✳️ #شیخ_حسین_حلی (9)
✔️ آیت الله شیخ عباس نائینی(ره):
🔹 مرحوم حکیم و مرحوم شیخ حسین حلّی هر دو با هم در جنگ عثمانی علیه انگلیسها جنگیده بودند. مرحوم حکیم و مرحوم حلی لباس رزم پوشیدند، تفنگ به دست گرفتند و جنگیدند. آخر عثمانی یک کشور اسلامی بود.
🔸 این را هم بگویم که آیتالله شیخ حسین حلی و آیتالله حکیم قرار گذاشته بودند که وقتی به درس خارج برسند، هر کدام به درس یک نفر از اساتید بروند. لذا آقای حکیم به درس آقا ضیاء عراقی رفت و آقای حلّی به درس میرزای نائینی. بعد با هم جلسه میگذاشتند و حرف اساتیدشان را برای یکدیگر نقل میکردند.
🔹 لذا آیت الله وحید در مجلسی میگفت: «نگاه کنید چه علمایی ما داشتیم! آقای نائینی چنین حرفی زده و آیتالله حکیم هم اشکال دقیق و ظریفی به او کرده است» یعنی آقای حکیم با اینکه شاگرد مرحوم نائینی نبوده ولی از درسهای ایشان آگاه بوده است. اینطور درس میخواندند!
#فقه
@Nardebane_feghahat
✔️ آیت الله شیخ عباس نائینی(ره):
🔹 «شیخ رضی» یک مازندرانی است اما در لغت، ادبیات و نحو و صرف استاد عربها بود. شرح بر شافیه و کافیه فقط دو اثرش است. بعد هم در نجف دفن شد. ایرانیها نابغهاند.
#ادبیات
@Nardebane_feghahat
✳️ #شیخ_حسین_حلی (10)
✔️ آیت الله مصطفی اشرفی شاهرودی:
🔸 مرحوم شیخ حسین حلّی یک چشمش را از دست داده بود، ولی اکابری مثل مرحوم آقای حاج سید ابراهیم گمارهای (باجناق مرحوم آیتالله شاهرودی)، جناب آیتالله علمی، آقای حاج سید محمدحسین حکیم، آقای حاج سید محمدتقی حکیم و آقای سید جمال در درس ایشان شرکت میکردند. یعنی بزرگانی که در درسهای دیگر تقریباً شرکت نمیکردند، آنجا حضور داشتند. غیر از اینها، جمعِ دیگری هم بودند. از جمله آقای حاج سید سعید حکیم که از اعالم و مراجع نجف است، آقای حاج شیخ حسن سعید و جمعی دیگر از فضلا.
🔹 من هم رفتم در میان این جمع نشستم. دیدم آقای حلّی فارسی صحبت میکند. ایشان عرب و به قول خودش عرب معیدی بود. اهل روستاهای اطراف حله بود ولی فارسی صحبت میکرد. کاملاً هم مشخص بود چه میخواهد بگوید. یعنی حرفهایش برای ما فارسیزبانها ناشناخته نبود. با همان بیانی که داشت مطلب را کاملاً ایفا و بیان میکرد. از درس ایشان خوشم آمد و ادامه دادم. در درس ایشان شرکت کردم و مطالب را هم مینوشتم. تا اینکه کتاب طهارت به فرجام و آخر رسید.
#فقه
@Nardebane_feghahat
✳️ #شیخ_حسین_حلی (11)
❓اشاره فرمودید که مرحوم شیخ حسین حلی با اینکه اهل حلّه و عرب بود، به زبان فارسی تکلّم میکرد. همچنین نقل شده علاقه وافری به طلبههای ایرانی داشتهاند. به نظر شما علت اهتمام ایشان به زبان فارسی و علاقهی ایشان به طلاب ایرانی چه بود؟
✔️ پاسخ آیت الله مصطفی اشرفی شاهرودی:
🔹 راجع به علت تکلّمِ ایشان به زبان فارسی باید بگویم مرحوم حلّی شدیداً عاشق مرحوم آقای نائینی و ملازمِ علی الدوامِ منزل ایشان بود. شاید به این دلیل تسلّطش بر زبان فارسی بیشتر شده بود.
🔸 همچنین در دوران طلبگیاش تقریباً چهار نفر از بزرگان در نجف بسیار مطرح بودند؛ مرحوم آقای حاج سید ابوالحسن اصفهانی، مرحوم آقای میرزا محمدحسین نائینی، مرحوم آقای آقا ضیاء عراقی و مرحوم آقای حاج شیخ محمدحسین اصفهانی. در آن زمان اینها از ارکان بزرگ نجف بودند و همه به فارسی صحبت میکردند. چون جوّ حوزه نجف عمدتاً در دست بزرگان ایرانی بود، دروس هم به زبان فارسی جاری بود. تبعا حاج شیخ حسین حلی که در درس اینها حضور پیدا میکرد با زبان فارسی آشنا شده بود. شاید چون در استفاده از بزرگان فارسیزبان بار آمده بود، به زبان فارسی هم تدریس میکرد.
🔹 بعضی عربها مثل آقای سید محمدحسین حکیم، اخویاش یا آقای حاج سید سعید هم از درس ایشان استفاده میکردند. البته اینها وقتی میخواستند اشکال کنند به زبان عربی حرف میزدند ولی حاج شیخ حسین حلّی عمدتاً فارسی جوابشان را میداد. به هر حال آقای حاج شیخ حسین فارسی را با همان لهجه عربیاش صحبت میکرد.
#فقه
@Nardebane_feghahat
✔️ برخی مانند «ظاهریه» وجودِ مجاز، کنایه و استعاره در قرآن را قبول ندارند. بسیاری از قرآنپژوهان این نظر را نپذیرفتهاند.
@Nardebane_feghahat
✳️ #جابر_بن_حیان(1)
✔️ آیت الله سید احمد مددی (حفظهاللهتعالی):
🔹 «جابر بن حیّان» وجودش خیالی است و وجود واقعی ندارد. شاید اکنون دهها کتاب در کتابخانههای معتبر دنیا به اسم «جابر» موجود باشد که چاپ شدهاند. کتاب مختار اسرار جابر بن حیّان نیز وجود دارد که به طور مختصر نسخهها را وصف کرده است و در کتابخانه بریتانیا و جاهای دیگر نگهداری میشود. با تحقیق تاریخی معلوم میشود که هیچ یک از اینها وجود خارجی ندارد و چون در گذشته «تعبّد» حاکم بوده و مردم تعصّب دینیِ شدید داشته و گمان میکردهاند که در صورت خارجشدن از چهارچوبِ مرسوم، متّهم به کفر میشوند (مثلاً معروف است که «من تمنطق فقد تزندق») چنین شخصیتهایی را جعل کردهاند.
@Nardebane_feghahat
✳️ ملاحظه شرایط زمانی و مکانی در «استنباط» لازم است
✔️ استاد سیدمصطفی محقق داماد:
🔸 خدا همهی بزرگان گذشته را رحمت کند. یادم میآید همراه مرحوم والدمان در یک مهمانی بودیم. دیدم که خربزه آوردند، پذیرایی میکردند. شیخی در مجلس بود، خربزه میخورد و به پشت دستش نگاه میکرد. دوباره یک قاچ دیگر میخورد و به پشت دستش، نگاه میکرد!
🔸 مرحوم والد ما به آن شیخ گفت که: من میفهمم برای چه این کار را میکنی! بعد {والد ما} خندید و گفت: تو چقدر سادهای آ شیخ! تو به آن روایتی عمل میکنی که یک روزی پیغمبر داشتند خربزه میخوردند، یکی دو تا قاچ خوردند دیگر نخوردند. سپس پیغمبر به شوخی گفتند هرکسی خربزه میخورد به پشت دستش نگاه کند. تو خیال میکنی این کار مستحب است؟! پیغمبر میخواهد این را بگوید که آدم زیاد بخورد چاق میشود. تو حالا یک قاچ میخوری هی نگاه میکنی پشت دستت، این چه جور روایت فهمیدن است؟!
🔹 باید روی خبر استنباط کرد که این برای چه صادرشده و کجا صادرشده؟ چگونه صادرشده؟ چرا گفتهشده؟ در مقدمه چه بوده؟ مؤخرهاش چه بوده است؟ این را «استنباط» میگویند. شرایط زمانی و مکانی را ببیند.
#فقه
@Nardebane_feghahat
✔️ تحیّر و شیفتگی جناب سید علی قاضی نسبت به حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام)
@Nardebane_feghahat
4_5951546898010608703.mp3
2.35M
توصیهی قابلِ تأمّلِ «آیت الله جوادی آملی» خطاب به طلاب و حوزههای علمیه
@Nardebane_feghahat
✔️ درس اخلاق آیت الله مظاهری
91/02/13
🔸 «إنَّ الصَّلاة تنهى عن الفحشاء والمنكر و لذکر الله أکبر» من خيال میکنم که اين «و لذکر الله أکبر من الصلاة» نيست، بلکه «و لذکر الله أکبر من أن يوصف» است و عطف بيان براي «إنَّ الصَّلاة تنهى عن الفحشاء والمنكر» است. يعني نماز بالاترين ذکرالله است و بزرگتر از اينست که توصيف شود...
@Nardebane_feghahat
✅ نظر اشاعره، معتزله و شیعه در مورد جبر و اختیار
✔️ درس خارج اصول استاد محمد تقی شهيدی
99/01/25
🔸 اشاعره قائل به جبر، معتزله قائل به تفویض و شیعه طبق هدایت اهل بیت (علیهمالسلام) قائل به امر بین الأمرین بودهاند.
@Nardebane_feghahat
✔️ اهتمام امام خمینی به مرحوم شیخ حسین حلّی
✳️ #شیخ_حسین_حلی (12)
✔️ آیت الله مصطفی اشرفی شاهرودی:
🔸 یادم است یک مرتبه مرحوم امام خمینی مریض شده بودند. با بعضی از دوستان خدمت ایشان رفتیم. سؤال کردیم: «آقا! علتش چیست که شما اینجا زیاد مریض میشوید؟» ایشان فرمود: «من در جوانی به تبمالت مبتلا شده بودم. مثل اینکه همان گاهی برمیگردد و مرا رنج میدهد.»
بعد به ایشان عرض کردم: «آقا! این منزلها و هوای بد نجف و گرما از یک طرف و کثیفبودن هوای نجف از یک طرف دیگر آزار میدهد. بهتر است اگر میشود در کوفه یک منزل برای شما اجاره کنند، اقلاً آنجا هوایش بهتر و فضای بیشتر و بهتر و بزرگ است.» ایشان فرمود: «وقتی یک شخصیت مثل حاج شیخ حسین حلی در این شرایط زندگی میکند من چطور بروم در کوفه خانه بگیرم و زندگی کنم؟!» مرحوم امام به آقای حاج شیخ حسین حلی خیلی اهتمام داشت.
@Nardebane_feghahat