قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۱۸ 🌾 ثمره حلم و بردباری 🔹 بهترين ياور در برابر سفيهان: امام(عليه السلام) در
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۱۸
🌾 ثمره حلم و بردباری
🔹 بهترين ياور در برابر سفيهان:
↩️ آنچه مسلم است اين است كه انسان نبايد تسليم عواطف ناشى از شهوت و غضب شود به گونه اى كه اختيار را از او سلب كند و در مسير قوه وهميه قرار گيرد بلكه واجب است مالك نفس خويش باشد. حتى قصاص و انتقام و ايستادنش در برابر شخص متجاوز بايد به مقتضاى عقل باشد نه براى ارضاى عواطف و متابعت از هواى نفس و شهوات زيرا امتياز انسان نسبت به حيوان در همين است و پيروى از حلم از وظايف انسان است نه پيروى از هوى، و آن چيزى است كه ذخيره او براى قيامت مى شود و مقتضاى عقل همين است.[7]
از بعضى روايات معصومين(عليهم السلام) استفاده مى شود كه آن بزرگواران حتى طرز حلم كردن و برخورد با سفيهان و جاهلان را به ما آموخته اند.
در حديث معروف عنوان بصرى كه خدمت امام صادق(عليه السلام) براى آموختن علم آمد ازجمله مطالبى كه امام(عليه السلام) به او فرمود اين بود: من نُه چيز را به تو سفارش مى كنم كه براى همه سالكان الى الله نيز همان را توصيه مى نمايم. سه نكته درباره رياضت نفس است و سه نكته درباره حلم و سه نكته درباره علم. آن ها را به خاطر بسپار و در آن سستى مكن.
عنوان بصرى مى گويد: تمام فكر و قلبم را متوجه آن حضرت ساختم. فرمود: اما آنچه درباره رياضت نفس است اين است كه هرگز چيزى را كه به آن تمايل ندارى نخور كه موجب حماقت است و هنگامى كه سير شدى دست به سوى غذا مبر و هنگامى كه مى خواهى چيزى بخورى بايد از حلال باشد و نام خدا را ببرى... .
و اما سه نكته اى كه درباره حلم است: اگر كسى به تو بگويد: اگر يك سخن نسنجيده درباره من بگويى ده برابر آن را درباره تو مى گويم، تو در مقابل چنين شخصى بايد بگويى: اگر ده گفتار نسنجيده بگويى حتى يكى هم نخواهم گفت و كسى كه به تو دشنام و نسبت بد بدهد به او بگو: اگر در آنچه مى گويى صادق هستى از خدا مى خواهم مرا ببخشد و اگر كاذب هستى از خدا مى خواهم تو را ببخشد. وهرگاه به تو وعده شروبدى بدهد تو وعده نصيحت وخيرخواهى به او بده.
اما آن سه چيز كه درمورد علم است اين است كه آنچه رانمى دانى از علما بپرس و بپرهيز از اين كه براى آزار و آزمودن از آن ها سؤال كنى، و از اين كه تنها به رأى خود چيزى را عمل كنى بپرهيز و راه احتياط را در پيش گير ... .[8]
نقطه مقابل حلم; حدّت، تندى و پرخاشگرى است. افرادى را سراغ داريم كه با شنيدن يك جمله نامناسب از يك فرد نادان ناگهان تبديل به كوره اى از آتش مى شوند و عكس العمل هاى تند و شديدى نشان مى دهند كه هم از مقام آن ها كاسته مى شود و هم شخص نادان را جسورتر مى كند و هم كسى به يارى آن ها برنمى خيزد.
لذا در حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم: «الحِلمُ يُطْفِئُ نارَ الغضَبِ والحِدّةُ تُؤجِّجُ إحراقَه; حلم و بردبارى آتش غضب را خاموش مى كند اما حدت و تندى بر آتش آن مى افزايد».[9]
در حكمت 255 از نهج البلاغه نيز خوانديم: «الْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ; حدت و تندى و تندخويى نوعى از جنون و ديوانگى است».
