هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۴۳/به مصقله بن هبيره
🔴 #سختگيريدرمصرفبيتالمال
گزارشي از تو به من دادند كه اگر چنان كرده باشي، خداي خود را به خشم آوردي، و امام خويش را نافرماني كردي، خبر رسيد كه تو غنيمت مسلمانان را كه نيزه ها و اسبهاشان گرد آورده، و با ريخته شدن خونهايشان به دست آمده، به اعرابي كه خويشاوندان تواند، و تو را برگزيدند، مي بخشي. به خدايي كه دانه را شكافت، و پديده ها را آفريد، اگر اين گزارش درست باشد، در نزد من خوارشده، و منزلت تو سبك گرديده است، پس حق پروردگارت را سبك مشمار، و دنياي خود را با نابودي دين آباد نكن، كه زيانكارترين انساني، آگاه باش، حق مسلماناني كه نزد من يا پيش تو هستند در تقسيم بيت المال مساوي است، همه بايد به نزد من آيند و سهم خود را از من گيرند.
⚘
@Nahjolbalaghe2
#نامه ها
شرح_صوتی_نامه_۴۳.mp3
4.99M
✅شرح نامه ۴۳
🔻سختگیری در مصرف بیتالمال
/بنیادمجازینهجالبلاغه
کانال نهجالبلاغه 🌺✨
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرنامههاینهجالبلاغه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨
✅السلام علیک یا حجت الله فی ارضه...🌥
🎤علیفانی
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره نوح از هر فرصتى براى هدایت آنها استفاده کردم، اما... در این آیات، در ادامه ر
🍃ادامه تفسیر سوره نوح
...اصولاً، ساختمان انسان چنین است که اگر در مسیر باطل آن قدر پیش برود که ریشه هاى فساد در وجود او مستحکم گردد، و در اعماق وجودش نفوذ کرده به صورت طبیعت ثانوى در آید، نه دعوت مردان خدا در او اثر مى بخشد، و نه پیام هاى رساى الهى فایده اى مى دهد.
🔹🔹🔹نکته ها:
۱ ـ راه و رسم تبلیغ
آنچه در آیات فوق درباره دعوت نوح آمده، در عین این که وسیله اى براى تسلّى خاطر پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مؤمنان اندکى که در مکّه به او پیوستند بود، یک برنامه عمومى و همگانى را براى همه مبلغان راه خدا ارائه مى دهد.
او، هرگز انتظار نداشت مردم دعوتش را اجابت کرده، در مرکز عمومى شهر جمع شوند، سپس با آرامش خاطر در حالى که همگان چشم به دهان او دوخته و گوش به سخنانش دارند، پیام الهى را به آنان برساند، بلکه از لحن آیات استفاده مى شود (و در بعضى از روایات نیز آمده:) او گاه به سراغ مردم در خانه هایشان مى رفت، یا در کوچه و بازار آنها را به طور خصوصى صدا مى زد، و با حوصله و لحن محبت آمیزى تبلیغ مى کرد، و گاه در مجالس عمومى که به منظورهاى دیگرى از قبیل جشن و عزا تشکیل شده بود مى رفت، و با صداى بلند و آشکار فرمان خدا را بر آنها مى خواند، اما همیشه با عکس العمل هاى نامطلوب و توهین و استهزاء، و گاه ضرب و جرح روبرو مى شد، ولى با این حال، هرگز دست از کار خود برنداشت.
این حوصله عجیب، و آن دلسوزى عجیب تر، و پشتکار و استقامت بى نظیر، سرمایه او در راه دعوت به آئین حق بود.
و شگفت انگیزتر این که: در طول نُهصد و پنجاه سال دعوتش، تنها حدود هشتاد نفر به او ایمان آوردند که اگر این دو عدد را بر یکدیگر تقسیم کنیم، روشن مى شود که براى هدایت هر یک نفر به طور متوسط حدود دوازده سال تبلیغ کرد!!.
آیا اگر مبلغان اسلامى از یک چنین استقامت و پشتکارى برخوردار باشند، اسلام با این محتواى غنى و جالب عالمگیر نخواهد شد؟!
