✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا
در این کتاب، ابراهیم را یاد کن، که او پیامبرى بسیار راستگو بود.
(مریم/۴۱)
*
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنكَ شَيْئًا
هنگامى که به پدرش
گفت: «اى پدر! چرا چیزى را مى پرستى که نه مى شنود، و نه مى بیند، و نه هیچ نیازى را از تو برطرف مى سازد؟!
(مریم/۴۲)
*
يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا
اى پدر! دانشى براى من آمده که براى تو نیامده است. بنابراین از من
پیروى کن، تا تو را به راه راست هدایت کنم.
(مریم/۴۳)
*
يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ ۖ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَٰنِ عَصِيًّا
اى پدر! شیطان را پرستش مکن، که شیطان نسبت به خداوند رحمان،نافرمان بود.
(مریم/۴۴)
*
يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَٰنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا
اى پدر! من ازاین مى ترسم که ازسوى خداوند رحمان
عذابى به تو رسد، در نتیجه از دوستان شیطان باشى!»
(مریم/۴۵)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۳۶ الی ۴۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی آیه بعد، وضع آن
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۴۱ الی ۴۵
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
منطق گیرا و کوبنده ابراهیم(علیه السلام)
سرگذشت مسیح(علیه السلام) از نظر تولد، توأم با بخشى از زندگى مادرش مریم به پایان رسید، و به دنبال آن، آیات مورد بحث و آیات آینده، از قسمتى از زندگانى قهرمان توحید ابراهیم خلیل، پرده بر مى دارد و تأکید مى کند: دعوت این پیامبر بزرگ ـ همانند همه رهبران الهى ـ از نقطه توحید آغاز شده است.
در نخستین آیه مى گوید: در این کتاب (قرآن) از ابراهیم یاد کن (وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهِیمَ).
چرا که او مردى بسیار راستگو و تصدیق کننده تعلیمات و فرمان هاى الهى، و نیز پیامبر خدا بود (إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیّاً).
کلمه صِدِّیق صیغه مبالغه از صدق و به معنى کسى است که بسیار راستگو است.
بعضى گفته اند: به معنى کسى است که هرگز دروغ نمى گوید، و یا بالاتر از آن توانائى بر دروغ گفتن ندارد، چون در تمام عمر عادت به راستگوئى کرده است.
و نیز بعضى آن را به معنى کسى مى دانند که: عملش تصدیق کننده سخن و اعتقاد او است.
ولى روشن است، همه این معانى تقریباً به یک معنى باز مى گردد.
به هر حال، این صفت به قدرى اهمیت دارد که در آیه فوق، حتى قبل از صفت نبوت بیان شده، گوئى زمینه ساز شایستگى براى پذیرش نبوت است، و از این گذشته بارزترین صفتى که در پیامبران و حاملان وحى الهى لازم است همین معنى مى باشد که آنها فرمان پروردگار را بى کم و کاست، به بندگان خدا برسانند.
* * *
پس از آن به شرح گفتگوى او با پدرش آزر مى پردازد (پدر در اینجا اشاره به عمو است و کلمه أَب همان گونه که سابقاً نیز گفته ایم، در لغت عرب گاهى به معنى پدر و گاه، به معنى عمو آمده است) و چنین مى گوید:
در آن هنگام که به پدرش گفت: اى پدر! چرا چیزى را پرستش مى کنى که نمى شنود و نمى بیند و نمى تواند هیچ مشکلى را از تو حل کند (إِذْ قالَ لاَِبِیهِ یا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا یَسْمَعُ وَ لا یُبْصِرُ وَ لا یُغْنِی عَنْکَ شَیْئاً).
این بیان کوتاه و کوبنده، یکى از بهترین دلائل نفى شرک و بت پرستى است; چرا که یکى از انگیزه هاى انسان در مورد شناخت پروردگار، انگیزه سود و زیان است که علماى عقائد از آن تعبیر به مسأله دفع ضرر محتمل و جلب منفعت کرده اند.
او مى گوید: چرا تو به سراغ معبودى مى روى که نه تنها مشکلى از کار تو نمى گشاید، بلکه اصلاً قدرت شنوائى و بینائى ندارد.
و به تعبیر دیگر: عبادت براى کسى باید کرد که قدرت بر حل مشکلات دارد، و از آن گذشته عبادت کننده خود و نیازهایش را درک مى کند، شنوا و بینا است، اما این بت ها فاقد همه اینها هستند.
در حقیقت ابراهیم (علیه السلام) در اینجا دعوتش را از پدرش شروع مى کند، به این دلیل که نفوذ در نزدیکان لازم تر است همان گونه که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نخست مأمور شد: اقوام نزدیک خود را به اسلام دعوت کند همان گونه که در آیه ۲۱۴ سوره شعراء مى خوانیم: وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الاَْقْرَبِینَ .
* * *
آنگاه، ابراهیم(علیه السلام) با منطق روشنى، او را دعوت مى کند که در این امر از وى تبعیت کند مى گوید: اى پدر! علم و دانشى نصیب من شده که نصیب تو نشده، به این دلیل، از من پیروى کن و سخن مرا بشنو (یا أَبَتِ إِنِّی قَدْ جاءَنِی مِنَ الْعِلْمِ ما لَمْ یَأْتِکَ فَاتَّبِعْنِی).
از من پیروى کن تا تو را به راه راست هدایت کنم (أَهْدِکَ صِراطاً سَوِیّاً).
من از طریق وحى الهى آگاهى فراوانى پیدا کرده ام و با اطمینان مى توانم بگویم: راه خطا نخواهم پیمود و تو را به راه خطا هرگز دعوت نمى کنم.
من خواهان خوشبختى و سعادت توام، از من بپذیر تا رستگار شوى، و با طىّ این صراط مستقیم به منزل مقصود برسى.
* * *
در آیه بعد، این جنبه اثباتى را با جنبه نفى و آثارى که بر مخالفت این دعوت مترتب مى شود توأم کرده، مى گوید: پدرم! شیطان را پرستش مکن; چرا که شیطان همیشه نسبت به خداوند رحمان، عصیانگر بوده است (یا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّیْطانَ إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلرَّحْمنِ عَصِیّاً).
البته پیدا است منظور از عبادت در اینجا عبادت به معنى سجده کردن و نماز و روزه براى شیطان به جا آوردن نیست، بلکه، به معنى اطاعت و پیروى فرمان است که این خود یک نوع از عبادت محسوب مى شود.
معنى عبادت و پرستش آن قدر وسیع است که: حتى گوش دادن به سخن کسى به قصد عمل کردن به آن را نیز شامل مى گردد، و نیز قانون کسى را به رسمیت شناختن یک نوع عبادت و پرستش او محسوب مى شود.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
🎙 تفسیر صوتی آیات ۴۱ تا ۴۵ سوره مبارکه مریم
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
✅متن و صوت کل قرآن
✅تنظیم سرعت صوت و اندازه متن
🎙 استاد پرهیزکار
http://www.f19.ir/tartil/
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۶۸ ✅فلسفه پاداش و کیفر خداند ↩️ اين در واقع شبيه همان قاعده لطف است كه ارباب ع
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۶۹
🔴 زمانى طوفانى در پيش است :
امام(عليه السلام) در اين گفتار پرمعناى خويش از زمانى خبر مى دهد كه اسلام و قرآن به فراموشى سپرده مى شود و اهل آن زمان غرق گناه مى گردند، و نُه ويژگى از مفاسد براى آن زمان ذكر مى كند و مى فرمايد: «روزگارى بر مردم خواهد آمد كه در ميان آن ها از قرآن چيزى جز خطوطش و از اسلام جز نامش باقى نمى ماند»; (يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لاَيَبْقَى فِيهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلاَّ رَسْمُهُ، وَ مِنَ الاِْسْلاَمِ إِلاَّ اسْمُهُ).
رسم در اين جا به معنى خطوط است، هرچند بعضى آن را به معنى قرائت، تفسير كرده اند كه بعيد به نظر مى رسد. با اين كه اين دو ويژگى براى معرفى اهل آن زمان كه از اسلام، تنها به ظواهرى قناعت كرده اند و از حقيقت اسلام چيزى در ميان آن ها باقى نمانده كفايت مى كند با اين حال چند جمله ديگر در معرفى آن ها بيان كرده و مى فرمايد: «مساجد آن ها در آن زمان از جهت بنا آباد و محكم ولى از جهت هدايت خراب و ويران است»; (وَمَسَاجِدُهُمْ يوْمَئِذ عَامِرَةٌ مِنَ الْبِنَاءِ، خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى).
اشاره به اين كه آن ها تنها به ظواهر اسلام و مساجد قناعت مى كنند و به مسائل مربوط به فرهنگ اسلامى كه بايد در آن جا پياده شود و مسجد كانون آن باشد توجهى ندارند.
سپس در وصف ديگرى مى فرمايد: «ساكنان آن مساجد و آبادكنندگان آن بدترين مردم روى زمين اند فتنه و فساد از آن ها برمى خيزد و خطاها و گناهان به سوى آن ها بازمى گردد»; (سُكَّانُهَا وَعُمَّارُهَا شَرُّ أَهْلِ الاَْرْضِ، مِنْهُمْ تَخْرُجُ الْفِتْنَةُ، وَإِلَيهِمْ تَأْوِى الْخَطِيئَةُ).
اشاره به اين كه ميان ظاهر و باطن آن ها فرق بسيار است، ظاهر آن ها اين است كه اهل مسجد و عمران و آبادى آن هستند در حالى كه جز فتنه گرى و گناه، چيزى از آن ها برنمى خيزد، حتى از همان مساجد آباد براى فتنه گرى و توطئه بر ضدّ مؤمنان راستين، و انحرافات خود بهره مى جويند.
سپس در آخرين بيان صفات آن ها مى فرمايد: «(آن ها به گمراهى خود قانع نيستند بلكه اصرار به گمراه ساختن ديگران نيز دارند) هرگاه كسى از فتنه آنان كناره گيرى كند او را به آن بازمى گردانند و هركس كه از آن جا وامانده به سوى آن سوقش مى دهند»; (يَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْهَا فِيهَا، وَيَسُوقُونَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْهَا إِلَيْهَا).
آرى آن ها اصرار دارند كه هيچ مانعى بر سر راه اعمال زشت و كارهاى خلافشان نباشد و اگر كسانى از آن ها كناره گيرى كنند به اجبار آن ها را به جمع خود بازمى گردانند.
امام(عليه السلام) در پايان به عذاب دردناك آن ها اشاره كرده، مى فرمايد: «خداوند سبحان مى فرمايد: به ذاتم سوگند مى خورم فتنه اى بر آنان بر مى انگيزم كه عاقل بردبار در آن حيران بماند»; (يَقُولُ اللّهُ سُبْحَانَهُ: فَبِي حَلَفْتُ لاََبْعَثَنَّ عَلَى أُولئِكَ فِتْنَةً تَتْرُكُ الْحَلِيمَ فِيهَا حَيْرَانَ).
اين فتنه ممكن است يك بلاى آسمانى يا زلزله هاى ويرانگر زمينى يا بيمارى هاى فراگير و يا شمشيرهاى دشمنان سلطه گر باشد كه همگى در برابر آن حيران بمانند و حتى عاقلان بردبار راه برون رفتى از آن نيابند.
و در آخرين جمله مى فرمايد: «هم اكنون اين كار انجام شده و ما از خداوند مى خواهيم كه از لغزش ها و غفلت ها درگذرد»; (وَقَدْ فَعَلَ، وَنَحْنُ نَسْتَقِيلُ اللّهَ عَثْرَةَ الْغَفْلَةِ).
امام(عليه السلام) در اين گفتار پرمعناى خود زمانى را ترسيم مى كند كه نور هدايت الهى به خاموشى مى گرايد، آفتاب عالم تاب اسلام رو به افول مى نهد و مسلمانان راستين كم مى شوند و آن ها كه هستند براثر فشارها خانه نشين مى گردند، صحنه اجتماع به دست رياكارانى مى افتد كه قرآن را با صداى خوب مى خوانند و آن را با بهترين خط و زيباترين طبع آراسته مى كنند، نمونه ديگر رياكارى آن ها مساجد آباد و پرشكوه است، اين ها همه در حالى است كه در باطن، نه خبرى از تعليمات اسلام است و نه از اخلاق اسلام. بازيگران رياكار اين ميدان كه بدترين مردم روى زمين اند كارى جز فتنه گرى و خطاكارى ندارند و عجب اين كه اصرار دارند ديگران را هم به رنگ خود درآورند چراكه اگر آن ها مسلمان راستين باشند مانع كار آنان مى شوند پس بايد آن ها را نيز از اسلام بيرون بُرد تا راه براى پيشرفت اين گروه فتنه گر صاف و هموار شود. البته خداوند تنها به مجازات آنان در عرصه قيامت اكتفا نمى كند بلكه در همين دنيا نيز آن ها را گرفتار انواع مصائب مى كند، اين مجازات ها ممكن است در اشكال مختلف جلوه گر شود، بلاهاى آسمانى، فتنه هاى زمينى، بيمارى هاى فراگير، قحط سالى و از همه بدتر سلطه گروهى بى رحم بر آن ها و كشت و كشتار آنان به دست اين گروه، فتنه هايى كه به قدرى پيچيده و متراكم است كه آگاه ترين مردم از حلّ آن عاجز مى شوند و ناچار حيران و سرگردان تماشاگر اين صحنه ها خواهند بود.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ پيامبر خدا صلیالله علیه وآله:
الصَّومُ جُنَّةٌ ما لم يَخرِقْها
روزه، سپر است، به شرط اين كه [شخص به واسطه عدم رعایت آداب و شرایط روزه] آن را از هم ندَرَد.
📚بحارالأنوار ج۹۳، ص ۲۹۶
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🔴 آیا میشه امام زمان (عج) را زیارت کرد
🎥 استاد دارستانی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و شصت و هفت 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻛﺎﺭﺩﺍﻧﻲ ﻭ ﺣﺬﺍﻗﺖ ﻭ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: سیصد و شصت و هشت
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﻭﻡ ﺳﺒﻂ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻪ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻟﺸﻜﺮ ﺧﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻦ ﺍﺯ ﺳﻮﺍﺭﺍﻥ ﻧﺎﻣﻲ ﻋﺮﺏ ﻭ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻣﺼﺮ ﻭ ﻗﺎﺭﻳﺎﻥ ﻗﺮﺁﻥ ﺳﻤﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﻲ ﺩﺍﺷﺖ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻧﺒﺮﺩ ﺑﺎ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﻣﻬﻢ ﺑﻪ ﻗﻴﺲ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻭ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﻭ ﺳﭙﺎﻫﻴﺎﻥ ﺭﺍﻱ ﻭ ﻧﻈﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻜﺎﺭ ﺑﻨﺪﺩ. ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ. ﻭﺟﻮﺩ ﻗﻴﺲ ﺩﺭ ﻃﺮﻑ ﻋﻠﻲ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﻲ ﺑﺎﺭ ﺳﻨﮕﻴﻨﻲ ﺑﻮﺩ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﻳﺎﺭﺍﻧﺶ. ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﺼﺮ ﺑﻤﺪﻳﻨﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ، ﻣﺮﻭﺍﻥ ﻭ ﺍﺳﻮﺩ ﺑﻦ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﺒﺨﺘﺮﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﻳﺪ ﻛﺮﺩﻩ ﺗﺤﺖ ﻓﺸﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ، ﻗﻴﺲ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﭘﻴﻮﺳﺖ. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﺧﺸﻢ ﺁﮔﻴﻦ ﺑﻪ ﺍﺳﻮﺩ ﻭ ﻣﺮﻭﺍﻥ ﻧﻮﺷﺖ ﻭ ﺗﺬﻛﺮ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﺑﻮﺍﺳﻄﻪ ﻗﻴﺲ ﻭ ﺍﻓﻜﺎﺭ ﻋﺎﻟﻴﻪ ﺍﺵ ﻛﻤﻚ ﻧﻤﻮﺩﻳﺪ ﻭ ﻛﺎﺭﻱ ﻛﺮﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻗﻴﺲ ﺑﻄﺮﻑ ﻋﻠﻲ ﺭﻭﺩ، ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺻﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺟﻨﮕﺠﻮ ﺑﻜﻤﻚ ﻋﻠﻲ
ﻣﻴﻔﺮﺳﺘﺎﺩﻳﺪ ﻧﺰﺩ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﺪﺗﺮ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﻗﻴﺲ ﺭﺍ ﻭﺍﺩﺍﺭ ﻛﺮﺩﻳﺪ ﻧﺰﺩ ﻋﻠﻲ ﺭﻭﺩ ﻭ ﻛﻤﻚ ﻛﺎﺭ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﺪ.
[ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۱۲۴]
ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺩﻝ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﻗﻴﺲ ﺑﺎ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺑﺴﻮﻱ ﺍﻭ ﻧﻮﺷﺖ ﻭ ﺟﻮﺍﺑﻲ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺍﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﮕﻲ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺎﻡ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺳﺎﺧﺖ ﺗﻔﺼﻴﻞ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ. ﻗﻴﺲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻳﺮﻛﻲ ﻭ ﺗﺪﺑﻴﺮ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻭ ﻣﻘﺪﻡ ﺑﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺎﻡ ﺁﻭﺭﺍﻥ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺖ ﻭ ﻣﻲﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﻧﻪ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺷﻨﻴﺪﻡ ﻣﻲﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻜﺮ ﻭ ﻓﺮﻳﺐ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺍﺳﺖ ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻣﻜﺎﺭﺗﺮﻳﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺖ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﻣﻲﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩ ﺣﻴﻠﻪ ﺍﻱ ﻣﻲﻧﻤﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﻋﺮﺑﻲ ﺗﺎﺏ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺁﻥ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺷﻬﺮﺕ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻗﻴﺲ ﺑﻪ ﺩﻭﺭﺍﻧﺪﻳﺸﻲ ﻭ ﻛﺎﺭﺩﺍﻧﻲ ﺑﺎ ﻭﺻﻒ ﭘﺎﻱ ﺑﻨﺪﻱ ﺍﻭ ﺑﺪﻳﻦ ﻭ ﺩﻓﺎﻋﺶ ﺍﺯ ﺣﺮﻳﻢ ﻣﻘﺪﺱ ﺷﺮﻳﻌﺖ ﻭ ﺍﻟﺘﺰﺍﻡ ﻛﺎﻣﻞ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺗﻄﺒﻴﻖ ﺍﻳﺪﻩﻫﺎ ﻭ ﻧﻈﺮﻳﺎﺗﺶ ﺑﺎ ﻣﺘﻮﻥ ﺍﺳﻠﺎﻣﻲ ﻭ ﻫﻢ ﺁﻫﻨﮕﻲ ﺍﻓﻜﺎﺭﺵ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪﻫﺎﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻭ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻱ ﺍﺯ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺩﺳﺘﻮﺭﺍﺕ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺟﻬﺖ ﻭ ﭘﻴﺶ ﺁﻫﻨﮕﻲ ﻭ ﻇﻬﻮﺭ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺳﻴﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭﺍﻥ ﻭ ﻣﺘﻔﻜﺮﻳﻦ ﻭ ﺯﻳﺮﻛﺎﻥ ﻋﺮﺏ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ
ﻭ ﺟﺰ ﻋﺒﺪﺍﻟﻬﻞ ﺑﻦ ﺑﺪﻳﻞ ﻫﻴﭻ ﻳﻚ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﺩﺍﻧﺎﻥ ﻭ ﺳﻴﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭﺍﻥ ﭘﻨﺞ ﮔﺎﻧﻪ ﻋﺮﺏ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮﻱ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻛﺮﺩ، ﻋﻠﺖ ﺍﺷﺘﺮﺍﻙ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﺑﺎ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺍﺑﻦ ﺑﺪﻳﻞ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﺪﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﺪﻩ ﻭ ﺍﻓﻜﺎﺭﺷﺎﻥ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺷﺮﻳﻚ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻳﻚ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﺳﻴﺮﺍﺏ ﻣﻲﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻟﺘﺰﺍﻡ ﺑﻪ ﺁﺋﻴﻦ ﭘﺎﻙ ﺣﻨﻴﻒ ﺍﺳﻠﺎﻣﻲ ﻭ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻱ ﺍﺯ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻫﻮﺍﻫﺎﻱ ﻧﻔﺴﺎﻧﻲ ﻭ ﻭﻗﻮﻑ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻓﺘﻨﻪﻫﺎﻱ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻫﻤﺼﺪﺍ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
↩️ ادامه دارد..
@Nahjolbalaghe2
Joze20.mp3
4.2M
🔊 جزءخوانی قرآن کریم به #نیت_سلامتی_و_تعجیل_در_فرج امام زمان عليهالسّلام
📖 تلاوت جزء بیستم قرآن کریم
🎙استاد: معتز آقایی
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۴۱ الی ۴۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی منطق گیرا و کوب
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۴۱ الی ۴۵
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ از پیامبر(صلى الله علیه وآله) چنین نقل شده: مَنْ أَصْغى إِلى ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کانَ النّاطِقُ یُؤَدِّی عَنِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ وَ إِنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ إِبْلِیْسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیْسَ!:
کسى که به سخن سخنگوئى گوش فرا دهد (گوش دادن از روى تسلیم و رضا) او را پرستش کرده، اگر این سخنگو از سوى خدا سخن مى گوید خدا را پرستیده است، و اگر از سوى ابلیس سخن مى گوید، ابلیس را عبادت کرده .
به هر حال، ابراهیم(علیه السلام) مى خواهد این واقعیت را به پدرش تعلیم کند که: انسان در زندگى، بدون خط نمى تواند باشد، یا خط اللّه و صراط مستقیم است و یا خط شیطان عصیانگر و گمراه، او باید در این میان درست بیندیشد و براى خویش تصمیم گیرى کند، و خیر و صلاح خود را دور از تعصب ها و تقلیدهاى کورکورانه در نظر بگیرد.
* * *
بار دیگر ،او را متوجه عواقب شوم شرک و بت پرستى کرده، مى گوید: اى پدر! من از این مى ترسم: با این شرک و بت پرستى که دارى عذابى از ناحیه خداوند رحمان به تو برسد، و تو از اولیاى شیطان باشى (یا أَبَتِ إِنِّی أَخافُ أَنْ یَمَسَّکَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ فَتَکُونَ لِلشَّیْطانِ وَلِیّاً).
تعبیر ابراهیم(علیه السلام) در برابر عمویش آزر در اینجا بسیار جالب است از یکسو، مرتباً او را با خطاب یا ابت! (پدرم) که نشانه ادب و احترام است، مخاطب مى سازد و از سوى دیگر، جمله أَنْ یَمَسَّکَ نشان مى دهد که ابراهیم(علیه السلام) از رسیدن کوچکترین ناراحتى به آزر ناراحت و نگران است و از سوى سوم، تعبیر به عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ اشاره به این نکته مى کند که کار تو به واسطه این شرک و بت پرستى به جائى رسیده که خداوندى که رحمت عام او همگان را در برگرفته به تو خشم مى گیرد و مجازاتت مى کند، ببین چه کار وحشتناکى انجام مى دهى!
و از سوى چهارم، این کار تو کارى است که سرانجامش، قرار گرفتن زیر چتر ولایت شیطان است.
* * *
نکته ها:
۱ ـ راه نفوذ در دیگران
کیفیت گفتگوى ابراهیم(علیه السلام) با آزر که طبق روایات، مردى بت پرست، بت تراش و بت فروش بوده و یک عامل بزرگ فساد در محیط محسوب مى شده، به ما نشان مى دهد: براى نفوذ در افراد منحرف، قبل از توسل به خشونت، باید از طریق منطق، منطقى آمیخته با احترام، محبت، دلسوزى و در عین حال، توأم با قاطعیت استفاده کرد; چرا که گروه زیادى از این طریق، تسلیم حق خواهند شد، هر چند عده اى در برابر این روش باز هم مقاومت نشان مى دهند که البته حساب آنها جدا است و باید برخورد دیگرى با آنها داشت.
