eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۳۴ و ۳۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✅مخبتان را بشارت
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۳۶ الی ۳۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ❓قربانى براى چیست؟ باز در آیات مورد بحث، سخن از مراسم حج، شعائر الهى و مسأله قربانى است، نخست مى گوید: شترهاى چاق و فربه را براى شما از شعائر الهى قرار دادیم (وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَکُمْ مِنْ شَعائِرِ اللّهِ). آنها از یکسو، به شما تعلق دارند، و از سوى دیگر، از شعائر و نشانه هاى خداوند در این عبادت بزرگ هستند; چرا که قربانى حج یکى از مظاهر روشن این عبادت است که به فلسفه آن سابقاً اشاره کرده ایم. بُدْن جمع بدنة به معنى شتر بزرگ و چاق و گوشت دار است. و از آنجا که چنین حیوانى براى مراسم قربانى، اطعام فقرا و نیازمندان مناسب تر است مخصوصاً روى آن تکیه شده، و گرنه مى دانیم چاق بودن حیوان قربانى از شرائط الزامى نیست. همین مقدار کافى است که لاغر نبوده باشد. آن گاه اضافه مى کند: براى شما در چنین حیواناتى خیر و برکت است (لَکُمْ فِیها خَیْرٌ). از یکسو از گوشت آنها استفاده مى کنید و دیگران را اطعام مى نمائید و از سوى دیگر، به خاطر این ایثار، گذشت و عبادت پروردگار، از نتائج معنوى آن بهره مند خواهید شد و به پیشگاه او تقرب مى جوئید. سپس کیفیت قربانى کردن را در یک جمله کوتاه چنین بیان مى کند: نام خدا را به هنگام قربانى کردن آنها در حالى که به صف ایستاده اند ببرید (فَاذْکُرُوا اسْمَ اللّهِ عَلَیْها صَوافَّ). بدون شک، ذکر نام خدا به هنگام ذبح حیوانات، یا نحر کردن شتر، کیفیت خاصى ندارد و هر گونه نام خدا را ببرند کافى است، چنان که ظاهر آیه همان است ولى، در بعضى از روایات ذکر مخصوصى در اینجا ذکر شده که در واقع بیان فرد کامل است، مفسران از ابن عباس آن را نقل کرده اند: اَللّهُ أَکْبَرُ، لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ أَکْبَرُ، أَللّهُمَّ مِنْکَ وَ لَکَ .(۱) اما در روایتى از امام صادق(علیه السلام) جمله هاى رساترى نقل شده است فرمود: هنگامى که قربانى را خریدى آن را رو به قبله کن و به هنگام ذبح یا نحر بگو: وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَ الأَرْضَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیَایَ وَ مَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ لا شَرِیکَ لَهُ وَ بِذَلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ، اللَّهُمَّ مِنْکَ وَ لَکَ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللّهِ وَ اللّهُ أَکْبَرُ، أَللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنِّى .(۲) واژه صوّاف جمع صافّه به معنى صف کشیده است و به طورى که در روایات وارد شده، منظور این است که: دو دست شتر قربانى را از مچ تا زانو در حالى که ایستاده باشد، با هم ببندند تا به هنگام نحر زیاد تکان به خود ندهد و فرار نکند. طبیعى است هنگامى که مقدارى خون از تن او مى رود دستهایش سست مى شود، و به روى زمین مى خوابد، و لذا در ذیل آیه مى فرماید: هنگامى که پهلوى آن آرام گرفت از آن بخورید و فقیر قانع وسائل معترض را نیز اطعام کنید (فَإِذا وَجَبَتْ جُنُوبُها فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ). فرق میان قانع و معتر این است: قانع به کسى مى گویند که اگر چیزى به او بدهند قناعت مى کند، راضى و خشنود مى شود و اعتراض و ایراد و خشمى ندارد اما معترّ کسى است که به سراغ تو مى آید و سؤال و تقاضا مى کند و اى بسا به آنچه مى دهى راضى نشود و اعتراض کند. قانع از ماده قناعت و معترّ از ماده عَرّ (بر وزن شرّ و بر وزن حُرّ) در اصل، به معنى بیمارى جَرَب است که عارض بر پوست بدن انسان مى شود. سپس به سؤال کننده اى که به سراغ انسان مى آید و تقاضاى کمک مى کند معترّ گفته شده است. مقدم داشتن قانع بر معترّ نشانه این است که آن دسته از محرومانى که عفیف النفس و خویشتن دارند، باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند. این نکته نیز قابل توجه است که: جمله: کُلُوا مِنْها: از آن بخورید ظاهر در این است که واجب است حُجّاج چیزى از قربانى خود را نیز بخورند، و شاید این براى رعایت مساوات میان آنها و مستمندان است. و بالاخره آیه را چنین پایان مى دهد: این گونه ما آنها را مسخر شما ساختیم تا شکر خدا را به جا آورید (کَذلِکَ سَخَّرْناها لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ). و راستى این عجیب است حیوانى با آن بزرگى و قدرت و زور آنچنان تسلیم است که اجازه مى دهد کودکى پاهاى او را محکم ببندد، و او را نحر کند (طریقه نحر کردن این است که: کاردى در گودى گردن او فرو مى برند، خونریزى شروع مى شود و حیوان به زودى جان مى دهد). ✍ پی نوشت: ۱ ـ مجمع البیان ، جلد ۷، صفحه ۸۶، ذیل آیه مورد بحث، و روح المعانى ، ذیل همین آیه، با مختصر تفاوتى. ۲ ـ وسائل الشیعه ، جلد ۱٠، صفحه ۱۳۸، ابواب الذبح، باب ۳۷ (جلد ۱۴، صفحه ۱۵۲، چاپ آل البیت). ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۱۱ 🔸 نهی از تندی زبان در مقابل آموزگار مراقب باش با چه كسى سخن مى گويى؟ امام(ع
