✳️ #استحباب_أکل_تربت_سیدالشهدا(1)
🔸 «أکل طین» منهی است و طین از مأکولات محرّمه است و در اینباره، میان فقها اختلافی نیست. بر این حکم، ادّعای شهرت شده و بلکه در کتاب ریاض، المستند، جواهر و... بر آن ادّعای اجماع نیز شده است.
🔹 در باب حرمت خوردن طین، روایات مستفیضه بلکه متواتره وجود دارد.
🔸 قدرِ متیقّنی که مطابق روایات و نیز اجماع فقها از این عام فوقانی استثناء شده است (مانند اکل طین الأرمنی و یا طین امام حسین (ع) برای استشفاء) از حکم حرمت اکل طین تخصیصاً خارج میشود و سایر موارد، ذیل عام باقی میماند.
#فقه
@Nardebane_feghahat
✳️ #استحباب_أکل_تربت_سیدالشهدا(2)
🔹 «تربت» در لغت به معنای خاک قبر میباشد. استعمال شایع آن در فقه، خاک قبر مطهّر امام حسین (عليه السلام) است و به همين معنا انصراف دارد؛ بهگونهای که هنگام کاربرد بدون قرینه، همین معنا مراد است و به ذهن متبادر میشود.
🔸 طین یعنی گِل؛ که همان آب و خاک مخلوط است؛ هر چند آب آن هم از بین برود باز «گِل» نامیده میشود. روایات ناظر به اکل، اغلب از همین لفظ برای خاک امام حسین (ع) استفاده نمودهاند.
🔹 گاهی الفاظ طین و تربت، بهجای یکدیگر استعمال میشود.
🔸 از این دو مفهوم تربت و طین به مناسبت در ابواب طهارت، مستحبات افطار در روزه، مستحبات تکفین، مستحبات تحنیک اولاد، صلات، حج، اطعمه و اشربه سخن رفته است.
#فقه
@Nardebane_feghahat
✳️ #استحباب_أکل_تربت_سیدالشهدا(3)
🔹 بر جواز أکل و تناول طین سیدالشهداء (علیه السلام) به نیّت شفاء، ادّعای لاخلاف، اتّفاق و بلکه اجماع شده است:
1⃣ «فإنه یجوز الاستشفاء به بلا خلاف بل الإجماع بقسمیه علیه».
📚 جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام ج36 ص376
2⃣ «الأصحاب مطبقون علیه».
📚 مجمع الفائده و البرهان، اردبيلی ج11 ص236
3⃣ «و علیه اتّفاق الأصحاب».
📚 کفایة الأحکام، سبزواری، ج2 ص612
#فقه
@Nardebane_feghahat
✳️ #استحباب_أکل_تربت_سیدالشهدا(4)
🔹 عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ اَلْحَضْرَمِيِّ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنِ الطِّينِ- قَالَ فَقَالَ أَكْلُ الطِّينِ حَرَامٌ مِثْلُ الْمَيْتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ إِلَّا طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أَمْناً مِنْ كُلِّ خَوْفٍ.
🔸 روایت جالبی است. در ابتدا قصد داریم از حیث دلالی بحث کنیم. جوازِ أکلِ طینِ قبرِ سیدالشهدا (علیه السلام) به جهت شفا، مورد اتفاق علما می باشد، اما آیا از روایت فوق می توان برداشت کرد که برای در امان بودن از خوف نیز أکل آن جایز است؟
🔹 چرا بسیاری از فقها این قسمت «وَ أَمْناً مِنْ كُلِّ خَوْفٍ» را نسبت به حمل (همراه داشتن) تربت امام حسین دانستهاند نه أکل آن؟!
🔸 آیا شخصی از فقها وجود دارد که أکل طین قبر الحسین (علیه السلام) را جهت در امان ماندن از خوف و دشمن نیز جایز دانسته باشد؟!
✔️ این موارد را در ادامه بررسی خواهیم کرد.
✍ رضا حسینی
#فقه
@Nardebane_feghahat
نردبان فقاهت
✳️ #استحباب_أکل_تربت_سیدالشهدا(4) 🔹 عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ جَعْفَرِ ب
✳️ #استحباب_أکل_تربت_سیدالشهدا(5)
🔹 تقریباً همه فقها فرمودهاند: مقصود از «و أمناً من کل خوف» در روایت بالا، «حمل» و همراه داشتن «طین قبر امام حسین» است، نه خوردن آن. حتی #صاحب_وسائل هم به همین مسأله معتقد است.
🔸 تا جایی که بنده بررسی کردم، تنها #صاحب_عروه تصریح به جواز «أکلِ» آن برای ایمنی از خوف کرده است.
🔹 البته ایشان این مطلب را در «اجوبة المسائل» فرموده نه در عروه.
🔸 شيخ عباس قمی در کتاب «غاية القصوی في ترجمة العروة الوثقی» ج۲ ص۳۰۹ در پاسخ به سؤال ششم، این جواب را از صاحب عروه آورده است:
«چون خوردن طین حرام است و استثناء شده است تربت سید الشهدا، پس باید اقتصار شود بر قدر معلوم.
... و ایضاً ظاهر، خوردن برای أمن از خوف است. و فی روایة سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ (علیه السلام) عَنِ الطِّينِ- قَالَ فَقَالَ أَكْلُ الطِّينِ حَرَامٌ مِثْلُ الْمَيْتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ إِلَّا طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أَمْناً مِنْ كُلِّ خَوْفٍ. و ظاهرِ خبر، خوردن است به جهت أمن؛ پس اشکال بر آن به این که أمن از خوف ممکن است به همراه داشتن آن باشد نه خوردن، مدفوع است».
✔️ اما این که چگونه طبق نظر صاحب عروه، ظاهر این روایت، احتمالِ أکل را تأیید می کند (و نه حمل طین قبر را)، در پست های بعدی توضیح خواهیم داد.
✍ رضا حسینی
#فقه
@Nardebane_feghahat
✳️ #استحباب_أکل_تربت_سیدالشهدا(6)
✔️ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ اَلْحَضْرَمِيِّ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنِ الطِّينِ- قَالَ فَقَالَ أَكْلُ الطِّينِ حَرَامٌ مِثْلُ الْمَيْتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ إِلَّا طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أَمْناً مِنْ كُلِّ خَوْفٍ.
🔹 در پست گذشته عرض کردیم که ظاهرِ استثناء در روایت فوق، به ما می فهماند که أکل تربت سیدالشهدا (علیه السلام) برای أمن از خوف سفارش شده است، نه همراه داشتن آن؛ در حالی که بیشتر فقها همراه داشتن و حملِ آن را مطرح کرده اند.
❓شاید برایتان سؤال شده باشد که این ظهور از کجا آمده؟!
✅ جواب این است که:
«ظاهر الإستثناء: الإتصال لا الإنقطاع».
✔️ توضیح:
استثناء دو قسم است: متصل و منقطع.
🔸 استثناء متصل آن است كه مستثني داخل در مستثني منه باشد، ولي از حكم آن خارج شده باشد؛ مثل: «جاء القوم الا زيداً».
🔹 استثناء منقطع آن است كه مستثني از جنس با جزء مستثني منه نباشد، ولي از حكم مستثني منه خارج شده باشد؛ مثل: «جاء القوم الا حماراً».
✔️ ظاهر و متبادرِ از استثناء این است که متصل باشد، مگر قرینهای در کلام باشد که بر منقطع بودن آن دلالت کند.
◼️ آخوند(ره) دوبار در «کفایه» به ظهور استثناء در «استثناء متصل» اشاره کرده است؛ که یک مورد آن در بحث مشتق است که فرموده است:
«و ظاهر الاستثناء الإتصال».
یعنی اگر حکیمی استثناء آورد (و ما شک کردیم که متصل یا منقطع) ظاهر استثناء، «اتصال» است.
🔸 «مفاتیح الاصول» هم در زمینه استثناء مطالب خوبی دارد. (دلم نیامد عرض نکنم!)
🔸 پس اگر بگوییم: « در عبارت "وَ أَمْناً مِنْ كُلِّ خَوْفٍ" مقصود أكل طين نيست، بلکه مقصود حمل و همراه داشتنِ طین است»؛ این مطلب به معنای این است که استثناء در اینجا، منقطع است و چنین استثنائی هم خلاف ظاهر است.
✅ بدین سبب است که صاحب عروه فرموده بود:
«ظاهر، خوردن برای أمن از خوف است» (و نه همراه داشتن تربت!).
✍ رضا حسینی
#فقه
@Nardebane_feghahat
✳️ #استحباب_أکل_تربت_سیدالشهدا(7)
✔️ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ اَلْحَضْرَمِيِّ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنِ الطِّينِ- قَالَ فَقَالَ أَكْلُ الطِّينِ حَرَامٌ مِثْلُ الْمَيْتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ إِلَّا طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أَمْناً مِنْ كُلِّ خَوْفٍ.
🔸 به نظر میرسد فرمایشِ صاحب عروه تامّ و صحیح است، زیرا اصل در استثناء، اتصال است.
🔹 اما چیزی که عجیب به نظر میرسد این است که صاحب عروه معمولا دقتهای سندی دارد، اما چطور در اینجا به چنین روایتی تمسک می کند؟!
✔️ بررسی سندی:
1⃣ «عن بعض اصحابنا»: این تعبیر روایت را مرسل میکند؛ درست است که راوی شیعه بوده اما ما قائل به «#اصالة_العدالة» نیستیم!
2⃣ جعفر بن ابراهیم الحضرمی: مجهول است ( از اصحاب امام رضا علیه السلام است) و توثیقی نشده.
البته «جعفر بن ابراهیم» در أسناد «کامل الزیارات» آمده؛ لذا اگر کسی همه رجال کامل الزیارات را بپذیرد، این شخص ثقه خواهد بود.
تعداد کمی از بزرگان چنین عقیده را نسبت به #کامل_الزیارات دارند؛ مانند: صاحب وسائل، حاجی نوری.
✔️ (به زودی در دوره آموزشیِ تدریسِ #مقدمه_معجم_رجال_الحدیث این مبنا را که پیرامون کامل الزیارات است، مورد نقد و بررسی قرار خواهیم داد)
🔹 لذا اگر گفتیم سخن ابن قولویه : «اتصلت الینا» شامل همه روات کامل الزیارات میشود، کمتر فقیهی به آن قائل شده و اگر بگوییم مختص روات بلاواسطه و شیوخ ابن قولویه است، «جعفر بن ابراهیم» را شامل نمی شود.
3⃣ سعد بن سعد: ثقه میباشد.
◾️ نکته: «قاعده تسامح» در مورد «لا اقتضائیات» است نه امور إلزامی (واحبات و محرمات).
✅ نتیجهگیری:
ما سخنِ صاحب عروه را از حیث دلالی قبول نمودیم، امّا از حیث سندی مشکل دارد و نمیتوان به آن فتوا داد، زیرا سند آن مشکل داشت و نتیجه تابع اخس مقدمات است.
✍ رضا حسینی
#فقه
@Nardebane_feghahat
✳️ #استحباب_أکل_تربت_سیدالشهدا(8)
🔸 مضاف مقدّر به (طین قبر الحسین) یا (أکل) است و یا (حمل)؛
اگر به دلیل ظهور استثناء در متصل «اکل» را در تقدیر بگیریم فلا اشکال و درنتیجه، اکل تربت برای شفاء و اکل تربت برای امن از خوف استثناء شده است.
🔹 اما اگر به دلیل «أمناً من الخوف» مقدر را «حمل» بگیریم (نه أکل) دو اشکال لازم می آید:
1⃣ لازمه تقدیر «حمل» استثناء منقطع است و هو خلاف ظاهر الاستثناء.
2⃣ اشکال دوم: باید «حمل» را حتی نسبت به فقره اول تعلیل یعنی «فإن فیه شفاء من کل داء» لحاظ کنیم یعنی معنا این میشود:
حمل و همراه داشتن طین امام حسین چون سبب شفاء میشود پس حمل ان استثناء شده است
درحالیکه چنین معنایی خلاف ظاهر است یا بگوییم خلاف تناسب موضوع و حکم است چون دواء با اکل تناسب دارد نه با حمل و همراه داشتن.
3⃣ و حتی اشکال ثالثی را میتوان مطرح کرد و آن اینکه: چه استثناء متصل باشد یعنی «أکل» را در تقدیر بگیریم و چه استثناء منقطع باشد یعنی «حمل» را در تقدیر بگیریم در هر صورت از حکم تکلیفی حرمت استثناء شده است درحالیکه حرمت حمل طین توهّم نمیشود تا حضرات معصومین بخواهند با استثناء حمل تربت را به ما تعلیم بدهند بلکه انچه محل توهم است حرمت اکل طین است فلذا جواز أکل تربت نیاز به بیان دارد.
✍ نوشتهای از علیرضا رحیمی
(یکی از دوستان)
#فقه
@Nardebane_feghahat
✳️ #استحباب_أکل_تربت_سیدالشهدا(9)
❓ آیا أکل تربت امام حسین(ع) برای تبرک جایز است؟(۱)
✔️ #محقق_حلی (ره) می نویسد:
🔹 لا يحلّ شيء من الطین عدا تربة الحسين(علیه السلام) فإنه يجوز للإستشفاء.
📚 شرایع الإسلام ج3 ص176
✔️ شهید ثانی می نویسد:
🔸 و إحترز المصنف(رحمه الله) بقوله: «للإستشفاء بها» عن أكلها لمجرّد التبرّك، فإنه غير جائز على الأصحّ.
📚 مسالک الأفهام ج12 ص68
#فقه
@Nardebane_feghahat