🔻آدم حسابی یعنی ...
🔸” بسیاری از اوقات ما آدمها تنها با همان خوبیهایی که با آن زاده شدهایم زندگی میکنیم و تمام عمر از ارثیهٔ صفات خوب پدری و مادری استفاده میکنیم. آنوقت اسم آدمحسابی هم روی خودمان میگذاریم! در حالیکه آدمحسابی کسی است که حسابی خود را تغییر و تکامل داده باشد و در این راه حساب خود را رسیده باشد.
خوبیهای موروثی و غیر اکتسابی ما، دلیل خوبی برای خوبی ما نیست. آدم خوب یعنی آدم خودساخته و تغییریافته. “
🔻بخشی از کتاب "چگونه #دستورات_دینی ما را تربیت میکنند؟" اثر علیرضا پناهیان
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
312.2K
⭕️ معاویه ایمان رو به مردم یاد میداد ولی کفر رو یاد نمیداد....
🚫 این درست نیست که ما به اصلی ترین بخش زندگی انسان ها یعنی مسائل اقتصادی کاری نداشت باشیم و صرفا حرفای اخلاقی زیبا بزنیم....
حاج آقا حسینی
🌴 روز شمار فاطمیه سلام الله علیها
دستان امام علی(ع) را با ریسمان می بندند!👇
✅وقتی عمر شنید، که رسول اکرم(ص) به امیر المومنین(ع) دستور صبر داده است، فهمید که می تواند به کار خود ادامه دهد و بلافاصله از ابوبکر نیروی کمکی خواست!
او و یارانش این بار با پشتیبانی صد نفری که از قبل آماده بودند، حمله کردند و تا پشت در نیم سوخته آمدند.
قنفذ نیز با گروهی دیگر به پشت درب خانه آمدند تا کمکی برای عمر و یاران او باشند.
مرحوم طبرسی می نویسد :
📋《فَأَرْسَلَ عُمَرُ يَسْتَغِيثُ فَأَقْبَلَ النَّاسُ حَتَّى دَخَلُوا الدَّارَ فَكَاثَرُوهُ》
♦️عمر از ابوبکر، نیروی کمکی خواست.
پس مردم مهاجم، هجوم دسته جمعی خود را به خانه حضرت فاطمه(س) دستور کار خود قرار دادند و همگی وارد خانه شدند.
📋《وَ بَادَرَ عَلِيٌّ(ع) إِلَى سَيْفِهِ لِيَأْخُذَهُ فَسَبَقُوهُ إِلَيْهِ فَتَنَاوَلَ بَعْضَ سُيُوفِهِمْ فَكَثُرُوا عَلَيْهِ فَضَبَطُوهُ》
♦️امام علی(ع) در این هنگام، به طرف شمشیر خود رفت؛ ولی آنان زودتر شمشیر را برداشتند و حضرت(ع) را دستگیر کردند.
📋《وَ أَلْقَوْا فِي عُنُقِهِ حَبْلًا أَسْوَدَ》
♦️و ریسمانی سیاه بر گردن حضرت(ع) انداختند، در حالی که او را می کشیدند.
در این موقع،
📋《وَ حَالَتْ فَاطِمَةُ(س) بَيْنَ زَوْجِهَا وَ بَيْنَهُمْ عِنْدَ بَابِ الْبَيْتِ》
♦️کنار درب خانه، حضرت فاطمه زهرا(س) میان علی(ع) و آنان حایل شد و مانع از بردن امام(ع) شد.(۱)(۲)
اینجا بود که قنفذ تازیانهای را به بازوی فاطمه(س) زد که اثر آن تا زمان شهادت آن بانو باقی ماند.
دست فاطمه(س) از دامان علی(ع) کوتاه شد و بر زمین افتاد و دشمن، علی(ع) را مظلومانه و کشان کشان به مجلس ابوبکر بردند تا به اجبار از او بیعت بگیرند.
فاطمه(س) با جراحت تمام، سراسیمه، به زحمت بلند شد تا مانع بردن علی(ع) به مسجد شود و می فرمود :
📋《وَ اللّهِ لا أَدَعُكُمْ تُجُرُّونَ إِبْنَ عَمّي ظُلْماً》
♦️به خدا سوگند!
