نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 صد بار اگر توبه شکستی باز آ ✅ استغفار یعنی آمادهشدن. استغفار یعنی تا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
🔵 احساس کن همیشه در پیشگاه خدا هستی
✅ علامه طباطبایی نامهای به یک جوان دارد که در کتاب بررسیهای اسلامی آمده است. این جوان میگوید من احوالی پیدا کردم و از شما درخواستِ دستور دارم. هر جا رفتم آنی که میخواستم نشد. علامه طباطبایی به او میگوید: چهل شبانه روز مواظبت کن که همه کارهایت برای رضایت و خشنودی خدا باشد. در دستور بعدی به او میگوید: احساس کن همیشه در پیشگاه خدا هستی. در پیشگاه خدا بودن را احساس کن.
✅ «در توحيد بايد مراقبت را تقويت كرد. مراقبت تخم سعادت است كه در مزرع دل كاشته مىشود و سایر آداب و اعمال، پروراندن آن است» (نامهها برنامهها، صفحه۲۳۹).
🔵 دو سبک مراقبه
✅ در ابتدا، مراقبه حالوحس ندارد. آهستهآهسته باید آن را سر سفره آورد.
✅ ۱. یک سبک این است که انسان چند روزی به مراقبه بپردازد. مثل اینکه نفس خودش نگهبان خودش میشود و دیگر نمیگذارد از آن محیط خارج شود. نفس مراقب و مواظب و نگهبان خودش میشود. کارهای عادی را خیلی روان انجام میدهد. خودش میشود مواظب خود، که این کار معمولاً برای بعضیها سخت است. تا در میرود، گوش نفس را میگیرد و میگوید مراقبهات را داشته باش! متأسفانه چون ما عادات روزمره داریم، خیلی سخت است که از این عادات همیشگی خود دست برداریم.
✅ ۲. یک سبک دیگر این است که تکهتکههایی از روز را به مراقبه اختصاص دهیم و بهتدریج مستوعب شود. مثل اینکه بعضی از زمانها را مراقبت کنیم؛ مانند بینالطلوعین و بعد از نماز ظهر و قبل از خواب. بهتدریج این حال را به تمام روز سرایت دهیم. مثلاً وقت ناهار هم این حال را میتوانیم داشته باشیم.
🔵 تخم سعادت
✅ «در توحيد بايد مراقبت را تقويت كرد. مراقبت تخم سعادت است كه در مزرع دل كاشته مىشود و سایر آداب و اعمال، پروراندن آن است. مراقبت كشيك نفس كشيدن و همواره در حضور بودن است» (نامهها برنامهها، صفحه۲۳۹). کشیک نفس کشیدن یعنی همان مواظبتی که نفس نسبت به خود دارد که بر سر مراقبه باشد. مراقبه اصل است و مثلاً در نماز همین را تقویت میکند. در ذکر هم همین مراقبه را تقویت میکند. یعنی مراقبه میشود پروراندن. همۀ اعمال خوب زمینۀ مراقبه است.
🔵 سه مرحلۀ مراقبه
✅ علامه طباطبایی مراقبه را سه مرحله میداند:
۱. اینکه انسان مراقبت کند که مرتکب خلاف نشود.
۲. مراقبت به صورت کأنّ.
۳. مراقبت با خود الله.
✅ شما نزد عالم ربانی مینشینید چه حسوحالی دارید؟ با خود میگویید عالم ربانی است و جانب او را رعایت میکنید. احساس کنید عالم همه محضر خدا است؛ در این وضعیت چه کار باید کرد؟ باید ارتباط و تعامل باشد. مثلاً هر کاری میکنیم بگوییم خدا مرا میبیند. تا خیری میکنیم بگوییم خدا این را میبیند. این تعامل با خدا است. ما هر کاری میکنیم، در محضر خداییم. الان بیشتر صحبت درباره مراقبه مرحله اول و دوم است که برای مبتدیها است. مرحله سوم برای منتهیها است.
🔵 حدیث نفس
✅ «حديث نفس مزاحم با مراقبت است» (نامهها برنامهها، صفحه۲۳۹). حدیث نفس همین سخنگفتنهای درونی است. در اینجا باید گوش نفس را کشید و آن را به مسیر درست برگرداند. اینکه ذهن ما در نماز به هزار شاخه میرود، این میشود حدیث نفس. حدیث نفس مزاحم ما در همه عبادات است؛ مخصوصاً در نماز. انسان باید مراقبت کند تا این حدیث نفس را کنترل کند.
🔵 حرم خدا
✅ «اين سخن دلنشين امام صادق عليهالسّلام را بايد بر دل نشاند: القلب حرم اللّه فلا تسكن فى حرم اللّه غيراللّه» (نامهها برنامهها، صفحه۲۴۰). این دل که حرم خدا است، غیرخدا را جا مده. اگر کسی در فراخنای دل توجه داشته باشد که پیش از همه و بیش از همه، خداوند متعال است، خیلی کمکش میکند و راه باز میشود.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم 🔵 احساس کن همیشه در پیشگاه خدا هستی ✅ علامه طباطبایی نامهای به یک جوان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش پنجم
🔵 پاسبان حرم دل
✅ «حافظ به اين حديث در اين بيت نظر دارد: پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب تا در اين پرده جز انديشه او نگذارم» (نامهها برنامهها، صفحه۲۴۰). پاسبان حرم دل به چه چیزی اشاره دارد؟ به کشیک نفس کشیدن و مراقبت کردن اشاره دارد.
✅ «از اين كمترين دستورالعمل خواستهايد. آقاى من، صداى دُهُلى را از دور شنيدهايد و از نزديك هم به انبار كاه برخورد میكنيد. مع الوصف عدم امتثال را روا ندانستم، به عرض میرسانم كه دستورالعمل انسان قرآن است كه إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ. داعى تنها دستورى كه الآن میتواند به حضور جنابعالى عرض كند اين است كه مراقبت را حفظ بفرماييد. يعنى در همه حال مواظب خود بوده باشيد كه در نزد حقيقت همه موجودات به سر میبرى» (نامهها برنامهها، صفحه۲۴۰).
🔵 پرکشیدن به آن سو
✅ علامه طباطبایی میفرمود: اس و مغز دستورات قرآن مراقبه است. حقیقت همۀ موجودات چیست؟ خداوند متعال. نفس انسان خوپذیر است و با هر چه بنشیند، خلق و خوی آن را پیدا میکند. حتی با حیوان هم بنشینید همین خلق و خوی حیوان را پیدا میکند. خاصیت انسان اینگونه است. انسان اگر با خدا بنشیند، خلق و خوی خدا را میپذیرد و شبیه او میشود و این باعث میشود که او سمت و سوی الهی پیدا کند و به آن سو پَر بکشد.
✅ «میدانيد كه همنشين مؤثّر است، مصاحبت اثر دارد. خوپذير است نفس انسانى. كسانی كه در مصاحبت با ملكوت عالم به سر مىبرند كمكم ملكوتى میشوند. آن سعادتمندى كه چنين معاشرت و مصاحبت را به راستى در نهانخانه سرّ و ذات خود با «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» بهدست آورده است مترنم به اين ترانه است: «گر بشكافند سراپاى من جز تو نيابند در اعضاى من» اين چنين كس پيوسته در ذكر و فكر و عشق و شوق و سوزوگداز و رازونياز است» (نامهها برنامهها، صفحه۲۴۰).
🔵 آسمانی شدن
✅ در احوال میرزاجوادآقا ملکی تبریزی نقل میکنند که نیمههای شب راه میرفت و این بیت را تکرار میکردند: «گر بشكافند سراپاى من جز تو نيابند در اعضاى من». یعنی سراسر وجودش خدایی میشود. خدا در او مینشیند. نور خدا در او هست. نور خدا که در انسان بنشیند، ملکوتی میشود. آسمانی میشود که در زمین زیست میکند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 360 (1400.11.30شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://e
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه ۳۶۰ (۱۵) (۳۰ بهمن ۱۴۰۰ ۱۷ رجب / شنبه)
🔴 بخش اول
🔵 مراقبه
✅ در جلسه قبل قسمتی از کتاب نامههابرنامهها را خواندیم. در بخشی از آن نامه به مراقبه پرداخته شده بود. مراقبه یکی از دستورات حضرت استاد برای عموم است. عموم، کسانی هستند که میخواهند وارد سلوک شوند. منظور ما از مراقبه، مراقبۀ عمومی و اولیه است. مراقبۀ نهایی متفاوت است. تمام آنچه تاکنون گفتیم، ایشان در نهایات هم به کار میبُرد؛ ولی سبک کار و فلسفۀ آن کارها تغییر میکند. قرآنخواندن و وضوگرفتن و مراقبه و محاسبه و سحر و طهارتهایشان در مرحلۀ نهایی به گونهای دیگر تغییر میکند. یعنی فلسفۀ این کارها تغییر میکند. اینکه باید شب و روز خود را بسازیم، فلسفه گناه نکردن تغییر میکند؛ فلسفه انجام واجب تغییر میکند؛ منطق پشت صحنهاش تغییر میکند. در مراحل نهایی قرآنخواندن و حتی وضوگرفتن، فلسفهاش تغییر میکند.
