1_23042.mp3
686.4K
✅سوره الزلزله
🎤صوت استاد منشاوی و تکرار کودک
⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران ... رهائى از لغزش ها از آنجا که آیات متشابه و اسرار نهانى آن، ممکن
✨
✅ادامه تفسیر سوره آلعمران
... در آیات گذشته، وضع مؤمنان و غیر مؤمنان در برابر آیات محکم و متشابه بیان شده بود، در ادامه این بحث، از وضع دردناک کافران در روز قیامت پرده بر مى دارد و عواقب شوم اعمالشان را براى آنها مجسم مى سازد، مى فرماید: کسانى که کافر شدند اموال، ثروت ها و فرزندانشان، آنها را از خداوند بى نیاز نمى کند (و در برابر عذاب الهى به آنان کمک نمى نماید) و آنها آتشگیره دوزخند (إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللّهِ شَیْئاً وَ أُولئِکَ هُمْ وَقُودُ النّارِ).
اگر تصور مى کنند: فزونى ثروت و نفرات و فرزندان، مى تواند آنها را از عذاب الهى در این جهان، یا در آخرت حفظ کند سخت در اشتباهند.
بعضى از مفسران، این آیه را اشاره به یهود بنى نضیر و بنى قریظه دانسته اند که به اموال و فرزندان خود افتخار مى کردند.
مسلماً آنها یکى از مصادیق این آیه بوده اند، اما مفهوم آیه چنان گسترده است که کفار دیروز و امروز را شامل مى شود.
وَقُود ـ چنان که در سابق نیز اشاره شد ـ به معنى آتشگیره و چیزى که آتش را با آن مى افروزند (مانند هیزم) مى باشد، نه آتش زنه (مانند کبریت) و تعبیر وَ أُولئِکَ هُمْ وَقُودُ النّارِ: و آنها هیزم آتش دوزخند ، مى رساند که آتش دوزخ از درون وجود خود آنها زبانه مى کشد، و وجود آنها است که آنها را آتش مى زند.
البته در بعضى از آیات داریم که آتشگیره دوزخ، علاوه بر گنهکاران، سنگ ها نیز مى باشند که ظاهراً منظور از آن بت هائى است که از سنگ مى ساختند، بنابراین، آتش دوزخ از درون وجود خودشان و اعمال و معبودهاى خودشان شعله ور مى گردد.
پس از آن به یک نمونه روشن از اقوامى که داراى ثروت و نفرات فراوان بودند ولى به هنگام نزول عذاب، این امور نتوانست مانع نابودى آنان گردد، اشاره کرده، مى فرماید: وضع اینها همچون ۰وضع آل فرعون و کسانى است که قبل از آنها بودند، آیات ما را تکذیب کردند (و به فزونى اموال و نفرات و فرزندان مغرور شدند اما) خداوند آنها را به کیفر گناهانشان گرفت و کیفر خداوند شدید است (کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَأَخَذَهُمُ اللّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ اللّهُ شَدیدُ الْعِقابِ).
دَأْب در اصل، به معنى ادامه سیر و حرکت است و به معنى هر کار و عادت مستمر نیز مى آید. در آیه فوق، حال کافران معاصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) به عادت مستمر و سیره نادرست آل فرعون و اقوام پیش از آنها تشبیه شده است که آیات خدا را تکذیب کردند، و خداوند آنها را به گناهانشان گرفت و در همین جهان به مجازات سختى گرفتار شدند.
این، در حقیقت هشدارى است به همه کافران لجوج که سرنوشت فرعونیان و اقوام پیشین را به خاطر بیاورند و مراقب اعمال خود باشند.
درست است که: خداوند أَرْحَمُ الرّاحِمِیْن است، ولى، به موقع خود براى تربیت بندگان، شَدِیْدُ الْعِقاب نیز مى باشد و هرگز نباید رحمت واسعه پروردگار باعث غرور کسى شود.