نمي گذارم پسر عموي مرا ظالمانه به سوی مسجد بكشانيد.
و در ادامه فرمود :
📋《وَيلَكُم! مَا اَسرَعَ مَا خُنتُم اللَّه وَ رَسُولَه فِينَا اَهلَ البَيتِ(ع) وَ..》
واي بر شما! چه زود، به خدا و رسولش، در حق ما اهل بیت(ع) خيانت کردید.(۳)
در این هنگام علی(ع) را وارد مسجد کرده و در مقابل ابوبکر که بر منبر نشسته بود، نشاندند و عمر شمشیر را بالای سر حضرت(ع) گرفته بود.
در روایت آمده است که؛
📋《أَخْرَجُوا عَلِيّاً(ع) فَمَضَوْا بِهِ إِلَى أَبِي بَكْرٍ!
فَقَالُوا لَهُ: بَايِعْ!
فَقَالَ: إِنْ أَنَا لَمْ أَفْعَلْ فَمَهْ؟!
فَقَالُوا: إِذًا وَ اَللَّهِ اَلَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ نَضْرِبَ عُنُقَكَ! قَالَ : إِذًا تَقْتُلُونَ عَبْدَ اَللَّهِ وَ أَخَا رَسُولِهِ. فَقَالَ عُمَرُ : أَمَّا عَبْدُ اَللَّهِ فَنَعَمْ، وَ أَمَّا أَخَا رَسُولِ اَللَّهِ(ص) فَلاَ، وَ أَبُو بَكْرٍ سَاكِتٌ لاَ يَتَكَلَّمُ!》
♦️امیرالمؤمنين(عليه السلام) را از خانه اش خارج کردند، و او را وارد مسجد نمودند.
سپس ابوبكر گفت : بيعت كن!
حضرت(ع) فرمود :
اگر من بيعت نكنم، چه می شود؟
ابوبکر گفت : قسم به خدایی كه شريك ندارد، گردنت را مي زنيم!
حضرت(ع) فرمود :
در اين هنگام بنده ی خدا و برادر پيامبر(ص) را كشته ايد.
ابوبكر ساكت شد و چيزي نمی گفت!(۴)
در این هنگام، زهرای مرضیه(س) با تن مجروح، خود را به زحمت به مسجد رسانید و خطاب به غاصبین فرمود :
📋《خَلُّوا عَنْ أبنِ عَمّي!
فَوَالَّذي بَعَثَ مُحَمَّداً(ص) بِالْحَقِّ لَئِنْ لَمْ تُخَلُّوا عَنْهُ لأََنْشَرَنَّ شَعْرِي وَ لأََضَعَنَّ قَميصَ رَسُولِ اللّهِ(ص) عَلي رَأْسي وَ لأََصْرُخَنَّ اِلَي اللّهِ تَبارَكَ وَ تَعالي فَما ناقَةُ صالِحٍ بِأَكْرَمَ عَلَي اللّهِ مِنّي وَ لاَ الْفَصيلُ بِأَكْرَمَ عَلَي اللّهِ مِنْ وُلْدِي!》
♦️رها کنید پسر عموم را! قسم به آن خدایی که محمد(ص) را به حق برانگیخت! اگر از علی(ع) دست برندارید، گیسوان خود را پریشان کرده و پیراهن رسول خدا(ص) را بر سر افکنده، به نزد خدای تبارک و تعالی فریاد بر می آورم.
یقین بدانید که ناقه ی صالح در نزد خدا از من گرامی تر و بچّه ی آن ناقه، نیز از فرزندان من قدر و قیمتش زیادتر نبود.(۵)
📋《فَقَالَ لَهُ عُمَرُ : أَلاَ تَأْمُرُ فِيهِ بِأَمْرِكَ؟
فَقَالَ: لاَ أُكْرِهُهُ عَلَى شَيْءٍ مَا كَانَتْ فَاطِمَةُ(ع) إِلَى جَنْبِهِ》
♦️عمر در این هنگام خطاب به ابوبکر گفت :
آیا دستور نمی دهی کار را تمام کنیم؟!!
ابوبکر گفت : مادامی که فاطمه(س) در کنار علی(ع) است، او را به چیزی مجبور نمی کنم!
