قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و شصت 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺣﺴﺎﻥ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: (ﺍﻱ ﺩﺧﺘﺮ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: سیصد و شصت
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻛﻨﻴﻪ ﺷﺎﻋﺮ ﻭﻱ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﻛﻨﻴﻪﻫﺎﻱ ﻣﺘﻌﺪﺩ ﺍﺳﺖ ﻣﻨﺠﻤﻠﻪ: ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻮﻟﻴﺪ، ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻤﻀﺮﺏ، ﺍﺑﻮ ﺣﺴﺎﻡ ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﻭ ﺍﻭﻟﻲ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﺸﻬﻮﺭﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﻭ ﺣﺴﺎﻡ ﻧﻴﺰ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲﺷﺪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎ ﺷﻌﺮﺵ ﺍﺯ ﺣﺮﻳﻢ ﺁﺋﻴﻦ ﻣﻘﺪﺱ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺩﻓﺎﻉ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺣﺎﻛﻢ ﺍﺯ ﻣﺼﻌﺐ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻮﻳﺪﻛﻪ ﺣﺴﺎﻥ ﺷﺼﺖ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺟﺎﻫﻠﻴﺖ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺷﺼﺖ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻭ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻨﺎ ﺑﻘﻮﻟﻲ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 55 ﺩﺭﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺑﻴﻨﺶ ﻇﺎﻫﺮﻱ ﻭ ﺑﺎﻃﻨﻲ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﮔﺮﺩﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﺻﺤﺎﺑﻲ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺳﺮﻭﺭ ﻭ ﺭﺋﻴﺲ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﺧﺰﺭﺝ ﻗﻴﺲ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺎﺩﻩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻛﻪ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﻱ ﻣﺼﺮ ﻋﺰﻝ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻤﺪﻳﻨﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺣﺴﺎﻥ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺁﻣﺪﻩ ﺩ ﺭﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﻬﺎ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻥ ﻋﻠﻲ ﺑﻮﺩ، ﺟﺰﻭ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻥ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻗﻴﺲ ﺭﺍ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﺎﻭ ﮔﻔﺖ:
[ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ 112]
ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﺸﺘﻲ ﻭ ﮔﻨﺎﻫﺶ ﺑﺮ ﮔﺮﺩﻥ ﺗﻮ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻋﻠﻲ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﻣﺼﺮ ﻋﺰﻝ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺧﻮﺑﻲ ﺑﺘﻮ ﻧﺪﺍﺩ. ﻗﻴﺲ ﺍﺯ ﺳﺨﻨﺎﻧﺶ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﻛﻮﺭﺩﻝ ﻭ ﺍﻱ
ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﻭﻗﻮﻉ ﺟﻨﮓ ﺑﻴﻦ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﺗﻮ ﻧﻤﻲ ﺗﺮﺳﻴﺪﻡ ﮔﺮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻣﻲﺯﺩﻡ، ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﻧﺪ
[ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ 113]
