eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱۹ الی ۲۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی برهان تمانع
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱۹ الی ۲۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ❓سؤال: در اینجا سؤالى مطرح است که پاسخ آن را از توضیحات گذشته مى توان دریافت، سؤال این است: تعدد خدایان در صورتى منشأ فساد در جهان مى شود که آنها به مبارزه با یکدیگر برخیزند، اما اگر قبول کنیم آنها افرادى حکیم و آگاهند، حتماً با کمک هم جهان را اداره مى کنند. پاسخ این سؤال چندان پیچیده نیست، حکیم بودن آنها، تعدد آنها را از بین نمى برد، هنگامى که بگوئیم: آنها متعددند، مفهومش این است که از هر نظر یکى نیستند; چرا که اگر از تمام جهات یکى بودند، یک خدا مى شدند. بنابراین هر جا تعدد است حتماً تفاوت ها و اختلافاتى وجود دارد، که خواه ناخواه در اراده و عمل اثر مى گذارد و جهان هستى را به هرج و مرج و فساد مى کشاند (دقت کنید). برهان تمانع را به صورت هاى دیگرى نیز بیان کرده اند که از حوصله بحث ما بیرون است و آنچه در بالا گفتیم بهترین طرز بیان آن است. در بعضى از این استدلال ها، روى این نکته تکیه شده است که: اگر دو اراده در آفرینش حکم فرما بود، اصلاً جهانى موجود نمى شد، در حالى که آیه فوق، سخن از فساد جهان و اختلال نظم مى گوید، نه از موجود نشدن جهان (دقت کنید). جالب این که: هشام بن حکم از امام صادق(علیه السلام) حدیثى بدین گونه نقل کرده است: امام(علیه السلام) در پاسخ مرد بى ایمانى که سخن از تعدد خدایان مى گفت: فرمود: این دو خدائى که تو مى گوئى یا هر دو قدیم، ازلى و نیرومندند و یا هر دو ضعیف و ناتوان، یا یکى قوى و دیگرى ضعیف؟. اگر هر دو قوى باشند، چرا هر کدام دیگرى را کنار نمى زند و تدبیر جهان را به تنهائى بر عهده نمى گیرد؟ و اگر چنین گمان کنى یکى قوى و دیگرى ضعیف است، توحید خدا را پذیرفته اى; زیرا دومى ضعیف است و ناتوان، بنابراین خدا نیست. (به علاوه) اگر آنها دو نفرند، از دو حال خارج نیست، یا از تمام جهات متفقند یا مختلف، اما هنگامى که ما آفرینش را منظم مى بینیم و کواکب آسمان هر کدام در مسیر ویژه خود سیر مى کنند و شب و روز با نظم خاصى جانشین یکدیگر مى شوند و خورشید و ماه هر یک، برنامه ویژه خود را دارند، این هماهنگى تدبیر جهان و انسجام امور آن دلیل آن است که مدبّر یکى است. از این گذشته، اگر ادعا کنى دو خداوند وجود دارد، لابد باید فاصله اى (امتیازى) میان آنها باشد تا دوگانگى درست شود، که آن فاصله (امتیاز) خود موجود سومى و ازلى خواهد بود، و به این ترتیب سه خدا وجود خواهد داشت، و اگر بگوئى سه هستند، باید میان آنها دو فاصله (امتیاز) باشند، در این صورت باید به پنج وجود قدیم ازلى قائل شوى، و به همین ترتیب، عدد، بالا مى رود و سر از بى نهایت در مى آورد .