#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امیرالمومنین علیهالسلام درباره حضرت مهدی علیهالسلام میفرمایند:
🔸️یقینا او زمین را از هر شخص فریبکاری پاک خواهد ساخت
و بر اساس عدالت رفتار خواهد کرد
و با ترازوی عدل میانتان بپا خواهد خاست.
🔹️لَيُطَهِّرَنَّ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ غَاشٍّ وَ لَيَعْمَلَنَّ بِالْعَدْلِ وَ لَيَقُومَنَّ فِيكُمْ بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ.
📚 بحار الأنوار، ج۵۱، ص ۱۲۰.
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🔴 اثر قضا شدن نماز صبح !
🎥استاد رفیعی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و چهل و نه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻣ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و پنجاه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺠﻠﺲ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﻓﺖ. ﮔﻮﻳﻨﺪﻩ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﻲﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﮔﻮﻳﺪ: ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺣﻤﺪ ﻭﺛﻨﺎﻱ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺩﺭﻭﺩ ﺑﺮ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺫﻛﺮ ﻧﺎﻡ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﻜﻮﻫﺲ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻧﺴﺒﺘﻬﺎﻱ ﻧﺎﺭﻭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻋﻠﻲ ﺑﻪ ﺍﺑﻮﺑﻜﺮ، ﺩﺷﻨﺎﻡ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺧﻠﺎﻓﺘﺶ ﺭﺍ ﺧﻮﺵ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺑﻴﻌﺖ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺍﻣﺘﻨﺎﻉ ﻭﺭﺯﻳﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﻛﺮﺍﻩ ﺑﻴﻌﺖ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺧﻮﻥ ﻋﻤﺮ ﻫﻢ ﺷﺮﻛﺖ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺳﺘﻢ ﻛﺸﺖ ﻭ ﺑﻨﺎﺭﻭﺍ ﺍﺩﻋﺎﻱ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﻧﻤﻮﺩ.... ﺑﻌﺪ ﺣﻮﺍﺩﺛﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻮﻗﻮﻉ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺩﺍﺩ ﻭ
ﻫﺮ ﭼﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﻨﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﺎﺭﻭﺍ ﮔﻔﺖ. ﻭ ﺑﺎﺯ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻛﺮﺩ: ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺷﻤﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻋﺒﺪﺍﻟﻤﻄﻠﺐ، ﺩﺭ ﻣﺮﺯ ﺁﻥ ﻧﺒﻮﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻛﺸﺘﻦ ﺧﻠﻔﺎ، ﻭ ﺧﻮﻧﺮﻳﺰﻳﻬﺎﻱ ﻧﺎﺭﻭﺍ ﺑﻪ ﻣﻠﻚ ﻭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﻲ ﺑﺮﺳﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﻭ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﺣﺮﻳﺼﻴﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻧﺎﺭﻭﺍﺋﻲ ﻣﻲﺯﻧﻴﺪ ﺍﻣﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ﺍﻱ ﺣﺴﻦ، ﺗﻮ ﭼﻨﻴﻦ ﭘﻨﺪﺍﺷﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﻣﻲﺭﺳﻲ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﻫﻴﭻ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺗﺪﺑﻴﺮ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻱ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺧﺪﺍ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻲﺍﻧﺪﻳﺸﻲ ﻛﻪ ﺻﻠﺎﺣﻴﺖ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﻮﻟﻴﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺳﻠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺑﻪ ﺣﺪﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﻮﺭ ﺳﺨﺮﻳﻪ ﻭ ﺍﺳﺘﻬﺰﺍ ﻫﺴﺘﻲ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻋﻤﻞ ﺑﺪ ﭘﺪﺭ ﺗﻮﺍﺳﺖ ﻏﺮﺽ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺠﻠﺲ ﺍﺣﻀﺎﺭﻧﻤﻮﺩﻳﻢ، ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭ ﭘﺪﺭﺕ ﺩﺷﻨﺎﻡ ﺩﻫﻴﻢ. ﺍﻣﺎ ﭘﺪﺭﺕ ﺭﺍ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻛﺎﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﺨﺎ، ﻭ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍﺣﺖ ﻛﺮﺩ، ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺮﺱ ﻣﺎﺋﻲ، ﻣﺎ ﻫﺮ ﻃﻮﺭﻱ ﻛﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺗﻮ ﻋﻤﻞ ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ. ﻭ ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﻴﻢ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮔﻨﺎﻫﻲ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻢ، ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻭﺍﻗﻊ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﻳﻢ. ﺁﻳﺎ ﺗﻮ ﻣﻲﺗﻮﺍﻧﻲ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﮕﻴﺮﻱ، ﻭ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻛﻨﻲ؟ ﺍﮔﺮ ﺧﻴﺎﻝ ﻣﻲﻛﻨﻲ، ﺑﺮ ﺧﻠﺎﻑ ﺣﻖ ﺳﺨﻨﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻳﻢ، ﺳﺨﻨﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﺩ ﻛﻦ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻲ ﺭﺩ ﻛﻨﻲ، ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺗﻮ ﻭ ﭘﺪﺭﺕ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﻱ!
