#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام سجاد علیه السلام :
✓ «[اى زينب !] تو، بحمداللّه، عالمى هستى كه نزد كسى تعليم نديدى و دانايى هستى كه نزد كسى نياموختى».
⁙ «أنتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَيرُ مُعَلَّمَةٍ، فَهِمَةٌ غَيرُ مُفهَّمَةٍ».
📚 بحار الأنوار ج٤٥ ص١٩٩
@Nahjolbalaghe2
احکام 1403.10.24.mp3
3.73M
#موعظه
✅ حق پدری
🎙 حجت الاسلام و المسلمین فولادی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و پنجاه و سه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ " ﺍﺑﻮ ﻧﻌﻴﻢ ﺭ ﺩﺭ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: ششصد و پنجاه و چهار
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﺷﺎﻋﺮ ﻣﺎ ﻋﺒﺪﻱ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺩﻩ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ (ﻉ) ﺭﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻲﺳﺘﺎﻳﺪ: ﺍﻱ ﺁﻧﻜﻪ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﺷﻴﻔﺘﻪ ﻭ ﺩﻟﺒﺎﺧﺘﻪ ﺍﺕ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺷﻮﻕ ﺩﻳﺪﺍﺭﺕ ﺑﺨﺪﺍ ﺷﻜﺎﻳﺖ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺧﺪﺍﻱ ﺟﻬﺎﻥ، ﺗﺼﻮﻳﺮﻱ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺗﺎ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺯﻳﺎﺭﺗﺶ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻭ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺁﻥ ﺍﻣﺎﻡ (ﻉ) ﭼﻨﻴﻦ ﺳﺮﻭﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺍﻟﺎ، ﺗﺼﻮﻳﺮﻱ ﺷﺮﻳﻒ ﻭ ﮔﺮﺍﻣﻲ ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺩ ﻋﻠﻲ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺗﺎ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﻃﻮﺍﻑ ﮔﺮ ﺁﻥ
ﺗﻤﺜﺎﻝ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﻌﺘﻜﻒ ﺩﺭ ﮔﺎﻫﺶ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﺁﻧﭽﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺩﺭ ﺷﺐ ﻣﻌﺮﺍﺝ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﺯ ﺭﻓﺮﻑ ﺩﻳﺪ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﺑﻴﺎﺕ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺣﺪﻳﺜﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻳﺰﻳﺪ ﺑﻦ ﻫﺎﺭﻭﻥ، ﺁﻥ ﺭﺍﻭﻱ ﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﻣﺘﻘﻦ ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺛﻘﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﻭﻱ ﺛﻘﻪ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺑﻨﺎﻡ ﺣﻤﻴﺪ ﻃﻮﻳﻞ ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﻧﺲ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﻚ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺷﺒﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺮﺩﻧﺪ، ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﻱ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻣﻨﺒﺮﻱ ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺩﻳﮕﺮ ﮔﺮﺩﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻱ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻛﻴﺴﺖ؟ ﮔﻔﺖ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﻮ ﻭ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺳﻠﺎﻡ ﻛﻦ، ﭼﻮﻥ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺳﻠﺎﻡ ﻛﺮﺩﻡ، ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﭘﺴﺮ ﻋﻤﻢ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ. ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻱ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺁﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺑﺮ ﻣﻦ ﭘﻴﺸﻲ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ؟ ﮔﻔﺖ ﻧﻪ ﻟﻴﻜﻦ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ، ﺍﺯ ﺷﻮﻕ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﻋﻠﻲ، ﺑﺨﺪﺍ ﺷﻜﺎﻳﺖ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﺑﺮ ﭼﻬﺮﻩ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﻭﻱ ﺭﺍ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﻭ ﺗﻘﺪﻳﺶ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺛﻮﺍﺏ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺪﺍﺭ ﻋﻠﻲ ﻫﺪﻳﻪ ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﻨﺪ. ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﺣﺎﻓﻆ ﮔﻨﺠﻲ ﺩﺭ ﺹ 51 ﻛﻔﺎﻳﻪ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺣﺴﻦ ﻭ ﻋﺎﻟﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﻬﻤﻴﻦ ﺟﻬﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻴﻢ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔊#سبوی_ذکر * اسرار شگفتانگیز تسبیحات حضرت زهرا سلاماللهعلیها و غوغای معنوی ذکر الحمدالله [03:23]
1594957570_-624678091.mp3
15.87M
🔊#ضراب_اصفهانی_صلوات_آسمانی
🎙 استاد امینی خواه
* ضراب اصفهانی و روایت ملاقات با ولیعصر ارواحنافداه در دارالرضا مکه [03:22]
* گفتوگویی اسرارآمیز با خادم امام حسن عسکری علیه السلام ومأموریتی که از زمان تولد امام زمان ارواحنافداه آغاز شد [13:19]
*حکایت نذر مقام ابراهیم، معاوضه سکههای رضوی و درس امانت داری از امام عصر ارواحنا فداه [18:48]
* صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی، نسخه ای یادگاری از امام عصر ارواحنا فداه [23:01]
* معاملهای پرسود با امام زمان ارواحنافداه در عصر جمعه؛ ذکر صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی به ازای دعای خاص حضرت ولیعصر ارواحنافداه [26:25]
⏰مدت زمان :٣٧:٣٠
#مشهد_مقدس #ماه_رجب
#صلوات #صاحب_الزمان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نور آیات ۱۷ الی ۲۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ و در پایان آی
📝تفسیر سوره مبارکه نور آیات ۱۷ الی ۲۰
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ ذکر این نکته نیز لازم است که اشاعه فحشاء اشکال مختلفى دارد:
گاه، به این مى شود که: دروغ و تهمتى را دامن بزند، و براى این و آن بازگو کند.
