قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۹۲ الی ۹۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ بعضى از مفسرا
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۹۲ الی ۹۸
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
✔️نکته ها:
۱ ـ در برابر حوادث سخت، باید سخت ایستاد
روش موسى(علیه السلام) در برابر انحراف گوساله پرستى بنى اسرائیل، روشى است قابل اقتباس براى هر زمان و هر مکان در زمینه مبارزه با انحرافات سخت و پیچیده.
اگر موسى(علیه السلام) مى خواست تنها با اندرز، موعظه و مقدارى استدلال، جلو صدها هزار گوساله پرست بایستد، مسلماً کارى از پیش نمى برد، او مى بایست در اینجا در برابر سه جریان، قاطعانه بایستد:
در مقابل برادرش.
در مقابل سامرى.
و در مقابل گوساله پرستان.
اول از برادرش شروع کرد، محاسن او را گرفته کشید و بر سر او فریاد زد و در حقیقت محکمه اى براى او تشکیل داد (هر چند سرانجام بى گناهى او بر مردم ثابت شد) تا دیگران حساب خود را برسند.
آنگاه به سراغ عامل اصلى توطئه یعنى سامرى رفت، او را به چنان مجازاتى محکوم نمود که از کشتن بدتر بود، طرد از جامعه، منزوى ساختن او و تبدیل او به یک وجود نجس و آلوده که همگان باید از او فاصله بگیرند و تهدید او به مجازات دردناک پروردگار.
سپس به سراغ گوساله پرستان بنى اسرائیل آمد، و به آنها حالى کرد که: این گناه شما به قدرى بزرگ است که براى توبه کردن از آن راهى جز این نیست که شمشیر در میان خود بگذارید و گروهى با دست یکدیگر کشته شوند، و این خون هاى کثیف از کالبد این جامعه بیرون ریزد. و جمعى از گنهکاران به دست خودشان اعدام شوند، تا براى همیشه این فکر انحرافى خطرناک از مغز آنها بیرون رود که، شرح این ماجرا را در جلد اول، ذیل آیات ۵۱ تا ۵۴ سوره بقره تحت عنوان یک توبه بى سابقه بیان کرده ایم.
به این ترتیب، نخست به سراغ رهبر جمعیت رفت تا ببیند او قصورى در کار خود کرده یا نه، بعد از ثبوت برائت او، به سراغ عامل فساد، و سپس به سراغ طرفداران و هواخواهان فساد رفت.
* * *
۲ ـ سامرى کیست؟
اصل لفظ سامرى در زبان عبرى، شمرى است، و معمول است هنگامى که الفاظ عبرى به لباس عربى در مى آیند، حرف شین به حرف سین تبدیل مى گردد، چنان که موشى به موسى و یشوع به یسوع تبدیل مى گردد.
سامرى منسوب به شمرون بوده، و شمرون فرزند یشاکر چهارمین نسل یعقوب (علیه السلام) است.
و از اینجا روشن مى شود، خرده گیرى بعضى از مسیحیان به قرآن مجید که: قرآن سردمدار گوساله پرستى زمان موسى(علیه السلام) را سامرى، منسوب به شهر سامره معرفى کرده، در صورتى که سامره در آن زمان اصلاً وجود نداشته بى اساس است; زیرا چنان که گفتیم: سامرى منسوب به شمرون است نه سامره .(۷)
به هر حال، سامرى مرد خودخواه، منحرف، و باهوشى بود که با جرأت و مهارت مخصوصى با استفاده از نقاط ضعف بنى اسرائیل، توانست چنان فتنه عظیمى که سبب گرایش اکثریت قاطع به بت پرستى بود، ایجاد کند و چنان که دیدیم کیفر این خودخواهى و فتنه انگیزى خود را نیز در همین دنیا دید.
✍ پی نوشت:
۷ ـ اعلام القرآن ، صفحه ۳۵۹.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۴بخش سوم 💎 دنیا فرصتی برای عمل ✅ تا مى توانيد عمل کنيد! امام(عليه السلام) در
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۵
☀️بعثت پیامبر، درمان جاهلیت
🔭 خطبه در يك نگاه:
هدف از بيان اين خطبه، ذكر عظمت اسلام از يك سو، و عظمت آورنده آن از سوى ديگر است؛ چرا كه در خطبه، وضع مردم قبل و بعد از ظهور اسلام با هم مقايسه شده است و از اين مقايسه به خوبى مى توان فهميد كه تا چه حد، كار پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله عظمت دارد كه آن جامعه فوق العاده منحطّ جاهلى را به جامعه مترقّى و نوين اسلامى تبديل كرد.