🔵 منطق برتر
✅ حضرت استاد میفرمود: کسی که اینها را خوانده باشد، بسم الله الرحمن الرحیم گفتنِ او باید فرق داشته باشد. خیلی از امور است که ما در یک حیطهای با یک منطقی انجام میدهیم، بعد با یک منطق برتر انجام میدهیم. منطق برتر نیاز به فهم برتر آن فضا دارد. مراقبه چند مرحله دارد؛ حتی در تمهید مرحله نهایی مراقبه آمده است. ولی قرار نیست این مباحث همه جا گفته شود. کسی که حقایق را نداند و برایش باز نشده باشد و شکوفا نشده باشد، دانستن اینها تأثیری برایش ندارد.
✅ بحث عموم را تمام کرده بودیم، ولی بحث مراقبه را به چند مورد قبلی اضافه کنید. مراقبه دستور نحلۀ ملاحسینقلی همدانی است. این نحله روی مراقبۀ معالله تأکید میکند.
🔵 چهار مرحلۀ مراقبه
✅ مرحوم علامه طباطبایی در رساله لبّاللباب مراقبه را در چهار مرحله ذکر کرده است:
✅ ۱. مرحلۀ اول مراقبه، انجام واجبات و ترک محرمات است به تمام معنا. هر چه خدا گفته است انجام دهیم که همان ذکر عملی است که در بیان اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین آمده است.
✅ ۲. مرحلۀ دوم مراقبه این است که همه کارها را برای خشنودی خدا انجام دهد. یعنی برای بهشت و جهنم نباشد و فقط برای خشنودی خدا کار کند. برای خشنودی خدا دست به کار شود.
✅ ۳. مرحلۀ سوم مراقبه، خود را در پیشگاه خدا دیدن است. «كَأنَّكَ تَراهُ، فإن لَم تَكُن تَراهُ». این را میشود برای عموم گفت که همیشه در پیشگاه خدا هستی؛ تو خدا را نمیبینی، ولی او تو را میبیند. برخی از دستورات و بیانات دینی نوعاً روی سمیع و بصیر بودنِ خدا تأکید دارد. «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ يَرَىٰ»؛ مگر ندانسته که قطعاً خدا [همه کارهایش را] میبیند؟(علق، آیۀ ۱۴)
🔵 تو (ای سالک طریق) مواظب باش
✅ برخی از کسانی که شیخ و استادِ راه بودند، کاری میکردند که به شاگرد خود نشان دهند، او لحظه به لحظهاش را میبیند. بعد آن سالک چون میداند که استاد او را میبیند، خودش را تنظیم میکند. استاد حتی اگر در خلوت شاگرد چیزی به ذهنش آمده، به او میگوید. البته با زبانی میگوید که فقط او بفهمد.
✅ یکی از طلبهها میگفت: یک شب داشتم با خانم صحبت میکردم در مورد این که قم اینجوری است و هوایش اینگونه است. فردا سر درس استاد حسنزاده، ایشان همان تعبیری را که نسبت به همسرم به کار بردم، عین همان تعبیر را بهکار برد تا نشان دهد که میداند او چه گفته است و چه کرده است. این را اساتیدِ راه انجام میدهند تا به سالک بگویند و نشان دهند که همه چیز را خبر دارند. پس تو (ای سالک طریق) مواظب باش. حال که این چنین است، خدا چگونه است؟ « أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ يَرَىٰ»؛ مگر ندانسته که قطعاً خدا [همه کارهایش را] میبیند؟(علق، آیۀ ۱۴) آیا نباید بدانی که خدا میبیند؟
🔵 در پیشگاه خدا هستید
✅ خدا سمیع بصیر است. سمیع یک لطفی در بحث دعا دارد، بصیر یک لطفی در مراقبه دارد. اینگونه در پیشگاه خدا هستید. ابتدا بدانید در پیشگاه خدا هستید، بعد آن را به حالوحس تبدیل کنید.
✅ اول اینکه میدانیم که خدا میداند؛ بعد این را به خود توصیه کنیم و تذکر دهیم. کمکم احساس میکنیم که در پیشگاه خداییم. عرفا روی این در پیشگاه قرارگرفتن که مراقبه نوع سوم است، خیلی تأکید میکنند. روز و شب باید اینگونه بگذرد. این در مراقبه عمومی بودن، برای کسانی که ابتدای راه هستند معنا دارد.
🔵 خدا میبیند
✅ خود دین خواسته است که در ما یک حیای توحیدی ایجاد کند. خدا میبیند، پس تو مواظب باش. خدا میبیند، پس جانبِ خدا را رعایت کن. این را به شکل عمومی میشود انجام داد. مخصوصاً که بعد از مرحله اول، در مرحله دوم تمام کارهایش را با محوریت خشنودی خدا انجام داده است. مرحله سوم نوعی به پیشگاه خدا رسیدن است؛ این راهی است که معمولاً در کار عرفا وجود دارد.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۶۰ (۱۵) (۳۰ بهمن ۱۴۰۰ ۱۷ رجب / شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 مر
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
🔵 در محضر او
✅ ۴. مراقبۀ نوع چهارم حسابش جدا است. هم به لحاظ معرفتیعلمیحصولی جور دیگری است و هم به لحاظ شهودی به گونه دیگری است. این همان است که در قرآن آمده است؛ کسی که در پیشگاه خدا است، مرتکب خطا نمیشود. آن هم چه خدایی؟ شهودی که روی میدهد؛ عظموتی که میبیند.
✅ مراقبه تا مرحله سوم برای عموم مقدور است و امکان انجامش را دارند. وقتی بزرگان دستوراتی برای عموم میدهند، حتی مسئله فنا را که مرحله نهایی است، آن را پایین بیاورند و توضیح دهند، تا عموم مردم به آن برسند. تمام آنچه اهل معرفت میگویند، میتواند سطح نازل پیدا کند. محو کردن خود، در مراحل پایین هم معنا دارد. خیلی هم لطف دارد. به تعبیری دیگر میگویند: این لطف فنا دارد که خودت را ندیدی.
🔵 لطف مراقبه
✅ لطف مراقبه درگیرشدن همیشگی با خدا و ارتباط با خدا است. حضرت استاد تعبیر به پیشگاه خداوند میکردند. اگر تو خدا را نمیبینی، او تو را میبیند. اندکش هم زیاد است و زیادش هم فوق تصور است. باید مراقبه داشت؟ کجا؟ در همه جا احساس کند در پیشگاه خدا است. وقتی با همسر صحبت میکنید، در پیشگاه خدایید؛ وقتی با فرزند و دوست صحبت میکنید، در پیشگاه خدا هستید.
🔵 احساسِ حضورِ بیتکلف
✅ اگر حالوحس مراقبه نوع سوم ادامه پیدا کند، احساس میکند که خداوند همیشه با او هست. این آثار فراوانی دارد؛ میخواهد کسی را ببیند، اول خدا را میبیند. اگر میخواهد به کسی توجه کند، اول به خدا توجه میکند. ما بعضی از اموری هست که با آن کلنجار میرویم و صورت آن جلوی ما است. وقتی ادامه پیدا کند، این تصویر قوی است و برای ما تصویر هست. نه اینکه با تکلف خود را در محضر قرار دهیم. بلکه در محضر هستیم. ابتدا با تکلف خود را در محضر قرار میدهیم، ولی بعد از مدتی که ادامه دادیم، جلوی چشم است.
✅ کسی که کار علمی میکند، ولی از بس کار فکری کرده است و چند ماه به آن فکر میکند، در عین حالی که در خیابان راه میرود، آن مسئله علمی هم جلوی چشمش است و آن را تحلیل میکند و مورد بررسی قرار میدهد و جوانبش برایش واضحتر میشود. درباره خداوند متعال، تصویری نیست، بلکه حضور معالله است که این حضور بهتدریج شفاف میشود. اگر این حضور شفاف شود، با آن زندگی میکنیم؛ اینکه احساس کنیم در پیشگاه خداییم و خدا ما را میبیند و ما او را نمیبینیم.
🔵 راهکارهایی برای مراقبه
✅ ۱. یکی از راهها برای شفافشدن، زیاد حرفشنیدن درباره آن است. البته حرفشنیدنی که یک نوع گوش جانی هم بسپارد و سِلم باشد. گوش جان بشنود، این اثر دارد.
✅ ۲. یک راه هم خلوتهایی است که بتواند او را به این حالوحس بکشاند، مانند سحر. کسانی که معمولاً نماز شب خوب خواندهاند و خوب ادامه دادهاند، تا از بستر بلند میشوند، احساس میکنند در پیشگاه خدا هستند. اگر شرایط باشد و در پیشگاه باشد، این محدود به سحرش است. ولی اگر ادامه دهد، مستوعب میشود. این راه دوم از خلوت شروع میشود به گونهای که بتواند آن را ادامه دهد.
✅ ۳. از راه ذکر. ذکر را به گونهای انجام میدهند که بهتدریج مستوعب میشود. ذکرهایی انتخاب شود که به حال مراقبه کمک میکند.
