻜﻲ ﻭ " ﺍﻟﻔﺼﻮﻝ ﺍﻟﻤﻬﻤﻪ " ﻭ " ﺍﺑﻮ ﺑﻜﺮ ﺧﻮﺍﺭﺯﻣﻲ " ﺩﺭ (ﺍﻟﻤﻨﺎﻗﺐ) ﻭ " ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ ﺭ ﺩﺭ ﺹ 103 " ﺍﻟﺼﻮﺍﻋﻖ " ﻭ " ﺻﻔﻮﺭﻱ " ﺩﺭ ﺹ 225 ﺝ 2 " " ﻧﺰﻫﻪ ﺍﻟﻤﺠﺎﻟﺲ " ﻭ " ﺣﻀﺮﻣﻲ " ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 48 " ﺭﺷﻔﻪ ﺍﻟﺼﺎﺩﻱ " ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﻭ " ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﻠﺎ " ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺳﻴﺮﺗﺶ. ﺍﺯ ﺍﻧﺲ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ [ ﺻﻔﺤﻪ 201] ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﺍﻳﻦ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺧﺒﺮ ﻣﻴﺪﻫﺪ ﺑﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﻃﻮﺑﻲ ﻭﺣﻲ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻭ ﻳﺎﻗﻮﺕ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺒﺎﺭﺩﻭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻭ ﻳﺎﻗﻮﺕ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺜﺎﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺣﻮﺭﺍﻥ ﺍﻳﻦ ﺩﺭ ﻭ ﻳﺎﻗﻮﺗﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻃﺒﻖ ﻫﺎﺋﻲ
ﺍﺯ ﺩﺭ ﻭ ﻳﺎﻗﻮﺕ ﮔﺮﺩﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﺭﺳﺘﺎﺧﻴﺰ ﺑﻴﻜﺪﻳﮕﺮ ﻫﺪﻳﻪ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﻣﺤﺐ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺩﺭ ﺹ 32 " ﺍﻟﺬﺧﺎﺋﺮ " ﻭ ﺹ 184 ﺝ 2 " ﺍﻟﺮﻳﺎﺽ " ﻭ " ﺻﻔﻮﺭﻱ " ﺩﺭ ﺹ 233 ﺝ 2 " ﻧﺰﻫﻪ ﺍﻟﻤﺠﺎﻟﺲ " ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﭼﻜﺎﻣﻪ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺍﺯ ﻋﺒﺪﻱ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﻋﺒﺪﻱ ﺍﺳﺖ: ﺍﻱ ﺳﺮﻭﺭﺍﻥ ﻣﻦ ﻭ ﺍﻱ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻋﻠﻲ - ﺍﻱ ﺁﻝ ﻃﻪ ﻭ ﺍﻱ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﻛﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺑﺮﻱ ﻛﻨﺪ؟ ﭼﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﻳﺪ. ﺷﻤﺎ ﺍﻳﺪ، ﺁﻥ ﺳﺘﺎﺭﮔﺎﻥ ﻫﺪﺍﻳﺘﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﻫﺴﭙﺎﺭﺍﻥ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ، ﺑﺸﻤﺎ ﺭﻫﺒﺮﻱ ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﺍﮔﺮ ﺭﻫﺒﺮﻱ ﺷﻤﺎ ﻧﺒﻮﺩ، ﻣﺎ ﺑﻀﻠﺎﻟﺖ ﻣﻲﺍﻓﺘﺎﺩﻳﻢ، ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﺑﺎ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﺸﺘﺒﻪ ﻣﻲﺷﺪ. ﺗﻮﺷﻪ ﺍﻱ ﺟﺰ ﻣﻬﺮ ﺷﻤﺎ ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﻭ ﺁﻥ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺯﺍﺩ ﻭ ﺫﺧﻴﺮﻩ ﻭ ﭘﺸﺘﻮﺍﻧﻪ ﻣﻦ ﺩﺭ ﭘﻬﻨﻪ ﺣﺸﺮ ﺍﺳﺖ. ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺷﻤﺎ ﻭ ﺑﻴﺰﺍﺭﻱ ﺍﺯ ﺑﺪﮔﻮﻳﺎﻧﺘﺎﻥ، ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﺍﻭﺳﺖ: ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﭘﺮﻭﺩﮔﺎﺭ. ﻓﺎﻃﻤﻪ ﭘﺎﻙ ﻧﻬﺎﺩ، ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﻱ ﻋﻠﻲ ﻧﻴﻚ ﺳﺮﺷﺖ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ.