ﻏﺪﻳﺮﻳﻪ ﻗﻴﺲ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺎﺩﻩ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻗﻠﺖ ﻟﻤﺎ ﺑﻐﻲ ﺍﻟﻌﺪﻭ ﻋﻠﻴﻨﺎ ﺣﺴﺒﻨﺎ ﺭﺑﻨﺎ ﻭ ﻧﻌﻢ ﺍﻟﻮﻛﻴﻞ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻛﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﻤﺎ ﺳﺘﻢ ﻛﺮﺩ ﮔﻔﺘﻢ - ﺧﺪﺍﻱ ﻣﺎ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻭﻛﻴﻞ ﺧﻮﺑﻲ ﺍﺳﺖ ﺣﺴﺒﻨﺎ ﺭﺑﻨﺎ ﺍﻟﺬﻱ ﻓﺘﺢ ﺍﻟﺒﺼﺮﻩ ﺑﺎﻟﺎﻣﺲ ﻭ ﺍﻟﺤﺪﻳﺚ ﻃﻮﻳﻞ ﻛﺎﻓﻲ ﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺧﺪﺍﺋﻲ ﻛﻪ ﺑﺼﺮﻩ ﺭﺍ ﻓﺘﺢ ﻛﺮﺩ ﺩﻳﺮﻭﺯ ﻭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺁﻥ ﻃﻮﻟﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻋﻠﻲ ﺍﻣﺎﻣﻨﺎ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﻟﺴﻮﺍﻧﺎ ﺍﺗﻲ ﺑﻪ ﺍﻟﺘﻨﺰﻳﻞ ﻋﻠﻲ ﭘﻴﺸﻮﺍﻱ ﻣﺎ ﺍﺳﺖ ﻭﭘﻴﺸﻮﺍﻱ ﺍﻓﺮﺍﺩﻱ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺍﺳﺖ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻳﻮﻡ ﻗﺎﻝ ﺍﻟﻨﺒﻲ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻬﺬﺍ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﺧﻄﺐ ﺟﻠﻴﻞ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﺮ ﻛﺲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻣﻮﻟﺎﻱ - ﺍﻭﻳﻢ
ﭘﺲ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺧﺒﺮ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺑﺎ ﻋﻈﻤﺘﻲ ﺍﺳﺖ. ﺍﻥ ﻣﺎ ﻗﺎﻟﻪ ﺍﻟﻨﺒﻲ ﻋﻠﻲ ﺍﻟﺎﻣﻪ ﺣﺘﻢ ﻣﺎ ﻓﻴﻪ ﻗﺎﻝ ﻭ ﻗﻴﻞ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺑﺎﻣﺖ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺣﺘﻤﻲ ﻭ ﻣﺴﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻔﺘﮕﻮﺋﻲ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
جزء 10 قرآنکریم.mp3
9.05M
🛑 تلاوت جزء دهم قرآن کریم
🎙قاری: احمد دباغ
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ ۖ قَالُوا يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا
(مریم) در حالى که او را در آغوش گرفته بود، وى را نزد قومش آورد. گفتند: «اى مریم! کار بسیار عجیب و بدى انجام دادى!
(مریم/۲۷)
*
يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا
اى خواهر هارون!
نه پدرت مرد بدى بود، و نه مادرت زن بدکــاره اى!»
(مریم/۲۸)
"
فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ ۖ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا
(مریم) به او اشاره کرد. گفتند: «چگونه با کودکى که در گاهواره است سخن بگوییم؟!»
(مریم/۲۹)
*
قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا
(ناگهان عیسى زبان به سخن گشود و)
گفت: «من بنده خدایم. او کتاب آسمانى به من داده. و مرا پیامبر قرار داده است.
(مریم/۳۰)
*
وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا
و هر جا که باشم مرا وجودى پربرکت قرار داده. و تا زمانى که زنده ام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده
است.
(مریم/۳۱)
*
وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا
و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده. و جبّار و عصیانگر قرار نداده است.
(مریم/۳۲)
*
وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا
و سلام (خدا) بر من، روزى که متولّد شدم، و روزى که مى میرم، و روزى که زنده برانگیخته خواهم
شد!»
(مریم/۳۳)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۲۲ الی ۲۶ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ ۳ ـ پاسخ به
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۲۷ الی ۳۳
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
✅ مسیح در گاهواره سخن مى گوید:
سرانجام مریم در حالى که کودکش را در آغوش داشت از بیابان به آبادى بازگشت و به سراغ بستگان و اقوام خود آمد (فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ).
هنگامى که آنها نوزاد را در آغوش او دیدند، دهانشان از تعجب باز ماند، آنها که سابقه پاکدامنى مریم را داشتند و آوازه تقوا و کرامت او را شنیده بودند، سخت نگران شدند، تا آنجا که:
بعضى به شک و تردید افتادند، و بعضى دیگر هم که در قضاوت و داورى، عجول بودند زبان به ملامت و سرزنش او گشودند، و گفتند: حیف از آن سابقه درخشان، با این آلودگى! و صد حیف از آن دودمان پاکى که این گونه بدنام شد.
گفتند: اى مریم! تو مسلماً کار بسیار عجیب و بدى انجام دادى ! (قالُوا یا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیّاً).
* * *
بعضى به او رو کردند و گفتند: اى خواهر هارون! پدر تو آدم بدى نبود، مادرت نیز هرگز آلودگى نداشت (یا أُخْتَ هارُونَ ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْء وَ ما کانَتْ أُمُّکِ بَغِیّاً).
