eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
36 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران ... ۱ ـ منظور از آیات محکم و متشابه چیست؟ واژه محکم در اصل از ا
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران ... ۲ ـ چرا بخشى از آیات قرآن، متشابه اند؟ با این که قرآن، نور، روشنائى و سخن حق و آشکار است و براى هدایت عموم مردم آمده، چرا آیات متشابه دارد؟ چرا محتواى بعضى از آیات آن پیچیده است که موجب سوء استفاده فتنه انگیزها شود؟ این موضوع بسیار با اهمیتى است که شایان دقت است، به طور کلى ممکن است جهات ذیل، فلسفه وجود آیات متشابه در قرآن باشد: الف ـ الفاظ و عباراتى که در گفتگوهاى انسان ها به کار مى رود تنها براى نیازمندى هاى روزمره به وجود آمده، و به همین دلیل، به محض این که از دایره زندگى محدود مادى بشر خارج مى شویم، و مثلاً سخن درباره آفریدگار که نامحدود از هر جهت است، به میان مى آید، به روشنى مى بینیم الفاظ ما قالب آن معانى نیست و ناچاریم کلماتى را به کار بریم که از جهات مختلفى نارسائى دارد، همین نارسایى هاى کلمات، سرچشمه قسمت قابل توجهى از متشابهات قرآن است، آیات یَدُ اللّهِ فَوْقَ أَیْدیهِم (۱۳) یا الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى (۱۴) یا إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ (۱۵) که تفسیر هر کدام در جاى خود خواهد آمد، از این نمونه است. و نیز تعبیراتى همچون سمیع و بصیر همه از این قبیل مى باشد که با مراجعه به آیات محکم، تفسیر آنها به خوبى روشن مى شود. ب ـ بسیارى از حقایق مربوط به جهان دیگر، یا جهان ماوراى طبیعت است که از افق فکر ما دور است، و ما به حکم محدود بودن در زندان زمان و مکان، قادر به درک عمق آنها نیستیم، این نارسائى افکار ما و بلند بودن افق آن معانى، سبب دیگرى براى تشابه قسمتى از آیات است، مانند بعضى از آیات مربوط به قیامت و امثال آن. و این درست به آن مى ماند که کسى بخواهد براى کودکى که در عالم جنین زندگى مى کند، مسائل این جهان را تشریح کند، اگر سخنى نگوید، کوتاهى کرده و اگر هم بگوید، ناچار است مطالب را به صورت سربسته ادا کند; زیرا شنونده در آن شرایط، توانائى و استعداد بیشتر از این را ندارد. ج ـ یکى دیگر از اسرار وجود متشابه در قرآن، به کار انداختن افکار، اندیشه ها و به وجود آوردن جنبش و نهضت فکرى در مردم است، و این، درست به مسائل فکرى پیچیده اى مى ماند که براى تقویت افکار اندیشمندان، طرح مى شود تا بیشتر به تفکر، اندیشه، دقت و بررسى در مسائل بپردازند. د ـ نکته دیگرى که در ذکر متشابه در قرآن وجود دارد و اخبار اهل بیت(علیهم السلام)آن را تأیید مى کند، این است که وجود این گونه آیات در قرآن، نیاز شدید مردم را به پیشوایان الهى، پیامبر(صلى الله علیه وآله) و اوصیاى او روشن مى سازد، و سبب مى شود مردم به حکم نیاز علمى به سراغ آنها بروند، و رهبرى آنها را عملاً به رسمیت بشناسند و از علوم دیگر و راهنمایى هاى مختلف آنان نیز استفاده کنند، و این درست به آن مى ماند که در پاره اى از کتب درسى، شرح بعضى از مسائل به عهده معلم و استاد گذارده مى شود، تا شاگردان، رابطه خود را با استاد قطع نکنند و بر اثر این نیاز، در همه چیز از افکار او الهام بگیرند، و در واقع قرآن، مصداق وصیت معروف پیامبر(صلى الله علیه وآله) است که فرمود: إِنِّی تارِکٌ فِیکُمُ الثِّقْلَیْنِ کِتابَ اللّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُما لَنْ یَفْتَرِقا حَتّى یَرِدا عَلَیَّ الْحَوْضَ: دو چیز گرانمایه را در میان شما به یادگار مى گذارم: کتاب خدا و خاندانم و این دو، هرگز از هم جدا نمى شوند تا در قیامت در کنار کوثر به من برسند .(۱۶) هـ ـ مسأله آزمایش افراد و شناخته شدن فتنه انگیزان از مؤمنان راستین نیز فلسفه دیگرى است که در آیه به آن اشاره شده است. ۳ ـ تأویل چیست؟ درباره معنى تأویل ، سخن بسیار گفته اند، آنچه به حقیقت نزدیک تر است این است که تأویل در اصل لغت به معنى بازگشت دادن چیزى است. بنابراین، هر کار و یا سخنى را که به هدف نهایى برسانیم تأویل نامیده مى شود، مثلاً اگر کسى اقدامى کند و هدف اصلى اقدام او روشن نباشد، و در پایان آن را مشخص کند این کار را تأویل مى گویند، همان طور که در سرگذشت موسى(علیه السلام) و آن مرد دانشمند مى خوانیم که او کارهائى در سفر خود انجام داد که هدف آن روشن نبود (مانند شکستن کشتى) و به همین دلیل موسى(علیه السلام)ناراحت و متوحش گردید، اما هنگامى که هدف خود را در پایان کار و به هنگام جدائى براى او تشریح کرد و گفت منظورش نجات کشتى از چنگال سلطان غاصب و ستمگرى بوده است، اضافه کرد: ذلِکَ تَأْویلُ ما لَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً: این هدف نهایى کارى است که تو در برابر آن صبر و تحمل نداشتى .(۱۷) 🌱ادامه دارد... ⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران ... ۲ ـ چرا بخشى از آیات قرآن، متشابه اند؟ با این که قرآن، نور، ر
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران ... همچنین، اگر انسان خوابى مى بیند که نتیجه آن روشن نیست سپس با مراجعه به کسى، یا مشاهده صحنه اى تفسیر آن خواب را دریابد به آن تأویل گفته مى شود، همان طور که یوسف(علیه السلام) پس از آن که خواب مشهورش در خارج تحقق یافت و به اصطلاح به نهایت بازگشت، گفت: هذا تَأْویلُ رُؤْیایَ مِنْ قَبْلُ: این تفسیر و نتیجه و پایان خوابى است که دیدم .(۱۸) و نیز هر گاه انسان، سخن بگوید و مفاهیم خاص و اسرارى در آن نهفته باشد که هدف نهایى آن سخن را تشکیل دهد به آن تأویل مى گویند. در آیه مورد بحث، منظور از تأویل، همین معنى است، یعنى در قرآن آیاتى است که اسرار و معانى عمیقى دارد، منتها افرادى که افکارشان منحرف است، و اغراض فاسدى دارند از پیش خود، تفسیر و معنى نادرستى براى آن ساخته و براى اغفال خود یا دیگران، روى آن تکیه مى کنند. بنابراین، منظور از جمله وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیْلِهِ این است که آنها مى خواهند تأویل آیات را به شکلى غیر از آنچه هست منعکس سازند (وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیْلِهِ عَلى خِلافِ الْحَقِّ). مانند آنچه در شأن نزول آیه خواندیم که: جمعى از یهود، از حروف مقطعه قرآن، سوء استفاده کرده، آن را به معنى کوتاه بودن مدت آئین اسلام تفسیر کرده بودند و یا مسیحیان کلمه رُوحٌ مِنْهُ را دستاویز قرار داده و براى الوهیت عیسى(علیه السلام)به آن استدلال کرده بودند، تمام اینها از قبیل تأویل به غیر حق و بازگشت دادن آیه به هدفى غیر واقعى و نادرست محسوب مى شود. ۴ ـ راسخون در علم چه کسانى هستند؟ در قرآن مجید، در دو مورد، این تعبیر به کار رفته است یکى در اینجا و دیگرى در سوره نساء آیه ۱۶۲ آنجا که مى فرماید: لکِنِ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ: دانشمندان و راسخان در علم از اهل کتاب، به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پیش از تو نازل گردیده است، ایمان مى آورند . همان طور که از معنى لغوى این کلمه استفاده مى شود منظور از آن، کسانى هستند که در علم و دانش، ثابت قدم و صاحب نظرند. البته مفهوم این کلمه، یک مفهوم وسیع است که همه دانشمندان و متفکران را در بر مى گیرد، ولى در میان آنها افراد ممتازى هستند که درخشندگى خاصى دارند و طبعاً در درجه اول، در میان مصادیق این کلمه قرار گرفته اند و هنگامى که این تعبیر ذکر مى شود، قبل از همه نظرها متوجه آنان مى شود. و اگر مشاهده مى کنیم در روایات متعددى راسِخُونَ فِى الْعِلْمِ به پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) و ائمه هدى(علیهم السلام) تفسیر شده،(۱۹) روى همین نظر است; زیرا بارها گفته ایم که آیات و کلمات قرآن، مفاهیم وسیعى دارد که در میان مصادیق آن افراد نمونه و فوق العاده اى دیده مى شود که گاهى در تفسیر آنها تنها از آنان نام مى برند. در اصول کافى از امام باقر یا امام صادق(علیهما السلام) نقل شده است که فرمود: پیامبر خدا بزرگ ترین راسخان در علم بود و تمام آنچه را خداوند بر او نازل کرده بود از تأویل و تنزیل قرآن مى دانست، خداوند هرگز چیزى بر او نازل نکرد که تأویل آن را به او تعلیم نکند و او و اوصیاى وى همه اینها را مى دانستند .(۲٠) روایات فراوان دیگرى در کتاب اصول کافى و سایر کتب حدیث در این زمینه آمده است که نویسندگان تفسیر نور الثقلین و تفسیر برهان در ذیل این آیه آنها را جمع آورى نموده اند و همان طور که اشاره شد، تفسیر راسخون فى العلم به پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه هدى(علیهم السلام) منافاتى با وسعت مفهوم این تعبیر ندارد، لذا از ابن عباس نقل شده که مى گفت: من هم از راسخان در علم هستم.(۲۱) منتها هر کس به اندازه وسعت دانشش از اسرار و تأویل آیات قرآن، آگاه مى گردد، و آنان که علمشان از علم بى پایان پروردگار سرچشمه مى گیرد، طبعاً به همه اسرار و تأویل قرآن آشنا هستند در حالى که دیگران تنها قسمتى از این اسرار را مى دانند. ۵ ـ راسخان در علم از معنى متشابهات آگاهند در اینجا بحث مهمى در میان مفسران و دانشمندان دیده مى شود که آیا وَ الرّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ آغاز جمله مستقلى است و یا عطف بر اِلاَّ اللّهُ مى باشد؟ و به عبارت دیگر، آیا معنى آیه این است که: تأویل قرآن را جز خدا و راسخون در علم نمى دانند ؟ و یا معنى آن این است که: تأویل قرآن را فقط خدا مى داند، اما راسخون در علم مى گویند: گرچه تأویل آیات متشابه را نمى دانیم، اما در برابر همه آنها تسلیم هستیم و همه از طرف پروردگار ما است 🌱ادامه دارد... ⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران ...طرفداران هر یک از این دو نظر، براى اثبات عقیده خود شواهدى آورده ان
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران 📚۱ ـ المیزان ، جلد ۱۸، صفحه ۱۲ و ۱۳، انتشارات جامعه مدرسین ـ تفسیر قمى ، جلد ۱، صفحه ۲۲۳، مؤسسه دار الکتاب قم، ۱۴٠۴ هـ ق ـ بحار الانوار ، جلد ۹، صفحه ۲٠۹ و جلد ۸۹، صفحه ۳۷۴ ـ درّ المنثور ، جلد ۱، صفحه ۲۳ و جلد ۲، صفحه ۵، دار المعرفة، طبع اول، ۱۳۶۵ هـ ق ـ نور الثقلین ، جلد ۱، صفحه ۲۷، ۳۱۳ و ۳۱۴ و جلد ۲، صفحه ۳ و ۴، مؤسسه اسماعیلیان، طبع چهارم، ۱۴۱۲ هـ ق ـ معانى الاخبار ، صفحه ۲۳، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۱ هـ ش. ۲ ـ نساء، آیه ۱۷۱. ۳ ـ تفسیر فى ظلال القرآن ، جلد ۱، صفحه ۵۴۲، ذیل آیه، دار احیاء التراث العربى، بیروت، طبع پنجم، ۱۳۸۶ هـ ق ـ جامع البیان ابن جریر طبرى، جلد ۳، صفحه ۲۴۱، دار الفکر بیروت، ۱۴۱۵ هـ ق ـ درّ المنثور ، جلد ۲، صفحه ۶، دار المعرفة، طبع اول، ۱۳۶۵ هـ ق. ۴ ـ زَیْغ در اصل، به معنى انحراف از حالت مستقیم و مایل شدن به یک طرف است و بودن زیغ در قلب، به معنى انحراف اعتقادات از راه راست، به طرق انحرافى است. ۵ ـ اخلاص، آیه ۱. ۶ ـ شورى، آیه ۱۱. ۷ ـ زمر، آیه ۶۲ ـ انعام، آیه ۱٠۲ ـ رعد، آیه ۱۶ ـ غافر، آیه ۶۲. ۸ ـ نساء، آیه ۱۱ و آیه ۱۷۶. ۹ ـ مرحوم طبرسى در مجمع البیان پنج تفسیر براى آن ذکر کرده، و فخر رازى چهار قول و مرحوم علامه در المیزان شانزده قول و بالاخره در البحر المحیط حدود بیست قول در تفسیر آن آمده است. ۱٠ ـ فتح، آیه ۱٠. ۱۱ ـ بقره، آیه ۲۲۴. ۱۲ ـ انبیاء، آیه ۴۷. ۱۳ ـ فتح، آیه ۱٠. ۱۴ ـ طه، آیه ۵. ۱۵ ـ قیامت، آیه ۲۳. ۱۶ ـ مستدرک حاکم ، جلد ۳، صفحه ۱۴۸، طبع دار المعرفة بیروت، ۱۴٠۶ هـ ق ـ وسائل الشیعه ، جلد ۲۷، صفحه ۳۴، چاپ آل البیت ـ مستدرک الوسائل ، جلد ۷، صفحه ۲۵۵، چاپ آل البیت ـ بحار الانوار ، جلد ۲، صفحه ۱٠٠، ۲۲۶ و ۲۸۵ و جلد ۵، صفحه ۲۱ و جلد ۲۳، صفحه ۱٠۷، ۱۲۶، ۱۳۳ و ۱۳۶ و جلد ۳۱، صفحه ۳۷۶ و جلد ۳۵، صفحه ۷۱۴ ـ مسند احمد ، جلد ۳، صفحه ۱۴ و ۱۷، دار صادر بیروت ـ مجمع الزوائد هیثمى ، جلد ۹، صفحه ۱۶۳، دار الکتب العلمیة، بیروت، طبع ۱۴٠۸ هـ ق ـ خصائص امیر المؤمنین(علیه السلام) نسائى، صفحه ۹۳، مکتبة نینوى الحدیثه ـ کنز العمال متقى هندى، جلد ۱، صفحه ۱۸۶ و ۱۸۷، مؤسسة الرسالة، بیروت، و بسیارى از منابع دیگر اهل سنت. ۱۷ ـ کهف، آیه ۸۲. ۱۸ ـ یوسف، آیه ۱٠٠. ۱۹ ـ کافى ، جلد ۱، صفحه ۱۸۶، ۲۱۳ و ۴۱۵، دار الکتب الاسلامیة ـ تهذیب ، جلد ۴، صفحه ۱۳۲، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۶۵ هـ ش ـ وسائل الشیعه ، جلد ۲۷، صفحه ۱۷۹، ۱۹۶، ۱۹۸ و ۲٠٠، چاپ آل البیت ـ مستدرک ، جلد ۷، صفحه ۲۹۹ و جلد ۱۷، صفحه ۳۳۲، چاپ آل البیت ـ بحار الانوار ، جلد ۲۳، صفحه ۱۸۴، ۱۸۹، ۱۹۴، ۱۹۹، ۲٠۸ و ۲۹۱ و جلد ۸۹، صفحه ۹۲ ـ تفسیر عیاشى ، جلد ۱، صفحه ۱۶۴، چاپخانه علمیه، ۱۳۸٠ هـ ق و... ۲٠ ـ اصول کافى ، جلد ۱، صفحه ۲۱۳، دار الکتب الاسلامیة ـ وسائل الشیعه ، جلد ۲۷، صفحه ۱۷۹، چاپ آل البیت ـ بحار الانوار ، جلد ۱۷، صفحه ۱۳٠ و جلد ۲۳، صفحه ۱۹۹ و جلد ۸۹، صفحه ۹۲. ۲۱ ـ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، جلد ۶، صفحه ۴٠۵، دار احیاء الکتب العربیة ـ مجمع البیان ، ذیل آیه مورد بحث. ۲۲ ـ نهج البلاغه ، خطبه ۹۱. ۲۳ ـ به نور الثقلین ، جلد ۱، صفحه ۳۱۵ مراجعه شود (مؤسسه اسماعیلیان، طبع چهارم، ۱۴۱۲ هـ ق). ۲۴ ـ تفسیر صافى ، ذیل آیه مورد بحث ـ وسائل الشیعه ، جلد ۲۷، صفحه ۱۱۵، چاپ آل البیت ـ مستدرک ، جلد ۱۷، صفحه ۳۴۵، چاپ آل البیت ـ بحار الانوار ، جلد ۲، صفحه ۱۸۵ و جلد ۸۹، صفحه ۳۷۷ ـ عیون اخبار الرضا(علیه السلام) ، جلد ۱، ادامه دارد... ⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران 📚۱ ـ المیزان ، جلد ۱۸، صفحه ۱۲ و ۱۳، انتشارات جامعه مدرسین ـ تفسیر
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران ... رهائى از لغزش ها از آنجا که آیات متشابه و اسرار نهانى آن، ممکن است لغزشگاهى براى افراد گردد، و از کوره این امتحان، سیه روى درآیند، راسخون در علم و اندیشمندان با ایمان، علاوه بر به کار گرفتن سرمایه هاى علمى خود در فهم معنى این آیات، به پروردگار خویش پناه مى برند. دو آیه مورد بحث که از زبان راسخون در علم، مى باشد روشنگر این حقیقت است، آنها مى گویند: پروردگارا! دلهاى ما را بعد از آن که ما را هدایت نمودى، منحرف مگردان! و از سوى خود رحمتى بر ما ببخش; زیرا تو بسیار بخشنده اى ! (رَبَّنا لاتُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهّابُ). بسیارند دانشمندانى که غرور علمى، آنان را از پاى در مى آورد و یا وسوسه هاى شیاطین و هواى نفس، آنها را به بیراهه ها مى کشاند، اینجا است که باید خود را به خدا سپرد و از او هدایت خواست. حتى در بعضى از روایات آمده است: شخص پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نیز خود را به خدا مى سپرد، و بسیار این دعا را تکرار مى کرد: یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِى عَلى دِیْنِکَ: اى کسى که دل ها را مى گردانى قلب من را بر دین خودت ثابت بدار !(۱) و از آنجا که عقیده به معاد، و توجه به روز رستاخیز، از هر چیز براى کنترل امیال و هوس ها مؤثرتر است، راسخون در علم به یاد آن روز مى افتند، و مى گویند: پروردگارا! (ما ایمان داریم!) تو مردم را در آن روزى که تردیدى در آن نیست، جمع خواهى کرد; زیرا خداوند از وعده خود تخلف نمى کند (رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النّاسِ لِیَوْم لا رَیْبَ فیهِ إِنَّ اللّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعادَ). و به این ترتیب، از هوا و هوس ها و احساسات افراطى که موجب لغزش مى گردد، خود را بر کنار مى دارند. آرى، این گونه افراد هستند که: مى توانند آیات خدا را آن چنان که هست بفهمند و از انحراف در امان بمانند (در حقیقت آیه اول اشاره به ایمان کامل آنها به مبدأ است، و آیه دوم اشاره به ایمان راسخ آنها به معاد). 📚۱ ـ الأمالى سیّد مرتضى ، جلد ۲، صفحه ۲، کتابخانه آیت اللّه مرعشى نجفى، طبع اول، ۱۳۲۵ هـ ق ـ مسند احمد ، جلد ۳، صفحه ۱۱۲ و ۲۵۷ و جلد ۶، صفحه ۹۱، ۲۵۱، ۲۹۴، ۳٠۲ و ۳۱۵ ـ سنن ترمذى ، جلد ۳، صفحه ۳٠۴ و جلد ۵، صفحه ۱۹۹، دار الفکر بیروت، ۱۴٠۳ هـ ق، طبع دوم ـ سنن کبراى نسائى ، جلد ۴، صفحه ۴۱۴ و جلد ۶، صفحه ۸۳، دار الحأمون للتراث، دار الثقافة العربیة ـ درّ المنثور ، جلد ۲، صفحه ۸، دار المعرفة، طبع اول، ۱۳۶۵ هـ ق 🌱ادامه دارد... ⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران ... رهائى از لغزش ها از آنجا که آیات متشابه و اسرار نهانى آن، ممکن
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران ... در آیات گذشته، وضع مؤمنان و غیر مؤمنان در برابر آیات محکم و متشابه بیان شده بود، در ادامه این بحث، از وضع دردناک کافران در روز قیامت پرده بر مى دارد و عواقب شوم اعمالشان را براى آنها مجسم مى سازد، مى فرماید: کسانى که کافر شدند اموال، ثروت ها و فرزندانشان، آنها را از خداوند بى نیاز نمى کند (و در برابر عذاب الهى به آنان کمک نمى نماید) و آنها آتشگیره دوزخند (إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللّهِ شَیْئاً وَ أُولئِکَ هُمْ وَقُودُ النّارِ). اگر تصور مى کنند: فزونى ثروت و نفرات و فرزندان، مى تواند آنها را از عذاب الهى در این جهان، یا در آخرت حفظ کند سخت در اشتباهند. بعضى از مفسران، این آیه را اشاره به یهود بنى نضیر و بنى قریظه دانسته اند که به اموال و فرزندان خود افتخار مى کردند. مسلماً آنها یکى از مصادیق این آیه بوده اند، اما مفهوم آیه چنان گسترده است که کفار دیروز و امروز را شامل مى شود. وَقُود ـ چنان که در سابق نیز اشاره شد ـ به معنى آتشگیره و چیزى که آتش را با آن مى افروزند (مانند هیزم) مى باشد، نه آتش زنه (مانند کبریت) و تعبیر وَ أُولئِکَ هُمْ وَقُودُ النّارِ: و آنها هیزم آتش دوزخند ، مى رساند که آتش دوزخ از درون وجود خود آنها زبانه مى کشد، و وجود آنها است که آنها را آتش مى زند. البته در بعضى از آیات داریم که آتشگیره دوزخ، علاوه بر گنهکاران، سنگ ها نیز مى باشند که ظاهراً منظور از آن بت هائى است که از سنگ مى ساختند، بنابراین، آتش دوزخ از درون وجود خودشان و اعمال و معبودهاى خودشان شعله ور مى گردد. پس از آن به یک نمونه روشن از اقوامى که داراى ثروت و نفرات فراوان بودند ولى به هنگام نزول عذاب، این امور نتوانست مانع نابودى آنان گردد، اشاره کرده، مى