096.العلق.mp3
زمان:
حجم:
622.6K
✅ سوره علق (دارای سجده واجب)
🎤استاد خلیل الحصری
⚘ @Nahjolbalaghe2
#صوتقرآن
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره واقعه 🌺نعمتهاى بهشتى که در انتظار مقربان است این آیات، انواع نعمتهاى بهشتى ر
✨
✅ادامه تفسیر سوره واقعه
... و گوشت پرندگان از هر نوع که بخواهند (وَ لَحْمِ طَیْر مِمّا یَشْتَهُونَ).
مقدم داشتن میوه بر گوشت، به خاطر آن است که، از نظر تغذیه بهتر و عالیتر است، به علاوه میوه قبل از غذا لطف دیگرى دارد.
البته از بعضى دیگر از آیات قرآن استفاده مى شود که، شاخه هاى درختان بهشتى کاملاً در دسترس بهشتیان است، به طورى که به آسانى مى توانند از هر گونه میوه اى شخصاً تناول کنند، این معنى درباره غذاهاى دیگر بهشتى نیز مسلماً صادق است، ولى شک نیست که، وقتى خدمتکارانى آنچنان، غذاهائى این چنین را براى آنها بیاورند، لطف و صفاى دیگرى دارد، و به تعبیر دیگر، این یک نوع احترام و اکرام بیشتر نسبت به بهشتیان، و رونق و صفاى افزونتر براى مجالس انس آنها است، حتى در مجالس معمول دنیا نیز بسیار مى شود که، با وجود قرار داشتن میوه و غذا در دسترس میهمانان، میزبان شخصاً به آنها تعارف مى کند، و این نوعى احترام و محبت محسوب مى شود.
و البته در میان انواع گوشتها، گوشت پرندگان برترى دارد، لذا روى آن تکیه شده است.
این نکته نیز قابل ذکر است که، در مورد میوه، تعبیر به یَتَخَیَّرُون (انتخاب مى کنند) و در مورد گوشت تعبیر به یَشْتَهُون (اشتها دارند)، شده است،
بعضى از مفسران خواسته اند، میان این دو تعبیر، تفاوتى قائل شوند، ولى بیشتر به نظر مى رسد که هر دو ناظر به یک معنى است با دو عبارت متفاوت، منظور این است: بهشتیان هر نوع غذائى را بپسندند از سوى خدمتکاران بهشتى در اختیارشان گذاشته مى شود.
سپس به ششمین نعمت که همسران پاک و زیبا است اشاره کرده، مى گوید: و همسرانى از حور العین دارند (وَ حُورٌ عِینٌ).(۵)
همچون مروارید در صدف پنهان ! (کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ).
حور چنان که قبلاً نیز گفته ایم جمع حوراء و احور ، به کسى مى گویند که، سیاهى چشمش کاملاً مشکى و سفیدیش کاملاً شفاف است.
و عین جمع عیناء و اعین به معنى درشت چشم است، و از آنجا که بیشترین زیبائى انسان در چشمان او است، روى این مسأله مخصوصاً تکیه شده است.
بعضى نیز گفته اند: حور از ماده حیرت گرفته شده، یعنى آنچنان زیبا هستند که، چشمها از دیدن آنها حیران مى شود.(۶)
مکنون به معنى پوشیده است، و در اینجا منظور پوشیده بودن در صدف است; زیرا مروارید به هنگامى که در صدف قرار دارد، و هیچ دستى به آن نرسیده از همیشه شفافتر و زیباتر است، به علاوه ممکن است اشاره به این معنى باشد که، آنها از چشم دیگران کاملاً مستورند، نه دستى به آنها رسیده، و نه چشمى بر آنها افتاده است!
بعد از ذکر این شش موهبت جسمانى، مى افزاید: اینها همه پاداشى است در برابر اعمال صالحى که انجام مى دادند (جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ).
