قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و چهل و یک 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ﺍﺑن ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ ﺩﺭﺝ
۹.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و چهل و دو
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
✍ ﺳﺨﻨﺎﻧﻲ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻤﺮﻭ ﻋﺎﺹ
☀️ ﺳﺨﻦ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ
ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﺍﺭﻗﻢ ﺑﺮ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ، ﺩﻳﺪ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﺮ ﻳﻚ ﺗﺨﺖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺑﺪﻳﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ. ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ ﺟﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻧﻴﺎﻓﺘﻲ ﻛﻪ ﺁﻣﺪﻱ ﺍﺗﺼﺎﻝ ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻗﻄﻊ ﻛﺮﺩﻱ ﺯﻳﺪ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ: ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺟﻨﮕﻲ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻮﺩﻳﺪ، ﭼﻮﻥ ﭼﺸﻢ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﻳﺪ ﻧﻈﺮ ﺗﻨﺪﻱ ﺑﺴﻮﻳﺘﺎﻥ ﺍﻓﻜﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺩﻭﻡ ﻭ ﺳﻮﻡ ﻧﻴﺰ ﭼﻮﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﻳﺪ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺳﻮﻣﻴﻦ ﺭﻭﺯ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﻛﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺩﻳﺪﻳﺪ ﺑﻴﻨﺸﺎﻥ ﺟﺪﺍﺋﻲ ﺍﻓﻜﻨﻴﺪ ﺯﻳﺮﺍ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺧﻴﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﺍﺑﻦ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺫﻛﺮ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺹ 112 ﻛﺘﺎﺏ " ﺻﻔﻴﻦ " ﺧﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺭﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺝ 2 ﺹ 290 " ﺍﻟﻌﻘﺪ ﺍﻟﻔﺮﻳﺪ ". ﺍﺯ ﻋﺒﺎﺩﻩ ﺑﻦ ﺻﺎﻣﺖ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺘﺶ ﺗﺼﺮﻳﺢ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ:
ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻏﺰﻭﻩ ﺗﺒﻮﻙ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﻭ ﻋﺒﺎﺭﺗﺶ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ: ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﺁﻧﺪﻭ ﺭﺍ (ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ) ﺑﺎ ﻫﻢ ﻳﺎﻓﺘﻴﺪ ﺑﻴﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺟﺪﺍﺋﻲ ﺍﻓﻜﻨﻴﺪ ﭼﻪ، ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ ﺑﺮ ﺍﻣﺮ ﻧﻴﻚ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﻧﺪ0 ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺍﺑﻮ ﺣﻴﺎﻥ ﺗﻮﺣﻴﺪﻱ ﺩﺭ ﺝ 3 ﺹ 183 ﻛﺘﺎﺏ " ﺍﻟﺎﻣﺘﺎﻉ ﻭ ﺍﻟﻤﻮﺍﻧﺴﻪ " ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ: ﺷﻌﺒﻲ ﮔﻮﻳﺪﻛﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺍﺯ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻳﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺷﺨﺼﻲ ﺍﺳﺖ ﺷﻮﺥ ﻭ ﻣﺰﺍﺡ ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ ﺭﺳﻴﺪ ﭼﻨﻴﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻧﺎﺑﻐﻪ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﺪ ﻛﻪ ﭘﻨﺪﺍﺭﺩ ﻣﻦ ﺷﻮﺥ ﻭ ﺑﻮﺍﻟﻬﻮﺍﺱ ﻭ ﺑﻴﻬﻮﺩﻩ ﺳﺮﺍ ﻭ ﺑﺎﺯﻳﮕﺮﻡ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺭ ﺍﺳﺖ ﺍﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﺍﺯ ﻣﻦ. ﭼﻪ، ﻳﺎﺩ ﻣﺮﮒ ﻭ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪﺀ ﻣﺤﺸﺮ ﻭ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺗﺒﺎﻫﻲ ﻭ ﺑﻴﻬﻮﺩﻩ ﮔﺬﺭﺍﻧﻲ ﻭ ﺑﻮﺍﻟﻬﻮﺳﻲ ﺑﺎﺯ ﻣﻲﺩﺍﺭﺩ، ﻭ ﻫﻤﻴﻦ ﻳﺎﺩﻫﺎ ﻛﺎﻓﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻭﺍﻋﻆ، ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﻮﺷﻴﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺻﻔﺎﺕ ﻧﻜﻮﻫﻴﺪﻩ ﺑﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ، ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ،ﺳﺨﻦ ﺩﺭﻭﻍ ﺍﺳﺖ.