آن گاه حضرت فاطمه(س) همراه حسنین(علیهم السلام) برای نفرین به سوی قبر رسول خدا(ص) حرکت کرد.(۶)
علی(ع) در این هنگام به سلمان فرمود :
📋《أَدْرِكْ ابْنَةَ مُحَمَّدٍ(ص)!》
♦️سلمان! فاطمه(س) را دریاب!
ادامه مطالب 👇
سپس فرمود :
📋《فَإِنِّی أَرَى جَنْبَتَیِ الْمَدِینَةِ تُكْفَئَانِ وَ اللَّهِ إِنْ نَشَرَتْ شَعْرَهَا وَ شَقَّتْ جَیْبَهَا وَ أَتَتْ قَبْرَ أَبِیهَا وَ صَاحَتْ إِلَى رَبِّهَا لَا یُنَاظَرُ بِالْمَدِینَةِ أَنْ یُخْسَفَ بِهَا وَ بِمَنْ فِیهَا》
♦️گوئی دو طرف مدینه را می نگرم که به لرزه درآمد، سوگند به خدا اگر فاطمه(س) موی خود را پریشان کند و گریبان چاک نماید و در کنار قبر پیامبر(ص) نفرین و ناله سر دهد، دیگر مهلتی برای مردم مدینه باقی نمی ماند، و زمین همۀ آنها را در کام مرگبار خود فرو می برد.
سلمان به حضرت فاطمه(س) عرض کرد :
📋《يَا سَيِّدَتِي وَ مَوْلاَتِي! إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ أَبَاكِ رَحْمَةً فَلاَ تَكُونِي نَقِمَةً》
♦️ای دختر محمد(ص)! خداوند پدرت را مایۀ رحمت جهانیان قرار داده است، خواهش می کنم به خانه برگرد و نفرین در حق این مردم نادان مکن.
حضرت(س) فرمود :
📋《يَا سَلْمانُ! يُريدُونَ قَتْلَ عَلِّيٍ(ع) وَ ما عَلي عَلِيِّ(ع) صَبْرٌ فَدَعْني حَتّي أَتِيَ قَبْرَ أَبي فَاَنْشِرَنَّ شَعْري، و أَشُقَّ جَيْبي وَ أَصيحَ اِلي رَبِّي》
♦️اي سلمان! آنان قصد جان علی(ع) كردند.
من در شهادت علي(ع) نمي توانم صبر كنم، صبرم تمام شده است.
مرا به حال خود بگذار تا كنار قبر پدرم بروم و گریبان چاک دهم و به درگاه خدا، ناله سر دهم.
سلمان در این هنگام عرض کرد :
مولایم علی(ع) مرا فرستاده که به شما بگویم؛ به خانه برگردید و نفرین نکنید.
وقتی حضرت متوجه پیام امام خویش شد، فرمود :
📋《اَرْجِعُ وَ اَصْبِرُ وَ اَسْمَعُ لَهُ وَ اُطيعُ》
♦️[حال که امامم دستور داده] بر می گردم و صبر می کنم و سخن او را می پذیرم و از او اطاعت می کنم.(۷)(۸)
وقتی ابوبکر این صحنه را دید، فورا گفت :
📋《مُدَّ يَدَكَ فَبَايَع!》
♦️دستت را پیش بیاور تا با من بیعت کنی!
اما امام علی(ع) اباء کرد، در حالی که دست مبارک ایشان مشت بود.
📋《فَمَدُّوا يَدَه كَرهَاََ فَقَبَضَ عَلِيُّ(ع) أَنَامِلَهُ، فَرَامَوا بِأَجمَعِهِم فَتَحَهَا فَلَم يَقدَرُوا، فَمَسَحَ عَليهَا أَبُوبَكرِِ، وَ هِي مَضمُومَةُ》
♦️تمام آنها جمع شدند تا مشت آن حضرت(ع) را باز كنند و در درون دست ابوبكر قرار دهند، نتوانستند.