✅ ۴. از راه فکر. همیشه درباره او تأمل میکند. فکر فطری کند. فکر فطری را قبلاً توضیح دادیم. خوش فکر کند و خوش به دل برساند. ادامه دهد و بعد از مدتی میبیند مستوعب میشود. در شریعت گاهی فکر توصیه میشود تا نفس رام شود، مثل فکر مرگ.
✅ ۵. از راه سبکهایی که حالشان را خوش میکند. یعنی به یک فضای بالاتری از حال معنوی میرسند. حال خوش، خودش پرواز است و او را میبرد. مانند مجلس روضه؛ آن حال خوشی که بعد از روضه بهدست میآید. برخی هم روضه خودشان را با مراقبه مخلوط میکنند تا درست دربیاید.
🔵 یافتن رمز جان
✅ نکته این است که این کارها را انجام دهیم بهگونهای که انسان احساس کند که خدا در مقابل او است. هر کس باید رمز جانش را بیابد و ادامه دهد. برخی ترکیبی کار میکنند. ادامه میدهد تا ببیند در پیشگاه خدا است.
🔵 مغز کار
✅ بندهخدایی در ماه مبارک رمضان میگفت: دعای افتتاح را شبها میخواندیم و ادامه دادیم و حالوهوای ماه مبارک رمضان؛ بهتدریج احساس میکردم پیش خدا نشستهام؛ برای همین همیشه با ادب مینشست. چرا؟ برای اینکه همین ارتباط را ادامه داد. معمولاً شرایط معنوی را انسان خوش کند، اثر دارد. مغز کار، مراقبه معالله است که اثر میگذارد و تصحیح میکند. مراقبه است که نور میشود و میرسد به جایی که حقیقت اصلی هستی را درک میکند. شفافشدن بسیاری از کارها را حل میکند. اگر انسان این حالوحس را ادامه دهد، بهتدریج ممکن است به مرحله چهارم برسد.
🔵 حیایِ توحیدی
✅ قرآن یک حیای توحیدی به ما یاد داده است: «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ يَرَىٰ»؛ مگر ندانسته که قطعاً خدا [همه کارهایش را] میبیند؟(علق، آیۀ ۱۴)
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 در محضر او ✅ ۴. مراقبۀ نوع چهارم حسابش جدا است. هم به لحاظ معرفتیعلم
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
🔵 ذکر قرآنی
✅ بحث ذکر قرآنی تمام شئون و جوانب را شامل میشود. مثلاً در باب نماز خوف میفرماید: وقتی نماز را بهدلیل شرایط جنگی تمام کردید، اما ذکر الهی را که میتوانید داشته باشید. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللهَ ذِكْرًا كَثِيرًا»؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خدا را ياد كنيد، يادى بسيار (احزاب، آیۀ ۴۱). ذکر کثیر خیلی معنا دارد. یکی از مصادیق اتم ذکر کثیر، مراقبۀ معاللهِ دائمی است. ذکر، ذکر لفظی و قلبی و مراقبهای بدون وِرد را هم شامل میشود.
🔵 دغدغهها را کم کنید
✅ مشکل این است از بس دغدغهها زیاد است، مانع میشود. لذا برخی توصیه میکنند در مراقبه دغدغهها را کم کنید و دغدغههای الهی را زیاد کنید. علامه طباطبایی رحمتاللهعلیه در مرحله دوم مراقبه میفرمود: دغدغهات را خدایی کن و خشنودی خدا را در نظر بگیر.
🔵 تکان بخورید
✅ نفس اماره خیلی ما را در مشکل میاندازد؛ کدورت میآورد؛ حالوحس ارتباط با عالم معنا را از ما میگیرد. خود مراقبه هم میتواند کمک کند؛ هر وقت نشد، ناله و جزع و فزع کند تا راه باز شود. بعضی میگفتند: هر وقت میبینید حال ندارید، تکان بخورید؛ مثلاً زیارت بروید و یک کاری بکنید تا حال شما خوش شود.
🔵 نفس خوپذیر است
✅ نفس خوپذیر است و اگر انسان با خدا بنشیند، ربّانی میشود. چون او با خدا زیاد نشسته است؛ مثل زغال. زغال اول رطوبتش میرود؛ دود میکند؛ بعد کمی قرمز میشود و بعد خودش آتش میشود. نفس خوپذیر است؛ یعنی اولش دود میکند و مشکلات کمکم برطرف میشود. کمی ادامه پیدا کند، این نفس حالوهوای خدایی پیدا میکند و بعد به حقیقت میرسد آتشین میگردد.
🔵 گر بشکافد سراپای من
✅ «داعى تنها دستورى كه الآن میتواند به حضور جنابعالى عرض كند اين است كه مراقبت را حفظ بفرماييد يعنى در همه حال مواظب خود بوده باشيد كه در نزد حقيقت همه موجودات به سر میبرى. میدانيد كه همنشين مؤثّر است، مصاحبت اثر دارد، خوپذير است نفس انسانى، كسانی كه در مصاحبت با ملكوت عالم به سر میبرند كمكم ملكوتى میشوند. آن سعادتمندى كه چنين معاشرت و مصاحبت را به راستى در نهانخانه سرّ و ذات خود با «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» بهدست آورده است مترنم به اين ترانه است: «گر بشکافد سراپای من جز تو نیابد در اعضای من» اينچنين كس پيوسته در ذكر و فكر و عشق و شوق و سوزوگداز و رازونياز است» (نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۱).
🔵 عشق جبلّی
✅ در همه ما عشق جبلّی کامن هست. دلیلش چیست؟ دلیلش اتصال وجودی با حضرت حق است؛ دلیلش میل وجودی جلوه نسبت به حق است. به تعبیر علامه، حَنین جزء به کل است. ما از نظر وجودی وصل هستیم که در ما کامن و مخفی است به صورت عشق جبلی. فقط از بس گناهان و اشتباهاتی که میکنیم، شرور انفسی که داریم، مثل اینکه اصلاً وجود ندارد؛ اما تا یک کمی این حال معنوی را ادامه میدهیم، آن عشق جبلی خودش را نشان میدهد.
🔵 چرا ریاضت ما را به عشق میرساند؟
✅ حرف آقایان این است کسی که بیدار شد و دست به ریاضت شد، خود ریاضت ما را به عشق میکشاند. چرا ریاضت ما را به عشق میرساند؟ چون عشق جبلی کامن هست، فقط قیود را که بَردارید، خود به خود تبدیل به عشق میشود و گاهی انسان نمیتواند شب را بدون این محبوب ازلی روز کند. اصلاً نمیتواند. کسی که این حال را ادامه دهد، بعد میگوید: من کجا و تو کجا؟ این میشود سوزوگداز. و گاهی میخواهد به جایی بالاتر برسد و نمیرسد، میشود سوزوگداز. بعضی مواقع میبیند اصلاً مناسبت نیست و او راه را باز میکند، میشود سوزوگداز. اگر خروارهای گناه و قیود ما کم شود و کمی آنسویی شویم، آن عشق جبلی خودش را نشان میدهد. این عشق جبلی کمی ادامه پیدا کند، تبدیل میشود به میل به وطن اصلی و میل به کمال اصلی ما. این باعث میشود سوزوگداز پیش بیاید.
🔵 راز و نیاز از کودکی
✅ دین یکی از کارهایی که کرده است این است که راز و نیاز را از کودکی در کام کودکان ریخته است. از چه سنی به تکلیف میرسند و یا او را به سمت قبله نشاندن. بسیاری از دستورات دینی، حالت راز و نیاز دارد. همین نماز و دعا خیلی لطف دارد. ابتدا شاید متوجه نشویم، ولی همین که ادامه دهیم، به راز و نیازبودنِ دین میرسیم. ای کاش یک نفر باشد که هر چه را که دین گفته است، به شکل مراحل اولیه ادامه دهد، سر از همین جاها درمیآورد.
🔵 مرا مگوى كه خاموش باش و دم در كش
✅ «و به قول خواجه حافظ: «مرا مگوى كه خاموش باش و دم در كش كه مرغ را نتوان گفت در چمن خاموش» چنين كسى را هيچ كارى از حضور باز نمىدارد «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ». باز از امام صادق عليهالسّلام است كه العارف شخصه مع الخلق و قلبه مع اللّه تعالى» (نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۱).
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 ذکر قرآنی ✅ بحث ذکر قرآنی تمام شئون و جوانب را شامل میشود. مثلاً در ب
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
🔵 حتماً نمط هشتم و نهم اشارات را بخوانید
✅ کسی که میخواهد در این مسیر باشد، حتماً نمط هشتم و نهم اشارات را بخواند. خیلی خلاصه و عالی گفته است و خیلی کمک میکند. مرحلۀ اول اراده است تا به سکینه میرسد. آنجا توضیح میدهد که عارف «هُدِیَ لِلتَلبیس» است. یعنی یاد میگیرد که کسی نفهمد احوالش آنسویی است و پنهان میکند تا احدی نبیند؛ درعینحال احوال خوشش را هم داشته باشد. برخی میخواهند بدشان را خوب جلوه دهند؛ اما عارف خوبش را هم پنهان میکند.