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۱۳و۱۱۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی بگو: خداوندا علم مر
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۱۳و۱۱۴
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ ولى، نفس عمل، یعنى عجله کردن غالباً ایجاد مشکلات مى کند، به همین دلیل در آیات فوق از این کار نهى شده، هر چند به منظور صحیحى باشد، اصولاً کارهائى که شتابزده انجام مى گیرد، خالى از عیب و نقص نخواهد بود، قطعاً کار پیامبر(صلى الله علیه وآله) به خاطر داشتن مقام عصمت از خطا و اشتباه مصون بود، اما او باید در همه چیز، سرمشق و الگوى مردم باشد تا مردم حساب کنند، جائى که براى دریافت وحى نباید شتابزدگى به خرج داد، تکلیف بقیه کارها روشن است.
البته عجله را با سرعت نباید اشتباه کرد: سرعت، آن است که برنامه، کاملاً تنظیم شده باشد و تمام مسائل محاسبه گردد، سپس بدون فوت وقت پیاده شود ولى عجله، آن است که هنوز برنامه کاملاً بررسى نشده، و نیاز به تکمیل و دقت دارد.
به همین دلیل، سرعت، مطلوب است و عجله و شتاب، نامطلوب.
البته در تفسیر این جمله، احتمالات دیگرى نیز گفته اند، از جمله این که: گاهى به هنگام دیر شدن وحى، پیامبر(صلى الله علیه وآله) بى تابى مى کرد، آیه به او تعلیم مى دهد بى تابى مکن، ما به موقع خود آنچه لازم باشد بر تو وحى مى کنیم.
بعضى گفته اند: چون آیات قرآن مجید یک بار به صورت جمعى در شب قدر بر قلب پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شد، و یک بار هم به طور تدریجى در مدت ۲۳ سال، لذا پیامبر(صلى الله علیه وآله) به هنگام نزول تدریجى آیات، گاه بر جبرئیل پیش قدم مى شد، قرآن دستور مى دهد: در این کار عجله مکن، بگذار نزول تدریجى هر کدام به موقع خود، انجام گیرد.
ولى تفسیر نخست نزدیک تر به نظر مى رسد.
* * *
۲ ـ در علم افزون طلب باش
از آنجا که نهى از عجله به هنگام دریافت وحى، ممکن است این توهم را ایجاد کند که از کسب علم بیشتر، نهى شده، بلافاصله با جمله: قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً: بگو پروردگارا علم مرا زیاد کن جلو این پندار گرفته شده است، یعنى شتابزدگى درست نیست، ولى تلاش براى افزایش علم لازم است.
بعضى از مفسران نیز گفته اند: در جمله اول به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور داده شده: در فهم همه جانبه آیات پیش از تبیین آن در آیات دیگر عجله نکند. و در جمله دوم دستور داده شده: از خدا، آگاهى بیشتر نسبت به ابعاد مختلف آیات قرآن بخواهد.
