#در_محضر_اهل_بیت
🚀 كلوخ انداز را پاداش سنگ است. (۱)
↲ نظير سخن #امام_علی_علیه_السلام :
⁘ سنگ را همانجا باز گردانيد كه از آن جا آمده است؛ زيرا بدى را جز بدى، نمىراند.
✧ رُدُّوا الحَجَرَ مِن حَيثُ جاءَ فَإنَّ الشَّرَّ لا يَدفَعُهُ إلاَّ الشَّرُّ؛ (۲)
▫️ « دشمنانى كه با تمام قوا به مسلمانان حمله مىكنند جز با مقابله به مثل دست از شيطنت خود برنمىدارند.
آنجا كه دشمن خيره سر از عفو و گذشت سوء استفاده مىكند و بر خيره سرى خود مىافزايد دستور، مقابله به مثل است نه عفو و گذشت و پاسخ دادن بدى با نيكى!».
ا - - - - -
۱) امثال و حكم، ج۳ ، ص۱۲۳۱
۲) نهج البلاغه، حكمت ۳۱۴
#وعده_صادق
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
✅ رضایت همسر بالاترین شفاعت است
حجت الاسلام حسینی قمی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و هشتاد و سه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺳﭙﺲ ﺷﻌﺮﻱ ﺳﺮﻭﺩ ﻭ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و هشتاد و چهار
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻭ ﺍﺯ ﺟﺮﻳﺎﻧﻬﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺳﻴﺪ ﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ " ﺣﺮﺙ ﺑﻦ ﻋﺒﻴﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺭﺑﻴﻌﻲ " ﺑﺎﺯ ﮔﻮ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺩﺭ ﺟﺴﺮ ﺍﻛﺒﺮ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ، ﺳﻮﺍﺭ ﻧﻴﺰ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺳﻴﺪ ﭼﻨﻴﻦ ﺧﻮﺍﻧﺪ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻱ ﻛﻪ ﻭﻱ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪﻱ ﻧﻴﺴﺖ، ﻣﻠﻚ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺩﻳﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺭﺯﺍﻧﻲ ﺩﺍﺷﺖ. ﭼﻨﺎﻥ ﺳﻠﻄﻨﺘﻲ ﺑﻲ ﺯﻭﺍﻝ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﺧﺎﻗﺎﻥ ﭼﻴﻦ ﺭﺍ ﻣﻄﻴﻊ ﻭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﻨﺪ ﺭﺍ ﻣﺎﺧﻮﺫ ﻭ ﺍﻣﻴﺮ ﺗﺮﻙ ﺭﺍ ﺯﺑﻮﻥ ﻭ ﺯﻧﺪﺍﻧﻲ ﺷﻤﺎ ﻛﺮﺩ. ﺳﻴﺪ، ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﻣﻲﺧﻨﺪﻳﺪ، ﭘﺲ ﺳﻮﺍﺭ
ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺁﻥ ﭼﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﻲﺁﻭﺭﺩ ﺑﺨﺪﺍ، ﺍﻳﻦﻫﺎ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺟﺰ ﺷﻤﺎ ﺭﻳﺨﺘﻪ ﻭ ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﻣﺎ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ. ﺳﻴﺪ ﮔﻔﺖ: ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻛﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺷﻤﺎ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮﻳﻢ. ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻨﻚ ﻛﻪ ﻣﻲﺑﻴﻨﺪ ﺗﻮ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﻬﺮ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻱ، ﺣﺴﺪ ﻣﻲﺑﺮﺩ. ﺑﺮﺍﺳﺘﻲ ﻛﻪ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﻲ ﻭ ﻣﻬﺮﻭﺭﺯﻱ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﺭﮔﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﭘﺪﺭﺍﻧﻢ ﺩﺭ ﺗﻦ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ، ﻭ ﺧﺎﻧﺪﺍﻧﺶ، ﺩﺭ ﺟﺎﻫﻠﻴﺖ ﻭ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺩﺷﻤﻦ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺧﺎﻧﺪﺍﻧﺶ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻓﺮﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﺍﻥ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﻳﻨﺎﺩﻭﻧﻚ ﻣﻦ ﻭﺭﺍﺀ ﺍﻟﺤﺠﺮﺍﺕ ﺍﻛﺜﺮﻫﻢ ﻟﺎ ﻳﻌﻘﻠﻮﻥ. ﻣﻨﺼﻮﺭ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ. ﺳﻮﺍﺭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﺳﻴﺪ ﻗﺎﺋﻞ ﺑﻪ ﺭﺟﻌﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﻴﺨﻴﻦ ﺭﺍ ﺩﺷﻨﺎﻡ ﻣﻲﺩﻫﺪ ﻭ ﻧﺎﺳﺰﺍ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ. ﺳﻴﺪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ: ﻗﺎﺋﻞ ﺑﻪ ﺭﺟﻌﺘﻢ، ﺳﺨﻦ ﻣﻦ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ:
[جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 115]
ﻭ ﻳﻮﻡ ﻧﺤﺸﺮ ﻣﻦ ﻛﻞ ﺍﻣﻪ ﻓﻮﺟﺎ ﻣﻤﻦ ﻳﻜﺬﺏ ﺑﺎﻳﺎﺗﻨﺎ ﻓﻬﻢ ﻳﻮﺯﻋﻮﻥ.
ﻭ ﺩﺭ ﺟﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﻭ ﺣﺸﺮﻧﺎﻫﻢ ﻓﻠﻢ ﻧﻐﺎﺩﺭ ﻣﻨﻬﻢ ﺍﺣﺪﺍ. ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺣﺸﺮ، ﺩﻭ ﺣﺸﺮ ﺍﺳﺖ ﻳﻜﻲ ﻋﺎﻡ ﻭ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺧﺎﺹ. ﻭ ﻧﻴﺰ ﺧﺪﺍﻱ ﺳﺒﺤﺎﻧﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﺭﺑﻨﺎ ﺍﻣﺘﻨﺎ ﺍﺛﻨﺘﻴﻦ ﻭ ﺍﺣﻴﻴﺘﻨﺎ ﺍﺛﻨﺘﻴﻦ ﻓﺎﻋﺘﺮﻓﻨﺎ ﺑﺬﻧﻮﺑﻨﺎ ﻓﻬﻞ ﺍﻟﻲ ﺧﺮﻭﺝ ﻣﻦ ﺳﺒﻴﻞ. ﻭ ﻧﻴﺰ ﺧﺪﺍﻱ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﺍﻟﻢ ﺗﺮ ﺍﻟﻲ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﺧﺮﺟﻮﺍ ﻣﻦ ﺩﻳﺎﺭﻫﻢ ﻭ ﻫﻢ ﺍﻟﻮﻑ ﺣﺬﺭ ﺍﻟﻤﻮﺕ ﻓﻘﺎﻝ ﻟﻬﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﻮﺗﻮﺍ ﺛﻢ ﺍﺣﻴﺎﻫﻢ. ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﺁﻳﺎﺕ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﺪﺍﻱ ﻋﺰﻭﺟﻞ. ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ (ﺹ) ﺧﺪﺍ ﻧﻴﺰ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻣﺘﻜﺒﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﭼﻬﺮﻩ ﻣﻮﺭ ﻣﺤﺸﻮﺭ ﻣﻴﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﻧﻴﺰ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﭼﻴﺰﻱ ﺑﺮ ﺑﻨﻲ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺍﻣﺖ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﺣﺘﻲ ﻣﺴﺦ ﻭ ﺧﺴﻒ ﻭ ﻗﺬﻑ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۷۵ الی ۷۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🌧 شأن نزول: به ط
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۷۵ الی ۷۸
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ دستور عبودیت به طور مطلق، که بعد از این دو بیان آمده، هر گونه عبادت و بندگى خدا را شامل مى شود.