گاه، به این است: مراکزى که موجب فساد و نشر فحشاء است به وجود آورد.
گاه، به این است که: وسائل معصیت در اختیار مردم بگذارد و یا آنها را به گناه تشویق کند.
بالاخره گاه، به این حاصل مى شود که: پرده حیا را بدرد و مرتکب گناه در ملاء عام شود، همه اینها مصداق اشاعه فحشاء است; چرا که مفهوم این کلمه، وسیع و گسترده مى باشد (دقت کنید).
* * *
۲ ـ بلاى شایعه سازى
جعل و پخش شایعات دروغین و نگران کننده، یکى از مهمترین شاخه هاى جنگ روانى توطئه گران است.
هنگامى که دشمن قادر نیست از طریق رویاروئى صدمه اى وارد کند، دست به پخش شایعات مى زند، و از این طریق، افکار عمومى را نگران، به خود مشغول ساخته و از مسائل ضرورى و حساس منحرف مى کند.
شایعه سازى یکى از سلاح هاى مخرب براى جریحه دار ساختن حیثیت نیکان، پاکان و پراکنده ساختن مردم از اطراف آنها است.
در آیات مورد بحث ـ طبق شأن نزول هاى معروف ـ منافقین براى لکه دار ساختن حیثیت پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) و متزلزل ساختن وجاهت عمومى او، دست به جعل نا جوانمردانه ترین شایعات و پخش آن زدند، و پاکى بعضى از همسران پیامبر بزرگ اسلام را ـ با استفاده از یک فرصت مناسب ـ زیر سؤال کشیدند، و براى مدتى نسبتاً طولانى چنان افکار مسلمانان را مشوب و ناراحت کردند که، مؤمنان ثابت قدم و راستین همچون مار گزیده به خود مى پیچیدند، تا این که: وحى الهى به یارى آنان آمد و چنان گوشمال شدیدى به منافقان شایعه ساز داد که درس عبرتى براى همگان شد.
گر چه در جامعه هائى که خفقان سیاسى وجود دارد، نشر شایعات یک نوع مبارزه محسوب مى شود، ولى انگیزه هاى دیگرى همچون انتقام جوئى، تصفیه حساب هاى خصوصى، تخریب اعتماد عمومى، لکه دار ساختن شخصیت افراد بزرگ، و منحرف ساختن افکار، از مسائل اساسى نیز، از عوامل پخش شایعات محسوب مى باشد.
این کافى نیست که: ما بدانیم چه انگیزه اى سبب شایعه سازى است، مهم آن است: جامعه را از این که آلت دست شایعه سازان گردد، به نشر آن کمک کند و با دست خود وسیله نابودى خویش را فراهم سازد، بر حذر داریم، و به مردم توجه دهیم: باید هر شایعه را همانجا که مى شنویم دفن کنیم و گر نه دشمن را خوشحال و پیروز ساخته ایم، و گرنه، مشمول عذاب الیم دنیا و آخرت که در آیات فوق به آن اشاره شده خواهیم بود.
* * *
۳ ـ کوچک شمردن گناه
در آیات فوق، از مسائلى که مورد نکوهش قرار گرفت، این بود که: شما گناهى همچون نشر بهتان و تهمت را مرتکب مى شوید، و در عین حال آن را کوچک مى شمرید.
به راستى کوچک شمردن گناه، خود یکى از خطاها است، کسى که گناهى مى کند، و آن را بزرگ مى شمرد، و از کار خود ناراحت است، در مقام توبه و جبران بر مى آید، اما آن کس که آن را کوچک مى شمرد، و اهمیتى براى آن قائل نیست و حتى گاه مى گوید: خوشا به حال من اگر گناه من همین باشد !.
چنین کسى در مسیر خطرناکى قرار گرفته، و همچنان به گناه خود ادامه مى دهد.
به همین دلیل، در حدیثى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم: أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهانَ بِهِ صاحِبُهُ: شدیدترین گناهان گناهى است که صاحبش آن را سبک بشمارد .(۸)
✍ پی نوشت:
۸ ـ نهج البلاغه ، کلمات قصار، شماره ۳۴۸.
✔️ پایان
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۸ بخش ششم: ❌ دگرگونی ارزشها ↩️ در اينجا امام(عليه السلام) بار ديگر به ادامه س
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۸ بخش ششم:
❌ دگرگونی ارزشها
↩️ در آخرين قسمت اين خطبه، به هفت پديده شوم در چنين جوامعى که سرچشمه تمام بدبختى ها مى شود، اشاره فرموده، چنين مى گويد:
«در آن زمان، راستگويى از ميان مى رود و دروغ فراوان مى شود. مردم با زبان اظهار دوستى مى کنند، و با دل، دشمنى. به گناه و آلودگى افتخار مى کنند و از عفّت و پاکدامنى در شگفتى فرو مى روند و اسلام همچون پوستينى وارونه پوشيده مى شود!» (وَ غَارَ(6) الصِّدْقُ، وَفَاضَ الْکِذبُ، وَ اسْتُعْمِلَتِ الْمَوَدَّةُ بِاللِّسَانِ، وَ تَشَاجَرَ النَّاسُ بِالْقُلُوبِ، وَ صَارَ الْفُسُوقُ نَسَباً، وَ الْعَفَافُ عَجَباً، وَ لُبِسَ الاِْسْلاَمُ لُبْسَ الْفَرْوِ(7) مَقْلُوباً).
تعبير به «غَارَ الصِّدْقُ، وَ فَاضَ الْکِذْبُ» - با توجّه به اينکه «غَارَ» از مادّه «غَوْر» در اصل به معناى فرو رفتن آب، يا چيز ديگر در زمين و «فَاضَ» از مادّه «فيض» به معناى سيلان و فزونى آب، يا باران و امثال آن است - اشاره به اين مى باشد که گويى در آن زمان، چشمه هاى صدق و راستى در زمين فرو مى رود و باغستان سرسبز جهان انسانيّت به خشکى مى گرايد و به عکس، آب شور و ناگوارِ دروغ بر سرزمين اجتماع غلبه مى کند و در اين شوره زار، جز «خَس» نمى رويد.
جمله «صَارَ الْفُسُوقُ نَسَباً» اشاره به اين است که: افراد فاسق چنان به يکديگر نزديک مى شوند و دست به دست هم مى دهند، که گويى برادر يا خويشاوند يکديگرند.
بعضى از «شارحان نهج البلاغه» «فسوق» را در اينجا به زنا تفسير کرده اند; يعنى فرزندان نامشروع در آن جامعه زياد مى شود و اين تفسير با جمله «والْعَفَافُ عَجَباً» (عفّت و پاکدامنى مايه تعجّب مى شود) تناسب دارد.
احتمال سومى در تفسير اين جمله وجود دارد و آن اين است که فاسقان به فسق خود افتخار مى کنند! همانگونه که عرب به نَسَب خود افتخار مى کرد و به عکس، افراد پاکدامن در چنان جامعه اى سرافکنده خواهند بود و مورد ملامت و سرزنش واقع مى شوند.
و جمله «لُبِسَ الإِسْلاَمُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً» اشاره به نکته لطيفى است و آن اينکه حکّام ظالم و فاسق و فاجر سعى در نابودى اسلام و بى دين کردن مردم نمى کنند; بلکه براى رسيدن به منويّات شوم خود، اسلام را تحريف کرده، وارونه نشان مى دهند; درست مانند پوستينى که وارونه پوشيده شود و تاريخ حکومت هاى خودکامه - مخصوصاً حکومت هاى بيدادگر بنى اميّه و بنى عبّاس - شاهد صدق اين سخن است.
بديهى است پوستين وارونه نه گرماى چندانى دارد و نه شکل و شباهتى به لباس انسانها; بلکه، انسان را به صورت حيوانى در مى آورد و ذکر اين جمله بعد از ذکر مفاسد ديگر آن زمان ممکن است از قبيل ذکر عام بعد از خاص باشد; زيرا هنگامى که اسلام وارونه شود، دروغ به جاى راستى، فسوق به جاى عفاف مى نشيند; همچنين ساير ارزش ها و ضد ارزش ها جابه جا مى شود.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2