ﺧﺪﺍ ﻣﻬﺮ ﺯﻫﺮﺍ ﺭﺍ ﻳﻚ ﭘﻨﺠﻢ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺯ ﺁﺑﺎﺩ ﻭ ﻏﻴﺮ ﺁﺑﺎﺩ، ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ. ﻋﻠﻲ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻫﺮﺍ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﻣﻬﺮﺵ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻛﺎﺑﻴﻦﻫﺎ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔈 #بر_مدار_بیماردلان 🎙 استاد امینی خواه 🔰 جلسه سوم * وقتی منفعت باشد، نفاق بیدار میشود! [2:52]
04 Bar Madare Bimardelan(1403-09-12)Tehran.mp3
25.26M
🔈 #بر_مدار_بیماردلان
🎙 استاد امینی خواه
🔰 جلسه چهارم
* وقتی شیطان در آرزوهای پیامبران نفوذ میکند؛ تأملی بر معنای اُمنیّه [2:19]
* شیطان در خدمت آزمون الهی؛ چرا در اوج پیشرفت، خرابی از راه میرسد؟ [5:14]
* چرخش فتنه و فرصت؛ نقش شیطان در تحقق حکمت الهی [8:48]
* وقتی تاریخ در یک چشم به هم زدن تغییر کرد؛ از بیعت غدیر تا سقیفه [13:04]
* در جغرافیای آشوب؛ چگونه لبنان به میدان آزمون مقاومت بدل شد؟ [20:18]
* وقتی طاغوت به نهایت غرور میرسد؛ داستان سقوط با تحقیر [24:35]
* قساوت قلب و بیماری دل؛ چرا برخی در آزمون الهی میلغزند؟ [28:34]
* در جاده سخت بازگشت؛ ماجرایی فراتر از #تجربه_نزدیک_به_مرگ [37:13]
* قلب بیمار و وسوسههای شیطانی؛ چرا برخی دلها زود میلرزند؟ [42:40]
* قلب سلیم؛ جایی که هیچ چیزی جز خدا نمیماند [43:25]
* ظهور بیماری دل در چله انتظار؛ امام زمانی که وقتشناس نبود! [46:31]
* خانهای میان آتش و غربت؛ روایت هجوم به بیت وحی [50:36]
⏰ مدت زمان: ۱:۰۱:۰۰
📅 ۱۴۰۳/۰۹/۱۲
#نفاق
#اُمنیّه
#سقیفه
#امتحان
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نور آیات۱۱ الی ۱۶ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🌧 شأن نزول ↩️ و ا
📝تفسیر سوره مبارکه نور آیات۱۱ الی ۱۶
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ جالب این که: با ذکر ضمیر لَکُم همه مؤمنان را در این حادثه سهیم مى شمرد و به راستى چنین است; زیرا مؤمنان از نظر حیثیت اجتماعى از هم جدائى و بیگانگى ندارند و در غم ها و شادى ها شریک و سهیمند.
آن گاه در دنبال این آیه به دو نکته اشاره مى کند: نخست مى گوید: اینها که دست به چنین گناهى زدند، هر کدام سهم خود را از مسئولیت و مجازات آن خواهند داشت (لِکُلِّ امْرِئ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الإِثْمِ).