تعبیر به رَبَّکُم (پروردگار شما) در حقیقت، اشاره اى است به شایستگى او براى عبودیت و عدم شایستگى غیر او; زیرا تنها مالک و صاحب و تربیت کننده او است.
دستور به فعل خیرات هر گونه کار نیکى را ـ بدون هیچ قید و شرط ـ شامل مى شود، و این که از ابن عباس نقل شده: منظور، صله رحم و مکارم اخلاق است در حقیقت، بیان مصداق زنده اى از این مفهوم عام مى باشد.
* * *
سپس، پنجمین دستور را در زمینه جهاد ـ به معنى وسیع کلمه ـ صادر کرده مى گوید: در راه خدا جهاد کنید و حق جهادش را ادا نمائید (وَ جاهِدُوا فِی اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ).
اکثر مفسران اسلامى، جهاد را در اینجا به معنى خصوص مبارزه مسلحانه با دشمنان نگرفته اند، بلکه، همان گونه که از مفهوم لغوى آن استفاده مى شود به معنى هر گونه جهاد و کوشش در راه خدا و تلاش براى انجام نیکى ها، و مبارزه با هوس هاى سرکش (جهاد اکبر) و پیکار با دشمنان ظالم و ستمگر (جهاد اصغر) دانسته اند.
مرحوم طبرسى در مجمع البیان از اکثر مفسران چنین نقل مى کند که: منظور از حق جهاد ، خلوص نیت و انجام دادن اعمال براى خدا است.
بدون شک، حق جهاد نیز معنى وسیعى دارد که از نظر کیفیت و کمیت، مکان و زمان و سایر جهات، همه را شامل مى شود، اما از آنجا که مرحله اخلاص سخت ترین مرحله در جهاد نفس است، روى این مرحله تکیه کرده است; چرا که نفوذ افکار و انگیزه هاى غیر الهى در قلب و اعمال انسان آن قدر مخفى، باریک و پنهان است که جز بندگان خاص خدا از آن رهائى نمى یابند!.
در حقیقت، قرآن مجید در این پنج دستور، از مراحل ساده شروع کرده و به آخرین و برترین مراحل عبودیت مى رساند:
نخست، سخن از رکوع، سپس برتر از آن سخن از سجود، بعد عبادت به طور کلى، و آن گاه انجام کارهاى نیک اعم از عبادات و غیر عبادات، و در آخرین مرحله سخن از جهاد و تلاش و کوشش فردى و جمعى در بخش درون و برون، کردار و گفتار و اخلاق و نیت به میان آورده است.
و این دستور جامعى است که فلاح و رستگارى بدون شک در دنبال آن خواهد بود.
و از آنجا که ممکن است این تصور پیدا شود، این همه دستورات سنگین که هر یک از دیگرى جامع تر و وسیع تر است چگونه بر دوش ما بندگان ضعیف قرار داده شده است؟ در جمله هاى بعد، تعبیرات گوناگونى دارد که نشان مى دهد: اینها دلیل لطف الهى نسبت به شما است و نشانه عظمت، مقام و شخصیت شما مؤمنان در پیشگاه او است.
در نخستین تعبیر مى فرماید: او شما را برگزید (هُوَ اجْتَباکُمْ).
اگر برگزیدگان خدا نبودید این مسئولیت ها بر دوش شما گذارده نمى شد.
و در تعبیر بعد مى فرماید: او کار سنگین و شاقى در دین بر شما نگذارده است (وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَج).
یعنى اگر درست بنگرید اینها تکالیف شاقى نیستند، بلکه، با فطرت پاک شما هماهنگ و سازگارند، و اصولاً، چون وسیله تکامل شما هستند و هر کدام فلسفه و منافع روشنى دارند که عائد خودتان مى شود، در ذائقه جانتان تلخ نخواهند بود، بلکه کاملاً شیرین و گوارا هستند.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۵ بخش دوم 🔶 سرانجام بنی امیه 🔸 از شما انتظار نداشتم! ↩️ آرى، دنيا پرستان امو
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۵ بخش دوم
🔶 سرانجام بنی امیه
🔸 از شما انتظار نداشتم!