نورى که در تاريکى درخشيد:
بارها در نهج البلاغه امام(عليه السلام) به تشريح وضع زمان جاهليّت عرب پرداخته و با تعبيراتى روشن، ترسيم زنده اى از آن زمان کرده است; تا نسلِ جديد عصر آن حضرت - که زمان جاهليّت را درک نکرده بودند - به عظمت انقلاب اسلامى پى برند و بدانند چه کار بزرگى انجام شده است و نيز از اين طريق، به مقام والاى پيامبر (صلى الله عليه وآله) آشناتر شوند; چرا که ايجاد چنين تحوّل عظيمى اراده اى آهنين، استقامتى بى نظير و تدبيرى بسيار عالى و برنامه اى روشن لازم دارد، که پيامبر اکرم (صلى الله عليه وآله) واجد همه آنها بود. امام(عليه السلام) در اين خطبه، ضمن هفت جمله وضع عصر جاهليّت را کاملا تبيين مى کند.
در نخستين و دومين جمله چنين مى فرمايد: «خداوند او را زمانى مبعوث کرد که مردم در حيرت و گمراهى سرگردان بودند و در فتنه ها غوطه ور». (بَعَثَهُ وَ النَّاسُ ضُلاَّلٌ فِي حَيْرَة، وَ حَاطِبُونَ فِي فِتْنَة).
بى شک، ضلالت و گمراهى اگر توأم با سرگردانى نباشد، ممکن است انسان خود را از آن نجات دهد; مانند کسى که راه را گم کرده و از قرائن، طريق نجات را به دست مى آورد; بدبختى آنجا است که گمراهى با حيرت و سرگردانى همراه باشد و مردم در دوران جاهليّت چنين بودند.
«حَاطِب» به کسى گفته مى شود که هيزم جمع آورى کند. مردم عصر جاهليّت، در عين گرفتارى در ميان شعله هاى فتنه، همواره هيزم بر آتش آن مى افزودند و مشکل عظيم آنها همين بود که هيزم آور فتنه ها بودند.
در سومين و چهارمين جمله مى افزايد: «هوا و هوس هاى سرکش آنها را به خود جلب کرده، و تکبّر و خودبرتربينى آنها را به پرتگاه افکنده بود». (قَدِ اسْتَهْوَتْهُمُ الأَهْوَآءُ، وَ اسْتَزَلَّتْهُمُ الْکِبْرِيَاءُ).
بديهى است حاکميّت هوا و هوس، جامعه را به پرتگاه مى کشاند و هنگامى که خود بزرگ بينى به آن افزوده شود، مردم را در پرتگاه ساقط مى کند.
در سه جمله آخر مى فرمايد: «جاهليّت شديد، آنها را سبک مغز ساخته و در ناپايدارى امور و بلاى جهل حيران و سرگردان بودند». (وَ اسْتَخَفَّتْهُمُ الْجَاهِليَّةُ الْجَهْلاَءُ; حَيَارَى فِي زَلْزَال مِنَ الأَمْرِ، وَ بَلاَء مِنَ الْجَهْلِ).
به اين ترتيب، ريشه اصلى بدبختى آنها جهل و گمراهى وهواپرستى و فتنه گرى و تکّبر بود; صفات زشت و ناپسندى که هر يک از آنها در جامعه اى پيدا شود، براى سقوط آن کافى است; تا چه رسد که همه آنها يکجا جمع باشد!
از اينجا روشن مى شود که مشکلات عصر جاهليّت تا چه اندازه زياد، و پيچيده و نگران کننده بود و نيز روشن مى شود کسى که بر آنها غلبه يافت، به يقين مؤيَّد به تأييدات الهى و امدادهاى غيبى بوده است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) :
✍ اَلصّادِقُ عَلى شَفا مَنْجاةٍ وَكَرامَةٍ وَالْكاذِبُ عَلى شُرُفِ مَهْواةٍ وَمَهانَةٍ
🖌 راستگو در آستانه نجات و بزرگواری است و دروغگو در لبه پرتگاه و خواری.