تا تصور نشود این نعمتهاى بى شمار بهشتى بى حساب به کسى داده مى شود، و یا ادعاى ایمان و عمل صالح براى نیل به آنها کافى است، نه، عمل مستمر و خالص لازم است تا این الطاف نصیب انسان شود (توجه داشته باشید که یعملون معنى استمرار را دارد).
هفتمین و آخرین نعمت آنها که جنبه معنوى دارد این است که: آنها در باغهاى بهشت نه لغو و بیهوده اى مى شنوند، نه سخنان گناه آلود (لایَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً وَ لاتَأْثِیماً).
نه در آنجا دروغ و تهمت و افترا وجود دارد، و نه استهزاء و غیبت، نه کلمات نیش دار، نه تعبیرات گوشخراش، و نه سخنان لغو و بیهوده و بى اساس، هر چه هست در آنجا لطف، صفا، زیبائى، متانت، ادب و پاکى است، و چه عالى است محیطى که سخنان آلوده در آن نباشد، و اگر درست فکر کنیم بیشترین ناراحتى ما در زندگى این دنیا نیز از همین سخنان لغو و بیهوده، و گناه آلود، و زخم زبانها، و جراحات اللسان است!
و در پایان مى افزاید: تنها چیزى که در آنجا مى شنوند سلام است سلام (إِلاّ قِیلاً سَلاماً سَلاماً).(۷)
آیا این سلام از ناحیه خداوند است؟ یا از ناحیه فرشتگان؟ یا خود بهشتیان نسبت به یکدیگر؟ و یا همه اینها؟
از همه مناسب تر تفسیر اخیر است، چنان که در آیات دیگر قرآن، به سلام خداوند و فرشتگان و بهشتیان بر یکدیگر اشاره شده است.(۸)
آرى، آنها جز سلام چیزى نمى شنوند، سلام و درود خداوند و ملائکه مقربین او، و سلام و درود خودشان به یکدیگر، در آن جلسات پر شور و پر صفا که لبریز از دوستى و محبت است.
محیط آنها آکنده از سلام و سلامت است، و همین معنى بر تمام وجود آنها حکومت مى کند، هر چه مى گویند بر همین محور دور مى زند و نتیجه تمام گفتگوها و بحثهاى آنها به سلام و صلح و صفا منتهى مى شود، اصولاً بهشت، دار السلام و خانه سلامت و امن و امان است، چنان که در آیه ۱۲۷ انعام مى خوانیم: لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ .(۹)
🌱ادامه مطلب در پست بعدی⬇️
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهواقعه
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره واقعه ... و گوشت پرندگان از هر نوع که بخواهند (وَ لَحْمِ طَیْر مِمّا یَشْتَهُ
✨
✅ادامه تفسیر سوره واقعه
📚منابع و توضیحات:
۱ ـ مفردات راغب ، ماده سرّ .
۲ ـ أکواب جمع کوب به معنى قدح یا ظرفى است که دسته دار نباشد، اباریق جمع ابریق در اصل، از ریشه فارسى آبریز گرفته شده و به معنى ظروفى است که داراى دسته و لوله براى ریزش مایعات است، و کأس به جام لبریز گفته مى شود و معین از ماده معن (بر وزن صحن) به معنى جارى است.
۳ ـ یصدعون از ماده صداع (بر وزن حباب) به معنى سردرد است، این واژه در اصل از صدع به معنى شکافتن است و از آنجا که انسان وقتى به سردرد شدید دچار مى شود گوئى مى خواهد از ۲
شدت درد، سر او بشکافد این کلمه در این معنى به کار رفته است، و یُنْزِفون از ریشه نزف (بر وزن حذف) به معنى کشیدن تمام آب چاه به طور تدریجى است، و در مورد مستى و از دست دادن عقل نیز به کار مى رود.
۴ ـ فاکهة و لحم هر دو معطوف است بر اکواب ، و به این ترتیب از چیزهائى است که به وسیله ولدان مخلدون به مقربان اهداء مى شود.