۲ ـ فرار از حقیقت چرا؟
گاه، انسان تعجب مى کند: مگر ممکن است در زیر این آسمان، کسانى پیدا شوند که حتى حاضر به شنیدن حرف حق نباشند، و از آن فرار کنند؟ سخن از پذیرش نیست، سخن تنها از شنیدن است.
ولى، تاریخ مى گوید: این گونه افراد بسیار بوده اند.
نه تنها قوم نوح، به هنگامى که آنها را دعوت به توحید مى کرد انگشت در گوش نهاده و جامه بر سر و صورت مى پیچیدند، که حق را نشنوند و نبینند، بلکه در عصر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) طبق صریح قرآن گروهى بودند که وقتى صداى دل انگیز پیامبر(صلى الله علیه وآله) به آیات قرآن بلند مى شد، با جار و جنجال و سوت و صفیر چنان غوغائى به راه مى انداختند که هیچ کس صداى او را نشنود، وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ:
کافران گفتند: گوش به این قرآن فرا ندهید و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید، تا پیروز شوید .(۴)
در تاریخ خونین کربلا نیز آمده است: هنگامى که امام حسین(علیه السلام) سالار شهیدان مى خواست دشمنان منحرف را ارشاد و بیدار کند، چنان جنجالى به راه انداختند که صداى امام در میان آنها گم شد.(۵)
امروز نیز، این برنامه ادامه دارد، منتهى در اشکال و چهره هاى دیگر، طرفداران باطل با انواع سرگرمى هاى ناسالم، موسیقى هاى مخرب مواد مخدر و مانند آن، چنان جوى فراهم کرده اند که مردم مخصوصاً جوانان نتوانند صداى دلنواز مردان خدا را بشنوند.
📚۱ ـ بقره، آیه ۲.
۲ ـ مجمع البیان ، جلد ۱٠، صفحه ۳۶۱.
۳ ـ تفسیر فخر رازى ، جلد ۳٠، صفحه ۱۳۶.
۴ ـ فصلت، آیه ۲۶.
۵ ـ بحار الانوار ، جلد ۴۵، صفحه ۸.
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🍃ادامه تفسیر سوره نوح ...اصولاً، ساختمان انسان چنین است که اگر در مسیر باطل آن قدر پیش برود که ریشه
✨
✅ادامه تفسیر سوره نوح
۱٠فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً
۱۱یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً
۱۲وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوال وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّات وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً
۱۳ما لَکُمْ لا تَرْجُونَ لِلّهِ وَقاراً
۱۴وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً
ترجمه:
۱٠ ـ به آنها گفتم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است.
۱۱ ـ تا باران هاى پر برکت آسمان را پى در پى بر شما فرستد،
۱۲ ـ و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغ هاى سر سبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد.
۱۳ ـ چرا شما براى خدا عظمت قائل نیستید؟!
۱۴ ـ در حالى که شما را در مراحل مختلف آفرید (تا از نطفه به انسان کامل رسیدید)!
تفسیر⬇️
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره نوح ۱٠فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً ۱۱یُرْسِلِ السّ
✨
✅ادامه تفسیر سوره نوح
...🍃پاداش دنیوى ایمان
نوح در ادامه بیانات مؤثر خود براى هدایت آن قوم لجوج و سرکش، این بار روى بشارت و تشویق تکیه مى کند، و به آنها وعده مؤکد مى دهد که اگر از شرک و گناه توبه کنند، خدا درهاى رحمت خویش را از هر سو به روى آنها مى گشاید، عرض مى کند: خداوندا من به آنها گفتم: از پروردگار خویش تقاضاى آمرزش کنید که او بسیار آمرزنده است (فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً).
نه تنها شما را از گناهان پاک مى سازد، که اگر چنین کنید باران هاى پربرکت آسمان را پى درپى بر شما فرو مى فرستد (یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً).(۱)
خلاصه، هم باران رحمت معنوى و هم باران پر برکت مادى او شما را فرا مى گیرد.
قابل توجه این که: مى گوید: آسمان را بر شما مى فرستد یعنى آن قدر باران مى بارد که گوئى آسمان دارد نازل مى شود! اما چون باران رحمت است، نه ویرانى مى آورد، و نه آسیبى مى رساند، بلکه در همه جا مایه خرمى، سر سبزى و طراوت است.