↩️ در پايان اين بخش روى سخن را به بنى اميّه کرده و با تعبيرات پر معنايى به آنها هشدار مى دهد. مى فرمايد:
«اى بنى اميّه! به خدا سوگند! به زودى اين خلافت را در دست ديگران و در خانه دشمنان خود خواهيد ديد». (فَأُقْسِمُ بِاللهِ، يَا بَني أُمَيَّةَ، عَمَّا قَلِيل لَتَعْرِفُنَّهَا فِي أَيْدِي غَيْرِکُمْ وَ فِي دَارِ عَدُوِّکُمْ!).
مبادا گمان کنيد اگر خون هاى بى گناهان را ريختيد و بر صغير و کبير رحم نکرديد و پايه هاى حکومت خود را با ظلم و ستم و نهب اموال و سفک دما، محکم کرديد، اين قدرت و حکومت، مدّت زيادى براى شما باقى مى ماند! تصوّر نکنيد اگر خون من و فزرندانم در اين راه ريخته شود، دنيا به کام شما خواهد بود! به زودى دشمنان شما از هر سو بر مى خيزند و ضربات خود را با قيام هاى پى درپى، بر سر شما وارد مى کنند و سرانجام کاخ حکومت شما فرو مى ريزد و دودمان شما بر باد مى رود و دشمنانتان همه شما را از دمِ شمشير مى گذرانند و حتّى بر مردگان شما نيز رحم نمى کنند; استخوان هاى مردگان را از قبر درآورده، آتش مى زنند.
تاريخ مى گويد: آنچه را امام(عليه السلام) درباره آنها پيش بينى کرده بود، دقيقاً واقع شد که بخشى از آن در شرح خطبه 87 گذشت.(10)
جالب اينکه از يکى از سران بنى اميّه بعد از زوال حکومت آنها پرسيدند سبب زوال ملک شما چه بود؟ او در پاسخ گفت: «عمّال ما بر رعايا ظلم کردند و انتظار داشتند ما عکس العملى نشان ندهيم. ماليات هاى سنگين بر مردم تحميل کرديم و آنها از اطراف ما پراکنده شدند. باغ ها و زراعت هاى ما ويران شد و خانه هاى ما خالى گشت. ما به وزراى خود اعتماد کرديم، ولى آنها منافع خويش را بر منافع ما مقدّم داشتند و کارها را بدون اطّلاع ما انجام دادند و نتيجه را از ما پنهان داشتند. حقوق لشکريان را به موقع به آنها نداديم و آنها از اطاعت ما سر پيچيدند و دست در دست دشمنان ما گذاشتند. ما از مقابله دشمنان ناتوان شديم، چون يار و ياورى نداشتيم و پنهان ماندن اخبار و حقايق از ما، از مهمترين اسباب زوال حکومت ما بود». (11) (دقت کنيد، اين درست همان چيزى است که امام(عليه السلام) در خطبه بالا پيش بينى فرمود!).
✍پی نوشت:
10. پيام امام، جلد 3، صفحه 591 تا 600 و جلد 4، بخش پايانى خطبه 93.
11. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، جلد 7، صفحه 136، ذيل خطبه مورد بحث."
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️امام صادق عليهالسلام:
🔺إنَّ أَهْلَ اَلرِّيِّ فِي اَلدُّنْيَا مِنَ اَلْمُسْكِرِ يَمُوتُونَ عِطَاشاً وَ يُحْشَرُونَ عِطَاشاً وَ يَدْخُلُونَ اَلنَّارَ عِطَاشاً
🔻آنان كه در دنيا از مسكرات سيراب شوند تشنه كام مىميرند و تشنه كام محشور مىشوند و تشنه كام به دوزخ مىروند.
