قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱۶ الی ۱۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔺آفرینش آسمان
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱۶ الی ۱۸
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
✔️ نکته:
هدف آفرینش
در حالى که مادّى ها هدفى براى آفرینش قائل نیستند; چرا که مبدأ آفرینش را طبیعت فاقد عقل و شعور و بى هدف مى دانند، و به همین دلیل طرفدار پوچى
در مجموعه هستى مى باشند.
فلاسفه الهى و پیروان ادیان همگى معتقد به وجود یک هدف عالى براى آفرینشند; زیرا مبدأ قادر و حکیم عالم، محال است کارى بى هدف انجام دهد.
اکنون این سؤال پیش مى آید: این هدف چیست؟
گاهى به خاطر مقایسه کردن خداوند با خود گرفتار این توهم مى شویم که: آیا خدا کمبودى داشته که مى خواسته با آفرینش هستى، و از جمله انسان، آن کمبود را جبران کند؟!
آیا او نیازى به عبادت و نیایش هاى ما دارد؟ آیا او مى خواسته است شناخته شود، و خلق را آفریده است تا شناخته گردد؟!
ولى همان گونه که گفتیم، این یک اشتباه بزرگ است که از مقایسه خدا و خلق ناشى مى گردد، در حالى که در بحث شناخت صفات خدا، بزرگترین سدّ و مانع همین مقایسه نادرست است، (لذا اصل اولى در این بحث آن است که ما بدانیم او در هیچ چیز به ما شباهت ندارد).
ما موجودى هستیم از هر نظر محدود، و به همین دلیل تمام تلاش هایمان براى رفع کمبودهایمان است، درس مى خوانیم، تا با سواد شویم و کمبود علممان از بین برود، به دنبال کسب و کار مى رویم تا با فقر و نادارى مبارزه کنیم، لشکر و عسکر و نیرو تهیه مى کنیم، تا کمبود قدرتمان را در برابر حریف جبران کنیم حتى در مسائل معنوى و تهذیب نفس و سیر و مقامات روحانى، باز تلاش ها در جهت رفع کمبودها است.
ولى آیا آن وجودى که از هر نظر بى نهایت است، علم و قدرت و نیروهایش بى انتها، و از هیچ نظر کمبودى ندارد، معقول است کارى براى رفع کمبودش انجام دهد؟
از این تحلیل روشن، به اینجا مى رسیم از یکسو آفرینش بى هدف نیست و از سوى دیگر، این هدف به آفریدگار باز نمى گردد.
در اینجا به آسانى مى توان نتیجه گرفت که: هدف حتماً و بدون شک چیزى مربوط به خود ماست.
با توجه به این مقدمه، مى توان دریافت هدف آفرینش چیزى جز تکامل و تعالى ما نیست.
به تعبیر دیگر، عالم هستى، دانشگاهى است براى تکامل ما در زمینه علم.
پرورشگاهى است از نظر تربیتى براى تهذیب نفوس ما.
تجارتخانه اى است براى کسب درآمدهاى معنوى.
سرزمین زراعت پربارى است براى پرورش انواع محصولات انسان.
آرى الدُّنْیا مَزْرَعَةُ الاْ خِرَة... .(۲)
✍ پی نوشت:
۲ ـ بحار الانوار ، جلد ۶۷، صفحه ۲۲۵.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۹۱ ⚡️ترغیب به زهد و نهی از غفلت ✅ زاهد باش تا ببينى! امام(عليه السلام) در اي
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۹۱
⚡️ترغیب به زهد و نهی از غفلت
✅ زاهد باش تا ببينى!
↩️ امام(عليه السلام) درباره زيبايى هاى ظاهرى دنيا نيز هشدار مى دهد و مى فرمايد: اگر مى خواهيد از عيوب دنيا آگاه شويد بايد زهد در دنيا را پيشه كنيد. هنگامى كه بى اعتنا شديد، عيوب، يكى بعد از ديگرى آشكار مى گردد.
در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «مَنْ زَهِدَ فِى الدُّنْيا أَثْبَتَ اللَّهُ الْحِكْمَةَ فِى قَلْبِهِ وَ أَنْطَقَ بِهَا لِسَانَهُ وَ بَصَّرَهُ عُيوبَ الدُّنْيا دَاءَهَا وَ دَوَاءَهَا وَ أَخْرَجَهُ مِنَ الدُّنْيا سَالِماً إِلَى دَارِ السَّلاَمِ; كسى كه زهد در دنيا را پيشه كند خداوند علم و دانش را در قلب او قرار مى دهد و زبانش را به آن جارى مى سازد و عيوب دنيا را به او نشان مى دهد دردهاى دنيا و دواهاى آن را مى شناسد و از دنيا سالم به دارالسلام (و جوار رحمت الهى) مى رود».[2]
در روايت ديگرى كه آن را نيز مرحوم كلينى در كتاب كافى از آن حضرت آورده است مى خوانيم: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْد خَيراً زَهَّدَهُ فِى الدُّنْيا وَ فَقَّهَهُ فِى الدِّينِ وَبَصَّرَهُ عُيوبَهَا; هنگامى كه خداوند خير و نيكى براى بنده اش اراده كند او را به دنيا بى اعتنا مى سازد و عالم به احكام دينش مى كند و عيوب دنيا را در نظرش آشكار مى سازد».[3]
سپس امام(عليه السلام) در دومين نكته مى فرمايد: «غافل مباش كه (از تو غفلت ندارند و) مراقب تواند»; (وَلاَ تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُول عَنْكَ!).
اشاره به اين كه مأموران پروردگار و فرشتگانِ ثبت اعمال، پيوسته مراقب تو مى باشند; هر عمل كوچك يا بزرگى از تو سر زند آن را ثبت مى كنند و از آن بالاتر عالم، محضر خداست و ذات پاك او به تو از تو نزديك تر است. بنابراين هرگز مورد غفلت نخواهى بود و چون چنين است تو نيز از حال خود غافل مباش.
ارتباط اين جمله با جمله اول از اين جا روشن مى شود كه انسان هاى فريفته دنيا غالباً از خود و آينده خويش غافل مى شوند و همين امر سبب بدبختى و تيره روزى آن ها مى شود و انسان غافل همواره در دام بلاها گرفتار مى گردد.
در حديثى نيز از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «عَجَبٌ لِغَافِل وَ لَيسَ بِمَغْفُول عَنْهُ وَ عَجَبٌ لِطَالِبِ الدُّنْيا وَ الْمَوْتُ يطْلُبُهُ وَ عَجَبٌ لِضَاحِك مِلْءَ فِيهِ وَ هُوَ لاَ يدْرِى أَرَضِى اللَّهُ أَمْ سَخِطَ لَهُ; در تعجبم از كسى كه غافل است و از او غافل نيستند و نيز در تعجبم از كسى كه در طلب دنياست و مرگ در طلب اوست و در شگفتم از كسى كه با تمام دهانش مى خندد (و قهقهه مى زند) در حالى كه نمى داند خدا از او راضى است يا خشمگين».[4]
سلمان فارسى نيز در اين زمينه مى گويد: «عَجِبْتُ بِسِتّ ثَلاَثَةٌ أَضْحَكَتْنِى وَثَلاَثَةٌ أَبْكَتْنِى فَأَمَّا الَّتِى أَبْكَتْنِى فَفِرَاقُ الاَْحِبَّةِ مُحَمَّد(صلى الله عليه وآله) وَ هَوْلُ الْمُطَّلَعِ وَ الْوُقُوفُ بَينَ يدَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمَّا الَّتِى أَضْحَكَتْنِى فَطَالِبُ الدُّنْيا وَ الْمَوْتُ يطْلُبُهُ وَ غَافِلٌ وَلَيسَ بِمَغْفُول عَنْهُ وَ ضَاحِكٌ مِلْءَ فِيهِ وَ لاَ يدْرِى أَ رَضِى لَهُ أَمْ سَخِطَ; از شش چيز در شگفتم; سه چيز مرا مى خنداند و سه چيز مرا به گريه وامى دارد. اما آنچه مرا به گريه وامى دارد جدايى دوستان عزيز است (دوستى همچون) محمّد(صلى الله عليه وآله) و وحشت قيامت و ايستادن در پيشگاه خداوند عزّوجلّ و اما آنچه مرا به خنده وامى دارد طالب دنياست در حالى كه مرگ در طلب اوست و غافل است در حالى كه مورد غفلت نيست، و كسى كه با تمام دهان خود مى خندد و قهقهه مى زند در حالى كه نمى داند از او خوشنود شده اند يا نه»[5]. [6]
✍پی نوشت:
[2]. كافى، ج 2، ص 128، ح 1.
[3]. كافى، ج 2، ص 128، ح 10.
[4]. بحارالانوار، ج 74، ص 133، ح 38.
[5]. بحارالانوار، ج 75، ص 453، ح 24.
[6]. سند گفتار حكيمانه: مرحوم خطيب در ذيل اين گفتار حكيمانه تنها به اين قناعت مى كند كه مى گويد: شبيه اين سخن در خطبه هاى 97 و 173 و 186 گذشت. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 282). اضافه مى كنيم كه مرحوم آمدى در غررالحكم آن را با تفاوتى ذكر كرده و به جاى عوراتها «عيوبها» آورده است. (غررالحكم، ح 6085)"
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه 🔷 حکمت های: ۳۸۹ و ۳۹۰ @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_حکمت_۳۹۱.mp3
4.22M
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
🔷 حکمت: ۳۹۱
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ پیامبراکرم صلی الله علیه و آله :
📌 از رشوه بپرهیزید که کفر خالص است و صاحب رشوه بوی
بهشت را نمیشنود.✨
📚بحارالانوار ،ج104، ص274
@Nahjolbalaghe2
17.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موعظه
🔴 جنگ علیه خانواده
گاردنر نویسنده غربی ۲۰ سال پیش در کتاب خود از تهاجم غرب و جنگ علیه خانواده می نویسد.
#خانواده #ازدواج
#تهاجم_فرهنگی
🎙دکتر رفیعی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و شصت و هشت 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﻛﺪﺍﻣ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و شصت و نه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺩﻭﺋﻠﻲ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﻓﺮﻭﻣﺎﻳﻪ ﻫﺴﺘﻲ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﻧﺴﺐ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻛﻨﺎﻧﻪ ﻧﻤﻲ ﻛﺮﺩﻱ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺘﻮﺳﻞ ﻧﻤﻲ ﺷﺪﻱ، ﺍﻃﺮﺍﻓﻴﺎﻧﺖ ﭼﻮﻥ ﺑﺎﺯ ﺷﻜﺎﺭﻱ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻲﺭﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺑﺴﺒﺐ ﺍﻳﻦ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﻲ ﺑﺮ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﻣﻲﻓﺮﻭﺷﻲ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻴﺮﻭﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﻲﻛﻨﻲ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺩﺳﺘﺎﻭﻳﺰﻫﺎ، ﺯﺑﺎﻧﺖ ﮔﻮﻳﺎ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﻲ ﺑﺰﻭﺩﻱ ﻫﻤﻴﻦ ﺗﻮﺍﻧﺎﺋﻲ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻭﺭﻱ ﺑﺮﺍﻳﺖ ﻭﺑﺎﻟﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ. ﺗﻮ ﺍﺯ ﻗﺒﻠﻬﺎ ﺩﺷﻤﻨﺘﺮﻳﻦ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ (ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ) ﺑﻮﺩﻱ ﻭ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻫﻢ ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ ﻋﺪﺍﻭﺕ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﻴﺖ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﺘﻲ ﻭ ﺷﺪﺕ ﻧﺒﻮﺩﻩ، ﻟﺬﺍ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺍﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺩﺷﻤﻨﻲ، ﻣﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﭘﻲ ﻣﺎﺟﺮﺍﺟﻮﺋﻲ ﻭ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻫﺴﺘﻲ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻲﻛﺮﺩ ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ ﻣﻲﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻓﻜﺎﺭ ﺷﻴﻄﺎﻧﻴﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮﺕ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻲﺳﺎﺧﺖ، ﺯﻳﺮﺍ ﺗﻮ ﺁﻥ ﺩﺷﻤﻦ ﻧﺎﺑﻜﺎﺭﻱ ﻫﺴﺘﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﻱ ﺩﺭﺧﺖ ﻫﺴﺘﻲ ﺍﻭ (ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ) ﭼﻮﻥ ﺍﻓﻌﻲ ﻧﺮ ﻛﻤﻴﻦ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻱ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ، ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﺑﺎ ﺍﺳﻮﺩ ﺗﻮ ﻣﻨﺘﻬﺎﻱ ﻛﺎﻭﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻲ ﻧﻤﻮﺩﻱ ﻭ ﻫﻴﭻ ﺭﺍﻩ ﺁﺷﺘﻲ ﻭ ﺳﺎﺯﺵ ﺑﺎﻗﻲ ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻲ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺭﻭ ﺑﻪ
ﻋﻤﺮﻭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ، ﺍﺯ ﻋﻬﺪﻩ ﺩﻓﺎﻉ ﺑﺮﻧﻴﺎﻣﺪﻱ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺑﻮﺍﻟﺎﺳﻮﺩ، ﺑﻪ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﻧﺮﺳﻴﺪﻱ، ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻛﺲ ﻛﻪ ﺁﻏﺎﺯ ﺑﻪ ﺣﻤﻠﻪ ﻛﻨﺪ، ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﻮﻣﻲ ﺷﻤﺎ (ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ) ﺑﺮﺩﺑﺎﺭﺗﺮ ﺍﺳﺖ، ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺩﺭ ﮔﺬﺭﻳﺪ ﻭ ﺳﺨﻦ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺑﻪ ﻣﻴﺎﻥ
[ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۲۷۲]
ﺁﻭﺭﻳﺪ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺗﺼﻮﺭ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﺠﻠﺲ ﺍﺧﺮﺍﺟﺘﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩﻡ، ﺍﺯ ﻣﺠﻠﺲ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﻮﻳﺪ. ﻋﻤﺮﻭ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﺑﻴﺖ ﺭﺍ ﻣﻲﺳﺮﻭﺩ: " ﻟﻌﻤﺮﻱ ﻟﻘﺪ ﺍﻋﻴﻲ ﺍﻟﻘﺮﻭﻥ ﺍﻟﺘﻲ ﻣﻀﺖ ﻟﻐﺶ ﺛﻮﻱ ﺑﻴﻦ ﺍﻟﻔﻮﺍﺩ ﻛﻤﻴﻦ " ﺗﺮﺟﻤﻪ: ﺑﺠﺎﻥ ﺧﻮﺩﻡ ﻗﺴﻢ، ﻧﺎﭘﺎﻛﻲ ﺩﺭﻭﻥ، ﻗﺮﻧﻬﺎﻱ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺍﺑﻮﺍﻟﺎﺳﻮﺩ ﺑﭙﺎ ﺧﻮﺍﺳﺖ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﺑﻴﺖ ﺭﺍ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﺪ: " ﺍﻟﺎ ﺍﻥ ﻋﻤﺮﺍ ﺭﺍﻡ ﻟﻴﺚ ﺧﻔﻴﻪ ﻭ ﻛﻴﻒ ﻳﻨﺎﻝ ﺍﻟﺬﺋﺐ ﻟﻴﺚ ﻋﺮﻳﻦ " ﺗﺮﺟﻤﻪ: ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﻋﻤﺮﻭ ﺁﻫﻨﮓ ﻣﺰﺍﺣﻤﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺷﻴﺮﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﺁﺭﻣﻴﺪﻩ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﮔﺮﮒ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻴﺮ ﺷﺮﺯﻩ ﺑﺮﺳﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺯﻳﺎﻧﻲ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ.
ﻣﺼﺪﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺤﺚ: ﺗﺎﺭﻳﺦ " ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ " ﺝ7 ﺹ106-104.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2