ضمناً از کلمه دَأْب استفاده مى شود: این برنامه غلط، یعنى لجاجت در برابر حقیقت، و تکذیب آیات پروردگار، خوى و عادت آنها شده و به همین جهت به مجازات شدید تهدید شده اند; زیرا تا زمانى که گناه و خلاف به صورت عادت و سنت، و راه و رسم در نیامده، بازگشت از آن آسان، و مجازاتش نسبتاً خفیف است ولى، هنگامى که در وجود انسان نفوذ کرد، هم بازگشت از آن مشکل است و هم مجازات آن سنگین، پس چه بهتر که کافران و گناهکاران تا دیر نشده از راه نادرست باز گردند
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهآلعمران
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح خطبه ۳ بخش ۱ ... و علاوه بر اين که در تمام دوران خلفا هر زمان مشکل مهمّى در مسائل مخ
✨
✅ادامه شرح خطبه ۳ بخش ۱
... اين تعبير، ترسيم گويايى از نهايت ناراحتى امام در آن سالهاى پر درد و رنج مى باشد که نمى توانست چشم به روى حوادث ببندد و نه بگشايد و نيز نمى توانست فرياد کشد و سوز درون خود را آشکار سازد. «چرا که با چشم خود مى ديدم ميراثم به غارت مى رود!» (اَرى تُراثى نَهْباً).
🔹🔹🔹نکته ها:
1ـ چرا امام(عليه السلام) صبر را ترجيح داد؟!
تاريخ به خوبى گواهى مى دهد که منافقان و دشمنان اسلام براى رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله) دقيقه شمارى مى کردند و بسيارى از آنها معتقد بودند با رحلت آن حضرت يکپارچگى مسلمانان از ميان مى رود و شرايط براى يک حرکت ضدّ انقلابى فراهم مى آيد و قادر خواهند بود اسلام نوپا را در هم بشکنند; در چنين شرايطى اگر على(عليه السلام) براى گرفتن حق خويش يا به تعبير ديگر بازگرداندن مسلمانان به اسلام راستين عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله) قيام مى کرد با توجّه به تصميم هايى که براى کنار زدن او از صحنه خلافت از پيش گرفته شده بود، به يقين درگيرى روى مى داد و صحنه جامعه اسلامى چنان آشفته مى شد که راه براى منافقان و دشمنان، جهت رسيدن به نيّات سوءشان هموار مى گشت; گروه هايى که به نام «اهل ردّه» بعد از رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله) بلافاصله در برابر حکومت اسلامى قيام کردند و بر اثر يکپارچگى مردم سرکوب شدند، شاهد و گواه روشنى بر اين معناست. در بعضى از تعبيرات که در تواريخ معروف اسلام آمده، مى خوانيم:
«لَمّا تَوَفّى رَسُولُ اللهِ(صلى الله عليه وآله) اِرْتَدَّتِ الْعَرَبُ وَ اشْرَاَيَّتِ الْيَهُودِيَّةُ وَ النَّصْرانِيَّةُ وَ نَجَمَ النِّفاقُ وَ صارَ الْمُسْلِمُونَ کَالْغَنَمِ الْمَطيرَةِ فِى اللَّيْلَةِ الشّاتِيَةِ;
هنگامى که پيامبر وفات يافت عرب (جاهلى) بازگشت خود را شروع کرد و يهود و نصارا سر برداشتند و منافقان آشکار گشتند و وارد صحنه شدند و مسلمانان همانند رمه بى چوپانى بودند که در يک شب سرد و بارانى زمستان، در بيابان، گرفتار شده اند».(19)
اينها همه از يکسو و از سوى ديگر قيام کردن با نداشتن يار و ياور، پيروزى را بر او مشکل مى کرد و شايد اگر قيام مى فرمود بسيارى از ناآگاهان، اين قيام را نه براى مسائل مهمّ الهى، بلکه به خاطر مسائل شخصى تفسير مى کردند.
ولى ضايعات و مشکلات فراوانى که از تغيير محور خلافت به وجود آمده بود روز به روز خود را بيشتر نشان مى داد و همين ها بود که به صورت خار و خاشاکى به چشم مولا(عليه السلام) مى نشست و همچون استخوانى گلويش را آزار مى داد.