📗الکافي، ج۶، ص۴۰۰
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🌱 بهترین رفیق کیه؟
🔹 سه راه جهت شناخت رفیق خوب
🎥استاد قرائتی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و هشتاد و چهار 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻭ ﺍﺯ ﺟﺮﻳﺎﻧﻬﺎﻱ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و هشتاد و پنج
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻭ ﺣﺬﻳﻔﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ، ﺩﻭﺭ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﻭ ﺧﻨﺰﻳﺮ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ. ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺭﺟﻌﺘﻲ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﺍﻥ ﻣﻌﺘﻘﺪﻡ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ
[جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 116]
ﻛﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﺎﻃﻖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺳﻨﺖ ﻧﻴﺰ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺮ ﺁﻧﻢ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ (ﺳﻮﺍﺭ) ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺳﮓ ﻳﺎ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﻭ ﻳﺎﺧﻨﺰﻳﺮ ﻳﺎﻣﻮﺭﺩ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮ ﻣﻲﮔﺮﺩﺍﻧﺪ، ﭼﻪ ﺍﻭ ﺳﺘﻤﮕﺮ ﻭ ﺳﺮﻛﺶ ﻭ ﻛﺎﻓﺮ ﺍﺳﺖ. ﭘﺲ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺧﻨﺪﻳﺪ ﻭ ﺳﻴﺪ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﺮﻭﺩ: ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﻲ ﻋﺎﺩﻝ، ﻛﻨﺎﺭ ﺍﺑﺎ ﺷﻤﻠﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﻪ ﻣﺨﺎﺻﻤﻪ ﻧﺸﺴﺘﻢ. ﺍﻭ ﺳﺨﻨﺎﻧﻲ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺁﮔﺎﻩ ﻭ ﻧﺎ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﻧﺎﺩﺭﺳﺘﻲ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻲﻳﺎﻓﺖ. ﺍﻭ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﻋﻴﺐ ﻭ ﻋﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺍﻣﻦ ﻣﻦ ﺧﺎﻧﺪﺍﻧﺶ ﺑﺸﻮﻳﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﺧﻮﻳﺶ ﺩﺭﻣﺎﻧﺪﻩ. ﺩﺭﺳﺘﻲ ﺳﺨﻦ ﻣﻦ ﭼﻮﻥ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮﺋﻲ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺍﺑﻠﻪ ﻧﺎﺩﺍﻥ ﺑﺮ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﺷﺪ. ﺳﻮﺍﺭ، ﺧﺪﺍﻱ ﺻﺎﺣﺐ ﻋﺮﺵ ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺭﻭﺷﻨﻲ ﺑﺨﺶ ﻭ ﻭﺍﻟﺎﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﻣﻲﺩﺍﺭﺩ. ﻭ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻓﻀﻞ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻓﺎﺿﻠﻲ ﺑﺮ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ، ﻧﺎﺳﺰﺍ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ. ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻛﻪ ﺣﻖ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﺀ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺑﻪ ﺳﺘﻢ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﻳﺎ ﻛﺎﺭﻳﻬﺎﻱ ﻭﻱ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺳﺮ ﮔﺸﺘﮕﻲ ﻭ ﺩﺭﻣﺎﻧﺪﮔﻲ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﻣﻨﺼﻮﺭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺳﻴﺪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﺳﻴﺪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﺪﮔﻮﺋﻲ ﺭﺍ ﺁﻏﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﺍﻭ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﻧﻴﺰ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻛﺎﺭﻱ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺑﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﮔﻔﺖ: ﺳﺨﻨﻲ ﺑﻪ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﺍﺳﺖ، ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺪﺍﺭ ﺗﺎ ﻫﺠﺮﺕ ﻧﻜﻨﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۷۵ الی ۷۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ دستور عبودیت ب
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۷۵ الی ۷۸
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ در سومین تعبیر، مى گوید: از این گذشته این همان آئین پدر شما ابراهیم است (مِلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْراهِیمَ).
