قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۰ بخش اول ☀️ شناخت خدا و رسول او 🔭 خطبه در يك نگاه: همان گونه كه در بحث سند
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۰ بخش اول
☀️ شناخت خدا و رسول او
↩️ امام(عليه السلام) بعد از اين حمد و ثنا، شهادت به الوهيّت او مى دهد و مى گويد: «گواهى مى دهيم، جز او معبودى نيست». (وَ نَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ غَيْرُهُ).
زيرا هنگامى که پذيرفتيم همه نعمت ها از سوى او است، عبوديّت و پرستش نيز تنها شايسته ذات پاک او خواهد بود.
سپس امام مى افزايد: «و گواهى مى دهيم که محمّد (صلى الله عليه وآله) بنده و فرستاده اوست». (وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ).
تکيه بر عبوديّت، قبل از رسالت، علاوه بر اينکه هرگونه شرک را از مؤمنان دور مى سازد، اشاره به اين است که مقام عبوديّت، از مقام رسالت نيز برتر و بالاتر است! زيرا، بنده کامل و خاصّ خدا کسى است که تمام وجودش متعلّق به او باشد; به جز او نينديشد و غير از او را نخواهد و اين، اوج تکامل انسان است و مقامى فراتر از آن نيست و همان است که شايستگى لازم براى رسالت را فراهم مى سازد.
به دنبال آن، در پنج جمله، اوصافى را براى پيامبر اکرم (صلى الله عليه وآله) بيان مى کند که بسيار پرمعنا و پربار است; مى فرمايد: «او را فرستاد تا فرمان حق را آشکارا بيان کند، و به شرح و تبيين اوصافش بپردازد. او با امانت، رسالت خويش را ادا کرد; و با راستى و درستى به راه خود ادامه داد، و پرچم حق را در ميان ما به يادگار گذارد». (أَرْسَلَهُ بَأَمْرِهِ صَادِعاً(3)، وَ بَذِکْرِهِ نَاطِقاً، فَأَدَّى أَمِيناً، وَ مَضَى رَشِيداً; وَ خَلَّفَ فِينَا رَايَةَ الْحَقِّ).
امام(عليه السلام) در اين چند جمله، به ابعاد خدمات پيامبر اکرم (صلى الله عليه وآله) اشاره مى کند: از يک سو، اشاره به ابلاغ اوامر و نواهى حق مى فرمايد; که به طور شفاف و روشن و آشکار و بدون پرده پوشى همه را بيان فرمود.
و از سوى ديگر، آنچه براى معرفة الله و شناخت پروردگار لازم بود، تشريح کرد.
از سوى سوم، در ابلاغ اين ماموريّت ها نهايت امانت را رعايت کرد.
و از سوى چهارم، خودش نيز در عمل، اين راه را بپيمود و سرمشقى براى همگان شد.
و از سوى پنجم، به فکر نسل هاى آينده بود و پرچم حق را که همان کتاب و سنّت باشد، در ميان مردم به يادگار گذاشت.(4)
****
✍ پی نوشت:
3. «صادع» از مادّه «صَدْع» به معناى شکافتن است و از آنجا که با شکافتن چيزى درونش آشکار مى شود، اين واژه به معناى اظهار و افشا نيز آمده است و در جمله بالا به همين معنا است و اينکه به دردسرهاى شديد «صُداع» گفته مى شود، به اين دليل است که گويى مى خواهد سر را بشکافد.
3. سند خطبه: ابن ابى الحديد در شأن ورود اين خطبه سخنانى دارد كه نشان مى دهد به منبع ديگرى غير از نهج البلاغه در مورد اين خطبه دست يافته است. مى گويد: اين خطبه را على عليه السلام در سومين جمعه خلافتش بيان فرمود و به طور كنايه از آينده خود خبر داد و به آنها گوشزد كرد كه در آن زمان كه اجتماعات عظيم گرد آن حضرت را مى گيرد، از اين جهان چشم خواهد پوشيد و همين گونه هم شد! زيرا نوشته اند كه اهل عراق در آن ماه كه حضرت شربت شهادت نوشيد، بيش از هر زمان بر گرد آن حضرت جمع شده بودند؛ به گونه اى كه يك لشكر ده هزار نفرى، به فرزندش امام حسن عليه السلام سپرد و لشكر ده هزار نفرى ديگرى به أبوأيّوب انصارى و همچنين به ديگران، تا آن كه يكصد هزار شمشير زن آماده حركت براى درهم كوبيدن ظالمان و غارتگران شام شدند؛ ولى درست در همين زمان، ابن ملجم ملعون حضرت را با ضربه شمشير خود شهيد كرد و آن جمعيت عظيم پراكنده شدند.(اقتباس از: مصادر نهج البلاغه، جلد 2، صفحه 198).
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله:
🔹️زبانت را (از حرف ناروا) نگه دار؛ اين كار، صدقهاى است كه براى خودت مىدهى.
🔸️أمسِكْ لِسانَكَ؛ فإنّها صَدَقةٌ تَصَدَّقُ بها على نَفسِكَ.
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج۲، ص۱۱۴.