۵ ـ گر چه بعضى تصور کرده اند حور عین عطف به ولدان مخلدون است و بنابراین آنها نیز گرداگرد بهشتیان در گردشند، ولى با توجه به عدم تناسب این معنى مخصوصاً با جلسات دسته جمعى بهشتیان، ظاهر این است، مبتدا براى خبر محذوفى مى باشد و در تقدیر چنین است: وَ لَهُمْ حُورٌ عِینٌ: براى آنها حور العین است .
۶ ـ ابوالفتوح رازى ، جلد ۱۱، ذیل آیات مورد بحث.
۷ ـ سلاماً مفعول به، براى قیلاً مى باشد که مصدر است مانند قول یعنى گفتار آنها در آنجا سلام است. این احتمال نیز داده شده است که سلاماً صفت براى قیلاً بوده باشد، و یا مفعول به (یا مفعول مطلق) براى فعل محذوفى، و در تقدیر یسلمون سلاماً مى باشد، ولى معنى اول از همه بهتر است، و سلاماً دومى تأکید مى باشد.
۸ ـ یس، آیه ۵۸ ـ رعد، آیه ۲۴ ـ یونس، آیه ۱٠.
۹ ـ توجه داشته باشید که استثناء در آیه إِلاّ قِیلاً سَلاماً سَلاماً منقطع است و مفید تأکید مى باشد.
🌱ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهواقعه
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح حکمت ۳۱ امام صادق(علیه السلام) نیز در صفات مؤمن مى فرماید: «لاَ یُرَى فِی حِلْمِهِ نَق
✨
✅ادامه شرح حکمت۳۱
... و ممکن است معنى گسترده اى داشته باشد که هرگونه مقابله با دشمنان را چه در میدان نبرد و چه در غیر آن شامل شود.
💥منظور از غضب براى خدا این است هنگامى که حدى از حدود الهى شکسته شود یا مظلومى گرفتار ظالمى گردد انسان خشمگین شود و به دفاع برخیزد.
در حدیثى مى خوانیم هنگامى که موسى(علیه السلام) از خداوند سؤال کرد: چه کسانى را روز قیامت که سایه اى جز سایه تو نیست در سایه عرشت قرار مى دهى؟ خداوند به او وحى فرمود و گروهى را برشمرد از جمله فرمود:
«وَ الَّذِینَ یَغْضَبُونَ لِمَحَارِمِی إِذَا اسْتُحِلَّتْ مِثْلَ النَّمِرِ إِذَا حَرِدَ;
🍃کسانى که به سبب حلال شمردن محارم الهى خشمگین مى شوند همچون پلنگى که مجروح شده است».(14)
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) آمده است هنگامى که دو فرشته مأمور شدند شهرى از معصیت کاران را زیر و رو کنند پیرمردى را دیدند که به دعا و تضرع در پیشگاه الهى مشغول است یکى از آن دو فرشته به دیگرى گفت: مگر این پیرمرد دعا کننده را نمى بینى؟ بار دیگر از خدا کسب تکلیف کنیم خطاب آمد که بروید و دستور مرا انجام دهید و در بیان علت آن فرمود:
«فَإِنَّ ذَا رَجُلٌ لَمْ یَتَمَعَّرْ وَجْهُهُ غَیْظاً لِی قَطُّ;
🔻این مردى است که هرگز چهره اش به دلیل خشم بر معصیتِ معصیت کاران دگرگون (و سرخ) نمى شد».(15)
منظور از جمله «غَضِبَ اللهُ لَهُ وَأرْضاهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ» این است که اگر ستمى به او برود و حقى از او ضایع شود خداوند به سبب آن خشمگین مى شود و اگر در دنیا جبران نکند در قیامت او را خشنود خواهد ساخت.