🔵 من در ميان جمع و دلم جاى ديگر است
✅ «شيخ اجل سعدى به اين حديث گرانقدر در اين بيت نظر دارد: هرگز وجود حاضر و غائب شنيدهاى من در ميان جمع و دلم جاى ديگر است»(نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۱).
✅ برخی از دستورات وجود دارد با شیوههای نهایی که راه نشان میدهد انسان چگونه مراقبه دائمی معالله داشته باشد. برای اهلش خیلی عالی است. اگر کسی آن راه را یاد بگیرد، اصلاً جمع مزاحم نیست و کثرت مزاحم نیست. به طور عادی معمولاً کثرت مزاحم است. استمرار هم یک راهی است که بهتدریج جلوی چشم میآید. راههای دیگری هم وجود دارد که باید در جای خودش خوانده شود.
🔵 وجود فقری
✅ راههای عجیب و غریبی هست و برای اهلش خیلی معنا دارد. حتی ما برخی مطالب مانند وجود فقری را در بدایه و نهایه خواندهایم که اگر آن را ادامه دهیم، سر از جاهای عجیبی درمیآورد. برخی از عرفا میگویند: «در این نسبت شریفه تأمل بفرما»! نسبت شریفه یعنی ربط فقری ما به حضرت حق. یعنی ما هیچیم و به نفس او است که هستیم و الا ما نیستیم. اگر کسی این را به حالوحس خود تبدیل کند، خیلی مسائل به شکل طبیعی حل میشود. این کار نیاز به فهم درست دارد و به قلب رساندن است.
✅ این را حضرت امام ره دارد که ما باید وارد علم شویم و حقایق را بفهمیم و با مجاهده باید به قلب رسانیم. با مجاهده به قلب برسانیم این رمز کار حضرت امام است برای تبدیل علم به سلوک. آن چیزی را که یاد گرفتهایم بیاوریم سر سفرۀ سلوک خود. آن قدر به خودمان بگوییم و تلقین کنیم، بدانیم حق است و سر سفره جان خود بیاوریم. به گونهای که قلب و جان و فهم ما درگیر شود.
✅ برخی میگفتند: وقتی این فهم برای ما حاصل شد، دیدیم که نمیتوانیم چیزی را به خود استناد دهیم. هر چه داریم، از خود ما نیست. هر چه در دیگران میبینیم، اول خدا را میبینیم. با وجود فقری خیلی از مسائل مراقبه را میتوان حل کرد. ابتدا باید خوب فهمید، سپس به سر سفره بیاوریم؛ یعنی با مجاهده به قلب برسانیم. به تعبیر حضرت امام ره در کام قلب ریختن و لقمه به قلب دادن. یعنی به قلب خود، لقمۀ وجود فقری را دائماً بدهیم و قلب را به تعامل بکشانیم.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 361 (1400.12.7شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://ei
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه۳۶۱ (۱۶) ۱۴۰۰/۱۲/۷
🔴 بخش اول
🔵 الگوی ناب
✅ شخصیتهایی مانند علامه حسنزاده رحمتاللهعلیه که از قلههای پرورشیافته در سنت حوزوی هستند، میتوانند برای دیگران راه (راهنما) باشند. چرا؟ چون خودشان این راه را رفتهاند و رسیدهاند. توصیههای ایشان ویژه است. ما نباید به هر توصیهای اعتنا کنیم. اما کسی که به اوج رسیده و حقایق را میفهمد و تجربیات فراوان دارد و به نتیجه رسیده و ما اثرش را میبینیم، میتواند برای ما«راه» باشد. رفتند و شد. این راهی است که طی شده است. لذا باید به این الگوهای حوزوی خیلی توجه کرد. بیان و رفتارشان برای ما معیار باشد؛ به ویژه حضرت استاد که در این موارد غور کرده است و اسرار را میداند و اجرا میکند. لذا ما باید به چنین شخصیتهایی تن بدهیم.
✅ علامه حسنزاده رحمتاللهعلیه علاوه بر طرحی که برای منتهیها داشتند، برای عموم طلبهها و عموم مردم هم دستوراتی داشتند. ایشان حتی برای مردم عادی راه تعیین کرده است. در این جلسات ما به دنبال این هستیم که ایشان چه دستوراتی داشتهاند. ما باید در عرفان در وادی عمل بحثی راجع به دستورالعملها داشته باشیم. این مباحث ذیل بحثهای دستورالعمل قرار دارد. یک وقت باید روی برخی از دستورالعملها کار کرد.
🔵 مُرّ شریعت
✅ آنچه حضرت استاد گفتهاند از مُرّ شریعت بوده است و از هیچ چیز دیگری استفاده نشده است. این را خیلی بایدجدی گرفت. واقعاً نحلۀ حسینقلی همدانی خیلی مقیدند که دستوراتشان از مُرِّ شریعت باشد. فقط نوع نگاهشان به دستورات متفاوت است. در دستورات دینی این موارد وجود دارد،ولی مردم اینگونه به آنها نگاه نمیکنند. اما مؤمنانی که به عمق میرسند، درمییابند که دستورات شریعت به اینجا میرسد.
🔵 مجموعهای از دستورات
✅ این موارد بیان شد که چگونه علم و عمل انسانسازند و باید مواظبت کرد که آلوده به گناه نشد و واجبات را انجام داد؛ قرآن باید خواند؛ علم مناسب باید تحصیل کرد؛ سحر را باید آباد کرد؛ دوام طهارت (وضو) باید داشت؛ محاسبۀ نفس باید داشت. بعد از ذکر این موارد، باید مراقبه را هم به آنها اضافه کرد. مراقبهای که حضرت استاد میفرمایند، مراقبۀ عمومی است که برای عموم مردم و عموم طلاب بوده است. در اینجا ما مراقبه خصوص و خواص و نهایی را نگفتیم. مراقبه نهایی، معنا و منطقش عمق پیدا میکند. علم مناسب معنایی دیگر پیدا میکند. محاسبه و کشیک نفس هم معنای دیگری پیدا میکند.
🔵 مراعات بدن
✅ تا بحث سلوک پیش میآید، بعضیها گمان میکنند سلوک این است که فقط غذای کمی بخورند. آنقدر غذا کم میخورند که به حالت احتضار میافتند. آنها چربی بدن را آب نمیکنند، خود بدن را آب میکنند و ماهیچهها را از بین میبرند.
🔵 به بدن فشار نیاورید
✅ به بدن فشار نیاورید. بدن مَرکَبِ ما است. به مرکب هم باید رسید. اگر از اسب استفاده میکنید، نباید به آن غذا بدهید؟ بدن مرکب ما است، نباید به آن رسید؟ حضرت استاد میفرمود: بندهخدایی مشغول سلوک بود؛ به من گفت: من اینقدر (تقریباً به اندازه یک کف دست) غذا میخورم! حضرت استاد به او گفت: راه این نیست و این کار را نکن! او هم میگفت: خیر، راه همین است. اما بعد از مدتی خبر رسید که در بیمارستان بستری شده است. حضرت استاد به ملاقات او رفت و به او گفت: من که گفتم این شیوه کار نیست. بدن را از بین بُردی که دیگر هیچ کاری نمیشود کرد، حتی سلوک.
🔵 به اندازه بخورید
✅ حضرت استاد میفرمود: غذا میخورید، به اندازه بخورید و گرسنگی مفید داشته باشید. اگر زیاد غذا بخورید، نفس مشغول هضم غذا میشود و از کارهای دیگر مانند کار علمی باز میماند. وقت سحر، بدن استراحت کرده است و معمولاً از جهت غذایی هم نیاز به غذا نیست. گرچه هر کسی به حسب طبعش متفاوت است. ممکن است کسی نیمهشب هم که بلند میشود، بدنش نیاز به مقداری غذا داشته باشد.
🔵 جوع مفید
✅ جوع مفید را قبلاً توضیح دادیم. معیار جوع مفید این است که گرسنگی به بدن ضربه نزند و ماهیچه بدن آب نشود. بحث چربی بدن نیست، بلکه چربی باید آب شود. این خیلی خوب است. گرسنگی شدید علاوه بر اینکه به بدن ضربه میزند، روح را هم از کار میاندازد. باید به اندازه به بدن غذا داد و جوع مفید داشت. این جوع مفید عجیب جان را آزاد میکند تا بتواند پرواز کند. بدن تور شکار است و این را باید خوب نگه داشت و از آن استفاده کرد.
🔵 تور شكار
✅ «ناگفته نماند كه بدن تور شكار و سوارى راهوار ماست. مبادا با او چنان كنيم كه نه به كار شكار آيد و نه تواند سوار را به جايى برساند. ره چنان رو كه رهروان رفتند. كسى به ما نگفت كه شب و روز را با يك دانه خرما به سر ببريم. در حد اعتدال، بدن نياز به تعيش دارد « كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا «انسان كامل آن كسى است كه حق هر ذىحق را اداء میكند.»(نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۱).
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه۳۶۱ (۱۶) ۱۴۰۰/۱۲/۷ 🔴 بخش اول 🔵 الگوی ناب ✅ شخصیتها
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
✅ وقتی بدن ضعیف شود، انسان حالت بیماری پیدا میکند و حتی نمیتواند واهمه خود را هم کنترل کند. فشار آوردن کار را حل نمیکند و مضرّ به حال سلوک است. باید از آن سواری گرفت و باید از آن کار کشید.
