eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۰۸ 🔺 با حق ستيزه مكن! به زمين خواهى خورد: امام(عليه السلام) در اين گفتار كوتاه
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۰۸ 🔺 با حق ستيزه مكن! به زمين خواهى خورد: ↩️ جالب توجه اين كه ابن ابى الحديد در شرح خطبه قاصعه پس از اشاره به فعاليت هاى تبليغاتى بنى اميه براى محو آثار على(عليه السلام) و فضايل او و تعيين جايزه براى كسانى كه اخبار و احاديث براى خلفاى پيشين ذكر كنند مى گويد: آن ها در هنگامى كه قدرت به دست داشتند از هيچ كوششى براى محو كردن نام على(عليه السلام) و فرزندانش و خاموش كردن نور آن ها و كتمان فضايل و مناقب و سوابقشان و وادار كردن مردم به سب و لعن آن ها بر منابر كوتاهى نكردند. پيوسته خون از شمشيرهاى آن ها مى چكيد در حالى كه اهل بيت(عليهم السلام) در آن زمان عده كمى بودند و دشمنان، بسيار. بعضى را كشتند و بعضى را اسير كردند و بعضى را تبعيد نمودند و بعضى فرار كردند و پنهان شدند و بعضى پيوسته در خوف به سر مى بردند اين اوضاع به قدرى وخيم بود كه گاه فقيه و محدث و قاضى و متكلمى را ملاقات مى كردند و او را تهديد شديد به اشد عقوبات مى نمودند كه كمترين سخنى از فضايل اهل بيت(عليهم السلام) نگويد و كار تقيه به جايى رسيد كه وقتى يكى از محدثين مى خواست حديثى از على(عليه السلام) نقل كند نام او رانمى برد و به جاى آن مى گفت: مردى از قريش چنين گفت يا مردى از قريش چنين كرد... . سپس مى افزايد: معاويه و يزيد و بنى مروان در ايام حكومتشان كه هشتاد سال طول كشيد با تمام توان تلاش كردند كه مردم را مجبور به دشنام دادن به اميرمؤمنان على(عليه السلام) و پنهان كردن فضايلش كنند تا آن جا كه عامر بن عبدالله بن زبير به فرزندش گفت: پسرم على(عليه السلام) را جز به نيكى ياد مكن زيرا بنى اميه هشتاد سال او را بر منابر لعن كردند اما اين كار چيزى جز بر رفعت مقام و عظمت على(عليه السلام) نيفزود. سپس اشاره به دوران حجاج مى كند كه چه جناياتى را براى اخفاء فضايل على(عليه السلام) و فرزندان و شيعيانش مرتكب شد. و در پايان مى گويد: ولى خداوند اراده كرده بود كه روزبه روز بر نور و روشنايى فضايل آن ها بيفزايد و محبت آن ها را در دل ها افزون كند. اگر فضايل آن حضرت مانند كعبه آشكار و روشن نبود چيزى از آن امروز به دست ما نمى رسيد.[4] آرى، به گفته امام شافعى: در شگفتم از مردى كه دشمنانش فضايل او را از روى حسد كتمان كردند و دوستانش از ترس، ولى با اين حال شرق و غرب جهان را پر كرده است.[5] در مقابل، دشمنانش چنان منفور شدند كه در مركز حكومت آن ها (شام) حتى قبر آبادى از آن ها ديده نمى شود در حالى كه آثار اهل بيت(عليهم السلام) در پايتخت حكومت آن ها مثل آفتاب مى درخشد. آرى كسى كه با حق بجنگد حق او را بر زمين مى كوبد. در اين جا ممكن است سؤال شود كه پس چرا ما جمعى از طرفداران باطل را مى بينيم كه مدت ها بر سر كار ماندند و حكومت كردند و با حق درافتادند و در عين حال به زمين نخوردند؟ پاسخ اين سؤال با توجه به يك نكته روشن مى شود و آن اين كه اين گونه حكومت ها براى حفظ خود كارهاى مثبتى نيز داشتند: ايجاد امنيت، پيشرفت اقتصادى و گاه كمك به نيازمندان. آن ها به دليل همين مقدار از حق كه عمل مى كردند مدتى بر سر كار ماندند نه به سبب حمايت هايى كه از باطل داشتند. اين نكته را نيز نبايد فراموش كرد كه گروه هايى ممكن است براثر اشتباه در راه باطل گام گذاشته باشند و اكثريت را در بعضى از جوامع تشكيل دهند اما چون با حق مبارزه ندارند مصداق كلام اميرمؤمنان(عليه السلام) نيستند كه حق، آن ها را بر زمين بزند.[6] ✍ پی نوشت: [4]. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 13، ص 219 به بعد. [5]. على فى الكتاب و السنة، ج 1، ص 10. [6]. سند گفتار حكيمانه: از كسانى كه «قبل از سيد رضى» اين گفتار حكيمانه را نقل كرده اند مرحوم شيخ مفيد در ارشاد است و از كسانى كه «بعد از سيد رضى» آن را در كتب خود آورده اند ميدانى در مجمع الامثال و زمخشرى در ربيع الابرار و قضاعى در دُستور معالم الحكم است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 291)   ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏷 امام حسن عليه‌السلام و پاسخ سوالات پدر! ☀️امام حسن علیه السلام : ✓ «ـ به نقل از شُرَيح بن هانى ـ: امير مؤمنان عليه السلام از فرزندش حسن عليه السلام پرسيد: ...«بزرگوارى، يعنى چه؟». پاسخ داد: تحمّل خسارت‌ها و بنيان نهادن بزرگى‌ها. پرسيد: «بزرگى چيست؟». گفت:اجابتِ درخواست‌كننده و بخشيدن آنچه رسيده است. پرسيد : «بخل شديد (شُحّ)، يعنى چه؟». پاسخ داد: [اين كه] كم را هم اسراف ببينى و انفاق را تلف». ⁙ « سَأَلَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام ابنَهُ الحَسَنَ بنَ عَلِيٍّ عليه السلام، فَقالَ:يا بُنَيَّ! ... مَا المَجدُ؟ قالَ:حَملُ المَغارِمِ، وَابتِناءُ المَكارِمِ. قالَ: فَمَا السَّماحَةُ؟ قالَ: إجابَةُ السّائِلِ، وبَذلُ النّائِلِ. قالَ : فَمَا الشُحُّ؟ قالَ: أن تَرَى القَليلَ سَرَفا، وما أنفَقتَ تَلَفا». 📚 معاني الأخبار : ص٤٠١ ح٦٢ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجت الاسلام تراشيون 03-1-31.mp3
40.04M
🎥 حجت الاسلام و المسلمین تراشیون 📝 موضوع: صبر در زندگی مهم‌ترین عامل سعادتمندی است @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و چهل و هفت 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﺩﺭ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﻏﺪ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و چهل و هفت 🔷 ↩️ ﻭ " ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻔﺮﺝ " ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 251 ﺟﻠﺪ 7 ﺍﻏﺎﻧﻲ ﺍﺯ " ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ " ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﻳﺪﻡ، ﻣﺮﺩﻱ ﻛﻪ ﺟﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﺳﭙﻴﺪ ﺑﻪ ﺗﻦ ﺩﺍﺷﺖ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺘﺶ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻢ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺭﻭﻱ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺳﻴﺪ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﺳﺮﻭﺭﺩﻩ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻣﺼﺮﻉ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ: ﻟﺎﻡ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﺎﻟﻠﻮﻱ ﻣﺮﺑﻊ... ﻭ ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﻲ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻴﺘﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻴﻨﺪﺍﺯﺩ، ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﺯ ﺣﻔﻆ ﻛﺮﺩﻡ. ﺍﺑﻮ ﺍﺳﻤﺎﻋﻴﻞ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﻲ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺧﻮﺵ ﺁﻫﻨﮓ ﺑﻮﺩ، ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﻳﻦ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻧﺪ ﺁﻫﻨﮕﻲ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﻧﻤﻲ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻭﺍﺯ ﻧﻤﻲ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﻣﺮﺯﺑﺎﻧﻲ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ " ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺍﻟﺴﻴﺪ " ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 279 ﺟﻠﺪ 7 ﺍﻏﺎﻧﻲ ﺍﺯ " ﺍﺑﻲ ﺩﺍﻭﺩ ﻣﺴﺘﺮﻕ " ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻭﻱ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺧﻮﺩ ﺳﻴﺪ ﮔﻮﻳﺪ: ﻛﻪ ﻭﻱ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﻳﺪﻩ ﻭ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺷﻌﺮﻱ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ، ﻗﺼﻴﺪﻩ " ﻟﺎﻡ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﺎﻟﻠﻮﻱ ﻣﺮﺑﻊ "، ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﻗﺎﻟﻮﺍ ﻟﻪ ﻟﻮ ﺷﺌﺖ ﺍﻋﻠﻤﺘﻨﺎ ﺍﻟﻲ ﻣﻦ ﺍﻟﻐﺎﻳﻪ ﻭ ﺍﻟﻤﻔﺰﻉ ﻭ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ: ﺑﺲ ﺍﺳﺖ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺩﺳﺖ ﺳﻴﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ: ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ، ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺁﮔﻬﻲ ﺩﺍﺩﻡ. " ﺷﺮﻳﻒ ﺭﺿﻲ " ﺩﺭ " ﺧﺼﺎﺋﺺ ﺍﻟﺎﻳﻤﻪ " ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ " ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ (ﻉ) " ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﻳﺪ ﻭ ﮔﻮﺋﻲ ﺑﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺎ ﺍﻣﻴﺮ - ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ (ﻉ) ﺩﺭ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﺍﻳﻮﺍﻥ ﻣﺎﻧﻨﺪﻱ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﺮﺩﺑﺎﻧﻲ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﻳﻦ ﻗﺼﻴﺪﻩ " ﺳﻴﺪ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺣﻤﻴﺮﻱ " ﺭﺍﻛﻪ ﻣﻄﻠﻌﺶ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ " ﻟﺎﻡ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﺎﻟﻠﻮﻱ ﻣﺮﺑﻊ ﺭﺍ " ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻧﺪ، ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻣﻲ‌ﺭﺳﻴﺪ ﻗﺎﻟﻮﺍ ﻟﻪ ﻟﻮ ﺷﺌﺖ ﺍﻋﻠﻤﺘﻨﺎ ﺍﻟﻲ ﺍﻟﻐﺎﻳﻪ ﻭ ﺍﻟﻤﻔﺰﻉ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﻧﮕﺎﻫﻲ ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﻣﻲ‌ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪﻱ ﻣﻲ‌ﺯﻧﺪ، ﻭ [ ﺻﻔﺤﻪ 66] ﻣﻲ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﻣﮕﺮ ﺍﻋﻠﺎﻡ ﻧﻜﺮﺩﻡ؟ ﻣﮕﺮ ﺍﻋﻠﺎﻡ ﻧﻜﺮﺩﻡ؟ ﻣﮕﺮ ﺍﻋﻠﺎﻡ ﻧﻜﺮﺩﻡ؟ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺯﻳﺪ، ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﺗﻮﺑﻪ ﺗﺪﻋﺎﺩ ﭘﻠﻪ ﻫﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﺑﺎﻟﺎ ﺁﻣﺪﻱ - ﻫﺮ ﭘﻠﻪ ﺍﻱ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ - ﻋﻤﺮ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻲ، ﺯﻳﺪ ﮔﻮﻳﺪ: ﭘﻠﻪ‌ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺷﻤﺮﺩﻡ ﻧﻮ ﺩﻭﺍﻧﺪﻱ ﺑﻮﺩ. ﻭ ﺯﻳﺪ ﻧﻮ ﺩﻭﺍﻧﺪﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻠﻘﺐ ﺑﻪ " ﺯﻳﺪ ﺍﻟﻨﺎﺭ " ﺍﺳﺖ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🎙 تفسیر صوتی آیات ۲۷،۲۶ و۲۸ سوره مبارکه حج مفسّر : حجت‌الاسلام‌والمسلمین قرائتی ↩️ بعد از آماده ش
🎙 تفسیر صوتی آیات ۲۷،۲۶ و۲۸ سوره مبارکه حج مفسّر : حجت‌الاسلام‌والمسلمین قرائتی ↩️ مفسر معروف ابوالفتوح رازى در ذیل این آیه، سرگذشت جالبى را از مردى به نام ابوالقاسم، بشر بن محمد نقل مى کند مى گوید: در حال طواف، پیر مردى را دیدم در نهایت ضعف و ناتوانى که آثار رنج سفر در چهره او نمایان بود، عصا به دست گرفته طواف مى کرد، نزدیک او رفتم و از او پرسیدم: از کجا مى آئى؟ گفت: از راهى بسیار دور، پنج سال است که راه سپرده ام تا به اینجا رسیده ام! از رنج سفر، پیر و ناتوان شده ام. گفتم: به خدا سوگند این مشقتى بزرگ و در عین حال اطاعتى نیکو و محبتى صادقانه در پیشگاه حق است. از شنیدن این سخن شاد شد، لبخندى بر روى من زد و این دو بیت را قرائت کرد: زُرْ مَنْ هَوَیْتَ وَ اِنْ شَطَّتْ بِکَ الدّارُ * وَ حالَ مِنْ دُونِهِ حُجُبٌ وَ أَسْتارٌ! لا یَمْنَعَنَّکَ بُعْدٌ مِنْ زِیارَتِهِ * اِنَّ الْمُحِبَّ لِمَنْ یَهْواهُ زُوّارٌ! آن کس را که دل به او بسته اى زیارت کن، هر چند خانه تو دور افتاده باشد و حجاب ها و پرده ها میان تو و او جدائى بیفکند. دورى راه هرگز نباید مانع تو از زیارتش گردد; چرا که دوست و عاشق به هر حال باید به زیارت محبوبش رود !(۶) آرى، جاذبه خانه خدا آن قدر زیاد است که دل هاى سرشار از ایمان را از تمام نقاط دور و نزدیک به سوى خود جلب و جذب مى کند، پیر و جوان، کوچک و بزرگ، از هر نژاد و قبیله، از راه دور و نزدیک لبیک گویان، عاشقانه به سوى او مى آیند، تا جلوه هاى ذات پاک خدا را در آن سرزمین مقدس، با چشم جان تماشا کنند، و رحمت بى دریغش را در روح خود لمس نمایند.(۷) * * * در آیه بعد، در یک عبارت بسیار فشرده و پر معنى به فلسفه هاى مختلف حج پرداخته، مى فرماید: آنها به این سرزمین مقدس بیایند تا منافع خویش را با چشم خود ببیند (لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ). مفسران در تفسیر کلمه منافع در اینجا سخن بسیار گفته اند، ولى کاملاً روشن است که هیچگونه محدودیتى در این لفظ نیست ،تمام منافع، برکات معنوى و نتائج مادى، فوائد فردى و اجتماعى، فلسفه هاى سیاسى، اقتصادى و اخلاقى، همه را شامل مى شود. آرى، باید مسلمانان از همه نقاط جهان از میان تمام قشرها به آنجا رو آورند تا شاهد و ناظر این منافع باشند، چه تعبیر زیبائى؟ شاهد و ناظر باشند، و آنچه را با گوش شنیده اند با چشم ببینند!. لذا، در کتاب کافى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: ربیع بن خثیم از امام، تفسیر این کلمه را خواست، امام در پاسخ فرمود: منافع دنیا و منافع آخرت هر دو را در بر مى گیرد.(۸) به خواست خدا در نکات آیه، از این منافع گوناگون به طور مشروح سخن خواهیم گفت. سپس اضافه مى کند: و آنها بیایند، قربانى کنند و نام خدا را در ایام معینى بر چهار پایانى که به آنها روزى داده است (به هنگام ذبح) ببرند (وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللّهِ فِی أَیّام مَعْلُومات عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَةِ الأَنْعامِ). از آنجا که توجه اصلى در مراسم حج، به جنبه هائى است که با خدا ارتباط پیدا مى کند، و روح این عبادت بزرگ را منعکس مى سازد، در آیه فوق از مراسم قربانى، تنها مسأله بردن نام خدا را که یکى از شرائط است بیان مى نماید، اشاره به این که آنها به هنگام ذبح قربانى، تمام توجهشان به خدا و قبول در گاه او است و استفاده از گوشت آن، تحت الشعاع آن قرار دارد. قربانى کردن حیوانات، در حقیقت رمزى است براى آمادگى براى قربانى شدن در راه خدا، همان گونه که در سر گذشت ابراهیم(علیه السلام) و اسماعیل(علیه السلام) و قربانى او آمده است، آنها با این عمل، اعلام مى کنند: در راه او آماده هر گونه ایثارند حتى بذل جان!. به هر حال، قرآن با این گفتار، برنامه شرک آلود بت پرستان را نفى مى کند که به هنگام قربانى نام بت ها را مى بردند، و این مراسم توحیدى را به شرک آلوده مى ساختند. این احتمال در تفسیر آیه نیز وجود دارد که: منظور از بردن نام خدا در ایام معلومات تکبیر و حمد و ثناى الهى در این ایام است به خاطر نعمت هاى بى پایانش، مخصوصاً به خاطر چهار پایانى که روزى انسان ها کرده که از تمام اجزاى بدن آنها در زندگى خود بهره مى گیرند.(۹) ✍ پی نوشت: ۶ ـ تفسیر ابوالفتوح رازى ، ذیل آیات مورد بحث. ۷ ـ عالم و دانشمند ارجمند مرحوم شعرانى مى گوید: براى کسانى که از اندلس یا مراکش یا نقاط دور دست چین یا اقیانوسیه به سوى مکّه مى آیند چنین مدت طولانى با توجه به وسائل آن روز و ناامنى راه ها که گاه چندین ماه آنها را متوقف مى ساخت، عجیب نیست، (علاوه بر این، گاهى بعضى از عاشقان بیقرار خانه خدا، در وسط راه اموالشان به وسیله سارقان از بین مى رفت، و ناچار بودند مدتى بمانند، کار کنند و وسائل ادامه راه را فراهم سازند). ۸ ـ کافى ، به نقل تفسیر نور الثقلین ، جلد ۳، صفحه ۴۸۸. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2