به هر حال، جائى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) با آن علم سرشار و روح مملو از آگاهى، مأمور باشد که تا پایان عمر، از خدا افزایش علم بطلبد، وظیفه دیگران کاملاً روشن است، در حقیقت از نظر اسلام، علم، هیچ حدّ و مرزى را نمى شناسد، افزون طلبى در بسیارى از امور مذموم است، ولى در علم ممدوح است، افراط بد است، ولى افراط در علم معنى ندارد.
علم مرز مکانى ندارد، تا چین و ثریا نیز باید در طلبش دوید.
مرز زمانى ندارد از گاهواره تا گور ادامه دارد.
از نظر معلم مرز نمى شناسد; چرا که حکمت گمشده مؤمن است نزد هر کس بیابد آن را مى گیرد، و اگر گوهرى از دهان ناپاکى بیفتد آن را برمى دارد.
مرز از نظر میزان تلاش و کوشش نیز ندارد، به اعماق دریاها فرو مى رود و کسب دانش مى کند و حتى در راه کسب آن جان عزیزش را مى دهد.
به این ترتیب در منطق اسلام کلمه فارغ التحصیل یک کلمه بى معنى است، یک مسلمان راستین، هرگز تحصیل علمش پایان نمى پذیرد، همواره دانشجو است و طالب علم، حتى اگر برترین استاد شود.
جالب این که: در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: به یکى از یارانش فرمود: ما در هر شب جمعه، سرور و شادى خاصى داریم.
او عرض کرد: خداوند این شادى را افزون کند، این چه شادى است؟
فرمود: إِذا کانَ لَیْلَةُ الْجُمُعَةِ وافى رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) الْعَرْشَ وَ وافَى الاْ َئِمَّةُ(علیهم السلام) وَ وافَیْنا مَعَهُمْ فَلاْتُرَدُّ أَرْواحُنا بِأَبْدانِنا إِلاّ بِعِلْم مُسْتَفاد وَ لَوْلا ذلِکَ
لاَ َنْفَدْنا!:
هنگامى که شب جمعه مى شود روح پاک پیامبر(صلى الله علیه وآله)، ارواح ائمه(علیهم السلام) و ما با آنها به عرش خدا مى روند و ارواح ما به بدنها باز نمى گردد، مگر با علم و دانش تازه اى و اگر چنین نبود، علوم ما پایان مى گرفت !
این مضمون، در روایات متعددى با عبارات گوناگون بیان شده، و نشان مى دهد: پیامبر و امامان تا پایان جهان بر علم و دانششان افزوده مى شود.
در روایت دیگرى از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: إِذا أَتى عَلَىَّ یَوْمٌ لاأَزْدادُ فِیْهِ عِلْماً یُقَرِّبُنِى إِلَى اللّهِ فَلا بارَکَ اللّهُ لِى فِى طُلُوعِ شَمْسِهِ:
هر گاه روزى فرا رسد و علم و دانشى که مرا به خدا نزدیک کند، بر علم من افزوده نشود طلوع آفتاب آن روز بر من مبارک مباد !
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 ترجمه و شرح خطبه ۹۶بخش اول ✅ خدا شناسی 🔭خطبه در يك نگاه: امام عليه السلام در اين خطبه به طور
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۶بخش دوم
🌧برکت وجودی رسول اعظم
✅ سخنانش بيان بود و سکوتش پرمعنا:
در اين خطبه کوتاه، امام(عليه السلام) اوصافى براى پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) بيان مى کند که هر يک از ديگرى پرمعناتر است. نخست از اساس و ريشه خانوادگى و جايگاه تولّد او شروع مى کند; مى فرمايد: «جايگاه او بهترين جايگاه و محلّ رويش او شريف ترين محلها بود; در کان بزرگوارى و شرف، و گاهواره سلامت، پرورش يافت». (مُسْتَقَرُّهُ خَيْرُ مُسْتَقَرٍّ، وَ مَنْبِتُهُ أَشْرَفُ مَنْبِت، فِي مَعَادِنِ الْکَرَامَةِ، وَ مَمَاهِدِ(1) السَّلاَمَةِ).