جالب اين كه افراد سفيه و نادان دوست دارند عكس العملى در برابر آن ها نشان داده شود تا به كار خود ادامه دهند و عقده دل را بگشايند اما هنگامى كه به آن ها بى اعتنايى شود غمگين مى شوند. آيا بهتر نيست با بى اعتنايى آن ها را غمگين و مأيوس سازيم همانگونه كه اميرمؤمنان(عليه السلام) مى فرمايد: «إذا حَلُمتَ عن السَّفيهِ غَمَمْتَه فَزِدْه غمّاً بحِلْمِكَ عنه; هنگامى كه در برابر شخص سفيه و نادان بردبارى نشان دهى غمگين مى شود. حال كه چنين است با حلم خود بر غم و اندوه او بيفزا»[10]. [11]
✍پی نوشت:
[7]. شرح كافى، ج 8، ص 310.
[8]. بحارالانوار، ج 1، ص 226.
[9]. غررالحكم، ح 6450.
[10]. غررالحكم، ح 6389.
[11]. سند گفتار حكيمانه: مرحوم خطيب در اين جا منبع ديگرى براى اين گفتار موجز حكمت آميز ذكر نكرده و ما هم جستوجو كرديم و منبع ديگرى جز نهج البلاغه نيافتيم جز اين كه در غررالحكم نيز با عين همين عبارت ذكر شده است. (غررالحكم، ح 6379) همچنين دانشمند معروف، واسطى نيز كه در قرن ششم مى زيسته در كتاب عيون الحكم و المواعظ آن را آورده است. (عيون الحكم و المواعظ، ص 38)"
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#درمحضر_اهلبیت
💚 هوس خانوادهام!
☀️ امام سجاد علیه السلام :
✓ «اين كه با چند درهم، به بازار بروم تا با آنها براى خانوادهام ـ كه هوس مقدارى گوشت كردهاند ـ ، گوشت بخرم، نزد من، محبوبتر از آن است كه بندهاى را آزاد كنم».
⁙ «لَأَن أدخُلَ السّوقَ ومَعي دَراهِمُ أبتاعُ بِهِ لِعِيالي لَحما وقَد قَرِموا، أحَبُّ إلَيَّ مِن أن اُعتِقَ نَسَمَةً».
📚 الكافی: ج٤ ص١٢ ح١٠
@Nahjolbalaghe2
سخنرانی صبح 1403.09.02.mp3
25.73M
#موعظه
🎤 سخنرانی | ایام فاطمیه
🎙 حجت الاسلام والمسلمین لقمانی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و نود و نه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻣﻬﺎﺭﺕ ﺳﻴﺪ ﺩﺭ ﻋﻠﻢ ﻭ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: ششصد
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ، ﭼﻪ ﻣﻲﮔﻮﺋﻲ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺮﺩﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﻘﺎﻧﻴﺖ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻋﻠﻲ ﻭ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﻭﺍﻡ ﺍﻳﻤﻦ ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﻃﻠﺎﻕ ﻣﻲﺧﻮﺭﺩ. ﻃﻠﺎﻕ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﺮﺩﻱ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺳﺖ؟ ﻛﻤﻴﺖ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮ ﺍﻭ ﻃﻠﺎﻗﻲ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﺳﻴﺪ ﮔﻔﺖ ﺍﮔﺮ ﺑﺮ ﻋﺪﻡ ﺣﻘﺎﻧﻴﺖ ﺁﻧﺎﻥ، ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﻃﻠﺎﻕ ﺑﺨﻮﺭﺩ؟ ﻛﻤﻴﺖ ﮔﻔﺖ ﻃﻠﺎﻕ ﻭﺍﻗﻊ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﺁﻧﻬﺎ ﺳﺨﻨﻲ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺣﻖ ﻧﮕﻔﺘﻪ