(۴) آغاز این حدیث، اشاره به برهان تمانع است، و ذیل آن اشاره به برهان دیگرى است، که آن را برهان فرجه یا تفاوت ما به الاشتراک، و ما به الامتیاز مى گویند. در حدیث دیگرى مى خوانیم هشام بن حکم از امام صادق(علیه السلام) پرسید: مَا الدَّلِیْلُ عَلى أَنَّ اللّهَ واحِدٌ؟ قالَ: إِتِّصالُ التَّدْبِیْرِ وَ تَمامُ الصُّنْعِ، کَما قالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: لَوْ کانَ فِیْهِما آلِهَةً إِلاَّ اللّهُ لَفَسَدَتا: چه دلیلى بر یگانگى خدا وجود دارد؟ فرمود: پیوستگى و انسجام تدبیر جهان، و کامل بودن آفرینش، آن گونه که خداوند متعال فرموده: لَوْ کانَ فِیْهِما آلِهَةً إِلاَّ اللّهُ لَفَسَدَتا: اگر در آسمان و زمین، خدایانى جز او بودند جهان به فساد کشانده مى شد .(۵) ✍ پی نوشت: ۴ ـ توحید صدوق ، طبق نقل تفسیر نور الثقلین ، جلد ۳، صفحات ۴۱۷ و ۴۱۸. ۵ ـ تفسیر نور الثقلین ، جلد ۳، صفحه ۴۱۸. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۹۱ ⚡️ترغیب به زهد و نهی از غفلت ✅ زاهد باش تا ببينى! ↩️ امام(عليه السلام) در
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۹۲ 🔹 زبان نشان شخصیت انسان شخصيت انسان زير زبان او نهفته است: امام در اين گفتار حكيمانه به نكته مهمى اشاره كرده سپس دليل زيبايى براى آن ذكر مى كند، نخست مى فرمايد: «سخن بگوييد تا شناخته شويد»; (تَكَلَّمُوا تُعْرَفُوا). اشاره به اين كه اگر مى خواهيد مقامات علمى و فضل و كمال و ايمان و ارزش هاى وجودى شما آشكار گردد و مردم از آن بهره گيرند سخن بگوييد تا شما را بشناسند و به شخصيت شما پى ببرند و جايگاه خود را در جامعه پيدا كنيد و بتوانيد فرد مفيدى باشيد. زيرا زبان، ترجمان عقل و كليد گنجينه هاى روح آدمى است و «تا مرد سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد». و اگر سكوت كنيد ممكن است ساليان دراز در ميان مردم باشيد و شما را نشناسند و از وجودتان استفاده نكنند و در واقع مانند محتكرى شويد كه مواد مورد نياز مردم را در انبارى پنهان كرده و درِ آن را قفل نموده است. آنگاه امام(عليه السلام) با تعبير جالبى براى آن استدلال مى كند، مى فرمايد: «زيرا انسان در زير زبان خود پنهان است»; (فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ). گويى شخصيت انسان مخفى گاهى دارد و آن، زير زبان اوست، هنگامى كه سخن بگويد، زبان از روى آن برمى خيزد و مخفى گاه آشكار مى شود. ضمناً از اين جمله دو نكته ديگر نيز استفاده مى شود: نخست اين كه گرچه سكوت نشانه كمال انسان است و در روايات تأكيد زيادى بر آن شده ولى در مواردى سخن گفتن لازم و واجب است، همان گونه كه پيش از اين در روايت بسيار پرمعنايى از امام سجاد(عليه السلام) آمد كه از آن حضرت سؤال كردند: آيا كلام افضل است يا سكوت؟ امام(عليه السلام) فرمود: هر دو آفاتى دارند اگر از آفات سالم بمانند كلام از سكوت افضل است. عرض كردند: چگونه افضل است اى فرزند رسول خدا؟ فرمود: خداوند متعال انبيا و اوصيا را به سكوت مبعوث نكرد بلكه آن ها را مبعوث به كلام كرد، هرگز بهشت را با سكوت به كسى نمى دهند و ولايت الله با سكوت حاصل نمى شود، پرهيز از آتش دوزخ با سكوت ميسر نمى گردد، همه اين ها به وسيله كلام به دست مى آيد. آرى من هرگز ماه را با خورشيد برابر نمى بينم، حتى اگر بخواهى فضيلت سكوت را بيان كنى بايد با كلام، اين فضيلت را شرح دهى در حالى كه هرگز نمى توانى فضيلت كلام را با سكوت بيان كنى. ديگر اين كه افرادى كه فضيلتى ندارند و نقايصى در خود مى بينند چه بهتر كه در مجالس سكوت كنند و شخصيت ناقص خود را كه در زير زبانشان نهفته است آشكار نسازند. مرحوم صدوق در كتاب خصال سخنى از شعبى (محدث و تابعى معروف، متوفاى 103) نقل مى كند كه مى گويد: اميرمؤمنان(عليه السلام) نُه جمله را به صورت ارتجالى (بدون مقدمه) بيان فرمود كه چشم بلاغت را درآورد و گوهرهاى حكمت و دانش را يتيم نمود و همه مردم را حتى از رسيدن به يكى از آن ها بازداشت. سه جمله در باب مناجات است و سه جمله در باب حكمت و سه جمله در باب ادب. اما سه جمله اى كه در باب مناجات است: «إلهى كَفى لى عِزّاً أن أكونَ لَكَ عَبداً وكَفى بِى فَخراً أن تكونَ لى رَبّاً أنتَ كما أُحِبّ فاجعَلْنى كَما تُحِبّ; الهى اين عزت براى من بس كه بنده تو باشم و اين افتخار براى من بس كه تو پروردگار من باشى تو همان گونه هستى كه من دوست مى دارم پس مرا آن گونه قرار ده كه تو دوست دارى». و اما درباره حكمت و دانش چنين فرمود: «قِيمةُ كُلِّ امْرِء ما يُحسِنُه وما هلَك امرِءٌ عَرَف قَدْرَهُ والمَرءُ مَخبوءٌ تَحت لِسانِهِ; ارزش هر انسانى به اندازه كارى است كه به خوبى از عهده آن برمى آيد، و آن كس كه قدر خود را بشناسد (و از آن تجاوز نكند) هرگز هلاك نمى شود و انسان در زير زبانش پنهان است». و اما سه جمله اى كه درباره آداب است; فرمود: «اُمْنُنْ على مَنْ شِئْتَ تَكُن أمِيرَهُ واحْتَج إلى مَن شِئْتَ تَكُنْ أسِيرَه واسْتَغْنِ عمَّن شِئْتَ تَكُن نَظِيره; به هركس مى خواهى، نعمتى ببخش تا اميرش باشى و به هركس مى خواهى محتاج شو تا اسيرش شوى و از هركس مى خواهى بى نياز باش تا نظيرش باشى»[1]. [2] * پی نوشت: [1]. خصال صدوق، باب التسعة، ح 4. [2]. سند گفتار حكيمانه: مرحوم خطيب در اين جا مدرك خاصى ذكر نكرده و ارجاع به كلام حكمت آميز 148 داده ولى مرحوم آمدى در غرر آن را به همين صورت آورده است در حالى كه كراجكى (متوفاى 449) در معدن الجواهر با تفاوتى روشن و با اضافه اى آورده كه نشان مى دهد از منبع ديگرى گرفته است." ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_حکمت_۳۹۲_(چشم_زخم_و_سحر).mp3
7.44M
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه 🔷 حکمت: ۳۹۲ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ پيامبر صلی الله عليه و آله: باكِروا طَـلَبَ الرِّزْقِ وَ الْحَوائِجِ فَاِنَّ الغُدُوَّ بَرَكَةٌ وَ نَجاحٌ در پى روزى و نيازها، سحر خيز باشيد؛ چرا كه حركت در آغاز روز، [مايه] بركت و پيروزى است المعجم الاوسط، ج7، ص194 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Aali-Shab03Moharram1403.mp3