ﻋﻤﺮﻭ، ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﻭﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﺩﻫﺪ ﺗﺨﻠﻒ ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻭ ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﺳﺨﻦ ﮔﻮﻳﺪ، ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ، ﺩﺭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺳﺨﺘﻲ ﺁﻣﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﺎﻫﻲ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻛﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮﻫﺎ ﺑﻜﺎﺭ ﺍﻓﺘﺪ. ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﻧﻴﺮﻧﮓ ﻭ ﺣﻴﻠﻪ ﺍﻭ، ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺳﺮﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺑﻲ ﺩﺭﻳﻎ ﻋﻴﺎﻥ ﺳﺎﺯﺩ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﺑﻬﻤﻴﻦ ﻟﻔﻆ ﺷﻴﺦ ﻃﻮﺳﻲ ﺩﺭ ﺹ 82 ﻛﺘﺎﺏ " ﺍﻣﺎﻟﻲ " ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻦ ﻋﻘﺪﻩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۹۲ الی ۹۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ او در پاسخ گ
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۹۲ الی ۹۸
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ بعضى از مفسران نیز گفته اند: بعد از ثبوت جرم و خطاى بزرگ سامرى، موسى(علیه السلام) درباره او نفرین کرد، خداوند او را به بیمارى مرموزى مبتلا ساخت که تا زنده بود کسى نمى توانست با او تماس بگیرد و اگر کسى تماس مى گرفت، گرفتار بیمارى مى شد.
یا این که: سامرى گرفتار یک نوع بیمارى روانى به صورت وسواس شدید و وحشت از هر انسانى شد، به طورى که هر کس نزدیک او مى شد فریاد مى زد: لا مِساسَ: با من تماس نگیرید !.(۴)
دستور و مجازات دوم سامرى این بود که: موسى(علیه السلام) کیفر او را در قیامت به او گوشزد کرده گفت: تو وعده گاهى در پیش دارى ـ وعده عذاب دردناک الهى ـ که هرگز از آن تخلف نخواهد شد (وَ إِنَّ لَکَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ).(۵)
سومین دستور این بود که: موسى(علیه السلام) به سامرى گفت: به این معبودت که پیوسته او را عبادت مى کردى، نگاه کن و ببین ما آن را مى سوزانیم و سپس ذرات آن را به دریا مى پاشیم (تا براى همیشه محو و نابود گردد) (وَ انْظُرْ إِلى إِلهِکَ الَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عاکِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفاً).
در اینجا دو سؤال پیش مى آید:
نخست این که: جمله: لَنُحَرِّقَنَّهُ: ما آن را قطعاً مى سوزانیم دلیل بر آن است که گوساله، جسم قابل سوختن بوده و این، عقیده کسانى را تأئید مى کند که مى گویند: گوساله طلائى نبود، بلکه به خاطر خاک پاى جبرئیل تبدیل به موجود زنده اى شده بود. در پاسخ مى گوئیم: ظاهر جمله جَسَداً لَهُ خُوارٌ آن است که: گوساله مجسمه بى جانى بوده که صدائى شبیه صداى گوساله (به طریقى که قبلاً گفتیم) از آن برمى خاست، و اما مسأله سوزاندن ممکن است به یکى از دو علت باشد:
یا این که: این مجسمه تنها از طلا نبوده بلکه احتمالاً چوب هم در آن به کار رفته و طلا پوششى براى آن بوده است.