فرماید: وضع اینها همچون ۰وضع آل فرعون و کسانى است که قبل از آنها بودند، آیات ما را تکذیب کردند (و به فزونى اموال و نفرات و فرزندان مغرور شدند اما) خداوند آنها را به کیفر گناهانشان گرفت و کیفر خداوند شدید است (کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَأَخَذَهُمُ اللّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ اللّهُ شَدیدُ الْعِقابِ). دَأْب در اصل، به معنى ادامه سیر و حرکت است و به معنى هر کار و عادت مستمر نیز مى آید. در آیه فوق، حال کافران معاصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) به عادت مستمر و سیره نادرست آل فرعون و اقوام پیش از آنها تشبیه شده است که آیات خدا را تکذیب کردند، و خداوند آنها را به گناهانشان گرفت و در همین جهان به مجازات سختى گرفتار شدند. این، در حقیقت هشدارى است به همه کافران لجوج که سرنوشت فرعونیان و اقوام پیشین را به خاطر بیاورند و مراقب اعمال خود باشند. درست است که: خداوند أَرْحَمُ الرّاحِمِیْن است، ولى، به موقع خود براى تربیت بندگان، شَدِیْدُ الْعِقاب نیز مى باشد و هرگز نباید رحمت واسعه پروردگار باعث غرور کسى شود. ضمناً از کلمه دَأْب استفاده مى شود: این برنامه غلط، یعنى لجاجت در برابر حقیقت، و تکذیب آیات پروردگار، خوى و عادت آنها شده و به همین جهت به مجازات شدید تهدید شده اند; زیرا تا زمانى که گناه و خلاف به صورت عادت و سنت، و راه و رسم در نیامده، بازگشت از آن آسان، و مجازاتش نسبتاً خفیف است ولى، هنگامى که در وجود انسان نفوذ کرد، هم بازگشت از آن مشکل است و هم مجازات آن سنگین، پس چه بهتر که کافران و گناهکاران تا دیر نشده از راه نادرست باز گردند 🌱ادامه دارد... ⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران ... در آیات گذشته، وضع مؤمنان و غیر مؤمنان در برابر آیات محکم و مت
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران ✨قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَىٰ جَهَنَّمَ ۚ وَبِئْسَ الْمِهَادُ به کسانى که کافر شدند بگو: «(از پیروزى موقت خود در جنگ اُحُد، شاد نباشید). بزودى مغلوب خواهید شد.و(سپس در رستاخیز)به سوى جهنم، محشور خواهید شد. و چه بد جایگاهى است!» (آل عمران/12) 🍃 شأن نزول پس از جنگ بدر و پیروزى مسلمانان، جمعى از یهود گفتند: آن پیامبر امى که ما وصف او را در کتاب دینى خود (تورات) خوانده ایم که در جنگ مغلوب نمى شود، همین پیغمبر است. بعضى دیگر گفتند: عجله و شتاب نکنید تا نبرد و واقعه دیگرى واقع شود آن گاه قضاوت کنید. هنگامى که جنگ احد پیش آمد، و ظاهراً به شکست مسلمانان پایان یافت گفتند: نه، به خدا سوگند آن پیامبرى که در کتاب ما بشارت به آن داده شده این نیست و به دنبال این واقعه، نه تنها مسلمان نشدند، که بر خشونت و فاصله گرفتن از پیامبر و مسلمانان افزودند، حتى پیمانى را که با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در مورد عدم تعرض داشتند، پیش از پایان مدت نقض کردند. شصت نفر سوار به اتفاق کعب اشرف به سوى مکّه رهسپار شدند و با مشرکان براى مبارزه با اسلام هم پیمان گردیده به مدینه مراجعت کردند. در این هنگام آیه فوق نازل شد و پاسخ دندان شکنى به آنها داد که نتیجه را در پایان کار حساب کنید و بدانید بزودى همگى مغلوب خواهید شد.(۱) تفسیر: 🔻انتظارات غلط با توجه به شأن نزول فوق، معلوم مى شود کفارى که به اموال، ثروت ها و فرزندان و نفراتشان مغرور بودند، انتظار شکست اسلام را داشتند، ولى قرآن در این آیه با صراحت مى گوید: یقین داشته باشند به زودى مغلوب خواهند شد، لذا روى سخن را به پیامبر کرده، مى فرماید: به کافران بگو: به زودى مغلوب خواهید شد (در این دنیا خوار و بى مقدار و در قیامت) به سوى جهنم محشور و رانده خواهید گردید و چه بد جایگاهى است دوزخ (قُلْ لِلَّذینَ کَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلى جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمِهادُ).(۲) 🔹نکته: یک پیشگوئى روشن در قرآن مجید اخبار غیبى فراوانى است که از ادله عظمت و اعجاز قرآن است و یک نمونه آن را در آیه فوق مى خوانیم. در این آیه، خداوند صریحاً به پیامبر خود بشارت مى دهد که: بر همه دشمنان پیروز خواهد شد، و به کافران مى گوید: علاوه بر این که در این جهان شکست خواهید خورد و مغلوب خواهید شد، در جهان دیگر نیز سرانجام شومى در پیش خواهید داشت. با توجه به شأن نزول آیه، و این که: بعد از جنگ احد نازل شده، در حالى که مسلمانان از نظر ظاهر، قدرت و نفوذ خود را از دست داده بودند و دشمنان اسلام با پیوستن به یکدیگر و هم پیمان شدن، قدرت و نیروى چشمگیرى پیدا کرده بودند، چنین پیشگوئى صریح، آن هم درباره آینده نزدیک که از جمله سَتُغْلَبُونَ: به زودى شکست خواهید خورد استفاده مى شود، موضوع جالبى است. از این رو مى توان آیه را از آیات اعجاز قرآن به شمار آورد; زیرا خبر صریح از امور مربوط به آینده در آن است، در شرایطى که نشانه هاى پیروزى مسلمانان بر کفار و یهود روشن نبود. اما طولى نکشید که مضمون آیه تحقق یافت، یهودیان مدینه (بنى قریظه و بنى نضیر) در هم شکسته شدند و در غزوه خیبر، مهم ترین مرکز قدرت آنان از هم متلاشى شد، و مشرکان نیز در فتح مکّه براى همیشه مغلوب گشتند. 📚۱ ـ مجمع البیان ، جلد ۱ و ۲، صفحه ۴۱۳، ذیل آیه مورد بحث ـ بحار الانوار ، جلد ۱۹، صفحه ۲٠۵ و جلد ۲٠، صفحه ۱۵۸ ـ اسباب نزول الآیات ، صفحه ۶۲، مؤسسه حلبى و شرکاء، قاهره، ۱۳۸۸ هـ ق ـ زاد المسیر ، جلد ۱، صفحه ۳٠۴، دار الفکر بیروت، طبع اول، ۱۴٠۷ هـ ق. ۲ ـ مِهاد به گفته راغب به معنى مکان آماده و مهیا است، و در اصل از ماده مَهْد به معنى گاهواره و محل استراحت کودک گرفته شده است. ⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران ✨قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَىٰ جَهَنَّ