اطلاق پدر بر ابراهیم یا به خاطر آن است که عرب ها و مسلمانان آن روز، غالباً از نسل اسماعیل بودند و یا به خاطر این که آنها همگى ابراهیم را بزرگ مى شمردند و از او به صورت یک پدر روحانى و معنوى احترام مى کردند، هر چند آئین پاک او با انواع خرافات آلوده شده بود.
سپس تعبیر دیگرى در این زمینه دارد مى گوید: او شما را در کتب پیشین، مسلمان نامید و همچنین در این کتاب آسمانى (قرآن) (هُوَ سَمّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِنْ قَبْلُ وَ فِی هذا).
و مسلمان کسى است که این افتخار را دارد که در برابر همه فرمان هاى الهى تسلیم است.
در این که: مرجع ضمیر هُوَ (او) چه کسى است در میان مفسران گفتگو است:
بعضى گفته اند: خدا است، یعنى خدا هم در کتب پیشین و هم در قرآن شما را به این نام افتخارآمیز، نامیده است.
ولى بعضى دیگر آن را اشاره به ابراهیم مى دانند، چرا که در آیه ۱۲۸ سوره بقره مى خوانیم: ابراهیم پس از پایان بناى کعبه، از خداوند تقاضاهائى کرد، از جمله این بود: رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ:
پروردگارا! من و فرزندم اسماعیل را تسلیم در مقابل فرمانت قرار ده، و از دودمان ما امتى مسلّم و تسلیم در برابر اراده ات به وجود آور .
ولى تفسیر اول، صحیح تر به نظر مى رسد; زیرا با ذیل آیه سازگارتر است، که مى گوید: او شما را در کتب پیشین و در این کتاب (قرآن) مسلمان نامید و این تعبیر درباره ابراهیم ، تناسب ندارد، بلکه مناسب خداوند است.(۳)
سرانجام پنجمین و آخرین تعبیر شوق آفرین را درباره مسلمانان کرده و آنها را به عنوان الگو و اسوه امت ها معرفى مى کند، مى فرماید: هدف این بوده است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) شاهد و گواه بر شما باشد و شما هم گواهان بر مردم ! (لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیداً عَلَیْکُمْ وَ تَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ).
شهید به معنى شاهد از ماده شهود به معنى آگاهى توأم با حضور است مفهوم این سخن آن است که: شاهد بودن پیامبر(صلى الله علیه وآله) بر همه مسلمان ها به معنى آگاهى او از اعمال امت خویش است، و این با روایات عرض اعمال و بعضى از آیات قرآن که به آن اشاره مى کند کاملاً سازگار مى باشد; چرا که طبق این روایات، اعمال همه امت را در عرض هفته به حضور پیامبر(صلى الله علیه وآله) عرضه مى دارند و روح پاک او از همه اینها آگاه و با خبر مى شود، بنابراین او شاهد و گواه این امت است.
اما شاهد و گواه بودن این امت، طبق بعضى از روایات، به معنى معصومین این امت و امامان است که آنها نیز گواهان بر اعمال مردمند.
در حدیثى از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) مى خوانیم: نَحْنُ حُجَجُ اللّهِ فِى خَلْقِهِ وَ نَحْنُ شُهَداءُ اللّهِ وَ أَعْلامُهُ فِى بَرَیَّتِهِ: ما حجت هاى خدا در میان خلق و شاهدان او و نشانه هایش در میان مردمیم .(۴)
✍ پی نوشت:
۳ ـ در قرآن مجید، در آیه ۳ سوره مائده نام این آئین را صریحاً اسلام نهاده: وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلامَ دِیناً و در آیات متعددى از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) به عنوان اول المسلمین یاد شده است (انعام، آیه ۱۴ ـ زمر، آیه ۱۲).
۴ ـ کمال الدین صدوق، طبق نقل تفسیر نور الثقلین ، جلد ۳، صفحه ۵۲۶، روایات دیگرى نیز به همین مضمون در این زمینه نقل شده است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2