با وجود چنین پدر و مادر پاکى این چه وضعى است که در تو مى بینیم؟ چه بدى در طریقه پدر و روش مادر دیدى که از آن روى برگرداندى؟!
این که آنها به مریم گفتند: اى خواهر هارون! موجب تفسیرهاى مختلفى در میان مفسران شده است، اما آنچه صحیح تر به نظر مى رسد این است که: هارون مرد پاک و صالحى بود، آنچنان که در میان بنى اسرائیل ضرب المثل شده بود، هر کس را مى خواستند به پاکى معرفى کنند، مى گفتند: او برادر یا خواهر هارون است ـ مرحوم طبرسى در مجمع البیان این معنى را در حدیث کوتاهى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل کرده است.
در حدیث دیگرى که در کتاب سعد السعود آمده، چنین مى خوانیم:
پیامبر(صلى الله علیه وآله) مغیره را به نجران (براى دعوت مسیحیان به اسلام) فرستاد، جمعى از مسیحیان به عنوان (خرده گیرى بر قرآن) گفتند:
مگر شما در کتاب خود نمى خوانید یا اخت هارون ! در حالى که مى دانیم، اگر منظور هارون برادر موسى است، میان مریم و هارون فاصله زیادى بود؟
مغیره چون نتوانست پاسخى بدهد، مطلب را از پیامبر(صلى الله علیه وآله) سؤال کرد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: چرا در پاسخ آنها نگفتى: در میان بنى اسرائیل معمول بوده که، افراد نیک را به پیامبران و صالحان نسبت مى دادند.
* * *
در این هنگام، مریم به فرمان خدا سکوت کرد، تنها کارى که انجام داد این بود که: اشاره به نوزادش عیسى کرد (فَأَشارَتْ إِلَیْهِ).
اما این کار بیشتر تعجب آنها را برانگیخت و شاید جمعى آن را حمل بر سخریه کرده خشمناک شده گفتند: مریم! با چنین کارى که انجام داده اى قوم خود را مسخره نیز مى کنى!
به هر حال به او گفتند: ما چگونه با کودکى که در گاهواره است سخن بگوئیم ؟! (قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیّاً).
مفسران در مورد کلمه کانَ که دلالت بر ماضى دارد، در اینجا گفتگو بسیار کرده اند، ولى ظاهر این است: این کلمه در اینجا اشاره به ثبوت و لزوم وصف موجود است، و به تعبیر روشن تر آنها به مریم گفتند: ما چگونه با بچه اى که در گهواره بوده و هست، سخن بگوئیم؟
شاهد این معنى آیات دیگر قرآن است مانند: کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّة أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ: شما بهترین امتى بودید که به سود جامعه انسانى به وجود آمدید .
مسلماً جمله کُنْتُم بودید در اینجا به معنى ماضى نیست، بلکه بیان استمرار و ثبوت این صفات براى جامعه اسلامى است.
و نیز درباره مَهْد گهواره بحث کرده اند که عیسى(علیه السلام) هنوز به گهواره نرسیده بود، بلکه ظاهر آیات این است به محض ورود مریم در میان جمعیت، در حالى که عیسى(علیه السلام) در آغوشش بود، این سخن در میان او و مردم رد و بدل شد.
اما با توجه به معنى کلمه مهْد در لغت عرب، پاسخ این سؤال روشن مى شود.
واژه مَهْد ـ چنان که راغب در مفردات مى گوید: ـ به معنى جایگاهى است که براى کودک آماده مى کنند، خواه گهواره باشد، یا دامان مادر و یا بستر، و مهد و مهاد هر دو در لغت به معنى: المَکانُ الْمُمَهَّدُ الْمُوَطّأُ: محل آماده شده و گسترده (براى استراحت و خواب) آمده است.
* * *
جمعیت از شنیدن این گفتار مریم، نگران و حتى شاید عصبانى شدند آنچنان که طبق بعضى از روایات، به یکدیگر گفتند: مسخره و استهزاء او، از انحرافش از جاده عفت، بر ما سخت تر و سنگین تر است!.
ولى این حالت چندان به طول نیانجامید; چرا که آن کودک نوزاد زبان به سخن گشوده گفت: من بنده خدایم (قالَ إِنِّی عَبْدُ اللّهِ).
او کتاب آسمانى به من مرحمت کرده (آتانِیَ الْکِتابَ).
و مرا پیامبر قرار داده است (وَ جَعَلَنِی نَبِیّاً).
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
🎙 تفسیر صوتی آیات ۲۷ تا ۳۳ سوره مبارکه مریم
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی👇
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام محمد باقر(علیه السلام):
اِتَّبِعْ مَن يُبكيكَ وهُو لكَ ناصِحٌ و لا تَتَّبِعْ مَن يُضحِكُكُ و هُو لكَ غاشٌّ.
از کسی که تو را میگریاند اما خیرخواه توست پیروی کن و از کسی که تو را میخنداند اما با تو رو راست نیست پیروی مکن.
📚محاسن، ج۲، ص۴۴۰
@Nahjolbalaghe2
حجت الاسلام فرحزاد 27-12-402.mp3
19.36M
#موعظه
🎙 حجت الاسلام و المسلمین فرحزاد
📝موضوع: برکات ماه مبارک رمضان
@Nahjolbalaghe2
4_527607474996379813.mp3
4.07M
📖 قرائت جزء ۱۱ قرآن کریم
🎙 استاد آقایی
💚 به نیت تعجیل در فرج امام زمان»
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۲۷ الی ۳۳ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✅ مسیح در گاهوا
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۲۷ الی ۳۳
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ و خداوند مرا وجودى پر برکت (وجودى مفید از هر نظر براى بندگان) در هر جا باشم قرار داده است (وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ).
و مرا تا زنده ام، توصیه به نماز و زکات کرده است (وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیّاً).
* * *
و نیز مرا نیکوکار، قدردان و خیرخواه، نسبت به مادرم قرار داده است (وَ بَرّاً بِوالِدَتِی).
و مرا جبار و شقى قرار نداده است (وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبّاراً شَقِیّاً).
جَبّار به کسى مى گویند که: براى خود، هر گونه حقوقى بر مردم قائل است، ولى هیچ حقى براى کسى نسبت به خود قائل نیست!
و نیز جبّار به کسى مى گویند که: از روى خشم و غضب، افراد را مى زند و نابود مى کند و پیرو فرمان عقل نیست، و یا مى خواهد نقص و کمبود خود را با ادعاى عظمت و تکبر، برطرف سازد که همه اینها از صفات بارز طاغوتیان و مستکبران در هر زمان است.
شَقِىّ به کسى گفته مى شود که: اسباب گرفتارى، بلا و مجازات براى خود فراهم مى سازد، و بعضى آن را به کسى که قبول نصیحت نمى کند تفسیر کرده اند، و پیدا است که این دو معنى از هم جدا نیست.
در روایتى مى خوانیم: حضرت عیسى(علیه السلام) مى گوید: قلب من نرم است و من خود را نزد خود کوچک مى دانم (اشاره به این که نقطه مقابل جبار و شقى این دو وصف است).
* * *
و سرانجام این نوزاد (حضرت مسیح) مى گوید: سلام و درود خدا بر من باد آن روز که متولد شدم، و آن روز که مى میرم، و آن روز که زنده برانگیخته مى شوم (وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیّاً).
همان گونه که در شرح آیات مربوط به یحیى (علیه السلام) گفتیم، این سه روز در زندگى انسان، سه روز سرنوشت ساز و خطرناک است که سلامت در آنها جز به لطف خدا میسر نمى شود و لذا هم در مورد یحیى (علیه السلام) این جمله آمده، و هم در مورد حضرت مسیح(علیه السلام)، با این تفاوت که در مورد اول خداوند این سخن را مى گوید و در مورد دوم مسیح(علیه السلام) این تقاضا را دارد.
* * *
نکته ها:
۱ ـ روشن ترین تصویر از تولد عیسى(علیه السلام)
فصاحت و بلاغت قرآن را مخصوصاً در این گونه مسائل مهم مى توان درک
کرد که: چگونه مسأله مهمى را که با آن همه خرافات آمیخته شده، در عباراتى کوتاه، عمیق، زنده، پرمحتوا، و کاملاً گویا، مطرح مى کند، به طورى که هر گونه خرافه اى را از آن جدا و طرد مى نماید.
جالب این که: در آیات فوق، هفت صفت از صفات برجسته و دو برنامه و یک دعا ذکر شده است.
این هفت صفت عبارتند از: بنده خدا بودن و ذکر آن در آغاز همه اوصاف، اشاره اى است به این که بزرگترین مقام آدمى همان مقام عبودیت است.
و به دنبال آن صاحب کتاب آسمانى بودن و سپس مقام نبوت (البته مى دانیم همیشه مقام نبوت توأم با داشتن کتاب آسمانى نیست).
سپس، به دنبال مقام عبودیت و رهبرى، مبارک بودن یعنى مفید به حال جامعه بودن مطرح شده است.
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: معنى مبارک، نفّاع است (یعنى بسیار پر منفعت).
و بعد از آن، نیکوکارى نسبت به مادر مطرح شده، و سرانجام، جبار و شقى نبودن و به جاى آن متواضع، حق شناس، و سعادتمند بودن است.
از میان تمام برنامه ها روى توصیه پروردگار به نماز و زکات تکیه مى کند و این به خاطر اهمیت فوق العاده این دو برنامه است که: این دو، رمز ارتباط با خالق و خلق است، و از یک نظر مى توان همه برنامه هاى مذهبى را در آن خلاصه کرد چرا که بخشى از آنها پیوند انسان را با خلق و بخشى با خالق مشخص مى کند.
و اما دعائى که به خود مى کند، و تقاضائى که در آغاز عمرش از خدا دارد این است که: خدایا این سه روز را بر من سلامت دار، روز تولد، روز مرگ و روزى که در رستاخیز زنده مى شوم، و به من در این سه مرحله حساس امنیت مرحمت فرما!.
* * *
۲ ـ مقام مادر
گر چه حضرت مسیح(علیه السلام) به فرمان نافذ پروردگار از مادر بدون پدر تولد یافت، ولى همین اندازه که در آیه فوق، از زبان او مى خوانیم که در مقام بر شمردن افتخارات خود، نیکوکارى نسبت به مادر را ذکر مى کند دلیل روشنى بر اهمیت مقام مادر است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش دوازدهم 🌧 ابر و باران ↩️ تکيه بر باد جنوب (بادهايى که از جنوب به سمت شما
شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش ۱۲
🌧 ابر و باران
↩️ آرى! انسان نه تنها از گياهان و ميوه ها تغذيه مى کند و از الياف مختلف، لباس و فرش براى خود مى سازد; بلکه از چوبها خانه مى سازد و از الياف، خيمه بر پا مى کند و از حيواناتى که از گياهان تغذيه مى کنند فراورده هاى مختلفى براى انواع نيازمندى هاى زندگى خود تهيّه مى بيند.
در آخرين جمله اين بخش به مسئله مهمّ ديگرى که خداوند براى زندگى انسانها در روى زمين آفريده است اشاره کرده، چنين مى فرمايد: «در اطراف زمين (و در ميان کوهها) درّه ها و راههاى وسيعى شکافت، و نشانه هايى براى آنان که بخواهند از شاه راههاى وسيعش بگذرند برپا نمود». (وَ خَرَقَ الْفِجَاجَ(34) فِي آفَاقِهَا وَ أَقَامَ المَنَارَ لِلسَّالِکينَ عَلَى جَوَادِّ(35) طُرُقِهَا).
با مختصر دقّتى بر صفحه زمين و جاى جاى اين کره خاکى روشن مى شود که خداوند به وسيله کوهها هرگز سدّ معبر نفرموده و قطعات و بخش هاى زمين را از هم جدا نساخته; بلکه همه جا و در همه حال شکافها و جادّه هايى در لابلاى آن به وجود آورده که تمام روى زمين را به هم مى پيوندد. کمتر کسى توجّه دارد که اگر اين جاده ها وجود نداشت و کوههاى طولانى به يکديگر متّصل بودند و ديوار بلندى که مانع عبور انسانها و حيوانات است، به وجود مى آوردند و زمين را به بخش هاى پراکنده و نامربوطى تقسيم مى کردند، چه بلايى بر سر انسانها مى آمد و چه محروميت هايى پيدا مى کردند.