🔵 لاغرمُردنی
✅ یکی از طلبهها برای گرفتن دستورالعمل نزد آیتالله بهاءالدینی رفت. ایشان دیدند این طلبه خیلی لاغرمردنی است. به او گفت گوشت بخور! آن طلبه گفت من دستور سلوکی میخواهم. ایشان گفت: من هم همین را میگویم. تو باید گوشت بخوری تا قدرت سلوک داشته باشی. اگر طب سنتی بدانیم، لازم نیست گوشت بخوریم و بدون خوردن گوشت هم میتوانیم قوت پیدا کنیم. حتی شیوههایی در طب سنتی هست به نام جوان کردن.
✅ کسانی هستند که حتی پنج ساعت کار روحی میکنند و در عین حال بدن همراهی میکند. کسی از اول نباید از روزی پنج ساعت شروع کند. باید از ده دقیقه و نیم ساعت شروع کند و کمکم آن را زیاد کند. این هست، ولی بدن هم باید همراهی کند. لذا باید به بدن رسید. حضرت استاد میفرمود: باید حق هر چیزی را ادا کرد. در سلوک حق همسر را نخورید! نباید به یک جا ظلم کرد و در عین حال بالا رفت. اینکه نمیشود.
✅ بعد از اینکه این بحثها تمام شد، شاید به چند اصل ضروری به عنوان پایههای کار ایشان اشاره کنیم. عرفانی که با فطرت بسازد و در عین حال با فضای معنوی و اجتماعی سازگار باشد و در عین حال انسان را به عمق بکشاند، یک عرفان ویژه است. این دستورات با فطرت سازگار است.
🔵 ارتباط وجودی
✅ آنچه در سلوک به ما میدهند از درون است نه از بیرون. حضرت استاد توضیح میدهند ما که دنبال خدا هستیم، به عنوان مجهول مطلق نمیشود به دنبال کسی رفت؛ مجهول مطلق نمیتواند مطلوب باشد. ارتباط اصلی ما با خداوند متعال، ارتباط وجودی است؛ یعنی ارتباط درونی.
✅ ارتباط اصلی ما با خدا کجا است؟ آنجا که حقیقت ما شأنی از شئون حقتعالی است و جدولی از دریای بیکران هستی است. ما یک جدول هستیم. ما از طریق آب وجودی که به ما رسیده، وصلیم به دریای هستی. از چه طریق وصلیم؟ از طریق حقیقت وجودی خود و همین هم راه خطاب ما است. اگر نهری به یک دریا وصل است، از چه طریقی با این دریا صحبت میکند؟ از همان طریقی که به دریا وصل است. ما هم جدولی از جداول وجودی حقتعالی هستیم و به حضرت حق وصلیم و از همان راه با خدا ارتباط داریم.
🔵 وجودِ فقری
✅ اساساً وجود ما، وجودِ فقری به خداوند متعال است، این وجود عین ربط به خدا است. «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى الله»؛ اى مردم، شما به خدا نيازمنديد (فاطر، آیۀ۱۵). هویت وجودی ما اینگونه است. خود را باید اینگونه در نظر بگیریم. حقِ با حالت ایجادیاش، میشود این شیء. یعنی عینِ فقر به حق است. بر این اساس، حقیقت عالم این است که همه وجهالله هستند؛ همه شئون حضرت حقاند؛ همه آیات حقاند؛ همه ربطِ به حقاند. «فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله»؛ پس به هر سو رو كنيد، آنجا روى [به] خدا است (بقره، آیۀ۱۱۵). این حظّ وجودی ما است.
🔵 حظِّ وجودیِ ما
✅ حضرت استاد میفرمود: حظِّ وجودیِ ما عین ربط است. پس اگر بخواهیم با خدا ارتباط برقرار کنیم، به خود این حظ وجودی است؛ عین ربط به اوییم. لذا مخاطب ما همان حقیقتی است که ما همه مرتبط به اوییم و وصل به اوییم. ابتدا این حقیقت درونی برای ما آشکار نیست. چرا؟ چون با انواع تعلقات و تقیدات همراه شده است و یادمان رفته است. ولی همین کافر در عین حالی که منکر خدا است، یک لحظه سخت برایش پیش میآید، میبیند و مییابد که وصل به حق است. این همان است که در قرآن میفرماید: «وَ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلاَّ إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ كانَ الْإِنْسانُ كَفُوراً»؛ و چون در دريا به شما صدمهاى برسد، هر كه را جز او مىخوانيد ناپديد [و فراموش] مىگردد و چون [خدا] شما را به سوى خشكى رهانيد، رويگردان مىشويد و انسان همواره ناسپاس است (اسراء، آیۀ۶۷). همه گم میشوند و فقط خدا دیده میشود.
🔵 دعا چیز خوبی است
✅ ما حقیقت اتصال را داریم و هیچ کس نیست که وصل به حق نباشد. همین حالت را شریعت با دعا تقویت میکند. دعا چیز خوبی است. دعا ارتباط وجودی با حقتعالی است. اگر چیزی به ما داده شود، از درون ما داده میشود و از طریق همین جدول به ما داده میشود. و این باعث می شود که تمثلات و مکاشفات داریم؛ حقایق داده میشود؛ قدرت پرواز پیدا میکنیم؛ و همۀ اینها از درون است.
✅ «آقاى من همچنان كه طلب مجهول مطلق محال است، خطاب به مجهول مطلق نيز چنين است. هر يك از ما شأنى و جدولى از درياى بيكران حقيقت دار هستى هستیم»(نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۱).
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم ✅ وقتی بدن ضعیف شود، انسان حالت بیماری پیدا میکند و حتی نمیتواند واهمه خ
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
🔵 معدن مقامات
✅ برخی را دیدهام که به گونهای توضیح میدهند که خداوند مجهول مطلق است! اهلالله به جایی میرسند که همه را اسماءالله میبینند. اسماءالله یعنی همان حقِ آمده در این موطن که با یک تعین خاص میشود اسم الهی. «فَجَعَلْتَهُمْ مَعَادِنَ لِكَلِمَاتِكَ وَ أَرْكَاناً لِتَوْحِيدِكَ وَ آيَاتِكَ وَ مَقَامَاتِكَ الَّتِي لَا تَعْطِيلَ لَهَا فِي كُلِّ مَكَانٍ يَعْرِفُكَ بِهَا مَنْ عَرَفَكَ لَا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا» (توقیع شریف ماه رجب). تمام اشیاء مقامات حق و اسم حق هستند. معدن مقامات انسان کامل است. اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین معدن مقاماتاند؛ معدن کلماتاند.
🔵 شکستن آینه در قیامت
✅ همه جا را اسماءالله پر کرده است که این اسماءالله شأنی از شئون حضرت حق و مظهر اسمی از اسماءالله هستند. اکثر ما بعد از مرگ این را میفهمیم. علامه طباطبایی بیان زیبایی دارد. میفرماید: ما که اینجا زندگی میکنیم بسان یک آینه بزرگی است که همه چیز را در آن آینه میبینیم و در این دنیا متوجه آینه بودن آن نیستیم. در روز قیامت که حقیقت توحید آشکار میشود، آینه شکسته میشود و بعد همه میبینند که حضرت حق بود که آشکار شده است. آنجا ندای حسرت همگان بر میآید که «يَا حَسْرَتَا عَلَىٰ مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ الله»؛ دريغا بر آنچه در حضور خدا كوتاهى ورزيدم (زمر، آیۀ۵۶).
✅ ما آن موقع تازه متوجه میشویم که در جنب خدا و با خدا بودهایم و از خدا جدا نبودهایم. کجا ما از حق جداییم؟ کدام موطن است که ما باشیم و حق نباشد؟ در کدام موطن است که قرب حق از ما گرفته شود؟ آن قربی که از رگ گردن به ما نزدیکتر است. کجا گرفته شد؟ همه جا با ما بود. اصلاً راه ارتباط ما بود. ما وصل به خدا بودیم و فاصله نداشتیم. ما در این دنیا نمیفهمیم؛ در قیامت میفهمیم که اصل مسئله چیست. آن موقعی که آینه در حال شکستن است و رخ یار بدون آینه دیده میشود. الان هم همین گونه است؛ ولی ما نمیفهمیم. بعضیها همین جا میبینند همه اسماء حقاند؛ همه مقامات حقاند. هیچ موطنی نیست که خدا نباشد و همه جا خدا است که ظهور میکند و همه جا اسماءالله است و هر شیئی اسمی از اسماءالله است؛ اسم «کَونی» نه اسم «الهی». هر چیزی وجهی از وجوه الهی است.
🔵 ارتباطى بیتكيّف بیقياس
✅ «ما هر کدام یک جدولی از آن دریای بیکرانیم و از طریق همین جدول با او در ارتباطیم. و از اين جدول با او در ارتباطيم. البته «ارتباطى بیتكيّف بیقياس هست ربّ النّاس را با جان ناس» و از اين كانال او را خطاب میكنيم» (نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۱). پس کانال ارتباطی ما همین جان ما است و از این کانال او را خطاب میکنیم.