در این هنگام ابوبكر خود پیش آمد و دست خود را بر روی دست بسته ی امام علی(ع) به عنوان بیعت کشید و بدان اکتفا کرد و همگی را رها کرد.(۸)
آن گاه که علی(ع) سالم از دست مهاجمان آزاد شد؛
📋《فَلَحِقَ عَلِيٌّ(ع) بِقَبْرِ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) يَصِيحُ وَ يَبْكِي وَ يُنَادِي :
يَاِبْنَ أُمَّ! إِنَّ اَلْقَوْمَ اِسْتَضْعَفُونِي وَ كٰادُوا يَقْتُلُونَنِي》
♦️پس علی(ع) خود را به کنار قبر پیامبر اکرم(ص) رساند، در حالی که فریاد می زد و گریه می کرد و ندا می داد که ؛
ای پسر مادرم! همانا این قوم مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند و نزدیک بود که مرا بکشند!(۱۰)
امام علی(ع)، تنها و مظلوم از مسجد مدینه بیرون آمد، و راه خانه را در پیش گرفت.
حضرت زهرا(س) شوهر معصوم خود را نگریست و فرمود :
📋《رُوحِی لِرُوحِکَ الْفِداءُ وَ نَفْسِی لِنَفْسِکَ الْوِقَاء!
یَا اَبَالحَسَنْ! اِن کُنْتَ فِی خَیرٍ، کُنْتُ مَعَکَ و اِنْ کُنْتَ فی شَرٍّ کُنْتُ مَعَکَ!》
♦️علی جان، جانم فدای جان تو و جان و روح من سپر بلای جان تو!
یا اباالحسن! همواره با تو خواهم بود؛ اگر تو در خیر و نیکی به سر می بری، با تو خواهم زیست و اگر در سختی و بلاها گرفتار شدی، باز هم با تو خواهم بود.(۱۱)
📚منابع :
۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۸
۲)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۸۳
۳)عوالم العلوم بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۵۷۱
۴)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۹، ص۶۲۷
۵)المسترشد طبری شیعی، ج۱، ص۳۸۰
۶)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۹، ص۶۲۷
۷)عوالم العلوم بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۵۷۱
۸)تفسیر البرهان بحرانی، ج۲، ص۷۱۰
۹)بیت الأحزان محدث قمی، ص۱۱۸
۱۰)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۹، ص۶۲۷
۱۱)نهج الحیاة دشتی، ص۱۵۹، ح۷۵
📌 مناسبت: ۹دی
🌀عنوان: «سوء تفاهم بر سر عقلانیت و انقلابیگری»
🔰 معرفی بحث:
🔻آیا این جناحبندیِ موجود در جامعۀ ما حقیقی است؟! مثلاً گفته میشود که یک جناح، ارزشیتر یا آرمانگراتر هستند و جناح دیگر، واقعبینتر و عقلانیتر هستند. دعوا از همینجا شکل میگیرد!
🔻 اصلاً «ارزش» یعنی چه؟! چرا به انقلابیها میگویند «نیروهای ارزشی»؟! «ارزش» به آن معنایی که برخی از فیلسوفان غربی میگویند، در مقابلِ عقلانیت قرار دارد. این مفهوم را ساختند و به دینداران نسبت دادند تا در مقابلش بگویند «ما واقعبین و عقلانی هستیم» درحالیکه دین، یک امر بهشدت عقلانی است؛ هم بهمعنای جلب منفعت فردی و گروهی و هم بهمعنای جلب منافع عالی انسانی و منافع اخروی.
🔻حقیقت دین چیزی جز منفعتطلبی نیست و حقیقت انقلاب هم چیزی جز برخورد عقلانی با منافع بشری نیست. شما یک نمونه بیاورید که حضرت امام(ره) غیرعقلانی و به تعبیر اینها صرفاً «ارزشی» برخورد کرده باشد و خلاف واقعبینی عمل کرده باشد! نهفقط امام(ره)، بلکه در کل قرآن و تاریخ معصومین هم چنین نمونهای نمیتوانید پیدا کنید!
🔻دوقطبیِ اصیل و حقیقی، دوقطبیِ «تعقل و توهم» است. یک طرفِ این دو قطبی اصیل، غربگرایی است که ناشی از توهم است و طرف دیگرش، مقاومت و استقلالطلبی است که ناشی از تعقل است.
🔻دعوای انقلابی و غیرانقلابی، دعوای عقلانیت و توهم است؛ از همان روز اول تا حالا! اختلاف بنیصدر با انقلابیها چه بود؟ بنیصدر متوهم بود و میگفت: «زمین میدهیم، زمان میگیریم!»