اشاره به این که مسئولیت عظیم سردمداران و بنیانگذاران یک گناه، هرگز مانع از مسئولیت دیگران نخواهد بود، بلکه هر کس به هر اندازه و به هر مقدار در یک توطئه سهیم و شریک باشد، بار گناه آن را بر دوش مى کشد.
نکته دوم این که: از میان آنها کسى که بخش عظیم این گناه را بر عهده گرفت عذاب عظیم و دردناکى دارد (وَ الَّذِی تَوَلّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظِیمٌ).
مفسران گفته اند: این شخص عبداللّه بن ابى سلول بود که سر سلسله اصحاب افک محسوب مى شد.
بعضى دیگر نیز مسطح بن اثاثه و حسان بن ثابت را به عنوان مصداق این سخن نام برده اند.
به هر حال، کسى که بیش از همه، در این ماجرا فعالیت مى کرد، نخستین شعله هاى آتش افک را برافروخت و رهبر این گروه محسوب مى شد به تناسب بزرگى گناهش مجازات بزرگترى دارد (بعید نیست تعبیر به تَوَلّى اشاره به مسأله رهبرى او باشد).
* * *
پس از آن، روى سخن را به مؤمنانى که در این حادثه فریب خوردند و تحت تأثیر واقع شدند، کرده، آنها را شدیداً طى چند آیه مورد سرزنش قرار داده، مى گوید:
چرا هنگامى که این تهمت را شنیدید مردان و زنان با ایمان نسبت به خود گمان خیر نبردند ؟! (لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً).
یعنى چرا هنگامى که سخن منافقان را درباره افراد مؤمن استماع کردید با حسن ظن به دیگر مؤمنان که به منزله نفس خود شما هستند، بر خورد نکردید؟.
و چرا نگفتید این یک دروغ بزرگ و آشکار است (وَ قالُوا هذا إِفْکٌ مُبِینٌ).
شما که سابقه زشت و رسواى این گروه منافقان را مى دانستید.
شما که از پاکدامنى فرد مورد اتهام به خوبى آگاه بودید.
شما که از روى قرائن مختلف اطمینان داشتید چنین اتهامى امکان پذیر نیست.
شما که به توطئه هائى که بر ضد پیامبر(صلى الله علیه وآله) از ناحیه دشمنان صورت مى گرفت، واقف بودید.
با این همه جاى ملامت و سرزنش است که این گونه شایعات دروغین را بشنوید و سکوت اختیار کنید، چه رسد به این که: خود آگاهانه یا ناآگاه عامل نشر آن شوید!.
جالب این که: در آیه فوق، به جاى این که: تعبیر کند شما درباره متهم به این تهمت باید حسن ظن داشته باشید، مى گوید: شما نسبت به خودتان باید حسن ظن مى داشتید .
این تعبیر ـ چنان که گفتیم ـ اشاره به این است که: جان مؤمنان از هم جدا نیست و همه به منزله نفس واحدند که اگر اتهامى به یکى از آنها متوجه شود گوئى به همه متوجه شده است و اگر عضوى را روزگار به درد آورد قرارى براى دیگر عضوها باقى نمى ماند، و همان گونه که هر کس خود را موظف به دفاع از خویشتن در برابر اتهامات مى داند، باید به همان اندازه از دیگر برادران و خواهران دینى خود دفاع کند.(۶)
استعمال کلمه انفس در چنین مواردى در آیات دیگر قرآن نیز، دیده مى شود از جمله آیه ۱۱ سوره حجرات : وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ: غیبت و عیبجوئى از خودتان نکنید !
و این که تکیه بر روى مردان و زنان با ایمان شده، اشاره به این است: ایمان صفتى است که مى تواند مانع و رادع در برابر گمان هاى بد باشد.
* * *
تا اینجا سرزنش و ملامت آنها جنبه هاى اخلاقى و معنوى دارد، یعنى به هر حساب، جاى این نبود که: مؤمنان در برابر چنین تهمت زشتى سکوت کنند و یا آلت دست شایعه سازان کور دل گردند.