اين درسى است براى همه مسلمين در طول تاريخ که هرگاه احقاق حقّ خويش، موجب ضربه اى بر اساس و پايه دين شود بايد از آن چشم بپوشند و حفظ اصول را بر همه چيز مقدّم بشمرند و بر درد و رنجهاى ناشى از تضييع حقوق، صبر کنند و دندان بر جگر بفشارند.
شبيه همين معنا در خطبه 26 نيز آمده است که مى فرمايد: «فَنَظَرْتُ فَاِذاً لَيْسَ لى مُعين اِلاّ اَهْلَ بَيْتى... وَ اغْضَيْتُ عَلَى الْقَدى وَ شَرَبْتُ عَلَى الشَّجى...; من نگاه کردم و ديدم براى گرفتن اين حق ياورى به جز خاندان خويش ندارم... چشم هاى پر از خاشاک را فرو بستم و با گلويى که گويى استخوان در آن گير کرده بود جرعه حوادث را نوشيدم».
2ـ چرا از خلافت تعبير به «ارث» شده است؟
در عبارات فوق خوانديم که امام(عليه السلام) مى فرمايد: «من ديدم که ميراثم به غارت مى رود.» در اين جا سؤالى پيش مى آيد که چرا از خلافت تعبير به «ميراث» شده است؟!
پاسخ اين سؤال با توجّه به اين نکته روشن مى شود و آن اين که خلافت يک ميراث الهى و معنوى است که از پيامبر(صلى الله عليه وآله) به جانشينان معصومش مى رسد نه يک ميراث شخصى و مادّى و حکومت ظاهرى. شبيه اين تعبير در آيات قرآن نيز ديده مى شود آن جا که «زکريا» از خداوند تقاضاى فرزندى مى کند که «وارث او» و «وارث آل يعقوب» باشد (و بتواند به خوبى از ميراث نبوّت و پيشوايى خلق پاسدارى کند) «فَهَبْ لى مِنْ لَدُنْکَ وَلِياً يَرِثُنى وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ».(20)
در حقيقت اين ميراث متعلّق به همه امّت است ولى در اختيار امام و جانشين پيامبر(صلى الله عليه وآله)قرار داده شده است.
در مورد کتب آسمانى مى خوانيم: «ثُمَّ اَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا; سپس کتاب (آسمانى) را به گروهى از بندگان برگزيده خود به ميراث داديم.»(21) و از همين نظر در حديث مشهور نبوى آمده است: «اَلْعُلَماءُ وَرَثَةُ الاَنْبياءِ; دانشمندان وارثان پيامبرانند».(22)
🌱ادامه دارد...
⚘
@Nahjolbalaghe2
#شرحخطبههاینهجالبلاغه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
۵۱- و من خطبة له ( عليه السلام )\r> لما غلب أصحاب معاوية أصحابه ( عليه السلام ) علي شريعة الفرات بصفين و منعوهم الماء <
قَدِ اسْتَطْعَمُوكُمُ الْقِتَالَ فَأَقِرُّوا عَلَي مَذَلَّةٍ وَ تَأْخِيرِ مَحَلَّةٍ أَوْ رَوُّوا السُّيُوفَ مِنَ الدِّمَاءِ تَرْوَوْا مِنَ الْمَاءِ فَالْمَوْتُ فِي حَيَاتِكُمْ مَقْهُورِينَ
وَ الْحَيَاةُ فِي مَوْتِكُمْ قَاهِرِينَ أَلَا وَ إِنَّ مُعَاوِيَةَ قَادَ لُمَةً مِنَ الْغُوَاةِ وَ عَمَّسَ عَلَيْهِمُ الْخَبَرَ حَتَّي جَعَلُوا نُحُورَهُمْ أَغْرَاضَ الْمَنِيَّةِ .
