✳️ #شیخ_حسین_حلی (13)
✔️ آیت الله مصطفی اشرفی شاهرودی:
🔹 مرحوم آقای حلّی هم گاهی در درس میفرمود: «بیجهت نیست که کاشفالغطاء گفته: أنا أفقه الفقها» این جملهی کاشفالغطاء را گاهی از ایشان میشنیدم.
🔸 ایشان صبحها «طهارت» میگفت و بعد از ظهرها «بیع»
❓در کدام یک از علوم قویتر بود و تضلّع بیشتری داشت؟
🔹 برای من روشن بود که ایشان یک اصولیِ قهّار است. بر مبانیِ میرزای نائینی خیلی مسلّط بود و به همین مکتب میرزای نائینی خیلی گرایش داشت.
#فقه
#اصول
@Nardebane_feghahat
✳️ #شیخ_حسین_حلی (14)
✔️ نظر مرحوم شیخ حسین حلّی(ره) در مورد علم رجال
📚 الإجتهاد و التقليد ص130
#رجال
@Nardebane_feghahat
✅ مرحوم شیخ حسین حلی به رجال اعتنا نداشت/ از زمان شیخ انصاری «رجال» در حوزه نجف، منسی شده بود/ مرحوم خویی رجال را در نجف زنده کرد
✳️ #شیخ_حسین_حلی (15)
✔️ آیت الله مصطفی اشرفی شاهرودی:
🔸 «مرحوم شیخ حسین حلّی» به هیچ وجه دنبال مباحث رجال نبود. همانطور که معروف است مرحوم آقای میرزای نائینی فرموده بود: «تشکیک در اسناد کافی از ضعفِ طرف است» این دسته از آقایان اعتمادِ زیادی به کتب اربعه داشتند و خیلی دنبالِ علم رجال نبودند.
🔹 مخصوصاً از زمان شیخ انصاری (رضوان الله تعالی علیه) به اینطرف، بحث رجال در حوزه علمیه نجف تقریباً منسی شده بود. این مرحوم آیتالله خویی بود که بحث رجال را در نجف زنده کرد. خلاصه آقای حاج شیخ حسین حلی در درسش دنبالِ بحث رجال نبود.
#رجال
@Nardebane_feghahat
4_5956404523202254559.pdf
419.7K
📚 «مفهوم عوام در ادبیات دینی ما»
✍ استاد رسول جعفریان
@Nardebane_feghahat
✔️ استاد سید محمد طباطبایی یزدی:
🔸 آقا شیخ محمد حسین کاشفالغطاء و آقا شیخ احمد کاشفالغطاء که از فقها و نامداران عصر خودشان بودند، از شاگردان مرحوم سید (صاحب عروه) بودند، نقش مهمی در زندگی و حیات علمی سید داشتند.
🔹 شیخ احمد کاشف الغطاء برادر بزرگتر شیخ محمدحسین بود و از جنبههای فقهی أقویٰ از برادرشان شیخ محمدحسین بودند و در نامههای سیّد (صاحب عروه) هست که ایشان نظرشان این بود بعد از خودشان «شیخ احمد» را برای مرجعیت معرفی کنند.
🔸 عباراتی که مرحوم شیخ محمدحسین کاشفالغطاء راجع به استادشان دارند بسیار جالب است. از مرحوم صاحب عروه با عباراتی چون «سیّدنا و أستادنا و مولانا الأستاد الأعظم» یاد میکند. همچنین شیخ محمدحسین در مسافرتی که به خارج از عراق داشتند، نامهای برای مرحوم سید مینویسند که خواندنی است. در امضاء نامه آمده: «عبدك محمد حسین آل کاشف الغطاء»
#فقه
@Nardebane_feghahat
✔️ استاد سید محمد طباطبایی یزدی:
🔸 اینگونه نبوده که مرحوم سید (صاحب عروه) از همان اول معارضِ مشروطه بوده و علَمِ مخالفت را برداشته باشد، خیر، اینچنین نبوده است، موضع ایشان سکوت بوده. ولی چون نظر ایشان مورد اعتنا بوده و گستردگی حوزۀ تقلید ایشان وسیع بوده است و حکم ایشان در اکثریت مردم نفوذ داشت، مشروطهخواهان نمیتوانستند سکوت ایشان را تحمّل کنند و آنقدر اصرار کردند تا ایشان مجبور شدند اعلام کنند که من موافق نیستم. مشروطهخواهان هم از این عدم موافقت تعبیر به معارضه کردند.
🔹 مرحوم آقا نجفی قوچانی از مخالفین سرسختِ مواضع سید (صاحب عروه) بوده است. میگوید: من وقتی به درس سیّد رفتم تا بعد از درس جمعیت را بشکافم و نامهای را به سید بدهم، دیدم شیخی ایستاده و با نگاهی تیز مواظب من است و فکر میکرد میخواهم متعرض سید شوم، من دنبال سید راه افتادم و او هم از آن طرف، تا اینکه مکتوبِ شرعی خود را به سید دادم و او نفس راحتی کشید و من دیدم او «شیخ محمدحسین کاشف الغطاء» است، کسی که فدایی سید بوده و چشم از سید برنمیداشته تا آسیبی به او نرسد.