سپس، مى افزاید: و اموال و فرزندان شما را افزون مى کند (وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوال وَ بَنِینَ).
و براى شما باغ هاى خرم و سرسبز و نهرهاى آب جارى قرار مى دهد (وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّات وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً).
به این ترتیب، یک نعمت بزرگ معنوى، و پنج نعمت بزرگ مادى به آنها وعده داده، نعمت بزرگ معنوى، بخشودگى گناهان و پاک شدن از آلودگى کفر و عصیان است، اما نعمت هاى مادى: ریزش باران هاى مفید، به موقع و پر برکت، فزونى اموال، فزونى فرزندان (سرمایه هاى انسانى)، باغ هاى پر برکت، و نهرهاى آب جارى.
آرى، ایمان و تقوا طبق گواهى قرآن مجید، هم موجب آبادى دنیا و هم آخرت است.
در بعضى از روایات آمده است: وقتى این قوم لجوج از قبول دعوت نوح سر باز زدند، خشکسالى و قحطى آنها را فرا گرفت، و بسیارى از اموال و فرزندانشان هلاک شدند، زنان عقیم گشتند و کمتر بچه مى آوردند، نوح به آنها گفت: اگر ایمان بیاورید، همه این مصائب و بلاها از شما دفع خواهد شد، ولى آنها اعتنائى به او نکردند و همچنان سر سختى نشان دادند تا عذاب نهائى فرا رسید و همه را درو کرد!
سپس، بار دیگر به انذار باز مى گردد، و مى گوید: چرا شما از خدا نمى ترسید و براى خدا عظمت قائل نیستید ؟! (ما لَکُمْ لا تَرْجُونَ لِلّهِ وَقاراً).(۲)
در حالى که خدا شما را آفرینش هاى گوناگون داد (وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً).
نخست نطفه بى ارزشى بودید، چیزى نگذشت که شما را به صورت علقه و از آن پس به صورت مضغه در آورد، سپس شکل و اندام انسانى به شما داد، بعد لباس حیات در اندام شما پوشانید، و به شما روح و حس و حرکت داد، همین گونه مراحل مختلف جنینى را یکى پس از دیگرى پشت سر نهادید، تا به صورت انسانى کامل از مادر متولد شدید، باز اطوار حیات و اشکال مختلف زندگى ادامه یافت، شما همیشه تحت ربوبیت او قرار دارید، و دائماً نو مى شوید، و آفرینش جدیدى مى یابید، چگونه در برابر آستان با عظمت خالق خود سر تعظیم فرود نمى آورید؟.
نه تنها از نظر جسمانى اشکال مختلفى به خود مى گیرید، که چهره روح و جان شما نیز دائماً در تغییر است، هر یک از شما استعدادى دارید، در هر سرى ذوقى و در هر دلى عشقى است، و همه شما دائماً دگرگون مى شوید، احساسات کودکى جان خود را به احساسات جوانى مى دهد، و آن هم جاى خود را به احساسات کهولت و پیرى مى بخشد.
و به این ترتیب، او در همه جا با شما است و در هر گام رهبرى و هدایت مى کند، و با این همه لطف و عنایت او، این همه کفران و بى حرمتى چرا؟
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه خطبه ۲ بخش ۴ ...اين درست مراحل سه گانه اى است که امروز درباره زراعت گفته مى شود: «کاشت،
✨
✅ادامه شرح خطبه ۲ بخش ۴
در جمله هاى بعد چنين نتيجه گيرى مى کند که: «غلو کننده به سوى آنان باز مى گردد و عقب مانده به آنان ملحق مى شود» (اِلَيْهِمْ يَفيىءُ الْغالي، وَ بِهِمْ يَلْحَقُ التّالي).
چگونه چنين نباشد در حالى که آنها صراط مستقيم دينند(18) و امّت وسط(19) مى باشند که معارف و عقايد و دستورهاى اسلام را خالى از هر گونه افراط و تفريط مى دانند و بازگو مى کنند. اگر به تاريخ عقايد فرقه هاى اسلامى که از اهل بيت دور مانده اند مراجعه کنيم و گرفتاران در دام جبر و تشبيه و الحاد در اسما و صفات الهى را ببينيم و اين که چگونه بعضى، غلوّ در اسما و صفات الهى را به جايى رسانده اند که قائل به تعطيل شده اند و گفتند ما هرگز توان معرفت او را نداريم (نه معرفت اجمالى و نه معرفت تفصيلى) و در مقابل آنها گروهى آن چنان ذات اقدس الهى را پايين آوردند که او را در شکل جوان اَمْرَدى دانستند که موهاى به هم پيچيده زيبايى دارد.