📝 شرح و تفسیر حکمت 412 نهج البلاغه: ✅راه تربیت خویشتن بهترين راه تأديب خويشتن: امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى راه خوب و مؤثرى به انسان ها براى تربيت خويش آموخته است. مى فرمايد: «براى اصلاح خويشتن همين بس كه از آنچه براى ديگران نمى پسندى اجتناب ورزى»; (كَفَاكَ أَدَباً لِنَفْسِكَ اجْتِنَابُ مَا تَكْرَهُهُ مِنْ غَيْرِكَ). بسيارى از افراد دوست دارند واقعاً خود را اصلاح كنند ولى اصلاح خويشتن و زدودن صفات رذيله از خود كار آسانى نيست زيرا در اين جا حجابى وجود دارد كه نمى گذارد انسان عيوب خود را ببيند و آن حجاب حب ذات است و اى بسا نقاط ضعف خود را براثر اين حجاب نقاط قوت پندارد و به جاى آن كه آن ها را از نفس خويشتن بزدايد سعى در تقويت آن كند. امام(عليه السلام) راه روشنى براى تهذيب نفس و تعليم و تربيت خويشتن به همه انسان ها آموخته و آن اين كه در اعمال و رفتار و صفات ديگران دقت كنند و ببينند چه چيزهايى را براى آن ها عيب و چه اعمالى را ناروا مى شمرند، همان ها را از خود دور سازند. چه تعبير زيبا و چه راه روشن و چه روش مؤثرى امام(عليه السلام) پيشنهاد مى فرمايد. انسان دربرابر ديگران خرده بين و خرده گير است و كمترين عيوب و اشكالات كار آن ها را مى بيند زيرا آن حجاب كه به آن اشاره كرديم درمورد ديگران وجود ندارد. بنابراين مى تواند آن ها را آينه اى براى ديدن صفات زشت و رفتار ناپسند خود قرار دهد و با اين آيينه خود را اصلاح كند و به صفات انسانى بيارايد و با اعمال و رفتار نيكو راه را براى رسيدن به قله هاى سعادت بگشايد. انزوا و گوشه گيرى و جدا شدن از مردم عيوب زيادى دارد. يكى از عيوبش همين است كه انسان را از اين آينه خوب براى اصلاح خود محروم مى سازد و به همين دليل گوشه گيران غالباً گرفتار توهم و خود بزرگ بينى و گاه ادعاهاى ناروا و بى اساس مى شوند. در حالى كه اگر در اجتماع گام بگذارند و صفات خود را در ديگران ببينند و آن را به نقد بكشند مى توانند از اين مركب شيطان پياده شوند. همان گونه كه به هنگام ذكر مصادر اشاره شد امام(عليه السلام) اين سخن را كرارا بيان فرموده است. در ذيل حكمت 365 با عبارت: «كَفَى أَدَباً لِنَفْسِكَ تَجَنُّبُكَ مَا كَرِهْتَهُ لِغَيرِكَ»، اشاره به اين مطلب فرموده بود و در حكمت 353 با تعبير ديگرى آن را بيان فرموده: «أَكْبَرُ الْعَيبِ أَنْ تَعِيبَ مَا فِيكَ مِثْلُهُ; بزرگ ترين عيب آن است كه چيزى ديگران را به عيب بگيرى كه در خود تو موجود است». اين تعبيرات متنوع و متعدد نشان مى دهد كه امام(عليه السلام) اهميت فراوانى براى اين مطلب قائل بوده و آن را به شكل هاى مختلف ارائه مى فرموده است. در وصيت امام(عليه السلام) به فرزندش امام مجتبى(عليه السلام) همين مطلب به صورت گسترده تر و تعبيرات متنوع تر آمده است. آن جا كه مى فرمايد: «فَأَحْبِبْ لِغَيرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا وَ لاَ تَظْلِمْ كَمَا لاَ تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ وَ أَحْسِنْ كَمَا تُحِبُّ أَنْ يحْسَنَ إِلَيكَ وَاسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِكَ مَا تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَيرِكَ وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ بِمَا تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِكَ وَ لاَ تَقُلْ مَا لاَ تَعْلَمُ وَ إِنْ قَلَّ مَا تَعْلَمُ وَ لاَ تَقُلْ مَا لاَ تُحِبُّ أَنْ يقَالَ لَكَ; پسرم! خويشتن را معيار و مقياس قضاوت ميان خود و ديگران قرار ده. براى ديگران چيزى را دوست دار كه براى خود دوست مى دارى و براى آن ها نپسند آنچه را براى خود نمى پسندى. به ديگران ستم نكن همان گونه كه دوست ندارى به تو ستم شود. به ديگران نيكى كن چنان كه دوست دارى به تو نيكى شود. آنچه را براى ديگران قبيح مى شمرى براى خودت نيز زشت شمار. و براى مردم راضى شو به آنچه براى خود از سوى آنان راضى مى شوى. آنچه را كه نمى دانى مگو، اگرچه آنچه مى دانى اندك باشد، و آنچه را دوست ندارى درباره تو بگويند، درباره ديگران مگو».