eitaa logo
نسیم عرفان
2.7هزار دنبال‌کننده
19 عکس
2 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 اطلاعیه ▪️به اطلاع سروران گرامی می‌رساند دروس حضرت استاد یزدان‌پناه در هفته آینده (از شنبه ۲۴ آبان تا سه شنبه ۲۷ آبان) فقط به صورت مجازی برگزار می‌شود. ▪️لازم به ذکر است برنامه دروس طبق روال همیشگی خواهد بود و این دروس از طریق کانال نسیم حکمت در پیام‌رسان روبیکا به صورت زنده پخش خواهد شد؛ Rubika.ir/nasimehekmat ▪️همچنین استثنائاً دو جلسه درس نفس اسفار در هفته آینده، به جای روزهای یکشنبه و سه شنبه، در روز پنج شنبه ۲۹ آبان، از ساعت ۱۰ تا ۱۲ برگزار خواهد شد. 💢 مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات https://eitaa.com/nafahat_eri @nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 331 (1399.8.17 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۱ (۱۷آبان۹۹) 🔴 بخش اول ✅ سال گذشته تعامل سلوکی با اسمای الهی را مطرح کردیم. در بحث اسمای الهی، اسم «رزاق» را از جهت رزق مادی توضیح دادیم. امسال بحث روزی معنوی را شروع کردیم. انواع رزق معنوی را گفتیم و رسیدیم به اسباب ازدیاد رزق معنوی. اسباب ازدیاد رزق معنوی 1️⃣ عزم و همّت و تشنگی؛ 2️⃣ شکرگزاربودن و کفران نعمت نکردن؛ 3️⃣ درکِ بین‌الطلوعین؛ 4️⃣ صبر و استقامت. 🔵 صبر و استقامت ✅ محور بحث این جلسه صبر و استقامت است. بیشترین و عمیق‌ترین روزی‌ها منوط به صبر است. به طور کلی، صبر است که راه را باز می‌کند. راجع به صبر و استقامت توضیح داده‌اند که کسی که استقامت و صبر نداشته باشد، مقامات معنوی به او داده نمی‌شود. «حال» به او داده می‌شود، ولی «مقام» نَه. ✅ «مقام» امری است که ملکه شده است و دم‌به‌دم به انسان می‌رسد. مقامات معنوی که برای انسان حاصل می‌شود، همیشه می‌خورد و قوی‌ترین‌ها و بهترین‌ها را استفاده می‌کند. ولی «حال» می‌آید و می‌رود و ماندگار نیست و برای اینکه لبی تَر شود خوب است. اما برای ازدیاد روزی معنوی، اینکه استقامت بورزد، این استقامت خیلی از مشکلات را حل می‌کند. ✅ «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ»؛ و چون شكيبايى كردند و به آيات ما يقين داشتند، برخى از آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما [مردم را] هدايت مى‌كردند (سجده، ۲۴). ما آنها را ائمه قرار دادیم. ائمه یعنی آن مقامات نهایی؛ یعنی نه تنها خودشان دارای روزی معنوی هستند، بلکه از دیگران هم دستگیری می‌کنند. امام یعنی آن مراحل نهایی که به ملکوت وصل است و با ملکوت کار می‌رسد. به «امرِ» ما کار می‌رسد که از آن تعبیر می‌کنیم به «ایصال الی المطلوب» و به لحاظ باطنی دستگیری می‌کند. آنها به واسطه باطن عالم، همه را هدایت می‌کنند. چرا؟ چون صبر کردند و به آیات ما یقین کردند. ✅ حضرت ابراهیم پس از اتمام امتحانات، به مقام امامت رسید. کی رسید؟ وقتی که صبر بر اینها کرد. «وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً»؛ و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود و وى آن همه را به انجام رسانيد، [خدا به او] فرمود: «من تو را پيشواى مردم قرار دادم» (بقره،۱۲۴). به طور کلی، در همۀ مسائل معنوی باید صبر کرد. ✅ در مورد ملاحسینقلی همدانی می‌گویند سی‌چهل سال دست به کار بود، ولی هیچ انفتاح و انکشافی در کار نبود؛ اما او کوتاه نیامد. او دست از کار نکشید. چرا؟ چون او مُلهَم شد. ایشان یک بار پرنده‌ای را دید که برای برداشتن یک نان یا غذایی که بزرگ بود، آن‌قدر آمد و نوک زد تا آخر موفق شد و آن را با خود بُرد. ملاحسینقلی همدانی گفت: من از این حادثه مُلهَم شدم که آن‌قدر باید نوک بزنی تا انکشاف حاصل شود؛ یعنی باید استقامت ورزید. «إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ»؛ در حقيقت، كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداست»؛ سپس ايستادگى كردند، فرشتگان بر آنان فرود مى‌آيند (فصلت،۳۰). بنابراین، استقامت، انفتاح می‌آورد. ✅ چرا باید استقامت ورزید؟ چون باید مناسبت حاصل شود. تا آن مناسبت ایجاد نشود، کار درست نمی‌شود. جناب خواجه‌نصیر این‌گونه توضیح می‌دهد: زغالِ خیس روشن نمی‌شود. باید کنار آتش باشد تا رطوبتش گرفته شود. و باید خوب داغ شود تا به‌تدریج روشن شود و به‌تدریج سرخ شود. تا سرخ نشده باشد، اگر از کنار آتش فاصله بگیرد، دوباره سرد و سیاه می‌شود. اما زمانی که این زغال سراسر شعله شود و روشن شود، آن وقت، خودش می‌شود آتش. در صبر چنین حالی را نیاز داریم که آدم را با ملکوت عالَم و خدا متناسب می‌کند. بدون صبر و استقامت، ممکن است «حال» بیاید ولی تبدیل به «مقام» نمی‌شود. ✅ در کارهای علمی، ممکن است شخص قریب‌الاجتهاد باشد، ولی به‌خاطر عدم صبر بَلید شود. حتی اوّلیاتش را هم نداند. چون فاصله گرفته است. در کار علمی باید استمرار و استقامت باشد تا کار درست شود. خطاط‌ها اگر ادامه ندهند، می‌بینند که دست برگشت به حالت اولش و دیگر آن مهارت نیست. در بحث‌های سلوکی هم همین‌طور است. باید استمرار داشت تا درست شود. باید استقامت داشت و ادامه داد. یک عزم می‌خواهد و یک دست به کارشدن دایمی می‌خواهد، نباید آن را کم کرد. ✅ روایات اربعین «مَن أخلَصَ لِلّهِ أربَعينَ صَباحا ظَهَرَت يَنابيعُ الحِكمَةِ مِن قَلبِهِ عَلى لِسانِهِ» یا آن روایت امام باقر علیه‌السلام که فرمودند: کاری را که شروع کردید، حداقل یک سال ادامه دهید، برای این است که کاری را که انجام می‌دهید مناسبت ایجاد کند و به «مقام» تبدیل شود. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۱ (۱۷آبان۹۹) 🔴 بخش اول ✅ سال
🔴 بخش دوم ✅ در نمط نهم اشارات، بوعلی توضیح می‌دهد که چگونه باید عمل کرد تا معرفت ایجاد و تبدیل به سکینه شود. اگر ادامه ندهید به رزق معنوی نمی‌رسید. استقامت باید پولادین باشد. برخی را دیده‌ام که خیلی خوش برای خودشان (این موضوع را) حل کرده‌اند. «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ»؛ و چون شكيبايى كردند و به آيات ما يقين داشتند، برخى از آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما [مردم را] هدايت مى‌كردند (سجده، ۲۴). چرا به این مقام رسیدند؟ چون صبر کردند. یعنی خدا خواسته است که در دین استوار باشید؛ یک لحظه کوتاه نیایید، اگرچه همه مردم بر ضد شما باشند. ✅ «ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذينَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا ثُمَّ جاهَدُوا وَ صَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحيمٌ»؛ با اين حال، پروردگار تو نسبت به كسانى كه پس از [آن همه‌] زجركشيدن، هجرت كرده و سپس جهاد نمودند و صبر پيشه ساختند، پروردگارت [نسبت به آنان‌] بعد از آن [همه مصايب‌] قطعاً آمرزنده و مهربان است (نحل، ۱۱۰). کسانی که بعد از اینکه زجر کشیدند، ولی کوتاه نیامدند و جهاد کردند و صبر کردند، آنها مورد غفران و رحمت الهی قرار می‌گیرند. صبر در مقام عمل مورد بحث است. باید ایستادگی کرد و کوتاه نیامد. برخی می‌گویند: تا عمر دارم می‌خواهم بین‌الطلوعین را آباد کنم. تصمیم من این است و کوتاه نمی‌آیم، ولی اینکه خداوند چه بخواهد، نمی‌دانم. ✅ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرينَ»؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از شكيبايى و نماز يارى جوييد؛ زيرا خدا با شكيبايان است (بقره، ۱۵۳). صبر تفسیرهای متعدد دارد، ولی معنای دقیق و اصلی آن استقامت است. ✅ «إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ»؛ بى‌ترديد، شكيبايان پاداش خود را بى‌حساب [و] به تمام خواهند يافت (زمر،۱۰). توّفی یعنی اجرشان را کامل می‌دهد. این اجر بی‌حساب جای تأمل فراوان دارد. به غیر حساب یعنی از حالت عادی درمی‌آید و این ریشه در صبر دارد. مرحوم ملاحسینقلی همدانی بعد از سی سال که کار سلوکی را ادامه داد به او چیزهای عجیبی دادند که از کسانی که از او جلوتر بودند هم سبقت گرفت. چرا؟ چون صبر کرد و کوتاه نیامد. ✅ یقین داریم و مشخص است که اگر کسی در اینجا به او ندادند، در برزخ حتماً به او می دهند. این مطلب مثل روز روشن است. دنیا مزرعۀ آخرت است. کسانی که در امور معنوی تلاش می‌کنند به نتیجه می‌رسند، چون خداوند فضلش زیاد است و بی‌اجر نمی‌گذارد و به غیر حساب می‌دهد: چه در دنیا، چه در آخرت. ✅ «إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ»؛ بى‌گمان، هر كه تقوا و صبر پيشه كند، خدا پاداش نيكوكاران را تباه نمى‌كند (یوسف، ۹۰). یعنی، در راه درست و تقوا کوتاه نمی‌آید و ادامه می‌دهد و صبر می‌کند. نتیجۀ صبر همراه با تقوا این است که خداوند اجر محسنین را ضایع نمی‌کند. لذا برخی از آقایان می‌گویند: بیشترین چیزی که نتیجه می‌دهد، صبر و استقامت است. فتوحات کامل و غنی و عمیق ریشه در صبر دارد. یکی از اموری که باید در روزی معنوی دقت کرد، این است که بدانیم منطق پشت صحنۀ صبر چیست که به اینجا منتهی می‌شود. 🔵 منطق صبر ✅ برخی می‌گویند: ما این همه صبر کردیم، هیچ نتیجه‌ای نداشت. در این تعبیر یک نغمۀ شیطانی وجود دارد و خود آن فرد هم متوجه این موضوع نیست. پرده کنار برود، آن‌وقت می‌فهمد چه کار کرده است. الان متوجه نیست. قرار نیست که کار معنوی تاثیرش آشکار باشد، بلکه وقتی رفت آن سو، می‌بیند و می‌فهمد که به ذاکر چه می‌دهند و آنجا است که حسرت می‌خورد که ای کاش تمام عمر ذاکر بودم. برای ما این موضوع آشکار نیست. ✅ این احتیاج به یک منطق شفاف دارد تا به دنبال چیز دیگری نرویم. یک منطق از راه عقلی به‌دست می‌آید. اینکه انسان چیست و کمالش چیست؟ بوعلی در نمط هشتم اشارات، در بحث بهجت و سرور در نهایت به اینجا می‌رسد که کمال نهایی، کمال انسانی است. سپس در نمط نهم، دربارۀ سلوک عارفان در باب عرفان توضیح می‌دهد. ابتدا باید منطق سلوک و عرفان را یاد گرفت که منطق آن چیست و بدانیم انسان کیست و کمالاتش چیست. ✅ اگر کسی بداند که آخِرِ کمال این است و باید به اینجا رسید و تمام تلاش خود را هم کرده است، هیچ وقت پشیمان نمی‌شود. اینجا به او ندهند، در آخرت و برزخ به او می‌دهند. ولی اصلش این است که منطقِ نخستین را باید درست کرد. اگر کسی به تحصیل‌کنندۀ معارف بگوید: بی‌خود خودت را معطل کرده‌ای و حقایق و معارف را خوانده‌ای؟ چرا این‌گونه عمل کردی؟ به چی رسیدی؟! او در پاسخ می‌گوید: من می‌دانم که چه کار می‌کنم. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ در نمط نهم اشارات، بوعلی توضیح می‌دهد که چگونه باید عمل کرد تا معرفت ایجاد و تبدیل به
🔴 بخش سوم ✅ باید منطق کمالی را یاد گرفت. ما اگر کارفرما یا کارگر یا طلبه یا مغازه‌دار و... هستیم، بدانیم به خاطر مکثی که در دنیا می‌کنیم به این امور دنیایی نیاز داریم؛ در دنیا نیاز داریم برای اینکه به کمالات برسیم (به امور مادی بپردازیم). کسی که با این منطق کار می‌کند، ضرر می‌کند؟ نه. اینجا شفاف‌کرن منطقِ صبر است که من صبر می‌کنم برای چه؟ از طریق مباحث عقلی می‌توان این منطق را روشن کرد. 🔵 اهمیت مباحث عقلی ✅ مباحث عقلی حوزه را باید قَدر دانست که راه را به انسان نشان می‌دهد. خواندیم؛ ولی وقتی خواندیم توجه کنیم که چه چیز خواندیم؟ سپس آن را به واقعیت وجودیِ خود تبدیل کنیم. مشکل بسیاری از افراد این است که مَبلغِ علم او به تعبیر قرآن، همین دنیا است. هرچه می‌کند دنیا را می‌طلبد. اما اگر کسی معقول خوانده باشد، می‌فهمد که چقدر ابد ساخته است و چقدر به کمالش نزدیک شده است. این را می‌فهمد. چنین کسی منطق صبر را به خوبی می‌فهمد. بله، گاهی طبع همراهی نمی‌کند، ولی همین منطق صبر کمک می‌کند تا بتواند به‌تدریج آن کار را انجام دهد. لذا توصیه می‌کنم، سروران بحث‌های انسان و کمال انسان را در فضای معقولِ (حوزوی) بخوانند. واقعاً پُرفایده است. نغمه‌های شیطانی معمولاً برای کسانی است که این حقایق را متوجه نیستند. دقت کنید. ✅ پس یکی از کارهایی که به ما کمک می‌کند تا ما در صبر موفق شویم، این است که منطق صبر را بدانیم. مورد دیگر این است که با کسانی که صبر می‌ورزند، همراهی کنیم. یکی از عالمان ربانی را سراغ داریم که نمره‌اش در درس‌خواندن بیست است و در حضور و ادب مع‌الله هم بیست است. ایشان می‌گفت: استادم به من گفت چله بگیر و من هفت‌هشت چله را به هم وصل کردم. این همت است. رفت‌وآمد با این افراد هم خیلی از مشکلات را حل می‌کند. الگوی جلوی چشم، خیلی مؤثر است. ما که از اول نمی توانیم مثل آیت‌الله العظمی بهجت از اول روزی دوازده ساعت به ذکر مشغول باشیم. ✅ برخی از اساتید می‌گفتند: درس را بخوان، با نیّتِ لِلّه. این نحوه عمل‌کردن، خودش ذکر است. این عمل را که انسان می‌تواند انجام دهد. ✅ افراد صبور و با استقامت را ببینید، خیلی مؤثر است. خواندن زندگی‌نامه‌ها خیلی مؤثر است، ولی برخورد و دیدن این افراد مؤثرتر است. ✅ باید صبر را بیاموزیم، گاهی از منطق شفاف و گاهی از طریق الگوی جلوی چشم و گاهی هم از طریق حساب‌رسی‌های به موقع. ✅ گاهی انسان کار معنوی انجام می‌دهد، ولی یک دفعه خسته می‌شود و کم می‌آورد. در روایات داریم که به نوعی رِفق و مدارا به خرج دهید تا خسته نشوید. باید مدارا کرد تا انسان بتواند در اعمال عبادی توفیق پیدا کند. باید به صورت عاقلانه کار معنوی را انجام داد. باید مواظبت کرد تا نفس تَأبّی نکند. باید حساب‌رسی‌های ویژه کرد تا صبر از ما گرفته نشود و این حساب‌رسی ویژه به ما کمک می‌کند تا آن برنامۀ معنوی را طبق روال پیش ببریم. ✅ پس اولاً باید منطق صبری را درست کرد و شفاف کرد. ثانیاً با افرادی که در این زمینه قَدَر هستند همراهی کنیم و الگو بگیریم. ثالثاً حساب‌رسی‌های ویژه داشته باشیم. یعنی هر کسی به حسب طبع و مزاجش عمل کند. بی‌خود از خود توقع نداشته باشیم. ✅ اینکه خانمی خانه‌دار است و با همین خانه‌داری درس هم می‌خواند، این خیلی خوب است. ولی ممکن است همین خانم برنامه‌اش این‌گونه باشد که مثلاً روزی دو ساعت درس بخواند، ولی بچه‌ها (و کار خانه) به او اجازه نمی‌دهد. یک راهش این است که همین راه را ادامه دهد و به اعصابش فشار بیاورد و بعد رها کند. اگر شرایط سخت است چرا برنامۀ فشرده می‌گذاری؟ برنامۀ سبک‌تر بگذار، ولی به صورت مستمر. و نسبت به آن صبر کن و آن را رها نکن. در کار روحی و در کار علمی هم، همین‌طور است. به اندازه ظرفیت و توان باید از خود انتظار داشت. برنامۀ مستمر، خودش صبر می‌آورد. ✅ از صبر، صبر می‌جوشد. یعنی، وقتی انسان صبرکردن را یاد بگیرد، این صبر، صبر بعدی را محکم‌تر می‌کند که باید به این (نکته) توجه داشت. ✅ به یاد داشته باشید که این حساب‌رسی‌های ویژه؛ این الگوهایی که داریم؛ این منطقی که داریم؛ این صبری که تمرین کردیم و موجب صبر بیشتر می‌شود، کم‌کم ما را به جایی می‌رساند که آنچه قرآن فرموده، در ما محقق می‌شود. در کار روحی و سلوکی برای ازدیاد روزی به نظرم این (موضوع) خیلی مهم است. ازدیاد روزی معنوی این‌طور نیست که یک بار کار سنگین انجام دهید و به یک‌باره به شما چیزی بدهند. اگر هم این امر محقق شود «حال» است (نه «مقام»). 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 332 (1399.8.24 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۲، ۲۴ آبان ۹۹ 🔴 بخش اول ✅ سال گذشته اسمای حسنای الهی را با اسم «رزاق» شروع کردیم و رزق مادی را به پایان رساندیم. امسال بحث رزق معنوی را شروع کردیم که در قرآن با عنوان «رزق کریم» و «رزق حَسَن» آمده است. جلسهٔ قبل بحث اسباب ازدیاد رزق معنوی را شروع کردیم. ✅ اسباب ازدیاد رزق معنوی: 1️⃣ عزم و همّت و تشنگی؛ 2️⃣ شکرگزاربودن و کفران نعمت نکردن؛ 3️⃣ درکِ بین‌الطلوعین؛ 4️⃣ صبر و استقامت؛ 5️⃣ طهارت. 🔵 صبر و استقامت ✅ صبر و استقامت در امور معنوی خیلی مهم است. اگر کسی در امور معنوی صبر و استقامت داشته باشد، توعاً می‌تواند به عمیق‌ترین معارف دست پیدا کند. ممکن است در دیگران احوالی روی دهد، ولی پایدار و عمیق نیست؛ مگر عدۀ کمی که به دلیل مناسبت ذاتی به این امور دست می‌یابند. باید استقامت را خیلی جدی گرفت. در فضای اجتماعی هم باید به رزق معنوی توجه کرد. 🔵 صبر اجتماعی ✅ در صحنۀ اجتماع مشکلاتی که پیش می‌آید یا کار دینیِ ویژه‌ای است که همۀ مردم باید در آن استقامت بورزند و ادامه دهند، اگر آن را انجام دهند، معمولاً روزی‌های نابی نصیب‌شان می‌شود. مثلاً دل محکمی به آنها داده می‌شود و میل به خدا و عشق به خدا در صحنۀ اجتماع زیاد می‌شود. ✅ در سورۀ عصر، مؤمنان یکدیگر را به صبر دعوت می‌کنند. دعوت به صبر به شکل اجتماعی است؛ یعنی باید همدیگر را به صبر دعوت کنیم. این دعوت‌کردن به صبر در مسیر حق و در کارهای اجتماعی، اینها رزق معنوی را زیاد می‌کند. مخصوصاً اگر این صبر به صبر «بِالله» تبدیل شود، این خیلی عالی و ناب خواهد شد؛ به خصوص در هدایت جامعه به سمت الله. در قرآن کریم آمده است: «وَاصْبِرْ وَ مَا صَبْرُكَ إِلّا بِاللهِ»؛ و صبر كن و صبر تو جز به [توفيق‌] خدا نيست (نحل،۱۲۷). اینها روزی‌های معنوی را برای جامعه می‌افزاید. همۀ بحث‌های قبلی، در روزی جامعه هم هست. گاهی این تفضّل‌ها به حدّی است که از هر طرف (نازل می‌شود). نه فقط برکات مادی، بلکه روزی‌های معنوی هم به آنها می‌رسد. به بیان دیگر، برکات آسمان و زمین به لحاظ معنوی، هم به صورت شخصی و فردی است و هم در صحنهٔ اجتماع. ✅ الان در ایام کرونا صبری که مردم می‌کنند و راه را گم نمی‌کنند و تحملی که می‌کنند و توجهی که به سمت خدا می‌کنند، اینها راه را بهتر باز می‌کند و روزی‌هایِ معنویِ خاصی نصیب عموم مردم می‌شود. در مصائب مادی صبر می‌کنند و در عین حال، روزی معنوی هم شامل حالشان می‌شود. در این مشکلات ما نباید التجای عمومی نسبت به خداوند سبحان را از دست بدهیم. حتی صحنه‌های سخت‌تری هم که پیش می‌آید، بهترین موقعیت ارتباط با خدا است که به شکل اجتماعی خیلی مؤثرتر است. این صورت اجتماعی، جامعه را زودتر پاک می‌کند. الان قصد ورود به مباحث اجتماعی را ندارم. ✅ استغفار اجتماعی داریم. در قرآن هم آمده است: «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ»؛ و از فتنه‌اى كه تنها به ستمكاران شما نمى‌رسد بترسيد و بدانيد كه خدا سخت‌كيفر است (انفال، ۲۵). لذا استغفار عمومی و التجایِ عمومی خیلی مؤثر است. قرآن کریم هم فرموده است که اگر استغفار کنید، خداوند رزقش را زیاد می‌کند. باید صبر کنیم و استقامت بورزیم و محکم هم بایستیم و کوتاه هم نیاییم. این منطق را باید به جامعه نشان بدهیم.اصلاً برای چه به این دنیا آمده‌ایم؟ فقط لذّت‌بردن نیست، بلکه آمده‌ایم خود را بسازیم؛ جامعه را بسازیم؛ جامعۀ صبور بسازیم. و همه جامعه این صبر و شکر را با هم جمع کند. 🔵 طهارت ✅ سبب دیگر ازدیاد رزق معنوی، طهارت است. قبلاً در رزق مادی این روایت از رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را خواندیم: «دُمْ على الطَّهارَةِ، يُوَسَّعْ علَيكَ في الرِّزقِ»؛ پيوسته در حال طهارت باش، روزى‌ات گسترش مى‌يابد (میزان‌الحکمه، ج۴، ص۴۴۳). شما در طهارت استمرار داشته باشید، خداوند متعال روزیتان را زیاد می‌کند. وضوگرفتن و طاهربودن در ازدیاد روزی اثر دارد و واقعاً همین‌طور است. وضوگرفتن و پاک‌بودن در روزی اثر دارد. در عین حال این روایت سطوحی دارد. 🔵 سطوح طهارت ✅ محقق قونوی در شرح‌الحدیث این بحث را آورده است و سطوح طهارت و رزق را مطرح کرده است و همین مطلب در مصباح‌الانس فناری هم منعکس شده است. این حدیث هم شامل طهارت مادی است و هم شامل طهارت معنوی؛ طهارت معنوی هم سطوحی دارد. اگر با همین طهارت معنوی، قوۀ خیال طاهر شود و افکار خوش و صورت‌های خیالی خوش بیاید، این طهارت خیلی تأثیر دارد. همین‌طور اگر انسان کمتر خطا کند، طهارت باطنیِ (او بیشتر می‌شود). خطا، رِجس باطنی است. اگر انسان خطا نکند، در روزی معنوی‌اش تأثیر دارد. قوۀ عاقله‌اش هم همین‌طور است. @nasimehekmat_erfandarvadiamal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۲، ۲۴ آبان ۹۹ 🔴 بخش اول ✅ سال گذ
🔴 بخش دوم ✅آنچه آقایان عرفا در منازل‌السائرین و کتاب‌های مشابه آن، دربارهٔ سطوح منازل توضیح می‌دهند، عملاً برای زمینه‌سازیِ طهارت‌های پی‌درپی‌ای است که این طهارت برای تفضّلات بعدی حضرت حقّ، آمادگی ایجاد کند. این قاعدۀ کار است و معنای روایتِ«دُمْ على الطَّهارَةِ، يُوَسَّعْ علَيكَ في الرِّزقِ» است. «لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‏ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فيهِ فيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرين»؛ هرگز در آن جا مَايست، چرا كه مسجدى كه از روز نخستين بر پايهٔ تقوا بنا شده، سزاوارتر است كه در آن [به نماز] ايستى. [و] در آن، مردانى‌اند كه دوست دارند خود را پاك سازند، و خدا كسانى را كه خواهان پاكى‌اند دوست مى‌دارد (توبه، ۱۰۸). من چون پاکی را دوست دارم به سمت مسجد می‌روم. دوست دارم از نقایص و خلیط و افکار بد و پلید دربیایم. آنها مردانی هستند که دوست دارند پاک شوند. خداوند کسانی را که دوست دارند پاک شوند، دوست می‌دارد. 🔵 محبوب‌ها در قرآن ✅ قبلاً هم عرض کرده‌ام: «یُحِبّ» و «لٰایُحِبّ» که در قرآن آمده است، خیلی مهم است. خداوند دوست دارد توابین را؛ خداوند دوست دارد مطهّرین را؛ خداوند دوست دارد متّقین را. یعنی نظام عالَم با او است. خدا دوست دارد یعنی، عنایت خداوند را به سمتش جلب کرده است. یعنی، تمام عالَم که جنود الهی هستند به او کمک می‌کنند و ملائکه به سمت او میل دارند. ملائکه می‌خواهند به او مدد برسانند و او را بالا ببرند. این خاصیتِ آن چیزی است که خداوند دوست داشته باشد. خداوند انسان‌هایی را که قرار است پاک شوند، دوست می‌دارد؛ یعنی به سمت آنها عنایات خودش را روانه می‌کند که تبدیل می‌شود به تفضّلات و تکریم‌های حضرت حقّ. خداوند نه تنها در مسائل مادی او را مورد توجه قرار می‌دهد، بلکه در مسائل معنوی هم دستش را می‌گیرد. 🔵 قلوب شکسته ✅ ما بشر هستیم؛ خطا از ما سر می‌زند، ولی دوست داریم پاک شویم. اینکه دوست داریم پاک شویم، زمینه ایجاد می‌کند تا خداوند سبحان عنایت کند؛ تا «یُحِبّ» شد، دست او را می‌گیرد و بالا می‌برد. این همان روزی معنوی است که به چنین شخصی باید داده شود. گاهی به او یک دل شکسته می‌دهد؛ آن‌وقت خداوند در این دل شکسته حاضر است. «أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُمْ» (مفاتیح‌الغیب، ص۷۸۳). می‌شود تعابیری این‌چنین داشت که خداوند سبحان او را آماده و تطهیر می‌کند. تطهیر یک نوع برطرف کردن آلودگی است. فطرت ما فطرتی است که تا «لٰااِلٰهَ» گفته می‌شود، «الَّا الله» خودش می‌آید. فطرت ما فطرت پاکی است، ولی به ناپاکی دچار شده است. ✅ خداوند کسانی را که تصمیم دارند خودشان را پاک کنند، دوست دارد. بشر هستیم و آلودگی هست؛ نفس امّاره هست؛ گناهان هست؛ دوستِ ناباب هست؛ جامعهٔ آلوده هست؛ خیلی چیزها هست که آدم را آلوده می‌کند، ولی انسان دوست دارد که پاک شود و به درگاه خدا التجا می‌کند. کسانی که به مسجد می‌روند، کسانی هستند که می‌خواهند پاک شوند. این را خدا دوست دارد؛ یعنی تطهیر و طهارت زمینهٔ تفضّل حضرت حق است و روزی معنوی داده می‌شود. ✅ حقیقت قرآن و کتاب مکنون را پاکان درک می‌کنند. «لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»؛ كه جز پاك‌شدگان بر آن دست ندارند (واقعه، ۷۹). ناپاکی با حقیقت قرآن نمی‌سازد. اگر پاک باشند، می توانند درک کنند. حتی در جریان حضرت لوط آمده است آنها می‌گویند: اینها ادعای طهارت می‌کنند. «إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ»؛ آنان كسانى‌اند كه به پاكى تظاهر مى‌كنند (اعراف، ۸۲). ✅ یکی از راه‌های ایجاد طهارت، تقوا است. بخش بسیار قابل توجه تقوا، حذرکردن از خلاف‌ها و بدی‌ها است که همان طهارت است. از خطورات غلطی که دارد رنج می‌برد؛ دوست دارد پاک شود، حذر می‌کند. این حذرکردن را تقوا می‌گویند. 🔵 تقوا و روزی معنوی ✅ «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَ مَن يَتَوَكَّلݐ‏ عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَىْءٍ قَدْرًا»؛ و هر كس از خدا پروا كند، [خدا] براى او راه بيرون‌شدنى قرار مى‌دهد. و از جايى كه حسابش را نمى‌كند، به او روزى مى‌رساند، و هر كس بر خدا اعتماد كند او براى وى بس است. خدا فرمانش را به انجام‌رساننده است. به راستى خدا براى هر چيزى اندازه‌اى مقرر كرده است (طلاق، ۲و۳). @nasimehekmat_erfandarvadiamal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅آنچه آقایان عرفا در منازل‌السائرین و کتاب‌های مشابه آن، دربارهٔ سطوح منازل توضیح می‌دهن
🔴 بخش سوم ✅ هرکس تقوا پیشه کند، خداوند سبحان هم در رزق مادی و هم در رزق معنوی راه را برایش باز می‌کند. راه ملکوت را برایش باز می‌کند و از آنجا که گمان نمی‌کند، (روزی) به او می‌دهد. یعنی، اگر انسان تقوا پیشه کند و خویشتنداری کند و سعی کند جلوی خطورات را بگیرد و بگوید: خدایا من نمی‌خواهم بی‌ادبی کنم و مرتکب اشتباه شَوَم، خداوند سبحان هم روزی معنوی و هم روزی مادی‌اش را زیاد می‌کند. 🔵 تشخیص حق از باطل ✅ «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيمِ»؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، اگر از خدا پروا داريد، براى شما [نيروى‌] تشخيص [حق از باطل‌] قرار مى‌دهد؛ و گناهانتان را از شما مى‌زدايد؛ و شما را مى‌آمرزد؛ و خدا داراى بخشش بزرگ است (انفال، ۲۹). خداوند به شما معرفت می‌دهد یا القای معرفت می‌کند. شما را راه می‌اندازد. تا طهارت و تقوا هست، این تبدیل می‌شود به روزی معنوی. فرقان کم چیزی نیست. یعنی، انسان موجود شعوری‌اِرادی است و هر کاری که می‌خواهد انجام دهد بر مبنای آن معرفتی که دارد انجام می‌دهد. فرقان معرفتی است که از طرف خدا به انسان داده می‌شود و طبیعتاً راه را برای او باز می‌کند. ✅ لذا یکی از راه‌هایی که داریم، تداوم بر طهارت است. ادبیات طهارت و تقوا در قرآن آمده است. ادبیات تزکیه هم در قرآن آمده است. تزکیه هم همین‌طور است. «ذَلِكُمْ أَزْكَىٰ لَكُمْ وَأَطْهَرُ»؛ [مراعات‌] اين امر براى شما پربركت‌تر و پاكيزه‌تر است (بقره، ۲۳۲). تزکیه دو معنی دارد: که یکی از آنها بحث طهارت است. 🔵 لایروبیِ جان ✅ «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا»؛ هر كس آن را پاك گردانيد، قطعاً رستگار شد (شمس،۹). در تزکیه هم پاک‌کردن و هم نموّدادن وجود دارد. اگر انسان با تزکیه جویِ جان را لایروبی کند، آن آب‌های جان که می‌آیند، اثر می‌کند. لذا وقتی شاگردان به مرحوم قاضی می‌گفتند که دستورات را اجرا می کنیم، اثر نمی‌کند، ایشان می‌فرمود: در لابه‌لای جان شما ناپاکی‌ها و آلودگی‌هایی وجود دارد که آنها حقایق القا شده را آلوده می‌کنند و الّا شما می‌توانید به خدا برسید. در قدیم، اگر حوض‌ها را خوب لایروبی نمی‌کردند، پس از دوسه روز رنگ و بویِ آب عوض می‌شد. چون آن لجن‌ها به خوبی پاک نشده بودند. ✅ یکی از چیزهایی که باعث می‌شود که حقایق برجانمان بنشید، زمانی است که ما اهل طهارت شویم. پس تزکیه و تقوا و طهارت، ادبیاتی است که وجود دارد که به بُعدِ رفعِ عیب و رفع نقایص و پاک‌کردنِ جان می‌پردازد. ٰ🔵 فٰازَ ثُمَّ فٰازَ ✅ فطرت نابِ ما آلوده می‌شود، به همین دلیل نمی‌تواند بر اساس فطرت اولیه‌اش کار کند. آلودگی که برطرف شود، به او رزق معنوی داده می‌شود. این از این سو است. اما از آن سو عنایت خدا به سمت او جلب می‌شود و این عنایت و فضل خدا که بیاید، خدا او را دوست دارد و باعث می‌شود که او را جذب کند و لذا اگر انسان رزق «مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِب» می‌خواهد، طهارت و پاکی خودش را زیاد کند؛ پاکیِ درون را زیاد کند؛ فکر و خیال و نیت و عقایدش را درست کند. اینها را درست کند و بر این پاکی استوار باشد، بعد از مدتی می‌بیند که «فٰازَ ثُمَّ فٰازَ»؛ پی‌درپی این تفضّلات حضرت حقّ می‌آید. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 @nasimehekmat_erfandarvadiamal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 333 (1399.9.1 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.c
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۳ (۸) (۱۳۹۹.۹.۱/ ۵ ربیع‌الثانی/ شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 اسمای الهی و تعامل سلوکی با آن ✅ پنچ مورد از ازدیاد رزق معنوی را توضیح دادیم:۱. عزم و همّت و تشنگی؛ ۲. شکرگزاربودن و کفران نعمت نکردن؛ ۳. درکِ بین‌الطلوعین؛ ۴. صبر و استقامت؛ ۵. طهارت. حصر این موارد عقلی نیست و می‌توان موارد دیگری هم به آن اضافه کرد. جا دارد در بحث طهارت ایستاد و مراتب آن را توضیح داد و بیان کرد که این مراتب چگونه در روزی اثر دارد. عرفا می‌گویند هر مرحله، طهارتِ مخصوص به خودش را دارد تا آن مقام به دست آید. مثلاً اگر به فنا رسیدی، چگونه به بقای بعد از فنا برسی و بعد چگونه باید بود تا تتمه انّیت برداشته شود. من قصد ندارم به صورت مفصل این موارد را توضیح بدهم. اگر کسی قصد دارد در این زمینه اطلاعاتی کسب کند، به شرح‌الحدیث قونوی رجوع کند. او در این کتاب، بحث طهارت و مراتب آن را توضیح داده است. در مصباح‌الانس هم این موضوع آمده است. 🔵 نکته‌هایی دربارۀ رزق معنوی 🔵 نکتۀ اول ✅ در روزیِ مادی بیان شد که باید به اندازۀ عفاف و کفاف طلب داشت. در روزی معنوی چطور باید بود؟ روزی معنوی هیچ حدّ و مرزی ندارد، بلکه انسان باید هاضمه را آماده و قوی کند. اینجا باید گفت: «هَلْ مِنْ مَزِيدٍ؟»؛ آيا باز هم هست؟ (سوره ق،۳۰) باید به خدا گفت: «هَل مِن مَزیدی» باشد که باعث سقوط من نشود. هیچ‌گاه نباید دست از طلب برداشت. اصل این است که حقیقت انسان «لایَقِفی» است. روح انسان مقام فوق تجرد دارد و هیچ جا متوقف نمی‌شود. این روح آماده است که بگیرد و او را ساخته‌اند تا بگیرد. ✅ خداوند سبحان به رسول‌الله دستور داده که بگوید: «رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا»؛ پروردگارا، بر دانشم بيفزاى (طه،۱۱۴). به گل سر سبد بشریت و ممکنات چنین دستوری داده شده است. اینجا جای امساک نیست. اینجا توصیه به توقف نشده است. چرا؟ چون حقیقت ما حقیقت ویژه‌ای است که مقام معلوم ندارد. در مورد ملائکه آمده است که آنها مقام معلوم دارند، ولی انسان مقام معلوم ندارد و بی‌انتها است. ✅ بعضی آقایان می‌گویند: به هر جا رسیدی، قانع مباش. بوعلی می‌گوید: کسی که می‌گوید من در علم قانع شدم، این خلاف فطرت بشری است. فطرت ما فطرتِ «هَل مِن مَزیدی» است. البته انسان، زیادی را باید طلب کند که او را دچار مشکل نکند و از اصل دور نکند. ✅ امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه می‌فرماید: «كُلُ‏ وِعَاءٍ يَضِيقُ‏ بِمَا جُعِلَ فِيهِ إِلَّا وِعَاءَ الْعِلْمِ فَإِنَّهُ يَتَّسِعُ بِه‏»؛ گنجایش هر ظرفی با قراردادن چیزی در آن، تنگ و اندک می‌شود به جز ظرف علم که هرچه در آن علم قرار گیرد، گنجایش بیشتری پیدا می‌کند (نهج‌البلاغه، حکمت۲۰۵). هرچه به انسان از این دست موارد داده شود، تازه جانش وسیع‌تر می‌شود و ظرفیت جانش وسیع‌تر می‌شود و تشنگی و طلبش بیشتر می‌شود. این تشنگی حقیقتی دارد که یک‌جا نایستیم. دستوراتی مانند دعای نماز عید فطر و قربان که به ما یاد داده‌اند که «خدایا، مرا داخل کن در هر خیری که محمد و آل محمد را در آن داخل کردی» به انسان خیلی ظرفیت می‌دهد؛ به انسان تشنگی می‌دهد. ✅ در دعای کمیل آمده است: «وَ اَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَيْكَ». (اين همت بلند را به ما آموختند؛ راه باز است و به مقام بلند رسيدن وقفِ كسى نيست. راه را به روى كسى نبسته‌اند. در فرازهاى دعاى كميل از خداوند مسئلت مى‌كنيم كه خدايا، من را جزء برترين و بالاترين بندگانت قرار بده و اين معلوم مى‌دارد كه راه باز است .«و اقربهم منزلة منك و اخصهم زلفة لديك» جلو هيچ كسى را نگرفته‌اند) (اسرار عبادات، صفحه۲۷). اینجا جای تزاحم نیست و جای کسی تنگ نمی‌شود و هر فردی می‌تواند به اینجا برسد. ✅ حضرت موسی علیه‌السلام ‌فرمود: «وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِفَتاهُ لا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُباً»؛ و [ياد كن‌] هنگامى را كه موسى به جوانِ [همراه‌] خود گفت: «دست بردار نيستم تا به محل برخورد دو دريا برسم، هر چند سال‌ها[ى سال‌] سِير كنم» (کهف، ۶۰). حضرت موسی علیه‌السلام گفت من حاضرم عمر بگذارم. «حُقُب» به اندازۀ یک عمر است. من حاضرم سال‌های سال عمر بگذارم تا به او برسم. چرا؟ چون استادِ قَدَر است. تشنگی باید این‌گونه باشد که انسان حاضر باشد عمر بگذارد و هیچ‌گاه کوتاه نیاید. اینجا صحبت از عفاف و کفاف معنا ندارد. بلکه باید هاضمه را آماده‌تر و قوی‌تر کنیم برای هرچه بیشتر. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۳ (۸) (۱۳۹۹.۹.۱/ ۵ ربیع‌الثانی/ شن
🔴 بخش دوم ✅ برخی می‌گویند: ما به درجات پایین بهشت راضی هستیم. این درست نیست. بعضی‌ها وقتی سورۀ واقعه را می‌خوانند می‌گویند: ما که جزء «السابقون» نیستیم؛ ما را جزء «اصحاب یمین» قرار بده. این صحیح نیست، بلکه قرآن تشویق می‌کند برای اینکه همگان به این درجه برسند. قرآن دستور می‌دهد در خیرات سبقت بگیرید. این پیشی‌گرفتن را باید سرلوحۀ جان قرار دهیم. اگر این سرلوحه قرار گیرد، به هر جا که می‌رسیم قانع نمی‌شویم. هم در کار علمی و هم در کار روحی و معنوی این‌گونه است. اینها لقمه‌های جان ما است. لقمه جان است و جان را هم از نظر پذیرش و قابلیت بی‌انتها آفریده‌اند. و گفته‌اند تو می‌توانی خلیفه شوی؛ تو می‌توانی بار امانت را به دوش بکشی. این امر باعث تشنگی انسان می‌شود. ✅ برخی را دیده‌ام که اگر چند مقام مثالی به او دادند، گمان می‌کند به آخر رسیده ‌است. این خوب نیست. انسان باید یک نقشه راه دستش باشد که بفهمد اوجِ اوج کجا است. اگر این نقشۀ راه را نداشته باشد، قانع می‌شود و می‌گوید من به کمال رسیدم. در رساله نورالوحده هست؛ در جاهای دیگر هم آمده است که وقتی چند تا چیز به تو دادند، فکر نکنی که تمام شده است. ✅ قونوی گفته است که ما برای این عرفان نظری می‌گوییم تا روشن شود که اوجِ اوج کجا است. بعد توضیح دهیم که اوج، بی‌انتها است. اگر کسی این را خوب متوجه شود، خیلی از مسائل تغییر می‌کند. اگر ما اینها را بفهمیم، متوجه می‌شویم که چقدر با اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین فاصله داریم؛ با امام زمان (عج) چقدر فاصله داریم. بی‌نهایت فاصله داریم. حتی اگر قاضی هم باشیم، با امام زمان خیلی فاصله داریم. ✅ تشنگی باید باشد، ولی ضوابط باید مراعات شود. این تشنگی‌ای که به یأس بکشاند، به درد نمی‌خورد. بلکه باید حرکت کرد و تشنگی داشت به گونه‌ای باشد که او را بالا ببرد. تا طلب را بالا می‌بریم، دست به کارشدنِ ما هم باید عاقلانه‌تر و عالمانه‌تر باشد. همان قواعد عقلی را باید رعایت کرد و از خود توقع افزون نداشته باشیم. نه اینکه اول راه هستیم، بی‌نهایت را طلب کنیم، بلکه در مسیر بی‌نهایت قرار بگیریم و به گونه‌ای پیش برویم تا به بی‌نهایت برسیم. وقتی بدانیم این‌قدر راه در پیش داریم، بیشتر تلاش می‌کنیم. ولی به صورت آهسته و پیوسته. باید به گونه‌ای باشد که هیچ وقت نایستیم. این مهم است. هیچ‌گاه نباید تشنگی قطع شود. 🔵 نکته دوم: رزاق حقیقی خداوند متعال است ✅ گاهی یک معنویتی را استاد داده است که این حق است و معنویتی را استاد می‌دهد و او واسطه و اِعداد است؛ ولی یاد بگیریم که سر هر سفره‌ای که هستیم: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ»؛ خداست كه خود روزى بخشِ نيرومندِ استوار است (ذاریات، ۵۸). ✅ ما باید یاد بگیریم با هر اسمی به خدا نزدیک شویم. با هر اسمی توحید در جان ما بنشیند. یعنی اسم رزاق باعث تعامل وجودی با خدا شود. این را در بحث رزق مادی هم گفتیم. مثلاً ما گاهی یک کتابی می‌خوانیم، خیلی ما را راه می‌برد و خیلی نکات ناب دارد. و حتی در برخی از فضاهای سلوکی، کتاب‌های خاص و مخفی‌ای وجود دارد. گاهی استاد راه رفته است و در او تصرف کرده است. اینها همه واقعیتی هست و ما می‌دانیم. در روزی معنوی هم این وسایط وجود دارد. گاهی یک واقعه‌ای روی می‌دهد و گاهی یک بچه‌ای حرف زده است و با این حرف نکته‌ای منتقل می‌شود. ولی باید یادمان باشد که «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ»؛ خداست كه خود روزى بخشِ نيرومندِ استوار است (ذاریات، ۵۸). ✅ این نگاه توحیدی را نباید از دست بدهیم. این مهم است. یعنی، بداند آن خدای روزی‌دهنده، مَجرایِ روزی‌اش را در این استاد قرار داده است. ما خیلی‌ها را داریم که به درودیوار می‌زنند، ولی استاد سلوکی برایشان پیدا نمی‌شود. ولی برای بعضی‌ها چقدر راحت استاد پیدا شده است. مثلاً اینکه یک شخص به استادی باور دارد، این باور را خدا به او داده است. کسی دیگر هم هست این اعتقاد را ندارد، لذا از آن استاد محروم است. ✅ گه‌گاهی او را از استاد جدا می‌کنند، تا تشنه شود. اینها را همه خداوند مقدّر می‌کند. اینکه دل آن استاد را خدا نرم می‌کند که او را بپذیرد؛ خدا است که این کار را می‌کند. کسانی هستند که از نظر معنوی خیلی بالا هستند، ولی قدرت دستگیری ندارند. ✅ کسی که بالاتر برود، در دل هر ذره باید نور حق را ببیند. انسان باید بداند که روزی‌دهنده خدا است. حتی آنجایی که استاد دارد تلقین می‌کند و در او اثر می‌کند، آنجا هم خدا است که دارد کار می‌رسد. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ برخی می‌گویند: ما به درجات پایین بهشت راضی هستیم. این درست نیست. بعضی‌ها وقتی سورۀ واقع
🔴 بخش سوم ✅ در رزق معنوی، همه‌کاره بودنِ خدا از رزق مادی واضح‌تر است. همه را خدا روزی می‌دهد. تنها روزی‌دهند خدا است. خداوند چگونه روزی می‌دهد؟ گاهی با دعوای زن و شوهر، روزی می‌دهد که در دل آن دعوا شخص متوجه خدا می‌شود. یکی از سالکان قوی می‌گوید: نوعاً هرجا که خیلی فشار بر من زیاد شد، به جایی رسیده‌ام. یعنی، آنجا تازه انکشاف و انفتاح می‌شد. بعد این امر برایش به صورت قاعده شده بود. برخی از عارفان بالله می‌گویند: هر وقت من در مشکل مادی بودم، خیلی حالم خوش بود! ولی بعضی‌ها هم می‌گویند وقتی مشکل مادی نداشتم، حالم خیلی خوش بود. و این بستگی به افراد دارد. اینها را خدا تقسیم می‌کند. ✅ در روایات داریم برای اینکه مؤمن دچار عُجب نشود، خدا یکی‌دو شب توفیق نماز شب را از او می‌گیرد. خدا او را هدایت می‌کند تا در مسیر درست قرار گیرد. راهی که خدا باز می‌کند به حسب افراد متعدد است. زمینه را خدا ایجاد می‌کند. روزی‌دهنده خدا است. 🔵 نکته سوم: کتمان اسرار ✅ در مسائل معنوی یکی از اصول، کتمان اسرار است. همان‌طور که در رزق مادی اسراف وجود دارد، در رزق معنوی هم اسراف وجود دارد. اگر کتمان نکند و به همه بدهد، این جفا است. او تحملش را ندارد و برای او نیست. اینکه رزق معنوی را همه جا بگوید و به همه بدهد، این اسراف است. ✅ بعضی از مسائل هست که حالت سرّ دارد و نباید اِفشا شود. خیلی باید مراقب بود که به نااهل نرسد. امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه دست کمیل را می‌گرفت و به بیرون می‌بُرد و می‌فرمود: من بعضی از اسرار را به هر کسی نمی‌توانم بگویم. چرا که شأنیت و اهلیت ندارند. یکی از گرفتاری‌هایی که برای عرفان پیش آمده این است که افراد شیطان‌صفتی آمدند و این حرف‌ها را دیدند و مشکلاتی ایجاد کردند. مثلِ سامری چه کرد؟ وقتی اسراری را فهیمد و دید که اثر می‌کند و از دل مجسمه گاوی که ساخته بود، صدای خُوار در می‌آورده است. اینها شیطنت است. اینها را باید خیلی مواظبت کرد که به نااهل نرسد. ✅ گاهی افشای اسرار باعث گرفتن روزی از انسان می‌شود. شخصی خواب خوش می‌دید. آن را زیاد به دیگران می‌گفت. پس از مدتی، دیگر آن خواب‌های خوش را ندید. مثل داستانی که مولوی نقل کرده است که آن شخص نااهل زبان مرغان را آموخته بود. ✅ نباید سرّ را افشا کرد. لذا کسانی که به اسرار می‌رسند، رمزی می‌گویند و آشکار نمی‌گویند. کسی که اهلش هست می‌فهمد و نااهل نمی‌فهمد. در عین حال باید اسرار را به اهلش رساند. همان‌طور که رساندن این مطالب به نااهل جفا است، نرساندنش به اهلش هم جفا است. اینجا است که می‌گویند: بخل هم نورزید. «وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ»؛ و او در امر غيب بخيل نيست (تکویر،۲۴). رسول‌الله بخل نمی‌ورزید. چرا که اگر بخل می‌ورزید، روزی معنوی از او گرفته می‌شد. باید در اعطای حقایق به اهلش گشاده‌دست بود. اتفاقاً اگر بخل نورزد و بگوید، خداوند روزی بیشتر به او می‌دهد. 🔵 نکته چهارم: مظهر اسم رزاق شدن در باب رزق معنوی ✅ انسان باید مظهر اسم رزاق و عبدالاسم شود و آن اسم را در خودش محقق کند. وقتی خداوند روزی می‌دهد، آن را بین مردم پخش کند. در مورد روزی معنوی هم باید مظهر اسم رزاق شد. نباید بخل ورزید و بداند حضرت حق و اسم رزاق از جانب او دارد کار می‌رسد. و بداند که صفت و اسم ناب خدا را محقق می‌کند. ✅ وقتی کسی مظهر اسمی شود، بیش از پیش از آن لذت می‌برد. اگر اسم رزاق در ما محقق شود و عبدالاسم شویم، باید فضای معنوی و روزی‌های معنوی و نعم معنوی را بسط بدهیم و دیگران را هم سر این سفره بنشانیم و دیگران را پَروبال بدهیم تا آنها هم این راه را طی کنند. ✅ تقریباً بحث ما در روزی معنوی به پایان رسید. می‌شود بحث‌های دیگری کرد. به نظر من همین مقدار کافی است. ما وارد بحث‌های مفصل نمی‌شویم. شاکله و ساختار بحث که درست شد، کافی است. بقیۀ موارد را می‌شود اضافه کرد. همین مقدار که بیان شد کافی است. ان‌شاءالله جلسۀ آینده اسمِ دیگری از اسمای الهی را شروع می‌کنیم. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 334 (1399.9.8 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.c
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۴ (۹) (۱۳۹۹.۹.۸/ ۱۲ربیع الثانی/ شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 اسم «شکور» و «شاکر» ✅ با توفیق الهی، اسم «رزاق» را به پایان رساندیم. این اسم را هم در رزق مادی و هم در رزق معنوی توضیح دادیم. پس از اسم رزاق به اسم «شکور» و «شاکر» می‌پردازیم. شکور و شاکر به یک معنا هستند و یک تفاوت اندکی با هم دارند. 🔵 تشکر خدا ✅ شاکر یعنی، خداوند تشکر می‌کند. کسانی وقتی به اسم شاکر و شکور می‌رسند، می‌گویند خدا شکرپذیر است. آنها می‌گویند: خدا تشکر می‌کند، معنا ندارد. دربارۀ توبه هم می‌گویند: خدا برمی‌گردد معنا ندارد. اما (حقیقت مطلب) این‌گونه نیست. توّاب یعنی خدا توبه می‌کند و برمی‌گردد. شکر هم همین‌طور است. شکرپذیر نَه؛ تشکر می‌کند. 🔵 اسم غفور ✅ اجازه بدهید ابتدا آیاتی در این زمینه بخوانیم: «إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ»؛ در حقيقت، كسانى كه كتاب خدا را مى‌خوانند و نماز برپا مى‌دارند و از آنچه بديشان روزى داده‌ايم، نهان و آشكارا انفاق مى‌كنند، اميد به تجارتى بسته‌اند كه هرگز زوال نمى‌پذيرد. تا پاداششان را تمام بديشان عطا كند و از فزون‌بخشى خود در حق آنان بيفزايد كه او آمرزنده حق‌شناس است (فاطر ۲۹ و۳۰). ✅ الان قصد ندارم اسم غفور را بحث کنم؛ اما این اسم خیلی لطف دارد. اعمال ما یک خللی دارد، اما خدا به گونه‌ای با ما تعامل می‌کند که گویا خللی وجود ندارد. مثلاً موقع انفاق کمی خودبینی هم در آن وجود دارد. خدا می‌بیند نود درصد آن خوب است، آن ده درصد را که خلل دارد حذف می‌کند. غفران بخشی از خلل‌ها را پوشش می‌دهد. 🔵 یک قدم و صد قدم ✅ به دلیل اینکه خداوند شکور است و تشکر می‌کند، وقتی کسی یک قدم به سمتش می‌رود، او صد قدم به سمتش می‌آید. خداوند به اندازه‌ای که عمل انجام شده نمی‌دهد، بلکه همیشه اضافه می‌دهد. ✅ شکور یعنی خدا تشکر می‌کند. به این معنا که وقتی کسی به سمت خدا می‌رود، خدا دلش را محکم می‌کند؛ حال خوش به او می‌دهد؛ روزی‌اش را زیاد می‌کند؛ حقایق را بر جانش نازل می‌کند؛ در نسلش آبادی می‌آورد؛ برایش توفیق ایجاد می‌کند؛ برایش راه را باز می‌کند. 🔵 سمت خدا ✅ در نظام عالم این‌طور نیست که کاری اندک فروغی داشته باشد و به سمت خدا باشد و خداوند او را بی‌اَجر بگذارد. چرا؟ چون خداوند شکور است. هیچ چیز در این عالم گُم نمی‌شود. ✅ کسی که می‌خواهد (کار) خیری برای خدا انجام دهد، معنا ندارد که گم شود. چون اسم شکور از او حمایت می‌کند و برکت می‌دهد. گاهی برای انسان چیزی می‌آورند، انسانیتِ انسان گُل می‌کند و چیزی به او اهدا می‌کند. این‌طور نیست؟ در خداوند متعال، شفاف‌ترین صورتِ این مسئله وجود دارد. ذره‌پروری و بنده‌پروریِ خداوند متعال در این اسم است. شکور یکی از شعبه‌های اسم ربّ است. ✅ کسی که نماز می‌خواند، خداوند اجرش را کامل می‌دهد. تمامش را اعطا می‌کند و خداوند به او فضل افزوده هم می‌دهد. چرا؟ چون در مطول آمده است که «إنّ» به معنای «لإنّ» است و استدلال برای ماقبل است. «إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ»؛ چون خدا غفور شکور است، پس استیفا می‌کند. ✅ «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنْفِقُوا خَيْرًا لِأَنْفُسِكُمْ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ»؛ پس تا مى‌توانيد از خدا پروا بداريد و بشنويد و فرمان ببريد، و مالى براى خودتان [در راه خدا] انفاق كنيد؛ و كسانى كه از خسّت نفس خويش مصون مانند، آنان رستگارانند. اگر خدا را وامى نيكو دهيد، آن را براى شما دو چندان مى‌گرداند و بر شما مى‌بخشايد، و خدا[ست كه‌] حق‌شناس بردبار است (تغابن ۱۶ و۱۷). ✅ خداوند شکور است یعنی، خدا تشکر می‌کند. چگونه؟ وقتی به خدا قرض می‌دهی، خدا آن را بیشتر می‌کند؛ این بیشترکردن، تشکر است. یعنی، نظام عالَم را به گونه‌ای قرار می‌دهد که به تو بیشتر برسد. اگر تو یک قدم به سمت خدا بیایی، خدا صد قدم به سمت تو می‌آید. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۴ (۹) (۱۳۹۹.۹.۸/ ۱۲ربیع الثانی/
🔴 بخش دوم ✅ «ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ»؛ اين همان [پاداشى‌] است كه خدا بندگان خود را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند [بدان‌] مژده داده است. بگو: «به ازاى آن [رسالت‌] پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر دوستى درباره خويشاوندان.» و هر كس نيكى به جاى آورد [و طاعتى اندوزد]، براى او در ثواب آن خواهيم افزود. قطعاً خدا آمرزنده و قدرشناس است (شوری، ۲۳). 🔵 ارتقای معنوی ✅ در این حسنه، حُسن اضافه می‌کنیم. چرا؟ چون خدا غفور شکور است. اعمالی که انجام می‌دهیم، خداوند گاه ناب‌تر و خالص‌ترش می‌کند. کسی که صادقانه برای خدا حرکت می‌کند، خداوند به او اخلاص می‌دهد؛ خداوند به او یک منطق درست و معرفت درست می‌دهد. یعنی، همان حسنه‌ای که کسب کرد، خداوند همان حسنه را مقدمۀ ارتقای معنوی‌اش قرار می‌دهد. یعنی، از نظر روحی او را بالاتر می‌برد. این به چه دلیل است؟ چون «إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ»؛ خداوند شکور است، یعنی تشکر می‌کند. 🔵 ضابطه کلی ✅ به طور کلی آیات قرآن ضابطۀ کلی هستند. یک ضابطۀ کلی این است که «مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا»؛ هر کس کار خیر و حرکت شایسته‌ای برای خدا انجام دهد، خود آن عمل زمینۀ ارتقای او می‌شود. البته نه به خاطر خود عمل، بلکه به این دلیل که خداوند شکور است. کسی که یک حسنه در مسیر سعادت انجام دهد، خداوند افزونش می‌کند. «وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى»؛ و[لى‌] آنان كه به هدايت گراييدند [خدا] آنان را هر چه بيشتر هدايت بخشيد (محمد، ۱۷). ✅ کسانی که در مسیر هدایت وارد شدند، خداوند هدایت را افزون می‌کند. اگر به سمت خیر بروی، خداوند یکی را ده تا و صد تا می‌کند و گاهی یکی را ناب می‌کند که این ناب‌شدن بیش از صد است. «مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا»؛ خدا از بنده‌اش تشکر می‌کند. 🔵 لطف اسم شکور ✅ کسی که اهلش باشد، احساس می‌کند که خداوند از او تشکر می‌کند. در این مرحله می‌فهمد که خدا چگونه جواب کارش را داده است. لطف اسم شکور را در خود کار می‌بیند. لطف کار را بعضی که اهل کارند، می‌بینند. می‌بینند که خدا چقدر خوب پاسخشان را داد. مثل اینکه کسی که خوب اِکرام می‌کند، می‌گوییم چقدر خوب اِکرام کرد. بعضی‌ها در مورد خدا به اینجا می‌رسند و می‌بینند که چقدر خوب اِکرام کرده است. 🔵 خداوند سبحان؛ مدافع مؤمنان ✅ آیت‌الله العظمی بهجت اصلاً اهل عکس و شهرت نبود، اما الان بیشترین عکس‌ها از ایشان است. ایشان اصلاً اهل این حرف‌ها نبود؛ ولی خدا خودش تشکر می‌کند. تشییع جنازه ایشان هم خیلی عجیب بود که مثل آن را کمتر در شهر قم دیده‌ایم. این بزرگ‌مرد چه کار کرده است؟ و خدا با او چه کار کرده است؟ «إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا»؛ قطعاً خداوند از كسانى كه ايمان آورده‌اند دفاع مى‌كند (حج، ۳۸). سنت الهی این‌گونه است. 🔵 عمل به وظیفه ✅ برخی برای اینکه در کار طلبگی‌شان برکت بیاید، می‌گویند من وظیفه‌ام را انجام می‌دهم، به بقیه‌اش چه کار دارم؟ خداوند خودش برکت می‌دهد. من اسم نمی‌برم. برخی از این مراجع بزرگوار به یک نفر درس می‌دادند، که گاهی هم در وسط درس می‌خوابید. اما خداوند چنان برکتی داد که ایشان از مراجع قَدَر ما شد. مسائل باطنی هم همین‌طور است. اگر کسی خالصانه کار کند، ما بر او می‌افزاییم. «نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا». 🔵 رام و آرام ✅ اگر مؤمن بداند که خداوند به چه صورت «شکور» است و اسم «شکور» در نظامِ عالم چگونه کار می‌رسد، رام و آرام می‌شود و خیالش جمع می‌شود. حتی خدا گه‌گاهی شخص را پنهان می‌کند، بی‌دلیل نیست. اگر قوی است و پنهان می‌کند بی‌دلیل نیست. و وقتی او را آشکار هم می‌کند، بی‌دلیل نیست. خیلی از طلبه‌ها را دیده‌ایم که خداوند خودش برای آنها راه باز می‌کند. 🔵 هیچ چیز گم نمی‌شود ✅ نظام عالم بر اساس اسم شکور می‌گردد. هیچ چیز در اینجا گُم نمی‌شود. با این (قاعده) مؤمن، چقدر آرام می‌شود؟ با این (قاعده) خیلی از کارهایش حل می‌شود. «إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ»؛ خداوند هم نقص را برطرف می‌کند و هم می‌افزاید. 🔵 اثر اسم شکور ✅ بیشترین تحولاتی که اهل معرفت پیدا کرده‌اند و به جایی رسیده‌اند، بر اساس اسم شکور است. یعنی، کار را خوب انجام می‌دهد و خدا هم به او برکت می‌دهد و یک مقام دیگر می‌دهد. من دیده‌ام برخی از افراد را که می‌گویند: ما اسم شکور را می‌بینیم در دل این عمل و این حال. می‌بینیم که خداوند چگونه ما را پروبال می‌دهد. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ «ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ
🔴 بخش سوم ✅ اجازه بدهید یک آیه دیگر بخوانم: این آیه درباره بهشتیان است. سیاق این آیه به سابقون می‌خورد که هیچ خطا و اشتباهی ندارند. «وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ»؛ و مى‌گويند: سپاس خدايى را كه اندوه را از ما بزدود؛ به راستى پروردگار ما آمرزنده [و] حق‌شناس است (فاطر، ۳۴). ✅ حزن مشکلات و سختی‌های دنیا است. حتی بهشت را هم از اسم شکور می‌بینند. سابقون در دنیا خیلی رنج کشیدند و به زحمت افتادند. اعم از زخم زبان‌هایی که شنیدند و سختی‌های توحیدی که کشیدند؛ دردهای معنوی که داشتند از این جهت بود که چرا دیگران همراهی نمی‌کنند. اما خداوند از آنها حزن را برداشت؛ چرا که او غفور شکور است. فضایش کجا است؟ آنجا که خداوند جواب داده است و بیشتر هم جواب داده است. اگر کسی بفهمد که نظام عالَم این‌گونه است، نوع نگاهش به هستی تغییر می‌کند. 🔵 خُلق و سنت خدا ✅ یکی از نقطه‌های کور ما اینجا است؛ این معرفت برای خیلی‌ها نیست؛ یعنی، معرفت به اینکه نظام عالم این‌گونه است. خدایی که کل عالَم به دست او است، شکور است و با همین نظام عالم کار می‌رسد. با همین پدر و مادر و زن و فرزند و مردم و ملایکه، ما را تقویت می‌کند، اگر در مسیر خیر هستیم. چرا؟ چون خدا شکور است. خُلق خدا و سنت او این است. خدا به حسب ذاتش این‌گونه عمل می‌کند. اگر این‌گونه باشد، نظام عالَم برای مؤمن چگونه می‌شود؟ خیلی شفاف می‌شود و همه چیز دست به دست هم می‌دهد تا او را پرورش دهد. به شرطی که او قدم درست بردارد و خلاف نکند، بقیه را ببیند که خداوند چگونه رفتار می‌کند. همه چیز دست به دست هم می‌دهد تا او بالا بیاید. 🔵 معامله با خدا ✅ یکی از آقایانی که بعدها اهل معنا شد، در جوانی کارگر یک مغازه بود. خانمی به‌خاطر جوانی و زیبایی‌اش به او طمع کرد. بعد او را به خانه اش کشاند. آنجا خواسته طمّاعانه‌اش را خواست. او به دستشویی رفت و سر و صورتش را به گونه‌ای کرد که آن زن تا او را دید، از خانه بیرونش انداخت. همان جا به خدا گفت: خدایا، می‌خواهم با تو معامله کنم. ایشان گفت: همان جا تفضّلات حق را دیدم. یعنی، یک قدم برای خدا برداشت؛ خطا نکرد؛ چون جانب خدا را رعایت کرد، دید خدا چگونه او را تا آخر بُرد. این یک نمونه است. 🔵 اثر عمل ناب ✅ موارد بسیاری از عرفا سراغ داریم که به خاطر یک ادب‌کردن و احترام‌کردن، خدا برکت فراوانی به آنها عنایت کرده است. البته عمل آنها ناب بوده است. اسم «شکور» است که این‌گونه رفتار می‌کند. و این را در نظام عالم ببینیم. خداوند تشکر می‌کند. ✅ من معتقدم اگر مؤمن چند اسم از این اسمای الهی را سر صحنه بیاورد، کلاً زندگی‌اش آباد می‌شود. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 335 (1399.9.15 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۵، شنبه ۹۹.۹.۱۵، ۱۹ربیع‌الثانی. 🔴 بخش اول 🔵 اسم شکور و شاکر ✅ بحثی را آغاز کردیم با عنوان تعامل سلوکی با اسمای حسنای الهی. اسمای الهی نمونه‌ای هستند که با آنها می‌توان معارف را سر سفره سلوک و عمل آورد. پس از اسم رزاق به اسم شکور و شاکر رسیدیم. برخی شکور را به شکل دیگری معنا کرده‌اند و معتقدند که خدا تشکر نمی‌کند و خدا شکر ندارد، بلکه خدا شکرپذیر است. ولی واقعیت این است که خدا واقعاً تشکر می‌کند. خدا شکور و شاکر است و معنای حقیقی هم دارد. ✅ علامه طباطبایی ذیل آیۀ ۱۵۸ سورۀ بقره توضیح داده‌اند که شاکر و شکور به معنای حقیقی به کار رفته است. «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَليمٌ» (بقره، ۱۵۸). هر کس کار خیری انجام دهد، همانا خدا شاکر و علیم است. خدا شکر می‌کند و آگاه است. ✅ علامه طباطبایی توضیح می‌دهد که شکر یعنی به ازای اینکه کسی کاری می‌کند، خدمت و نعمتی به او می‌رسد. یعنی، به ازاء و به عمل یا به نحوی که دلش به‌دست آید و به گونه‌ای که اِکرام شود. این می‌شود شکر. ✅ علامه طباطبایی می‌فرمایند: شکر خدا، معنای حقیقی دارد. چرا می‌گویید شکرپذیر است؟ چرا معنای آن را تغییر می‌دهید؟ من کسانی را دیده‌ام که نمی‌توانند شکور را به معنای شاکر ترجمه کنند، گفته‌اند خدا حق‌شناس است. عبارت حق‌شناس معنایش واضح است و یک نوع تشکرکردن است، ولی لفظ شکر و تشکر نیست. ✅ این حرف در توبه هم مطرح است. برخی گفته‌اند خدا توّاب است، یعنی خدا توبه‌پذیر است. این‌طور نیست. واقعاً خدا تشکر می‌کند و واقعاً خدا برمی‌گردد. تو برگردی، خدا هم برمی‌گردد. اگر کسی هم از خدا دور شود، خدا هم از او دور می‌شود. ✅ کسی در نظام عالَم خلاف می‌کند، خدا تصمیم دارد (اراده می‌کند) که با او برخورد کند. وقتی غضبِ ریخته‌شده در نظام عالم به سمتش بیاید، اگر شخص توبه کند، خداوند آن غضب را جمع می‌کند. تو توبه می‌کنی، من (خدا) هم توبه می‌کنم. خداوند خودش گفته است که اگر یک قدم به سَمتَم بیایید، من دَه قدم به سمت شما می‌آیم. تا این را گفتید، می‌شود شکور. ✅ «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ»؛ (شوری، ۲۳). هرکس کار حسنه‌ای انجام دهد، بر حُسنِ او می‌افزاییم. چرا؟ چون خدا غفور شکور است. چون کاستی‌هایش را می‌گیرد، غفور است. «نَزِدْ لَهُ فيها حُسْناً». خداوند هم خلل کارهای بنده را از بین می‌برد و هم او را بالا می‌برد. ✅ بنده خدایی می‌گفت: ما یک نمازی خواندیم، این‌جور باید خدا (پاداش) می‌داد؟ بله. تو نماز خوبی خواندی، خدا صد برابر به تو (پاداش) داد. خداوند این‌گونه شکور است. تشکر خدا این‌طور نیست که بگوید دستت درد نکند! اصلاً نظام عالَم را همراه می‌کند تا به او خدمت کنند. ✅ «مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَليمٌ»، هرکس کار خیری انجام دهد، خداوند از او تشکر می‌کند و علیم است. تو که کار خیری کردی، خداوند جانب تو را رعایت می‌کند. 🔵 گم‌نشدن کار خیر ✅ گاهی گمان می‌کنیم وقتی کار خیر می‌کنیم، گم می‌شود و کسی متوجه نمی‌شود. قاعده این است که در نظام عالَم چیزی گم نمی‌شود. من در بانک خدا سرمایه‌گذاری کردم و در آنجا چیزی گم نمی‌شود. شاید خود بنده یادش برود، ولی خدا هیچ‌گاه فراموش نمی‌کند. «علیم» یعنی خدا می‌داند چگونه و برای چه کسی کار را انجام دادی. و چقدر خالص بود. اگر کسی این را بداند که پنهان‌کردن اعمال، باعث خلوص می‌شود، تلاش می‌کند که هر چه بیشتر عملش را پنهان کند. اصل عالَم و بلکه همه چیز او است. وقتی این‌گونه است، چرا آدم باید گمان کند که کارش گم می‌شود. ✅ این حرف غلط است که بعضی می‌گویند: «می‌خواستیم ثواب کنیم، کباب شدیم». شاید منظورشان این است که چرا وقتی برای آن فرد که کار کردیم، نمک‌نشناسی کرد. هیچ وقت نگویید کباب شدیم؛ هیچ وقت کباب نمی‌شویم. هیچ چیز در دستگاه خدا گم نمی‌شود. مخصوصاً اگر کار نابی باشد. ✅ «شاکر علیم» حوزه‌های فراوانی را در برمی‌گیرد: اولاً نفس عمل است؛ ثانیاً خلوص است؛ ثالثاً معرفت است. گاهی یک عمل نمره‌اش بیش از تصور ما است. بعضی گفته‌اند اگر آن معرفت ناب درست شود و توحید ناب بیاید، (نتیجۀ کار خیلی متفاوت می‌شود). اصل، آن معرفت ناب است. حتی اگر معرفت حصولی باشد. اما نسبت به این معرفت حصولی باور داشته باشد و بر اساس آن عمل کند. https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/315
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۵، شنبه ۹۹.۹.۱۵، ۱۹ربیع‌الثانی.
🔴 بخش دوم ✅ توحید قرآنی را خوب باور کنیم. خداوند می‌فرماید: این معرفت خوب بقا دارد و گم‌شدنی نیست. خداوند می‌بیند (علیم است)؛ و هم تشکر می‌کند (شاکر است). گاهی «حق مبین» را شاید بشود گفت یک اسم است؛ اما آنجا که دو اسم داریم مانند «شاکر علیم» یا «غفور شکور» اینها لطف‌هایی دارد. ✅ علیم معنایش این است که خبر دارد چه کردی. لذا چنان نمره‌ای به آن می‌دهد و چنان بالا می‌برد که هیچ‌کس نمی‌داند چطور این‌گونه شد. همه عالَم جنود الهی است؛ خدا که خبر دارد، کار تمام است و ما هیچ‌چیز دیگری نمی‌خواهیم. ✅ در تذکره‌الاولیاء عطار آمده است کسی که بعداً از اولیای الهی شد، اهل شراب و مستی بود. یک روز در حال مستی، چشمش خورد به برگه‌ قرآنی که روی زمین افتاده بود. در همان حال مستی، آن برگه را از روی زمین بوسید و روی طاقچه گذاشت. همین کار سبب شد، عالِم شهر آن شب خواب دید که به او گفتند: برو به او بگو: «عظمتنا فعظّمناک». آن عالم سه بار این خواب را دید و الا باور نداشت که او چنین باشد. فردا رفت دنبالش و گفتند او در شراب‌خانه است. به او گفتند: عالِم شهر دَم در آمده است و نمی‌رود. او کمی معطل کرد؛ وقتی آمد و عالِم جریان را برایش گفت، متحول شد و برگشت به دوستانش گفت: دوستان دیگر مرا اینجا نمی‌بینید. بعدها او از اولیائی شد که بسیاری از عالمان در محضرش زانو می‌زدند. ✅ خدا با او چه کرده است؟ این برمی‌گردد به اینکه اولاً خدا علیم است؛ ثانیاً شکور است. حالا که عمل تو این‌قدر ناب است، من تو را بالا می‌آورم. در نظام عالَم، سنت شکر خدا وجود دارد. یعنی، خدا به کار خیر برکت می‌دهد و کار خیر را بی‌اجر نمی‌گذارد. هم اجر می‌دهد و هم بالا می‌برد. خدا همیشه اضافه بر اجر می‌دهد. ✅ «إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ أَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرَّا وَ عَلَانِيَةً يَرْجُونَ تجَِرَةً لَّن تَبُور لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ» (فاطر، ۲۹و۳۰). خدا توفی می‌کند، یعنی به ازاء می‌دهد و کامل می‌دهد و افزون می‌دهد. «وَ يَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ»؛ چون خداوند شکور است. این سنت دائمیِ الهی است. اگر کسی این را خوب بداند، به اینجا می‌رسد که خیر هیچ وقت گم نمی‌شود و هیچ وقت بی‌برکت نمی‌شود. خیر هیچ وقت گم نمی‌شود، هیچ وقت هم ابتر نمی‌ماند. این خاصیت خیر است در نظام عالَم. ✅ این سنت الهی است. نه اینکه فقط خدا خوشش می‌آید. نه. من قبلاً «یُحِبّ» و «لایُحِبّ» را توضیح داده‌ام. تا «یُحِبّ» می‌گویند، یعنی، تا خدا حُب پیدا می‌کند، همۀ عالم به سمت او می‌رود؛ خدا کل عالَم را به سمت او سازماندهی می‌کند. این خاصیت نظام عالَم است. نظام عالم را از درون مشاهده کنید؛ درست مانند نفس است. چگونه نفس تا سطح بدن پایین می‌آید و کار انجام می‌دهد و هر میلی که نفس پیدا می‌کند، در نفس سرازیر می‌شود. این‌طور نگاه کنید. همه جنود او و همه به فرمان او هستند و همه بر اساس مشیت او عمل می‌کنند. ✅ خدا نسبت به کسی که کار خیر می‌کند، نسبت به او میل پیدا می‌کند، به لحاظ اسم شکور. لذا تو اینجا این‌گونه کردی، ببین من دو روز دیگر با تو چه می‌کنم. این را اسم شکور می‌گوییم. 🔵 بیان علامه طباطبایی ✅ علامه طباطبایی نکته لطیفی را بیان کرده است؛ ما که می‌دانیم همه نعمت‌ها را خدا داده است. اگر ما کار خیری انجام می‌دهیم، عزمش را خدا داده است؛ قدرتش را خدا داده است؛ همه چیزش را خدا داده است. ولی خدا با اسم شکور می‌گوید: درست است که تمام این کار خیری که می‌کنی، همه را من به تو داده‌ام، فکر و قدرت و اراده را من به تو داده‌ام، ولی تو با این کارَت به من احسان می‌کنی. این کار تو احسان است به من. «هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ» (الرحمن، ۶۰). خداوند جزای احسان را با احسان می‌دهد. ✅ اسم شکور، یک اسم عکس‌العملی است. یعنی، بر حسب کاری که تو کردی است. اما کار تو برای خدا چه نسبتی پیدا می‌کند؟ کار تو به سان این است که تو برای خدا احسان و نیکی می‌کنی. باز سر سفره خدا نشسته‌ای. در باغ خدا هستی و از باغ خدا میوه‌ای می‌چینی و به خدا می‌دهی. از خدا می‌گیری و به خدا می‌دهی. ولی در عین حال، خدا این را احسان به خود می‌داند. این کجا مطرح می‌شود؟ وقتی که کار خیری برای خدا انجام می‌شود. 🔵 بیان استاد ✅ خدا از نفسِ کار خیر، خوشش می‌آید. حتی اگر آن کار خیر برای خدا هم نباشد و از سر صدق و صفا باشد، مثلاً دلش بسوزد و کاری انجام دهد، خداوند خوشش می‌آید. این خوش‌آمدن، باعث عکس‌العمل خداوند می‌شود. خیر با نهاد عالَم سازگار است. علاوه بر بیان علامه طباطبایی، این بیان هم هست. https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/315
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ توحید قرآنی را خوب باور کنیم. خداوند می‌فرماید: این معرفت خوب بقا دارد و گم‌شدنی نیست.
🔴 بخش سوم ✅ اگر انسان کاری کند، برای خدا هم نباشد، ولی از سر فطرت پاک انسانی باشد، خداوند از همین هم خوشش می‌آید. مانند اینکه فردی، شخصی را بیست سال اذیت کرده است، اما الان که او در زحمت افتاده، انسانیتش گُل می‌کند و به او کمک می‌کند. خدا از این خوشش می‌آید. درست است که در ظاهر یک کاری کرده است، ولی در باطنش این کار خیلی لطف دارد. در قرآن آمده است که شما سئیه را با حسنه جواب بدهید. (جواب بدی را با خوبی بدهید). «وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ»؛ بدى را با نيكى مى‌زدايند (رعد، ۲۲). آن فرد منطق دنیایی و خاکی دارد، چرا من مانند او باشم؟ جواب بدی را با خوبی دادن، یک شرافتی دارد. خیر باعث می‌شود که عکس‌العملی در عالَم پدید بیاید. اسم شکور عکس‌العمل عالَم است از ناحیۀ مبدأ عالَم که در عالَم خودش را نشان می‌دهد. ✅ «ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ كانَ اللَّهُ شاكِراً عَليماً»؛ اگر شکر کنید و ایمان بیاورید، خدا شما را عذاب نمی‌کند. خداوند شاکر علیم است (نساء، ۱۴۷). ✅ آیاتی در قرآن داریم که اسم شکور نیامده است، ولی یکی از مصادیق آن است. آیات ۳۵ تا ۳۷ سوره آل عمران این‌گونه است. وقتی حضرت مریم در شکم مادر بود، عمران به رحمت خدا رفت و مادر در دوران بارداری تنها بود. « إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ ما في‏ بَطْني‏ مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ » به او درباره حضرت عیسی گفته بودند که از این نسل خواهد بود. یعنی هر چه در شکم دارم، برای تو آزاد کردم و هیچ نفعی برای خودم از این فرزند نمی‌خواهم. فقط برای خدا قرار دادم. یعنی، نمی‌خواهم در زندگی خودم از او استفاده کنم؛ همه‌اش برای تو. «سمیع علیم» در فضای دعایی خیلی معنا دارد. ✅ «فَلَمَّا وَضَعَتهَْا قَالَتْ رَبّ‏ِ إِنىّ‏ِ وَضَعْتهَُا أُنثىَ‏ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ [من می‌دانم که خدا می‌داند.] وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كاَلْأُنثىَ‏ وَ إِنىّ‏ِ سَمَّيْتهَُا مَرْيَمَ وَ إِنىّ‏ِ أُعِيذُهَا بِكَ وَ ذُرِّيَّتَهَا [که قرار است از نسل او مسیحی بیاید] مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ. فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ [چه در نیت مادر حضرت مریم گذشت که این‌گونه خدا پذیرفته است.] وَ أَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَ كَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كلُّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ يَامَرْيَمُ أَنىَ‏ لَكِ هَاذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيرِْ حِسَابٍ». ما الان بیش از بیست قرن است که سر سفرۀ یک نیتِ این مادر نشسته‌ایم. اینجا محتوای شکر هست، ولی تصریح به شکر نشده است. ✅ نمونه دیگر راجع به برادران حضرت یوسف است. «قالُوا أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخي‏ قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ» (یوسف، ۹۰). اینکه اجر ضایع نمی‌شود، زیر سر اسم شکور است. یعنی خدا هیچ‌گاه نمی‌گذارد که اجر متّقی و صابر ضایع شود. اجر حضرت یوسف هم این است که عزیز مصر شده است که ناشی از صبر و تقوای او بوده است. ✅ «فَلَمَّا كلَّمَهُ قَالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنَا مَكِينٌ أَمِينٌ قَالَ اجْعَلْنىِ عَلىَ‏ خَزَائنِ الْأَرْضِ إِنىّ‏ِ حَفِيظٌ عَلِيمٌ وَ كَذَالِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فىِ الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنهَْا حَيْثُ يَشَاءُ نُصِيبُ بِرَحمَْتِنَا مَن نَّشَاءُ وَ لَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ» پس چون با او سخن راند، گفت: «تو امروز نزد ما با منزلت و امين هستى» [يوسف‌] گفت: «مرا بر خزانه‌هاى اين سرزمين بگمار كه من نگهبانى دانا هستم». و بدين گونه يوسف را در سرزمين [مصر] قدرت داديم، كه در آن، هر جا كه مى خواست سكونت مى‌كرد. هر كه را بخواهيم به رحمت خود مى‌رسانيم و اجر نيكوكاران را تباه نمى‌سازيم (یوسف، ۵۴تا۵۶). ✅ ما اجر محسنان را ضایع نمی‌کنیم. خدا قاعده به ما می‌دهد. کسی که در کار خیر است، خدا بی‌اجر نمی‌گذارد. این بی‌اجر نگذاشتن، زیر سر اسم شکور است. اسم شکور جزء اسمای بازتابی است؛ یعنی بازتاب اعمال ما است. در فضای خیر مطرح است، نه در فضای شرّ. در فضای خیر برکت می‌دهد و افزون می‌کند. بر حسب اسم شکور، خداوند اجر را کامل می‌دهد و نمی‌گذارد (کار خیر) گم شود و ابتر بماند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/315
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 336 (1399.9.29 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۶ (۱۳۹۹.۹.۲۹، چهارم جمادی‌الاولی/شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 اسم شکور و شاکر ✅ اسم شکور و شاکر یعنی، خداوند واقعاً از بنده‌ای که صادقانه و خالصانه عملی را انجام می‌دهد، تشکر می‌کند. خداوند از این کار بنده، خوشش می‌آید و از او تشکر می‌کند. تشکر خدا به هزار و یک شکل در می‌آید. گاهی به این شکل در می‌آید که مردم را متوجه او می‌کند و گاهی به او کمالی می‌دهد. کل نظام عالَم می‌شود شکرگزار او. ✅ وقتی اسم شکور حق می آید، در تکوین اثر می‌گذارد؛ در نظام عالَم اثر می‌گذارد. اسم شکور وقتی می‌آید، او هم احساس می‌کند که آن بنده‌ای که خدا به او لطف دارد و تشکر از او می‌کند، تشکر خدا را احساس می‌کند. یعنی نظام عالَم هم می‌فهمد که خداوند به او لبخند می‌زند. عجیب است، در دل این اموری که به شکل کثرت می‌بینیم، چیزهایی روی می‌دهد که احساس می‌کند که خدا دارد از او تشکر می‌کند. لفظ شاکر خداوند واقعاً تشکر می‌کند. 🔵 نمونه‌های اجتماعی شاکریت الهی ✅ آیات مربوط به حضرت یوسف و مادر حضرت مریم را در جلسه قبل خواندیم. «وَ الَّذينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحينَ»؛ و كسانى كه به كتاب [آسمانى‌] چنگ درمى‌زنند و نماز برپا داشته‌اند [بدانند كه‌] ما اجر مصلحان را تباه نخواهيم كرد (اعراف، ۱۷۰). ✅ «فَلَمَّا أَنْ أَرادَ أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذي هُوَ عَدُوٌّ لَهُما قالَ يا مُوسى‏ أَ تُريدُ أَنْ تَقْتُلَني‏ كَما قَتَلْتَ نَفْساً بِالْأَمْسِ إِنْ تُريدُ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ جَبَّاراً فِي الْأَرْضِ وَ ما تُريدُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحينَ»؛ و چون خواست به سوى آنكه دشمن هر دوشان بود حمله آورد، گفت: «اى موسى، آيا مى‌خواهى مرا بكشى چنانكه ديروز شخصى را كشتى؟ تو مى‌خواهى در اين سرزمين فقط زورگو باشى، و نمى‌خواهى از اصلاح‌گران باشى(قصص، ۱۹). در این آیه جبار در مقابل اصلاح اجتماعی است. ✅ بحث آیۀ ۱۷۰ اعراف درباۀ اصلاح اجتماعی است. اصل بحث این است، کسانی که قصد اصلاح اجتماعی دارند و قرار است حکومت و حاکمیت و دستورات اجتماعی را بر اساس دستورات الهی اجرا کنند، بنایشان این است که تمام حرکاتشان خدایی و بر اساس دستورات الهی باشد؛ این می‌شود تمسک به کتاب و سنت. این تمسک اجتماعی است. در اصلاح اجتماعی حرکت‌ها با اندیشه الهی محقق می‌شود. ✅ برخی تا «وَ أَقامُوا الصَّلاةَ» را در قرآن می‌بینند، گمان می‌کنند که اقامه نماز است. درحالی‌که منظور فقط این نیست، بلکه «وَ أَقامُوا الصَّلاةَ» نمادِ بسطِ توحید است. علامه طباطبایی هم فرموده است که اینها از باب نمونه است و الا اصلش بسط توحید است. اندیشه توحیدی را می‌خواهند رواج دهند. ما اجر مصلحان را ضایع نمی‌کنیم که بسان همان است که درباره حضرت یوسف آمده است: «وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»؛ و اجر نيكوكاران را تباه نمى‌سازيم (یوسف،۵۶). 🔵 مبانی اندیشه سلوکی در سیاست ✅ یکی از دردهای ما در صحنه اجتماعی، این است که برخی هستند این «يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ»شان جدی نیست؛ «أَقامُوا الصَّلاةَ»شان جدی نیست. اما بعضی افراد استوارند و مقاومت می‌کنند؛ با اینکه برایشان هزینه‌های سنگین دارد؛ چون وقتی در صحنه اجتماع کاری انجام می‌شود، مقاومت‌ها و ممانعت‌ها زیاد است و کار آسان نیست. ✅ ما اجر انسان‌های مصلح را که اهل اصلاح اجتماعی هستند، ضایع نمی‌کنیم. اسم «شکور» به آنها مدد می‌دهد. حتی اگر به شهادتشان هم منجر شود، ما اجر آنها را ضایع نمی‌کنیم. «إِنَّا لا نُضيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحينَ». هم در این دنیا و هم در آخرت اجرشان را می‌دهیم. https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/319
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۶ (۱۳۹۹.۹.۲۹، چهارم جمادی‌الاولی/ش
🔴بخش دوم ✅ «وَ كَأَيِّن مِّن نَّبىٍّ قَتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ [جمع بسیاری که کار به اصلاح اجتماعی می زنند و جهاد می‌کنند.] فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابهَُمْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ وَ مَا ضَعُفُواْ وَ مَا اسْتَكاَنُواْ وَ اللَّهُ يحُِبُّ الصَّابرِِينَ [خداوند صابران را دوست دارد. اصل «یحبّ» و «لایحبّ» در فرهنگ قرآنی خیلی مهم است. هر جا محبت هست، یعنی توجه خدا به سمت او جلب می‌شود. کسانی که جهاد اجتماعی دارند و جنگ مقدس دارند و کوتاه هم نمی‌آیند، خداوند آنها را دوست دارد.] وَ مَا كاَنَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَن قَالُواْ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ إِسْرَافَنَا فىِ أَمْرِنَا وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انْصرُْنَا عَلىَ الْقَوْمِ الْكَفِرِينَ فََاتَئهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَ حُسْنَ ثَوَابِ الاَْخِرَةِ وَ اللَّهُ يحُِبُّ المُْحْسِنِينَ»؛ و چه بسيار پيامبرانى كه همراه او توده‌هاى انبوه، كارزار كردند؛ و در برابر آنچه در راه خدا بديشان رسيد، سستى نورزيدند و ناتوان نشدند؛ و تسليم [دشمن‌] نگرديدند و خداوند، شكيبايان را دوست دارد. و سخن آنان جز اين نبود كه گفتند: «پروردگارا، گناهان ما و زياده‌روى ما، در كارمان را بر ما ببخش و گام‌هاى ما را استوار دار، و ما را بر گروه كافران يارى ده». پس خداوند، پاداش اين دنيا و پاداش نيك آخرت را به آنان عطا كرد و خداوند نيكوكاران را دوست دارد (آل عمران، ۱۴۶تا۱۴۸). ✅ گاهی تلقی ما از ثواب و پاداش این است که چیز خاصی است؛ اما عام است. هر چه که باعث رشد انسان در دنیا شود و باعث عزت و قوت و بروز اجتماعی بیشتر شود و باعث محبوب‌شدن در چشم مردم شود، همه اینها ثواب دنیا است. همه اینها از مصادیق اتمّ اسم «شکور» خدا است که ریشه در حب و تعلق خاطر دارد. خداوند آنها را دوست دارد. میل و کششی در نظام عالَم وجود دارد که باعث می‌شود، برای او کاری در عالم رسیده می‌شود. این می‌شود تشکر خدا. این می‌شود اسم شکور. این میل و کشش الهی در نظام عالَم اثر می‌کند و همه نظام و جنود الهی می‌شود حامی و پیش‌برندۀ او؛ و حتی گاهی خداوند از طریق دشمن، او را بالا می‌برد. این می‌شود کار رسیدنِ اسم شکور، به شکل اجتماعی. ✅ در کارهای اجتماعی خداوند شکر (و تشکرِ) بیشتری دارد. چون بُردش بیشتر است و سختی آن زیادتر است، لذا تحملش خیلی آسان نیست. برخی در زمینۀ شخصی خیلی جدی هستند، ولی در صحنه اجتماعی وقتی «لومه لایم» دیدند، تغییر می‌کنند و کنار می‌روند. در برخی افراد «لومه لایم» در آنها اثر نمی‌کند، اما وقتی می‌بینند که صحنه‌های اجتماعی تغییر می‌کند، آنها هم تغییر می‌کنند و گاهی بنیادهای اندیشه‌شان متزلزل می‌شود که این امر عجیبی است. اسم شکور در صحنه اجتماعی خودش را بیشتر نشان می‌دهد. 🔵 حاکم عادل برخی متوجه نیستند، حاکم عادل که بر اساس عدالت و تمسک به کتاب و سنت و فرهنگ دینی عمل می‌کند، گاهی این حاکم عادل نمایندۀ مستقیم خدا حساب می‌شود. دل او به درد بیاید، دل خدا به درد می‌آید. او را همراهی کنید، خدا را همراهی کرده‌اید. خیلی باید مواظبت کرد. ✅ برخی می‌بینند که رهبر معظّم انقلاب، تقوا و خویشتنداری‌اش چقدر است و چقدر سختی‌ها را به جان می‌خرد. آنها می‌بینند و می‌دانند که اگر ایشان نباشد، چه می‌شود. همان تعبیری که دربارۀ حضرت موسی آمده است: «يَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَقَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللهِ إِلَيْكُمْ» (صف، ۵). می‌بینند حاکم عادل است، ولی چرا با او همراهی نمی‌کنند. لذا دل خدا هم به درد می‌آید. ✅ از آن طرف هم خداوند متعال عزت‌های مضاعف می‌دهد. در دل این گیرودارهای سنگین اجتماعی که همه زود می‌بُرند و به زیر می‌آیند، حاکم عادل می‌خواهد کار کند، به زیر نمی‌آید. حتی به شهادت هم برسد، پایین نمی‌افتد و بالاتر می‌رود. این خاصیت اسم شکور است. اسم شکور بیشتر حمایت می‌کند. ✅ در طول تاریخ، هر جا عادلی بود، در تاریخ محو نشد. درحالی‌که تاریخ‌نویسان معمولاً نمی‌توانند حق مطلب را ادا کنند. بلکه برعکس تابع حاکمان زمان خود هستند. خدا کارش را به سرانجام می‌رساند. این خاصیت نظام عالَم است. شهید بهشتی در زمان شهادت‌شان مورد تهمت‌های فراوانی بود. ولی شهادت‌شان باعث عزت فراوان او شد و جامعه زیرورو شد؛ فقط به خاطر اینکه: «اِنَّ اللهَ يُدَافِعُ عَنِ الذِّينَ آمَنُوا» (حج،۳۸). اسم شکور در همین دنیا هم جبران می‌کند. اینها نمونه‌هایی از اسم شکور در صحنه اجتماعی و فردی بود که عرض شد. 🔵 ظرفیت‌های متفاوت انسان‌ها و اصلاح اجتماعی ✅ ورود به عرصه‌های اجتماعی، در مورد هر کس بستگی به اندازه ظرفیتش دارد. بعضی افراد قوت در کار اجتماعی ندارند، ولی همین که بینات را می‌فهمند، بر مبنای آن عمل می‌کنند. کسانی که قوت ندارند، نباید در هر امری دخالت کنند. چه کسی گفته است که باید در همه جا ورود اجتماعی کنند؟ ورود به کارهای اجتماعی متفاوت است.
نسیم عرفان
🔴بخش دوم ✅ «وَ كَأَيِّن مِّن نَّبىٍّ قَتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ [جمع بسیاری که کار به اصلاح
🔴 بخش سوم ✅ من در حد خودم که می‌توانم کاری کنم که توحید در جامعه بیشتر رواج پیدا کند. حالا نمی‌توانم آن حرکت عظیم اجتماعی را ایجاد کنم. هر کس می‌فهمد، مأموریت پیدا می‌کند. امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه می‌فرماید: خداوند از علما اقرار گرفته است که بر ظالم صبر نکنند. خدا بعداً مؤاخذه می‌کند که چرا ورود نکردی؟ مردم در ۹دی چه کار کردند؟ به نظرم خیلی واضح است. چون برای مردم آشکار شد. ✅ برخی اوقات اشخاص بیِّنات را زیر سؤال می‌برند. شما اگر ببینید حرکتی که می‌کنید عملاً همه متدینین را با آن پایین می‌برید و غیرمتدینین را خوشحال می‌کنید، باید ببینید کجای کارتان اشتباه است که این‌طور شده است. اینکه خیلی واضح است؛ این بیِّن است. ✅ اگر بینات مبهم بود، بایستید. ولی وقتی بیّنات شد، چرا توقف؟ ما باید برخی اوقات تمهید مقدمات کنیم. یک وقت من می‌خواهم دین خودم را حفظ کنم، ولی یک وقت صحنۀ اجتماع است و دین میلیون‌ها نفر به برخی امور بند است، من هیچ کاری نکنم؟ هیچ اقدامی نکنم؟ حتی اطلاع پیدا نکنم که چه خبر است؟ ما از دین این‌طور عمل‌کردن را نمی‌فهمیم. دین نمی‌گوید برو آن گوشه بشین! 🔵 یک گوشۀ کار را بگیر! به طور کلی، ورود اجتماعی را ما باید خیلی جدی بگیریم. صحنه‌هایی که از دین می‌فهمیم، باید جدی‌تر باشد. ورود اجتماعی همه، در حد خودشان لازم است. پیر و جوان و میانسال ما درگیر شده‌اند؛ همه درگیر شده‌اند. در این وضعیت من هیچ کاری نکنم؟ هیچی؟ من نمی‌گویم همۀ کارها را تو انجام بده! تو یک گوشۀ کار را بگیر. ما باید معطوف به نیازهای جامعه باشیم. جامعه هزار نیاز دارد، تو یکی از آنها را برطرف کن. کسی نمی‌گوید همۀ کارها را تو انجام بده! ولی باید کار کنیم ( و از کار کردن کم نگذاریم). واقعاً برخی کوتاهی‌ها مواخذه دارد. ✅ الان را نمی‌گویم، حتی در دورۀ شاه و سلسلۀ قاجار هم همین‌طور است؛ فرقی نمی‌کند. مشکل داریم، باید آن را حل کنیم. وقتی می‌بینم که جامعه دارد از دین کَنده می‌شود، من موظّف می‌شوم. نمی‌توانم بگویم من هیچ وظیفه‌ای ندارم. تو موظفی‌ات را ببر در حوزۀ مسئولیت خود! به نظرم ملاصدرا به ظاهر دارد کتاب می‌نویسد، اما از بسیاری افراد سیاسی‌تر عمل می‌کند. اگر کسی بخواهد واقعاً کار کند و کار را جلو ببرد، خیلی از مسائل وجود دارد (که روی زمین مانده است). ✅ من تصویری ندارم که طلبه‌ای که واقعاً طلبه باشد، برود در یک روستا که همه آنها در حال فسق و فجورند و همه چیز را خراب می‌کنند، بعد این طلبه بگوید: اشکالی ندارد، خدا مهربان است! در این وضعیت که همه در حال فسق و فجورند، این مهربان‌گفتن حرام است. هیچ وقت چنین چیزی نمی‌گوید، حتی اگر تقیه محض هم باشد، در دل نسبت به آن کارها انزجار دارد. در خلوت هم به یکی دو نفر چیزهایی می‌گوید. ✅ یکی از روحانیان آمل، در دوره رضاشاه اجازه نمی‌داد برخی از کارها انجام شود. او می‌گفت اگر بشود، من شلاق دست می‌گیرم. حتی ژاندارم‌ها هم جرأت نمی‌کردند با او مقابله کنند. 🔵 بنیاد اسم شکور ✅ اساس عالم بر مبنای اسمای حسنای الهی اداره می‌شود. اسمای الهی خُلق‌های الهی هستند؛ منش خدا هستند. «تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللهِ»؛ یعنی، متصف شوید به اسمای الهی. اخلاق الهی، اسمای حسنای الهی است. خُلق خدا است. برای خداوند سبحان خُلق معنا دارد. در تکوین خُلق معنا دارد. ✅ ما نوعاً اخلاق را در سطح انسان مطرح می‌کنیم. ولی آیا یک موجود دارای شعور و عقل، برایش اخلاق معنا ندارد؟ ولو همیشه آدم خوبی باشد و هیچ‌گاه به سمت بدی نرود؟ همۀ موجودات خردمند خُلق دارند. برای او اخلاق معنا دارد. در این خصوص می‌گویند: کل موجودات خردمند، خُلق دارند، ولو اینکه از او هیچ‌گاه بدی سر نزند. مثلاً عقول مفارقات خُلق دارند و خوب عمل می‌کنند. خوب و بد دارند. اخلاق دارند. بر اساس تشخیص خوب و بد، کنش دارند. این امر در مورد خداوند سبحان هم مطرح است که می‌فرماید: بر من است؛ بر عهده من است؛ وظیفه من است. «یجب عن الله»، یعنی بر عهده خدا است و بر او است که چنین کند. ✅ این آیه، یک شیوه اثبات نبوت است. «وَ عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبيلِ وَ مِنْها جائِرٌ وَ لَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعينَ»؛ و نمودن راه راست بر عهده خداست و برخى از آن [راه‌ها] كژ است و اگر [خدا] مى‌خواست مسلماً همه شما را هدايت مى‌كرد (نحل، ۹). بر خدا است که راه درست را نشان دهد تا مردم بدانند. همه مردم که نمی‌دانند. لذا خداوند نبی می‌فرستد. این «علی الله» معنای حقیقی دارد. یعنی، اخلاقاً بر خدا است که چنین کند و خداوند هم به غیر از این کاری نخواهد کرد. https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/319