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران ✨قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا ۖ فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَىٰ كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُم مِّثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ ۚ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَن يَشَاءُ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِّأُولِي الْأَبْصَارِ در دو گروهى که(در میدان جنگ بدر،)با هم رو به رو شدند، نشانه (و عبرتى) براى شما بود:یک گروه، در راه خدا نبرد مى کردند. و جمع دیگرى کافر بودند، (و در راه شیطان و بت مى جنگیدند،) در حالى که کافران، مؤمنان را با چشم خود، دو برابر آنچه بودند، مى دیدند.(و این خود عاملى براى وحشت و شکست آنها شد خداوند، هر کس را بخواهد و (شایسته باشد)، با یارى خود، تایید مى کند. در این، عبرتى است براى صاحبان بصیرت. (آل عمران/13) 🍃شأن نزول: این آیه، در مورد چگونگى جنگ بدر نازل شده است، چنان که مفسران گفته اند: در جنگ بدر تعداد مسلمانان ۳۱۳ نفر بود، ۷۷ نفر آنها از مهاجران و ۲۳۶ نفر آنها از انصار بودند. پرچم مهاجران در دست على(علیه السلام) و سعد بن عباده پرچمدار انصار بود، آنان تنها با داشتن هفتاد شتر و دو اسب و شش زره و هشت شمشیر، در این نبرد بزرگ شرکت کرده بودند. با این که سپاه دشمن بیش از هزار نفر با اسلحه کافى بودند و یکصد اسب داشتند، مسلمانان با دادن بیست و دو نفر شهید (۱۴ نفر از مهاجران و ۸ نفر از انصار) به دشمن، که هفتاد کشته و هفتاد اسیر داد غالب شدند، و با پیروزى کامل به مدینه مراجعت کردند، این آیه گوشه اى از ماجراى بدر را بازگو مى کند.(۱) 🌿تفسیر: جنگ بدر نمونه روشنى بود این آیه در حقیقت بیان نمونه اى است از آنچه در آیات قبل آمده است و به کافران هشدار مى دهد: به اموال و ثروت و کثرت نفرات مغرور نشوند که سودى به حالشان ندارد، یک شاهد زنده این موضوع جنگ بدر است، که دشمنان اسلام با فزونى تجهیزات جنگى و نفرات و اموال، به شکست سختى مبتلا شدند، مى فرماید: در آن دو جمعیت (که در میدان جنگ بدر) با هم روبرو شدند نشانه و درس عبرتى براى شما بود (قَدْ کانَ لَکُمْ آیَةٌ فی فِئَتَیْنِ الْتَقَتا). یک گروه در راه خدا نبرد مى کرد، و گروه دیگر کافر بود و در راه شیطان و بت (فِئَةٌ تُقاتِلُ فی سَبیلِ اللّهِ وَ أُخْرى کافِرَةٌ). چرا عبرت نگیرید، در حالى که یک ارتش کوچک و تقریباً فاقد ساز و برگ جنگى اما با ایمان استوار، و محکم بر ارتش که چند برابر او بود، از نظر وسایل جنگى و تعداد نفرات، پیروز گشت. اگر تنها فزونى نفرات و امکانات مى توانست کارگشا باشد، باید در جنگ بدر، ظاهر شده باشد، در حالى که نتیجه معکوس بود، پس از آن مى افزاید: آنها (مشرکان) این گروه (مؤمنان) را با چشم خود دو برابر آنچه بودند مشاهده مى کردند (یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ). یعنى اگر مؤمنان ۳۱۳ نفر بودند، در چشم کفار بیش از ۶٠٠ نفر جلوه مى کردند تا بر وحشت آنها بیفزاید، و این خود یکى از عوامل شکست کفار شد. این موضوع علاوه بر این که یک امداد الهى بود، از جهتى طبیعى نیز به نظر مى رسد; زیرا وقتى نبرد شروع شد، و ضربات کوبنده مسلمانان که از نیروى ایمان مایه مى گرفت بر پیکر لشکر دشمن وارد شد، چنان مرعوب و متوحش شدند که فکر مى کردند نیروى دیگرى همانند آنان به آنها پیوسته است و با دو برابر قدرت اول، صحنه جنگ را در اختیار گرفته اند، در حالى که قبل از شروع جنگ مطلب بر عکس بود، آنها چنان با دیده حقارت به مسلمانان نگاه مى کردند که تعدادشان را کمتر از آنچه بود، تصور مى کردند. یا به تعبیر دیگر، خدا مى خواست قبل از شروع جنگ، تعداد مسلمانان در نظر آنان کم جلوه کند، تا با غرور و غفلت وارد جنگ شوند، و پس از شروع جنگ دو برابر جلوه کند، تا وحشت و اضطراب، آنها را فرا گیرد و منتهى به شکست آنان گردد، به عکس خداوند عدد دشمنان را در نظر مسلمانان، کم جلوه داد تا بر قدرت و قوت روحیه آنها بیفزاید. این همان چیزى است که در آیه ۴۴ سوره انفال نیز به آن اشاره شده است مى فرماید: وَ إِذْ یُریکُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَیْتُمْ فی أَعْیُنِکُمْ قَلیلاً وَ یُقَلِّلُکُمْ فی أَعْیُنِهِمْ لِیَقْضِیَ اللّهُ أَمْراً کانَ مَفْعُولاً: به یاد آرید، هنگامى را که با دشمن در میدان جنگ روبرو شدید، خداوند آنها را در نظر شما کم جلوه مى داد (تا روحیه شما براى نبرد ضعیف نشود) و شما را در نظر آنها کم جلوه مى داد (تا از شروع به جنگى که سرانجامش شکست آنها بود منصرف نشوند) تا خداوند کارى را که مى بایست انجام گیرد، صورت بخشد . یعنى شما نترسید و با کمال قدرت وارد جنگ شوید، آنها نیز در آغاز با غرور و بى اعتنائى وارد جنگ شوند، و سپس صحنه دگرگون گردد، و مسلمانان بیش از آنچه بودند، در نظر دشمنان جلوه کنند و به شکست آنان در این نبرد سرنوشت ساز منتهى گردد.(۲) 🌱ادامه‌دارد... ⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران ✨قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا ۖ فِئَةٌ تُقَاتِلُ
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران در بعضى از روایات آمده است: یکى از مسلمانان مى گوید: قبل از جنگ بدر به دیگرى گفتم: آیا فکر مى کنى، کفار هفتاد نفر باشند. گفت: گمان مى کنم صد نفرند، ولى هنگامى که در جنگ پیروز شدیم، و اسیران فراوانى از آنها گرفتیم به ما خبر دادند که آنها هزار نفر بودند.(۳) سپس مى افزاید: خداوند هر کس را بخواهد با یارى خود تقویت مى کند (وَ اللّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَشاءُ). همان گونه که بارها گفته ایم، خواست و مشیت خدا بى حساب نیست و همواره آمیخته با حکمت او است، و تا شایستگى هایى در افراد نباشد آنها را تأیید و تقویت نمى کند. قابل توجه این که: تأیید و پیروزى خداوند در این حادثه تاریخى، نسبت به مسلمانان دو جانبه بود، هم یک پیروزى نظامى بود و هم یک پیروزى منطقى . از این نظر پیروزى نظامى بود که ارتش کوچکى با نداشتن امکانات کافى بر ارتشى که چند برابر او بود و از امکانات فراوانى بهره مى گرفت پیروز شد. و اما پیروزى منطقى از این نظر بود که: خداوند صریحاً این پیروزى را قبل از آغاز جنگ، به مسلمانان وعده داده بود، و این دلیلى بر حقانیت اسلام شد. در پایان آیه، مى فرماید: در این، عبرتى است براى صاحبان چشم و بینش (إِنَّ فی ذلِکَ لَعِبْرَةً لاِ ُولِی الأَبْصارِ). آرى، آنها که چشم بصیرت دارند، و حقیقت را آن چنان که هست مى بینند از این پیروزى همه جانبه افراد با ایمان درس عبرت مى گیرند، و مى دانند سرمایه اصلى پیروزى ایمان است و ایمان.(۴) 📚۱ ـ آنچه در بالا آمد از مجمع البیان (ذیل آیه مورد بحث) نقل شده است ولى در کامل ابن اثیر ، جلد ۳، صفحه ۱۳۶ (جلد ۱، صفحه ۵۳۹، دار احیاء التراث العربى، بیروت، طبع اول، ۱۴٠۸ هـ ق) و در برخى از منابع ذیل آمده است: وَ کانَ جَمِیْعُ مَنْ قُتِلَ مِنَ الْمُسْلِمِیْنَ بِبَدْر أَرْبَعَةَ عَشَرَ رَجُلاً سَتَّةٌ مِنَ الْمُهاجِرِیْنَ وَ ثَمانِیَةٌ مِنَ الأَنْصارِ: جمیع کسانى که از مسلمانان در بدر کشته شدند، چهارده نفر بوده اند، شش نفر از مهاجرین و هشت نفر از انصار . بحار الانوار ، جلد ۱۹، صفحه ۲٠۵، ۲٠۶ و ۳۶٠ ـ مستدرک سفینة البحار ، جلد ۱، صفحه ۳٠٠، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۱۹ هـ ق ـ تاریخ طبرى ، جلد ۲، صفحه ۱۷۱، مؤسسه اعلمى مطبوعات ـ البدایة و النهایة ، جلد ۳، صفحه ۳۶۶، دار احیاء التراث العربى، بیروت، طبع اول، ۱۴٠۸ هـ ق ـ نور الثقلین ، جلد ۱، صفحه ۳۲٠ و ۴٠۹، مؤسسه اسماعیلیان ـ تفسیر ابن کثیر ، ذیل آیه ـ درّ المنثور ، جلد ۲، صفحه ۱٠، دار المعرفة، طبع اول، ۱۳۶۵ هـ ق. ۲ ـ تفسیرى که در بالا گفته شد، روى این نظر است که در آیه مورد بحث، مرجع ضمیر یَرَوْنَ کفار و مرجع ضمیر هُمْ مسلمانان باشد، و این روشن ترین تفسیر آیه است که با آیه ۴۴ سوره انفال نیز سازگار است، اگر چه مفسران احتمالات دیگرى درباره مرجع ضمیرهاى فوق داده اند. شرح بیشتر درباره این موضوع، ذیل آیات ۴۱ تا ۴۵ سوره انفال ، در جلد هفتم به خواست خدا خواهد آمد. ۳ ـ تفسیر قرطبى ، جلد ۲، صفحه ۱۲۶۸، ذیل آیه مورد بحث ـ تفسیر ابن کثیر ، ذیل آیات مورد بحث ـتفسیر جامع البیان ، ذیل آیه مورد بحث. ۴ ـ عِبْرَةٌ در اصل از ماده عبور گرفته شده است که به معنى گذشتن از حالى به حال دیگر، یا از جائى به جاى دیگر است، و به اشک چشم عَبْرَة (بر وزن حسرت) مى گویند; زیرا از چشم عبور مى کند و به کلمات که از زبان ها و گوش ها مى گذرد نیز عبارت مى گویند، و عبرت گرفتن از حوادث نیز به خاطر آن گفته مى شود که انسان از آنچه مى بیند مى گذرد، و از حقایقى در پشت سر آن آگاه مى شود. 🌱ادامه دارد... ⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران در بعضى از روایات آمده است: یکى از مسلمانان مى گوید: قبل از جنگ بدر
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران 🔻جاذبه زینت هاى مادى در آیات گذشته سخن از کسانى بود که تکیه بر اموال و فرزندانشان در زندگى دنیا داشتند و به آن مغرور شدند و خود را از خدا بى نیاز دانستند، این آیه در حقیقت تکمیلى است بر آن سخن، مى فرماید: محبت (امور مادى، از جمله) زنان، فرزندان، اموال هنگفت از طلا و نقره، اسب هاى ممتاز، چهارپایان، زراعت و کشاورزى در نظر مردم جلوه داده شده است تا به وسیله آن آزمایش شوند (زُیِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ).(۱) ولى اینها سرمایه هاى زندگى دنیا است، (و هرگز نباید هدف اصلى انسان را تشکیل دهد) و سرانجام نیک (و زندگى جاویدان) نزد خدا است (ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ). درست است که بدون این وسایل، نمى توان زندگى کرد، و حتى پیمودن راه معنویت و سعادت نیز بدون وسایل مادى غیر ممکن است، اما استفاده کردن از آنها در این مسیر مطلبى است، و دلبستگى فوق العاده و پرستش آنها و هدف نهایى بودن مطلب دیگر. 🔹🔹🔹نکته ها: ۱ ـ چه کسى این امور مادى را زینت داده؟ جمله زُیِّنَ لِلْنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ که به صورت فعل مجهول ذکر شده مى گوید: علاقه به زن و فرزند و اموال و ثروت ها در نظر مردم زینت داده شده است، در اینجا این سؤال پیش مى آید که زینت دهنده چه کسى است؟ بعضى از مفسران معتقدند: این هوس هاى شیطانى است که آنها را در نظرها زینت مى دهد و به آیه ۲۴ سوره نمل : وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ: و شیطان اعمال آنها را در نظرشان جلوه داده است و امثال آن استدلال کرده اند.(۲) ولى این استدلال، صحیح به نظر نمى رسد; زیرا آیه مورد بحث، درباره اعمال سخن نمى گوید، بلکه درباره اموال و زنان و فرزندان سخن مى گوید. آنچه در تفسیر آیه، صحیح به نظر مى رسد این است که زینت دهنده خداوند است از طریق دستگاه آفرینش و نهاد و خلقت آدمى. زیرا خدا است که عشق به فرزندان، مال و ثروت را در نهاد آدمى ایجاد کرده تا او را آزمایش کند و در مسیر تکامل و تربیت پیش ببرد همان طور که قرآن مى گوید: إِنّا جَعَلْنا ما عَلَى الأَرْضِ زینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً: ما آنچه را در روى زمین هست زینت براى آن قرار دادیم تا آنها را بیازماییم که کدامیک عملشان بهتر است .(۳) یعنى از این عشق و علاقه تنها در مسیر خوشبختى و سازندگى بهره گیرند نه در مسیر فساد و ویرانگرى. جالب این که: در آیه مورد بحث نخستین موضوعى که ذکر شده است همسران و زنان مى باشند و این همان است که روانکاوان امروز مى گویند که: غریزه جنسى از نیرومندترین غرایز انسان است، تاریخ معاصر و گذشته نیز تأیید مى کند که سرچشمه بسیارى از حوادث اجتماعى طوفان هاى ناشى از این غریزه بوده است . ذکر این نکته نیز لازم است که آیه مورد بحث، و سایر آیات مشابه آن هیچ گاه علاقه معتدل نسبت به زن و فرزندان و اموال و ثروت را نکوهش نمى کند; زیرا پیشبرد اهداف معنوى بدون وسایل مادى ممکن نیست. به علاوه قانون شریعت هرگز بر ضد قانون خلقت و آفرینش نمى تواند باشد، آنچه مورد نکوهش است عشق و علاقه افراطى و به عبارت دیگر پرستش این موضوعات است. 🌱ادامه دارد... ⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران 🔻جاذبه زینت هاى مادى در آیات گذشته سخن از کسانى بود که تکیه بر اموا
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران ... ۲ ـ منظور از القَناطِیْرِ الْمُقْنَطِرَه و الخَیْلِ الْمُسَوَّمَه چیست؟ واژه قناطیر جمع قِنطار به معنى چیز محکم است و سپس به مال زیاد گفته شده است و اگر مشاهده مى کنیم پل را قَنْطَرَه و اشخاص باهوش را قِنْطِر مى گویند، به خاطر استحکام در بنا یا در تفکر آنها است و مُقْنَطَرَه اسم مفعول از همان ماده به معنى مضاعف و مکرر آن مى باشد و ذکر این دو کلمه پشت سر هم براى تأکید است، شبیه تعبیرى که در فارسى امروز رایج است که مى گویند: فلان کس صاحب آلاف و اُلوف مى باشد، یعنى ثروت زیادى دارد. بعضى براى قِنطار حدّ معینى تعیین کرده اند و گفته اند: قِنطار هفتاد هزار دینار طلا است. بعضى صد هزار. بعضى دوازده هزار درهم دانسته اند. و بعضى دیگر، قنطار را یک کیسه پر از سکه طلا یا نقره دانسته اند. در روایتى از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) نقل شده که: قِنطار ، مقدار طلائى است که پوست یک گاو را پر کند.(۴) ولى در حقیقت همه اینها مصداق یک مفهوم وسیع و آن مال زیاد است. خَیل اسم جمع است و به معنى اسب ها یا اسب سواران هر دو است البته در آیه مورد بحث منظور همان معنى اول است. کلمه مُسَوَّمَه در اصل، به معنى نشاندار است و نشان داشتن آن، یا به خاطر برازندگى اندام و مشخص بودن چهره و یا به خاطر تعلیم و تربیت آنها و آمادگى براى سوارى در میدان جنگ است. بنابراین، آیه مورد بحث، به شش چیز از سرمایه هاى مهم زندگى که عبارت اند از: زن، فرزند، پول هاى نقد، مرکب هاى ممتاز، چهارپایانى که در دامدارى مورد استفاده هستند (انعام) و زراعت ها (حرث) اشاره مى کند که ارکان زندگى مادى انسان را تشکیل مى دهند. ۳ ـ منظور از متاع حیات دنیا چیست؟ متاع به چیزى مى گویند: که انسان از آن بهره مند مى شود و حیات دنیا به معنى زندگى پایین و پست است، بنابراین، معنى جمله ذلِکَ مَتاعُ الْحَیوةِ الدُّنْیا چنین مى شود: اگر کسى تنها به این امور شش گانه به عنوان هدف نهایى عشق ورزد و از آنها به صورت نردبانى در مسیر زندگى انسانى بهره نگیرد، چنین کسى تن به زندگى پستى داده. در حقیقت، جمله الحَیوةِ الدُّنْیا: زندگى پایین اشاره به سیر تکاملى حیات و زندگى است که زندگى این جهان، نخستین مرحله آن محسوب مى گردد، لذا در پایان آیه اشاره اى اجمالى به آن زندگى عالى تر که در انتظار بشر مى باشد کرده، مى فرماید: وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ: یعنى سرانجام نیک در نزد خداوند است . ۴ ـ همان گونه که اشاره شد در میان نعمت هاى مادى زنان را مقدم داشته چرا که در مقایسه با دیگر نعمت ها نقش مهم ترى در جلب افکار دنیا پرستان و اقدام آنها بر جنایات هولناک دارد! 📚۱ ـ شَهَوات جمع شهوت به معنى علاقه شدید به چیزى است، ولى در آیه بالا شهوات به معنى مُشْتَهَیات (اشیاء مورد علاقه) به کار رفته است. ۲ ـ انفال، آیه ۴۸ ـ عنکبوت، آیه ۳۸. ۳ ـ کهف، آیه ۷. ۴ ـ بحار الانوار ، جلد ۲، صفحه ۵ و جلد ۳، صفحه ۱۲۷ و جلد ۹، صفحه ۲۴۵ و جلد ۱۷، صفحه ۲۱۱ و جلد ۲۶، صفحه ۲۲۸ و جلد ۵۶، صفحه ۳۸۷ ـ اعلام الورى ، صفحه ۴۱، دار الکتب الاسلامیة، تهران ـ تفسیر قمى ، جلد ۲، صفحه ۳۹۴، مؤسسه دار الکتاب، قم، ۱۴٠۴ هـ ق. 🌱ادامه دارد... ⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران 🌷آیه ۱۵ پاداش پرهیزگاران با توجه به آنچه در آیه قبل، درباره اشیاء
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران ... ۲ ـ آنها که صبر و استقامت دارند و در برابر حوادث سخت که در مسیر اطاعت پروردگار پیش مى آید، و همچنین در برابر گناهان و به هنگام پیش آمدن شدائد، و گرفتارى هاى فردى و اجتماعى، شکیبائى و ایستادگى به خرج مى دهند (الصّابِرینَ). ۳ ـ آنها که راستگو و درست کردارند و آنچه در باطن به آن معتقدند در ظاهر به آن عمل مى کنند و از نفاق، دروغ، تقلب و خیانت دورند (وَ الصّادِقینَ). ۴ ـ آنها که خاضع و فروتن هستند و در طریق بندگى و عبودیت خدا بر این کار مداومت دارند (وَ الْقانِتینَ).(۲) ۵ ـ آنها که در راه خدا انفاق مى کنند نه تنها از اموال، بلکه از تمام مواهب مادى و معنوى که در اختیار دارند به نیازمندان مى بخشند (وَ الْمُنْفِقینَ). ۶ ـ و آنها که سحرگاهان، استغفار و طلب آمرزش مى کنند (وَ الْمُسْتَغْفِرینَ بِالأَسْحارِ). در آن هنگام که چشم هاى غافلان و بى خبران در خواب است و غوغاى جهان مادى فرو نشسته و به همین دلیل، حالت حضور قلب و توجه خاص به ارزش هاى اصیل در قلب مردان خدا زنده مى شود، به پا مى خیزند، در پیشگاه با عظمتش سجده مى کنند و از گناهان خود آمرزش مى طلبند و محو انوار جلال کبریائى او مى شوند، و تمام ذرات وجودشان زمزمه توحید سر مى دهد، و همان گونه که با طلوع صبح، ظلمت شب برچیده مى شود و فیض عام پروردگار بر صفحه جهان مى نشیند، آنها نیز به دنبال زمزمه هاى عاشقانه سحرگاهان همراه با طلوع صبح، پرده هاى ظلمت غفلت و گناه از دل هایشان برچیده مى شود و انوار رحمت و مغفرت و معرفت الهى بر دل هایشان فرو مى نشیند. 🔹🔹🔹نکته ها: ۱ ـ در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه اخیر مى خوانیم، که فرمود: هر کس در نماز وتر (آخرین رکعت نماز شب) هفتاد بار بگوید: أَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبِّى وَ أَتُوبُ اِلَیْهِ و تا یک سال این عمل را ادامه دهد، خداوند او را از استغفار کنندگان در سحر (اَلْمُسْتَغْفِرِیْنَ بِالأَسْحارِ) قرار مى دهد و او را مشمول عفو و رحمت خود مى سازد .(۳) ۲ ـ واژه سَحَر (بر وزن بشر) در اصل، به معنى پوشیده و پنهان بودن است و چون در ساعات آخر شب پوشیدگى خاصى بر همه چیز حکومت مى کند، نام آن سحر گذاشته شده است لغت سِحْر (بر وزن شعر) نیز از همین ماده است; زیرا شخص ساحر دست به کارهائى مى زند که اسرار آن از دیگران پوشیده و پنهان است عرب به ریه و شُش نیز گاهى سحر (بر وزن بشر) مى گوید و این هم به خاطر پوشیده بودن درون آن مى باشد. اما چرا در میان اوقات شبانه روز، تنها به وقت سَحَر اشاره شده است در حالى که استغفار و بازگشت به سوى خدا در هر حال مطلوب است؟ این براى آن است که سحر به خاطر آرامش، سکوت و تعطیل کارهاى مادى و نشاطى که بعد از استراحت و خواب به انسان دست مى دهد، آمادگى بیشترى براى توجه به خداوند به او مى بخشد و این معنى را به آسانى با تجربه مى توان دریافت، حتى بسیارى از دانشمندان براى حل مشکلات علمى از آن وقت استفاده مى کردند; زیرا چراغ فکر و روح انسان در آن وقت از هر زمان پرفروغ تر و درخشان تر است و از آنجا که روح عبادت، استغفار، توجه و حضور دل مى باشد، عبادت و استغفار در چنین ساعتى از همه ساعات گران بهاتر خواهد بود. 📚۱ ـ کافى ، جلد ۱، صفحه ۲۳ و جلد ۸، صفحه ۲۶۸، دار الکتب الاسلامیة ـ بحار الانوار ، جلد ۱، صفحه ۸۵ و ۱٠۶ و جلد ۴، صفحه ۴۶ و جلد ۱۶، صفحه ۲۸٠ و جلد ۱۸، صفحه ۱۶۱ و جلد ۲۵، صفحه ۳۸۴. ۲ ـ قانِتِیْنَ از ماده قنوت به معنى خضوع در برابر پروردگار و هم به معنى مداومت بر اطاعت و بندگى تفسیر شده است. ۳ ـ تفسیر برهان ، جلد ۱، صفحه ۲۷۳ ـ من لا یحضره الفقیه ، جلد ۱، صفحه ۴۸۹، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ هـ ق ـ وسائل الشیعه ، جلد ۶، صفحه ۲۷۹، چاپ آل البیت ـ بحار الانوار ، جلد ۸۴، صفحه ۱۲٠، ۲٠۵، ۲۲۴ و ۲۲۵ ـ المیزان ، جلد ۳، صفحه ۱۱۹ و جلد ۶، صفحه ۳۳۲، انتشارات جامعه مدرسین ـ تفسیر عیاشى ، جلد ۱، صفحه ۱۶۵، چاپخانه علمیه تهران، ۱۳۸٠ هـ ق. ادامه دارد‌‌‌... ⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران ... ۲ ـ آنها که صبر و استقامت دارند و در برابر حوادث سخت که در مس
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران 🌷آیه ۱۸ 💚گواهى همه بر وحدانیتش به دنبال بحثى که درباره مؤمنان راستین در آیات قبل آمده بود، در این آیه اشاره به گوشه اى از دلایل توحید و خداشناسى و بیان روشنى این راه نموده، مى گوید: خداوند (با ایجاد نظام شگرف عالم هستى) گواهى مى دهد که معبودى جز او نیست (شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ). و نیز فرشتگان و صاحبان علم و دانشمندان (هر کدام به گونه اى و با استناد به دلیل و آیه اى) بر این امر گواهى مى دهند (وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ). این در حالى است که خداوند قیام به عدالت در جهان هستى فرموده که این عدالت نیز نشانه بارز وجود او است (قائِماً بِالْقِسْطِ). آرى: با این اوصاف که گفته شد، هیچ معبودى جز او نیست که هم توانا و هم حکیم است (لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ). بنابراین، شما هم با خداوند و فرشتگان و دانشمندان هم صدا شوید و نغمه توحید سر دهید. 🔹🔹🔹نکته ها: ۱ ـ شهادت خداوند بر یگانگى خویش چگونه است؟ منظور از شهادت خداوند، شهادت عملى و فعلى است نه قولى، یعنى: خداوند با پدید آوردن جهان آفرینش که نظام واحدى در آن حکومت مى کند، قوانین آن در همه جا یکسان، و برنامه آن یکى است، و در واقع یک واحد به هم پیوسته و یک نظام یگانه است، عملاً نشان داده که: آفریدگار و معبود، در جهان یکى بیش نیست، و همه از یک منبع، سرچشمه مى گیرند، بنابراین، ایجاد این نظام واحد، شهادت و گواهى خدا است بر یگانگى ذاتش. اما شهادت و گواهى فرشتگان و دانشمندان، جنبه قولى دارد، چه این که آنها هر کدام با گفتارى شایسته خود، اعتراف به این حقیقت مى کنند و این گونه تفکیک در آیات قرآن فراوان است مثلاً در آیه إِنَّ اللّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ: خدا و فرشتگان بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) درود مى فرستند (۱) درود از ناحیه خدا چیزى است و از ناحیه فرشتگان چیز دیگر، از ناحیه خدا، فرستادن رحمت است و از ناحیه فرشتگان تقاضاى رحمت. البته گواهى فرشتگان و دانشمندان، جنبه عملى نیز دارد; زیرا آنها تنها او را مى پرستند و در برابر هیچ معبود دیگر، سر تعظیم فرود نمى آورند. ۲ ـ قیام به قسط چیست؟ جمله قائِماً بِالْقِسْطِ به اصطلاح ادبى، حالِ فاعلِ شَهِدَ است که اللّهُ باشد، یعنى خداوند گواهى به یکتایى خود مى دهد در حالى که قیام به عدالت در جهان هستى دارد. این جمله در واقع دلیلى است بر شهادت او; زیرا حقیقت عدالت، انتخاب طریق میانه و مستقیم و دورى از هر گونه افراط، تفریط و انحراف است و مى دانیم طریق میانه و مستقیم، همواره یکى است و بیش از یکى نیست، چنان که در آیه ۱۵۳ سوره انعام مى خوانیم: وَ أَنَّ هذا صِراطی مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِهِ: و این راه مستقیم من است، از آن پیروى کنید و از راه هاى پراکنده (و انحرافى) تبعیت نکنید، که شما را از راه حق دور مى سازد . در این آیه راه خدا یکى معرفى شده، و راه هاى منحرف و بیگانه از خدا، متعدد و پراکنده; زیرا صراط مستقیم به صورت مفرد، و طرق انحرافى به صورت جمع آورده شده است. نتیجه این که: عدالت همیشه، همراه با نظام واحد است و نظام واحد، نشانه مبدأ واحد ، بنابراین عدالت به معنى واقعى در عالم آفرینش، دلیل بر یگانگى آفریدگار خواهد بود.(دقت کنید) ۳ ـ موقعیت دانشمندان در این آیه، دانشمندان واقعى در ردیف فرشتگان قرار گرفته اند و این خود امتیاز دانشمندان را بر دیگران اعلام مى کند، و نیز از آیه استفاده مى شود، امتیاز دانشمندان از این نظر است که: در پرتو علم خود، به حقایق اطلاع یافته و به یگانگى خدا که بزرگ ترین حقیقت است، معترف اند. روشن است: آیه، همه دانشمندان را شامل مى شود و اگر در بعضى از روایات که در ذیل این آیه وارد شده أُولُوا الْعِلْمِ به ائمه اطهار(علیهم السلام) تفسیر شده از این نظر است که آنان، روشن ترین مصداق أُولُوا الْعِلْمِ هستند.(۲) مرحوم طبرسى در مجمع البیان ضمن تفسیر آیه از جابر بن عبداللّه انصارى از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند که فرمود: ساعَةٌ مِنْ عالِم یَتَّکِئُ عَلى فِراشِهِ یَنْظُرُ فِی عِلْمِهِ خَیْرٌ مِنْ عِبادَةِ الْعابِدِ سَبْعِینَ عاماً: یک ساعت از زندگى دانشمندى که بر بستر خود تکیه کرده و در اندوخته هاى علمى خود مى اندیشد، بهتر از هفتاد سال عبادت عابد است !(۳) 🌱ادامه دارد... ⚘ @Nahjolbalaghe2