🔻امیرالمؤمنین(ع) به ابوموسی اشعری(یعنی نمایندۀ مذاکرهکنندۀ خودش با معاویه) نامه نوشت ولی در این نامه، او را به «ارزشها» دعوت نکرد، بلکه فرمود: عقل و تجربه را زیر پا نگذار. هرکسی عقل و تجربه را زیر پا بگذارد شقیّ است! (نهجالبلاغه/نامه ۷۸)
🔻مشکل این است که دیکتاتورهای رسانهایِ جناحی، نمیگذارند گفتگوی درست صورت بگیرد! لذا طی این چهلسال، انقلاب «غیرعقلانی» ترجمه شده است! درحالیکه انقلابی یعنی کسی که پدیدهها را عقلانی محاسبه میکند و مقدار اصرارش برای یک بایدِ عقلانی، بهاندازۀ مقدار اهمیت و تأثیر آن است.
🔻 ولایتمداری هم، نه یک ارزش، بلکه یک واقعیت پُرمنفعت برای جامعه است. طبق بیان اهلبیت(ع) بدون ولایت، کار جامعه سامان پیدا نمیکند. شما اگر ولایت را بهعنوان یک ساز و کار برای ادارۀ جامعه و بهعنوان مُدلی که پارادُکس دموکراسی را حل کرده، بیان کنید، خیلیها راحتتر میپذیرند.
🔻 اینکه 9دی نام «بصیرت» به خودش گرفته است، شاید یک معنای آن عقلانیت باشد. 9دی هم در واقع یک برخورد عقلانی با یک پدیدۀ اجتماعی بود. اساساً انقلابیگری یعنی عقلانیت! هرکسی پای عقل بایستد و واقعبینانه برخورد کند، او انقلابی است.
🔻 چه کسی انقلابیتر است؟ هرکسی که عاقلتر و واقعبینتر باشد. ما چرا آقا را بهعنوان رهبر انقلاب قبول داریم؟ چون رهنمودهای عاقلانه و واقعبینانه داده است. ما هرچه موضعگیری از ایشان دیدهایم، عاقلانه بوده است.
🎙✍️صوت و متن:
📎 Panahian.ir/post/5232
31_7941_Al4mNwrQ.mp3
35.42M
🔴امتحان ولایت سخت ترین امتحان
🔺سخنرانی حجة الاسلام و المسلمین عالی
🔺روز پنجشنبه 28 آذر 98 در رواق امام خمینی رحمةالله حرم مطهر امام رضا علیه السلام
✅ #حجت_الاسلام_عالی
036.ياسين.mp3
5.7M
✅ سوره یاسین
🎤صوت استاد خلیل الحصری
#روشتحقیق
🌺مخصوص #روخوانی #روانخوانی و #تجوید
کانال قرآنونهجالبلاغه
⚘ @Nahjolbalaghe2
#صوتقرآن
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌹 ✨ #بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحِيم✨ ✨وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَي الْكِتَابَ مِن بَعْدِ مَا أَهْل
🍃
✨ #بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحِيم✨
✨وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَي مُوسَي الْأَمْرَ وَمَا كُنتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ (44)
/قصص
🌿و هنگامى كه فرمان (نبوّت) را به موسى داديم، تو در جانب غربى (كوه طور) حضور نداشتى و از شاهدان نبودى.
🔹با مطالعه ى تاريخ گذشتگان، مى توان با آنان زندگى كرد، هر چند درميانشان حضور فيزيكى نداشت. حضرت على عليه السلام به فرزندش امام حسن عليه السلام مى فرمايد: من گرچه عمر پيشينيان را نداشته ام امّا بخاطر مطالعه، تفكّر و دقّت در زندگانى وآثار آنان، گويى يكى از آنان شده و با آنان زندگى كرده ام.(72)
عبارت «ما كُنتَ» چهار مرتبه در اين آيه و آيات بعد تكرار گرديده كه بر غيبى بودن اخبارِ تاريخى قرآن تأكيد دارد.
72) نهج البلاغه، نامه 31.