* * *
۲ ـ دلیل پیروى از عالم
در آیات فوق خواندیم ابراهیم(علیه السلام)، آزر را به پیروى از خود دعوت مى کند با این که قاعدتاً عمویش از نظر سن از او بسیار بزرگتر بوده و در آن جامعه سرشناس تر، و دلیل آن را این ذکر مى کند: من علومى دارم که نزد تو نیست (قَدْ جاءَنِی مِنَ الْعِلْمِ ما لَمْ یَأْتِکَ).
این یک قانون کلّى است درباره همه، که در آنچه آگاه نیستند از آنها که آگاهند پیروى کنند، و این در واقع برنامه رجوع به متخصصان هر فن و از جمله مسأله تقلید از مجتهد را در فروع احکام اسلامى مشخص مى سازد.
البته بحث ابراهیم(علیه السلام) در مسائل مربوط به فروع دین نبود، بلکه از اساسى ترین مسأله اصول دین سخن مى گفت، ولى حتى در این گونه مسائل نیز باید از راهنمائى هاى دانشمند استفاده کرد، تا هدایت به صراط سوىّ که همان صراط مستقیم است حاصل گردد.
* * *
۳ ـ سوره رحمت و یادآورى
در این سوره، پنج بار هنگام شروع در داستان پیامبران بزرگ و مریم، جمله أُذْکُرْ (یادآورى کن) آمده است و به خاطر آن مى توان این سوره را سوره یادآورى ها نامید، یادآورى از پیامبران، مردان و زنان بزرگ و حرکت توحیدى آنها و تلاششان در راه مبارزه با شرک، بت پرستى و ظلم و بیدادگرى.
و از آنجا که معمولاً ذکر به معنى یادآورى بعد از نسیان است ممکن است اشاره به این واقعیت نیز باشد که: ریشه توحید و عشق به مردان حق و ایمان به مبارزات حق طلبانه آنها، در اعماق جان هر انسانى ریشه دوانیده و سخن از آنها در واقع یک نوع ذکر و یادآورى و بازگوئى است.
توصیف خداوند به عنوان رحمان شانزده بار در این سوره آمده است چرا که سوره، از آغازش با رحمت شروع مى شود، رحمت خدا به زکریا، رحمت خدا به مریم و مسیح و پایان آن نیز با همین رحمت است که در اواخر آن مى گوید: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً:
کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند خداوند رحمان محبت آنها را در دل بندگانش قرار مى دهد .
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۶۹ 🔴 زمانى طوفانى در پيش است : امام(عليه السلام) در اين گفتار پرمعناى خويش از
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۶۹
🔴 مهجوریت اسلام و قرآن
↩️ آيا آنچه امام(عليه السلام) از اين اوصاف براى مردم آن زمان بيان كرده اشاره به زمان خود اوست كه براثر حكومت هاى خودكامه و سلطه بنى اميه و نفوذ بازماندگان عصر جاهليت در مراكز قدرت اسلامى، مردم گرفتار چنين شرايطى شدند و يا اشاره به زمان هاى آينده مثلا زمانى مثل زمان ماست. جمله «يأتى» كه به صورت فعل مضارع است و همچنين «لا يبقى» و افعال مضارع ديگرى كه در كلام امام(عليه السلام) پى درپى به كار رفته است نشان مى دهد كه امام(عليه السلام) از حادثه اى در آينده خبر مى دهد ولى جمله «وقد فعل» (خداوند اين كار را كرده است) نشان مى دهد كه چنين گروهى در عصر و زمان امام(عليه السلام) بودند و خداوند نيز مجازاتش را بر آن ها وارد ساخت.
ولى بعضى از شارحان نهج البلاغه گفته اند كه ممكن است جمله «وقد فعل» اشاره به اين باشد كه خداوند شبيه اين عذاب را بر اقوام پيشين كه از راه حق منحرف مى شدند و گرفتار همين مفاسد اجتماعى و اخلاقى بودند، نازل كرده يعنى اين موضوع در تاريخ بشر سابقه دارد و بارها تكرار شده است. بعضى احتمال ضعيف سومى داده اند و آن اين كه جمله «قد فعل» تأكيد بر اين باشد كه خداوند چنين سوگندى را ياد كرده است. احتمال چهارمى نيز در اين جا وجود دارد كه فعل ماضى اشاره به مضارع متحقق الوقوع باشد; يعنى چيزى كه در آينده قطعاً واقع مى شود گاه به صورت فعل مضارع بيان مى گردد كه در قرآن مجيد نظاير متعددى دارد. البته فعل مضارع براى زمان حال و استقبال، هر دو مى آيد ولى استعمال آن منحصراً در زمان حال، قطعاً خلاف ظاهر است و احتياج به قرائن روشن دارد. (توضيح بيشترى در اين زمينه در قسمت نكته خواهد آمد).
امام(عليه السلام) در پايان اين سخن راه توبه را به مردم نشان مى دهد و مى فرمايد: «ما از خداوند خواستاريم كه از لغزش ها و غفلت هاى ما درگذرد»; (وَنَحْنُ نَسْتَقِيلُ اللّهَ عَثْرَةَ الْغَفْلَةِ).
اشاره به اين كه اگر مردم بيدار شوند و به درگاه الهى روى آورند و از غفلت ها و لغزش هايى كه داشته اند از پيشگاه خدا آمرزش بطلبند اميد است كه آن بلاها و فتنه ها برطرف گردد.
*
نكته:
آيا زمان ما مصداق كلام بالاست؟
تعبيراتى كه امام(عليه السلام) در اين جمله هاى پرمعنا به كار برده و تمام آن به صورت فعل مضارع يا شبيه مضارع است خبر مى دهد كه اين شرايط نابسامان و اوضاع دردناك در آينده براى مسلمانان براثر غفلت ها و بيگانگى از تعليمات اسلام روى مى دهد اما جمله آخر آن كه مى فرمايد: «وَ قَدْ فَعَلَ، وَنَحْنُ نَسْتَقِيلُ اللَّهَ عَثْرَةَ الْغَفْلَةِ; خداوند چنين فتنه اى را به دليل آن كارهاى ناشايست بر آن ها مسلط ساخته و ما از خدا مى خواهيم كه از لغزش ها و غفلت هاى ما بگذرد» نشان مى دهد كه در عصر امام(عليه السلام) چنين حادثه دردناكى روى داده است. از زمان خليفه سوم جامعه اسلامى به تدريج از اسلام فاصله گرفت و مال و ثروت هنگفت حاصل از غنائم آن ها را به خود مشغول ساخت و آلوده گناهان زيادى شدند و به دنبال آن، فتنه بنى اميه به وجود آمد و مردم را در حيرت شديدى فرو برد.
ولى اين احتمال وجود دارد كه گفتار امام(عليه السلام) داراى چند مرحله است، يك مرحله آن در آن عصر اتفاق افتاد و مرحله شديدترش در اعصار بعد. آن گونه كه نمونه آن را با چشم خود در بسيارى از كشورهاى اسلامى مى بينيم كه قرآن، زياد مى خوانند ولى از عمل به قرآن خبرى نيست، داد اسلام زياد مى زنند ولى از تعليمات اسلام بى گانه اند، مساجد فراوانى دارند، بسيار آباد و پرشكوه ولى نور هدايت در آن ها نيست، فتنه ها از آن ها مى جوشد و همه جا را فرامى گيرد به خصوص اين گفتار درباره سلفى هاى تكفيرى و متعصب، كاملاً صادق است و فتنه اى كه بر آن ها مسلط شده فتنه يهود و بعضى از كشورهاى بزرگ است كه قبله اول مسلمين را گرفته اند و همواره كشورهاى اسلامى را تهديد كرده مسلمين را حيران و سرگردان مى كنند. البته اين احتمال را نيز كه فعل ماضى «قد فعل» اشاره به مضارع متحقق الوقوع و مسلم باشد نبايد ازنظر دور داشت.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2