🌺🌿
📜نهج البلاغه/خطبه۵۱
🔹ياران معاويه و غلبه بر فرات
🍃فرمان خط شكستن و آزاد كردن آب فرات
شاميان با بستن آب شما را به پيكار دعوت كردند. اكنون بر سر دوراهي قرار داريد، يا به ذلت و خواري بر جاي خود بنشينيد، و يا شمشيرها را از خون آنها سيراب سازيد تا از آب سيراب شويد، پس بدانيد كه مرگ در زندگي توام با شكست، و زندگي جاويدان در مرگ پيروزمندانه شماست. آگاه باشيد! معاويه گروهي از گمراهان را همراه آورده و حقيقت را از آنان مي پوشاند، تا كوركورانه گلوهاشان را آماج تير و شمشير كنند.
🌺🌿
شرح_صوتی_خطبه_۵۱.mp3
4.42M
✅شرح خطبه ۵۱
🔹یاران معاویه و غلبه بر فرات
/بنیادمجازینهجالبلاغه
کانال #قرآنونهجالبلاغه
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحخطبههاینهجالبلاغه
سربازی امام زمان.mp3
3.44M
🌹برای آمدن #امامزمان(عج) چه کنیم ؟
👌پاسخ امام خامنه ای به این سوال مهم منتظران مهدی فاطمه (سلام الله علیهما)
⚘
@Nahjolbalaghe2
1_23043.mp3
1.69M
✅سوره البینه
🎤صوت استاد منشاوی و تکرار کودک
⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آلعمران ... در آیات گذشته، وضع مؤمنان و غیر مؤمنان در برابر آیات محکم و مت
✨
✅ادامه تفسیر سوره آلعمران
✨قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَىٰ جَهَنَّمَ ۚ وَبِئْسَ الْمِهَادُ
به کسانى که کافر شدند بگو: «(از پیروزى موقت خود در جنگ اُحُد، شاد نباشید). بزودى مغلوب خواهید شد.و(سپس در
رستاخیز)به سوى جهنم، محشور خواهید شد. و چه بد جایگاهى است!»
(آل عمران/12)
🍃 شأن نزول
پس از جنگ بدر و پیروزى مسلمانان، جمعى از یهود گفتند: آن پیامبر امى که ما وصف او را در کتاب دینى خود (تورات) خوانده ایم که در جنگ مغلوب نمى شود، همین پیغمبر است.
بعضى دیگر گفتند: عجله و شتاب نکنید تا نبرد و واقعه دیگرى واقع شود آن گاه قضاوت کنید.
هنگامى که جنگ احد پیش آمد، و ظاهراً به شکست مسلمانان پایان یافت گفتند: نه، به خدا سوگند آن پیامبرى که در کتاب ما بشارت به آن داده شده این نیست و به دنبال این واقعه، نه تنها مسلمان نشدند، که بر خشونت و فاصله گرفتن از پیامبر و مسلمانان افزودند، حتى پیمانى را که با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در مورد عدم تعرض داشتند، پیش از پایان مدت نقض کردند.
شصت نفر سوار به اتفاق کعب اشرف به سوى مکّه رهسپار شدند و با مشرکان براى مبارزه با اسلام هم پیمان گردیده به مدینه مراجعت کردند.
در این هنگام آیه فوق نازل شد و پاسخ دندان شکنى به آنها داد که نتیجه را در پایان کار حساب کنید و بدانید بزودى همگى مغلوب خواهید شد.(۱)
تفسیر:
🔻انتظارات غلط
با توجه به شأن نزول فوق، معلوم مى شود کفارى که به اموال، ثروت ها و فرزندان و نفراتشان مغرور بودند، انتظار شکست اسلام را داشتند، ولى قرآن در این آیه با صراحت مى گوید: یقین داشته باشند به زودى مغلوب خواهند شد، لذا روى سخن را به پیامبر کرده، مى فرماید: به کافران بگو: به زودى مغلوب خواهید شد (در این دنیا خوار و بى مقدار و در قیامت) به سوى جهنم محشور و رانده خواهید گردید و چه بد جایگاهى است دوزخ (قُلْ لِلَّذینَ کَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلى جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمِهادُ).(۲)
🔹نکته:
یک پیشگوئى روشن
در قرآن مجید اخبار غیبى فراوانى است که از ادله عظمت و اعجاز قرآن است و یک نمونه آن را در آیه فوق مى خوانیم.
در این آیه، خداوند صریحاً به پیامبر خود بشارت مى دهد که: بر همه دشمنان پیروز خواهد شد، و به کافران مى گوید: علاوه بر این که در این جهان شکست خواهید خورد و مغلوب خواهید شد، در جهان دیگر نیز سرانجام شومى در پیش خواهید داشت.
با توجه به شأن نزول آیه، و این که: بعد از جنگ احد نازل شده، در حالى که مسلمانان از نظر ظاهر، قدرت و نفوذ خود را از دست داده بودند و دشمنان اسلام با پیوستن به یکدیگر و هم پیمان شدن، قدرت و نیروى چشمگیرى پیدا کرده بودند، چنین پیشگوئى صریح، آن هم درباره آینده نزدیک که از جمله سَتُغْلَبُونَ: به زودى شکست خواهید خورد استفاده مى شود، موضوع جالبى است.
از این رو مى توان آیه را از آیات اعجاز قرآن به شمار آورد; زیرا خبر صریح از امور مربوط به آینده در آن است، در شرایطى که نشانه هاى پیروزى مسلمانان بر کفار و یهود روشن نبود.
اما طولى نکشید که مضمون آیه تحقق یافت، یهودیان مدینه (بنى قریظه و بنى نضیر) در هم شکسته شدند و در غزوه خیبر، مهم ترین مرکز قدرت آنان از هم متلاشى شد، و مشرکان نیز در فتح مکّه براى همیشه مغلوب گشتند.
📚۱ ـ مجمع البیان ، جلد ۱ و ۲، صفحه ۴۱۳، ذیل آیه مورد بحث ـ بحار الانوار ، جلد ۱۹، صفحه ۲٠۵ و جلد ۲٠، صفحه ۱۵۸ ـ اسباب نزول الآیات ، صفحه ۶۲، مؤسسه حلبى و شرکاء، قاهره، ۱۳۸۸ هـ ق ـ زاد المسیر ، جلد ۱، صفحه ۳٠۴، دار الفکر بیروت، طبع اول، ۱۴٠۷ هـ ق.
۲ ـ مِهاد به گفته راغب به معنى مکان آماده و مهیا است، و در اصل از ماده مَهْد به معنى گاهواره و محل استراحت کودک گرفته شده است.
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهآلعمران
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘
📚نهج البلاغه/حکمت ۴۰
🔻راه شناخت عاقل و احمق(اخلاقی)
✨ وَ قَالَ ( عليه السلام ) : لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ .
قال الرضي : و هذا من المعاني العجيبة الشريفة و المراد به أن العاقل لا يطلق لسانه إلا بعد مشاورة الروية و مؤامرة الفكرة و الأحمق تسبق حذفات لسانه و فلتات كلامه مراجعة فكره و مماخضة رأيه فكأن لسان العاقل تابع لقلبه و كأن قلب الأحمق تابع للسانه .
✅و درود خدا بر او فرمود: زبان عاقل در پشت قلب اوست، و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد.
(اين از سخنان ارزشمند و شگفتي آور است، كه عاقل زبانش را بدون مشورت و فكر و سنجش رها نمي ساز، اما احمق هرچه بر زبانش آيد مي گويد بدون فكر و دقت، پس زبان عاقل از قلب او و قلب احمق از زبان او فرمان مي گيرد).
⚘
@Nahjolbalaghe2
#حکمتها
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘ 📚نهج البلاغه/حکمت ۴۰ 🔻راه شناخت عاقل و احمق(اخلاقی) ✨ وَ قَالَ ( عليه السلام ) : لِسَانُ الْع
✨
✅شرح حکمت۴۰
(مکارم شیرازی)
🔻فرق جايگاه زبان عاقل و احمق:
آنچه امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه بیان فرموده کنایه زیبایى است درباره کسانى که سنجیده یا نسنجیده سخن مى گویند مى فرماید: «زبان عاقل پشت قلب او قرار دارد در حالى که قلب احمق پشت زبان اوست»; (لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ، وَقَلْبُ الاَْحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ).
اشاره به این که انسان عاقل نخست اندیشه مى کند سپس سخن مى گوید در حالى که احمق نخست سخن مى گوید و بعد در اندیشه فرو مى رود به همین دلیل سخنان عاقل حساب شده، موزون، مفید و سنجیده است; ولى سخنان احمق ناموزون و گاه خطرناک و بر زیان خود او.
همین عبارت با شرح جالبى در خطبه 176 آمده است و در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم:
«إنَّ لِسانُ الْمُؤمِنِ وَراءَ قَلْبِهِ فَإذا أرادَ أنْ یَتَکَلَّمَ بِشَىْء تَدَبِّرُهُ بِقَلْبِهِ ثُمَّ أمْضاهُ بِلِسانِهِ وَ إنَّ لِسانُ الْمُنافِقِ أمامَ قَلْبِهِ فَإذا هَمَّ بِشَىْء أمْضاهُ بِلِسانِهِ وَلَمْ یَتَدَبَّرَه بِقَلْبِهِ;
زبان انسان با ایمان پشت قلب (و فکر) او است، لذا هنگامى که مى خواهد سخنى بگوید نخست در آن تدبّر مى کند سپس بر زبانش جارى مى سازد، ولى زبان منافق جلو قلب او است، لذا هنگامى که تصمیم به چیزى مى گیرد بدون هیچ گونه تدبّر بر زبانش جارى مى سازد».(1)
از آنجا که على(علیه السلام) باب علم پیامبر(صلى الله علیه وآله) است این سخن را از او آموخته است.
امام حسن عسکرى(علیه السلام) این سخن را با عبارت لطیف دیگرى بیان فرموده:
«قَلْبُ الاْحْمَقِ فی فَمِهِ وَفَمِ الْحَکیمِ فی قَلْبِهِ;
قلب (و فکر) احمق در دهان او و دهان شخص حکیم در قلب اوست!».(2)
مرحوم سیّد رضى پس از ذکر این کلام حکمت آمیز مى گوید: «این سخن از مطالب شگفت انگیز و پرارزش است و منظور این است که عاقل زبانش را به کار نمى گیرد مگر بعد از مشورت با عقل خویش و فکر و دقت; ولى احمق سخنانى که از زبانش مى پرد و حرف هایى که بدون دقت مى گوید بر مراجعه به فکر و اندیشه و دقت رأیش پیشى مى گیرد، بنابراین گویا زبان عاقل پشت قلب او قرار گرفته و قلب احمق پشت زبان اوست»;
(قالَ الرَّضىُ وَهذا مِنَ الْمَعانِى الْعَجیبَةِ الشَّریفَةِ، وَالْمُرادُ بِهِ أنَّ الْعاقِلَ لا یَطْلُقُ لِسانَهُ، إلاّ بَعْدَ مُشاوَرَةِ الرَّوِیَّةِ وَمُؤامِرَةِ الْفِکْرَةِ. وَالاْحْمَقُ تَسْبِقُ حَذَفاتِ لِسانِهِ وَفَلَتاتِ کَلامِهِ مُراجَعَةَ فِکْرِهِ وَمُماخَضَةَ رَأیِهِ فَکانَ لِسانُ الْعاقِلِ تابِعٌ لِقَلْبِهِ، وَکأنَ قَلْبُ الاْحْمَقِ تابِعٌ لِلِسانِهِ).(3)
📚پی نوشت:
(1). المحجة البیضاء، ج 5، ص 195 .
(2). میزان الحکمه، ح 18176 .
(3). سند گفتار حکیمانه: مرحوم خطیب در کتاب مصادر بعد از ذکر این گفتار حکیمانه و حکمت 41 مى گوید: هر دو را جاحظ (متوفاى 255) عیناً در کتاب المائة المختارة آورده است ولى مدرک دیگرى براى آن ذکر نکرده جز این که مى گوید: این کلام حکمت آمیز در خطبه 176 نیز آمده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 38). اضافه بر این خوارزمى در کتاب مناقب مى گوید: از امیر مؤمنان(علیه السلام) یکصد کلمه حکمت آمیز نقل شده که هر کدام از آنها معادل هزار جمله از بهترین جمله هاى عرب است و در لابه لاى آن حکمت 40 و 41 را نقل کرده است. (مناقب خوارزمى، ص 376) در غررالحکم نیز این کلام حکمت آمیز با تفاوتى ذکر شده که نشان مى دهد از منبع دیگرى اخذ کرده است.
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرححکمتهاینهجالبلاغه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📚 نهج البلاغه / حکمت ۴۴
🔻ارزش آخرت گرایی
(اخلاقی)
✨ وَ قَالَ ( عليه السلام ) : طُوبَي لِمَنْ ذَكَرَ الْمَعَادَ وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ .
✅ و درود خدا بر او فرمود: خوشا به حال كسي كه به ياد معاد باشد، براي حسابرسي قيامت كار كند، با قناعت زندگي كند، و از خدا راضي باشد.
⚘@Nahjolbalaghe2
#حکمتها
Hekmat 044.mp3
2.07M
✅شرححکمت ۴۴
🔹ارزش آخرت گرایی(اخلاقی)
👤استاد نظافت
کانال:
✨قرآنونهجالبلاغه✨
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرححکمتهاینهجالبلاغه
اعمال، همه بر باد است، مگر آنچه از روى اخلاص باشد. (العَملُ كُلُّهُ هَباءٌ إلاّ ما اُخْلِصَ فيهِ)
[ #امام_علی علیه السلام ]
📚 غررالحكم حدیث۱۴۰۰
/نهجالبلاغهایها
⚘ @Nahjolbalaghe2
1_43225.mp3
923.6K
✅سوره قدر با صدای قاری کودک
#یوسف_کالو_علی
⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آلعمران ✨قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَىٰ جَهَنَّ
✨
✅ادامه تفسیر سوره آل عمران
✨قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا ۖ فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَىٰ كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُم مِّثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ ۚ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَن يَشَاءُ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِّأُولِي الْأَبْصَارِ
در دو گروهى که(در میدان جنگ بدر،)با هم رو به رو شدند، نشانه (و عبرتى) براى شما بود:یک گروه، در راه خدا نبرد مى کردند. و جمع دیگرى کافر بودند، (و در راه شیطان و بت مى جنگیدند،) در حالى که کافران، مؤمنان را با چشم خود، دو برابر آنچه بودند، مى دیدند.(و این خود عاملى براى وحشت و شکست آنها
شد
خداوند، هر کس را بخواهد و (شایسته باشد)، با یارى خود، تایید مى کند. در این، عبرتى است براى صاحبان بصیرت.
(آل عمران/13)
🍃شأن نزول:
این آیه، در مورد چگونگى جنگ بدر نازل شده است، چنان که مفسران گفته اند: در جنگ بدر تعداد مسلمانان ۳۱۳ نفر بود، ۷۷ نفر آنها از مهاجران و ۲۳۶ نفر آنها از انصار بودند.
پرچم مهاجران در دست على(علیه السلام) و سعد بن عباده پرچمدار انصار بود، آنان تنها با داشتن هفتاد شتر و دو اسب و شش زره و هشت شمشیر، در این نبرد بزرگ شرکت کرده بودند.
با این که سپاه دشمن بیش از هزار نفر با اسلحه کافى بودند و یکصد اسب داشتند، مسلمانان با دادن بیست و دو نفر شهید (۱۴ نفر از مهاجران و ۸ نفر از انصار) به دشمن، که هفتاد کشته و هفتاد اسیر داد غالب شدند، و با پیروزى کامل به مدینه مراجعت کردند، این آیه گوشه اى از ماجراى بدر را بازگو مى کند.(۱)
🌿تفسیر:
جنگ بدر نمونه روشنى بود
این آیه در حقیقت بیان نمونه اى است از آنچه در آیات قبل آمده است و به کافران هشدار مى دهد: به اموال و ثروت و کثرت نفرات مغرور نشوند که سودى به حالشان ندارد، یک شاهد زنده این موضوع جنگ بدر است، که دشمنان اسلام با فزونى تجهیزات جنگى و نفرات و اموال، به شکست سختى مبتلا شدند، مى فرماید: در آن دو جمعیت (که در میدان جنگ بدر) با هم روبرو شدند نشانه و درس عبرتى براى شما بود (قَدْ کانَ لَکُمْ آیَةٌ فی فِئَتَیْنِ الْتَقَتا).
یک گروه در راه خدا نبرد مى کرد، و گروه دیگر کافر بود و در راه شیطان و بت (فِئَةٌ تُقاتِلُ فی سَبیلِ اللّهِ وَ أُخْرى کافِرَةٌ).
چرا عبرت نگیرید، در حالى که یک ارتش کوچک و تقریباً فاقد ساز و برگ جنگى اما با ایمان استوار، و محکم بر ارتش که چند برابر او بود، از نظر وسایل جنگى و تعداد نفرات، پیروز گشت.
اگر تنها فزونى نفرات و امکانات مى توانست کارگشا باشد، باید در جنگ بدر، ظاهر شده باشد، در حالى که نتیجه معکوس بود، پس از آن مى افزاید: آنها (مشرکان) این گروه (مؤمنان) را با چشم خود دو برابر آنچه بودند مشاهده مى کردند (یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ).
یعنى اگر مؤمنان ۳۱۳ نفر بودند، در چشم کفار بیش از ۶٠٠ نفر جلوه مى کردند تا بر وحشت آنها بیفزاید، و این خود یکى از عوامل شکست کفار شد.
این موضوع علاوه بر این که یک امداد الهى بود، از جهتى طبیعى نیز به نظر مى رسد; زیرا وقتى نبرد شروع شد، و ضربات کوبنده مسلمانان که از نیروى ایمان مایه مى گرفت بر پیکر لشکر دشمن وارد شد، چنان مرعوب و متوحش شدند که فکر مى کردند نیروى دیگرى همانند آنان به آنها پیوسته است و با دو برابر قدرت اول، صحنه جنگ را در اختیار گرفته اند، در حالى که قبل از شروع جنگ مطلب بر عکس بود، آنها چنان با دیده حقارت به مسلمانان نگاه مى کردند که تعدادشان را کمتر از آنچه بود، تصور مى کردند.
یا به تعبیر دیگر، خدا مى خواست قبل از شروع جنگ، تعداد مسلمانان در نظر آنان کم جلوه کند، تا با غرور و غفلت وارد جنگ شوند، و پس از شروع جنگ دو برابر جلوه کند، تا وحشت و اضطراب، آنها را فرا گیرد و منتهى به شکست آنان گردد، به عکس خداوند عدد دشمنان را در نظر مسلمانان، کم جلوه داد تا بر قدرت و قوت روحیه آنها بیفزاید.
این همان چیزى است که در آیه ۴۴ سوره انفال نیز به آن اشاره شده است مى فرماید: وَ إِذْ یُریکُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَیْتُمْ فی أَعْیُنِکُمْ قَلیلاً وَ یُقَلِّلُکُمْ فی أَعْیُنِهِمْ لِیَقْضِیَ اللّهُ أَمْراً کانَ مَفْعُولاً: به یاد آرید، هنگامى را که با دشمن در میدان جنگ روبرو شدید، خداوند آنها را در نظر شما کم جلوه مى داد (تا روحیه شما براى نبرد ضعیف نشود) و شما را در نظر آنها کم جلوه مى داد (تا از شروع به جنگى که سرانجامش شکست آنها بود منصرف نشوند) تا خداوند کارى را که مى بایست انجام گیرد، صورت بخشد .
یعنى شما نترسید و با کمال قدرت وارد جنگ شوید، آنها نیز در آغاز با غرور و بى اعتنائى وارد جنگ شوند، و سپس صحنه دگرگون گردد، و مسلمانان بیش از آنچه بودند، در نظر دشمنان جلوه کنند و به شکست آنان در این نبرد سرنوشت ساز منتهى گردد.(۲)
🌱ادامهدارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهآلعمران