نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم 🔵 احساس کن همیشه در پیشگاه خدا هستی ✅ علامه طباطبایی نامهای به یک جوان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش پنجم
🔵 پاسبان حرم دل
✅ «حافظ به اين حديث در اين بيت نظر دارد: پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب تا در اين پرده جز انديشه او نگذارم» (نامهها برنامهها، صفحه۲۴۰). پاسبان حرم دل به چه چیزی اشاره دارد؟ به کشیک نفس کشیدن و مراقبت کردن اشاره دارد.
✅ «از اين كمترين دستورالعمل خواستهايد. آقاى من، صداى دُهُلى را از دور شنيدهايد و از نزديك هم به انبار كاه برخورد میكنيد. مع الوصف عدم امتثال را روا ندانستم، به عرض میرسانم كه دستورالعمل انسان قرآن است كه إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ. داعى تنها دستورى كه الآن میتواند به حضور جنابعالى عرض كند اين است كه مراقبت را حفظ بفرماييد. يعنى در همه حال مواظب خود بوده باشيد كه در نزد حقيقت همه موجودات به سر میبرى» (نامهها برنامهها، صفحه۲۴۰).
🔵 پرکشیدن به آن سو
✅ علامه طباطبایی میفرمود: اس و مغز دستورات قرآن مراقبه است. حقیقت همۀ موجودات چیست؟ خداوند متعال. نفس انسان خوپذیر است و با هر چه بنشیند، خلق و خوی آن را پیدا میکند. حتی با حیوان هم بنشینید همین خلق و خوی حیوان را پیدا میکند. خاصیت انسان اینگونه است. انسان اگر با خدا بنشیند، خلق و خوی خدا را میپذیرد و شبیه او میشود و این باعث میشود که او سمت و سوی الهی پیدا کند و به آن سو پَر بکشد.
✅ «میدانيد كه همنشين مؤثّر است، مصاحبت اثر دارد. خوپذير است نفس انسانى. كسانی كه در مصاحبت با ملكوت عالم به سر مىبرند كمكم ملكوتى میشوند. آن سعادتمندى كه چنين معاشرت و مصاحبت را به راستى در نهانخانه سرّ و ذات خود با «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» بهدست آورده است مترنم به اين ترانه است: «گر بشكافند سراپاى من جز تو نيابند در اعضاى من» اين چنين كس پيوسته در ذكر و فكر و عشق و شوق و سوزوگداز و رازونياز است» (نامهها برنامهها، صفحه۲۴۰).
🔵 آسمانی شدن
✅ در احوال میرزاجوادآقا ملکی تبریزی نقل میکنند که نیمههای شب راه میرفت و این بیت را تکرار میکردند: «گر بشكافند سراپاى من جز تو نيابند در اعضاى من». یعنی سراسر وجودش خدایی میشود. خدا در او مینشیند. نور خدا در او هست. نور خدا که در انسان بنشیند، ملکوتی میشود. آسمانی میشود که در زمین زیست میکند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 360 (1400.11.30شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://e
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه ۳۶۰ (۱۵) (۳۰ بهمن ۱۴۰۰ ۱۷ رجب / شنبه)
🔴 بخش اول
🔵 مراقبه
✅ در جلسه قبل قسمتی از کتاب نامههابرنامهها را خواندیم. در بخشی از آن نامه به مراقبه پرداخته شده بود. مراقبه یکی از دستورات حضرت استاد برای عموم است. عموم، کسانی هستند که میخواهند وارد سلوک شوند. منظور ما از مراقبه، مراقبۀ عمومی و اولیه است. مراقبۀ نهایی متفاوت است. تمام آنچه تاکنون گفتیم، ایشان در نهایات هم به کار میبُرد؛ ولی سبک کار و فلسفۀ آن کارها تغییر میکند. قرآنخواندن و وضوگرفتن و مراقبه و محاسبه و سحر و طهارتهایشان در مرحلۀ نهایی به گونهای دیگر تغییر میکند. یعنی فلسفۀ این کارها تغییر میکند. اینکه باید شب و روز خود را بسازیم، فلسفه گناه نکردن تغییر میکند؛ فلسفه انجام واجب تغییر میکند؛ منطق پشت صحنهاش تغییر میکند. در مراحل نهایی قرآنخواندن و حتی وضوگرفتن، فلسفهاش تغییر میکند.
🔵 منطق برتر
✅ حضرت استاد میفرمود: کسی که اینها را خوانده باشد، بسم الله الرحمن الرحیم گفتنِ او باید فرق داشته باشد. خیلی از امور است که ما در یک حیطهای با یک منطقی انجام میدهیم، بعد با یک منطق برتر انجام میدهیم. منطق برتر نیاز به فهم برتر آن فضا دارد. مراقبه چند مرحله دارد؛ حتی در تمهید مرحله نهایی مراقبه آمده است. ولی قرار نیست این مباحث همه جا گفته شود. کسی که حقایق را نداند و برایش باز نشده باشد و شکوفا نشده باشد، دانستن اینها تأثیری برایش ندارد.
✅ بحث عموم را تمام کرده بودیم، ولی بحث مراقبه را به چند مورد قبلی اضافه کنید. مراقبه دستور نحلۀ ملاحسینقلی همدانی است. این نحله روی مراقبۀ معالله تأکید میکند.
🔵 چهار مرحلۀ مراقبه
✅ مرحوم علامه طباطبایی در رساله لبّاللباب مراقبه را در چهار مرحله ذکر کرده است:
✅ ۱. مرحلۀ اول مراقبه، انجام واجبات و ترک محرمات است به تمام معنا. هر چه خدا گفته است انجام دهیم که همان ذکر عملی است که در بیان اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین آمده است.
✅ ۲. مرحلۀ دوم مراقبه این است که همه کارها را برای خشنودی خدا انجام دهد. یعنی برای بهشت و جهنم نباشد و فقط برای خشنودی خدا کار کند. برای خشنودی خدا دست به کار شود.
✅ ۳. مرحلۀ سوم مراقبه، خود را در پیشگاه خدا دیدن است. «كَأنَّكَ تَراهُ، فإن لَم تَكُن تَراهُ». این را میشود برای عموم گفت که همیشه در پیشگاه خدا هستی؛ تو خدا را نمیبینی، ولی او تو را میبیند. برخی از دستورات و بیانات دینی نوعاً روی سمیع و بصیر بودنِ خدا تأکید دارد. «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ يَرَىٰ»؛ مگر ندانسته که قطعاً خدا [همه کارهایش را] میبیند؟(علق، آیۀ ۱۴)
🔵 تو (ای سالک طریق) مواظب باش
✅ برخی از کسانی که شیخ و استادِ راه بودند، کاری میکردند که به شاگرد خود نشان دهند، او لحظه به لحظهاش را میبیند. بعد آن سالک چون میداند که استاد او را میبیند، خودش را تنظیم میکند. استاد حتی اگر در خلوت شاگرد چیزی به ذهنش آمده، به او میگوید. البته با زبانی میگوید که فقط او بفهمد.
✅ یکی از طلبهها میگفت: یک شب داشتم با خانم صحبت میکردم در مورد این که قم اینجوری است و هوایش اینگونه است. فردا سر درس استاد حسنزاده، ایشان همان تعبیری را که نسبت به همسرم به کار بردم، عین همان تعبیر را بهکار برد تا نشان دهد که میداند او چه گفته است و چه کرده است. این را اساتیدِ راه انجام میدهند تا به سالک بگویند و نشان دهند که همه چیز را خبر دارند. پس تو (ای سالک طریق) مواظب باش. حال که این چنین است، خدا چگونه است؟ « أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ يَرَىٰ»؛ مگر ندانسته که قطعاً خدا [همه کارهایش را] میبیند؟(علق، آیۀ ۱۴) آیا نباید بدانی که خدا میبیند؟
🔵 در پیشگاه خدا هستید
✅ خدا سمیع بصیر است. سمیع یک لطفی در بحث دعا دارد، بصیر یک لطفی در مراقبه دارد. اینگونه در پیشگاه خدا هستید. ابتدا بدانید در پیشگاه خدا هستید، بعد آن را به حالوحس تبدیل کنید.
✅ اول اینکه میدانیم که خدا میداند؛ بعد این را به خود توصیه کنیم و تذکر دهیم. کمکم احساس میکنیم که در پیشگاه خداییم. عرفا روی این در پیشگاه قرارگرفتن که مراقبه نوع سوم است، خیلی تأکید میکنند. روز و شب باید اینگونه بگذرد. این در مراقبه عمومی بودن، برای کسانی که ابتدای راه هستند معنا دارد.
🔵 خدا میبیند
✅ خود دین خواسته است که در ما یک حیای توحیدی ایجاد کند. خدا میبیند، پس تو مواظب باش. خدا میبیند، پس جانبِ خدا را رعایت کن. این را به شکل عمومی میشود انجام داد. مخصوصاً که بعد از مرحله اول، در مرحله دوم تمام کارهایش را با محوریت خشنودی خدا انجام داده است. مرحله سوم نوعی به پیشگاه خدا رسیدن است؛ این راهی است که معمولاً در کار عرفا وجود دارد.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۶۰ (۱۵) (۳۰ بهمن ۱۴۰۰ ۱۷ رجب / شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 مر
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
🔵 در محضر او
✅ ۴. مراقبۀ نوع چهارم حسابش جدا است. هم به لحاظ معرفتیعلمیحصولی جور دیگری است و هم به لحاظ شهودی به گونه دیگری است. این همان است که در قرآن آمده است؛ کسی که در پیشگاه خدا است، مرتکب خطا نمیشود. آن هم چه خدایی؟ شهودی که روی میدهد؛ عظموتی که میبیند.
✅ مراقبه تا مرحله سوم برای عموم مقدور است و امکان انجامش را دارند. وقتی بزرگان دستوراتی برای عموم میدهند، حتی مسئله فنا را که مرحله نهایی است، آن را پایین بیاورند و توضیح دهند، تا عموم مردم به آن برسند. تمام آنچه اهل معرفت میگویند، میتواند سطح نازل پیدا کند. محو کردن خود، در مراحل پایین هم معنا دارد. خیلی هم لطف دارد. به تعبیری دیگر میگویند: این لطف فنا دارد که خودت را ندیدی.
🔵 لطف مراقبه
✅ لطف مراقبه درگیرشدن همیشگی با خدا و ارتباط با خدا است. حضرت استاد تعبیر به پیشگاه خداوند میکردند. اگر تو خدا را نمیبینی، او تو را میبیند. اندکش هم زیاد است و زیادش هم فوق تصور است. باید مراقبه داشت؟ کجا؟ در همه جا احساس کند در پیشگاه خدا است. وقتی با همسر صحبت میکنید، در پیشگاه خدایید؛ وقتی با فرزند و دوست صحبت میکنید، در پیشگاه خدا هستید.
🔵 احساسِ حضورِ بیتکلف
✅ اگر حالوحس مراقبه نوع سوم ادامه پیدا کند، احساس میکند که خداوند همیشه با او هست. این آثار فراوانی دارد؛ میخواهد کسی را ببیند، اول خدا را میبیند. اگر میخواهد به کسی توجه کند، اول به خدا توجه میکند. ما بعضی از اموری هست که با آن کلنجار میرویم و صورت آن جلوی ما است. وقتی ادامه پیدا کند، این تصویر قوی است و برای ما تصویر هست. نه اینکه با تکلف خود را در محضر قرار دهیم. بلکه در محضر هستیم. ابتدا با تکلف خود را در محضر قرار میدهیم، ولی بعد از مدتی که ادامه دادیم، جلوی چشم است.
✅ کسی که کار علمی میکند، ولی از بس کار فکری کرده است و چند ماه به آن فکر میکند، در عین حالی که در خیابان راه میرود، آن مسئله علمی هم جلوی چشمش است و آن را تحلیل میکند و مورد بررسی قرار میدهد و جوانبش برایش واضحتر میشود. درباره خداوند متعال، تصویری نیست، بلکه حضور معالله است که این حضور بهتدریج شفاف میشود. اگر این حضور شفاف شود، با آن زندگی میکنیم؛ اینکه احساس کنیم در پیشگاه خداییم و خدا ما را میبیند و ما او را نمیبینیم.
🔵 راهکارهایی برای مراقبه
✅ ۱. یکی از راهها برای شفافشدن، زیاد حرفشنیدن درباره آن است. البته حرفشنیدنی که یک نوع گوش جانی هم بسپارد و سِلم باشد. گوش جان بشنود، این اثر دارد.
✅ ۲. یک راه هم خلوتهایی است که بتواند او را به این حالوحس بکشاند، مانند سحر. کسانی که معمولاً نماز شب خوب خواندهاند و خوب ادامه دادهاند، تا از بستر بلند میشوند، احساس میکنند در پیشگاه خدا هستند. اگر شرایط باشد و در پیشگاه باشد، این محدود به سحرش است. ولی اگر ادامه دهد، مستوعب میشود. این راه دوم از خلوت شروع میشود به گونهای که بتواند آن را ادامه دهد.
✅ ۳. از راه ذکر. ذکر را به گونهای انجام میدهند که بهتدریج مستوعب میشود. ذکرهایی انتخاب شود که به حال مراقبه کمک میکند.
✅ ۴. از راه فکر. همیشه درباره او تأمل میکند. فکر فطری کند. فکر فطری را قبلاً توضیح دادیم. خوش فکر کند و خوش به دل برساند. ادامه دهد و بعد از مدتی میبیند مستوعب میشود. در شریعت گاهی فکر توصیه میشود تا نفس رام شود، مثل فکر مرگ.
✅ ۵. از راه سبکهایی که حالشان را خوش میکند. یعنی به یک فضای بالاتری از حال معنوی میرسند. حال خوش، خودش پرواز است و او را میبرد. مانند مجلس روضه؛ آن حال خوشی که بعد از روضه بهدست میآید. برخی هم روضه خودشان را با مراقبه مخلوط میکنند تا درست دربیاید.
🔵 یافتن رمز جان
✅ نکته این است که این کارها را انجام دهیم بهگونهای که انسان احساس کند که خدا در مقابل او است. هر کس باید رمز جانش را بیابد و ادامه دهد. برخی ترکیبی کار میکنند. ادامه میدهد تا ببیند در پیشگاه خدا است.
🔵 مغز کار
✅ بندهخدایی در ماه مبارک رمضان میگفت: دعای افتتاح را شبها میخواندیم و ادامه دادیم و حالوهوای ماه مبارک رمضان؛ بهتدریج احساس میکردم پیش خدا نشستهام؛ برای همین همیشه با ادب مینشست. چرا؟ برای اینکه همین ارتباط را ادامه داد. معمولاً شرایط معنوی را انسان خوش کند، اثر دارد. مغز کار، مراقبه معالله است که اثر میگذارد و تصحیح میکند. مراقبه است که نور میشود و میرسد به جایی که حقیقت اصلی هستی را درک میکند. شفافشدن بسیاری از کارها را حل میکند. اگر انسان این حالوحس را ادامه دهد، بهتدریج ممکن است به مرحله چهارم برسد.
🔵 حیایِ توحیدی
✅ قرآن یک حیای توحیدی به ما یاد داده است: «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ يَرَىٰ»؛ مگر ندانسته که قطعاً خدا [همه کارهایش را] میبیند؟(علق، آیۀ ۱۴)
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 در محضر او ✅ ۴. مراقبۀ نوع چهارم حسابش جدا است. هم به لحاظ معرفتیعلم
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
🔵 ذکر قرآنی
✅ بحث ذکر قرآنی تمام شئون و جوانب را شامل میشود. مثلاً در باب نماز خوف میفرماید: وقتی نماز را بهدلیل شرایط جنگی تمام کردید، اما ذکر الهی را که میتوانید داشته باشید. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللهَ ذِكْرًا كَثِيرًا»؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خدا را ياد كنيد، يادى بسيار (احزاب، آیۀ ۴۱). ذکر کثیر خیلی معنا دارد. یکی از مصادیق اتم ذکر کثیر، مراقبۀ معاللهِ دائمی است. ذکر، ذکر لفظی و قلبی و مراقبهای بدون وِرد را هم شامل میشود.
🔵 دغدغهها را کم کنید
✅ مشکل این است از بس دغدغهها زیاد است، مانع میشود. لذا برخی توصیه میکنند در مراقبه دغدغهها را کم کنید و دغدغههای الهی را زیاد کنید. علامه طباطبایی رحمتاللهعلیه در مرحله دوم مراقبه میفرمود: دغدغهات را خدایی کن و خشنودی خدا را در نظر بگیر.
🔵 تکان بخورید
✅ نفس اماره خیلی ما را در مشکل میاندازد؛ کدورت میآورد؛ حالوحس ارتباط با عالم معنا را از ما میگیرد. خود مراقبه هم میتواند کمک کند؛ هر وقت نشد، ناله و جزع و فزع کند تا راه باز شود. بعضی میگفتند: هر وقت میبینید حال ندارید، تکان بخورید؛ مثلاً زیارت بروید و یک کاری بکنید تا حال شما خوش شود.
🔵 نفس خوپذیر است
✅ نفس خوپذیر است و اگر انسان با خدا بنشیند، ربّانی میشود. چون او با خدا زیاد نشسته است؛ مثل زغال. زغال اول رطوبتش میرود؛ دود میکند؛ بعد کمی قرمز میشود و بعد خودش آتش میشود. نفس خوپذیر است؛ یعنی اولش دود میکند و مشکلات کمکم برطرف میشود. کمی ادامه پیدا کند، این نفس حالوهوای خدایی پیدا میکند و بعد به حقیقت میرسد آتشین میگردد.
🔵 گر بشکافد سراپای من
✅ «داعى تنها دستورى كه الآن میتواند به حضور جنابعالى عرض كند اين است كه مراقبت را حفظ بفرماييد يعنى در همه حال مواظب خود بوده باشيد كه در نزد حقيقت همه موجودات به سر میبرى. میدانيد كه همنشين مؤثّر است، مصاحبت اثر دارد، خوپذير است نفس انسانى، كسانی كه در مصاحبت با ملكوت عالم به سر میبرند كمكم ملكوتى میشوند. آن سعادتمندى كه چنين معاشرت و مصاحبت را به راستى در نهانخانه سرّ و ذات خود با «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» بهدست آورده است مترنم به اين ترانه است: «گر بشکافد سراپای من جز تو نیابد در اعضای من» اينچنين كس پيوسته در ذكر و فكر و عشق و شوق و سوزوگداز و رازونياز است» (نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۱).
🔵 عشق جبلّی
✅ در همه ما عشق جبلّی کامن هست. دلیلش چیست؟ دلیلش اتصال وجودی با حضرت حق است؛ دلیلش میل وجودی جلوه نسبت به حق است. به تعبیر علامه، حَنین جزء به کل است. ما از نظر وجودی وصل هستیم که در ما کامن و مخفی است به صورت عشق جبلی. فقط از بس گناهان و اشتباهاتی که میکنیم، شرور انفسی که داریم، مثل اینکه اصلاً وجود ندارد؛ اما تا یک کمی این حال معنوی را ادامه میدهیم، آن عشق جبلی خودش را نشان میدهد.
🔵 چرا ریاضت ما را به عشق میرساند؟
✅ حرف آقایان این است کسی که بیدار شد و دست به ریاضت شد، خود ریاضت ما را به عشق میکشاند. چرا ریاضت ما را به عشق میرساند؟ چون عشق جبلی کامن هست، فقط قیود را که بَردارید، خود به خود تبدیل به عشق میشود و گاهی انسان نمیتواند شب را بدون این محبوب ازلی روز کند. اصلاً نمیتواند. کسی که این حال را ادامه دهد، بعد میگوید: من کجا و تو کجا؟ این میشود سوزوگداز. و گاهی میخواهد به جایی بالاتر برسد و نمیرسد، میشود سوزوگداز. بعضی مواقع میبیند اصلاً مناسبت نیست و او راه را باز میکند، میشود سوزوگداز. اگر خروارهای گناه و قیود ما کم شود و کمی آنسویی شویم، آن عشق جبلی خودش را نشان میدهد. این عشق جبلی کمی ادامه پیدا کند، تبدیل میشود به میل به وطن اصلی و میل به کمال اصلی ما. این باعث میشود سوزوگداز پیش بیاید.
🔵 راز و نیاز از کودکی
✅ دین یکی از کارهایی که کرده است این است که راز و نیاز را از کودکی در کام کودکان ریخته است. از چه سنی به تکلیف میرسند و یا او را به سمت قبله نشاندن. بسیاری از دستورات دینی، حالت راز و نیاز دارد. همین نماز و دعا خیلی لطف دارد. ابتدا شاید متوجه نشویم، ولی همین که ادامه دهیم، به راز و نیازبودنِ دین میرسیم. ای کاش یک نفر باشد که هر چه را که دین گفته است، به شکل مراحل اولیه ادامه دهد، سر از همین جاها درمیآورد.
🔵 مرا مگوى كه خاموش باش و دم در كش
✅ «و به قول خواجه حافظ: «مرا مگوى كه خاموش باش و دم در كش كه مرغ را نتوان گفت در چمن خاموش» چنين كسى را هيچ كارى از حضور باز نمىدارد «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ». باز از امام صادق عليهالسّلام است كه العارف شخصه مع الخلق و قلبه مع اللّه تعالى» (نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۱).
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 ذکر قرآنی ✅ بحث ذکر قرآنی تمام شئون و جوانب را شامل میشود. مثلاً در ب
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
🔵 حتماً نمط هشتم و نهم اشارات را بخوانید
✅ کسی که میخواهد در این مسیر باشد، حتماً نمط هشتم و نهم اشارات را بخواند. خیلی خلاصه و عالی گفته است و خیلی کمک میکند. مرحلۀ اول اراده است تا به سکینه میرسد. آنجا توضیح میدهد که عارف «هُدِیَ لِلتَلبیس» است. یعنی یاد میگیرد که کسی نفهمد احوالش آنسویی است و پنهان میکند تا احدی نبیند؛ درعینحال احوال خوشش را هم داشته باشد. برخی میخواهند بدشان را خوب جلوه دهند؛ اما عارف خوبش را هم پنهان میکند.
🔵 من در ميان جمع و دلم جاى ديگر است
✅ «شيخ اجل سعدى به اين حديث گرانقدر در اين بيت نظر دارد: هرگز وجود حاضر و غائب شنيدهاى من در ميان جمع و دلم جاى ديگر است»(نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۱).
✅ برخی از دستورات وجود دارد با شیوههای نهایی که راه نشان میدهد انسان چگونه مراقبه دائمی معالله داشته باشد. برای اهلش خیلی عالی است. اگر کسی آن راه را یاد بگیرد، اصلاً جمع مزاحم نیست و کثرت مزاحم نیست. به طور عادی معمولاً کثرت مزاحم است. استمرار هم یک راهی است که بهتدریج جلوی چشم میآید. راههای دیگری هم وجود دارد که باید در جای خودش خوانده شود.
🔵 وجود فقری
✅ راههای عجیب و غریبی هست و برای اهلش خیلی معنا دارد. حتی ما برخی مطالب مانند وجود فقری را در بدایه و نهایه خواندهایم که اگر آن را ادامه دهیم، سر از جاهای عجیبی درمیآورد. برخی از عرفا میگویند: «در این نسبت شریفه تأمل بفرما»! نسبت شریفه یعنی ربط فقری ما به حضرت حق. یعنی ما هیچیم و به نفس او است که هستیم و الا ما نیستیم. اگر کسی این را به حالوحس خود تبدیل کند، خیلی مسائل به شکل طبیعی حل میشود. این کار نیاز به فهم درست دارد و به قلب رساندن است.
✅ این را حضرت امام ره دارد که ما باید وارد علم شویم و حقایق را بفهمیم و با مجاهده باید به قلب رسانیم. با مجاهده به قلب برسانیم این رمز کار حضرت امام است برای تبدیل علم به سلوک. آن چیزی را که یاد گرفتهایم بیاوریم سر سفرۀ سلوک خود. آن قدر به خودمان بگوییم و تلقین کنیم، بدانیم حق است و سر سفره جان خود بیاوریم. به گونهای که قلب و جان و فهم ما درگیر شود.
✅ برخی میگفتند: وقتی این فهم برای ما حاصل شد، دیدیم که نمیتوانیم چیزی را به خود استناد دهیم. هر چه داریم، از خود ما نیست. هر چه در دیگران میبینیم، اول خدا را میبینیم. با وجود فقری خیلی از مسائل مراقبه را میتوان حل کرد. ابتدا باید خوب فهمید، سپس به سر سفره بیاوریم؛ یعنی با مجاهده به قلب برسانیم. به تعبیر حضرت امام ره در کام قلب ریختن و لقمه به قلب دادن. یعنی به قلب خود، لقمۀ وجود فقری را دائماً بدهیم و قلب را به تعامل بکشانیم.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 361 (1400.12.7شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://ei
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه۳۶۱ (۱۶) ۱۴۰۰/۱۲/۷
🔴 بخش اول
🔵 الگوی ناب
✅ شخصیتهایی مانند علامه حسنزاده رحمتاللهعلیه که از قلههای پرورشیافته در سنت حوزوی هستند، میتوانند برای دیگران راه (راهنما) باشند. چرا؟ چون خودشان این راه را رفتهاند و رسیدهاند. توصیههای ایشان ویژه است. ما نباید به هر توصیهای اعتنا کنیم. اما کسی که به اوج رسیده و حقایق را میفهمد و تجربیات فراوان دارد و به نتیجه رسیده و ما اثرش را میبینیم، میتواند برای ما«راه» باشد. رفتند و شد. این راهی است که طی شده است. لذا باید به این الگوهای حوزوی خیلی توجه کرد. بیان و رفتارشان برای ما معیار باشد؛ به ویژه حضرت استاد که در این موارد غور کرده است و اسرار را میداند و اجرا میکند. لذا ما باید به چنین شخصیتهایی تن بدهیم.
✅ علامه حسنزاده رحمتاللهعلیه علاوه بر طرحی که برای منتهیها داشتند، برای عموم طلبهها و عموم مردم هم دستوراتی داشتند. ایشان حتی برای مردم عادی راه تعیین کرده است. در این جلسات ما به دنبال این هستیم که ایشان چه دستوراتی داشتهاند. ما باید در عرفان در وادی عمل بحثی راجع به دستورالعملها داشته باشیم. این مباحث ذیل بحثهای دستورالعمل قرار دارد. یک وقت باید روی برخی از دستورالعملها کار کرد.
🔵 مُرّ شریعت
✅ آنچه حضرت استاد گفتهاند از مُرّ شریعت بوده است و از هیچ چیز دیگری استفاده نشده است. این را خیلی بایدجدی گرفت. واقعاً نحلۀ حسینقلی همدانی خیلی مقیدند که دستوراتشان از مُرِّ شریعت باشد. فقط نوع نگاهشان به دستورات متفاوت است. در دستورات دینی این موارد وجود دارد،ولی مردم اینگونه به آنها نگاه نمیکنند. اما مؤمنانی که به عمق میرسند، درمییابند که دستورات شریعت به اینجا میرسد.
🔵 مجموعهای از دستورات
✅ این موارد بیان شد که چگونه علم و عمل انسانسازند و باید مواظبت کرد که آلوده به گناه نشد و واجبات را انجام داد؛ قرآن باید خواند؛ علم مناسب باید تحصیل کرد؛ سحر را باید آباد کرد؛ دوام طهارت (وضو) باید داشت؛ محاسبۀ نفس باید داشت. بعد از ذکر این موارد، باید مراقبه را هم به آنها اضافه کرد. مراقبهای که حضرت استاد میفرمایند، مراقبۀ عمومی است که برای عموم مردم و عموم طلاب بوده است. در اینجا ما مراقبه خصوص و خواص و نهایی را نگفتیم. مراقبه نهایی، معنا و منطقش عمق پیدا میکند. علم مناسب معنایی دیگر پیدا میکند. محاسبه و کشیک نفس هم معنای دیگری پیدا میکند.
🔵 مراعات بدن
✅ تا بحث سلوک پیش میآید، بعضیها گمان میکنند سلوک این است که فقط غذای کمی بخورند. آنقدر غذا کم میخورند که به حالت احتضار میافتند. آنها چربی بدن را آب نمیکنند، خود بدن را آب میکنند و ماهیچهها را از بین میبرند.
🔵 به بدن فشار نیاورید
✅ به بدن فشار نیاورید. بدن مَرکَبِ ما است. به مرکب هم باید رسید. اگر از اسب استفاده میکنید، نباید به آن غذا بدهید؟ بدن مرکب ما است، نباید به آن رسید؟ حضرت استاد میفرمود: بندهخدایی مشغول سلوک بود؛ به من گفت: من اینقدر (تقریباً به اندازه یک کف دست) غذا میخورم! حضرت استاد به او گفت: راه این نیست و این کار را نکن! او هم میگفت: خیر، راه همین است. اما بعد از مدتی خبر رسید که در بیمارستان بستری شده است. حضرت استاد به ملاقات او رفت و به او گفت: من که گفتم این شیوه کار نیست. بدن را از بین بُردی که دیگر هیچ کاری نمیشود کرد، حتی سلوک.
🔵 به اندازه بخورید
✅ حضرت استاد میفرمود: غذا میخورید، به اندازه بخورید و گرسنگی مفید داشته باشید. اگر زیاد غذا بخورید، نفس مشغول هضم غذا میشود و از کارهای دیگر مانند کار علمی باز میماند. وقت سحر، بدن استراحت کرده است و معمولاً از جهت غذایی هم نیاز به غذا نیست. گرچه هر کسی به حسب طبعش متفاوت است. ممکن است کسی نیمهشب هم که بلند میشود، بدنش نیاز به مقداری غذا داشته باشد.
🔵 جوع مفید
✅ جوع مفید را قبلاً توضیح دادیم. معیار جوع مفید این است که گرسنگی به بدن ضربه نزند و ماهیچه بدن آب نشود. بحث چربی بدن نیست، بلکه چربی باید آب شود. این خیلی خوب است. گرسنگی شدید علاوه بر اینکه به بدن ضربه میزند، روح را هم از کار میاندازد. باید به اندازه به بدن غذا داد و جوع مفید داشت. این جوع مفید عجیب جان را آزاد میکند تا بتواند پرواز کند. بدن تور شکار است و این را باید خوب نگه داشت و از آن استفاده کرد.
🔵 تور شكار
✅ «ناگفته نماند كه بدن تور شكار و سوارى راهوار ماست. مبادا با او چنان كنيم كه نه به كار شكار آيد و نه تواند سوار را به جايى برساند. ره چنان رو كه رهروان رفتند. كسى به ما نگفت كه شب و روز را با يك دانه خرما به سر ببريم. در حد اعتدال، بدن نياز به تعيش دارد « كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا «انسان كامل آن كسى است كه حق هر ذىحق را اداء میكند.»(نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۱).
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه۳۶۱ (۱۶) ۱۴۰۰/۱۲/۷ 🔴 بخش اول 🔵 الگوی ناب ✅ شخصیتها
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
✅ وقتی بدن ضعیف شود، انسان حالت بیماری پیدا میکند و حتی نمیتواند واهمه خود را هم کنترل کند. فشار آوردن کار را حل نمیکند و مضرّ به حال سلوک است. باید از آن سواری گرفت و باید از آن کار کشید.
🔵 لاغرمُردنی
✅ یکی از طلبهها برای گرفتن دستورالعمل نزد آیتالله بهاءالدینی رفت. ایشان دیدند این طلبه خیلی لاغرمردنی است. به او گفت گوشت بخور! آن طلبه گفت من دستور سلوکی میخواهم. ایشان گفت: من هم همین را میگویم. تو باید گوشت بخوری تا قدرت سلوک داشته باشی. اگر طب سنتی بدانیم، لازم نیست گوشت بخوریم و بدون خوردن گوشت هم میتوانیم قوت پیدا کنیم. حتی شیوههایی در طب سنتی هست به نام جوان کردن.
✅ کسانی هستند که حتی پنج ساعت کار روحی میکنند و در عین حال بدن همراهی میکند. کسی از اول نباید از روزی پنج ساعت شروع کند. باید از ده دقیقه و نیم ساعت شروع کند و کمکم آن را زیاد کند. این هست، ولی بدن هم باید همراهی کند. لذا باید به بدن رسید. حضرت استاد میفرمود: باید حق هر چیزی را ادا کرد. در سلوک حق همسر را نخورید! نباید به یک جا ظلم کرد و در عین حال بالا رفت. اینکه نمیشود.
✅ بعد از اینکه این بحثها تمام شد، شاید به چند اصل ضروری به عنوان پایههای کار ایشان اشاره کنیم. عرفانی که با فطرت بسازد و در عین حال با فضای معنوی و اجتماعی سازگار باشد و در عین حال انسان را به عمق بکشاند، یک عرفان ویژه است. این دستورات با فطرت سازگار است.
🔵 ارتباط وجودی
✅ آنچه در سلوک به ما میدهند از درون است نه از بیرون. حضرت استاد توضیح میدهند ما که دنبال خدا هستیم، به عنوان مجهول مطلق نمیشود به دنبال کسی رفت؛ مجهول مطلق نمیتواند مطلوب باشد. ارتباط اصلی ما با خداوند متعال، ارتباط وجودی است؛ یعنی ارتباط درونی.
✅ ارتباط اصلی ما با خدا کجا است؟ آنجا که حقیقت ما شأنی از شئون حقتعالی است و جدولی از دریای بیکران هستی است. ما یک جدول هستیم. ما از طریق آب وجودی که به ما رسیده، وصلیم به دریای هستی. از چه طریق وصلیم؟ از طریق حقیقت وجودی خود و همین هم راه خطاب ما است. اگر نهری به یک دریا وصل است، از چه طریقی با این دریا صحبت میکند؟ از همان طریقی که به دریا وصل است. ما هم جدولی از جداول وجودی حقتعالی هستیم و به حضرت حق وصلیم و از همان راه با خدا ارتباط داریم.
🔵 وجودِ فقری
✅ اساساً وجود ما، وجودِ فقری به خداوند متعال است، این وجود عین ربط به خدا است. «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى الله»؛ اى مردم، شما به خدا نيازمنديد (فاطر، آیۀ۱۵). هویت وجودی ما اینگونه است. خود را باید اینگونه در نظر بگیریم. حقِ با حالت ایجادیاش، میشود این شیء. یعنی عینِ فقر به حق است. بر این اساس، حقیقت عالم این است که همه وجهالله هستند؛ همه شئون حضرت حقاند؛ همه آیات حقاند؛ همه ربطِ به حقاند. «فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله»؛ پس به هر سو رو كنيد، آنجا روى [به] خدا است (بقره، آیۀ۱۱۵). این حظّ وجودی ما است.
🔵 حظِّ وجودیِ ما
✅ حضرت استاد میفرمود: حظِّ وجودیِ ما عین ربط است. پس اگر بخواهیم با خدا ارتباط برقرار کنیم، به خود این حظ وجودی است؛ عین ربط به اوییم. لذا مخاطب ما همان حقیقتی است که ما همه مرتبط به اوییم و وصل به اوییم. ابتدا این حقیقت درونی برای ما آشکار نیست. چرا؟ چون با انواع تعلقات و تقیدات همراه شده است و یادمان رفته است. ولی همین کافر در عین حالی که منکر خدا است، یک لحظه سخت برایش پیش میآید، میبیند و مییابد که وصل به حق است. این همان است که در قرآن میفرماید: «وَ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلاَّ إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ كانَ الْإِنْسانُ كَفُوراً»؛ و چون در دريا به شما صدمهاى برسد، هر كه را جز او مىخوانيد ناپديد [و فراموش] مىگردد و چون [خدا] شما را به سوى خشكى رهانيد، رويگردان مىشويد و انسان همواره ناسپاس است (اسراء، آیۀ۶۷). همه گم میشوند و فقط خدا دیده میشود.
🔵 دعا چیز خوبی است
✅ ما حقیقت اتصال را داریم و هیچ کس نیست که وصل به حق نباشد. همین حالت را شریعت با دعا تقویت میکند. دعا چیز خوبی است. دعا ارتباط وجودی با حقتعالی است. اگر چیزی به ما داده شود، از درون ما داده میشود و از طریق همین جدول به ما داده میشود. و این باعث می شود که تمثلات و مکاشفات داریم؛ حقایق داده میشود؛ قدرت پرواز پیدا میکنیم؛ و همۀ اینها از درون است.
✅ «آقاى من همچنان كه طلب مجهول مطلق محال است، خطاب به مجهول مطلق نيز چنين است. هر يك از ما شأنى و جدولى از درياى بيكران حقيقت دار هستى هستیم»(نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۱).
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم ✅ وقتی بدن ضعیف شود، انسان حالت بیماری پیدا میکند و حتی نمیتواند واهمه خ
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
🔵 معدن مقامات
✅ برخی را دیدهام که به گونهای توضیح میدهند که خداوند مجهول مطلق است! اهلالله به جایی میرسند که همه را اسماءالله میبینند. اسماءالله یعنی همان حقِ آمده در این موطن که با یک تعین خاص میشود اسم الهی. «فَجَعَلْتَهُمْ مَعَادِنَ لِكَلِمَاتِكَ وَ أَرْكَاناً لِتَوْحِيدِكَ وَ آيَاتِكَ وَ مَقَامَاتِكَ الَّتِي لَا تَعْطِيلَ لَهَا فِي كُلِّ مَكَانٍ يَعْرِفُكَ بِهَا مَنْ عَرَفَكَ لَا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا» (توقیع شریف ماه رجب). تمام اشیاء مقامات حق و اسم حق هستند. معدن مقامات انسان کامل است. اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین معدن مقاماتاند؛ معدن کلماتاند.
🔵 شکستن آینه در قیامت
✅ همه جا را اسماءالله پر کرده است که این اسماءالله شأنی از شئون حضرت حق و مظهر اسمی از اسماءالله هستند. اکثر ما بعد از مرگ این را میفهمیم. علامه طباطبایی بیان زیبایی دارد. میفرماید: ما که اینجا زندگی میکنیم بسان یک آینه بزرگی است که همه چیز را در آن آینه میبینیم و در این دنیا متوجه آینه بودن آن نیستیم. در روز قیامت که حقیقت توحید آشکار میشود، آینه شکسته میشود و بعد همه میبینند که حضرت حق بود که آشکار شده است. آنجا ندای حسرت همگان بر میآید که «يَا حَسْرَتَا عَلَىٰ مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ الله»؛ دريغا بر آنچه در حضور خدا كوتاهى ورزيدم (زمر، آیۀ۵۶).
✅ ما آن موقع تازه متوجه میشویم که در جنب خدا و با خدا بودهایم و از خدا جدا نبودهایم. کجا ما از حق جداییم؟ کدام موطن است که ما باشیم و حق نباشد؟ در کدام موطن است که قرب حق از ما گرفته شود؟ آن قربی که از رگ گردن به ما نزدیکتر است. کجا گرفته شد؟ همه جا با ما بود. اصلاً راه ارتباط ما بود. ما وصل به خدا بودیم و فاصله نداشتیم. ما در این دنیا نمیفهمیم؛ در قیامت میفهمیم که اصل مسئله چیست. آن موقعی که آینه در حال شکستن است و رخ یار بدون آینه دیده میشود. الان هم همین گونه است؛ ولی ما نمیفهمیم. بعضیها همین جا میبینند همه اسماء حقاند؛ همه مقامات حقاند. هیچ موطنی نیست که خدا نباشد و همه جا خدا است که ظهور میکند و همه جا اسماءالله است و هر شیئی اسمی از اسماءالله است؛ اسم «کَونی» نه اسم «الهی». هر چیزی وجهی از وجوه الهی است.
🔵 ارتباطى بیتكيّف بیقياس
✅ «ما هر کدام یک جدولی از آن دریای بیکرانیم و از طریق همین جدول با او در ارتباطیم. و از اين جدول با او در ارتباطيم. البته «ارتباطى بیتكيّف بیقياس هست ربّ النّاس را با جان ناس» و از اين كانال او را خطاب میكنيم» (نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۱). پس کانال ارتباطی ما همین جان ما است و از این کانال او را خطاب میکنیم.
🔵 بریده از حضرت حق نیستیم
✅ ما باید بحثهای توحیدی قرآن را زیاد بخوانیم و زیاد کار کنیم و این سر سفرۀ کار ما بیاید و نوع نگاه ما را تغییر دهد. این خیلی لطف دارد؛ در بحث نماز و در «ایاک نعبد». ما که بریده از حضرت حق نیستیم. باید از طریق همین درون، توجه وجودی به حضرت حق داشته باشیم. او را نمیبینیم، ولی توجه به حضرت حق که میتوانیم داشته باشیم! اگر این راه را ادامه دهیم، آن حالتی که باید پیدا شود منکشف میشود. اینکه «ایاک نعبد» ارتباط با ذات حضرت حق است و راه ارتباطی ما است، در عین حالی که نمیتوان به کنه ذات او دست یافت. این تعامل وجودی میخواهد؛ ارتباط وجودی میخواهد. در بحث اسرار نماز توضیح دادیم توجه وجودی به حضرت حق چگونه است.
🔵 لایروبی درون
✅ «غرضم از اين نكته اين است كه هرچه عائد ما میشود از كانال وجود خودمان است. اين خيال رهزن ما نشود كه از خارج ما چيزى عائد ما میگردد.» (نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۱). لازمۀ آن پاککردن درون و لایروبی درون است. این باید درست شود، تا کار به سامان برسد. تعلقات ما باید برداشته شود؛ تعشقات ما باید گرفته شود؛ خطاهای ما باید گرفته شود. الان ماه رجب است. باید اینها را برداشت. اگر برنداریم، درست نمیشود.
✅ برخیها حتی تمثلاتی برایشان رخ میدهد، میفهمند که خلیط دارد و میفهمند که این به خاطر تعشق و تعلقی است که دارند. بعضیها که متوجهاند، این را لطف الهی میدانند: «تو هنوز درونت خوب پاک نشده است». وقتی کینه یا شهوت زیاد باشد، نمیشود کاری کرد. انسان زمینگیر میشود. به وقتش آنها که اهلش هستند میفهمند که مشکلات درونی است که آدم را گرفتار میکند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 معدن مقامات ✅ برخی را دیدهام که به گونهای توضیح میدهند که خداوند مج
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
✅ باید لایروبی جان شود؛ خلل و خلئیی را باید از درون برداشت که برخی از آنها حالت جبلّی دارد. گاهی طینت ثانویه ما نزدیک به جبلّی است و گاهی طینت اولیه ما جبلّی است. این حالت جبلّی را باید با التجاء و توسل و بیچارگی حلّش کرد. برخی میبینند که این مشکل در من به صورت جبلّی جایگیر شده است و تنها راهش یک التجاء جبلّی به حضرت حق است و این پاک میشود. و بعد وقتی به مراحل بالاتر میرسند، هر مرتبه بالاتر گاهی ممکن است هزار مشکل درونی ما و بلکه بیش از آن را حل کند. مقامات بالاتر هر کدامشان بیش از هزار مشکل درونی را پاک کیکند. برای ما اینها شفاف نیست. آنجا که رفتیم آشکار میشود. تا به جایی میرسد که ناب و سره میشود و هیچ مانعی ندارد و از آن سو هم هیچ بخلی نیست.
🔵 کتمان سرّ
✅ «اگر در حالات مراقبت تام تمثّلاتى پيش آمد خوش آمد. مكتوم بدار كه سالك كتوم است. از عارف سَر مىرود و سِرّ نمیرود.» (نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۱). اگر چیزی به تو دادند، مواظب باش به هر کس نگویی! سالکان در ابتدا، تا سِرّ را میگویند، آن میرود. و این زیر سر نفسانیت ما است و مشکلات نفسانی ای که داریم؛ یعنی همین که گفتیم، احساس میکنیم کسی هستیم و کسی شدهایم. نفس اینگونه سَرِ آدم بازی درمیآورد.
✅ دومین مشکل این است که تا میگوییم، مزاحمت بیرونی ایجاد میشود. یعنی افرادی آن را تحمل نمیکنند و آدم را به زحمت میاندازند. کسانی را دیدهام که هزاران چیز به او دادهاند، اما مشکلی به لحاظ اجتماعی برایشان پیش نیامده است. چرا؟ چون اسرار را ابراز نکرد.
🔵 پنهان خورید باده که تعزیر میکنند
✅ در روایت آمده است که اگر اباذر میدانست چه در قلب سلمان است، او را میکُشت! اما در عین حال در تاریخ آمده است که این دو با هم دوست بودند. چرا؟ چون که سلمان اسرار را کتمان میکرد و آشکار نمیکرد. «دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند پنهان خورید باده که تعزیر میکنند»؛ علامه طباطبایی این بیت حافظ را توضیح میدهد که پنهان! پنهان! پنهان! «پنهان خورید باده که تکفیر میکنند». مواظب باشید که تکفیر میکنند. تحمل نیست. مثلاً اگر کسی بگوید من خرمای بهشتی خوردهام، باور نمیکنند و میگویند این حرفها چیست. چرا؟ چون خبر ندارند. کسی که اهلش نیست، دعوا پیش میآید. چرا انسان بگوید و اسرار را آشکار کند و مشکلات برای خودش ایجاد کند؟
🔵 یکی کتوم ودیگری بذول
✅ یک نکته است که برای کسی که اهلش است، برخی از اسرار را می گفتند. برای اینکه بقیه را راه بیندازند، به اهلش بعضی احوال را میگویند. خود حضرت استاد میفرمودند: دو استاد داشتیم که برادر بودند؛ یکی (علامه طباطبایی) کتوم و یکی (برادر علامه) بذول. خود ایشان میفرمود: برادر حضرت علامه، آیتالله سید حسن الهی وقتی میگفتند خیلی ما را میشوراند و قوت و عزم میداد. ولی علامه طباطبایی مثل اینکه اصلاً هیچ خبر نبود و تنها دو یا سه نکته گفته بود. مانند این نقل که «هر وقت در روز مراقباتم قویتر بود، در شب مکاشفاتم قویتر بود». و الا علامه طباطبایی از این حرفها نمیزد. برادر علامه فضای ویژهای داشت و افراد محدود و اهل معنایی داشت و برای همانها درس میداد. انسان کمتان سرّ داشته باشد، به او قوت داده میشود. از این جهت میگوید: «این چیزی نیست» و حتی اگر به تجلی ذاتی هم برسد، میبیند که این وقتی به مقام اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین مقایسه شود، چیزی نیست!
✅ «خوش باش كه عاقبت به خير است تو را».
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
362 عرفان دروادی عمل.mp3
10.11M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه ۳۶۲ (۱۴۰۰.۱۲.۱۴ شنبه)
#مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی
#ماه_شعبان
🔹استاد یزدانپناه دقایق ابتدایی این جلسه، به مناسبت ورود به ماه شعبان، در این زمینه توصیههایی فرمودند.
#حضرت_رسول
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/joinchat/3838181378C8d1d2d5742