۱۹ تیر ۱۴۰۳
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ
ما آسمان و زمین، و آنچه را در میان آنهاست به بازى (و بى هدف) نیافریدیم.
(انبیاء/16)
*
لَوْ أَرَدْنَا أَن نَّتَّخِذَ لَهْوًا لَّاتَّخَذْنَاهُ مِن لَّدُنَّا إِن كُنَّا فَاعِلِينَ
(به فرض محال) اگر مى خواستیم سرگرمى انتخاب کنیم، چیزى متناسب خود انتخاب مى کردیم. اگر اهل این کار بودیم.
(انبیاء/17)
*
بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ ۚ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ
بلکه ما حق را بر باطل مى کوبیم و آن را هلاک مى سازد. و این گونه، باطل محو و نابود مى شود. و واى بر شما از وصفى که مى کنید!
(انبیاء/18)
@Nahjolbalaghe2
۱۹ تیر ۱۴۰۳
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱۱ الی ۱۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ❓ چگونه ستمگر
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱۶ الی ۱۸
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🔺آفرینش آسمان و زمین بازیچه نیست
از آنجا که در آیات گذشته این حقیقت منعکس بود: ظالمان بى ایمان براى آفرینش خود هدفى جز عیش و نوش قائل نبودند، و در واقع عالم را بى هدف مى پنداشتند، قرآن مجید در آیات مورد بحث، براى ابطال این طرز فکر و اثبات وجود هدف با ارزشى براى آفرینش کل جهان، مخصوصاً انسان چنین مى گوید: ما آسمان و زمین و آنچه میان آن دو است بیهوده نیافریدیم (وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الاْ َرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبِینَ).
این زمین گسترده، این آسمان پهناور، و این همه موجودات متنوع و بدیعى که در صحنه آنها است نشان مى دهد، غرض مهمى در کار بوده است، آرى هدف این بوده که از یکسو، بیانگر آن آفریننده بزرگ باشند و نشانه اى از عظمتش، و از سوى دیگر دلیلى بر معاد و گرنه این همه غوغا براى این چند روز معنى نداشت.
آیا ممکن است انسانى در وسط بیابانى، کاخ مجهزى با تمام وسائل فراهم کند، تنها براى این که در تمام عمر یک ساعت از آنجا بگذرد و در آن استراحت کند؟
کوتاه سخن این که: اگر این جهان با عظمت را از دریچه چشم مردم بى ایمان بنگریم پوچ و بى هدف است، تنها ایمان به مبدأ و معاد است که آن را هدف دار مى کند.
* * *
آیه بعد مى گوید: اکنون که مسلّم شد عالم بى هدف نیست، این هم مسلّم است که هدف این آفرینش، سرگرمى خدا به امر خلقت نبوده است که این سرگرمى نامعقولى است : به فرض محال که ما مى خواستیم وسیله اى براى سرگرمى خود انتخاب کنیم چیزى انتخاب مى کردیم که متناسب ما باشد (لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لاَتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنّا إِنْ کُنّا فاعِلِینَ).
لعب به معنى کار بى هدف است و لهو اشاره به هدف هاى نامعقول یا سرگرمى هاست.
آیه مورد بحث، بازگوى دو حقیقت است: نخست، با توجه به کلمه لَو که در لغت عرب براى امتناع است، اشاره به این مى کند که محال است هدف پروردگار، سرگرمى خویشتن باشد.
سپس مى گوید: به فرض که هدف سرگرمى بود، باید سرگرمى مناسب ذات او باشد، از عالم مجردات و مانند آن، نه عالم محدود ماده.(۱)
* * *
آنگاه با لحن قاطعى براى ابطال اوهام بى خردانى که دنیا را بى هدف یا تنها مایه سرگرمى مى پندارند، چنین مى گوید: این جهان، مجموعه اى است از حق و واقعیت، چنین نیست که اساس آن بر باطل بوده باشد بلکه ما حق را بر سر باطل مى کوبیم تا آن را نابود و هلاک سازد و باطل محو و نابود مى شود (بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ).
و در پایان آیه، مى گوید: اما واى بر شما از این توصیفى که از بى هدفى عالم مى کنید (وَ لَکُمُ الْوَیْلُ مِمّا تَصِفُونَ).
یعنى ما همواره دلائل عقلى، استدلالات روشن و معجزات آشکار خود را در برابر پندارها و اوهام بیهوده گرایان قرار مى دهیم، تا در نظر اندیشمندان و صاحبان عقل، این پندارها درهم کوبیده و نابود شود.
دلائل شناسائى خدا روشن است، دلائل وجود معاد آشکار، براهین حقانیت انبیاء، واضح، و در حقیقت براى آنها که لجوج و بهانه گیر نیستند، حق از باطل کاملاً قابل شناسائى است.
قابل توجه این که: جمله نَقْذِفُ از ماده قذف به معنى پرتاب کردن است، مخصوصاً پرتاب کردن از راه دور، و از آنجا که پرتاب از راه دور، شتاب، سرعت و قوت بیشترى دارد، این تعبیر، بیانگر قدرت پیروزى حق بر باطل است، کلمه عَلى نیز مؤید این معنى است; زیرا این کلمه معمولاً در موارد علوّ به کار مى رود.
جمله یَدْمَغُهُ که به گفته راغب به معنى شکستن جمجمه و مغز سر است که حساسترین نقطه بدن انسان محسوب مى شود، تعبیر رسائى است براى غالب بودن لشگر حق، غلبه اى چشمگیر و قاطع.
تعبیر به إِذا نشان مى دهد: حتى در آنجائى که انتظار نمى رود حق پیروز شود، ما این برنامه را انجام مى دهیم.
تعبیر به زاهِق که به معنى چیزى است که به کلى مضمحل شده نیز تأکید دیگرى است بر این منظور.
و این که جمله نَقْذِفُ و یَدْمَغُ به صورت فعل مضارع آمده، دلیل بر استمرار این برنامه است.
✍ پی نوشت:
۱ ـ گروهى از مفسران آیات فوق را اشاره به نفى عقاید مسیحیان دانسته اند یعنى لهو را به معنى زن و همسر و فرزند گرفته و گفته اند: آیه در پاسخ آنها مى گوید: اگر ما مى خواستیم: فرزند و همسرى انتخاب کنیم از جنس انسان ها انتخاب نمى کردیم.
ولى این تفسیر، از جهاتى مناسب به نظر نمى رسد، از جمله این که: پیوند آیات فوق با آیات گذشته قطع خواهد شد.
و دیگر این که کلمه لهو مخصوصاً هنگامى که بعد از کلمه لعب قرار گیرد به معنى سرگرمى است نه به معنى زن و فرزند.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
۱۹ تیر ۱۴۰۳
21.Anbiya.016-18.mp3
3.47M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۱۶ الی ۱۸ سوره مبارکه انبیاء
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
@Nahjolbalaghe2
۱۹ تیر ۱۴۰۳
۱۹ تیر ۱۴۰۳
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه 97 بخش سوم ⚖ مقایسه یاران امام و معاویه ↩️ راستى چرا اين اصل قرآنى در مورد عراق
📝 شرح و تفسیر خطبه 97 بخش سوم
⚖ مقایسه یاران امام و معاویه
↩️ "در حديثى مى خوانيم (3): «هنگامى که امام(عليه السلام) مشاهده کرد که اصحابش بعد از جنگ نهروان از حرکت به سوى شام ناخشنودند، آنها را در «نخيله» (لشکرگاهى نزديک کوفه) گرد آورد و دستور داد از لشکرگاه خارج نشوند و کمتر به سراغ زن و فرزندان بروند تا آماده و ساخته براى جهاد گردند; ولى آنها آهسته و به طور پنهانى از لشکرگاه خارج مى شدند و راه کوفه را پيش مى گرفتند و جز عدّه اى از ياران خاص امام، با او باقى نماندند; هنگامى که امام چنين ديد به کوفه بازگشت و براى مردم خطبه خواند (خطبه اى شبيه خطبه مورد بحث)» و اين نشان مى دهد که اگر لحن امام در اين گونه خطبه ها تند و خشن است، به خاطر سستى شديد و بى وفايى مخاطبان اوست که روح پاک او را سخت آزردند و امام(عليه السلام) براى تحريک آنها به جهاد با دشمنِ خونخوار، چاره اى جز اين نداشت.
عامل ديگرى که سبب سستى و بى انضباطى لشکر کوفه بود، اين بود که سران آنها در دوران حکومت عثمان، در ناز و نعمت فرو رفته بودند; چرا که او بيت المال را بدون حساب و کتاب در ميان مردم تقسيم مى کرد و براى سران و دوستان و بستگان و نزديکان خود، امتيازات عجيبى قائل بود; هنگامى که تحت برنامه هاى حکومت على(عليه السلام) قرار گرفتند، وضع دگرگون شد و تلخى عدالت، شيرينى تبعيض و ظلم را از کام آنها بيرون فرستاد; مرتّب گلايه داشتند و نق مى زدند; اين در حالى بود که معاويه براى پيشبرد اهدافش، نه عدالت را به رسميت مى شناخت و نه حکم خدا را! تمام تلاش و کوشش او اين بود که هر کس را با درهم و دينار - به هر مبلغى که باشد - خريدارى کند; او تنها به حکومت خويش مى انديشيد، نه به اسلام و نه به مردم، و در هنگام لزوم نيز متوسّل به ارعاب و تهديد و شکنجه و قتل مى شد.
آرى هنگامى که اين امور دست به دست هم داد، چنين پديده اى را در عراق و شام به وجود آورد.
و از اينجا مى توان به نکته مهمّى پى برد که امام اميرالمؤمنين(عليه السلام) چقدر مدير ومدبّر بود که توانست با چنين مردمى در سه جنگ جمل و صفّين و نهروان شرکت جويد و با رعايت تمام ضوابط عدالت اسلامى در آنها برنده شود; هر چند حماقت و نادانى گروهى از لشکريان، سرانجام کار خود را کرد و بخشى از نتايج مثبت را بر باد داد.
اينجاست که به ياد گفته «ابن ابى الحديد» مى افتيم; آنجا که مى گويد: «علماى کلام از معتزله گفته اند: «هيچ کس در حسن سياست و صحّت تدبير، به مقام امام على(عليه السلام) نرسيد; زيرا او گرفتار رعيّتى با خواسته هاى مختلف و پراکنده و لشکرى عاصى و متمرّد بود و با اين حال، به وسيله همين گروه، دشمنان را درهم شکست و رؤساى آنهارا از بين برد».(4)
راستى اگر ما بخواهيم قضاوت صحيحى در مورد سياست اميرمؤمنان على(عليه السلام) داشته باشيم بايد تمام اين جهات را در نظر بگيريم; به اضافه اينکه امام(عليه السلام) بهره گيرى از هرگونه ابزار نادرست را براى خود حرام مى دانست.
***
✍ پی نوشت:
2. خطبه 27.
3. شرح نهج البلاغه تسترى، جلد 10، صفحه 519.
4. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، جلد 7، صفحه 73."
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
۱۹ تیر ۱۴۰۳
۱۹ تیر ۱۴۰۳
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام رضا علیه السلام :
هرکس نمیتواند کفاره ی گناهش را بپردازد، بر محمد و آل محمد بسیار صلوات فرستد زیرا صلوات گناهانش را کاملا از بین می برد.
📗عیون اخبارالرضا ج۱ ص۲۹۴
@Nahjolbalaghe2
۱۹ تیر ۱۴۰۳
۱۹ تیر ۱۴۰۳
1403.04.16-Panahian-ImamSadeghUni-EnhetateMotehajerane...-01-32k.mp3
12.31M
#موعظه
🔴 انحطاط متحجّرانه؛ انعطافپذیری متفکّرانه
🎙 استاد پناهیان
@Nahjolbalaghe2
۱۹ تیر ۱۴۰۳
۱۹ تیر ۱۴۰۳
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و شصت و هفت 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻳ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و شصت و هشت
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﻛﺪﺍﻣﻴﻚ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻮﺭﺩ ﻭﺛﻮﻕ ﻭ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ؟ ﺍﺑﻮﺍﻟﺎﺳﻮﺩ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﺁﻥ ﻛﺲ ﻛﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ، ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﻭﺻﻴﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩ. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﻛﺪﺍﻣﻴﻚ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮﺗﺮ ﺑﻮﺩ؟ ﺍﺑﻮﺍﻟﺎﺳﻮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺁﻥ ﻛﺲ ﻛﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﻳﺶ ﺭﺍ ﺗﺼﺪﻳﻖ ﻧﻤﻮﺩ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﻗﻊ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍﻱ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻧﻴﻜﻮ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺪﻫﺪ، ﺁﻳﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﺍﺑﻮﺍﻟﺎﺳﻮﺩ ﮔﻔﺖ، ﻣﻲﺗﻮﺍﻧﻲ ﺭﺩﻱ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻛﻨﻲ؟ ﺍﺑﻮﺍﻟﺎﺳﻮﺩ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺗﺤﺮﻳﻚ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ (ﻋﻤﺮﻭ) ﭼﻨﺪ ﻛﻠﻤﻪ ﺍﻱ ﺑﮕﻮﻳﻢ. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﺁﺭﻱ، ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﻣﻲﺩﺍﻧﻲ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﻦ. ﺍﺑﻮﺍﻟﺎﺳﻮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻳﺎ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺍﻳﻦ ﺷﺨﺺ، ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﺳﺮﻭﺩﻩ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻫﺠﻮ ﻭ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ﻣﻦ ﻛﻪ ﺷﻌﺮ ﻧﺘﻮﺍﻧﻢ ﮔﻔﺘﻦ، ﭘﺲ ﺑﻬﺮ ﺑﻴﺘﻲ ﻛﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﺩﺭ ﻫﺠﻮ ﻣﻦ ﺳﺮﻭﺩﻩ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﻟﻌﻨﺘﻲ ﻓﺮﺳﺖ. ﺁﻳﺎ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ، ﻣﻲﺷﻮﺩ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭﻱ ﻭ ﻓﻠﺎﺡ ﺑﺮﺍﻱ ﻋﻤﺮﻭ ﺗﺼﻮﺭ ﻧﻤﻮﺩ، ﺗﺎ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﺮﺳﺪ؟ ﻭ ﻳﺎ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﻲﺁﻭﺭﺩ ﺳﻮﺩﻱ ﺑﺒﺮﺩ؟ ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ، ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺷﻨﺎﺧﺘﻦ ﺣﺴﺒﺶ ﺑﺎ ﻗﺮﻋﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﺳﺨﻦ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﻭ ﻗﻠﺒﻲ ﺗﺮﺳﻨﺎﻙ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺣﻘﺎﺭﺕ ﻭ ﺑﻲ ﭘﻨﺎﻫﻲ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺗﻦ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻣﺬﻟﺖ ﻭ ﺧﺎﺭﻱ ﺑﺪﻫﺪ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺟﺎ ﺩﻫﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺩﺭ ﺑﻜﺎﺭ ﺑﺴﺘﻦ ﺳﺨﻦ، ﺭﺍﻱ ﻭ ﻧﻈﺮﻱ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ ﻣﺮﺩﺍﻥ، ﻧﺎﭼﺎﺭ ﮔﻮﺵ ﻣﻲﺩﻫﺪ ﻭ ﺩﻡ ﺩﺭ ﻧﻤﻲ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ
[ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ 271]
ﺑﭙﺎ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺍﻥ ﻫﺮ ﻗﻮﻡ، ﺍﻭ ﭼﻮﻥ ﺳﮓ ﻣﻲﻧﺸﻴﻨﺪ، ﺑﻨﺎﻡ ﺩﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻜﻠﻒ ﻭ ﺭﻳﺎ ﺍﻓﻜﻨﺪ ﺑﺴﺒﺐ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻳﻜﻪ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺷﺪﻩ، ﺑﺎ ﺍﺑﻬﺖ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺍﻥ ﻧﻈﺮ ﻧﻤﻲ ﺍﻓﻜﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻋﻴﻦ ﺣﺎﻝ ﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻨﺎﺯﻋﻪ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﻱ ﻧﺘﻮﺍﻧﺪ، ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﺗﻴﺮﮔﻴﻬﺎﻱ ﺳﺨﺖ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﺷﺪﻩ، ﻭ ﺑﺎﺑﻲ ﺣﻴﺎﺋﻲ ﻣﺘﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﻣﻜﺮ ﻭ ﺩﻏﻞ ﻣﻲﺷﻮﺩ، ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺣﻴﻠﻪ ﻭ ﻧﻴﺮﻧﮓ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻜﺮ ﻭ ﺣﻴﻠﻪ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ
ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد..
@Nahjolbalaghe2
۱۹ تیر ۱۴۰۳