در مسأله جبر و تفويض گروهى آن چنان تند رفتند که انسان را موجودى بى اختيار در چنگال قضا و قدر دانستند که ذرّه اى، اراده او کارساز نيست و هر چه تقدير ازلى بوده بايد انجام دهد، خواه راه کفر بپويد يا ايمان; و دسته اى آن چنان گرفتار تفريط گشتند که براى انسان استقلال کاملى در برابر ذات پاک خداوند قائل شده و با قبول تفويض، راه شرک و دوگانگى را پيش گرفتند.
ولى مکتب اهل بيت که مسأله نفى جبر و تفويض و اثبات «امر بين الامرين» را مطرح مى کرد، مسلمانها را از آن افراط و تفريط خطرناک و کفرآلود برحذر داشت و اين جاست که صدق کلام امام روشن مى شود که غلوکنندگان بايد به سوى آنها بازگردند و واپس ماندگان سرعت گيرند و به آنها برسند و اين تشبيه لطيفى است که قافله اى را در نظر مجسّم مى کند که راهنمايان هوشيار و آگاهى دارد ولى گروهى بى حساب پيشى مى گيرند و در بيابان گم مى شوند و گروهى سستى کرده، عقب مى مانند و طعمه درندگان بيابان مى شوند.
سپس در يک نتيجه گيرى نهايى مى فرمايد: «ويژگيهاى ولايت و حکومت از آن آنهاست» (وَ لَهُمْ خَصائِصُ حَقِّ الْوِلايَةِ).
مقدّم داشتن «لهم» در جمله بالا اشاره به اين است که اين ويژگيها منحصر به آنهاست.
چگونه از همه شايسته تر نباشند در حالى که آنها اساس دين و ستون يقينند و اسلام راستين و ناب محمّدى را خالى از هر گونه افراط و تفريط عرضه مى کنند و نعمتهاى وجودى آنها بر همگان جريان دارد.
درست به همين دليل: «وصيّت پيامبر و وراثت خلافت او در آنهاست» (وَ فيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِراثَةُ).
اگر پيامبر درباره آنان وصيّت کرد و پيشوايى خلق را به آنان سپرد به خاطر همين واقعيّتها بود نه مسأله پيوند خويشاوندى و نسب.
پيداست که منظور از وصيّت و وراثت در اين جا مقام خلافت و نبوّت است و حتّى کسانى که ارث را در اين جا به معناى ارث علوم پيامبر(صلى الله عليه وآله) گرفته اند نتيجه اش شايستگى آنها براى احراز اين مقام است; چرا که پيشواى خلق بايد وارث علوم پيامبر باشد و جانشين او همان وصىّ اوست; زيرا معلوم است که ارث اموال، افتخارى نيست و وصيّت در مسائل شخصى و عادى، مطلب مهمّى محسوب نمى شود و آنها که تلاش کرده اند وصيّت و وراثت را به اين گونه معانى تفسير کنند در واقع گرفتار تعصّبها و تحت تأثير پيشداوريها بوده اند; زيرا آنچه مى تواند همرديف (اَساسُ الدّينِ وَ عِمادُ اليَقينِ وَ خَصائِصُ حَقِّ الْوِلايَةِ) واقع شود همان مسأله خلافت و جانشينى رسول الله(صلى الله عليه وآله) است و غير آن شايسته نيست که همرديف اين امور گردد.
سرانجام در آخرين جمله، گويى مردم قدرنشناس زمان خود را مخاطب ساخته و مى فرمايد: «هم اکنون که حق به اهلش باز گشته و به جايگاه اصلى منتقل شده چرا کوتاهى و سستى و پراکندگى داريد و قدر اين نعمت عظيم را نمى شناسيد؟» (اَلآنَ اِذْ رَجَعَ الْحَقُّ اِلى اَهْلِهِ وَ نُقِلَ اِلَى مُنْتَقَلِهِ).(20)
از آنچه در بالا درباره وصيّت و وراثت گفته شد به خوبى روشن مى شود که منظور از حق در اين جا همان حقّ خلافت و ولايت است که اهل بيت نسبت به آن از همه شايسته تر بودند و در واقع قبايى بود که تنها به قامت آنها راست مى آمد.