ﺍﻧﺪ. ﺳﻴﺪ ﮔﻔﺖ. ﭘﺲ ﻧﻴﻚ ﺩﺭ ﻛﺎﺭ ﺧﻮﻳﺶ ﻧﻈﺮ ﻛﻦ ﻛﻤﻴﺖ ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺧﻮﻳﺶ ﺗﺎﺋﺒﻢ ﻭ ﺗﻮ ﺍﻱ ﺍﺑﺎ ﻫﺎﺷﻢ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺩﺍﻧﺎﺗﺮ ﻭ ﻓﻘﻴﻪ ﺗﺮﻱ. ﺳﻴﺪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﻋﻠﻢ ﻛﺘﺎﺏ ﻭ ﺳﻨﺖ، ﻭ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺪﻟﺎﻝ ﻭ ﺍﺣﺘﺠﺎﺝ ﺩﻳﻨﻲ ﻭ ﻣﺬﻫﺒﻲ ﻭ ﺍﻗﺎﻣﻪ ﺣﺠﺖ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﻋﻘﻴﺪﻩ ﺧﻮﺩ، ﺻﺎﺣﺐ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺼﻴﺮﺕ ﺑﻮﺩﻩ، ﺩﺭ ﻋﻠﻢ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻧﻴﺰ، ﻳﺪ ﻃﻮﻟﺎﺋﻲ ﺩﺍﺷﺖ. ﻛﺘﺎﺏ " ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺍﻟﻴﻤﻦ " ﺍﺯ ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ " ﺻﻔﺪﻱ " ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 49 ﺟﻠﺪ 1 " ﻭﺍﻓﻲ ﺍﻟﻮﻓﻴﺎﺕ " ﺍﺯ ﺁﻥ ﻛﺘﺎﺏ ﻳﺎﺩ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺷﻌﺮ ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﻛﺘﺎﺏ ﻭ ﺳﻨﺖ ﺍﻭ ﻧﻴﺰ، ﮔﻮﺍﻩ ﺭﺍﺳﺘﻴﻨﻲ ﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ
[جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 140]
ﻭﻱ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﺻﺪ ﻭ ﺍﺷﺎﺭﺍﺕ ﻭ ﻧﺼﻮﺹ ﻭ ﺗﺼﺮﻳﺤﺎﺕ ﺳﻨﺖ ﺍﺣﺎﻃﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻓﻀﻠﻴﺘﻲ ﻗﻮﻱ ﺗﺮ، ﻭ ﺑﺮﻫﺎﻧﻲ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺗﺮ ﻭ ﺣﺠﺘﻲ ﺭﺳﺎﺗﺮ ﺑﻮﺩﻩ، ﺳﻴﺪ ﺩﺭﺑﻪ ﺷﻌﺮ ﻛﺸﻴﺪﻥ ﺁﻥ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮﻱ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﻣﺜﻞ ﺣﺪﻳﺚ " ﻏﺪﻳﺮ " ﻭ " ﻣﻨﺰﻟﺖ " ﻭ " ﺗﻄﻬﻴﺮ " ﻭ " ﻃﻴﺮ " ﻭ ﺍﻣﺜﺎﻝ ﺁﻥ. ﺷﻌﺮ ﺳﻴﺪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺣﺪﻳﺚ ﺩﻋﻮﺕ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﺳﺖ، ﺣﺪﻳﺚ ﻋﺸﻴﺮﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻳﻦ ﻛﻠﺎﻡ
ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ: ﻭ ﺍﻧﺬﺭ ﻋﺸﻴﺮﺗﻚ ﺍﻟﺎﻗﺮﺑﻴﻦ. ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﺮ ﺁﻏﺎﺯ ﺩﻋﻮﺕ ﻧﺒﻮﺕ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻧﺎﺯﻝ ﮔﺮﺩﻳﺪﻩ، ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺳﻴﺪ ﺩﺭ ﻗﺼﺎﺋﺪﻱ ﭼﻨﺪﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ، ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﺳﺖ: ﺍﻱ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﭘﺪﺭﻡ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺁﺭﻱ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻭ ﺩﺍﺭﺍﺋﻲ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻭ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻭ ﺟﺎﻧﻢ ﻫﻤﻪ ﻓﺪﺍﻳﺖ ﺑﺎﺩ، ﺍﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺘﻘﻴﺎﻥ ﻭ ﺍﻣﻴﻦ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻭﺍﺭﺙ ﻋﻠﻢ ﺍﻭﻟﻲ! ﺍﻱ ﻭﺻﻲ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﺍﻥ: ﺍﺣﻤﺪ ﻣﺼﻄﻔﻲ ﺍﻱ ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﺣﻮﺽ ﻭ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭ ﺁﻥ ﺍﺯ ﺑﻴﮕﺎﻧﮕﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﻭﻟﻲ ﺗﺮ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻬﺪﻳﻦ ﺗﺮﻱ. ﺗﻮ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻛﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﻛﻪ ﭼﻬﻞ ﺗﻦ ﻭ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﻮ ﺯﺍﺩﻩﻫﺎ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺷﺮﺍﻑ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻓﺮﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ، ﺗﺎ ﺩﻋﻮﺕ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭘﺬﻳﺮﺍ ﺷﻮﻧﺪ، ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﻭﺍﺭﺙ ﻋﻠﻢ ﻭ ﻛﺘﺎﺏ ﻣﺒﻴﻦ ﺍﻭ، ﺷﺪﻱ. ﺗﻮ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻧﺴﺎﻟﻲ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﻲ ﻭ ﺷﻴﺮ ﺧﻮﺍﺭﮔﻲ ﻭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺟﻨﻴﻨﻲ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺧﻠﻘﺖ ﺳﺮﺷﺘﻬﺎ ﻭ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﮔﻴﺮﻱ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ، ﻣﺎﻣﻮﻥ ﻭ ﺁﺑﺮﻭﻣﻨﺪ، ﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﭘﺎﻙ ﻭ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺩﺭ ﺣﺠﺎﺑﻲ ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺫﻭ ﺍﻟﻌﺮﺵ ﺟﺎﻱ ﺩﺍﺷﺘﻲ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙 حجتالاسلام والمسلمین استاد امینی خواه: 🔴 به وقت شام 🎤 جلسه هفتم 📝 محور سخنرانی: ✔️ تکرار سن
08_Be_Vaghte_Shaam_1403_05_22_Mashhad_Moghadas_Aminikhaah.ir.mp3
42.88M
🎙 حجتالاسلام والمسلمین استاد امینی خواه:
🔴 به وقت شام
🎤 جلسه هشتم
📝 محور سخنرانی:
✔️ منطقه شام؛ سرزمین مبارک و موعود بنیاسرائیل
✔️ شکلگیری دو جبهه متضاد در مورد حضرت عیسی (علیهالسلام):
✔️ مخالفان = این فرد حضرت عیسی (علیهالسلام) نبود زیرا به حکومت نرسید
✔️ موافقان = این فرد اصلا بشر نبود بلکه خدا بود که خودش را فدای بشر نمود
✔️ فقال الحسین (علیهالسلام): الآن انکسر ظهری و قلّت حیلتی…
✔️ حواریون و تحریف دین حضرت عیسی (علیهالسلام)
✔️ انجیل، قانون جدیدی نسبت به تورات ندارد بلکه قانون اصلی الهی همان تورات بوده است
✔️ وعده الهی: زنده ماندن حضرت عیسی (علیهالسلام) تا رفع تمام تهمتها و اختلافات در مورد ایشان
✔️ مروری بر سوره مبارکه صف و معرفی شخصیت جنگاور و محکم حضرت عیسی (علیهالسلام)
✔️ احتجاج حضرت موسی و عیسی (علیهماالسلام) با بنیاسرائیل و تکذیب ایشان
✔️ قرآن کریم خطاب به امت پیامبر اکرم (صلاللهعلیهوآله): شما برترین امت هستید چراکه امربهمعروف و نهیازمنکر میکنید
✔️ طراحی ترور حضرت عیسی (علیهالسلام) توسط یهودا در بیتالمقدس
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۳۱ الی ۴۱ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی سرنوشت غم انگیز
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۳۱ الی ۴۱
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ پس از آن به یکدیگر گفتند: اگر شما بشرى همانند خودتان را اطاعت کنید به طور قطع زیانکارید ! (وَ لَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَراً مِثْلَکُمْ إِنَّکُمْ إِذاً لَخاسِرُونَ).
این کوردلان به این نکته توجه نداشتند که خودشان انتظار داشتند مردم در این وسوسه هاى شیطانى از آنان پیروى کنند و براى مبارزه با این پیامبر هم صدا شوند، اما با این حال، پیروى از کسى را که از کانون وحى کمک مى گیرد و قلبش به نور علم پروردگار روشن است، عیب مى شمردند و مخالف آزادى و حریت انسان!
* * *
از آن پس، به انکار معاد که همیشه قبول آن سدى بر سر راه خودکامگان و هوسرانان بود، پرداختند و گفتند: آیا این مرد به شما وعده مى دهد، هنگامى که مُردید، خاک و استخوان (پوسیده) شدید باز هم از قبرها بیرون مى آئید و حیات نوینى را آغاز مى کنید ؟! (أَ یَعِدُکُمْ أَنَّکُمْ إِذا مِتُّمْ وَ کُنْتُمْ تُراباً وَ عِظاماً أَنَّکُمْ مُخْرَجُونَ).