🔹نكته:
اصول موفقيّت در كارها:
آنچه امام(عليه السلام) در اين بخش از سخنان پرمعنايش درباره اركان ايمان و شاخه هاى آن بيان فرموده، علاوه بر اين كه راه رسيدن به ايمان كامل را براى تمام رهپويان اين راه نشان داده، در واقع اصول موفقيت و پيشرفت براى هر كار است; خواه جنبه معنوى داشته باشد يا جنبه مادى. و آن اصول چنين است:
1. علم و آگاهى كافى براى انجام آن كار.
2. جهاد و تلاش و كوشش در راه رسيدن به مقصود.
3. صبر و شكيبايى در برابر موانع راه و هر گونه كارشكنى از سوى مخالفان.
4. غوطه ور نشدن در هوا و هوس ها و عدم وابستگى و ترك اسارت در چنگال آنها.
حال اگر بر اين اركان چهارگانه اصول شانزده گانه نيز افزوده شود و نتايج هر يك به دقت مورد بررسى قرار گيرد برنامه كاملى را تشكيل مى دهد كه صراط مستقيم براى رسيدن به پيروزى هاست.
🔴ارکان کفر و شک:
امام(علیه السلام) در این بخش از کلام خود نیز داد سخن را درباره تبیین پایه هاى کفر داده و مى فرماید: «کفر بر چهار پایه قرار دارد: تعمق (رفتن به دنبال اوهام به گمان کنجکاوى از اسرار) و ستیزه جویى (جدال و مراء) و انحراف از حق (به سبب هوا و هوس ها و تعصب ها) و دشمنى با حق (به سبب لجاجت)»; (وَ الْکُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ: دَعَائِمَ عَلَى التَّعَمُّقِ، وَالتَّنَازُعِ، وَالزَّیْغِ، وَالشِّقَاقِ).(16)
🍃امام در واقع موانع شناخت و عوامل انحراف از حق و حجاب هایى که در برابر فکر انسان قرار مى گیرد و مانع از مشاهده حقایق مى گردد را بیان فرموده، زیرا هر یک از عوامل چهارگانه بالا به تنهایى کافى است انسان را از معرفت حق باز دارد و در بیراهه ها سرگردان سازد تا چه رسد به این که چهار عامل جمع شود.
آن گاه در ادامه این سخن مى فرماید: «آن کس که تعمق و کنجکاوى ناصواب پیشه کند هرگز به حق باز نمى گردد»; (فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ یُنِبْ إِلَى الْحَقِّ).
🌿منظور از «تعمق» جستجوگرى بیش از حد است مخصوصاً در امورى که رسیدن به کنه آن مشکل یا غیر ممکن است.
✨در روایات اسلامى آمده است که درباره ذات خدا فکر نکنید، بلکه در صفات و خلق او بیندیشید (زیرا ذات او نامتناهى از هر جهت است و فکر هیچ انسانى به کنه ذات او نمى رسد).
در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که مى فرماید:
«تَکَلَّمُوا فِی خَلْقِ اللَّهِ وَلاَ تَتَکَلَّمُوا فِی اللَّهِ فَإِنَّ الْکَلاَمَ فِی اللَّهِ لاَ یَزْدَادُ صَاحِبَهُ إِلاَّ تَحَیُّراً;
🌺درباره آفرینش خداوند سخن بگویید (و بیندیشید) و درباره ذات او سخن مگویید (و نیندیشید) زیرا بحث و گفت و گو در این باره چیزى جز بر حیرت انسان نمى افزاید».(17)
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرحکمتهاینهجالبلاغه
هدایت شده از دارالقرآن الکریم بسیج استان البرز
زمان:
حجم:
950.3K
سوره مبارکه انبیا آیات ۱ الی ۲۹
4.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥توصیه های دیدنی آیت الله بهجت پیرامون قرآن و اهل بیت پیامبر صلواتالله علیه و آله که میتواند حرف اصلی و آخر باشد برای
#انتخاباتومذاکره
@Nahjolbalaghe2