🔹- نقل ماجراى نبوّت حضرت موسى با همه ى ريزه كارى هاى آن، از زبان پيامبرى كه در آن زمان ها حضور نداشته، نشانه ى حقّانيّت و اعجاز قرآن است. «وما كنتَ... و ما كنتَ...»
🔹- برخى داستان هاى قرآن، از اخبار غيبى است، نه از نقل شاهدان عينى. «و ما كنتَ بجانب...»
🔹- بخش غربى كوه طور، محلّ نزول تورات بوده است. «بجانب الغربى»
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@Nahjolbalaghe2
#تفسیرقرآن
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
#از_خانه_تا_خدا.... #درس ششم 👇 💎 "مفهومِ اول: مبارزه با هوای نفس" ✅ برای شناختِ صحیحِ "نگاهِ دین ب
#از_خانه_تا_خدا....
#درس هفتم
👇
💎 "خصوصیت تمایلاتِ عقلانی و نفسانی"
⭕️ تمایلاتِ نفسانی، تمایلاتی هستن که لذّتِ سطحی و آشکار و البته پر از ضرر دارن⚡️
♦️ یکی از تمایلاتِ سطحی که لذّتِ کوتاه اما پر از ضرر داره👇
کشیدن سیگار هست.🚬
🔺🔻🔺
🎴کسی که سیگار میکشه میدونه سیگار براش ضرر داره امّا نمیتونه دست از "لذّتِ سطحی و ابتدایی سیگار" بکشه
❌ میگه فعلاً این لذت رو ببرم تا بعد ببینم چی میشه!
🔹خیلی هم ناراحت میشه از این کار امّا بازم قدرت نه گفتن رو نداره...😓🚬
⛔️💢⛔️
🚫 تقریباً همه گناهانی که انسان انجام میده
و بعدش پشیمون میشه😓😥
👈 همگی به خاطر فریب خوردن از هوای نفس هست.
👿🔞🔞
🔴 مثلاً شوهری که سرِ همسرش داد میزنه و بعدش پشیمون میشه،
موقع عصبی شدن فقط به این فکر میکنه که فعلاً من باید عصبانیت خودم رو خالی کنم!😤
👆اینم خودش یه نوع هوای نفس هست.
🚸 در واقع "هر تمایلی که انسان رو به سقوط بکشونه هوای نفس نامیده میشه"
🔥🔥🔥
🌺 در مقابل، تمایلاتِ عقلانی تمایلاتی هستن که "لذّتشون عمیق تر و پنهان تر" هست
📎 و البته "تمایلاتی پر سود" برای انسان هستند.
🌷💝👆
🔶 مثلاً "داشتنِ سلامتی" یه تمایلِ عقلانی هست که البته در طول زندگی انسان، به طور معمول زیاد به چشم نمیاد!
⚠️ دقیقاً زمانی که ما بیمار بشیم، تازه به اهمیتِ سلامتی پی میبریم.
💢درسته که داشتن سلامتی، شیرین هست اما معمولاً به این شیرینی زیاد دقت نمیکنیم.
🚫🚫🚫
🌷 تمامِ کارهای خوبی که آدما کمتر سراغش میرن، تمایلاتِ عقلانی هستن
✅ ضمن اینکه تمایلاتِ عقلانی معمولاً "همراه با کمی سختی" به دست میاد
و البته "ماندگاری بیشتری" هم دارن💯
✔️✔️👆👆🔸
🔵 مثلاً "ورزش کردن" یکی از تمایلاتِ عقلانی هست که طبیعتاً یه مقدار سختی داره
اما نتیجش که سلامتی بدن هست
خیلی شیرینه😊👌
✅🚥🌺➖💖
اللهم صل علی محمد و آل محمد
و عجل فرجهم
┄┄┄••❅❈✧❈❅••┄┄┄
4_5796262879409733861.amr
236.4K
#ازدواج_تنهامسیری ۶
🚨 استخاره برای ازدواج
گفتن استخاره کنید ولی طبق شرایطش!👌
حاج آقا حسینی
| #تلنگر |🌱
هیچ وقت نگو:
محیط خرابه ، منم خراب شدم!!!
هر چقدر هوا سردتر باشد،
لباست را بیشتر میڪنے!