* * *
هیهات! هیهات! از این وعده هائى که به شما داده مى شود (وعده هاى بى اساس و تو خالى!) (هَیْهاتَ هَیْهاتَ لِما تُوعَدُونَ).
اصلاً مگر ممکن است انسانى که مُرد و خاک شد، و ذرات آن به هر سو پراکنده گشت، باز هم به زندگى باز گردد؟ چنین چیزى محال است محال!!
* * *
سپس با این سخن تأکید بیشترى بر انکار معاد کردند که: غیر از این زندگى دنیا چیزى در کار نیست، پیوسته گروهى از ما مى میرند و نسل دیگرى جاى آنها را مى گیرد، و بعد از مرگ، دیگر هیچ خبرى نیست! و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد ! (إِنْ هِیَ إِلاّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ).
* * *
سرانجام، به عنوان یک جمع بندى در اتهامى که نسبت به پیامبرشان داشتند چنین گفتند: او فقط مرد دروغگوئى است که بر خدا افترا بسته، و به همین دلیل، ما هرگز به او ایمان نخواهیم آورد ! (إِنْ هُوَ إِلاّ رَجُلٌ افْتَرى عَلَى اللّهِ کَذِباً وَ ما نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِینَ).
نه رسالتى از طرف خدا دارد، و نه وعده هاى رستاخیز او درست است، و نه برنامه هاى دیگرش، به همین دلیل، یک آدم عاقل به او ایمان نخواهد آورد.
* * *
هنگامى که غرور و طغیان آنها از حدّ گذشت، تمام پرده هاى حیا را دریدند، و بى شرمى در انکار رسالت، معجزات و دعوت انسان ساز پیامبرشان را به آخرین حدّ رساندند، و خلاصه، بر همه آنها اتمام حجت شد، این پیامبر بزرگ الهى رو به درگاه خدا کرده، گفت: پروردگارا! مرا در مقابل تکذیب هاى آنها
یارى کن (قالَ رَبِّ انْصُرْنِی بِما کَذَّبُونِ).
آنها هر چه توانستند گفتند و هر تهمتى خواستند زدند، تو مرا کمک فرما.
* * *
و از سوى پروردگار به او گفته شد: آنها به زودى از کار خود پشیمان خواهند گشت و میوه درخت تلخى را که نشانده اند خواهند چشید. (قالَ عَمّا قَلِیل لَیُصْبِحُنَّ نادِمِینَ).
اما زمانى پشیمان مى شوند که سودى ندارد و راه بازگشت بسته است.
* * *
و همین طور شد ناگهان صیحه آسمانى آنها را به حق زیر ضربات خود فرو گرفت (فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ بِالْحَقِّ).
صاعقه اى مرگبار با صدائى وحشت انگیز و مهیب فرود آمد، همه جا را تکان داد و در هم کوبید و ویران کرد، و اجساد بى جان آنها را روى هم ریخت، بقدرى سریع و کوبنده بود که حتى قدرت فرار از خانه هاشان پیدا نکردند و در درون همان خانه هایشان مدفون گشتند، چنان که قرآن در پایان این آیات مى گوید:
ما آنها را همچون خار و خاشاک در هم کوبیده شده، روى سیلاب قرار دادیم (فَجَعَلْناهُمْ غُثاءً).
دور باد از رحمت خداوند قوم ستمگر ! (فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظّالِمِینَ).
* * *
نکته ها:
۱ ـ زندگى پر زرق و برق و اثر شوم آن
در آیات فوق رابطه اى میان اتراف (زندگى اشرافى و پرناز و نعمت) و کفر و تکذیب لقاى پروردگار دیده مى شود، و به راستى چنین است; چرا که صاحبان این گونه زندگانى، معمولاً تمایل به آزادى بى قید و شرط براى هر گونه کامجوئى و بهره گیرى از لذائذ حیوانى دارند، و پر واضح است که قبول مراقبت الهى و همچنین دادگاه بزرگ رستاخیز، مانع مهمى در این راه است، هم آرامش وجدانشان را بر هم مى زند، و هم زبان مردم را به روى آنها باز مى کند.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2