هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
۴۶- و من كلام له ( عليه السلام )
> عند عزمه علي المسير إلي الشام و هو دعاء دعا به ربه عند وضع رجله في الركاب <
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ وَعْثَاءِ السَّفَرِ وَ كَآبَةِ الْمُنْقَلَبِ وَ سُوءِ الْمَنْظَرِ فِي الْأَهْلِ وَ الْمَالِ وَ الْوَلَدِ اللَّهُمَّ أَنْتَ الصَّاحِبُ فِي السَّفَرِ وَ أَنْتَ الْخَلِيفَةُ فِي الْأَهْلِ وَ لَا يَجْمَعُهُمَا غَيْرُكَ لِأَنَّ الْمُسْتَخْلَفَ لَا يَكُونُ مُسْتَصْحَباً وَ الْمُسْتَصْحَبُ لَا يَكُونُ مُسْتَخْلَفاً .
# قال السيد الشريف رضي الله عنه : و ابتداء هذا الكلام مروي عن رسول الله ( صلي الله عليه وآله ) و قد قفاه أمير المؤمنين ( عليه السلام ) بأبلغ كلام و تممه بأحسن تمام من قوله " و لا يجمعهما غيرك " إلي آخر الفصل .
🌺🍃
📚نهج البلاغه/خطبه۴۶-در راه شام
🍃دعاي سفر
🌷خدايا! از سختي سفر، و اندوه بازگشتن، و روبرو شدن با مناظر ناگوار در خانواده و مال و فرزند، به تو پناه مي برم. پروردگارا! تو در سفر همراه ما و در وطن نسبت به بازماندگان ما سرپرست و نگهباني، و جمع ميان اين دو را هيچ كس جز تو نتواند كرد، زيرا آن كس كه سرپرست بازماندگان است نمي توانند همراه مسافر باشد و آنكه همراه و همسفر است سرپرست بازماندگان انسان نمي تواند باشد (چند جمله اول، از رسول خدا (ص) است كه علي (ع) آن را با عباراتي رساتر به اتمام رساند)
🌺🍃
شرح_صوتی_خطبه_۴۵_و_۴۶.mp3
9.45M
✅شرح خطبه ۴۵و ۴۶
/بنیادمجازینهجالبلاغه
کانال #قرآنونهجالبلاغه
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرخطبههاینهجالبلاغه
4_464517583693942047.mp3
501.9K
✅سوره کافرون
🎤صوت استاد منشاوی و تکرار کودک
⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران ۱ ـ نسبت حرف (ق) در سوره ق از تمام سوره هاى قرآن بدون استثناء بیشتر
✨
✅ادامه تفسیرسوره آل عمران
اکنون به ادامه تفسیر آیات سوره آل عمران مى پردازیم:
در دومین آیه مى فرماید: خداوند، هیچ معبودى جز او یگانه، زنده که قائم به ذات خویش و نگهدارنده است وجود ندارد (اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ).
شرح و تفسیر این آیه، در سوره بقره ، آیه ۲۵۵ گذشت.
در آیه بعد، خطاب به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: خداوندى که پاینده و قیّوم است قرآن را به حق بر تو نازل کرد که با نشانه هاى کتب آسمانى پیشین، کاملاً تطبیق مى کند و نیز تورات و انجیل را (نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ أَنْزَلَ التَّوْراةَ وَ الإِنْجیلَ).(۶)
و مى افزاید: (تورات و انجیل را) پیش از آن براى هدایت مردم و همچنین قرآن را که حق را از باطل جدا مى سازد نازل فرمود (مِنْ قَبْلُ هُدىً لِلنّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ).
و بعد از اتمام حجت و نزول آیات از سوى خداوند، و گواهى فطرت و عقل بر صدق دعوت پیامبران، راهى جز مجازات نیست، و لذا در آیه فوق ـ به دنبال اشاره به حقانیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و قرآن مجید ـ مى فرماید: کسانى که به آیات خدا کافر شدند کیفر شدیدى دارند (إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ).
و براى این که تصور نشود، توانائى خداوند بر تهدیداتش جاى تردید است، مى افزاید: خداوند توانا و صاحب انتقام است (وَ اللّهُ عَزِیْزٌ ذُو اِنْتِقام).(۷)
عَزِیْزٌ در لغت، به معنى هر چیز مشکل غیر قابل نفوذ، و غالب مى باشد. لذا زمینى که عبور از آن به سختى انجام مى گیرد عَزاز نامیده مى شود.
و نیز هر چیز که بر اثر کمیابى دسترسى به آن مشکل باشد عزیز نامیده مى شود.
همچنین افراد نیرومند و توانا که غلبه بر آنها مشکل یا غیر ممکن است عزیز هستند و هر کجا کلمه عزیز بر خدا اطلاق مى شود به همین معنى است یعنى هیچکس قادر بر غلبه بر او و شکست او نیست و همه در برابر اراده و مشیت او محکوم اند.
در جمله بالا براى این که کافران بدانند این تهدید کاملاً جدى است مى فرماید: خداوند قادر است و به همین دلیل کسى نمى تواند در برابر تحقق یافتن تهدیدهاى او مقاومت کند; زیرا همان طور که او در جاى خود فوق العاده رحیم و مهربان است در برابر آنها که شایسته رحمت نیستند عذاب شدید و انتقام دردناک دارد .
البته انتقام در اصطلاح امروز بیشتر در مواردى به کار مى رود که اشخاص بر اثر عدم گذشت در برابر خلافکارى ها یا اشتباهات دیگران، دست به عمل متقابل مى زنند و حتى مصلحت خود را در عفو و گذشت در نظر نمى گیرند، این صفت مسلماً صفت پسندیده اى نیست; زیرا انسان در بسیارى از موارد باید عفو و گذشت را بر مقابله به مثل، مقدم بدارد.
ولى انتقام در اصل لغت، به این معنى نیست ، بلکه به معنى کیفر دادن گناهکار است و مسلّم است مجازات گناهکاران گردنکش و ستمگر، نه تنها کار پسندیده اى است بلکه صرف نظر کردن از آنها مخالف عدالت و حکمت است.
🔹🔹🔹نکته ها:
۱ ـ حق چیست؟
حق در اصل، به معنى مطابقت و هماهنگى است و به همین دلیل به آنچه با واقعیت موجود، تطبیق مى کند، حق گفته مى شود، و این که به خداوند حق مى گویند، به خاطر آن است که: ذات مقدس او بزرگ ترین واقعیت غیر قابل انکار در عالم هستى است، و به عبارت روشن تر: حق یعنى موضوع ثابت و پابرجائى که باطل به آن راه ندارد.
در آیه مورد بحث، باء بِالْحَقِّ به اصطلاح براى مصاحبت است، یعنى اى پیامبر! خداوند، قرآن را که همراه با نشانه هاى واقعیت است بر تو فرو فرستاد.
۲ ـ معرفى تورات
تورات در اصل یک لغت عبرى است که به معنى شریعت و قانون مى باشد،(۸) و سپس به کتابى که از طرف خداوند بر موسى بن عمران(علیه السلام) نازل گردید گفته شده، گاهى به مجموعه کتب عهد عتیق و گاهى به اسفار پنجگانه آن نیز گفته مى شود.
توضیح این که: مجموعه کتب یهود که عهد عتیق نامیده شده، مرکب از تورات و چندین کتاب دیگر مى باشد، تورات داراى پنج بخش است که به نام هاى: سِفْرِ پیدایش ، سِفْرِ خروج ، سِفْرِ لاویان ، سِفْرِ اعداد ، و سِفْرِ تثنیه نامیده شده است، این قسمت از کتب عهد قدیم، شرح پیدایش جهان و انسان و مخلوقات دیگر و قسمتى از زندگى انبیاء پیشین و موسى بن عمران و بنى اسرائیل و احکام این آئین مى باشد.
کتب دیگر این مجموعه، که در واقع نوشته هاى مورخان بعد از موسى(علیه السلام)است شرح حالات پیامبران، ملوک، پادشاهان و اقوامى است که بعد از موسى بن عمران(علیه السلام) به وجود آمده اند.
ناگفته پیدا است غیر از اسفار پنجگانه تورات، هیچ یک از این کتب، کتب آسمانى نیستند و خود یهود نیز چنین ادعائى را ندارند و حتى زبور داود(علیه السلام)که آن را به عنوان مزامیر مى نامند، شرح مناجات ها و اندرزهاى داود است.
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح حکمت ۳۸ ... یکى از مشکلات مهم کار احمق نیز مشکل بودن درمان اوست، زیرا او مانند بیمار
🍃
✅ادامه شرح حکمت ۳۸
... و در جاى دیگر خطاب به پیغمبر اکرم مى فرماید: «(وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُق عَظیم); تو اخلاق بسیار برجسته اى دارى».(10) تأثیر این اخلاق در پیشرفت پیغمبر به اندازه اى بود که بعضى آن را به عنوان معجزه اخلاقى پیغمبر مى شمرند.
در حدیثى از پیغمبر اکرم مى خوانیم: «حُسْنُ الْخُلُقِ یُثْبِتُ الْمَوَدَّةَ; اخلاق خوب دوستى را (با مردم) تثبیت مى کند».(11)
در فواید حسن خلق از امیر مؤمنان در غررالحکم چنین آمده است: «حُسْنُ الْخُلْقِ یَدِّرُ الاْرْزاقِ وَیُونِسُ الرِّفاقَ; حسن خلق روزى انسان را فراوان مى سازد و به دوستان آرامش مى بخشد».(12)
ما خود مى بینیم که افراد صاحب حسن خلق در زندگى مادى خویش نیز بسیار موفق اند، همان گونه که در بحارالانوار از على(علیه السلام) نقل شده: «فِی سَعَةِ الاَْخْلاَقِ کُنُوزُ الاَْرْزَاق; در حسن خلق گنج هاى روزى نهفته شده است».(13)
امام(علیه السلام) بعد از ذکر این چهار جمله حکمت آمیز درباره عقل و حمق و عُجب و حسن خلق به چهار نکته دیگر درباره ترک دوستى با چهار گروهى که صفات زشتى دارند مى پردازد.
نخست مى فرماید: «فرزندم از دوستى با احمق برحذر باش، چرا که او مى خواهد به تو منفعت برساند ولى زیان مى رساند (زیرا بر اثر حماقتش سود و زیان را تشخیص نمى دهد)»; (یَا بُنَیَّ، إِیَّاکَ وَمُصَادَقَةَ الاَْحْمَقِ، فَإِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرَّکَ).
«مصادقت» به معناى دوستى است و مى دانیم دوستى افراد با یکدیگر سرنوشت آنها را به هم پیوند مى زند و هر یک در زندگى دیگرى تأثیر مى گذارد.
احمق کسى است که بر اثر نادانى گرفتار اشتباهات بزرگ مى شود; خوب را بد و بد را خوب مى پندارد. تنها به ظاهر امور قضاوت مى کند غافل از این که گاه آنچه ظاهرش زیان آور است باطنى پرسود دارد و یا آنچه آغازش ضرر دارد پایانش بسیار پرفایده است.
به همین دلیل گاه با اصرار، دوست خود را وادار به انجام کارى مى کند که عاقبت دردناکى دارد و به عکس از کارى باز مى دارد که سرانجامش بسیار قرین موفقیت و سعادت است و چون وسوسه هاى چنین فرد احمقى خواه ناخواه ممکن است در انسان اثر بگذارد، امام مى فرماید پیوند دوستى خود را با چنین افرادى قطع کن.