پس هر چه جامعه فاسدتر شد،
تو #لباس_تقوایت را بیشتر ڪن ☝️🏻
#حجت_الاسلام_قرائتے
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘ 📚نهج البلاغه/نامه۱۶ /به يارانش وقت جنگ ✅آموزشتاكتيكهاي نظامي از عقب نشيني هايي كه مقدمه هجوم
✅شرح نامه ۱۶
(مکارم شیرازی)
📜نامه در یک نگاه:
🌿این نامه ـ یا صحیح تر این کلام ـ از سخنان امام(علیه السلام) است که در میدان جنگ به عنوان تعلیم فنون و رموز نبرد با دشمن براى یارانش بیان مى فرمود. در وصایا و سفارش هایى که گذشت، آداب حرکت به سوى میدان جنگ و چگونگى موضع گیرى در مقابل دشمن بیان شده بود. امام(علیه السلام) در این کلام فنون جنگ را به یارانش مى آموزد و در بخش آخر این کلام در واقع به سؤالى که بعضى از یارانش صریحاً مطرح مى کردند یا در دل داشتند پاسخ مى گوید که
🔻 اگر ما با معاویه و یاران و انصارش مى جنگیم، جنگ با مسلمانان محسوب نمى شود.
🔹 اگر بنى امیّه و در رأس آنها ابوسفیان اظهار اسلام کردند در واقع تظاهرى به اسلام بیش نبود، لذا هنگامى که اعوان و یارانى براى اظهار کفر یافتند آن را ظاهر ساختند.
💥تقويت عزم و اراده لشکر:
✨امام(عليه السلام) در اين گفتار پرمغز و پرمحتواى خود شش دستور مهم جنگى را در عباراتى کوتاه بيان مى کند.
♦️ در دستور اوّل و دوم چنين مى فرمايد: «از فرار و عقب نشينى هايى که پس از آن، حمله تازه اى به دشمن است نگران نباشيد و همچنين از جولانى که بعد از آن حمله صورت مى گيرد ناراحت نشويد»;
🍃 (لاَ تَشْتَدَّنَّ عَلَيْکُمْ فَرَّةٌ(21) بَعْدَهَا کَرَّةٌ(3)، وَلاَ جَوْلَةٌ(4) بَعْدَهَا حَمْلَةٌ).
🔹منظور از جمله اوّل اين است که گاه شرايط ايجاب مى کند که جنگجويان به طور موقّت فرار کنند تا دشمن به دنبال آنها بشتابد، ناگهان برگردند و او را غافلگير ساخته با حمله اى شديد در هم بشکنند. در واقع نوعى عقب نشينىِ تاکتيکى است که در جنگ ها معمول است و گاه مخالفت با آن براى لشکر گران تمام مى شود، لذا امام(عليه السلام) مى فرمايد: از چنين فرار و عقب نشينى نگران نباشيد.
🔹در جمله دوم اشاره به جولان به اين سمت و آن سمت قبل از حمله است، زيرا گاه مى شود که سرباز شجاع براى حمله به دشمن محل خود را در ميدان تغيير مى دهد و جابه جا مى کند تا نقطه اى را که از آن نقطه بهتر مى تواند حمله کند به دست آورد و يا دشمن را خسته کند; بنابراين نه فرارى که بعد از آن، حمله مجدّدى است ايرادى دارد و نه جولانهايى که بعد از آن حملات شروع مى شود.
به تعبير ديگر بعضى از افراد مغرور تصوّر مى کنند که فرار به هر صورت که باشد ننگ است و همچنين معطل کردن دشمن در ميدان با جولان هاى مکرّر; درحالى که هيچ يک عيب نيست، بلکه نوعى روش مبارزه و در بسيارى از موارد عامل پيروزى است.
🔹آن گاه در سومين و چهارمين دستور مى فرمايد: «حق شمشيرها را ادا کنيد و جاى درغلطيدن دشمن را مهيا سازيد»; 🍃(وَأَعْطُوا السُّيُوفَ حُقُوقَهَا، وَوَطِّئُوا لِلْجُنُوبِ مَصَارِعَهَا(5)).
شمشير مهم ترين ابزار مبارزه و جنگ در آن زمان بود. هنگامى که شمشيرزن در برابر دشمن قرار مى گيرد بايد از اين وسيله جنگى حدّاکثر استفاده را بنمايد و اداى حقش همين است.
جمله «وَطِّئُوا لِلْجُنُوبِ ...» اشاره به اين است که ضربات خود را چنان محکم بر دشمن وارد سازيد که با همان ضربات نخستين بر خاک بيفتد; گويى جايگاهشان را از پيش براى فرو غلطيدن و به خاک افتادن فراهم ساخته ايد.
بعضى نيز احتمال داده اند که اشاره به لشکر خودى است; يعنى در عين اينکه هدفتان پيروزى بر دشمن است آماده شهادت در راه خدا نيز باشيد و پهلوهاى خود را براى قرار گرفتن بر خاک آماده سازيد. ولى با توجّه به جمله قبل و جمله بعد از آن، اين معنا بعيد به نظر مى رسد، زيرا هر دو دعوت به ضربات کارى بر دشمن است.
🔹حضرت در پنجمين و ششمين دستور که در واقع ادامه همان بحث ضربات کارى بر دشمن است مى فرمايد: «خود را براى زدن سخت ترين نيزه و شديدترين ضربه شمشير بر پيکر دشمن به هيجان در آوريد»;
🍃(وَاذْمُرُوا(6) أَنْفُسَکُمْ عَلَى الطَّعْنِ(7) الدَّعْسِيِّ(8)، وَالضَّرْبِ الطِّلَحْفِيِّ(9)).
🌱ادامهدارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرنامههاینهجالبلاغه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۲۵ /به مامور جمع آوري ماليات
/فراز ۱
🌺#اخلاقاجتماعيكارگزاراناقتصادي
با ترس از خدايي كه يكتاست و همتايي ندارد، حركت كن، در سر راه هيچ مسلماني را نترسان، يا با زور از زمين او نگذر، و افزون تر از حقوق الهي از او مگير، هرگاه به آبادي رسيدي، در كنار آب فرود آي، و وارد خانه كسي مشو، سپس با آرامش و وقار به سوي آنان حركت كن، تا در ميانشان قرارگيري، به آنها سلام كن، و در سلام و تعارف و مهرباني كوتاهي نكن. سپس مي گويي: (اي بندگان خدا، مرا ولي خدا و جانشين او به سوي شما فرستاده، تا حق خدا را كه در اموال شماست تحويل گيرم، آيا در اموال شما حقي است كه به نماينده او بپردازيد؟) اگر كسي گفت: نه، ديگر به او مراجعه نكن، و اگر كسي پاسخ داد: آري، همراهش برو، بدون آنكه او را بترساني، يا تهديد كني، يا به كار مشكلي وادار سازي، هر چه از طلا و نقره به تو رساند بردار، و اگر داراي گوسفند يا شتر بود، بدون اجازه اش داخل مشو، كه اكثر اموال از آن اوست. آنگاه كه داخل شدي مانند اشخاص سلطه گر، و سختگير رفتار نكن، حيواني را رم مده، و هراسان مكن، و دامدار را مرنجان، حيوانات را به دو دسته تقسيم كن و صاحبش را اجازه ده كه خود انتخاب كند، پس از انتخاب اعتراض نكن، سپس باقيمانده را به دو دسته تقسيم كن و صاحبش را اجازه ده كه خود انتخاب كند و بر انتخاب او خرده مگير، به همين گونه رفتار كن تا باقيمانده، حق خداوند باشد. اگر دامدار از اين تقسيم و انتخاب پشيمان است، و از تو درخواست گزينش دوباره دارد همراهي كن، پس حيوانات را درهم كن، و به دو دسته تقسيم نما همانند آغاز كار، تا حق خدا را از آن برگيري و در تحويل گرفتن حيوانات، حيوان پير و دست و پا شكسته، بيمار و معيوب را به عنوان زكات نپذير، و به فردي كه اطمينان نداري، و نسبت به اموال مسلمين دلسوز نيست، مسپار. تا آن را به پيشواي مسلمين رسانده، در ميان آنها تقسيم گردد.
⚘
@Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_نامه_۲۵.mp3
7.51M
✅شرح نامه ۲۵
/بنیادمجازی
کانال نهجالبلاغه 🌺✨
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرنامههاینهجالبلاغه