eitaa logo
نسیم عرفان
2.7هزار دنبال‌کننده
19 عکس
2 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 334 (1399.9.8 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.c
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۴ (۹) (۱۳۹۹.۹.۸/ ۱۲ربیع الثانی/ شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 اسم «شکور» و «شاکر» ✅ با توفیق الهی، اسم «رزاق» را به پایان رساندیم. این اسم را هم در رزق مادی و هم در رزق معنوی توضیح دادیم. پس از اسم رزاق به اسم «شکور» و «شاکر» می‌پردازیم. شکور و شاکر به یک معنا هستند و یک تفاوت اندکی با هم دارند. 🔵 تشکر خدا ✅ شاکر یعنی، خداوند تشکر می‌کند. کسانی وقتی به اسم شاکر و شکور می‌رسند، می‌گویند خدا شکرپذیر است. آنها می‌گویند: خدا تشکر می‌کند، معنا ندارد. دربارۀ توبه هم می‌گویند: خدا برمی‌گردد معنا ندارد. اما (حقیقت مطلب) این‌گونه نیست. توّاب یعنی خدا توبه می‌کند و برمی‌گردد. شکر هم همین‌طور است. شکرپذیر نَه؛ تشکر می‌کند. 🔵 اسم غفور ✅ اجازه بدهید ابتدا آیاتی در این زمینه بخوانیم: «إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ»؛ در حقيقت، كسانى كه كتاب خدا را مى‌خوانند و نماز برپا مى‌دارند و از آنچه بديشان روزى داده‌ايم، نهان و آشكارا انفاق مى‌كنند، اميد به تجارتى بسته‌اند كه هرگز زوال نمى‌پذيرد. تا پاداششان را تمام بديشان عطا كند و از فزون‌بخشى خود در حق آنان بيفزايد كه او آمرزنده حق‌شناس است (فاطر ۲۹ و۳۰). ✅ الان قصد ندارم اسم غفور را بحث کنم؛ اما این اسم خیلی لطف دارد. اعمال ما یک خللی دارد، اما خدا به گونه‌ای با ما تعامل می‌کند که گویا خللی وجود ندارد. مثلاً موقع انفاق کمی خودبینی هم در آن وجود دارد. خدا می‌بیند نود درصد آن خوب است، آن ده درصد را که خلل دارد حذف می‌کند. غفران بخشی از خلل‌ها را پوشش می‌دهد. 🔵 یک قدم و صد قدم ✅ به دلیل اینکه خداوند شکور است و تشکر می‌کند، وقتی کسی یک قدم به سمتش می‌رود، او صد قدم به سمتش می‌آید. خداوند به اندازه‌ای که عمل انجام شده نمی‌دهد، بلکه همیشه اضافه می‌دهد. ✅ شکور یعنی خدا تشکر می‌کند. به این معنا که وقتی کسی به سمت خدا می‌رود، خدا دلش را محکم می‌کند؛ حال خوش به او می‌دهد؛ روزی‌اش را زیاد می‌کند؛ حقایق را بر جانش نازل می‌کند؛ در نسلش آبادی می‌آورد؛ برایش توفیق ایجاد می‌کند؛ برایش راه را باز می‌کند. 🔵 سمت خدا ✅ در نظام عالم این‌طور نیست که کاری اندک فروغی داشته باشد و به سمت خدا باشد و خداوند او را بی‌اَجر بگذارد. چرا؟ چون خداوند شکور است. هیچ چیز در این عالم گُم نمی‌شود. ✅ کسی که می‌خواهد (کار) خیری برای خدا انجام دهد، معنا ندارد که گم شود. چون اسم شکور از او حمایت می‌کند و برکت می‌دهد. گاهی برای انسان چیزی می‌آورند، انسانیتِ انسان گُل می‌کند و چیزی به او اهدا می‌کند. این‌طور نیست؟ در خداوند متعال، شفاف‌ترین صورتِ این مسئله وجود دارد. ذره‌پروری و بنده‌پروریِ خداوند متعال در این اسم است. شکور یکی از شعبه‌های اسم ربّ است. ✅ کسی که نماز می‌خواند، خداوند اجرش را کامل می‌دهد. تمامش را اعطا می‌کند و خداوند به او فضل افزوده هم می‌دهد. چرا؟ چون در مطول آمده است که «إنّ» به معنای «لإنّ» است و استدلال برای ماقبل است. «إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ»؛ چون خدا غفور شکور است، پس استیفا می‌کند. ✅ «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنْفِقُوا خَيْرًا لِأَنْفُسِكُمْ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ»؛ پس تا مى‌توانيد از خدا پروا بداريد و بشنويد و فرمان ببريد، و مالى براى خودتان [در راه خدا] انفاق كنيد؛ و كسانى كه از خسّت نفس خويش مصون مانند، آنان رستگارانند. اگر خدا را وامى نيكو دهيد، آن را براى شما دو چندان مى‌گرداند و بر شما مى‌بخشايد، و خدا[ست كه‌] حق‌شناس بردبار است (تغابن ۱۶ و۱۷). ✅ خداوند شکور است یعنی، خدا تشکر می‌کند. چگونه؟ وقتی به خدا قرض می‌دهی، خدا آن را بیشتر می‌کند؛ این بیشترکردن، تشکر است. یعنی، نظام عالَم را به گونه‌ای قرار می‌دهد که به تو بیشتر برسد. اگر تو یک قدم به سمت خدا بیایی، خدا صد قدم به سمت تو می‌آید. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۴ (۹) (۱۳۹۹.۹.۸/ ۱۲ربیع الثانی/
🔴 بخش دوم ✅ «ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ»؛ اين همان [پاداشى‌] است كه خدا بندگان خود را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند [بدان‌] مژده داده است. بگو: «به ازاى آن [رسالت‌] پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر دوستى درباره خويشاوندان.» و هر كس نيكى به جاى آورد [و طاعتى اندوزد]، براى او در ثواب آن خواهيم افزود. قطعاً خدا آمرزنده و قدرشناس است (شوری، ۲۳). 🔵 ارتقای معنوی ✅ در این حسنه، حُسن اضافه می‌کنیم. چرا؟ چون خدا غفور شکور است. اعمالی که انجام می‌دهیم، خداوند گاه ناب‌تر و خالص‌ترش می‌کند. کسی که صادقانه برای خدا حرکت می‌کند، خداوند به او اخلاص می‌دهد؛ خداوند به او یک منطق درست و معرفت درست می‌دهد. یعنی، همان حسنه‌ای که کسب کرد، خداوند همان حسنه را مقدمۀ ارتقای معنوی‌اش قرار می‌دهد. یعنی، از نظر روحی او را بالاتر می‌برد. این به چه دلیل است؟ چون «إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ»؛ خداوند شکور است، یعنی تشکر می‌کند. 🔵 ضابطه کلی ✅ به طور کلی آیات قرآن ضابطۀ کلی هستند. یک ضابطۀ کلی این است که «مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا»؛ هر کس کار خیر و حرکت شایسته‌ای برای خدا انجام دهد، خود آن عمل زمینۀ ارتقای او می‌شود. البته نه به خاطر خود عمل، بلکه به این دلیل که خداوند شکور است. کسی که یک حسنه در مسیر سعادت انجام دهد، خداوند افزونش می‌کند. «وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى»؛ و[لى‌] آنان كه به هدايت گراييدند [خدا] آنان را هر چه بيشتر هدايت بخشيد (محمد، ۱۷). ✅ کسانی که در مسیر هدایت وارد شدند، خداوند هدایت را افزون می‌کند. اگر به سمت خیر بروی، خداوند یکی را ده تا و صد تا می‌کند و گاهی یکی را ناب می‌کند که این ناب‌شدن بیش از صد است. «مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا»؛ خدا از بنده‌اش تشکر می‌کند. 🔵 لطف اسم شکور ✅ کسی که اهلش باشد، احساس می‌کند که خداوند از او تشکر می‌کند. در این مرحله می‌فهمد که خدا چگونه جواب کارش را داده است. لطف اسم شکور را در خود کار می‌بیند. لطف کار را بعضی که اهل کارند، می‌بینند. می‌بینند که خدا چقدر خوب پاسخشان را داد. مثل اینکه کسی که خوب اِکرام می‌کند، می‌گوییم چقدر خوب اِکرام کرد. بعضی‌ها در مورد خدا به اینجا می‌رسند و می‌بینند که چقدر خوب اِکرام کرده است. 🔵 خداوند سبحان؛ مدافع مؤمنان ✅ آیت‌الله العظمی بهجت اصلاً اهل عکس و شهرت نبود، اما الان بیشترین عکس‌ها از ایشان است. ایشان اصلاً اهل این حرف‌ها نبود؛ ولی خدا خودش تشکر می‌کند. تشییع جنازه ایشان هم خیلی عجیب بود که مثل آن را کمتر در شهر قم دیده‌ایم. این بزرگ‌مرد چه کار کرده است؟ و خدا با او چه کار کرده است؟ «إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا»؛ قطعاً خداوند از كسانى كه ايمان آورده‌اند دفاع مى‌كند (حج، ۳۸). سنت الهی این‌گونه است. 🔵 عمل به وظیفه ✅ برخی برای اینکه در کار طلبگی‌شان برکت بیاید، می‌گویند من وظیفه‌ام را انجام می‌دهم، به بقیه‌اش چه کار دارم؟ خداوند خودش برکت می‌دهد. من اسم نمی‌برم. برخی از این مراجع بزرگوار به یک نفر درس می‌دادند، که گاهی هم در وسط درس می‌خوابید. اما خداوند چنان برکتی داد که ایشان از مراجع قَدَر ما شد. مسائل باطنی هم همین‌طور است. اگر کسی خالصانه کار کند، ما بر او می‌افزاییم. «نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا». 🔵 رام و آرام ✅ اگر مؤمن بداند که خداوند به چه صورت «شکور» است و اسم «شکور» در نظامِ عالم چگونه کار می‌رسد، رام و آرام می‌شود و خیالش جمع می‌شود. حتی خدا گه‌گاهی شخص را پنهان می‌کند، بی‌دلیل نیست. اگر قوی است و پنهان می‌کند بی‌دلیل نیست. و وقتی او را آشکار هم می‌کند، بی‌دلیل نیست. خیلی از طلبه‌ها را دیده‌ایم که خداوند خودش برای آنها راه باز می‌کند. 🔵 هیچ چیز گم نمی‌شود ✅ نظام عالم بر اساس اسم شکور می‌گردد. هیچ چیز در اینجا گُم نمی‌شود. با این (قاعده) مؤمن، چقدر آرام می‌شود؟ با این (قاعده) خیلی از کارهایش حل می‌شود. «إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ»؛ خداوند هم نقص را برطرف می‌کند و هم می‌افزاید. 🔵 اثر اسم شکور ✅ بیشترین تحولاتی که اهل معرفت پیدا کرده‌اند و به جایی رسیده‌اند، بر اساس اسم شکور است. یعنی، کار را خوب انجام می‌دهد و خدا هم به او برکت می‌دهد و یک مقام دیگر می‌دهد. من دیده‌ام برخی از افراد را که می‌گویند: ما اسم شکور را می‌بینیم در دل این عمل و این حال. می‌بینیم که خداوند چگونه ما را پروبال می‌دهد. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ «ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ
🔴 بخش سوم ✅ اجازه بدهید یک آیه دیگر بخوانم: این آیه درباره بهشتیان است. سیاق این آیه به سابقون می‌خورد که هیچ خطا و اشتباهی ندارند. «وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ»؛ و مى‌گويند: سپاس خدايى را كه اندوه را از ما بزدود؛ به راستى پروردگار ما آمرزنده [و] حق‌شناس است (فاطر، ۳۴). ✅ حزن مشکلات و سختی‌های دنیا است. حتی بهشت را هم از اسم شکور می‌بینند. سابقون در دنیا خیلی رنج کشیدند و به زحمت افتادند. اعم از زخم زبان‌هایی که شنیدند و سختی‌های توحیدی که کشیدند؛ دردهای معنوی که داشتند از این جهت بود که چرا دیگران همراهی نمی‌کنند. اما خداوند از آنها حزن را برداشت؛ چرا که او غفور شکور است. فضایش کجا است؟ آنجا که خداوند جواب داده است و بیشتر هم جواب داده است. اگر کسی بفهمد که نظام عالَم این‌گونه است، نوع نگاهش به هستی تغییر می‌کند. 🔵 خُلق و سنت خدا ✅ یکی از نقطه‌های کور ما اینجا است؛ این معرفت برای خیلی‌ها نیست؛ یعنی، معرفت به اینکه نظام عالم این‌گونه است. خدایی که کل عالَم به دست او است، شکور است و با همین نظام عالم کار می‌رسد. با همین پدر و مادر و زن و فرزند و مردم و ملایکه، ما را تقویت می‌کند، اگر در مسیر خیر هستیم. چرا؟ چون خدا شکور است. خُلق خدا و سنت او این است. خدا به حسب ذاتش این‌گونه عمل می‌کند. اگر این‌گونه باشد، نظام عالَم برای مؤمن چگونه می‌شود؟ خیلی شفاف می‌شود و همه چیز دست به دست هم می‌دهد تا او را پرورش دهد. به شرطی که او قدم درست بردارد و خلاف نکند، بقیه را ببیند که خداوند چگونه رفتار می‌کند. همه چیز دست به دست هم می‌دهد تا او بالا بیاید. 🔵 معامله با خدا ✅ یکی از آقایانی که بعدها اهل معنا شد، در جوانی کارگر یک مغازه بود. خانمی به‌خاطر جوانی و زیبایی‌اش به او طمع کرد. بعد او را به خانه اش کشاند. آنجا خواسته طمّاعانه‌اش را خواست. او به دستشویی رفت و سر و صورتش را به گونه‌ای کرد که آن زن تا او را دید، از خانه بیرونش انداخت. همان جا به خدا گفت: خدایا، می‌خواهم با تو معامله کنم. ایشان گفت: همان جا تفضّلات حق را دیدم. یعنی، یک قدم برای خدا برداشت؛ خطا نکرد؛ چون جانب خدا را رعایت کرد، دید خدا چگونه او را تا آخر بُرد. این یک نمونه است. 🔵 اثر عمل ناب ✅ موارد بسیاری از عرفا سراغ داریم که به خاطر یک ادب‌کردن و احترام‌کردن، خدا برکت فراوانی به آنها عنایت کرده است. البته عمل آنها ناب بوده است. اسم «شکور» است که این‌گونه رفتار می‌کند. و این را در نظام عالم ببینیم. خداوند تشکر می‌کند. ✅ من معتقدم اگر مؤمن چند اسم از این اسمای الهی را سر صحنه بیاورد، کلاً زندگی‌اش آباد می‌شود. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 335 (1399.9.15 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۵، شنبه ۹۹.۹.۱۵، ۱۹ربیع‌الثانی. 🔴 بخش اول 🔵 اسم شکور و شاکر ✅ بحثی را آغاز کردیم با عنوان تعامل سلوکی با اسمای حسنای الهی. اسمای الهی نمونه‌ای هستند که با آنها می‌توان معارف را سر سفره سلوک و عمل آورد. پس از اسم رزاق به اسم شکور و شاکر رسیدیم. برخی شکور را به شکل دیگری معنا کرده‌اند و معتقدند که خدا تشکر نمی‌کند و خدا شکر ندارد، بلکه خدا شکرپذیر است. ولی واقعیت این است که خدا واقعاً تشکر می‌کند. خدا شکور و شاکر است و معنای حقیقی هم دارد. ✅ علامه طباطبایی ذیل آیۀ ۱۵۸ سورۀ بقره توضیح داده‌اند که شاکر و شکور به معنای حقیقی به کار رفته است. «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَليمٌ» (بقره، ۱۵۸). هر کس کار خیری انجام دهد، همانا خدا شاکر و علیم است. خدا شکر می‌کند و آگاه است. ✅ علامه طباطبایی توضیح می‌دهد که شکر یعنی به ازای اینکه کسی کاری می‌کند، خدمت و نعمتی به او می‌رسد. یعنی، به ازاء و به عمل یا به نحوی که دلش به‌دست آید و به گونه‌ای که اِکرام شود. این می‌شود شکر. ✅ علامه طباطبایی می‌فرمایند: شکر خدا، معنای حقیقی دارد. چرا می‌گویید شکرپذیر است؟ چرا معنای آن را تغییر می‌دهید؟ من کسانی را دیده‌ام که نمی‌توانند شکور را به معنای شاکر ترجمه کنند، گفته‌اند خدا حق‌شناس است. عبارت حق‌شناس معنایش واضح است و یک نوع تشکرکردن است، ولی لفظ شکر و تشکر نیست. ✅ این حرف در توبه هم مطرح است. برخی گفته‌اند خدا توّاب است، یعنی خدا توبه‌پذیر است. این‌طور نیست. واقعاً خدا تشکر می‌کند و واقعاً خدا برمی‌گردد. تو برگردی، خدا هم برمی‌گردد. اگر کسی هم از خدا دور شود، خدا هم از او دور می‌شود. ✅ کسی در نظام عالَم خلاف می‌کند، خدا تصمیم دارد (اراده می‌کند) که با او برخورد کند. وقتی غضبِ ریخته‌شده در نظام عالم به سمتش بیاید، اگر شخص توبه کند، خداوند آن غضب را جمع می‌کند. تو توبه می‌کنی، من (خدا) هم توبه می‌کنم. خداوند خودش گفته است که اگر یک قدم به سَمتَم بیایید، من دَه قدم به سمت شما می‌آیم. تا این را گفتید، می‌شود شکور. ✅ «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ»؛ (شوری، ۲۳). هرکس کار حسنه‌ای انجام دهد، بر حُسنِ او می‌افزاییم. چرا؟ چون خدا غفور شکور است. چون کاستی‌هایش را می‌گیرد، غفور است. «نَزِدْ لَهُ فيها حُسْناً». خداوند هم خلل کارهای بنده را از بین می‌برد و هم او را بالا می‌برد. ✅ بنده خدایی می‌گفت: ما یک نمازی خواندیم، این‌جور باید خدا (پاداش) می‌داد؟ بله. تو نماز خوبی خواندی، خدا صد برابر به تو (پاداش) داد. خداوند این‌گونه شکور است. تشکر خدا این‌طور نیست که بگوید دستت درد نکند! اصلاً نظام عالَم را همراه می‌کند تا به او خدمت کنند. ✅ «مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَليمٌ»، هرکس کار خیری انجام دهد، خداوند از او تشکر می‌کند و علیم است. تو که کار خیری کردی، خداوند جانب تو را رعایت می‌کند. 🔵 گم‌نشدن کار خیر ✅ گاهی گمان می‌کنیم وقتی کار خیر می‌کنیم، گم می‌شود و کسی متوجه نمی‌شود. قاعده این است که در نظام عالَم چیزی گم نمی‌شود. من در بانک خدا سرمایه‌گذاری کردم و در آنجا چیزی گم نمی‌شود. شاید خود بنده یادش برود، ولی خدا هیچ‌گاه فراموش نمی‌کند. «علیم» یعنی خدا می‌داند چگونه و برای چه کسی کار را انجام دادی. و چقدر خالص بود. اگر کسی این را بداند که پنهان‌کردن اعمال، باعث خلوص می‌شود، تلاش می‌کند که هر چه بیشتر عملش را پنهان کند. اصل عالَم و بلکه همه چیز او است. وقتی این‌گونه است، چرا آدم باید گمان کند که کارش گم می‌شود. ✅ این حرف غلط است که بعضی می‌گویند: «می‌خواستیم ثواب کنیم، کباب شدیم». شاید منظورشان این است که چرا وقتی برای آن فرد که کار کردیم، نمک‌نشناسی کرد. هیچ وقت نگویید کباب شدیم؛ هیچ وقت کباب نمی‌شویم. هیچ چیز در دستگاه خدا گم نمی‌شود. مخصوصاً اگر کار نابی باشد. ✅ «شاکر علیم» حوزه‌های فراوانی را در برمی‌گیرد: اولاً نفس عمل است؛ ثانیاً خلوص است؛ ثالثاً معرفت است. گاهی یک عمل نمره‌اش بیش از تصور ما است. بعضی گفته‌اند اگر آن معرفت ناب درست شود و توحید ناب بیاید، (نتیجۀ کار خیلی متفاوت می‌شود). اصل، آن معرفت ناب است. حتی اگر معرفت حصولی باشد. اما نسبت به این معرفت حصولی باور داشته باشد و بر اساس آن عمل کند. https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/315
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۵، شنبه ۹۹.۹.۱۵، ۱۹ربیع‌الثانی.
🔴 بخش دوم ✅ توحید قرآنی را خوب باور کنیم. خداوند می‌فرماید: این معرفت خوب بقا دارد و گم‌شدنی نیست. خداوند می‌بیند (علیم است)؛ و هم تشکر می‌کند (شاکر است). گاهی «حق مبین» را شاید بشود گفت یک اسم است؛ اما آنجا که دو اسم داریم مانند «شاکر علیم» یا «غفور شکور» اینها لطف‌هایی دارد. ✅ علیم معنایش این است که خبر دارد چه کردی. لذا چنان نمره‌ای به آن می‌دهد و چنان بالا می‌برد که هیچ‌کس نمی‌داند چطور این‌گونه شد. همه عالَم جنود الهی است؛ خدا که خبر دارد، کار تمام است و ما هیچ‌چیز دیگری نمی‌خواهیم. ✅ در تذکره‌الاولیاء عطار آمده است کسی که بعداً از اولیای الهی شد، اهل شراب و مستی بود. یک روز در حال مستی، چشمش خورد به برگه‌ قرآنی که روی زمین افتاده بود. در همان حال مستی، آن برگه را از روی زمین بوسید و روی طاقچه گذاشت. همین کار سبب شد، عالِم شهر آن شب خواب دید که به او گفتند: برو به او بگو: «عظمتنا فعظّمناک». آن عالم سه بار این خواب را دید و الا باور نداشت که او چنین باشد. فردا رفت دنبالش و گفتند او در شراب‌خانه است. به او گفتند: عالِم شهر دَم در آمده است و نمی‌رود. او کمی معطل کرد؛ وقتی آمد و عالِم جریان را برایش گفت، متحول شد و برگشت به دوستانش گفت: دوستان دیگر مرا اینجا نمی‌بینید. بعدها او از اولیائی شد که بسیاری از عالمان در محضرش زانو می‌زدند. ✅ خدا با او چه کرده است؟ این برمی‌گردد به اینکه اولاً خدا علیم است؛ ثانیاً شکور است. حالا که عمل تو این‌قدر ناب است، من تو را بالا می‌آورم. در نظام عالَم، سنت شکر خدا وجود دارد. یعنی، خدا به کار خیر برکت می‌دهد و کار خیر را بی‌اجر نمی‌گذارد. هم اجر می‌دهد و هم بالا می‌برد. خدا همیشه اضافه بر اجر می‌دهد. ✅ «إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ أَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرَّا وَ عَلَانِيَةً يَرْجُونَ تجَِرَةً لَّن تَبُور لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ» (فاطر، ۲۹و۳۰). خدا توفی می‌کند، یعنی به ازاء می‌دهد و کامل می‌دهد و افزون می‌دهد. «وَ يَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ»؛ چون خداوند شکور است. این سنت دائمیِ الهی است. اگر کسی این را خوب بداند، به اینجا می‌رسد که خیر هیچ وقت گم نمی‌شود و هیچ وقت بی‌برکت نمی‌شود. خیر هیچ وقت گم نمی‌شود، هیچ وقت هم ابتر نمی‌ماند. این خاصیت خیر است در نظام عالَم. ✅ این سنت الهی است. نه اینکه فقط خدا خوشش می‌آید. نه. من قبلاً «یُحِبّ» و «لایُحِبّ» را توضیح داده‌ام. تا «یُحِبّ» می‌گویند، یعنی، تا خدا حُب پیدا می‌کند، همۀ عالم به سمت او می‌رود؛ خدا کل عالَم را به سمت او سازماندهی می‌کند. این خاصیت نظام عالَم است. نظام عالم را از درون مشاهده کنید؛ درست مانند نفس است. چگونه نفس تا سطح بدن پایین می‌آید و کار انجام می‌دهد و هر میلی که نفس پیدا می‌کند، در نفس سرازیر می‌شود. این‌طور نگاه کنید. همه جنود او و همه به فرمان او هستند و همه بر اساس مشیت او عمل می‌کنند. ✅ خدا نسبت به کسی که کار خیر می‌کند، نسبت به او میل پیدا می‌کند، به لحاظ اسم شکور. لذا تو اینجا این‌گونه کردی، ببین من دو روز دیگر با تو چه می‌کنم. این را اسم شکور می‌گوییم. 🔵 بیان علامه طباطبایی ✅ علامه طباطبایی نکته لطیفی را بیان کرده است؛ ما که می‌دانیم همه نعمت‌ها را خدا داده است. اگر ما کار خیری انجام می‌دهیم، عزمش را خدا داده است؛ قدرتش را خدا داده است؛ همه چیزش را خدا داده است. ولی خدا با اسم شکور می‌گوید: درست است که تمام این کار خیری که می‌کنی، همه را من به تو داده‌ام، فکر و قدرت و اراده را من به تو داده‌ام، ولی تو با این کارَت به من احسان می‌کنی. این کار تو احسان است به من. «هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ» (الرحمن، ۶۰). خداوند جزای احسان را با احسان می‌دهد. ✅ اسم شکور، یک اسم عکس‌العملی است. یعنی، بر حسب کاری که تو کردی است. اما کار تو برای خدا چه نسبتی پیدا می‌کند؟ کار تو به سان این است که تو برای خدا احسان و نیکی می‌کنی. باز سر سفره خدا نشسته‌ای. در باغ خدا هستی و از باغ خدا میوه‌ای می‌چینی و به خدا می‌دهی. از خدا می‌گیری و به خدا می‌دهی. ولی در عین حال، خدا این را احسان به خود می‌داند. این کجا مطرح می‌شود؟ وقتی که کار خیری برای خدا انجام می‌شود. 🔵 بیان استاد ✅ خدا از نفسِ کار خیر، خوشش می‌آید. حتی اگر آن کار خیر برای خدا هم نباشد و از سر صدق و صفا باشد، مثلاً دلش بسوزد و کاری انجام دهد، خداوند خوشش می‌آید. این خوش‌آمدن، باعث عکس‌العمل خداوند می‌شود. خیر با نهاد عالَم سازگار است. علاوه بر بیان علامه طباطبایی، این بیان هم هست. https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/315
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ توحید قرآنی را خوب باور کنیم. خداوند می‌فرماید: این معرفت خوب بقا دارد و گم‌شدنی نیست.
🔴 بخش سوم ✅ اگر انسان کاری کند، برای خدا هم نباشد، ولی از سر فطرت پاک انسانی باشد، خداوند از همین هم خوشش می‌آید. مانند اینکه فردی، شخصی را بیست سال اذیت کرده است، اما الان که او در زحمت افتاده، انسانیتش گُل می‌کند و به او کمک می‌کند. خدا از این خوشش می‌آید. درست است که در ظاهر یک کاری کرده است، ولی در باطنش این کار خیلی لطف دارد. در قرآن آمده است که شما سئیه را با حسنه جواب بدهید. (جواب بدی را با خوبی بدهید). «وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ»؛ بدى را با نيكى مى‌زدايند (رعد، ۲۲). آن فرد منطق دنیایی و خاکی دارد، چرا من مانند او باشم؟ جواب بدی را با خوبی دادن، یک شرافتی دارد. خیر باعث می‌شود که عکس‌العملی در عالَم پدید بیاید. اسم شکور عکس‌العمل عالَم است از ناحیۀ مبدأ عالَم که در عالَم خودش را نشان می‌دهد. ✅ «ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ كانَ اللَّهُ شاكِراً عَليماً»؛ اگر شکر کنید و ایمان بیاورید، خدا شما را عذاب نمی‌کند. خداوند شاکر علیم است (نساء، ۱۴۷). ✅ آیاتی در قرآن داریم که اسم شکور نیامده است، ولی یکی از مصادیق آن است. آیات ۳۵ تا ۳۷ سوره آل عمران این‌گونه است. وقتی حضرت مریم در شکم مادر بود، عمران به رحمت خدا رفت و مادر در دوران بارداری تنها بود. « إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ ما في‏ بَطْني‏ مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ » به او درباره حضرت عیسی گفته بودند که از این نسل خواهد بود. یعنی هر چه در شکم دارم، برای تو آزاد کردم و هیچ نفعی برای خودم از این فرزند نمی‌خواهم. فقط برای خدا قرار دادم. یعنی، نمی‌خواهم در زندگی خودم از او استفاده کنم؛ همه‌اش برای تو. «سمیع علیم» در فضای دعایی خیلی معنا دارد. ✅ «فَلَمَّا وَضَعَتهَْا قَالَتْ رَبّ‏ِ إِنىّ‏ِ وَضَعْتهَُا أُنثىَ‏ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ [من می‌دانم که خدا می‌داند.] وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كاَلْأُنثىَ‏ وَ إِنىّ‏ِ سَمَّيْتهَُا مَرْيَمَ وَ إِنىّ‏ِ أُعِيذُهَا بِكَ وَ ذُرِّيَّتَهَا [که قرار است از نسل او مسیحی بیاید] مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ. فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ [چه در نیت مادر حضرت مریم گذشت که این‌گونه خدا پذیرفته است.] وَ أَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَ كَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كلُّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ يَامَرْيَمُ أَنىَ‏ لَكِ هَاذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيرِْ حِسَابٍ». ما الان بیش از بیست قرن است که سر سفرۀ یک نیتِ این مادر نشسته‌ایم. اینجا محتوای شکر هست، ولی تصریح به شکر نشده است. ✅ نمونه دیگر راجع به برادران حضرت یوسف است. «قالُوا أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخي‏ قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ» (یوسف، ۹۰). اینکه اجر ضایع نمی‌شود، زیر سر اسم شکور است. یعنی خدا هیچ‌گاه نمی‌گذارد که اجر متّقی و صابر ضایع شود. اجر حضرت یوسف هم این است که عزیز مصر شده است که ناشی از صبر و تقوای او بوده است. ✅ «فَلَمَّا كلَّمَهُ قَالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنَا مَكِينٌ أَمِينٌ قَالَ اجْعَلْنىِ عَلىَ‏ خَزَائنِ الْأَرْضِ إِنىّ‏ِ حَفِيظٌ عَلِيمٌ وَ كَذَالِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فىِ الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنهَْا حَيْثُ يَشَاءُ نُصِيبُ بِرَحمَْتِنَا مَن نَّشَاءُ وَ لَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ» پس چون با او سخن راند، گفت: «تو امروز نزد ما با منزلت و امين هستى» [يوسف‌] گفت: «مرا بر خزانه‌هاى اين سرزمين بگمار كه من نگهبانى دانا هستم». و بدين گونه يوسف را در سرزمين [مصر] قدرت داديم، كه در آن، هر جا كه مى خواست سكونت مى‌كرد. هر كه را بخواهيم به رحمت خود مى‌رسانيم و اجر نيكوكاران را تباه نمى‌سازيم (یوسف، ۵۴تا۵۶). ✅ ما اجر محسنان را ضایع نمی‌کنیم. خدا قاعده به ما می‌دهد. کسی که در کار خیر است، خدا بی‌اجر نمی‌گذارد. این بی‌اجر نگذاشتن، زیر سر اسم شکور است. اسم شکور جزء اسمای بازتابی است؛ یعنی بازتاب اعمال ما است. در فضای خیر مطرح است، نه در فضای شرّ. در فضای خیر برکت می‌دهد و افزون می‌کند. بر حسب اسم شکور، خداوند اجر را کامل می‌دهد و نمی‌گذارد (کار خیر) گم شود و ابتر بماند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/315
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 336 (1399.9.29 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۶ (۱۳۹۹.۹.۲۹، چهارم جمادی‌الاولی/شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 اسم شکور و شاکر ✅ اسم شکور و شاکر یعنی، خداوند واقعاً از بنده‌ای که صادقانه و خالصانه عملی را انجام می‌دهد، تشکر می‌کند. خداوند از این کار بنده، خوشش می‌آید و از او تشکر می‌کند. تشکر خدا به هزار و یک شکل در می‌آید. گاهی به این شکل در می‌آید که مردم را متوجه او می‌کند و گاهی به او کمالی می‌دهد. کل نظام عالَم می‌شود شکرگزار او. ✅ وقتی اسم شکور حق می آید، در تکوین اثر می‌گذارد؛ در نظام عالَم اثر می‌گذارد. اسم شکور وقتی می‌آید، او هم احساس می‌کند که آن بنده‌ای که خدا به او لطف دارد و تشکر از او می‌کند، تشکر خدا را احساس می‌کند. یعنی نظام عالَم هم می‌فهمد که خداوند به او لبخند می‌زند. عجیب است، در دل این اموری که به شکل کثرت می‌بینیم، چیزهایی روی می‌دهد که احساس می‌کند که خدا دارد از او تشکر می‌کند. لفظ شاکر خداوند واقعاً تشکر می‌کند. 🔵 نمونه‌های اجتماعی شاکریت الهی ✅ آیات مربوط به حضرت یوسف و مادر حضرت مریم را در جلسه قبل خواندیم. «وَ الَّذينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحينَ»؛ و كسانى كه به كتاب [آسمانى‌] چنگ درمى‌زنند و نماز برپا داشته‌اند [بدانند كه‌] ما اجر مصلحان را تباه نخواهيم كرد (اعراف، ۱۷۰). ✅ «فَلَمَّا أَنْ أَرادَ أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذي هُوَ عَدُوٌّ لَهُما قالَ يا مُوسى‏ أَ تُريدُ أَنْ تَقْتُلَني‏ كَما قَتَلْتَ نَفْساً بِالْأَمْسِ إِنْ تُريدُ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ جَبَّاراً فِي الْأَرْضِ وَ ما تُريدُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحينَ»؛ و چون خواست به سوى آنكه دشمن هر دوشان بود حمله آورد، گفت: «اى موسى، آيا مى‌خواهى مرا بكشى چنانكه ديروز شخصى را كشتى؟ تو مى‌خواهى در اين سرزمين فقط زورگو باشى، و نمى‌خواهى از اصلاح‌گران باشى(قصص، ۱۹). در این آیه جبار در مقابل اصلاح اجتماعی است. ✅ بحث آیۀ ۱۷۰ اعراف درباۀ اصلاح اجتماعی است. اصل بحث این است، کسانی که قصد اصلاح اجتماعی دارند و قرار است حکومت و حاکمیت و دستورات اجتماعی را بر اساس دستورات الهی اجرا کنند، بنایشان این است که تمام حرکاتشان خدایی و بر اساس دستورات الهی باشد؛ این می‌شود تمسک به کتاب و سنت. این تمسک اجتماعی است. در اصلاح اجتماعی حرکت‌ها با اندیشه الهی محقق می‌شود. ✅ برخی تا «وَ أَقامُوا الصَّلاةَ» را در قرآن می‌بینند، گمان می‌کنند که اقامه نماز است. درحالی‌که منظور فقط این نیست، بلکه «وَ أَقامُوا الصَّلاةَ» نمادِ بسطِ توحید است. علامه طباطبایی هم فرموده است که اینها از باب نمونه است و الا اصلش بسط توحید است. اندیشه توحیدی را می‌خواهند رواج دهند. ما اجر مصلحان را ضایع نمی‌کنیم که بسان همان است که درباره حضرت یوسف آمده است: «وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»؛ و اجر نيكوكاران را تباه نمى‌سازيم (یوسف،۵۶). 🔵 مبانی اندیشه سلوکی در سیاست ✅ یکی از دردهای ما در صحنه اجتماعی، این است که برخی هستند این «يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ»شان جدی نیست؛ «أَقامُوا الصَّلاةَ»شان جدی نیست. اما بعضی افراد استوارند و مقاومت می‌کنند؛ با اینکه برایشان هزینه‌های سنگین دارد؛ چون وقتی در صحنه اجتماع کاری انجام می‌شود، مقاومت‌ها و ممانعت‌ها زیاد است و کار آسان نیست. ✅ ما اجر انسان‌های مصلح را که اهل اصلاح اجتماعی هستند، ضایع نمی‌کنیم. اسم «شکور» به آنها مدد می‌دهد. حتی اگر به شهادتشان هم منجر شود، ما اجر آنها را ضایع نمی‌کنیم. «إِنَّا لا نُضيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحينَ». هم در این دنیا و هم در آخرت اجرشان را می‌دهیم. https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/319
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۶ (۱۳۹۹.۹.۲۹، چهارم جمادی‌الاولی/ش
🔴بخش دوم ✅ «وَ كَأَيِّن مِّن نَّبىٍّ قَتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ [جمع بسیاری که کار به اصلاح اجتماعی می زنند و جهاد می‌کنند.] فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابهَُمْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ وَ مَا ضَعُفُواْ وَ مَا اسْتَكاَنُواْ وَ اللَّهُ يحُِبُّ الصَّابرِِينَ [خداوند صابران را دوست دارد. اصل «یحبّ» و «لایحبّ» در فرهنگ قرآنی خیلی مهم است. هر جا محبت هست، یعنی توجه خدا به سمت او جلب می‌شود. کسانی که جهاد اجتماعی دارند و جنگ مقدس دارند و کوتاه هم نمی‌آیند، خداوند آنها را دوست دارد.] وَ مَا كاَنَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَن قَالُواْ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ إِسْرَافَنَا فىِ أَمْرِنَا وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انْصرُْنَا عَلىَ الْقَوْمِ الْكَفِرِينَ فََاتَئهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَ حُسْنَ ثَوَابِ الاَْخِرَةِ وَ اللَّهُ يحُِبُّ المُْحْسِنِينَ»؛ و چه بسيار پيامبرانى كه همراه او توده‌هاى انبوه، كارزار كردند؛ و در برابر آنچه در راه خدا بديشان رسيد، سستى نورزيدند و ناتوان نشدند؛ و تسليم [دشمن‌] نگرديدند و خداوند، شكيبايان را دوست دارد. و سخن آنان جز اين نبود كه گفتند: «پروردگارا، گناهان ما و زياده‌روى ما، در كارمان را بر ما ببخش و گام‌هاى ما را استوار دار، و ما را بر گروه كافران يارى ده». پس خداوند، پاداش اين دنيا و پاداش نيك آخرت را به آنان عطا كرد و خداوند نيكوكاران را دوست دارد (آل عمران، ۱۴۶تا۱۴۸). ✅ گاهی تلقی ما از ثواب و پاداش این است که چیز خاصی است؛ اما عام است. هر چه که باعث رشد انسان در دنیا شود و باعث عزت و قوت و بروز اجتماعی بیشتر شود و باعث محبوب‌شدن در چشم مردم شود، همه اینها ثواب دنیا است. همه اینها از مصادیق اتمّ اسم «شکور» خدا است که ریشه در حب و تعلق خاطر دارد. خداوند آنها را دوست دارد. میل و کششی در نظام عالَم وجود دارد که باعث می‌شود، برای او کاری در عالم رسیده می‌شود. این می‌شود تشکر خدا. این می‌شود اسم شکور. این میل و کشش الهی در نظام عالَم اثر می‌کند و همه نظام و جنود الهی می‌شود حامی و پیش‌برندۀ او؛ و حتی گاهی خداوند از طریق دشمن، او را بالا می‌برد. این می‌شود کار رسیدنِ اسم شکور، به شکل اجتماعی. ✅ در کارهای اجتماعی خداوند شکر (و تشکرِ) بیشتری دارد. چون بُردش بیشتر است و سختی آن زیادتر است، لذا تحملش خیلی آسان نیست. برخی در زمینۀ شخصی خیلی جدی هستند، ولی در صحنه اجتماعی وقتی «لومه لایم» دیدند، تغییر می‌کنند و کنار می‌روند. در برخی افراد «لومه لایم» در آنها اثر نمی‌کند، اما وقتی می‌بینند که صحنه‌های اجتماعی تغییر می‌کند، آنها هم تغییر می‌کنند و گاهی بنیادهای اندیشه‌شان متزلزل می‌شود که این امر عجیبی است. اسم شکور در صحنه اجتماعی خودش را بیشتر نشان می‌دهد. 🔵 حاکم عادل برخی متوجه نیستند، حاکم عادل که بر اساس عدالت و تمسک به کتاب و سنت و فرهنگ دینی عمل می‌کند، گاهی این حاکم عادل نمایندۀ مستقیم خدا حساب می‌شود. دل او به درد بیاید، دل خدا به درد می‌آید. او را همراهی کنید، خدا را همراهی کرده‌اید. خیلی باید مواظبت کرد. ✅ برخی می‌بینند که رهبر معظّم انقلاب، تقوا و خویشتنداری‌اش چقدر است و چقدر سختی‌ها را به جان می‌خرد. آنها می‌بینند و می‌دانند که اگر ایشان نباشد، چه می‌شود. همان تعبیری که دربارۀ حضرت موسی آمده است: «يَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَقَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللهِ إِلَيْكُمْ» (صف، ۵). می‌بینند حاکم عادل است، ولی چرا با او همراهی نمی‌کنند. لذا دل خدا هم به درد می‌آید. ✅ از آن طرف هم خداوند متعال عزت‌های مضاعف می‌دهد. در دل این گیرودارهای سنگین اجتماعی که همه زود می‌بُرند و به زیر می‌آیند، حاکم عادل می‌خواهد کار کند، به زیر نمی‌آید. حتی به شهادت هم برسد، پایین نمی‌افتد و بالاتر می‌رود. این خاصیت اسم شکور است. اسم شکور بیشتر حمایت می‌کند. ✅ در طول تاریخ، هر جا عادلی بود، در تاریخ محو نشد. درحالی‌که تاریخ‌نویسان معمولاً نمی‌توانند حق مطلب را ادا کنند. بلکه برعکس تابع حاکمان زمان خود هستند. خدا کارش را به سرانجام می‌رساند. این خاصیت نظام عالَم است. شهید بهشتی در زمان شهادت‌شان مورد تهمت‌های فراوانی بود. ولی شهادت‌شان باعث عزت فراوان او شد و جامعه زیرورو شد؛ فقط به خاطر اینکه: «اِنَّ اللهَ يُدَافِعُ عَنِ الذِّينَ آمَنُوا» (حج،۳۸). اسم شکور در همین دنیا هم جبران می‌کند. اینها نمونه‌هایی از اسم شکور در صحنه اجتماعی و فردی بود که عرض شد. 🔵 ظرفیت‌های متفاوت انسان‌ها و اصلاح اجتماعی ✅ ورود به عرصه‌های اجتماعی، در مورد هر کس بستگی به اندازه ظرفیتش دارد. بعضی افراد قوت در کار اجتماعی ندارند، ولی همین که بینات را می‌فهمند، بر مبنای آن عمل می‌کنند. کسانی که قوت ندارند، نباید در هر امری دخالت کنند. چه کسی گفته است که باید در همه جا ورود اجتماعی کنند؟ ورود به کارهای اجتماعی متفاوت است.
نسیم عرفان
🔴بخش دوم ✅ «وَ كَأَيِّن مِّن نَّبىٍّ قَتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ [جمع بسیاری که کار به اصلاح
🔴 بخش سوم ✅ من در حد خودم که می‌توانم کاری کنم که توحید در جامعه بیشتر رواج پیدا کند. حالا نمی‌توانم آن حرکت عظیم اجتماعی را ایجاد کنم. هر کس می‌فهمد، مأموریت پیدا می‌کند. امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه می‌فرماید: خداوند از علما اقرار گرفته است که بر ظالم صبر نکنند. خدا بعداً مؤاخذه می‌کند که چرا ورود نکردی؟ مردم در ۹دی چه کار کردند؟ به نظرم خیلی واضح است. چون برای مردم آشکار شد. ✅ برخی اوقات اشخاص بیِّنات را زیر سؤال می‌برند. شما اگر ببینید حرکتی که می‌کنید عملاً همه متدینین را با آن پایین می‌برید و غیرمتدینین را خوشحال می‌کنید، باید ببینید کجای کارتان اشتباه است که این‌طور شده است. اینکه خیلی واضح است؛ این بیِّن است. ✅ اگر بینات مبهم بود، بایستید. ولی وقتی بیّنات شد، چرا توقف؟ ما باید برخی اوقات تمهید مقدمات کنیم. یک وقت من می‌خواهم دین خودم را حفظ کنم، ولی یک وقت صحنۀ اجتماع است و دین میلیون‌ها نفر به برخی امور بند است، من هیچ کاری نکنم؟ هیچ اقدامی نکنم؟ حتی اطلاع پیدا نکنم که چه خبر است؟ ما از دین این‌طور عمل‌کردن را نمی‌فهمیم. دین نمی‌گوید برو آن گوشه بشین! 🔵 یک گوشۀ کار را بگیر! به طور کلی، ورود اجتماعی را ما باید خیلی جدی بگیریم. صحنه‌هایی که از دین می‌فهمیم، باید جدی‌تر باشد. ورود اجتماعی همه، در حد خودشان لازم است. پیر و جوان و میانسال ما درگیر شده‌اند؛ همه درگیر شده‌اند. در این وضعیت من هیچ کاری نکنم؟ هیچی؟ من نمی‌گویم همۀ کارها را تو انجام بده! تو یک گوشۀ کار را بگیر. ما باید معطوف به نیازهای جامعه باشیم. جامعه هزار نیاز دارد، تو یکی از آنها را برطرف کن. کسی نمی‌گوید همۀ کارها را تو انجام بده! ولی باید کار کنیم ( و از کار کردن کم نگذاریم). واقعاً برخی کوتاهی‌ها مواخذه دارد. ✅ الان را نمی‌گویم، حتی در دورۀ شاه و سلسلۀ قاجار هم همین‌طور است؛ فرقی نمی‌کند. مشکل داریم، باید آن را حل کنیم. وقتی می‌بینم که جامعه دارد از دین کَنده می‌شود، من موظّف می‌شوم. نمی‌توانم بگویم من هیچ وظیفه‌ای ندارم. تو موظفی‌ات را ببر در حوزۀ مسئولیت خود! به نظرم ملاصدرا به ظاهر دارد کتاب می‌نویسد، اما از بسیاری افراد سیاسی‌تر عمل می‌کند. اگر کسی بخواهد واقعاً کار کند و کار را جلو ببرد، خیلی از مسائل وجود دارد (که روی زمین مانده است). ✅ من تصویری ندارم که طلبه‌ای که واقعاً طلبه باشد، برود در یک روستا که همه آنها در حال فسق و فجورند و همه چیز را خراب می‌کنند، بعد این طلبه بگوید: اشکالی ندارد، خدا مهربان است! در این وضعیت که همه در حال فسق و فجورند، این مهربان‌گفتن حرام است. هیچ وقت چنین چیزی نمی‌گوید، حتی اگر تقیه محض هم باشد، در دل نسبت به آن کارها انزجار دارد. در خلوت هم به یکی دو نفر چیزهایی می‌گوید. ✅ یکی از روحانیان آمل، در دوره رضاشاه اجازه نمی‌داد برخی از کارها انجام شود. او می‌گفت اگر بشود، من شلاق دست می‌گیرم. حتی ژاندارم‌ها هم جرأت نمی‌کردند با او مقابله کنند. 🔵 بنیاد اسم شکور ✅ اساس عالم بر مبنای اسمای حسنای الهی اداره می‌شود. اسمای الهی خُلق‌های الهی هستند؛ منش خدا هستند. «تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللهِ»؛ یعنی، متصف شوید به اسمای الهی. اخلاق الهی، اسمای حسنای الهی است. خُلق خدا است. برای خداوند سبحان خُلق معنا دارد. در تکوین خُلق معنا دارد. ✅ ما نوعاً اخلاق را در سطح انسان مطرح می‌کنیم. ولی آیا یک موجود دارای شعور و عقل، برایش اخلاق معنا ندارد؟ ولو همیشه آدم خوبی باشد و هیچ‌گاه به سمت بدی نرود؟ همۀ موجودات خردمند خُلق دارند. برای او اخلاق معنا دارد. در این خصوص می‌گویند: کل موجودات خردمند، خُلق دارند، ولو اینکه از او هیچ‌گاه بدی سر نزند. مثلاً عقول مفارقات خُلق دارند و خوب عمل می‌کنند. خوب و بد دارند. اخلاق دارند. بر اساس تشخیص خوب و بد، کنش دارند. این امر در مورد خداوند سبحان هم مطرح است که می‌فرماید: بر من است؛ بر عهده من است؛ وظیفه من است. «یجب عن الله»، یعنی بر عهده خدا است و بر او است که چنین کند. ✅ این آیه، یک شیوه اثبات نبوت است. «وَ عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبيلِ وَ مِنْها جائِرٌ وَ لَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعينَ»؛ و نمودن راه راست بر عهده خداست و برخى از آن [راه‌ها] كژ است و اگر [خدا] مى‌خواست مسلماً همه شما را هدايت مى‌كرد (نحل، ۹). بر خدا است که راه درست را نشان دهد تا مردم بدانند. همه مردم که نمی‌دانند. لذا خداوند نبی می‌فرستد. این «علی الله» معنای حقیقی دارد. یعنی، اخلاقاً بر خدا است که چنین کند و خداوند هم به غیر از این کاری نخواهد کرد. https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/319
نسیم عرفان
🔴 بخش سوم ✅ من در حد خودم که می‌توانم کاری کنم که توحید در جامعه بیشتر رواج پیدا کند. حالا نمی‌توا
🔴 بخش چهارم ✅ اصلش این است که حضرت حق، تمام آنچه که خُلق نیکو است، در خود دارد و منش او است و بر اساس آن عمل می‌کند. و هیچ‌گاه غیر از این نمی‌کند. اگر کسی این آیه را جدی پِی بگیرد، در آن استدلالی برای نبوت است که بر اساس بایدهای ارزش‌شناختی است. متأسفانه به این شکل در حکمت عملی نیامده است. متکلمین استفاده کرده‌اند، ولی به صورت مشهوری معنا می‌کنند، نه به صورت حِکمی و فلسفی. 🔵 تشکر؛ اخلاق خدا ✅ «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها»؛ (هود، ۶). هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست، مگر اینکه بر خدا است که روزی‌اش را بدهد؛ یعنی خدا روزی‌اش را بر عهده می‌گیرد. بر همین اساس، بر عهده خدا است که هر کسی به سمت او می‌رود، خدا صد قدم به سمتش می‌آید تا از او تشکر کند. تشکر یک خُلق الهی است و بر عهدۀ خدا است. چون خداوند موجود اخلاقی و به نهایت اخلاقی است، چنین خواهد کرد. همۀ آن هم خُلق نیکو است. اسم شکور حق جزء اسمای خُلق نیکوی او است. به تعبیر دیگر، تشکر اخلاق خدا است. ✅ «وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمينَ»؛ و جزاى بدى، مانند آن، بدى است. پس هر كه درگذرد و نيكوكارى كند، پاداش او بر [عهده‌] خداست. به راستى او ستمگران را دوست نمى‌دارد (شوری، ۴۰). اجرش بر خدا است و خداوند اجر خواهد داد؛ چون خداوند باید تشکر کند و به کسی که در مسیر خیر قدم می‌زند، باید اجری دهد؛ اِکرامی کند؛ توجهی کند؛ محبتی کند؛ تشکری کند. ✅ اسم شکور زیر سر خُلق نیکوی حق است و به تعبیر دیگر، زیر سر این است که خداوند موجودی اخلاقی است. نه به این معنا که ما انسان‌ها در مسیر درست و غلط داریم و با احتمالاتی روبروییم. 🔵 جزای احسان ✅ از خدا جز خیر صادر نمی‌شود. خیر اخلاقی در خدا موج می‌زند. چون موجود اخلاقی است. معنا ندارد موجود اخلاقی احسان ببیند و با احسان جواب ندهد. «هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ» (الرحمن، ۶۰). این می‌شود اسم شکور. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/319
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 337 (1399.10.6 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۷ (۱۲) (۱۳۹۹.۱۰.۶، شنبه ۱۱جمادی‌الاولی) 🔴 بخش اول 🔵 اسم شکور و شاکر ✅ خداوند شکور است و تشکر می‌کند. آن چیزی که عجیب است این است که قدرت را خدا داده؛ همت را خدا داده؛ راه را خدا باز کرده؛ همۀ اینها هست، ولی باز به انسان گفته می‌شود که چون تو در مسیر خیر قدم برداشتی، به ازایِ کاری که تو کردی، من هم با تو خوب رفتار می‌کنم. من خدایی هستم که کار و عمل نیک را بی‌پاسخ نمی‌گذارم؛ بر حسب سنتی که دارم. توضیح دادیم که اسم شکور معنای حقیقی دارد. 🔵 خیرِ ارزش‌شناختی دربارۀ خداوند متعال ✅ خداوند خود نیک است و کار نیک می‌کند. طبیعتاً در غیرانسان هم باید نیکی و کار نیک را توضیح داد. در تکوین باید راجع به موجوداتی که خِرد دارند و نسبت به خوبی‌ها و بدی‌ها فهم دارند (حتی در مورد عقول و مفارقات)، این معنا را مطرح کرد که ذاتشان نیک است و جز نیک هم از آنها برنمی‌آید. یکی از اسمای حسنای الهی «بارّ» و «برّ» است؛ یعنی، خداوند نیکوکار است. خدا نیک است. این خیر اخلاقی و نیکی، منش خدا است که بر اساس خوبی‌ها عمل می‌کند. ✅ در قرآن آمده است، خدا ظلم نمی‌کند؛ خدا رأفت دارد؛ خدا رحمت دارد؛ خدا انتقام می‌گیرد. حتی راجع به انتقام، آن‌طور (که ما گمان می‌کنیم) نیست. مثلاً در باب مکر، علامه طباطبایی بیانی دارد که خداوند مکر ابتدایی ندارد. در قرآن آمده است: «وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللهُ وَاللهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ»؛ و [دشمنان‌] مكر ورزيدند، و خدا [در پاسخشان‌] مكر در ميان آورد. و خداوند بهترين مكرانگيزان است (آل عمران،۵۴). مؤمن نباید خود را از مکر خدا ایمن ببیند. اما خوب که نگاه کنیم، می‌بینیم که مکر ابتدایی نیست. ✅ خداوند ذاتاً تفضّل و رحمت دارد. خیرخواه و نیک است. عدالت دارد. در او ظلم نیست. خداوند هیچ‌گاه مرتکب ظلم نمی‌شود. دسته‌ای از اوصاف داریم که به خدا نسبت می‌دهیم و این اوصاف، اوصاف اخلاقی است. البته این اوصاف در مورد خدا باید درست معنا شود و مانند انسان معنا نکرد. ولی همه مناسب با خودش، می‌تواند نیک باشد. مناسب با شأنش. و بلکه نیکی به معنای حقیقی، اصلش در خدا است و بعد تبدیل شده است به جلوه‌های دیگر. ✅ در بحث‌های فلسفی، دربارۀ خداوند می‌گوییم، خدا خیر است؛ وجود خیر است و حضرت حق خیر اعلی است. خیر هستی‌شناسی چیزی است و خیر ارزش‌شناختی چیز دیگر. الان خیر ارزش‌شناختی را مد نظر داریم. خیر اخلاقی را مطرح می‌کنیم. در بحث‌های فلسفی این مسئله زیاد نیامده است. این بحث، جایش در فرهنگ قرآنی خالی است. حضرت حق خیر اخلاقی دارد. و این خیر اخلاقی است که می‌توانیم بگوییم بر خدا است. بر عهده خدا است که چنین کند. بخشی از این مباحث در جلسۀ قبل خوانده شد. ✅ خداوند به حسب ذاتش نیک است؛ نیک اخلاقی. تا این گفته می‌شود دسته‌ای از احکام پیش می‌آید. اینکه بگوییم بر خدا است که چنین کند، باید درست معنا شود. این به معنای منش او است که چنین کند. «وَ عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبيلِ وَ مِنْها جائِرٌ وَ لَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعينَ»؛ و نمودن راه راست بر عهده خداست و برخى از آن [راه‌ها] كژ است و اگر [خدا] مى‌خواست مسلماً همه شما را هدايت مى‌كرد (نحل، ۹). ✅ بر خدا است که راه درست را به بندگانش نشان دهد. یعنی وقتی خداوند متعال انسان‌ها را پدید آورده که نمی‌توانند به کمال خود توجه داشته باشند؛ نمی‌توانند راه را از چاه تشخیص دهند؛ وقتی هم گرفتار می‌شوند، اَبدشان خراب می‌شود و موجودی ارادی هم هستند، پس بر خدا است که نبی و رسولی بفرستد که راه را مشخص کند. ✅ یکی از ادلۀ اثبات نبوت همین ادلۀ ارزش‌شناختی است. این «باید» که گفته می‌شود «باید» مناسب با حضرت حق است. قرار نیست مانند انسان‌ها بین دو راه مخیّر شود و بعد یکی را انتخاب کند؛ این‌طور نیست. این مسئله به صورت نابش این‌گونه است که باید خیر همیشه از خدا صادر شود؛ می‌بایستِ ارزش‌شناختی نه می‌بایستِ و ضرورت وجودشناختی که خدا ضروری‌الوجود است. اینجا به ضروری‌الوجود اشاره نمی‌کنم. «می‌بایست چنین کند»، این بحث فقط دربارۀ بعثت انبیا و هدایت نیست. بلکه خداوند در خصوص خلقت عالَم هم می‌بایست ایجاد می‌کرد. سنت خدا این است که ایجاد کند. حتی بحث‌های هستی‌شناختی هم با این بحث‌های ارزش‌شناختی می‌تواند معنای دقیق‌تری پیدا کند و برهان‌های بیشتری اقامه شود. ✅ «وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ»؛ و جزاى بدى، مانند آن، بدى است. پس هر كه درگذرد و نيكوكارى كند، پاداش او بر [عهده‌] خدا است (شوری،۴۰). می‌بایست خدا تشکر کند. بر خدا است که اجر بدهد. یعنی، باید منش خدا این باشد که اگر کسی در مسیر درست حرکت می‌کند، به او نیکی برساند و از او تشکر کند. https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/325
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۷ (۱۲) (۱۳۹۹.۱۰.۶، شنبه ۱۱جمادی‌ال
🔴 بخش دوم ✅ «ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنا وَ الَّذينَ آمَنُوا كَذلِكَ حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنين»؛ سپس فرستادگان خود و كسانى را كه گرويدند مى‌رهانيم، زيرا بر ما فريضه است كه مؤمنان را نجات دهيم (یونس، ۱۰۳). خداوند متعال می‌فرماید: وظیفه ما است که مؤمنین را نجات دهیم. چون مؤمن است باید دستش را بگیریم؛ بر ما وظیفه است. ✅ برخی گفته‌اند: اینها اعتباری است و اینها برای خداوند متعال صادق نیست و خدا با همین زبان اعتباری که ما می‌شناسیم، صحبت کرده است. این حرف‌ درست نیست. خداوند واقعاً حقیقتی را مطرح می‌کند؛ یعنی بر عهدۀ خدا است. چون خدا موجودِ اخلاقی است. اخلاقی ناب است نه مانند ما انسان‌ها. ✅ خداوند متعال نور است که در آن نور هم خیر هستی‌شناختی و هم خیر ارزش‌شناختی و هم خیر زیبایی شناختی نهفته است. خدا نور است. «اللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»؛خدا نور آسمان‌ها و زمين است (نور،۳۵). با نور می‌توان شر را برطرف کرد. نور با بدی‌ها می‌جنگد. در نور خیر اخلاقی وجود دارد. ✅ تعبیر نور در دعای سریع‌الاجابه امیرالمؤمنین علیه‌السلام را نگاه کنید. نشان می‌دهد که نور چگونه کار می‌کند. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ الْأَجَلِّ الْأَكْرَمِ الْمَخْزُونِ الْمَكْنُونِ النُّورِ الْحَقِّ الْبُرْهَانِ الْمُبِينِ الَّذِي‏ هُوَ نُورٌ مَعَ‏ نُورٍ وَ نُورٌ مِنْ نُورٍ وَ نُورٌ فِي نُورٍ وَ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ وَ نُورٌ فَوْقَ كُلِّ نُورٍ وَ نُورٌ يُضِي‏ءُ بِهِ كُلُّ ظُلْمَةٍ وَ يُكْسَرُ بِهِ كُلُّ شِدَّةٍ وَ كُلُّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ وَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ». ✅ در این دعا نور بُرد اخلاقی دارد و از سنخ اخلاق است. یعنی، چون خدا خیر اخلاقی است و نوری دارد، نور او بدی‌ها را برطرف می‌کند. اصلاً بنای عالَم بدی‌ها را جمع می‌کند؛ به خوبی‌ها میدان می‌دهد؛ به خوبی‌ها برکت می‌دهد؛ به خوبی‌ها اوج می‌دهد. اسم شکور این‌گونه کار می‌رسد. اسم شکور برکت می‌دهد. این کار با خیر اخلاقی بودنِ حضرت حق انجام می‌شود. بر عهدۀ خدا است که چنین کند. چرا؟ چون موجود اخلاقی است. موجود اخلاق‌محور و بلکه اخلاق خود او است. چون حقیقه‌الحقایق است، حقیقت خیر را در خود دارد؛ نه اینکه خیر از او جدا باشد. درست است که ما صحبت از خیر اخلاقی می‌کنیم، ولی جدا نکنید. ✅ افلاطون آنجا که خیر اعلی را مطرح می‌کند (خیر اعلی یعنی خداوند سبحان) می‌گوید: خیر اعلی منبع همه مُثل و مفارقات است. عنوان خیر اعلای افلاطون با تمام مثال‌هایی که زده است، در فضای ارزشی و باید و نباید است و بلکه معیار را خیر اعلی می‌گیرد. اصلاً خوب‌بودنِ هر چیزی، زیر سرِ ذات خیر و ایدۀ خیر و رب‌النوع خیر است که همان خودِ خدا است. این رب‌النوع را برتر از همه ارباب انواع گرفته است و همه مُثل ها را زیر پرِ او گرفته است و انتشار خیر اعلی تبدیل شده است به مُثل. از مُثل و عقول مفارقات هم همیشه خیر برمی‌آید. منظور افلاطون خیر اخلاقی است. یعنی، خیر در فضای حکمت عملی است. ✅ خداوند اصل خیر است و از او همۀ خوبی‌های اخلاقی می‌جوشد. او معدن خوبی‌های اخلاقی است. مبرّرِ اصلی خوبی او است. بعضی می‌گویند: هیچ خیری پایدار نمی‌ماند مگر با خدا. خودش خوبی است؛ معدن خوبی است؛ خودش حقیقتِ خوبی است. از او چه انتظاری داری؟ جز خوبی انتظاری نیست. لذا می‌فرماید: «حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنين» (یونس،۱۰۳). حقی است بر گردن ما که مؤمنین را نجات دهیم. مؤمن از خدا است؛ ایمانش از خدا است؛ وجودش از خدا است. چرا؟ به خاطر حقیقت اخلاقی‌بودن. ✅ (در پاسخ به سؤال یکی از حاضران در جلسه) می‌شود گفت «علی‌الله»، ولی طرحش را باید درست کنیم. نیازی نیست که بگوییم: «عن‌الله». بلکه «علی‌الله» است. تمام خوبی‌ها منش و خُلق و سنّت الهی است. «سنةُالله» چنین است. ما از خدا خوبی انتظار داریم. در نفس چنین موجودی که تو هستی، چنین خواهی کرد. نه از من، بلکه در ذاتش خوبی خوابیده است. ✅ با این توضیح، از خدا چه توقعی است که وقتی بنده‌اش یک قدم به سمتش می‌رود؟ اینکه او هم عنایت کند به بنده؛ دست بکشد بر سرش؛ پروبالش بدهد؛ او را بالا بیاورد؛ محبتش کند، اِکرامش کند. این می‌شود اسم شکور. ✅ کسی که قبول کند خدا موجودی اخلاقی است، این دسته از خُلق‌ها را باید در خدا دنبالش بگردد. باید در او باشد و از او توقع داریم. نباید بنده حقی برای خودش قایل باشد، بلکه خدا این حق را برای خودش قایل است. بنده حقی ندارد. چرا؟ چون بنده می‌بیند هر چه دارد از خدا است. https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/325
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ «ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنا وَ الَّذينَ آمَنُوا كَذلِكَ حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِن
🔴 بخش سوم ✅ این یک بحث جدی در فلسفه سیاسی است و باید بررسی شود. حق خدا است که بر بندگان حکومت کند و حکم خدا جاری شود. بنده حقی ندارد. ولی از طرفی خدایی که من می‌شناسم اگر حکمی کند، این حکم به صلاح بنده است. این بحث که خدا بر مبنای مصالح و مفاسد تشریع می‌کند، درست است. از یک منظر باید گفت: فقط خدا حق دارد و ما هیچ حقی نداریم. ولی خدایی که می‌شناسیم، از او چنین برمی‌آید. می‌بایست چنین شود. ✅ بنابراین می‌گوییم: حق است بر ما. «حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنين» (یونس،۱۰۳). حقی بر گردن ما آمده است. چرا؟ چون موجود اخلاقی و خیر هستم و از من باید خیر سر بزند. این را که گفتیم، دسته‌ای از اسامی حضرت حق باید سر در بیاورد. مانند اسم شکور و غفور و توّاب و رئوف. اینها باید باشد. حالا بنده یک اشتباهی کرد؛ بعد به سمت تو آمد. تو نیک هستی! او را بپذیر. او می‌پذیرد. بنده خدمت می‌کند. تو او را بالا بیاور! من او را بالا می‌آورم. خدا می‌گوید: من او را بالا می‌آورم. ✅ ما اگر کار خیری کنیم، اصل وجود را او داد؛ نیّت را او داد؛ همت را هم او داده است و مدد به کار خیر هم او داد؛ راه را هم او باز کرد و توفیق هم او داد. همه چیز برای خدا است. نتیجه‌اش این می‌شود که ما حقی نداریم. در عین حال خداوند متعال حق را بر خودش قرار داده است که از بنده‌اش تشکر کند. ✅ ما حقی نداریم، ولی خدای اخلاقی‌ای که می‌شناسیم، این کار را می‌کند. این را تعبیر می‌کنیم بر او لازم است که از بنده تشکر کند. چرا لازم است؟ این چه لزومی است؟ لزومی است که بر اساس سنّت و منش او می‌دانیم. و الا ما حقی نداریم. می‌بایست خدا چنین کند، یعنی خدا را چون این‌گونه شناختیم، از این خدایی که ما شناختیم، این‌گونه برمی‌آید. ✅ امیرالمؤمنین در باب فلسفۀ سیاسی اسلامی می‌فرماید: حق خداوند است حکمرانی و فرمان‌دادن. هر کس از حدود الهی تعدی کند به خودش ظلم کرده است. چرا به خودش ظلم می‌کند؟ چون حدود الهی به این خاطر است که این کار، خیر تو است؛ و سعادت تو است؛ و مصلحت تو است. چرا توقع داریم که خدا جز خیر برای ما در احکام نخواهد؟ چون ما خدا را این‌گونه شناختیم. ما تعبیر می‌کنیم به موجود اخلاقی. شُعبی پیدا می‌کند و یک شعبۀ موجودِ اخلاقی، شکور بودنش است. یعنی خدمت بنده را بی‌پاسخ نمی‌گذارد و کاری که بر اساس صدق و صفا باشد، نمی‌گذارد بی‌برکت باشد. این می‌شود اسم شکور. بنیاد اسم شکور (همین نکته) است. ✅ اگر وجود محض دارید، باید از او خیر محض اخلاقی و خیر زیباشناختی و خیر هستی‌شناختی را یک‌جا بخواهید. همه‌اش یکی است. خدا زیبا است به نهایت زیبایی. خیر اخلاقی و هستی‌شناسی هم دارد و هیچ نقصِ هستی‌شناختی ندارد و نهایت اوج هم دارد. همۀ اسمای حسنایی که بُعد اخلاقی دارد، ریشه در این بحث دارد. ✅ اسماء دو دسته‌اند: معرفتی و سلوکی. ابن‌عربی بسیاری از اسمای سلوکی را معرفتی معنا کرده است و بالعکس هم می‌شود معنا کرد. شکور از اسمای سلوکی است و از طرفی جز اسمای حسنای اخلاقی است. 🔵 چگونگی تعامل با اسم شکور ✅ وقتی اسمای حسنای الهی جلوه می‌کند، انسان باید با آن زیست کند و باید با آنها توحید را تقویت کند و با آنها جلو برود و با آنها بالا برود و از آن حظّ ببرد و حرکت کند و لذت ببرد و لطف اسم شکور را بیابد. ✅ کسی که در این راه است، اسم شکور را احساس می‌کند؛ نه اینکه فقط بداند خداوند شکور است. ما در مرحلۀ اول می‌دانیم که خداوند، خوبی را جواب مثبت می‌دهد و اجر می‌دهد و برکت می‌دهد. کسی کاری را انجام داد و بعد دید مسئله‌اش حل شد. او به لحاظ آنچه می‌داند، معامله می‌کند. این بد نیست و برای کسی که اول راه است، خیلی هم خوب است. ✅ ولی انسان بعد از این که مدتی جلو رفت، نسبت به اسم شکور احساس وجودی پیدا می‌کند. در اینجا صحبت از اندیشه نیست که این برداشت را منطبق می‌کنم. برخی می‌گویند من دست رحمت حق را دیدم؛ نه اینکه من برداشت کردم. این رحمت حق است. دست اسم شکور را می‌بینم. او می‌بیند فلان کار را کرده است و خدا چگونه خیلی زود برکت داده است. ✅ بنده‌خدایی می‌گفت: در راه که برای نماز جماعت به مسجد می‌رفتم، شخصی را دیدم که محتاج بود. تقاضا کرد. از احوال او سؤالاتی کردم، متوجه شدم که راست می‌گوید. از سر صدق و صفا به او کمکی کردم. وقتی رفتم مسجد و نماز را خواندم، حال خوشی در نماز داشتم که در طول عمرم هیچ‌گاه چنین حالی نداشتم. او همان‌جا وسط نماز فهمید که خدا به او چنین اجری داده است. در اینجا اسم شکور را یافت و احساس می‌کرد که این به ازای آن است. او اسم شکور را با تمام وجود حس می‌کرد. https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/325
نسیم عرفان
🔴 بخش سوم ✅ این یک بحث جدی در فلسفه سیاسی است و باید بررسی شود. حق خدا است که بر بندگان حکومت کند و
🔴 بخش چهارم ✅ بعد از این که اسم شکور را حس کردید، نگذارید از صحنه جان برود. با آن زیست کنید. اگر خود را در معرض نفحات الهی قرار دادید، نگذارید آن حس از دست برود. وقتی این حس دست داد، اولش اگر تحلیل کنید عیب ندارد و خوب است. ولی جلوتر که رفتید و این حس را کردید، بگذارید میدان پیدا کند و خدا را ناز دهید. چه خدای خوب و مهربانی هستی! به زبان بیاورید و با آن تعامل کنید و شروع کنید به تشکر از خداوند متعال. اینجا شکر در پی اسم شکور است. تشکر کند؛ ارتباط برقرار کند؛ خضوع کند نسبت به خدا. ناز دهد خدا را که تو چه کردی با من! ✅ در جریان حضرت یوسف، وقتی پدر با برادرانش آمدند مصر، ناگهان سطح بحث عوض می‌شود و حضرت یوسف شروع می‌کند با خدا صحبت‌کردن. «رَبِّ‏ قَدْ ءَاتَيْتَنىِ مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنىِ مِن تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ أَنتَ وَلىِ‏ِّ فىِ الدُّنْيَا وَ الاَْخِرَةِ تَوَفَّنىِ مُسْلِمًا وَ أَلْحِقْنىِ بِالصَّالِحِين»؛ «پروردگارا، تو به من دولت دادى و از تعبير خواب‌ها به من آموختى. اى پديدآورنده آسمان‌ها و زمين، تنها تو در دنيا و آخرت مولاى منى؛ مرا مسلمان بميران و مرا به شايستگان ملحق فرما» (یوسف،۱۰۱). این ادامه‌دادن آن حس و حال است و آن را تبدیل می‌کند به تشکر. ✅ این نکته از این آیه به دست می‌آید که وقتی این حال و حس دست داد، این را ادامه دهیم و این حال و حس را استمرار ببخشیم. خدا را ناز بدهیم. بگوییم تو با ما چه کرده‌ای؟ ما که لیاقتش را نداشتیم! تو به ذهن ما انداختی که فلان کار خیر را انجام بدهیم. خودت به ما میدان و قوّت دادی؛ خودت ما را بالا آوردی؛ باز هم بیشتر می‌دهی. تو چه کردی با ما! ✅ این اسم شکور را در صحنه جان آوردن است. این را در صحنۀ جان بیاورید، وقتی این را حس کردید. من معتقدم آنجایی که حس نمی‌کنیم و برداشت می‌کنیم، باید این‌گونه صحبت کنیم. چه برسد به جایی که حس می‌کنیم. این را استمرار بدهیم. استمرار بدهیم که چه شود؟ که این در جان بنشیند. اینها بهانه است که خدا و توحید و اسمای حسنای الهی در ما بنشیند. ما بهانه می‌خواهیم و خدا هم بهانه‌های فراوانی ایجاد می‌کند تا ما وصل شویم. این را ادامه بدهید. این می‌شود لطف توحید در دل اسم شکور. یعنی اسم شکور آمد و ما لطف توحید را مشاهده کردیم. حالا اسم آن را هر چه می‌خواهی بگذار: تشکر یا نازدادن خدا. هر چه می‌خواهی بگذاری، بگذار؛ ولی خیلی معنادار است. ✅ اگر تشکر را این‌گونه انجام دهیم، ما می‌شویم مظهر اسم شکور. این را باید شروع کنیم و ادامه بدهیم. ما موارد فراوان داریم در زندگی که این‌گونه است. یاد بگیریم و آن را زیاد کنیم و بگذاریم جلوه‌های حق بیاید. ✅ بعضی می‌گویند: من خدایی که می‌شناسم می‌دانم که خودش با من چه کار می‌کند. بعضی‌ها که قوی شده‌اند، می‌گویند: تو این کار را بکن! بقیه‌اش با خدا. بسیاری از بزرگان برای خودشان کار نمی‌کنند. ما کار خود را انجام می‌دهیم، خدا می‌داند چه کار کند. آیت‌الله بهجت یک عکس برای خودش نگرفت. اما بعد از ارتحالش، آن‌قدر عکس از او وجود داشت که همه متحیر شدند. خدا می‌گوید: تو عکس نمی‌گیری، من برایت عکس می‌گیرم. ✅ بنده‌خدایی می‌گفت: من قبل از تدریس تلاشم را کردم، ولی هیچ چیز نصیبم نشد و می‌خواستم سر درس بگویم: من تلاش کردم و چیزی دستگیرم نشد. اما وسط راه دیدم القائی کردند که به اندازه مطلب یک درس، به من مطلب یاد دادند. این می‌شود اسم شکور. تو کار علمی خودت را انجام بده، بقیه را بگذار خدا برایت جور کند. تو چه کار داری! بقیه را خدا درست می‌کند. ✅ بنابراین، باید اسم شکور را استمرار ببخشیم و بگذاریم در جانمان بیاید و خودش را نشان دهد و نگذاریم برود. «إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا». ✅ باید کاری کرد که لطف توحید در جانمان بنشیند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/325
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 338 (1399.11.4 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۳۸ شنبه ۹۹.۱۱.۴ 🔴 بخش اول ✅ از سال گذشته تعامل سلوکی با اسمای الهی را آغاز کردیم. بعد از بیان مقدمات، اسم رزاق را توضیح دادیم و رسیدیم به اسم شکور. توضیح دادیم اگر بنده‌ای کار خیری انجام دهد و خیرخواه باشد و کار نیک کند و برای خدا کار کند و اعتقاد نابی داشته باشد، خداوند اینها را بی‌جواب نمی‌گذارد و از او تشکر می‌کند. این باعث می‌شود که بگوییم: خداوند شاکر و شکور است. ✅ بعضی افراد وقتی بحث شکر مطرح می‌شود، می‌گویند خداوند شکرپذیر است و خداوند تواب است، یعنی توبه‌پذیر است. اما خداوند شکور است و واقعاً از بندگانش تشکر می‌کند. ✅ «وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ»؛ (شوری، ۲۳). هرکس کار حسنه‌ای انجام دهد، بر حُسنِ او می‌افزاییم. چرا؟ چون خدا غفور شکور است. چون کاستی‌هایش را می‌گیرد، غفور است. «نَزِدْ لَهُ فيها حُسْناً». خداوند هم خلل کارهای بنده را از بین می‌برد و هم او را بالا می‌برد. ✅ توضیح دادیم که علامه طباطبایی ذیل ۱۵۸ بقره توضیح می‌دهد که خداوند متعال واقعاً تشکر می‌کند و به معنای مجازی نیست. «وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَليمٌ» (بقره، ۱۵۸). هر کس کار خیری انجام دهد، همانا خدا شاکر و علیم است. هیچ کار خیری نیست مگر اینکه خداوند به آن بها و ارتقا می‌دهد و به نهایت می‌رساند و از آن تشکر می‌کند. کار خیر بی‌جواب نمی‌ماند. یک قدم که به سمت خدا بروی، خدا صد قدم به سمت تو می‌آید. ✅ توضیح هم دادیم که چرا در نظام عالَم خداوند شکور است. توضیح دادیم که خداوند یک موجود اخلاقی است و اخلاقی بودنش به معنای انسانی نیست. توضیح دادیم که چرا خداوند متعال خیر اخلاقی است. موجود خردمند بی‌نقصی است که در اوج کمال است و چگونه چنین موجود اخلاقی زیست می‌کند. ذات حق برّ و نیک است. لذا معنا ندارد که چنین حقیقتی از اظهار احسانی که به او می‌شود، آن را بی‌پاسخ بگذارد. «هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ» (الرحمن، ۶۰). خداوند جزای احسان را با احسان می‌دهد. ✅ خدا قادر و علیم است و برّ و نیک اخلاقی هم هست، وقتی اینها با هم جمع می‌شود، باعث می‌شود، یقیناً در نظام هستی، کار خیر بی‌پاسخ نماند. 🔵 چگونگی تعامل با اسم شکور ✅ مسئله اصلی این است، لحظه‌ای که انسان دست به کار خیر می زند و کار نیک می‌کند و نیک انسانی انجام می‌دهد یا نیک خدایی، کار خیر یا اعتقاد نیکی که دارد و بر اساس آن تعامل می‌کند، مثلاً به خدا حُسن ظنّ دارد و بر اساس آن با او تعامل می‌کند. یعنی، می‌گوید: خدایی که من دارم این‌گونه نمی‌کند. ✅ او می‌بیند که گاهی به لحاظ فکری به اینجا می‌رسد که به خاطر آن کاری که کردم، خدا این را به من داد. ولی گاهی می‌یابد و می‌چشد و فهم بسیار روشن بصیرتی دارد که خدا داده است به خاطر این کار خیر. این دیدن موجب یک نوع ارتباط با اسم شکور است. اسم شکور کار خودش را می‌کند. من می‌یابم و تعاملی پیدا می‌کنم. در ابتدا در مرحله ذهنی هم تعامل باشد، خیلی خوب است. ابتدا تعامل باشد و حتی احساس لطیف بصیرتی هم نباشد، ولی او را به مرحلۀ بالاتر می‌کشاند. ✅ «رَبّ‏ِ قَدْ ءَاتَيْتَنىِ مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنىِ مِن تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ أَنتَ وَلىِ‏ِّ فىِ الدُّنْيَا وَ الاَْخِرَةِ تَوَفَّنىِ مُسْلِمًا وَ أَلْحِقْنىِ بِالصَّالِحِين»؛ پروردگارا، تو بخشی از فرمانروایی را به من عطا کردی و برخی از تعبیر خواب‌ها را به من آموختی. ای پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین، تو در دنیا و آخرت سرپرست و یار منی درحالی‌که تسلیم [فرمان‌های تو] باشم جانم را بگیر و به شایستگان مُلحقم کن (یوسف،۱۰۱). حضرت یوسف علیه‌السلام، حقیقت اسم شکور را یافته است. ✅ در اینجا حضرت یوسف علیه‌السلام دیده است که اسم شکور با او چگونه عمل کرده است. اسم شکور که دیده می‌شود، اولین لطف اسم شکور آمده است که یافتِ اسم شکور است که بعضی از آن الهامی است و بعضی از آن شهودی. هم الهامش مفید است و هم شهودش. قبل از الهام و شهود، مرحلۀ ذهنی است که فرد باور دارد. این مرحله هم خوب است؛ یک نوع تعامل است. ولی مرحلۀ بالاتر تعامل خیلی لطیف‌تر است. یعنی می‌بیند و می‌یابد که در بَرِ حق است و حق با او این‌گونه کرد. یک قدم به سمت خدا رفتم و خدا چقدر به من عنایت کرد و دست تلطّف بر سرم کشید. https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/334
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۳۸ شنبه ۹۹.۱۱.۴ 🔴 بخش اول ✅ از سال گذشته تعامل سلوکی
🔴 بخش دوم ✅ تا این لحظه پیش می‌آید، این را سان بدهیم و نگذاریم از دست برود. وقتی برای بعضی احوال شهودی دست می‌دهد، خیلی زود از آن خارج می‌شوند و خود را به کار دیگری مشغول می‌کنند. اما خوب است که انسان در اینجا سان بدهد و این حال خوش را در خود حفظ کند. مثل گفت‌وگوی حضرت موسی با خداوند متعال که ارتباط با خدا را طولانی کرد. نشستن با محبوب باید استمرار پیدا کند. وقتی حال خوش دست داد، سان بدهیم و آن را استمرار بدهیم که چه خدای خوبی داریم. این را کِش بدهیم. این کِش‌دادن یعنی جولان‌دادنِ اسم شکور و تعامل سلوکی و توحیدی با خدا. 🔵 تشکر نسبت به حق ✅ استمرار این حال، کم‌کم بنده را به حال تشکر می‌کشاند. چرا؟ چون می‌بیند که تمام آن شرایط را که خدا برایش پدید آورده است و توفیقش هم با خدا است. اصلش را می‌بینم که هیچ لازم نبود چنین شرایطی پیش بیاید، خدا خودش این شرایط را پیش آورده است و خودش هم تشکر می‌کند؛ خودش مرا راه انداخته و خودش هم از من تشکر می‌کند. ✅ یک مورد هم در مسئله اخلاق در تکوین است؛ اینکه ما هیچ حقی نداریم که خدا تشکر کند. ولی آن خُلقِ کریم حضرت حق باعث می‌شود که او تشکر کند. ما حقی نداریم. چرا؟ چون ما بنده‌ایم و او اصل است. ولی او از بَس کریم است به کَرَمش و به نیکی‌اش و به خیریتش این کار را می‌کند. اسم شکور که کار می‌رسد، حق ما نبود که بگوییم حق ما است، ولی خداوند متعال بِسان حق ما با ما تعامل کرده است. چون خودش کریم و برّ و بارّ است. ✅ بنده‌خدایی می‌گفت: به کسی پول دادم. او خوب تقسیم کرد و برای خودش بر نداشت. خوشم آمد و به او دوباره پول دادم. با اینکه این پول را خودم داده بودم. ✅ این حال را که انسان ببیند، او را به تشکر حقیقی می‌کشاند و به شکر ناب می‌کشاند. چرا شکر ناب؟ چون می‌بیند هیچ چیز حق او نبود. خدا چقدر خوب است که با من این‌گونه عمل کرده است؛ خدا چقدر خوب است که حتی ریزترین مسایل ما را به ما لطف کرده است. همین باعث می‌شود که بنده به شکر روی آورد. عبد شکور را بعداً توضیح خواهیم داد. ✅ این بحث تعامل با اسم شکور است. تعامل با اسم شکور ما را به تشکر وامی‌دارد و آدم احساس می‌کند که هیچ‌کاره بوده است، اما خدا او را همه‌کاره فرض کرده است و این از فضل و کرم خدا است. 🔵 واداشتن به خضوع تحقیقی ✅ چون می‌بیند که هیچ حقی نداشت و او هم (این کار را) نمی‌کرد، چیزی نمی‌شد، ولی او چقدر خوب است. او را به کرنش حقیقی می‌کشاند. کرنش اولیه‌اش نماز بود یا انفاق بود یا اموری از این دست. ولی بعداً یک خضوع مضاعف می‌آید. وقتی نماز را می‌خواند، باز خضوعش بیشتر می‌شود. شایستۀ خدا بود که بدهد، ولی من شایسته‌اش نبودم. به تعبیر دیگر، اول فهم حقیقت شکوربودن است؛ بعد او را می‌کشاند به تشکر؛ و بعد می‌رساند به خضوع تحقیقی. ✅ او محققانه خضوع می‌کند. بار اول خضوع می‌کند از باب اینکه چیزی را درباره حق دانست. اما اینجا این خضوع، خضوع تحقیقی و عارفانه است که حقیقت حق و شکوربودن حق را یافت. به صورت کلی، کسی که کارهای سلوکی را ادامه می‌دهد، امور احوالی تحقیقی‌اش زیاد می‌شود. تحقیقی یعنی محققانه و چشیدنی. یعنی می‌چشد. درباره حضرت حق هم این مسئله انسان را به خضوع تحقیقی می‌کشاند. ✅ دیده‌ام کسانی که در مباحث معارفی کار می‌کنند، می‌بینند و می‌دانند که خداوند با چه دقتی کار می‌کند. ولی گاه می‌نشیند درباره یک برگ کار می‌کند و بعد می‌بیند که چه چیزهایی در این برگ خداوند متعال گذاشته است. وقتی این را می‌بیند، او را به یک خضوع تحقیقی می‌کشاند. این از سنخ چشیدن است. ✅ این خضوع تحقیقی گاه به صورت حال است و گاه به صورت مستقر درمی‌آید که آن چیز دیگری است. وقتی خضوع استمرار پیدا کند، تبدیل می‌شود به خضوع دایمیِ افراد نسبت به حق‌تعالی. همان‌طور که برخی از اصحاب وقتی به اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین رسیدند، چون چند نمونه (کرامت) دیدند، آن‌چنان نسبت به ایشان خضوع پیدا کردند که نسبت به کس دیگر این خضوع را نداشتند. ✅ ابوخالد کابلی از خصیصین امام سجاد علیه‌السلام بود. او از امیرالمؤمنین علیه‌السلام شنیده بود که زمین هیچ‌گاه از حجت خدا خالی نمی‌‌شود. بعد از شهادت اباعبدالله علیه‌السلام مدتی در خدمت محمدحنفیه، برادر اباعبدالله علیه‌السلام بود. بعد از مدت مدیدی که محضر ایشان بود، از ایشان پرسید: آیا حجت خدا بر روی زمین شما هستی؟ گفت: نَه. برادرزاده‌ام امام سجاد علیه‌السلام حجت خدا است. وقتی خدمت حضرت سجاد علیه‌السلام رسید همین‌که رسید حضرت فرمود: مرحبا یا کَنکَر! همین‌که این را شنید، فهمید امام سجاد علیه‌السلام حجت خدا است. چون این تعبیرِ کنکر را مادرش در دوران کودکی به او خطاب می‌‌کرد و اَحدی از آن خبر نداشت. این حالات، انسان را به خضوع دایمی می‌کشاند. https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/334
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ تا این لحظه پیش می‌آید، این را سان بدهیم و نگذاریم از دست برود. وقتی برای بعضی احوال ش
🔴 بخش سوم ✅ کسی نیست که به درگاه الهی کار خیری بکند و خدا جوابش را ندهد. این استمرار باید همیشگی باشد. اصلاً زندگی همین است. کل دارِ هستی بهانه است برای تعامل با خدا. از این به بعد (سالک) یاد می‌گیرد که به دنبال نتیجه نباشد. 🔵 اطمینان قلبی کامل به خدای شکور ✅ (سالک) اطمینان قلبی محکمی پیدا می‌کند، نمی‌شود که کسی به سمت خدا برود و خدا به سمتش نیاید. اگر خدا به سمت من نیامد حتماً در من خللی وجود دارد نه در خدا. چنین خدایی هیچ وقت نسبت به بنده‌اش از این حالت شکور درنمی‌آید. 🔵 جریان عابد بنی اسراییل ✅ آن عابد گفت: خدای من چنین خدایی است که مگر می‌شود که کسی به سمتش برود و او جواب ندهد؟ اگر جواب ندهد، پس معلوم می‌شود که مشکل از من است. ✅ «قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع يَقُولُ‏ إِنَّ رَجُلًا فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ عَبَدَ اللَّهَ أَرْبَعِينَ سَنَةً ثُمَّ قَرَّبَ قُرْبَاناً فَلَمْ يُقْبَلْ مِنْهُ فَقَالَ لِنَفْسِهِ مَا أُتِيتُ إِلَّا مِنْكِ وَ مَا الذَّنْبُ إِلَّا لَكِ قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَيْهِ ذَمُّكَ‏ لِنَفْسِكَ‏ أَفْضَلُ‏ مِنْ عِبَادَتِكَ أَرْبَعِينَ سَنَةً»؛ مردى در بنى اسرائيل چـهـل سـال عـبادت خدا كرد و سپس قربانى نمود و از او پذيرفته نشد. با خود گفت: اين وضع از خودت پيش آمد و غير از تو گناهكار نيست .امـام فـرمـود: خداى تبارك و تعالى به او وحى نمود كه نكوهشى كه از خود كردى، از عبادت چهل سال بهتر بود. ✅ این منطق را یاد بگیریم که اگر کسی اهلش شود، کم‌کم این اطمینان را پیدا می‌کند که خداوند سبحان پاسخ می‌دهد؛ چه بدانم چه ندانم! ✅ اگر این حال استمرار پیدا کرد، می‌داند که یا جایی داده است و من خبر ندارم یا برایم ذخیره کرده است یا بعداً می‌دهد یا خللی در من است و برای همین نداده است. ✅ اسم شکور همیشه در کار است. جایی نیست که اقتضای اسمی باشد و آن اسم عمل نکند. هکذا اسم شکور هم همین است. ✅ برادر علامه طباطبایی فارابی را احضار کرده بود؛ با او زیاد ارتباط داشت. یک بار به فارابی گفت: ما برایت زیاد فاتحه می‌خوانیم. شما هم به یاد ما هستید؟ فارابی گفت: بله. فلان موقع مشکلی که برای فرزندت پیش آمد، من آن را برطرف کردم. البته این داستان ربطی به خدا ندارد، ولی چنین حالتی است در ارتباط با خداوند متعال و اسم شکور. ✅ (نسبت اسم شکور با بندگان) از این سه حال خارج نیست: ۱. یا خداوند داده است و او خبر ندارد. ولی مطمئن است که حتماً داده است؛ ۲. یا برایش ذخیره کرده است تا بعداً به او بدهد در جایی مناسب. (خداوند به ملاحسینقلی همدانی بعد از سی‌چهل سال توحید را چشاند. چون برایش ذخیره کرده بود). این حالت تشکر غنی‌ترِ حضرت حق است. برخی می‌گویند: ما کاری کردیم و چیزی نشنیدیم و (چیزی) ندیدیم! اما این‌طور نیست، بلکه خدا است که دارد ما را تدبیر می‌کند؛ ۳. یا نقص و خللی در ما هست و خود ما خبر نداریم. ✅ کسی که کاری کرده است و به نتیجه نرسید، باید نسبت به خودش ظنین باشد. یعنی، کار خود را خوب و محکم انجام بدهیم، ولی همیشه به خودمان ظنین باشیم. تا زمانی که سرّ السرّ ما باز نشود، نباید خیلی به خودمان اعتماد کنیم. ✅ از اخلاص و محو ذاتِ حضرت آیت‌الله مصباح رحمت‌الله‌علیه خوشم می‌آمد. ایشان بعد از دولت اصلاحات، به اکثر دانشگاه‌ها رفته بود تا اندیشه جوانان اصلاح کند. یکی از مشکلات ما این است که جوانان ما اندیشه‌هایشان سست است و وصل می‌شوند به جاهایی که نباید وصل شوند. ایشان می‌فرمود: برای اصلاح جوانان می‌رفتیم، ولی معلوم هم نیست که این کارها خیلی هم خالصانه و برای خدا بوده باشد! با اینکه ایشان در اخلاص خیلی قوی بود. ✅ سرور من! ما هر چقدر هم در اخلاص قوی باشیم، معلوم نیست که به پای اخلاص اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین برسیم. معلوم نیست که مخلَص شده باشیم یا در میان مخلَصین از همه جلوتر بوده باشیم. ✅ خودمان را در این زمینه‌ها دارای خلل ببینیم. ما هیچ حقی بر خدا نداریم. خدا بر ما حق دارد. شکور یعنی به ازای کار خیری که من کرده‌ام، خدا عنایتی کند؛ ولی باید بخواهیم خدا با فضلش به ما عنایت کند. حضرت امام رحمت‌الله‌علیه می‌فرماید: من به فضل پروردگار امید دارم و چیزی ندارم. این حال را باید یاد بگیریم و در خودمان ایجاد کنیم. در کار خیری که انجام می‌دهیم اطمینان به حمایت الهی و مدد الهی و عنایت و کرم الهی داشته باشیم، ولی کار خیر خود را زیاد نبینیم. 🔵 بندگی به شرط مزد ✅ شیوه و منش خداوند اعطاکردن است. ولی یاد بگیریم که مواظب باشیم که به شرط مزد کار نکنیم. یعنی، من کار می‌کنم تا خدا (مزد و پاداش) بدهد، نَه. نباید به شرط مزد کار کنیم. این‌گونه عمل‌کردن، خالص‌کردنِ منطقِ اسم شکور است. یعنی، شکوربودن خدا را ببیند و اطمینان هم داشته باشد، ولی کار خودش را به مزد بَند نکند. https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/334
نسیم عرفان
🔴 بخش سوم ✅ کسی نیست که به درگاه الهی کار خیری بکند و خدا جوابش را ندهد. این استمرار باید همیشگی ب
🔴 بخش چهارم ✅ تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن✅که دوست خود روش بنده‌پروری داند ✅ او کار خودش را می‌کند، ولی ما به شرط مزد عمل نکنیم. قرار است ما با اسم شکور تعامل کنیم برای بندگی‌کردن؛ نه اینکه با آن تجارت کنیم. باید منطق را پاک‌تر کرد. من کار خودم را می‌کنم و خداوند هم کار خودش را. کار من موظّفی من است، ولی کار خدا عنایت و لطف او است. ✅ این خلیط را باید خیلی مراقب بود. دیده‌ام برای کسانی که این صحنه‌ها پیش می‌آید، می‌گویند: خدایا، من این همه کار کردم، برای من این‌گونه مشکل پیش می‌آید. هر وقت در درون دل چنین چیزی آمد، بداند که نقصی در کار وجود دارد. تا در دل چنین چیزی آمد، باید به سرعت چاره‌اندیشی کنیم. باید این‌گونه گفت: خدایا، تو هر کاری می‌کنی بکن که آن کار هم خیر است و هم حق. من نمی‌دانم که چرا، ولی تو هرچه می‌کنی حق است و خیر! ✅ وقتی (سالک) اسم شکور را سان می‌دهد و تشکر و خضوع پیدا می‌کند، این یک سفر در فضای توحید است. این بهانه است برای ارتباط توحیدی با خدا، تا توحید جلوه کند. تمام اینها را بهانه بداند. کل عالم بهانه است برای ارتباط با خدا. چه آنجا که خیر می‌دهد و چه آنجا که مصیبت می‌دهد. هر صحنه و هر جا بهانه‌ای است برای ارتباط با خداوند سبحان. برخی این را متوجه نیستند و مشکل ایجاد می‌شود. ولی باید یاد بگیریم که کلاً در این اعمال آن اسماء را ببینیم و در دل اسماء خدا را ببینیم و با خدا تعامل داشته باشیم و از اینها لذت ببریم. باور کنید همۀ زندگی ما با اسمای الهی است و با خدا است در هر جایی و در هر کاری، حتی مطالعه‌کردن! ✅ ما از اسم شکور، بهرۀ سلوکی و توحیدی می‌خواهیم؛ خداشناسی می‌خواهیم؛ معرفت ناب خدا می‌خواهیم؛ ارتباط عابدانه نسبت به حضرت حق می‌خواهیم؛ خضوع نسبت به حضرت حق می‌خواهیم. می‌خواهیم خدا باشد و بماند و ما نباشیم. این را اگر کسی در زندگی‌اش بیاورد، لطف اسمای الهی را می‌یابد. ✅ البته جذابیت اسماء به گونه‌ای است که جلوه‌ای از جلوات حضرت حق را باید دید. حق است که دارد تشکر می‌کند و تعامل می‌کند. این تعامل سلوکی را فراموش نکنیم. ✅ بحث بعدی، بحث «عبد شکور» است که اگر این هم ادامه پیدا کند ما هم می‌شویم شکور. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/334
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 339 (1399.11.18 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۹ (۱۳۹۹.۱۱.۱۸) 🔴 بخش اول 🔵 اسم شکور و شاکر ✅ بعد از اسم رزاق به اسم شکور رسیدیم. در مورد اسم شکور، مطالب اصلی بیان شد و اندکی از مباحث باقی مانده است. خداوند سبحان در قرآن، خودش را شاکر و شکور می‌نامد. 🔵 تشکّر خدا ✅ شاکر و شکور به چه معنا است؟ شاکر و شکور یعنی خدا تشکر می‌کند. شاکر و شکور فقط به معنای شکرپذیر نیست. در مورد توبه هم همین‌طور است. بعضی‌ها می‌گویند خدا توّاب است، یعنی توبه‌پذیر است. این‌طور نیست. خدا توبه می‌کند. توبه خدا به چه معنا است؟ خدا بازمی‌گردد! تو که از خِلاف برگشتی و پشیمان و منکسر شدی و به سمت خدا برگشتی، خدا هم برمی‌گردد. خدا توّاب است. بعضی می‌گویند: نگویید خدا توبه‌پذیر است؛ بگویید خدا توبه‌کننده است. واقعاً همین‌طور است. شکور را نگویید خدا شکرپذیر است؛ بگویید خدا شکرکننده است. اینها را توضیح دادیم. ✅ تو یک قدم در کار خیر حرکت کردی، تو یک قدم به سمت خدا رفتی، خدا صد قدم به سمت تو می‌آید. اسم شکور یعنی همین. خدا تشکر می‌کند. به ازای کار خیری که تو کردی، خدا به تو توفیق و مدد و قوّت داد. همۀ این کارها را خدا برای تو کرده است و تو دست به کار شدی و به سمت خدا رفتی و اظهار خضوع نسبت به خدا کردی؛ خدا اینها را بی‌پاسخ نمی‌گذارد. ✅ خدا می‌گوید تو یک قدم به سمت من آمدی، من صد قدم به سمت تو می‌آیم و از تو تشکر می‌کنم. تشکر خدا تبدیل می‌شود به حمایت او؛ به بالابردن او؛ ارتقادادن به جان و عمل انسان. «وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ»؛ (شوری، ۲۳). هرکس کار حسنه‌ای انجام دهد، بر حُسنِ او می‌افزاییم. حسنه‌ای که انسان کسب کرده و انجام داده است، ما این حسنه را افزون می‌کنیم. چرا؟ چون من شکورم. تا انسان اسم شکور را می‌فهمد، آرام می‌گیرد. چون نظام عالَم این‌گونه است که هرکس به سمت خدا برود، به او مدد می‌رساند؛ او را بالا می‌برد و فتوحات به دستش می‌دهد؛ امکانات به دستش می‌دهد و بدون اینکه متوجه باشد، سر بلند می‌کند و می‌بیند که همه چیز شکل دیگری شده است. ما می‌خواستیم یک پله برویم، یک دفعه ده پله بالا رفتیم! خدا با آدم این کار را می‌کند و این اسم شکور است که کار می‌رسد. 🔵 زندگی با اسم شکور ✅ انسان باید با اسم شکور زندگی کند و با این اسم نفس بکشد و آن را لمس کند. در جلسات قبل گفتیم که چه حالاتی برای شخص پیش می‌آید و او را به خضوع و اطمینان می‌کشاند. اینها را توضیح دادیم. ✅ بعد از اینکه شخص دست به کار شد، خدا هم به ازای کار خیری که کرده است، او را بالا بُرد، سریع سر به آسمان بلند کند و با خدا حرف بزند و با خدا تعامل سلوکی کند؛ نگذارد از دستش در برود. ✅ من کار کردم و خدا دَه برابر به من داده است. حالا که خدا به تو عنایت و اعطا کرد، سر به آسمان بلند کن و ادامه بده و بگذار این اسم شکور در جانت جولان بدهد. انسان زود التفات به اَسما را برندارد و آن را ادامه دهد و با آن زندگی کند. خدا را ناز بدهد که خدایا، تو چگونه ما را بالا بردی! تو چقدر خوبی! چقدر زیبایی! این سنت و منش پاک و نیکو در تو هست. اینها را گفتیم که تعامل سلوکی با حضرت حق است. توضیح دادیم وقتی یک اسم جلوه کرد، چگونه با آن زندگی کنیم. ✅ در آیۀ ۵ سورۀ ابراهیم آمده است: «وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللهِ»؛و روزهاى خدا را به آنان يادآورى كن. یک تفسیر این آیه این است که به یاد بیاوریم این صحنه‌های اسم شکور را که با ما چه کرده است. یادآوری خیلی مهم است. من بعضی‌ها را دیده‌ام که یک بار که چنین شده است، از همان الگو می‌گیرد و همیشه با آن نفس می‌کشد و با آن زندگی می‌کند و همیشه آن را به یاد می‌آورد. ✅ اجازه بدهید که حال‌وحس اسم شکور در شما بیاید و آن را ادامه دهید؛ به ویژه در اعمال ناب. وقتی معرفت پنهان و اخلاص پنهان در عمل زیاد می‌شود، خداوند یک نگاه خاصی می‌کند که باید آن را بیاورم بالا. این خاصیت نظام عالَم است؛ جوری عمل می‌کند که به چشم می‌آید که دستی الهی است که دارد او را بالا می‌آورد. ✅ حدیثی را در اسم رزاق خواندیم؛ هرگاه بنده‌ای در معاملات، هوای من را بر هوای خودش ترجیح دهد، من ورای تجارت هر تاجری او را ضمانت می‌کنم. «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ عُلُوِّي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَايَ عَلَى هَوَى نَفْسِهِ إِلَّا كَفَفْتُ عَلَيْهِ ضَيْعَتَهُ وَ ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ‏ رِزْقَهُ وَ كُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِ‏ تَاجِرٍ». (كافى، ج ۲، ص ۳۳۵). https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/342
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۹ (۱۳۹۹.۱۱.۱۸) 🔴 بخش اول 🔵 اسم
🔴 بخش دوم ✅ این خاصیت اسم شکور است و واقعاً نظرکردن و عنایت‌کردن خداوند متعال خیلی عجیب است. اسم شکور یعنی بالا آوردن نیروهای ناب. بالابردنِ نور به سمت عالَم نور. تا نوری در جایی پدیدار شد، این را بالا می‌برند. خاصیت اسم شکور این‌گونه است. ✅ اگر انسان کار خیری کرد، به خدا بگوید: خدایا، همه چیز را تو به من دادی؛ علم و استعداد وخلاصه همه چیز را تو به من دادی؛ کجایش برای من بود؟ آخرش هم که خودت داری مرا بالا می‌بری! ✅ تو انجام دادی، تو را هم بالا می‌برند. این خاصیت نظام عالَم است. این خیلی کمک می‌کند تا بفهمد و بیابد و با این سبک با خدا صحبت کند و سعی کند که در آن انانیّت نیاید و توحید بِبارد؛ از آن خضوع و خشوع و شیفتگی نسبت به حق ببارد. از او چیزی ببارد که احساس کند او محو شده و خدا مانده است. 🔵 عبد شکور و شاکر ✅ قبلاً در اسم رزاق گفتیم که «عبدالرزاق» هم معنا دارد. عارفان این اصطلاح را دارند که اگر کسی با اسمی محشور باشد، مظهر آن اسم می‌شود و عبد آن اسم می‌شود. ✅ اگر کسی دم‌به‌دم در انفاق و روزی‌دادن به مردم قرار گرفت، و پی‌درپی جلوه‌گاه اسم رزاق شد، می‌شود «عبدالرزاق». در مورد اسم شکور هم همین‌طور است و تعبیر می‌کنیم به عبد شکور و عبد شاکر. ✅ گفتیم وقتی در زندگی اسم شکور حاضر می‌شود و آن را لمس می‌کنیم و با آن نفس کشیدیم و در جانمان سان دادیم، همین باعث می‌شود که انسان متخلق می‌شود به اسم شکور. چرا؟ چون انسان با هر کس بنشیند، از او خو می‌گیرد. با هر کس همنشین شدیم، در ما اثر می‌گذارد. ✅ کسی که با خدا زیاد بنشیند و به اسم شکور توجه داشته باشد، باعث می‌شود این خُلق خدایی در او بنشیند. هم خُلق را زیبا می‌بیند و هم شخصی که دارد این خُلق را اِعمال می‌کند، خیلی بزرگ می‌بیند. خدا است و دلنشین می‌بیند؛ یعنی از هر نظر جذاب است. هم صاحب خُلق می‌شود و هم جذب خود خُلق می‌شود. اسم شکور یکی از اسما وخُلق‌های الهی است. در مبحث خُلق در تکوین این مطلب را توضیح دادیم. ✅ هم این خُلق تشکر زیبا است و هم آن صاحب خُلق که خدا است و آن را دارد، زیبا است. در این موقعیت، انسان اثر می‌پذیرد. هم خُلق دلنشین است و هم صاحب خُلق دلنشین است. واقعیت را می‌بیند؛ هم خودش جذاب است و هم صاحب خُلق جذاب است. ✅ دیده‌اید برخی از کسانی که مدتی با یک عالِم ربانی رفت‌وآمد دارند، خُلق و خویشان شبیه آن عالِم ربانی می‌شود؟ حتی صحبت‌کردن و راه‌رفتن‌شان هم شبیه او می‌شود. مثل اینکه پسر راه‌رفتنش مانند راه‌رفتن پدر می‌شود. چون او را زیاد می‌بیند و از او اثر می‌گیرد. انسان با هر کس زیاد بنشیند، از او رنگ می‌گیرد. 🔵 با خدا نشستن! ✅ بعضی می‌گویند چطور با خدا بنشینیم؟ باور کنید با خدا خیلی خوب می‌شود نشست. راهش این است که شما کاری کنید و یکی از خُلق‌های حضرت حق جلوه کند؛ ببینید و پی‌درپی ببینید تا در شما بنشیند. بعد از مدتی خُلق در شما هم می‌نشیند. 🔵 ارزش زیارت ✅ ما قدر این زیارت‌رفتن‌هایمان را نمی‌دانیم. برخی می‌گویند: زیارت‌رفتن چه تأثیری دارد؟ (واقعاً اثر دارد ولی آنها نمی‌دانند). واقعاً همین سلامی که به معصوم می‌دهیم و خدمت معصوم می‌رسیم، یک اتصال وجودی و حقیقی برقرار می‌شود. خود ما هم این را احساس می‌کنیم و در ما اثر می‌گذارد. اصلاً زیاد با معصوم نشستن، خلق‌وخوی معصوم را به جان انسان راه می‌دهد و لطف و کرامت و رأفتش را می‌بیند. ✅ برخی می‌گویند: رأفت امام رضا علیه‌السلام محسوس است. (این مطلب) درست است، چون زیاد آنجا رفته‌اند. زیاد نشستن و زیارت‌کردن، اتصال است و از آنها رنگ می‌گیریم. رنگ معنوی می‌گیریم. این خاصیت ارتباط است. ✅ اگر کسی زیاد با خدا بنشیند، یکی از آثارش این است که ناخودآگاه در او یک وقاری می‌آید. نمی‌داند از کجا آمده است؟! ولی می‌بیند که خیلی خوشدل شده است. این از کجا است؟ خدا این حالت مهربانی و خوشدلی را به او داده است. خودش هم خبر ندارد که از کجا است. خاصیت سَحَر و بین‌الطلوعین همین است. ✅ عرض ما این است، کسی که کار خیر کرده است، اسم شکور را دیده است؛ آن را سان دهد و به‌تدریج همین خُلق خدا را در جانش پیاده کند. ✅ خداوند می‌گوید: بر عهده من است که من نسبت به او کاری کنم. این اسم شکور است. چرا که می‌بیند که بنده‌اش در راه او اینقدر تلاش می‌کند. انسان وقتی زیاد با اسم شکور بنشیند، خُلق همنشین در او اثر می‌گذارد. وقتی این خُلق در انسان نشست، می‌شود روش و منش و رویهٔ او. 🔵 تخلق به اخلاق الله ✅ تخلق به اخلاق الهی یعنی ارتباط‌داشتن. اینکه گفته‌اند: «َتَخَلَّقُوا بِأَخْلاَقِ اللهِ» یک راهش همین زیاد نشستن است. اما راه دیگری هم دارد: همین که من می‌دانم خدا چنین است، پس من هم باید این‌گونه باشم و چنین کنم. https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/342