دیگر این که: به فرض که تمام آن هم از طلا بوده، سوزاندن آن براى تحقیر، توهین و از میان بردن شکل و ظاهر آن بوده، همان گونه که این عمل در مورد مجسمه هاى فلزى پادشاهان جبار عصر ما، تکرار شد!
بنابراین، بعد از سوزاندن، آن را با وسائلى خرد کرده، سپس ذراتش را به دریا ریختند.
سؤال دیگر این که: آیا ریختن این همه طلا به دریا مجاز بوده؟ و اسراف محسوب نمى شده؟
پاسخ این که: گاهى براى یک هدف عالى و مهم تر، مانند کوبیدن فکر بت پرستى، لازم مى شود با بتى این چنین معامله شود، مبادا ماده فساد در میان مردم بماند، و باز هم براى بعضى وسوسه انگیز باشد.
به عبارت روشن تر: اگر موسى(علیه السلام) طلاهائى که در ساختن گوساله به کار رفته بود، باقى مى گذارد، و یا فى المثل در میان مردم تقسیم مى کرد، باز ممکن بود روزى افراد جاهل و نادان به نظر قداست به آن نگاه کنند و خاطره گوساله پرستى از نو در آنها زنده شود.
لذا مى بایست این ماده گران قیمت را فداى حفظ اعتقاد مردم نمود، و راهى جز این نبود، و به این ترتیب، موسى(علیه السلام) با روش فوق العاده قاطعى که هم نسبت به سامرى و هم نسبت به گوساله اش در پیش گرفت، توانست غائله گوساله پرستى را برچیند و آثار روانى آن را از مغزها جاروب کند.
بعداً نیز خواهیم دید با برخورد قاطعى که با گوساله پرستان داشت، چنان در مغزهاى بنى اسرائیل نفوذ کرد، که هرگز در آینده به دنبال چنین خطوط انحرافى نروند.(۶)
* * *
و در آخرین جمله، موسى(علیه السلام) با تأکید فراوان روى مسأله توحید، حاکمیت خط اللّه را مشخص کرد و چنین گفت: معبود شما تنها اللّه است، همان خدائى که معبودى جز او نیست، همان خدائى که علمش همه چیز را فرا گرفته (إِنَّما إِلهُکُمُ اللّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْء عِلْماً).
نه همچون بت هاى ساختگى که نه سخنى مى شنوند، نه پاسخى مى گویند، نه مشکلى مى گشایند، و نه زیانى را دفع مى کنند.
در واقع جمله وَسِعَ کُلَّ شَیْء عِلْماً در مقابل توصیفى است که در چند آیه قبل درباره گوساله و نادانى و ناتوانى آن بیان شده بود.
✍ پی نوشت:
۴ ـ تفسیر قرطبى ، جلد ۶، صفحه ۴۲۸۱.
۵ ـ لَنْ تُخْلَفَهُ فعل مجهولى است که نائب فاعل آن دراینجا سامرى، و ضمیر آن، مفعول دوم مى باشد و فاعل آن در اصل خدا است و معنى جمله روى هم رفته چنین است: براى تو موعدى است که خداوند درباره تو از آن تخلف نخواهد کرد.
۶ ـ نظیر این برخورد قاطع براى ریشه کن کردن افکار انحرافى را در مورد مسجد ضرار در قرآن به طور اشاره، و در طول تاریخ و حدیث به طور مشروح، مى خوانیم: که پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور داد مسجد ضرار را نخست بسوزانند و باقى مانده آن را ویران کنند و جایگاه آن را محل زباله مردم مدینه سازند (براى توضیح بیشتر به جلد ۸ تفسیر نمونه ، صفحه ۱۴۳، ذیل آیات ۱٠۷ تا ۱۱٠ سوره توبه مراجعه فرمائید)
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
✨ روزها گواهی میدهند!!
☀️ امام صادق علیهالسلام:
🌏 هيچ روزى بر فرزند آدم نيايد مگر اين كه آن روز بگويد:
اى پسر آدم! من روزى نو هستم و من بر تو گواهم . پس با من خوبى كن و در من كار نيك انجام ده، تا روز قيامت به سود تو گواهى دهم ؛ چرا كه ديگر مرا هرگز نخواهى ديد.