در بعضى از روایات آمده است که با احمق مشورت نکنید: امام صادق(علیه السلام) مطابق آنچه در کتاب تحف العقول آمده است مى فرماید: «لاَ تُشَاوِرْ أَحْمَقَ; با فرد نادان مشورت نکن (که از آن زیان خواهى دید)».(14)
در حدیث دیگرى از امام صادق از پیغمبر مى خوانیم: چهار چیز قلب انسان را مى میراند از جمله گفت و گوى با احمق است (وَ مُماراةُ الاْحْمَقِ).(15)
سپس در جمله حکمت آمیز دوم مى فرماید: «از دوستى با بخیل برحذر باش، زیرا به هنگامى که شدیدترین نیاز را به او دارى تو را رها مى سازد»; (وَ إِیَّاکَ وَمُصَادَقَةَ الْبَخِیلِ، فَإِنَّهُ یَقْعُدُ عَنْکَ أَحْوَجَ مَا تَکُونُ إِلَیْهِ).
بخیل انواع و اقسامى دارد. ساده ترین آن این است که حاضر نیست از مواهبى که خدا به او داده در اختیار دیگران بگذارد، هرچند بسیار بیش از نیاز در اختیار دارد و نوع دیگر از بخیل این است که خودش هم حاضر به مصرف آن مواهب نیست; یعنى نسبت به خود بخل مىورزد و بدترین انواع بخل کسى است که از استفاده کردن مردم از مواهب یکدیگر ناراحت مى شود.
امام در اینجا مى فرماید: دوستان گاه به یکدیگر نیازمند مى شوند و حتى گاهى به قدرى نیاز شدید است که سرنوشت انسان را رقم مى زند و اگر دوست، بخیل باشد در چنین حالتى نیز انسان را رها مى سازد. اما اگر خودش نیازمند شود انتظار هرگونه کمک را دارد.
در روایات مشورت، از شور با بخیل نیز نهى شده است; در عهدنامه مالک اشتر قبلا خواندیم که امام به مالک دستور مى دهد: «لاَ تُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِکَ بَخِیلاً یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَیَعِدُکَ الْفَقْر; هرگز بخیل را در مشاوران خود داخل مکن، زیرا از کمک کردن به دیگران مانع مى شود و وعده فقر به تو مى دهد».(16)
سومین کسى را که امام فرزندش را از دوستى با او نهى مى کند افراد فاجر و فاسق و بى بند و بار اند. مى فرماید: «از دوستى با انسان فاجر بپرهیز، چرا که تو را به اندک چیزى مى فروشد»; (وَ إِیَّاکَ وَمُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ، فَإِنَّهُ یَبِیعُکَ بِالتَّافِهِ(17)).
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرحکمتهاینهجالبلاغه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘
📚نهج البلاغه/حکمت ۴۰
🔻راه شناخت عاقل و احمق(اخلاقی)
✨ وَ قَالَ ( عليه السلام ) : لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ .
قال الرضي : و هذا من المعاني العجيبة الشريفة و المراد به أن العاقل لا يطلق لسانه إلا بعد مشاورة الروية و مؤامرة الفكرة و الأحمق تسبق حذفات لسانه و فلتات كلامه مراجعة فكره و مماخضة رأيه فكأن لسان العاقل تابع لقلبه و كأن قلب الأحمق تابع للسانه .
✅و درود خدا بر او فرمود: زبان عاقل در پشت قلب اوست، و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد.
(اين از سخنان ارزشمند و شگفتي آور است، كه عاقل زبانش را بدون مشورت و فكر و سنجش رها نمي ساز، اما احمق هرچه بر زبانش آيد مي گويد بدون فكر و دقت، پس زبان عاقل از قلب او و قلب احمق از زبان او فرمان مي گيرد).
⚘
@Nahjolbalaghe2
#حکمتها