46.49M
🎙حجة‌الاسلام والمسلمین عالی 🏴 مراسم عزاداری دهه اول ماه @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و هفتاد و یک 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﺁﻳﺎ ﻣﻲ‌ﭘﻨﺪﺍﺭﻱ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و هفتاد و دو 🔷 ↩️ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻥ ﺁﺩﻣﻲ ﻫﺮ ﻗﺪﺭ ﺩﺭﺍﺯ ﻭ ﺭﺳﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺳﻬﻴﻞ ﻛﺠﺎ ﺭﺳﺪ، ﻭ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﺒﺎﻫﻲ ﻭ ﻓﺴﺎﺩ ﻓﺮﻕ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﺳﺖ. ﺁﻳﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﺮﻛﺐ ﺩﺭﺷﺖ ﻭ ﺯﻣﺨﺖ ﺑﺒﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﺳﭙﺎﻫﻴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﻴﺰﻩ‌ﻫﺎﻱ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﻧﺪﻩ، ﻭﺍﺩﺍﺭ ﺑﻪ ﺣﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ، ﺍﻳﻤﻦ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺑﻮﺩ؟ ﭼﻪ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﻛﺮﺩ ﺩﺭ ﻭﻗﺘﻴﻜﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﻮﻱ ﺍﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺒﺮﺩ ﺑﻄﻠﺒﺪ؟ ﺑﺒﻴﻦ ﺑﺎ ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﺧﺼﻮﻣﺖ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻲ ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﭘﺴﺮ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻋﻠﻲ ﺑﻮﺩﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻛﺎﻓﻲ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻨﺠﺎﻳﺶ ﻣﺮﺍ ﺩﺍﺷﺖ ﻭﻟﻲ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻫﺴﺘﻢ. ﺑﺮﺍﺩﺭﺯﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﻲ، ﺍﻭ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻟﻴﻜﻦ ﺗﻮ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻫﻲ ﻭ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﺩﻳﻦ ﺗﻮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺟﻮﺍﻥ، ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﺳﻴﺪ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﻃﻠﺐ ﻧﻤﻮﺩ ﻭﻟﻲ ﺍﻭ ﮔﺮﻳﺨﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ ﻣﻠﺤﻖ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻋﻤﺮﻭ ﻭ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﺟﻨﺎﺏ ﺷﺮﺡ ﺩﺍﺩ، ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﺍﻟﺤﺎﻕ ﺍﻭ ﺷﺎﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻭ ﮔﺮﺍﻣﻲ ﺩﺍﺷﺖ. ﻣﺮﻭﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺧﺸﻤﻨﺎﻙ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﺮﺍ ﭼﻪ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﻧﺘﻮﺍﻧﻢ ﭼﻮﻥ ﻋﻤﺮﻭﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻛﻨﻢ، ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ، ﻋﻤﺮﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮ ﻣﻲ‌ﺧﺮﺩ. ﺭﺍﻭﻱ ﮔﻮﻳﺪ: ﭼﻮﻥ ﻗﺼﻪ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﻭ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺭﺳﻴﺪ، ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ: ﻳﺎ ﻋﺠﺒﺎ ﻟﻘﺪ ﺳﻤﻌﺖ ﻣﻨﻜﺮﺍ ﻛﺬﺑﺎ ﻋﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻳﺸﻴﺐ ﺍﻟﺸﻌﺮﺍ ﻳﺴﺘﺮﻕ ﺍﻟﺴﻤﻊ ﻭ ﻳﻐﺸﻲ ﺍﻟﺒﺼﺮﺍ ﻣﺎ ﻛﺎﻥ ﻳﺮﺿﻲ ﺍﺣﻤﺪ ﻟﻮ ﺍﺧﺒﺮﺍ ﺍﻥ ﻳﻘﺮﻧﻮﺍ ﻭﺻﻴﻪ ﻭ ﺍﻟﺎﺑﺘﺮﺍ ﺷﺎﻧﻲ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ ﻭ ﺍﻟﻠﻌﻴﻦ ﺍﻟﺎﺧﺰﺭ ﻛﻠﺎﻫﻤﺎ ﻓﻲ ﺟﻨﺪﻩ ﻗﺪ ﻋﺴﻜﺮﺍ ﻗﺪ ﺑﺎﻉ ﻫﺬﺍ ﺩﻳﻨﻪ ﻓﺎﻓﺠﺮﺍ [ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ 276] ﻣﻦ ﺫﺍ ﺑﺪﻧﻴﺎ ﺑﻴﻌﻪ ﻗﺪ ﺧﺴﺮﺍ ﺑﻤﻠﻚ ﻣﺼﺮ ﺍﻥ ﺍﺻﺎﺏ ﺍﻟﻈﻔﺮﺍ ﺍﻧﻲ ﺍﺫﺍ ﺍﻟﻤﻮﺕ ﺩﻧﺎ ﻭ ﺧﻀﺮﺍ ﺷﻤﺮﺕ ﺛﻮﺑﻲ ﻭﺩﻋﻮﺕ ﻗﻨﺒﺮﺍ ﻗﺪﻡ ﻟﻮﺍﺋﻲ ﻟﺎ ﺗﻮﺧﺮ ﺣﺬﺭﺍ ﻟﻦ ﻳﻨﻔﻊ ﺍﻟﺤﺬﺍﺭ ﻣﻤﺎ ﻗﺪﺭﺍ ﻟﻤﺎ ﺭﺍﻳﺖ ﺍﻟﻤﻮﺕ ﻣﻮﺗﺎ ﺍﺣﻤﺮﺍ ﻋﺒﺎﺕ ﻫﻤﺪﺍﻥ ﻭ ﻋﺒﻮﺍ ﺣﻤﻴﺮﺍ ﺣﻲ ﻳﻤﺎﻥ ﻳﻌﻈﻤﻮﻥ ﺍﻟﺨﻄﺮﺍ ﻗﺮﻥ ﺍﺫﺍ ﻧﺎﻃﺢ ﻗﺮﻧﺎ ﻛﺴﺮﺍ ﻗﻞ ﻟﺎﺑﻦ ﺣﺮﺏ ﻟﺎ ﺗﺪﺏ ﺍﻟﺤﻤﺮﺍ ﺍﺭﻭﺩ ﻗﻠﻴﻠﺎ ﺍﺑﺪ ﻣﻨﻚ ﺍﻟﻀﺠﺮﺍ ﻟﺎ ﺗﺤﺴﺒﻨﻲ ﻳﺎ ﺍﺑﻦ ﺣﺮﺏ ﻋﻤﺮﺍ ﻭ ﺳﻞ ﺑﻨﺎ ﺑﺪﺭﺍ ﻣﻌﺎ ﻭ ﺧﻴﺒﺮﺍ ﻛﺎﻧﺖ ﻗﺮﻳﺶ ﻳﻮﻡ ﺑﺪﺭ ﺟﺰﺭﺍ ﺍﺫ ﻭﺭﺩﻭﺍ ﺍﻟﺎﻣﺮ ﻓﺬﻣﻮﺍ ﺍﻟﺼﺪﺭﺍ ﻟﻮ ﺍﻥ ﻋﻨﺪﻱ ﻳﺎ ﺍﺑﻦ ﺣﺮﺏ ﺟﻌﻔﺮﺍ ﺍﻭ ﺣﻤﺰﻩ ﺍﻟﻘﺮﻡ ﺍﻟﻬﻤﺎﻡ ﺍﻟﺎﺯﻫﺮ ﺍﺭﺍﺕ ﻗﺮﻳﺶ ﻧﺠﻢ ﻟﻴﻞ ﻇﻬﺮﺍ ﻣﺼﺎﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺤﺚ: " ﺍﻟﺎﻣﺎﻣﻪ ﻭ ﺍﻟﺴﻴﺎﺳﻪ، ﺝ 1 ﺹ 84، ﻛﺘﺎﺏ " ﺻﻔﻴﻦ " ﺍﺑﻦ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺹ 24، " ﺷﺮﺡ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻠﺎﻏﻪ " ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ ﺝ 1 ﺹ 138. ﻏﺎﻧﻤﻪ ﻗﺮﺷﻴﻪ ﻭ ﻋﻤﺮﻭ ﻋﺎﺹ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﻧﻮﻱ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺶ ﻏﺎﻧﻤﻪ ﺍﺳﺖ، ﺩﺭ ﻣﻜﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺷﻨﻴﺪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺑﻪ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ ﺩﺷﻨﺎﻡ ﻣﻲ‌ﺩﻫﻨﺪ، ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﮔﺮﻭﻩ ﻗﺮﻳﺶ ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺧﻮﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺩ ﭘﻨﺪﺍﺷﺘﻪ ﻧﻴﺴﺖ، ﺍﻭ ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺑﺪﻱ ﻭ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻧﻤﻮﺩ ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﻧﺰﺩ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺳﺨﻨﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺷﺮﻣﺴﺎﺭﻱ، ﻋﺮﻕ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﺎﻧﻴﺶ ﻧﻘﺶ ﺑﻨﺪﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﺁﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻭ ﻧﺎﻟﺎﻥ ﮔﺮﺩﺩ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا