✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱۹ الی ۲۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🌧 شأن نزول: جمعى
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱۹ الی ۲۴
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ در آیات بعد، با استفاده از روش مقابله حال مؤمنان صالح را بیان مى کند تا از طریق مقایسه، وضع هر دو گروه کاملاً مشخص شود، و در اینجا پنج نوع پاداش آنها را بازگو مى کند:
نخست مى گوید: خداوند کسانى را که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند در باغ هائى از بهشت وارد مى کند که از زیر درختانش نهرها جارى است (إِنَّ اللّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ جَنّات تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ).
گروه اول، در شعله هاى آتش سوزان غوطهورند و اینها در باغ هاى بهشت در کنار نهرهاى جارى آرمیده اند.
آن گاه به زینت و لباس آنها پرداخته، مى گوید: آنها با دستبندهائى از طلا و مروارید زینت مى یابند و لباسشان در آنجا از حریر است (یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَب وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِیها حَرِیرٌ).(۶)
و این دو پاداش دیگر آنها است.
به این ترتیب، در بهشت، زیباترین لباس هائى را که در دنیا از آن محروم بودند در تن مى کنند و دستبندهاى جواهر نشان در دست دارند، اگر در این جهان از پوشیدن این گونه لباس ها و زینت ها ممنوع بودند، به خاطر آن بود که مایه غرور و غفلت مى شد، و سبب محرومیت گروه دیگر مى گشت، ولى در آنجا که این مسائل مطرح نیست این ممنوعیت ها برداشته مى شود و جبران مى گردد.
البته با توجه به این که: الفباى زندگى در آن جهان با اینجا متفاوت است این الفاظ مفاهیمى برتر و بالاتر از آنچه ما در این جهان مى اندیشیم خواهد داشت (دقت کنید).
* * *
و بالاخره چهارمین و پنجمین موهبتى که خدا به آنها ارزانى مى دارد و صرفاً جنبه روحانى دارد این است که: آنها به سخنان پاکیزه هدایت مى شوند (وَ هُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ).
سخنانى روح پرور، جمله ها و الفاظى نشاط آفرین و کلماتى پر از صفا و معنویت که روح را در مدارج کمال سیر مى دهد، و جان و دل انسان را مى نوازد و پرورش مى دهد.
و همچنین به سوى راه خداوند حمید و شایسته ستایش هدایت مى گردند (وَ هُدُوا إِلى صِراطِ الْحَمِیدِ).(۷)
راه شناسائى خدا و نزدیک شدن معنوى و روحانى به قرب جوار او، راه عشق و عرفان.
آرى، خداوند مؤمنان را با هدایت کردن به سوى این معانى، به آخرین درجه لذات روحانى سوق مى دهد.
در حدیثى که على بن ابراهیم مفسر معروف، در تفسیر خود آورده است چنین مى خوانیم: منظور از طَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ توحید و اخلاص است، و منظور از صِراطِ الْحَمِیدِ ولایت و قبول رهبرى رهبران الهى است (البته این یکى از مصادیق روشن آیه است).
ضمناً، از تعبیرات مختلفى که در آیات فوق، و همچنین در شأن نزول آنها وارد شده، چنین بر مى آید که آن عذاب هاى سخت و سنگین براى گروه خاصى از کافران است که به مخاصمه درباره پروردگار برمى خیزند، و براى گمراهى دیگران کوشش دارند، آنها افرادى هستند از سردمداران کفر، همچون کسانى که در میدان جنگ بدر به مقاتله با على(علیه السلام)، حمزة بن عبدالمطلب و عبیدة بن حارث برخاستند.
* * *
✍ پی نوشت:
۶ ـ أَساوِرَ جمع اسورة (بر وزن مَشْوِرَة) و آن هم به نوبه خود جمع سوار (بر وزن کتاب) به معنى دستبند است و در اصل، فارسى بوده (دستوار) که بعداً در عربى به صورت فوق تغییر شکل یافته.
۷ ـ واژه حَمِید به معنى محمود ، به کسى مى گویند که، در خور ستایش است و در اینجا منظور خدا است، بنابراین، صِراطِ الْحَمِیدِ به معنى راه وصول به مقام قرب و خشنودى پروردگار است.
بعضى نیز احتمال داده اند: حمید در اینجا معنى وصفى براى صراط دارد و از قبیل اضافه بیانیه است، بنابراین، معنى چنین مى شود: آنها به سوى راهى هدایت مى شوند که شایسته هرگونه ستایش است (آلوسى در روح البیان) ولى معنى اول صحیح تر به نظر مى رسد.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۲ بخش اول ⚖ حسابرسی اعمال در قیامت ↩️ سپس مى افزايد: آنها در حالى در دادگاه
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۲ بخش دوم
🔴 پیش بینی فتنه های آینده
🔺به هوش باشيد، فتنه ها در پيش است!
در اين بخش از خطبه، باز امام(عليه السلام) به پيشگويى دقيق ديگرى پيرامون يکى ديگر از فتنه هايى که در انتظار مردم عراق است و کانون آن به خصوص بصره مى باشد، اشاره مى کند، شايد مردم با شنيدن آن، آمادگى دفاع بيشترى پيدا کنند و ضايعات و تلفاتشان در اين فتنه کم شود و نيز از کيفر الهى که گاه به صورت فتنه ها ظاهر مى شود، بترسند و راه راست را در پيش گيرند. مى فرمايد: «فتنه هايى است همچون پاره هاى شبِ تاريک، که هيچ کس نمى تواند در برابر آن بايستد و هيچ پرچمى از پرچم هاى آن به عقب رانده نمى شود (و شکست، دامن آنها را نمى گيرد)» (فِتَنٌ کَقِطَعِ(1) الْلَّيْلِ الْمُظْلِمِ، لاَ تَقُومَ لَهَا قَائِمَةٌ، وَ لاَ تُرَدُّ لَهَا رَايَةٌ).
اشاره به اينکه، گردانندگان اين فتنه بسيار قوى و زورمندند و حساب شده وارد ميدان مى شوند و فضاى جامعه را تيره و تار مى سازند.
در تکميل اين معنا مى افزايد: «اين فتنه ها به سوى شما مى آيد، همچون شترى مهار شده و جهاز بر پشت نهاده که زمام دارش آن را مى کشاند و سوارش به سرعت آن را مى راند». (تَأْتِيکُمْ مَزْمُومَةً(2) مَرْحُولَةً(3): يَحْفِزُهَا(4) قَائِدُهَا، وَ يَجْهَدُهَا رَاکِبُهَا).
امام(عليه السلام) براى نشان دادن آمادگى فتنه گران از هر نظر، فتنه آنان را به شترى تشبيه مى کند که افسار بر دهان و جهاز بر پشت دارد و کاملا تسليم کسى است که سوار بر آن است و به تعبير ديگر: همه چيز، براى پيشرفت فتنه گرى هاى آنها آماده است.
تا آن حد که «اين فتنه گران، جمعيّتى هستند که ضربه آنها بسيار شديد و تلفات آنان کم است». (أَهْلُهَا قَوْمٌ شَدِيدٌ کَلَبُهُمْ(5)، قَلِيلٌ سَلَبُهُمْ(6)).
اين از ويژگى هاى کسانى است که حساب شده و با تدارکى کامل وارد ميدان مى شوند، که در ادامه سخن با توجّه به تواريخ موجود، اين گروه را خواهيم شناخت و خواهيم ديد اوصافى که در بالا آمده، بر آنها به خوبى تطبيق مى کند.
سپس امام(عليه السلام) به نکته مهمّى اشاره مى فرمايد که اين فتنه، زياد دوام پيدا نمى کند، بلکه خداوند فتنه گران را به دست جمعى از اولياى مجاهدش درهم مى پيچد، مى فرمايد: «گروهى (در برابر آنها به پا مى خيزند و) در راه خدا با آنها نبرد مى کنند (و فتنه گران را درهم مى شکنند;) آنها جمعيّتى هستند که نزد متکبّران و گردن کشان خوارند، در زمين گمنامند، و در آسمانها معروف!». (يُجَاهِدُهُمْ فِي سَبِيلِ اللهِ قَوْمٌ أَذِلَّةٌ عِنْدَ الْمُتَکَبِّرِينَ، فِي الأَرْضِ مَجْهُولُونَ، وَ فِي السَّماءِ مَعْرُوفُونَ).
اشاره به اينکه گروهى از اولياء الله که مقام والايى در پيشگاه خدا دارند و در زمينه جهاد فى سبيل الله، قوىّ و پيشتازند، آتش اين فتنه را خاموش مى کنند. آنها کسانى هستند که به خاطر عدم تظاهر و يا رياکارى و بى اعتنايى به دنيا، نزد گردنکشان، مقام و منزلتى ندارند و در ميان مردم، گمنامند; امّا فرشتگان آسمان - که از باطن اين جهان باخبرند - آنها را به خوبى مى شناسند!
✍ پی نوشت:
1. «قطع» جمع «قطعه» است و اين تعبير در مورد شبهاى تاريک شايد به اين معنا است که بعضى از بخش هاى شب مانند نيمه شب، يا زمانى که ماه در آسمان نيست، فضا تاريک تر است و بعضى آن را به معناى قسمت عمده شب تفسير کرده اند.
2. «مزمومه» از مادّه «زمام» به معناى حيوانى است که به آن مهار زده باشند و تحت کنترل باشد.
3. «مرحوله» از مادّه «رَحْل» به معناى جهاز شتر يا وسائل سفر است و در اينجا«مرحوله» به معناى شتر آماده و مهيّا است و کنايه از اين است که فتنه گران با تمام امکانات به پا مى خيزند.
4. «يحفز» از مادّه «حفز» (بر وزن حبس) به معناى تحريک کردن و برانگيختن و هول دادن است.
5. «کَلَب» (بر وزن طلب) به معناى اذيّت و آزار است.
6. «سَلَب» (بر وزن طلب) در اين گونه موارد به معناى لباسى است که در ميدان جنگ، قاتل از مقتول بر مى دارد و در عبارت بالا کنايه از اين است که تلفات فتنه گران بسيار کم است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام صادق (عليه السلام) :
خُذْ مِن حُسنِ الظَّنِّ بِطَرَفٍ تُرَوِّحُ بهِ قَلبَكَ و يَرُوحُ بهِ أمرُكَ
از خوش بين بودن بهره اى برگير،
تا با آن دلت را آرام كنى و كارَت پيش رود.
📚 ميزان الحكمه، ج۶، ص۵۶۸
@Nahjolbalaghe2
8.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موعظه
☀️ مقام والای حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
🎙 آیت الله العظمی علوی گرگانی (ره)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و چهل و سه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی 7⃣ ﻏﺪﻳﺮﻳﻪ ۷ ↩️ ﻫﺎﻥ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و چهل و چهار
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
8⃣ ﻏﺪﻳﺮﻳﻪ ۸
ﺩﺭ ﺩﻳﺎﺭ ﻳﺎﺭ ﺩﺭﻧﮓ ﻛﻦ، ﻭ ﺁﺛﺎﺭ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﺎﻧﺪﻩ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺷﻚ ﺳﻴﺮﺍﺏ ﺳﺎﺯ. ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎ " ﻧﻮﺍﺭ " ﻭ " ﺯﻳﻨﺐ " ﺧﺎﻧﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻭﺍﻱ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﻦ " ﻧﻮﺍﺭ " ﻭ " ﺯﻳﻨﺐ " ﺭﺍ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺑﺎ! ﺑﻪ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﻣﻲﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺳﺨﻨﺶ، ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﻜﺎﺭﺍﻭ ﺭﺍ
[ جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 59]
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻲﻛﻨﻢ ﺑﮕﻮ... ﺳﻴﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﮔﻮﻳﺪ: ﻋﻠﻲ، ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺭ ﻛﻔﺶ ﻣﺤﻤﺪ ﻧﺒﻲ ﺷﺪ، ﺗﺎ ﺧﺪﺍﻱ ﻳﻜﺘﺎﻱ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﺭﺍ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﻛﻨﺪ. ﻭ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ (ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ)، ﺑﻲ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ، ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺍﻭ ﺑﻲ ﭘﺮﺩﻩ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﭼﻨﻴﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻳﻦ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻭ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ، ﺑﺎ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺩﺭ ﻧﺎﺩﺍﻧﻲ ﺩﺭ ﻧﻴﺎﺋﻴﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻛﻔﺮ ﺑﺮ ﻣﻲﮔﺮﺩﻳﺪ. ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ " ﺩﻭﺡ " ﺧﻄﺒﻪ ﺍﻱ ﺑﺲ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ
ﺁﻥ، ﺁﺷﻜﺎﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺩﺍﺀ ﻭﺣﻲ ﺍﻟﻬﻲ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﻏﺪﻳﺮﻳﻪ 09 ﺑﻪ " ﺳﻮﺍﺭ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﺒﺮﻱ " ﻗﺎﺿﻲ ﺑﺼﺮﻩ، ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﺷﺎﻋﺮ ﻣﺎ، ﺳﻴﺪ ﺣﻤﻴﺮﻱ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ " ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺮﻍ ﺑﺮﻳﺎﻥ " - ﻛﻪ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺩﺍﺭﻧﺪ - ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﺮﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﺁﻧﮕﺎﻩ، ﻛﻪ ﺧﺒﺮ ﺻﺤﻴﺢ ﻣﺮﻍ ﺑﺮﻳﺎﻥ ﺍﻫﺪﺍﺋﻲ ﺑﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺑﺎﺯ ﮔﻮ ﺷﺪ، ﺧﺒﺮﻱ ﻛﻪ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺑﺎﺭ " ﺍﺑﺎﻥ " ﺍﺯ " ﺍﻧﺲ " ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ " ﻗﻴﺲ ﺣﺒﺮ " ﻧﻴﺰ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ " ﺳﻔﻴﻨﻪ " ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻱ ﻣﺘﻘﻠﺐ ﻭ ﻧﺎ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﺑﻮﺩ، ﻧﻘﻞ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﺳﺮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺳﻔﻴﻨﻪ، ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻳﺎﻓﺖ، ﻭﻟﻲ ﺍﻧﺲ، ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻭﺭﺯﻳﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺭﺩ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺳﺮﻭﺭ ﺧﻠﻖ، ﻭ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭ (ﻗﺮﺁﻥ)، ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﻣﺤﻜﻢ ﻣﻨﺰﻝ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﺮﺩﻡ، ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺳﺘﻢ ﻧﻤﻮﺩ. ﻭ ﺧﺪﺍﻱ ﺫﻭ ﺍﻟﻌﺮﺵ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻧﻔﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺯﺷﺖ ﭘﻴﺴﻲ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﺵ ﻛﺮﺩ. " ﺳﻮﺍﺭ " ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﻫﻴﭻ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺻﺤﺎﺑﻪ ﺭﺍ ﻭﺍﻧﮕﺬﺍﺷﺖ، ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ،
[جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 60]
ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﺷﻌﺮﻱ ﺳﺮﻭﺩ ﻭ ﺯﺷﺘﻴﻬﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﻮﺩ، ﺳﭙﺲ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻛﻨﻨﺪ. ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ ﻭ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺟﻤﻊ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ
ﺑﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ، ﺍﮔﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﻧﻜﻨﻲ، ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﻭﻳﺮﺍﻥ ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ. ﺷﺎﻋﺮﻱ ﻛﻪ ﺗﺮﺍ ﻣﻲﺳﺘﺎﻳﺪ، ﺻﻠﻪ ﺍﺵ ﻣﻲﺩﻫﺪ، ﻭ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﺡ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻣﻲﭘﺮﺩﺍﺯﺩ، ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻧﺶ ﻣﻲﺍﻧﺪﺍﺯﻱ. ﺳﻮﺍﺭ ﺑﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺳﻴﺪ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻫﺠﻮﺵ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﺮﻭﺩ: ﺑﻪ ﺍﺑﻲ ﺷﻤﻠﻪ، ﺳﻮﺍﺭ ﺑﮕﻮﺋﻴﺪ: ﺍﻱ ﻳﮕﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ، ﺩﺭ ﻧﻨﮓ ﻭ ﻋﺎﺭ ﻣﻦ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺮﻍ ﺑﺮﻳﺎﻥ ﭼﻴﺰﻱ ﻛﻪ ﺧﻠﺎﻑ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﺛﺎﺭ، ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ - ﺍﻱ، ﻧﮕﻔﺘﻢ.
↩️ ادامه داد...
@Nahjolbalaghe2