[1] ✍پی نوشت: [1]. نهج البلاغه، نامه 31. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ نشانه‌های شناخت شیعۀ حقیقی در کلام امام صادق علیه‌السلام از حضرت امام صادق صلوات‌الله‌علیه روایت شده است که فرمودند: «عَنِ اللَّيْثِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهماالسلام قَالَ: امْتَحِنُوا شِيعَتَنَا عِنْدَ ثَلَاثٍ عِنْدَ مَوَاقِيتِ الصَّلَاةِ كَيْفَ مُحَافَظَتُهُمْ عَلَيْهَا وَ عِنْدَ أَسْرَارِهِمْ كَيْفَ حِفْظُهُمْ لَهَا عِنْدَ عَدُوِّنَا وَ إِلَى أَمْوَالِهِمْ كَيْفَ مُوَاسَاتُهُمْ لِإِخْوَانِهِمْ فِيهَا.» 🔺 «شيعيان ما را در این سه مورد امتحان نمائيد: ۱. در اوقات نمازها، که چگونه آنها را رعايت و مواظبت می‌نمايند؛ ۲. نسبت به اسرار دینی‌شان، که چگونه آنها را در برابر دشمنان ما فاش و يا نگهداری می‌كنند؛ ٣. نسبت به اموال و ثروتشان، که چگونه با آن به برادرانِ دینی خود کمک و با ایشان مواسات می‌نمایند.» 📚 خصال (شیخ‌صدوق)، ج۱، ص۱۰۳ مشکاة الانوار (شیخ‌طبرسی)، ص۱۵۰ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نتیجه تحمل ابتلائات.mp3
966.4K
✅ نتیجه تحمل ابتلائات 🎥 حجت‌الاسلام ماندگاری @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و پنجاه و نه 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺳﻴﺪ ﺑﺎ ﭘﺪ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و شصت 🔷 ﺍﻭ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻭ ﺁﺷﺎﻣﻴﺪﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻧﺎﮔﻮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﻦ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﺳﺮﻭﺩﻩ‌ﺍﻡ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺍﺑﻴﺎﺕ ﺁﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ: ﺑﻪ ﺧﺎﻧﺪﺍﻧﻲ (ﺩﻝ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻡ) ﻛﻪ ﻣﻮﻣﻨﻴﻦ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ، ﺩﺭ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﺮﻳﺰ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﺴﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭﻱ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﻋﺸﻖ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ، ﻣﻠﺎﻣﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﮔﺮﻡ ﻧﻴﺰ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺯﻧﺸﻢ ﻣﻲ‌ﻧﺸﻴﻨﺪ. ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻫﻢ ﻣﻲ‌ﮔﻮﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ ﻭ ﺁﻓﺖ ﺍﺧﻠﺎﻕ ﺯﻧﺎﻥ، ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﺍﺳﺖ. ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﻭ ﺁﺷﻨﺎ ﻭ ﺧﺎﻧﺪﺍﻧﻴﻜﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺑﻮﺩﻱ ﻭ ﺗﺮﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ، ﺟﺪﺍ ﺷﺪﻱ ﭘﺲ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﻏﺮﻳﺐ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﻱ، ﻭ ﮔﻮﺋﻲ ﮔﺮﺯﺩﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭘﺮﻫﻴﺰ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻨﺪ. ﺗﻮ ﺑﺮ ﺁﺋﻴﻦ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﺮﺩﻩ ﻣﻲ‌ﮔﻴﺮﻱ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺩﻳﻨﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﮔﺮﻭﻳﺪﻩ ﺍﻱ، ﺗﺮﺍ ﻋﻴﺒﺠﻮﺗﺮ ﻭ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺗﺮﻧﺪ. ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﺮﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﺣﺎﺟﻴﺎﻥ ﺭﺍﻫﻲ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺪﺍﻳﻨﺪ، ﺳﺨﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻧﻤﻲ ﺁﺭﺍﻳﻢ. ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﻣﻬﺮ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺎﺯ ﻣﻲ‌ﺩﺍﺭﻳﺪ؟ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﺁﻧﺎﻥ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺗﻘﺮﺏ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﻮﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻴﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ، ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﻭﺍﺟﺐ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2