سپس، به بعد قضائى مسأله توجه کرده مى گوید: چرا آنها را موظف به آوردن چهار شاهد ننمودید ؟ (لَوْ لا جاؤُ عَلَیْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ).
اکنون که چنین گواهانى را نیاوردند آنها نزد خدا دروغگویانند (فَإِذْ لَمْ یَأْتُوا بِالشُّهَداءِ فَأُولئِکَ عِنْدَ اللّهِ هُمُ الْکاذِبُونَ). این مؤاخذه و سرزنش نشان مى دهد: دستور اقامه شهود چهار گانه و همچنین حدّ قذف در صورت عدم آن، قبل از آیات افک نازل شده بود.
اما این سؤال که: چرا شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) اقدام به اجراى این حدّ نکرد پاسخش روشن است; زیرا تا همکارى از ناحیه مردم نباشد، اقدام به چنین امرى ممکن نیست; زیرا پیوندهاى تعصب آمیز قبیله اى گاهى سبب مى شد که مقاومت هاى منفى در برابر اجراى بعضى از احکام و لو به طور موقت ابراز شود، چنان که طبق نقل تواریخ در این حادثه چنین بود.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۸ بخش چهارم 🔴 حکومت ظالمان ↩️ سپس امام(عليه السلام) به رهبر اين حکومت خودکا
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۸ بخش پنجم
⚡️بیدار شوید
⚡️بيدار شويد آينده شومى در پيش است!
امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه، به دنبال پيش بينى حوادث سخت و دردناک - که در آينده دامن مسلمين را مى گيرد - طرق دور ماندن از آن، يا حداقل، کم کردن ضايعات آن را به اصحابش تعليم مى دهد.
نخست براى جلب توجّه آنان فرياد مى زند: «مذاهب و روش هاى گمراه کننده شما را به کجا مى برد؟ تاريکى ها و ظلمت ها تا کى شما را سرگردان مى سازد؟ و دروغ پردازى ها تا کى شما را مى فريبد؟ از کجا در شما نفوذ مى کنند و چگونه شما را از راه منحرف مى سازند؟ (کى مى خواهيد بيدار شويد و پيام حق را بشنويد؟!)». (أَيْنَ تَذْهَبُ بِکُمُ الْمَذَاهِبُ، وَ تَتِيهُ بِکُمُ الْغَيَاهِبُ وَ تَخْدَعُکُمُ الْکَوَاذِبُ؟ وَ مِنْ أَيْنَ تُؤْتَوْنَ، وَ أَنَّى تُؤْفَکُونَ؟).
و به اين ترتيب، اين معلّم بزرگ و رهبر آسمانى مخاطبين خود را از خواب غفلت بيدار و آماده شنيدن سخنان حق مى کند و در ادامه سخن آنها را متوجّه مسئله مرگ و پايان عمر و بازگشت اعمال مى کند و مى فرمايد: «براى هر اجل و سرآمدى، نوشته اى مقرر شده، و براى هر غيبتى، بازگشتى (عمر شما پايان مى پذيرد، و اعمالتان در برابر شما ظاهر مى شود)». (فَلِکُلِّ أَجَل کِتَابٌ، وَ لِکُلِّ غَيْبَة إِيَابٌ).
اشاره به اينکه: تصوّر نکنيد عمر شما بى پايان است و هميشه فرصت براى جبران خطاها وجود دارد و تصوّر نکنيد که اعمال شما غائب و پنهان مى شود و هرگز به سوى شما باز نمى گردد; مرگ حق است و پيمانه هاى عمر، محدود و اعمال انسانها نزد خداوند محفوظ است.