#فقه
@Nardebane_feghahat
◾️ شهادت رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله)، امام مجتبی و امام رضا (علیهما السلام) را تسلیت عرض میکنیم
🔹 روي في الكافي عن الإمام الصادق (عليه السلام) أنَّه قال: إِنَّ الْأَشْعَثَ بْنَ قَيْسٍ شَرِكَ فِي دَمِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علیهالسلام) وَ ابْنَتُهُ جَعْدَةُ سَمَّتِ الْحَسَنَ (علیهالسلام) وَ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ شَرِكَ فِي دَمِ الْحُسَيْنِ (علیهالسلام)
📚 الكافي ج٨ ص١٦٧
@Nardebane_feghahat
✔️ استاد سید محمد طباطبایی یزدی:
🔹 ایشان (یعنی صاحب عروه) فرزندِ کشاورزی در یکی از روستاهای یزد بودند که چند کیلومتر با یزد فاصله داشته است و پدر ایشان در کودکی از دنیا رفت. یتیم شد، در فقر بزرگ شد. برای شرکت در درس با پای پیاده به یزد میآمده و بدون پاپوش و با پای برهنه حرکت میکرده تا درس بخواند، کتاب رسائل را نداشتهاند و هر صفحه از رسائل را که مربوط به درس روز بعد بوده استنساخ میکرده تا برای فردا آماده کند...
#فقه
@Nardebane_feghahat
✳️ جایگاه علم اصول
✔️ مرحوم آیت الله سید هادی میلانی:
«من لا اصول له لا فقه له»
#فقه
#اصول
@Nardebane_feghahat
✔️ تقیّه حبیب بن مظاهر از همسرش
🔸 در برخی از منابع تاریخی آمده: حبیب بن مظاهر در جواب همسرش که از او سؤال کرد که چرا به یاری حسین بن علی(علیهالسلام) نمیروی، تقیّه کرد و گفت: من دیگر پیر شدهام، از سالخوردگان چه کاری بر می آید؟!
🔹 همسرش با اندوهی فراوان همراه با خشم از جا برخاست و روسری خود را از سرش کشید و بر سر او انداخت و گفت: اکنون که نمی روی مانند زنان در خانه بنشین؛ سپس با آهی جانسوز گفت: «ای حسین! کاش من مرد بودم و می آمدم و در رکاب تو می جنگیدم تا جانم را نثار تو کنم»
🔸 وقتی حبیب بن مظاهر اخلاص و محبّتِ همسرش به امام حسین (علیه السلام) و اهلبیت پیامبر (علیهم السلام) را دریافت، خاطرش آرام گرفت و به او گفت: «همسرم! آسوده باش، چشمت را روشن خواهم کرد و این ریش سفید را با خون گلویم رنگین مینمایم، خاطرت آرام باشد»
📚 معالی السبطین ج1 ص370
@Nardebane_feghahat
✔️ امام صادق (علیهالسلام) فرمودند:
🔸 «اَما علِمتَ اَنَّ اَمارةَ بنی امیه کانت بالسیف و العسف و الجور، واَنَّ امامتنا بالرفق و التالُّف و الوقار و التقیة و حسن الخِلطة و الورع و الاجتهاد؛ فرغّبوا الناس فی دینکم و فی ما انتم علیه»
🔹 آیا ندانستی که حکومت بنیامیه با شمشیر و خشونت و ستم بود، و امامت و رهبری ما با مدارا و الفت و آرامش و سِر نگهداری و رفتار نیکو و خداترسی و پارسایی و تلاش و کوشش است؟ پس مردم را به دین و مرام خود با این روشها جذب نمایید.
📚 وسائلالشیعه، ج16 ص165
@Nardebane_feghahat
✔️ درس خارج فقه آیت الله سبحانی
(کتاب الحدود)
89/09/08
🔹 قال الشيخ : إذا أقرّ بحدّ ثم رجع عنه، سقط الحدّ، هو قول أبيحنيفة و الشافعي و إحدي الروايتين عن مالك، و عنه رواية أخري أنّه لا يسقط. و به قال الحسن البصري، و سعيد بن جبير و داود.
دليلنا: فإنّ ماعزّاً أقرّ عند النبي بالزنا فأعرض عنه مرتين أو ثلاثاً ، ثمّ قال: لعلّك لمست، لعلك قبّلت. فعرض له بالرجوع حين أعرض عنه إقراره، و صرّح له بذلك في قوله: لعلّك لمست، لعلك قبلت. ولو لا أنّ ذلك يقبل منه، و إلا لم يكن له فائدة.
🔹 يلاحظ علي دليله: بأن الكلام فيما إذا ثبت الحد و هو لا يثبت إلا بعد الأربعة، و النبي أعرض عنه قبل الأربع.
#فقه
@Nardebane_feghahat