قرآن مجيد هم مى فرمايد: «وَ جَعَلْنَا فِي الأَرْضِ رَوَاسِىَ أَنْ تَميِدَبِهِمْ وَ جَعَلْنَا فِيهَا فَجاجاً وَ سُبُلا لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ; و در زمين کوههاى ثابت و پا برجايى قرار داديم تا انسانها نلرزاند و در آن دژها و راههايى قرار داديم تا هدايت شوند.»(36) نه تنها به وسيله جاده ها سر تا سر زمين را پيوند داد بلکه علامات و نشانه هاى طبيعى بر سر جاده ها نصب کرد تا از گم کردن راه در امان بمانند، (کوهها را به اشکال مختلف و رنگهاى گوناگون و درّه ها را به همين وضع آفريد تا بهترين راهنما باشد).
در قرآن مى خوانيم: «وَ مِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَ غَرَابِيبُ سُودٌ; و از کوهها نيز (به لطف پروردگار) جاده هايى آفريده شد، سفيد و سرخ و به رنگ هاى مختلف و گاه به رنگ کاملا سياه».(37)"نکته:
گسترش قاعده لطف، در تکوين و تشريع:
هميشه مديران حکيم و مدبّر براى رسيدن به مقاصد خود، تمام مقدّمات را از پيش فراهم مى سازند; خواه در عالم تشريع و تکليف باشد، يا در عالم عينيّت و واقعيت ها. خداوند عالم که حکمت و تدبير او از هر کس برتر و بالاتر است، در جهان تکليف تمام زمينه هاى اطاعت را فراهم کرده: به انسانها عقل و هوش داده، فطرت پاک مرحمت فرموده، پيامبران و کتب آسمانى فرستاده است تا همه بندگان بتوانند راه طاعت را در پيش گيرند و اين همان چيزى است که در «علم کلام» به عنوان «لطف» از آن ياد مى شود.
در عالم آفرينش، پيش از آن که انسان قدم به عرصه حيات بگذارد تمام وسايل زندگى او را فراهم ساخت; سطح کره زمين را آرام ساخت و از حرکات ناموزونش به وسيله کوهها و غير آن جلوگيرى نمود، چشمه ها و نهرهاى پر آب که مايه حيات بود آفريد، ابرها را مأموريت آبيارى نقاط مرتفع بخشيد، انواع گياهان که براى تغذيه انسانها و حيواناتى که در خدمت انسانند لازم بود، به وجود آورد و جاده ها در وسط کوهها براى عبور و مرور انسانها و ارتباط اجتماعات بشرى فراهم نمود و حتّى براى تلطيف روح آدمى زمين را به انواع زيورها از گلها و شکوفه ها آراست.
آرى معناى حکمت و تدبير و ربوبيّت همين است و اين همان چيزى است که مولا اميرمؤمنان على(عليه السلام) در اين بخش از خطبه به آن اشاره فرموده است که از يک سو، انسان را به علم و قدرت و حکمت خدا آشنا مى سازد و معرفت الهى را به او مى آموزد و از سوى ديگر، حسّ شکرگزارى او را - که خمير مايه اطاعت و بندگى است - در او تحريک مى کند. اين همان چيزى است که در جاى جاى آيات قرآن به چشم مى خورد و خداوند به هر مناسبتى از آن سخن مى گويد از جمله در سوره نحل، بعد از ذکر آفرينش آسمانها و زمين و چهارپايان و نزول باران از آسمان و پرورش درختان و زراعت و انواع ميوه ها و "گردش خورشيد و ماه و خلقت درياها با نعمت هاى بى شمارش مى فرمايد: «وَ أَلْقَى فِى الأَرْضِ رَوَاسِىَ أَنْ تَمِيدَبِکُمْ وَ أَنْهَاراً وَ سُبُلا لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ * وَ عَلاَمَات وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ; خداوند در زمين کوههاى ثابت ومحکمى افکند تا لرزش آن را در برابر شما بگيرد و نهرهايى آفريد و راههايى ايجاد کرد تا هدايت شويد و (نيز) علاماتى (در کوهها و جاده ها) قرار داد و (حتّى براى شب) به وسيله ستارگان هدايت مى شوند».(38)
✍پی نوشت:
37. سوره فاطر، آيه 27.
38. سوره نحل، آيات 15 - 16.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2