منظور از «مُستقرّ» و «مَنبت» رحم مادران پاک و صلب پدران موحّد و با ايمان بود. همانگونه که در زيارات معصومين نيز به آن اشاره شده است همان گونه که در زيارت امام حسين(عليه السلام)، مشهور به «زيارت وارث» آمده: «أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِي الأَصْلاَبِ الشَّامِخَةِ، وَ الأَرْحَامِ الْمُطَّهَرَةِ».
اين سخن در مورد شخص پيامبر از زبان خودش نيز نقل شده است. همان گونه که «فخر رازى» در تفسير آيه «وَ تَقَلُّبَکَ فِي السَّاجِدِيَنَ»(2) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «لَمْ أَزَلْ أُنْقَلُ مِنْ أَصْلاَبِ الطَّاهِرِينَ إِلَى أَرْحَامِ الطَّاهِرَاتِ; پيوسته من از صلب پدران پاک، به رحم مادران پاکدامن انتقال مى يافتم».(3)
«معادن کرامت» و «مماهد سلامت» نيز تأکيدى بر آن است و يا اشاره به اين است که پدران و اجداد و مادران پيامبر اسلام، علاوه بر پاکدامنى و ايمان، داراى فضايل انسانى، و از عيوب اخلاقى پاک بودند.
اين احتمال نيز در تفسير جمله هاى بالا داده شده که منظور از «مُستقرّ» مدينه است که قرارگاه پيامبر بود و منظور از «مَنبت» مکّه است که محلّ تولّد آن حضرت به شمار مى رود.
ولى تفسير اوّل مناسب تر به نظر مى رسد; مخصوصاً با توجّه به جمله «فِي مَعَادِنِ الْکَراَمَةِ، وَ مَمَاهِدِ السَّلاَمَةِ».
سپس به جاذبه هاى اخلاقى پيامبر پرداخته، مى فرمايد: «دلهاى نيکوکاران، شيفته او گشت و چشمها (ى حق جويان) به سوى او متوجّه شد». (قَدْ صُرِفَتْ نَحْوَهُ أَفْئِدَةُ الأَبْرَارِ، وَ ثُنِيَتْ(4) إِلَيْهِ أَزِمَّةُ الأَبْصَارِ).
به راستى پيامبر اسلام چنين بود! جاذبه هاى اخلاقى او: تواضع، محبّت، مهربانى، عفو و گذشت آميخته با شجاعت و شهامت، دلها را به سوى خود جذب مى کرد و تلاش فوق العاده او در طريق هدايت و اصلاح مردم، چشم ها را به او متوجّه مى ساخت.
✍پی نوشت:
1. «مَماهد» جمع «ممهد» (بر وزن مکتب) در اصل از «مهد» به معناى گاهواره گرفته شده; سپس به هر جايى که انسان در آن استراحت کند، يا آرامش روح در آن داشته باشد، اطلاق شده است.
2. سوره شعراء، آيه 219.
3. تفسير کبير فخر رازى، جلد 24، صفحه 174، مرحوم «علاّمه مجلسى» در «بحارالانوار» نيز روايات متعدّدى در اين زمينه نقل کرده است (بحار جلد 15، صفحه 3 به بعد).
4. «ثُنيت» از مادّه «ثنى» (بر وزن سنگ) به معناى باز گرداندن است و در جمله بالا به معناى توجه آمده است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
🚨 تفاوت مرگ مومن و کافر!
☀️ از امام حسن مجتبى عليهالسلام پرسيدند: #مرگ چيست؟ حقيقت آن برای ما مجهول است. حضرت فرمود:
🌴«مرگ» براى مؤمنان بهترين سُرور و خوشحالى است؛ مانند وقتى كه انسان را از زندان تنگ و تاريك و كثيف به باغهاى سبز و خرم منتقل كنند.
🔥و براى كفار مانند آن است كه آنها را از باغهاى باصفا و پر درخت و نعمت به سوى آتش سوزان انتقال دهند.
📗معانىالاخبار، ص۲۸۷
@Nahjolbalaghe2