📚 بحارالأنوار ، ج۷ ، ص۳۲۷
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
💚 قدر زنده ها را بیشتر بدانیم
🎙️حجت الاسلام فرحزاد
@Nahjolbalaghe2
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و چهل و چهار
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﺳﺨﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺷﺮﻳﻒ ﺭﺿﻲ ﺷﮕﻔﺘﺎ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﻧﺎﺑﻐﻪ، ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺷﺎﻡ ﺷﺎﻳﻊ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺷﻮﺥ ﻭ ﻣﺰﺍﺣﻢ، ﻭ ﻫﺮﺯﻩ ﺩﺭﺍ ﻭ ﺑﻮﺍﻟﻬﻮﺱ. ﭼﻪ ﻧﺎﺭﻭﺍ ﺳﺨﻨﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻳﻦ ﺳﺨﻨﺶ ﺧﻮﺩ ﮔﻨﺎﻫﻜﺎﺭ ﺍﺳﺖ. ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﺳﺨﻦ، ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺩﺭﻭﻍ ﺍﺳﺖ، ﺍﻭ ﺩﺭ ﮔﻔﺘﺎﺭﺵ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻭﻋﺪﻩ ﺍﺵ ﺗﺨﻠﻒ ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﺪ، ﺍﮔﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻗﺴﻢ ﻣﻲﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﻘﺎﺿﺎﺋﻲ ﺷﻮﺩ ﺑﺨﻞ ﻣﻲﻭﺭﺯﺩ ﺩﺭ ﻋﻬﺪ ﻭ ﭘﻴﻤﺎﻧﺶ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭ ﻧﻴﺴﺖ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺟﻨﮓ ﺧﻮﺏ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﻲ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻴﻨﻜﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮﻫﺎ ﺑﻜﺎﺭ ﺍﻓﺘﺪ ﻭ ﺯﺩ ﻭ ﺧﻮﺭﺩ ﺩﺭﮔﻴﺮ ﺷﻮﺩ، ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﻧﻘﺸﻪ ﻭ ﺗﺪﺑﻴﺮﺵ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﻋﻮﺭﺕ ﻭ ﺳﺮﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻲ ﺩﺭﻳﻎ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﺳﺎﺯﺩ. ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻳﺎﺩ ﻣﺮﮒ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﻫﺮﺯﻩ ﺩﺭﺍﺋﻲ ﻭ ﺑﺎﺯﻳﮕﺮﻱ ﺑﺎﺯ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭﻟﻲ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻲ ﺍﺯ ﺍﻣﺮ ﺁﺧﺮﺕ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺣﻖ ﺑﺎﺯ ﻣﻲﺩﺍﺭﺩ، ﺑﺎ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻴﻌﺖ ﻧﻜﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺷﺮﻁ ﻧﻤﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻋﻮﺍﻳﺪ ﻭ ﺛﺮﻭﺗﻲ ﻛﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﻲﺁﻳﺪ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﻬﻴﻢ ﻛﻨﺪ0 ﺳﺨﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺍﺑﻦ ﻗﺘﻴﺒﻪ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﻭﻫﺐ ﮔﻮﻳﺪ: ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ (ﺭﺽ) ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ: ﺷﮕﻔﺘﺎ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﻧﺎﺑﻐﻪ ﺍﻭ ﻣﻲﭘﻨﺪﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺷﻮﺥ ﻭ ﻣﺰﺍﺡ ﻭ ﻫﺮﺯﻩ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺑﻴﻬﻮﺩﻩ ﺳﺮﺍﻳﻢ ﻭﻩ ﭼﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﻧﺎﺭﻭﺍﺋﻲ ﻫﻤﺎﻧﺎﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ، ﺳﺨﻦ ﺩﺭﻭﻍ ﺍﺳﺖ. ﺍﻭ (ﻋﻤﺮﻭ) ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﭼﻴﺰﻱ
ﻃﻠﺐ ﻛﻨﺪ ﺑﺎ [ ﺻﻔﺤﻪ 235] ﻗﺴﻢ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻣﻲﺳﺎﺯﺩ ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻡ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻭ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭼﻴﺰﻱ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺷﻮﺩ ﺑﺨﻞ ﻣﻲﻭﺭﺯﺩ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺟﻨﮓ ﻣﺮﺩﻱ ﺍﺳﺖ ﺳﺨﺘﮕﻴﺮ ﻭ ﭘﺮ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺗﺎ ﻣﺎﺩﺍﻣﻲ ﻛﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮﻫﺎ ﺑﻜﺎﺭ ﻧﻴﻔﺘﺎﺩﻩ ﻭﻟﻲ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺯﺩ ﻭ ﺧﻮﺭﺩ ﺩﺭﮔﻴﺮ ﺷﻮﺩ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺣﻴﻠﻪ ﻭ ﻧﻴﺮﻧﮕﺶ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻭﺍﮊﮔﻮﻥ ﺳﺎﺯﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺳﺮﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﺯ ﺣﻤﻠﻪ ﺧﻠﻖ ﺷﻮﺩ. ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﺴﺖ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺳﺎﺯﺩ0 ﺳﺨﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺪﺭﺑﻪ ﺩﺭ ﻣﺤﻀﺮ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﭘﻴﺶ ﺁﻣﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺷﮕﻔﺘﺎ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﻧﺎﺑﻐﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﭘﻨﺪﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺷﺎﻳﻊ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻣﺰﺍﺡ ﻭ ﻫﺮﺯﻩ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺑﻮﺍﻟﻬﻮﺳﻢ ﻭﻩ ﭼﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﻧﺎﺭﻭﺍﺋﻲ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺩﺭﻭﻏﺘﺮﻳﻦ ﺁﻧﺴﺖ، ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺍﻭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﺑﺮﺍﻡ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭼﻴﺰﻱ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺷﻮﺩ ﺑﺨﻞ ﻣﻲﻭﺭﺯﺩ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺷﺮﺍﺭﻩ ﺟﻨﮓ ﺯﺑﺎﻧﻪ ﻛﺸﺪ ﻭ ﺷﻤﺸﻴﺮﻫﺎ ﺑﻜﺎﺭ ﺍﻓﺘﺪ ﻫﻤﻪ ﻫﻤﺶ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻇﺎﻫﺮ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺳﺮﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺣﻤﻠﻪ ﺟﻨﮕﺠﻮﻳﺎﻥ ﻛﻨﺪ. ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻫﻠﺎﻙ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺳﺎﺯﺩ .
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۹۲ الی ۹۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ بعضى از مفسرا
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۹۲ الی ۹۸
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
✔️نکته ها:
۱ ـ در برابر حوادث سخت، باید سخت ایستاد
روش موسى(علیه السلام) در برابر انحراف گوساله پرستى بنى اسرائیل، روشى است قابل اقتباس براى هر زمان و هر مکان در زمینه مبارزه با انحرافات سخت و پیچیده.
اگر موسى(علیه السلام) مى خواست تنها با اندرز، موعظه و مقدارى استدلال، جلو صدها هزار گوساله پرست بایستد، مسلماً کارى از پیش نمى برد، او مى بایست در اینجا در برابر سه جریان، قاطعانه بایستد:
در مقابل برادرش.
در مقابل سامرى.
و در مقابل گوساله پرستان.
اول از برادرش شروع کرد، محاسن او را گرفته کشید و بر سر او فریاد زد و در حقیقت محکمه اى براى او تشکیل داد (هر چند سرانجام بى گناهى او بر مردم ثابت شد) تا دیگران حساب خود را برسند.
آنگاه به سراغ عامل اصلى توطئه یعنى سامرى رفت، او را به چنان مجازاتى محکوم نمود که از کشتن بدتر بود، طرد از جامعه، منزوى ساختن او و تبدیل او به یک وجود نجس و آلوده که همگان باید از او فاصله بگیرند و تهدید او به مجازات دردناک پروردگار.
سپس به سراغ گوساله پرستان بنى اسرائیل آمد، و به آنها حالى کرد که: این گناه شما به قدرى بزرگ است که براى توبه کردن از آن راهى جز این نیست که شمشیر در میان خود بگذارید و گروهى با دست یکدیگر کشته شوند، و این خون هاى کثیف از کالبد این جامعه بیرون ریزد. و جمعى از گنهکاران به دست خودشان اعدام شوند، تا براى همیشه این فکر انحرافى خطرناک از مغز آنها بیرون رود که، شرح این ماجرا را در جلد اول، ذیل آیات ۵۱ تا ۵۴ سوره بقره تحت عنوان یک توبه بى سابقه بیان کرده ایم.
به این ترتیب، نخست به سراغ رهبر جمعیت رفت تا ببیند او قصورى در کار خود کرده یا نه، بعد از ثبوت برائت او، به سراغ عامل فساد، و سپس به سراغ طرفداران و هواخواهان فساد رفت.
* * *
۲ ـ سامرى کیست؟
اصل لفظ سامرى در زبان عبرى، شمرى است، و معمول است هنگامى که الفاظ عبرى به لباس عربى در مى آیند، حرف شین به حرف سین تبدیل مى گردد، چنان که موشى به موسى و یشوع به یسوع تبدیل مى گردد.
سامرى منسوب به شمرون بوده، و شمرون فرزند یشاکر چهارمین نسل یعقوب (علیه السلام) است.
و از اینجا روشن مى شود، خرده گیرى بعضى از مسیحیان به قرآن مجید که: قرآن سردمدار گوساله پرستى زمان موسى(علیه السلام) را سامرى، منسوب به شهر سامره معرفى کرده، در صورتى که سامره در آن زمان اصلاً وجود نداشته بى اساس است; زیرا چنان که گفتیم: سامرى منسوب به شمرون است نه سامره .(۷)
به هر حال، سامرى مرد خودخواه، منحرف، و باهوشى بود که با جرأت و مهارت مخصوصى با استفاده از نقاط ضعف بنى اسرائیل، توانست چنان فتنه عظیمى که سبب گرایش اکثریت قاطع به بت پرستى بود، ایجاد کند و چنان که دیدیم کیفر این خودخواهى و فتنه انگیزى خود را نیز در همین دنیا دید.
✍ پی نوشت:
۷ ـ اعلام القرآن ، صفحه ۳۵۹.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۴بخش سوم 💎 دنیا فرصتی برای عمل ✅ تا مى توانيد عمل کنيد! امام(عليه السلام) در
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۵
☀️بعثت پیامبر، درمان جاهلیت
🔭 خطبه در يك نگاه:
هدف از بيان اين خطبه، ذكر عظمت اسلام از يك سو، و عظمت آورنده آن از سوى ديگر است؛ چرا كه در خطبه، وضع مردم قبل و بعد از ظهور اسلام با هم مقايسه شده است و از اين مقايسه به خوبى مى توان فهميد كه تا چه حد، كار پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله عظمت دارد كه آن جامعه فوق العاده منحطّ جاهلى را به جامعه مترقّى و نوين اسلامى تبديل كرد.
نورى که در تاريکى درخشيد:
بارها در نهج البلاغه امام(عليه السلام) به تشريح وضع زمان جاهليّت عرب پرداخته و با تعبيراتى روشن، ترسيم زنده اى از آن زمان کرده است; تا نسلِ جديد عصر آن حضرت - که زمان جاهليّت را درک نکرده بودند - به عظمت انقلاب اسلامى پى برند و بدانند چه کار بزرگى انجام شده است و نيز از اين طريق، به مقام والاى پيامبر (صلى الله عليه وآله) آشناتر شوند; چرا که ايجاد چنين تحوّل عظيمى اراده اى آهنين، استقامتى بى نظير و تدبيرى بسيار عالى و برنامه اى روشن لازم دارد، که پيامبر اکرم (صلى الله عليه وآله) واجد همه آنها بود. امام(عليه السلام) در اين خطبه، ضمن هفت جمله وضع عصر جاهليّت را کاملا تبيين مى کند.
در نخستين و دومين جمله چنين مى فرمايد: «خداوند او را زمانى مبعوث کرد که مردم در حيرت و گمراهى سرگردان بودند و در فتنه ها غوطه ور». (بَعَثَهُ وَ النَّاسُ ضُلاَّلٌ فِي حَيْرَة، وَ حَاطِبُونَ فِي فِتْنَة).
بى شک، ضلالت و گمراهى اگر توأم با سرگردانى نباشد، ممکن است انسان خود را از آن نجات دهد; مانند کسى که راه را گم کرده و از قرائن، طريق نجات را به دست مى آورد; بدبختى آنجا است که گمراهى با حيرت و سرگردانى همراه باشد و مردم در دوران جاهليّت چنين بودند.
«حَاطِب» به کسى گفته مى شود که هيزم جمع آورى کند. مردم عصر جاهليّت، در عين گرفتارى در ميان شعله هاى فتنه، همواره هيزم بر آتش آن مى افزودند و مشکل عظيم آنها همين بود که هيزم آور فتنه ها بودند.
در سومين و چهارمين جمله مى افزايد: «هوا و هوس هاى سرکش آنها را به خود جلب کرده، و تکبّر و خودبرتربينى آنها را به پرتگاه افکنده بود». (قَدِ اسْتَهْوَتْهُمُ الأَهْوَآءُ، وَ اسْتَزَلَّتْهُمُ الْکِبْرِيَاءُ).
بديهى است حاکميّت هوا و هوس، جامعه را به پرتگاه مى کشاند و هنگامى که خود بزرگ بينى به آن افزوده شود، مردم را در پرتگاه ساقط مى کند.
در سه جمله آخر مى فرمايد: «جاهليّت شديد، آنها را سبک مغز ساخته و در ناپايدارى امور و بلاى جهل حيران و سرگردان بودند». (وَ اسْتَخَفَّتْهُمُ الْجَاهِليَّةُ الْجَهْلاَءُ; حَيَارَى فِي زَلْزَال مِنَ الأَمْرِ، وَ بَلاَء مِنَ الْجَهْلِ).
به اين ترتيب، ريشه اصلى بدبختى آنها جهل و گمراهى وهواپرستى و فتنه گرى و تکّبر بود; صفات زشت و ناپسندى که هر يک از آنها در جامعه اى پيدا شود، براى سقوط آن کافى است; تا چه رسد که همه آنها يکجا جمع باشد!
از اينجا روشن مى شود که مشکلات عصر جاهليّت تا چه اندازه زياد، و پيچيده و نگران کننده بود و نيز روشن مى شود کسى که بر آنها غلبه يافت، به يقين مؤيَّد به تأييدات الهى و امدادهاى غيبى بوده است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) :
✍ اَلصّادِقُ عَلى شَفا مَنْجاةٍ وَكَرامَةٍ وَالْكاذِبُ عَلى شُرُفِ مَهْواةٍ وَمَهانَةٍ
🖌 راستگو در آستانه نجات و بزرگواری است و دروغگو در لبه پرتگاه و خواری.
📚 نهج البلاغه ، خطبه۸۶
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
❓ مردم دوست ندارید خدا شما را بیامرزد؟
✅راهکار میانبر برای مغفرت
🎥دکتر رفیعی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و چهل و چهار 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺳﺨﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻪ ﺭﻭﺍ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و چهل و چهار
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﺳﺨﻨﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺍﻣﻴﺮﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺎﻡ ﺩ ﺭﺟﻨﮓ ﺻﻔﻴﻦ ﻗﺮﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻧﻴﺰﻩﻫﺎ ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﺟﻨﮕﺠﻮﻳﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﻜﻢ ﻗﺮﺁﻥ ﺩﻋﻮﺕ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮﻳﻦ ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪﺍﻡ ﺍﻣﺎ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ، ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ، ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻣﻌﻴﻂ، ﺣﺒﻴﺐ ﺑﻦ ﻣﺴﻠﻤﻪ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺳﺮﺡ، ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻧﻪ ﺍﻫﻞ ﺩﻳﺎﻧﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﻱ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻣﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻣﻲﺷﻨﺎﺳﻢ ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﻛﻮﺩﻛﻴﺸﺎﻥ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩﻩﺍﻡ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﺣﺪ ﻣﺮﺩﻱ ﺭﺳﻴﺪﻧﺪ ﺑﺎﺯ ﻳﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩﻩﺍﻡ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻛﻮﺩﻛﻲ ﻭ ﻣﺮﺩﻱ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ، (ﺩﻋﻮﺕ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺣﻜﻢ ﻗﺮﺁﻥ) ﺳﺨﻦ ﺣﻘﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺑﺎﻃﻞ ﻭ ﻧﺎﺭﻭﺍ ﺷﺪﻩ، ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍﺑﻠﻨﺪ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﺷﻨﺎﺳﻨﺪ
[ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۲۳۶]
ﻭ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻲﺑﻴﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻗﺮﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻧﻴﺰﻩﻫﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺟﺰ ﻣﻜﺮ ﻭ ﺣﻴﻠﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻧﻴﺴﺖ. ﺳﺨﻦ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺍﺯ ﻋﻠﻲ ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﻣﺴﻌﻮﺩﻱ ﮔﻮﻳﺪ: ﻳﻮﻧﺲ ﺑﻦ ﺍﺭﻗﻢ ﺑﻦ ﻋﻮﻑ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻱ ﺳﺎﻟﺨﻮﺭﺩﻩ ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﺑﻜﺮﺑﻦ ﻭﺍﺋﻞ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ: ﻣﺎﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺻﻔﻴﻦ ﺑﺎ ﻋﻠﻲ ﺑﻮﺩﻳﻢ، ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺗﻜﻪ ﭘﺎﺭﻩ
ﺍﻱ ﺳﻴﺎﻩ ﻭ ﻣﺮﺑﻊ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻧﻴﺰﻩ ﺍﻱ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻧﻤﻮﺩ، ﮔﺮﻭﻫﻲ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻳﺘﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﻴﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺎﻳﻊ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺭﺳﻴﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻳﺎ ﻣﻲﺩﺍﻧﻴﺪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻳﺖ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ، ﺍﻳﻦ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ (ﺍﻳﻦ ﺩﺷﻤﻦ ﺧﺪﺍ) ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻛﻴﺴﺖ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﻣﻘﺮﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﭙﺬﻳﺮﺩ؟ ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪ! ﻣﻘﺮﺭﺍﺕ ﻭ ﺷﺮﺍﺋﻂ ﺁﻥ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺷﺮﻃﺶ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺁﻥ ﺑﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻲ ﺟﻨﮓ ﻧﻜﻨﻲ ﻭ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻪ ﻛﺎﻓﺮﻱ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻧﻨﻤﺎﺋﻲ، ﻋﻤﺮﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺸﺮﻛﻴﻦ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺁﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﻣﻲﺟﻨﮕﺪ ﺑﺎﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻱ ﻛﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺷﻜﺎﻓﺘﻪ ﻭ ﺭﻭﻳﺎﻧﺪﻩ ﻭ ﺍﻳﻨﻬﻤﻪ ﺧﻠﻖ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻩ ﺍﻥ! ﺑﻠﻜﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﺑﻪ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﻛﻔﺮ ﻭ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﺧﻮﺩ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﺍﺷﺘﻦ! ﻫﻤﻴﻨﻜﻪ ﻳﺎﺭﺍﻧﻲ ﻭ ﻫﻤﻜﺎﺭﺍﻧﻲ ﻳﺎﻓﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﻭ ﻋﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺘﻨﺪ، ﺟﺰ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻇﺎﻫﺮ ﺗﺮﻙ ﻧﻜﺮﺩﻥ!
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2