بنابراين، منظور از «غائبى که باز مى گردد»، يا اعمال انسانهاست و يا مرگ است; همانگونه که در خطبه هاى ديگرى از نهج البلاغه نيز اين تعبير ديده مى شود; امام(عليه السلام) در پايان خطبه 83 مردم را دعوت به توبه و اصلاح خويشتن، قبل از فرا رسيدن مرگ مى کند و از آن تعبير به «قَبْلَ قُدُومِ الْغَائِبِ الْمُنْتَظَرِ» مى فرمايد. و شبيه اين معنا در خطبه 64 نيز ديده مى شود.(3)
سپس امام(عليه السلام) در ادامه سخن مى فرمايد: «حال که چنين است! به سخنان پيشواى الهى خود گوش فرا دهيد، دل هاى خود را نزد او حاضر سازيد، و هنگامى که (به خاطر احساس خطر) به شما فرياد مى زند، بيدار شويد». (فَاسْتَمِعُوا مِنْ رَبَّانِيِّکُمْ، وَ احْضِرُوهُ قُلُوبَکُمْ، وَ اسْتَيْقِظُوا إِنْ هَتَفَ بِکُمْ).
در ادامه سخن براى جلب توجّه مردم به نصايح و اندرزها و هشدارها مى افزايد: «رهبر بايد براى پيروانش صادقانه سخن گويد; و آنها را متمرکز ساخته، و محتواى ذهن خويش را (براى نجات آنها) حاضر کند، (و رهبر شما چنين است)». (وَلْيَصْدُقْ رَائِدٌ أَهْلَهُ، وَلْيَجْمَعْ شَمْلَهُ، وَلِيُحْضِرْ ذِهْنَهُ).
خلاصه اينکه: رهبر و پيشواى جمعيّت وظيفه اى دارد و مردم هم وظيفه اى; او از يک سو، بايد واقعيّت ها را براى مردم بگويد و از سوى ديگر، افکار، يا نفرات خود را جمع کند و سامان و نظام دهد و از سوى سوم، فکر خود را متمرکز ساخته و برنامه ريزى دقيق کند و هنگامى که رهبر و پيشوا اين برنامه را انجام داد، وظيفه پيروان اين است که با تمام وجود خود، در انجام اوامر او بکوشند.
سپس مى افزايد: «پيشواى شما، حقيقت را براى شما به خوبى شکافته; همانند مهره اى که آن را براى شناسايى درونش مى شکافند; يا همچون صمغ و شيره درختى که از بدنه آن جدا مى سازند». (فَلَقَدْ فَلَقَ لَکُمُ الاَْمْرَ فَلْقَ الْخَرَزَةِ، وَقَرَفَهُ قَرْفَ الصَّمْغَةِ).
«خَرْزَه» به معناى مهره گران قيمت، يا ارزان قيمت است و هنگامى که مهره هايى مشکوک شوند که از چه نوع مى باشند، يکى از آنها را مى شکافند تا باطن آن آشکار شود. و اين سخن کنايه از تبيين واقعيّت ها و آشکار کردن باطن امور است و تعبير به: «قَرَفَهُ قَرْفَ الصَّمْغَةِ» اشاره به اين است که: «من عصاره و جوهره مطالب را بيرون کشيده ام، همانند جدا کردن شيره هاى سودمند از درختان».
✍ پی نوشت:
3. بعضى از شارحان نهج البلاغه چون پيوند روشنى براى اين جمله و جمله هاى قبل نديده اند، فرض را بر اين گرفته اند که اين جمله در کلام امام(عليه السلام) از جمله هاى قبل جدا بوده و مرحوم «سيّد رضى» به خاطر روش گزينشى، از نقل قسمت هاى وسط صرف نظر کرده است; در حالى که معمول «سيّد رضى» اين چنين نيست که جمله هايى را بيندازد و جمله هاى بعد را با ما قبل پيوند دهد، بى آنکه اشاره اى به آن (مثلا با کلمه «و منها») نداشته باشد و همانگونه که ما در بالا گفتيم: پيوند معنوى اين جمله، با جمله هاى قبل کاملا قابل درک است.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2