👈 ماه صفر زیاد صدقه بدهیم،
به نیت تعجیل فرج 🤲
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و ده 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ،
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و یازده
🔷#واقعهغدیرخم
" ﻋﺒﺎﺳﻲ " ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 27 ﺟﻠﺪ 2 " ﺍﻟﻤﻌﺎﻫﺪ " ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ " ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺑﻮ ﺟﻌﻔﺮ " ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺟﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﻤﻴﺖ ﺑﻴﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﻛﻤﻴﺖ ﮔﻔﺖ: ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻧﻴﺎ، ﻣﻬﺮ ﻧﻤﻲ ﻭﺭﺯﻡ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ
ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﺁﻥ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻨﺰﺩ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻣﻲﺭﻓﺘﻢ ﻛﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺷﺎﻥ ﺑﻮﺩ. ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺟﻬﺖ ﺁﺧﺮﺕ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻲﺩﺍﺭﻡ، ﭘﻮﻟﻲ ﺁﻥ ﺗﻦ ﭘﻮﺷﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﻦ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﺪ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺗﺒﺮﻙ ﻣﻲﭘﺬﻳﺮﻡ ﺍﻣﺎ ﻣﺎﻟﺮﺍ، ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﻛﺮﺩ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺟﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ. " ﺑﻐﺪﺍﺩﻱ " ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 69 ﺟﻠﺪ 1 " ﺧﺰﺍﻧﻪ ﺍﻟﺎﺩﺏ " ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺻﺎﻋﺪ، ﻏﻠﺎﻡ ﻛﻤﻴﺖ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﺑﺎ ﻛﻤﻴﺖ ﺑﺮ " ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﻴﻦ " (ﺭﺽ) ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻳﻢ، ﻛﻤﻴﺖ ﺑﻪ ﻋﺮﺽ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﺩﺭ ﻣﺪﺡ ﺷﻤﺎ ﺳﺮﻭﺩﻩﺍﻡ ﻛﻪ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭﻡ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺷﻔﺎﻋﺘﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ (ﺹ) ﺑﺎﺷﺪ، ﺳﭙﺲ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺁﻏﺎﺯﺵ ﺍﻳﻦ ﺑﻴﺖ ﺍﺳﺖ: " ﻣﻦ ﻟﻘﺐ ﻣﺘﻴﻢ ﻣﺴﺘﻬﺎﻡ " ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺁﺧﺮ ﺭﺳﺎﻧﺪ، ﺍﻣﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﺎ ﺍﺯ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺗﻮ ﻋﺎﺟﺰﻳﻢ ﺍﻣﺎﻧﻪ، ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﻧﻴﺴﺘﻴﻢ ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻋﺎﺟﺰ ﻧﻴﺴﺖ. ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﻛﻤﻴﺖ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯ ﺳﭙﺲ ﭼﻬﺎﺭ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﻫﻢ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺧﺎﻧﺪﺍﻧﺶ ﺑﻪ ﺗﻘﺴﻴﻂ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﻱ ﺍﺑﺎ ﻣﺴﺘﻬﻞ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺑﮕﻴﺮ. ﻛﻤﻴﺖ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﺩﺍﻧﮕﻲ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﻲﺩﺍﺩﻳﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﺳﺮ ﺍﻓﺮﺍﺯﻱ ﺑﻮﺩ، ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻋﻨﺎﻳﺘﻲ ﻛﻨﻴﺪ، ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺗﻦ ﭘﻮﺷﻬﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﺮﺣﻤﺖ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺗﺒﺮﻙ ﺟﻮﻳﻢ، (ﺍﻣﺎﻡ) ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﺟﺎﻣﻪﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻦ ﺑﺪﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﺑﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﺩﺍﺩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ
[ جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 17]
ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﺕ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭﻱ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﻛﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﮔﺬﺷﺘﮕﻲ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺣﻘﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺍﻭ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻧﻤﻮﺩ ﭘﺲ ﻭﻱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻴﻜﺒﺨﺘﻲ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﺪﺍﺭ ﻭ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﻤﻴﺮﺍﻥ. ﻣﺰﺩ ﺩﻧﻴﺎﺋﻲ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﻱ ﺑﻨﻤﺎ ﻭ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺕ ﺑﺮﺍﻱ ﻭﻱ ﺫﺧﻴﺮﻩ ﻓﺮﻣﺎ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻋﻬﺪﻩ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺍﻭ ﺑﺮ ﻧﻤﻲ ﺁﺋﻴﻢ، ﻛﻤﻴﺖ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﻛﺖ ﺩﻋﺎﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻲﻛﺮﺩﻡ. " ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻛﻨﺎﺳﻪ " ﮔﻔﺖ: ﻭﻗﺘﻲ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﻛﻤﻴﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺸﺎﻡ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﻛﻪ: ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺁﻧﺎﻥ (ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻉ) ﺑﺎ ﺑﻴﮕﺎﻧﮕﺎﻥ، ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪ ﻭ ﭘﺴﺮ ﻋﻢ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺍﺯ ﻧﺰﺩﻳﮕﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﺘﻬﻢ ﻣﻲﺩﺍﻧﺴﺘﻢ، ﺩﻭﺭﻱ ﮔﺰﻳﺪﻡ. ﺑﻪ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻱ ﺭﻭﻱ ﺁﻭﺭﺩﻩﺍﻡ ﻛﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﻭ ﺗﻤﺴﻜﻢ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺳﺖ. ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺭﻳﺎ ﻛﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﺘﻦ ﺩﺍﺩ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ
و زکریا را (به یاد آور) در آن هنگام که پروردگارش را خواند (و عرض کرد): «پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندى به من عطا کن). و تو بهترین وارثانى.»
(انبیاء/89)
***
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَىٰ وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ ۚ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا ۖ وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ
ما هم دعاى او را مستجاب کردیم، و یحیى را به او بخشیدیم. و همسرش را (که نازا بود) برایش شایسته (باردارى) ساختیم. چرا که آنان (خاندانى بودند که) همواره در کارهاى خیر بسرعت اقدام مى کردند. و از روى بیم و امید ما را مى خواندند. و پیوسته براى ما (خاضع و) خاشع بودند.
(انبیاء/90)
@Nahjolbalaghe2