📚 نهج البلاغه ، خطبه۸۶
@Nahjolbalaghe2
7.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موعظه
❓ مردم دوست ندارید خدا شما را بیامرزد؟
✅راهکار میانبر برای مغفرت
🎥دکتر رفیعی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و چهل و چهار 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺳﺨﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻪ ﺭﻭﺍ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و چهل و چهار
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﺳﺨﻨﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺍﻣﻴﺮﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺎﻡ ﺩ ﺭﺟﻨﮓ ﺻﻔﻴﻦ ﻗﺮﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻧﻴﺰﻩﻫﺎ ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﺟﻨﮕﺠﻮﻳﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﻜﻢ ﻗﺮﺁﻥ ﺩﻋﻮﺕ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮﻳﻦ ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪﺍﻡ ﺍﻣﺎ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ، ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ، ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻣﻌﻴﻂ، ﺣﺒﻴﺐ ﺑﻦ ﻣﺴﻠﻤﻪ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺳﺮﺡ، ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻧﻪ ﺍﻫﻞ ﺩﻳﺎﻧﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﻱ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻣﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻣﻲﺷﻨﺎﺳﻢ ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﻛﻮﺩﻛﻴﺸﺎﻥ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩﻩﺍﻡ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﺣﺪ ﻣﺮﺩﻱ ﺭﺳﻴﺪﻧﺪ ﺑﺎﺯ ﻳﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩﻩﺍﻡ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻛﻮﺩﻛﻲ ﻭ ﻣﺮﺩﻱ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ، (ﺩﻋﻮﺕ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺣﻜﻢ ﻗﺮﺁﻥ) ﺳﺨﻦ ﺣﻘﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺑﺎﻃﻞ ﻭ ﻧﺎﺭﻭﺍ ﺷﺪﻩ، ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍﺑﻠﻨﺪ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﺷﻨﺎﺳﻨﺪ
[ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۲۳۶]
ﻭ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻲﺑﻴﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻗﺮﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻧﻴﺰﻩﻫﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺟﺰ ﻣﻜﺮ ﻭ ﺣﻴﻠﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻧﻴﺴﺖ. ﺳﺨﻦ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺍﺯ ﻋﻠﻲ ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﻣﺴﻌﻮﺩﻱ ﮔﻮﻳﺪ: ﻳﻮﻧﺲ ﺑﻦ ﺍﺭﻗﻢ ﺑﻦ ﻋﻮﻑ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻱ ﺳﺎﻟﺨﻮﺭﺩﻩ ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﺑﻜﺮﺑﻦ ﻭﺍﺋﻞ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ: ﻣﺎﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺻﻔﻴﻦ ﺑﺎ ﻋﻠﻲ ﺑﻮﺩﻳﻢ، ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺗﻜﻪ ﭘﺎﺭﻩ
ﺍﻱ ﺳﻴﺎﻩ ﻭ ﻣﺮﺑﻊ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻧﻴﺰﻩ ﺍﻱ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻧﻤﻮﺩ، ﮔﺮﻭﻫﻲ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻳﺘﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﻴﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺎﻳﻊ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺭﺳﻴﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻳﺎ ﻣﻲﺩﺍﻧﻴﺪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻳﺖ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ، ﺍﻳﻦ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ (ﺍﻳﻦ ﺩﺷﻤﻦ ﺧﺪﺍ) ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻛﻴﺴﺖ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﻣﻘﺮﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﭙﺬﻳﺮﺩ؟ ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪ! ﻣﻘﺮﺭﺍﺕ ﻭ ﺷﺮﺍﺋﻂ ﺁﻥ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺷﺮﻃﺶ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺁﻥ ﺑﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻲ ﺟﻨﮓ ﻧﻜﻨﻲ ﻭ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻪ ﻛﺎﻓﺮﻱ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻧﻨﻤﺎﺋﻲ، ﻋﻤﺮﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺸﺮﻛﻴﻦ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺁﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﻣﻲﺟﻨﮕﺪ ﺑﺎﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻱ ﻛﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺷﻜﺎﻓﺘﻪ ﻭ ﺭﻭﻳﺎﻧﺪﻩ ﻭ ﺍﻳﻨﻬﻤﻪ ﺧﻠﻖ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻩ ﺍﻥ! ﺑﻠﻜﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﺑﻪ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﻛﻔﺮ ﻭ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﺧﻮﺩ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﺍﺷﺘﻦ! ﻫﻤﻴﻨﻜﻪ ﻳﺎﺭﺍﻧﻲ ﻭ ﻫﻤﻜﺎﺭﺍﻧﻲ ﻳﺎﻓﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﻭ ﻋﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺘﻨﺪ، ﺟﺰ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻇﺎﻫﺮ ﺗﺮﻙ ﻧﻜﺮﺩﻥ!
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2