🔹🔹🔹نکتهها
1ـ عظمت اهل بيت در قرآن و روايات اسلامى
تعبيراتى که در آيات قرآن مجيد و روايات اسلامى درباره اهل بيت آمده، بسيار والا و شگفت انگيز است.
آيه تطهير به روشنى مى گويد که اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) از هر پليدى و آلودگى پاک و منزّه و به تعبيرى ديگر معصومند «اِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهيراً».(21)
🌱ادامه دارد...
⚘
@Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرخطبههاینهجالبلاغه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📕نهج البلاغه/خطبه۳۷-ذكر فضائل خود
🌷ويژگيها و فضائل امام علي (ع)
🍃آنگاه كه همه از ترس سست شده، كنار كشيدند، من قيام كردم، و آن هنگام كه همه خود را پنهان كردند من آشكارا به ميدان آمدم، و آن زمان كه همه لب فرو بستند، من سخن گفتم، و آن وقت كه همه باز ايستادند من با راهنمايي نور خدا به راه افتادم، در مقام حرف و شعار صدايم از همه آهسته تر بود اما در عمل برتر و پيشتاز بودم، زمام امور را به دست گرفتم، و جلوتر از همه پرواز كردم، و پاداش سبقت در فضيلتها را بردم. همانند كوهي كه تندبادها آن را به حركت درنمي آورد، و طوفانها آن را از جاي برنمي كند، كسي نمي توانست عيبي در من بيابد، و سخن چيني جاي عيبجويي در من نمي يافت. خوارترين افراد نزد من عزيز است تا حق او را باز گردانم، و نيرومندها در نظر من پست و ناتوانند تا حق را از آنها باز ستانم.
✅علت سكوت و كناره گيري از خلافت
در برابر خواسته هاي خدا راضي، و تسليم فرمان او هستم، آيا مي پنداريد من به رسول خدا (ص) دروغي روا دارم؟ به خدا سوگند! من نخستين كسي هستم كه او را تصديق كردم، و هرگز اول كسي نخواهم بود كه او را تكذيب كنم. در كار خود انديشيدم ديدم پيش از بيعت، پيمان اطاعت و پيروي از سفارش رسول خدا (ص )را برعهده دارم، كه از من براي ديگري پيمان گرفت (پيامبر (ص) فرمود اگر در امر حكومت كار به جدال و خونريزي كشانده شود، سكوت كن)
🌺 @Nahjolbalaghe2
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
۳۸- و من كلام له ( عليه السلام )\r> و فيها علة تسمية الشبهة شبهة ثم بيان حال الناس فيها <
وَ إِنَّمَا سُمِّيَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ فَأَمَّا أَوْلِيَاءُ اللَّهِ فَضِيَاؤُهُمْ فِيهَا الْيَقِينُ وَ دَلِيلُهُمْ سَمْتُ الْهُدَي وَ أَمَّا أَعْدَاءُ اللَّهِ فَدُعَاؤُهُمْ فِيهَا الضَّلَالُ وَ دَلِيلُهُمُ الْعَمَي فَمَا يَنْجُو مِنَ الْمَوْتِ مَنْ خَافَهُ وَ لَا يُعْطَي الْبَقَاءَ مَنْ أَحَبَّهُ .
📕نهج البلاغه/خطبه۳۸ معني شبهه
🍃ضرورت شناخت شبهات
شبهه را براي اين شبهه ناميدند كه به حق شباهت دارد. اما دوستان خدا نور هدايت كننده آنها در شبهات، يقين است. و راهنماي آنان مسير هدايت الهي است، اما دشمنان خدا، دعوت كننده آنان در شبهات گمراهي است، و راهنماي آنان كوري است، آن كس كه از مرگ بترسد نجات نمي يابد، و آن كس كه مرگ را دوست دارد براي هميشه در دنيا نخواهد ماند.
🌺