🔵 بریده از حضرت حق نیستیم
✅ ما باید بحثهای توحیدی قرآن را زیاد بخوانیم و زیاد کار کنیم و این سر سفرۀ کار ما بیاید و نوع نگاه ما را تغییر دهد. این خیلی لطف دارد؛ در بحث نماز و در «ایاک نعبد». ما که بریده از حضرت حق نیستیم. باید از طریق همین درون، توجه وجودی به حضرت حق داشته باشیم. او را نمیبینیم، ولی توجه به حضرت حق که میتوانیم داشته باشیم! اگر این راه را ادامه دهیم، آن حالتی که باید پیدا شود منکشف میشود. اینکه «ایاک نعبد» ارتباط با ذات حضرت حق است و راه ارتباطی ما است، در عین حالی که نمیتوان به کنه ذات او دست یافت. این تعامل وجودی میخواهد؛ ارتباط وجودی میخواهد. در بحث اسرار نماز توضیح دادیم توجه وجودی به حضرت حق چگونه است.
🔵 لایروبی درون
✅ «غرضم از اين نكته اين است كه هرچه عائد ما میشود از كانال وجود خودمان است. اين خيال رهزن ما نشود كه از خارج ما چيزى عائد ما میگردد.» (نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۱). لازمۀ آن پاککردن درون و لایروبی درون است. این باید درست شود، تا کار به سامان برسد. تعلقات ما باید برداشته شود؛ تعشقات ما باید گرفته شود؛ خطاهای ما باید گرفته شود. الان ماه رجب است. باید اینها را برداشت. اگر برنداریم، درست نمیشود.
✅ برخیها حتی تمثلاتی برایشان رخ میدهد، میفهمند که خلیط دارد و میفهمند که این به خاطر تعشق و تعلقی است که دارند. بعضیها که متوجهاند، این را لطف الهی میدانند: «تو هنوز درونت خوب پاک نشده است». وقتی کینه یا شهوت زیاد باشد، نمیشود کاری کرد. انسان زمینگیر میشود. به وقتش آنها که اهلش هستند میفهمند که مشکلات درونی است که آدم را گرفتار میکند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 معدن مقامات ✅ برخی را دیدهام که به گونهای توضیح میدهند که خداوند مج
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
✅ باید لایروبی جان شود؛ خلل و خلئیی را باید از درون برداشت که برخی از آنها حالت جبلّی دارد. گاهی طینت ثانویه ما نزدیک به جبلّی است و گاهی طینت اولیه ما جبلّی است. این حالت جبلّی را باید با التجاء و توسل و بیچارگی حلّش کرد. برخی میبینند که این مشکل در من به صورت جبلّی جایگیر شده است و تنها راهش یک التجاء جبلّی به حضرت حق است و این پاک میشود. و بعد وقتی به مراحل بالاتر میرسند، هر مرتبه بالاتر گاهی ممکن است هزار مشکل درونی ما و بلکه بیش از آن را حل کند. مقامات بالاتر هر کدامشان بیش از هزار مشکل درونی را پاک کیکند. برای ما اینها شفاف نیست. آنجا که رفتیم آشکار میشود. تا به جایی میرسد که ناب و سره میشود و هیچ مانعی ندارد و از آن سو هم هیچ بخلی نیست.
🔵 کتمان سرّ
✅ «اگر در حالات مراقبت تام تمثّلاتى پيش آمد خوش آمد. مكتوم بدار كه سالك كتوم است. از عارف سَر مىرود و سِرّ نمیرود.» (نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۱). اگر چیزی به تو دادند، مواظب باش به هر کس نگویی! سالکان در ابتدا، تا سِرّ را میگویند، آن میرود. و این زیر سر نفسانیت ما است و مشکلات نفسانی ای که داریم؛ یعنی همین که گفتیم، احساس میکنیم کسی هستیم و کسی شدهایم. نفس اینگونه سَرِ آدم بازی درمیآورد.
✅ دومین مشکل این است که تا میگوییم، مزاحمت بیرونی ایجاد میشود. یعنی افرادی آن را تحمل نمیکنند و آدم را به زحمت میاندازند. کسانی را دیدهام که هزاران چیز به او دادهاند، اما مشکلی به لحاظ اجتماعی برایشان پیش نیامده است. چرا؟ چون اسرار را ابراز نکرد.
🔵 پنهان خورید باده که تعزیر میکنند
✅ در روایت آمده است که اگر اباذر میدانست چه در قلب سلمان است، او را میکُشت! اما در عین حال در تاریخ آمده است که این دو با هم دوست بودند. چرا؟ چون که سلمان اسرار را کتمان میکرد و آشکار نمیکرد. «دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند پنهان خورید باده که تعزیر میکنند»؛ علامه طباطبایی این بیت حافظ را توضیح میدهد که پنهان! پنهان! پنهان! «پنهان خورید باده که تکفیر میکنند». مواظب باشید که تکفیر میکنند. تحمل نیست. مثلاً اگر کسی بگوید من خرمای بهشتی خوردهام، باور نمیکنند و میگویند این حرفها چیست. چرا؟ چون خبر ندارند. کسی که اهلش نیست، دعوا پیش میآید. چرا انسان بگوید و اسرار را آشکار کند و مشکلات برای خودش ایجاد کند؟
🔵 یکی کتوم ودیگری بذول
✅ یک نکته است که برای کسی که اهلش است، برخی از اسرار را می گفتند. برای اینکه بقیه را راه بیندازند، به اهلش بعضی احوال را میگویند. خود حضرت استاد میفرمودند: دو استاد داشتیم که برادر بودند؛ یکی (علامه طباطبایی) کتوم و یکی (برادر علامه) بذول. خود ایشان میفرمود: برادر حضرت علامه، آیتالله سید حسن الهی وقتی میگفتند خیلی ما را میشوراند و قوت و عزم میداد. ولی علامه طباطبایی مثل اینکه اصلاً هیچ خبر نبود و تنها دو یا سه نکته گفته بود. مانند این نقل که «هر وقت در روز مراقباتم قویتر بود، در شب مکاشفاتم قویتر بود». و الا علامه طباطبایی از این حرفها نمیزد. برادر علامه فضای ویژهای داشت و افراد محدود و اهل معنایی داشت و برای همانها درس میداد. انسان کمتان سرّ داشته باشد، به او قوت داده میشود. از این جهت میگوید: «این چیزی نیست» و حتی اگر به تجلی ذاتی هم برسد، میبیند که این وقتی به مقام اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین مقایسه شود، چیزی نیست!
✅ «خوش باش كه عاقبت به خير است تو را».
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
362 عرفان دروادی عمل.mp3
10.11M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه ۳۶۲ (۱۴۰۰.۱۲.۱۴ شنبه)
#مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی
#ماه_شعبان
🔹استاد یزدانپناه دقایق ابتدایی این جلسه، به مناسبت ورود به ماه شعبان، در این زمینه توصیههایی فرمودند.
#حضرت_رسول
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/joinchat/3838181378C8d1d2d5742
هدایت شده از نسیم حکمت
🔰 اطلاعیه تعطیلی دروس
سلام علیکم
به اطلاع سروران گرامی میرساند، دروس استاد یزدانپناه در سال ۱۴۰۰ تا روز دوشنبه ۲۳ اسفند برگزار میباشد.
انشاءالله ادامه دروس بعد از ماه مبارک رمضان.
@nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه ۳۶۲ (۱۴۰۰.۱۲.۱۴ شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی #ماه_شعبان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه ۳۶۲ (۱۷) (۱۴ اسفند ۱۴۰۰ ۲ شعبان / شنبه)
🔴 بخش اول
✅ توصیههایی که حضرت استاد حسنزاده رحمتاللهعلیه برای عموم مردم و طلبهها داشتند، همان توصیههایی بود که به افراد منتهی داشتند؛ با این تفاوت که معنای و دریافت و تلقی و تعامل در آنها فرق میکرد.
✅ بنا داریم در آینده در مباحث عرفان در وادی عمل به دستورالعملها بپردازیم. این بحثها هم نوعی بررسی دستورالعمل ها است. انشاءالله در سالهای آینده به چند دستورالعمل دیگر میپردازیم. حضرت استاد به عموم مردم این توصیهها را میکردند: ۱. اینکه ما شب و روز در حال ساختن خود هستیم؛ ۲. قرآنخواندن؛ ۳. حرف شنیدن؛ ۴. تحصیل علم مناسب؛ ۵. آبادکردن سحر؛ ۶. محاسبه؛ ۷. مراقبه؛ ۸. طهارت و دوام وضو. مراقبهای که اینجا مطرح کردیم مراقبۀ نهایی نبود. مراقبه نهایی را باید در جای خودش به آن پرداخت.
🔵 دربارۀ ماه شعبان
✅ حضرت استاد همیشه تأکید میکردند که این سه ماه (رجب، شعبان، رمضان) را مراقب باشید. در روایات هم آمده است. در توقیع شریف هم به ماههای دارای حرمت اشاره شده است. ما از حضرت استاد قاعدهای را که در جای دیگر هست استفاده کنیم: اگر نتوانستیم از یک بخشی استفاده کنیم، معنایش این نیست که دیگر تمام شد. باید در جای دیگر جبران شود. شب نشد، روز. روز نشد، شب. اگر رجب نشد، شعبان. بندهخدایی میگفت: ما زبالههایی که در جان خود ریختهایم، در رجب جمع نکردهایم؛ چه برسد به اینکه کار دیگری انجام دهیم. ولی معنایش این نیست که دیگر نمیشود کاری کرد. چرا نمیشود کاری کرد؟ اندیشه امید، اینکه میشود راه را باز کرد؛ و اندیشهای که اگر مقداری را هم درست کردی، کم نیست، این اندیشهها را باید جدی گرفت. حضرت استاد میفرمود: «الهی، رجب بگذشت و ما از خود نگذشتیم. تو از ما بگذر». رجب نشد، شعبان هم همینگونه است.
🔵 التجای جدّی
✅ یکی از گرفتگیهای ما همین زبالههایی است که در جان است و از ما جدا نمیشود و به این راحتی نمیشود آنها را از خود جدا کرد. باید التجای جدّی به خداوند متعال داشت. آن لحظۀ آخر که انسان میگوید: خدایا، من هر چه تلاش کردم نشد. تو آن را درست کن. جدی از خدا بخواهیم اینها را ببخشد تا زمینه شود بعدیها درست شود. اگر یک ذره درست شود، ماه مبارک رمضان هم آباد میشود. اگر رجب نشد، حال که در شعبان هستیم، از شعبان استفاده کنیم.
🔵 نفْسِ قدسی
✅ استفاده از نَفْسِ قدسی حضرت رسولالله در ماه شعبان، خیلی اهمیت دارد. بعضی افراد در ماه شعبان نگاه خاصی به رسولالله دارند و به نحوی میخواهند خود را مقربِ درگاه رسولالله کنند؛ با اعمالی که انجام میدهند و ارادتهایی که دارند، یک نحوه عنایت رسولالله را میخرند.
🔵 صلوات؛ داروی همۀ دردها
✅ صلوات در کارمان زیاد شود. خیلی عالی است. هر چه صلوات بیشتر باشد، اثرش بیشتر است. هم ذکر است؛ هم تقرب به اهل بیت و رسولالله است. حتماً صلوات را در کار داشته باشید. گاهی به طرز شگفتآوری اثر دارد. حتی ظاهر صلواتی که میفرستیم، بدون توجه باطنی هم مؤثر است. صلوات ذکری است عالی. فردی خدمت امام معصوم رسید و گفت: طواف میکردم و هر چه کردم ذکری به یادم نیامد جز صلوات؛ در طواف فقط صلوات فرستادم. حضرت فرمود: چه چیزی از این بهتر! من بعضیها را دیدهام که هر چه به او میگویی، میگوید با صلوات آن را حل کن. صلوات داروی همه دردها است. واقعاً همینطور است.
🔵 مظهر و دریای رحمت
✅ باید در این ماه شعبان متوسل به نفْسِ قدسی رسولالله شد. ایشان مظهر و دریای رحمت است و عطوفتی که در رسولالله وجود دارد، بینظیر است. اگر کسی به ایشان نزدیک شود و در معیت ایشان باشد، انشاءالله درست میشود و دست انسان را میگیرند.
✅ میشود سحر داشت؛ استغفار داشت؛ صلوات داشت تا زمینه شود در ماه مبارک رمضان استفاده کنیم. حتی همین که کسی تصمیم بگیرد، صرف همین تصمیم هم ارزش دارد، ولو اینکه منتهی به نتیجه هم نشود.
✅ در کار روحی و معنوی ناامیدی معنا ندارد. همین که انسان به سمت خدا میرود، خوب است؛ همین که تصمیم میگیرد بد نباشد و خوب باشد؛ تصمیم میگیرد که در مسیر خدا باشد؛ تصمیم میگیرد نسبت به همسایه و خانواده و دوستان رفتارش درست باشد، همین تصمیمها خوب است.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۶۲ (۱۷) (۱۴ اسفند ۱۴۰۰ ۲ شعبان / شنبه) 🔴 بخش اول ✅
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
🔵 مناجات شعبانیه
✅ این مناجات هم خیلی عجیب است. برخی اینگونه عمل میکنند که در رجب توقیع شریف را میخوانند؛ بعد در شعبان توقیع را با مناجات شعبانیه میخوانند و در ماه مبارک رمضان توقیع شریف و مناجات شعبانیه را همراه با دعای سحر میخوانند. اگر این سه مورد در کار انسان بیاید، بینظیر است. ترکیب این سه، خیلی عجیب است.
✅ حضرت استاد میفرمود: درست است که دعای سحر برای ماه مبارک رمضان است، ولی در همۀ سحرها میشود آن را خواند. ما در قرآن هم در هر سوره یک مرکز ثقل داریم. یادتان باشد اگر در سورهها آن را پیدا کردید، با آن مأنوس باشید و آن را داشته باشید. در این موارد هم همینطور است و مرکز ثقل دعاهای اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین است و خیلی به ما کمک میکند. بندهخدایی میگفت: حضرت امام (ره) آنقدر درباره مناجات شعبانیه گفته بود، من همیشه در طول سال این مناجات را میخوانم و از این مناجات خیلی بهره بردهام. این مناجات مضامین بسیار عالی دارد. خوب است انسان نیم ساعت یا چهل و پنج دقیقه اینها را بخواند و با آن حال خوش بهدست آورد. اینها هم تذکرند؛ هم هدایتگرند؛ هم آبادکننده دلاند.
🔵 ادامه مکتب سلوکی علامه حسنزاده آملی
✅ قرار شد چند دستورالعمل از ایشان بخوانیم. چند نامه را گزینش کردیم. یک نامه را خواندیم. ایشان در ادامه آن نامه که میخواندیم، ذکری را گفتهاند.
🔵 ذکر شریف «یا حی یا قیوم یا من لا إله إلا أنت»
✅ «آقاى من در نزد اولياء اللّه مجرّب است كه إكثار ذكر شريف «يا حىّ يا قيّوم يا من لا اله الا انت» موجب حيات عقل است» (نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۲). ایشان گاهی ذکر یونسیه را توصیه میکردند. «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین». این ذکر برای کَندهشدن از ظلمت دنیا خیلی مؤثر است. یعنی آن زمان که میگوییم «انی کنت من الظالمین» احساس کنیم در ظلمتیم و در دنیا گیر افتادهایم. مانند پرندهای که در دام یا قفس گرفتار شده است، چگونه پَرپَر میزند. (همین حسوحال را باید داشت). ایشان در اینجا این ذکر شریف «یا حی یا قیوم» را دستور داده است و اِکثار آن را هم فرمودند.
✅ در ذکرهایی مانند «لا اله الا انت» که به صورت مخاطب گفته میشود، حالوحس حضور در آن هست. این حالوحس خیلی اثر دارد. یعنی ارتباط مستقیم با حق؛ مخاطبه و مشافهتاً با خدا صحبتکردن.
✅ چه در ذکر یونسیه و چه در ذکر «یا حی یا قیوم» وقتی ارتباط زیاد ادامه پیدا کند، بهتدریج انفتاح حاصل میشود و راه باز میشود. حداقل آن حس حضور است، ولو به کشف و شهود نرسد. حس حضور یعنی به خدا رسیده است، ولی توان ندارد که خدا را ببیند. یادتان باشد اذکاری که خطاب به «أنت» میشود، خیلی ارزشمند است. گرچه هستند کسانی که با اذکاری که «هو» دارد، هم حس حضور دارند.
🔵 حس حضور
✅ درباره حس حضور، بیانی از رسولالله خطاب به ابوذر آمده است: کسی که نماز میخواند، مانند کسی است که درِ خانۀ خدا را دقالباب میکند؛ ای ابوذر، معنا ندارد که کسی زیاد دقالباب کند، در باز نشود. این تعبیر خیلی عالی است. ادامهدادن و اِکثار است.
🔵 مرکز ثقل
✅ در هر ذکری مرکز ثقلی وجود دارد. بین اسما و صفات، مرکز ثقل اسم «الحیّ» است و بین اسمای فعل، مرکز ثقل اسم «القیوم» است. یعنی اگر ما بخواهیم همۀ صفات حضرت حق را جمع کنیم، در «الحیّ» جمع میشود. «الحیّ» حالوحس ارتباط خاصی دارد که او میبیند با من است و بیش از اینها هم هست. «الحیّ» مرکز ثقل اسما و صفات حضرت حق است. در آن علم و قدرت و اراده و تکلم و به طور کلی همۀ اسمای صفاتی آمده است. علامه طباطبایی رحمتاللهعلیه در نهایه «القیوم» را توضیح دادهاند. همۀ اسمای فعل در «القیوم» نهفته است و همه برمیگردد به«القیوم» که خود قیوم است و همه به او قیام دارند. انواع قیام داریم که یکی میشود خَلقی؛ یکی میشود رزقی. نوعاً اسم اعظمهایی که در قرآن آمده است، «الحی القیوم» در آن آمده است. در آیةالکرسی هم آمده و آل عمران هم آمده است. در چند جای دیگر هم هست.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 مناجات شعبانیه ✅ این مناجات هم خیلی عجیب است. برخی اینگونه عمل میکنند
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
🔵 اثر ذکر بر ذاکر
✅ اگر در «الحی القیوم» زیاد بایستید، نفس با آن خو میگیرد و اثر آن صفت در شما مینشیند. اگر زیاد «یا رئوف» بگویید، رأفت در شما مینشیند. اگر ذکر را ادامه دهید، خودش تخلق میآورد و انسان شبیه میشود.
✅ اگر انسان هر روز کسی را ببیند که خوشخُلق است، خوشخلقی در او مینشیند. اگر کسی هر روز ذکر «الحی» را بگوید، این صفت در او مینشیند و حالات آن صفات در او مینشیند. این باعث حیات عقل میشود و بلکه تجرد عقلی هم میآورد. این یک ذکر است. نفس خوپذیر است و بر اثر تکرار و ادامۀ ذکر، حالت آن را میگیرد. اگر کسی ادامه دهد و دفتری هم داشته باشد و یادداشت کند، میبیند که بهتدریج هر بار یک القای جدیدی برایش میآید. بلکه هزار و یک معنا از این ذکر خواهد یافت.
🔵 قواعد سلوکی در این نامه
🔵 وقت مناسب خلوت
✅ «وقتى با خدايت خلوت كن كه بدن استراحت كرده باشد و از خستگى به در آمده باشد و در حال امتلاء [شکم پری] و اشتهاء [گرسنگی] نباشد [استاد: هیچ وقت به خودتان گرسنگی شدید ندهید.] در آن حال با كمال حضور و مراقبت و ادب مع اللّه، خداوند سبحان را بدان ذكر شريف میخوانى، عدد ندارد» (نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۲).
🔵 دعا؛ طبیعیترین راه ارتباط با خدا
✅ کمال حضور یعنی باید به آن جهت باطنی داد. کسانی که میخواهند ذکر بگویند، جهت باطنی را رعایت کنند. کسانی که نمیتوانند جهت باطنی را رعایت کنند، باید به دعا بپردازند؛ دعای خوب نه پول. برای خود و دیگران دعا کنید؛ برای دیگران دریغ نکنید. حتی برای جهیزیۀ دیگران دعا کنید. دعا را که ادامه دهید، حالوحس ارتباط با خدا را میفهمید. لذا دعا طبیعیترین دستور دینی راه ارتباط انسان با خدا است. بعد که این را به حسب حال ادامه دهد، بهتدریج به حضور میرسد. قرب حق و اجابت و سمیع بودن و بصیر بودنِ حضرت حق را میفهمد. این را که یاد گرفت در اینجا خرج کند.
🔵 «أوّاه منیب»
✅ برخی یاد گرفتهاند در طول روز، در حالات مختلف پیدرپی دعا میکنند؛ «أوّاه منیب» هستند. در ریز و درشت کار خود از خدا طلب میکنند. خدایا، امروز درسم را با برکت کن؛ خدایا، امروز مواظبم باش گناه نکنم. ادامهدادن حسوحال حضور میآورد. حضرت استاد میفرماید: با کمال حضور. نه یعنی خدا را ببیند، بلکه احساس کند در محضر خدا است و پیش خدا زانو زده و نشسته است. همین که این را بگوید و بداند و منطقش باشد، ولو اینکه ذهنش به این سو و آن سو برود، همین خوب است و ارزش دارد. اگر این را ادامه دهد، بهتدریج این شواغل باطنی کنار میرود و بهتدریج ارتباط برقرار میشود. باید یاد گرفت که خود را سر صحنه بیاورد و با این شواغل بجنگد. خدایا، از دست من برنمیآید؛ خودت درست کن.
🔵 ادب مع الله
✅ ادب مع الله یعنی مراعات مسئله کند. مثلاً نوع نشستن بهگونهای باشد که ادب مع الله حفظ شود. البته هر کس متناسب با حال خودش باید رعایت کند. مثلاً اگر کسی پیر است و نمیتواند درست بنشیند، هر طور که میتواند انجام دهد. سخت نگیرید؛ ولی در محضر خدا درست بنشینید. اگر این حسوحال ادامه پیدا کند، درمییابید که هر طور نمیشود نشست؛ هر طور نمیتوان حرف زد.
✅ «اختيار مدّت با خود جنابعالى است. مثلاً در حدود بيست دقيقه يا بيشتر و بهتر اينكه كمتر از يك اربعين نباشد، بيشترش چه بهتر» (نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۲). بیان امام صادق علیهالسلام یا امام باقر علیهالسلام است که «هر کس برنامهای دارد، کمتر از یک سال نشود». سعی کنید که جبرانی هم بگذارید. مثلاً اگر صبح برنامه است، نشد، شب، یا اگر حال نبود، به شکل صوری انجام دهید تا عادت گرفته نشود.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 اثر ذکر بر ذاکر ✅ اگر در «الحی القیوم» زیاد بایستید، نفس با آن خو میگیرد
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
🔵 قرائت قرآن
✅ «قرائت قرآن مجيد در شب و روز ترك نشود، هرچند به قدر پنجاه آيه بوده باشد»(نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۲). قرائت قرآن خیلی مهم است و این را باید در کار ما جدی باشد. منطق اصلی را باید از قرآن بگیریم. کسانی را میشناسم که اصلاً عربی بلد نیستند، ولی همین که میدانند این قرآن از سوی خدا است، آن را قرائت میکنند و حالوحس بسیار خوبی دارند. حضرت استاد به طلبهها میگفت: روزی یک جزء قرآن بخوانید.
🔵 طهارت
✅ «طهارت را حفظ كنيد؛ حتى با طهارت بخوابيد» (نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۲). ایشان نسبت به طهارت خیلی تأکید میکردند. دائمالوضو بودن خیلی مهم است. دائمالوضو بودن خاصیت پاککنندگی دارد. وقتی صورت را میشویید، در حال پاککردن آلودگی جان هستید. تطهیر میکنید دل را و شستوشو میدهید دل را. در نماز وقتی وضو میگیرید، ابتدا ظاهر را پاک میکنید، ولی این به باطن میرسد. بندهخدایی میگفت: چون وضو به من رنگ شریعت ختمی میدهد، آن را دوست دارم. یعنی من متدین به دین رسولالله هستم. به این خاطر وضو میگیرم.
🔵 طمأنینه و آرامش
✅ «آقاى من بايد با تأنى و رفق و مدارا به راه بود، نه با سرعت و اضطراب» (نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۲). ایشان طمانینه داشتن را تأکید میکرد و معتقد بود با عجله نمیشود و فایده هم ندارد. تشویش نباشد و باید با آرامش کار عبادی کرد؛ ذکر گفت. اصلاً آرامش حظّی دارد تا جان خو بپذیرد.
🔵 از خدا جز خدا نخواستن
✅ «جسارةً عرض میكنم هيچ چيز از خدا جز خدا مخواه كه چون كه صد آمد نود هم پيش ما است» (نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۲). درباره خودت زیاد طلب نکن؛ چیزهای عادی خیلی طلب نکن. یکی از مسجدیها از ناحیۀ پا دچار مشکل شد. باید پایش عمل میشد. ایشان نزد آیتالله بهاءالدینی آمد و گفت: من باید فردا بروم پای خود را عمل کنم. آیتالله بهاءالدینی به آن نمازگزار گفت: پاشوپاشو و برو. شخص بلند شد و راه افتاد و دید مشکل پایش برطرف شده است. اما وقتی به ایشان میگفتند: برای فرزند خودتان هم دعا کنید، میفرمود: اگر اینها را که به ما دادهاند اینگونه خرج کنیم از ما میگیرند. در حق دیگران خوب است؛ ولی در حق خود نه. اگر ما هم چیزی میخواهیم، خودِ خدا باشد؛ ما حتی شهود را هم نمیخواهیم! اینها به درد ما نمیخورد. تو را میخواهیم! بنده باید بنده باشد.
✅ «از تو حركت از خدا بركت. نامهها دريافت خواهى نمود. اين عطيّه فريدهای است كه به حضور آن حبيب اللّه تقديم داشتيم. و السّلام. قم حسن حسنزاده آملى. دهم شهر اللّه المبارك ۱۴۰۳ ه. ق اول تیر ۱۳۶۲ ه. ش» (نامههابرنامهها، صفحه ۲۴۲).
✅ در این دستورالعمل نکتههای فراوانی بیان شد: ۱. اصل توحید؛ ۲. علم و عمل انسانسازند؛ ۳. مراقبه؛ ۴. رفق و مدارا با بدن؛ ۵. هر چه داده میشود از درون است نه از بیرون؛ ۶. کتمان سرّ؛ ۷. ذکر «یا حی یا قیوم»؛ ۸. چگونگی عمل به این ذکر؛ ۹. قرآن خواندن؛ ۱۰. دوام طهارت؛ ۱۱. اضطراب و سرعت در کار نباشد؛ ۱۲. جز خدا نخواستن.
✅ اگر شد انشاءالله سال بعد، نکتههای سلوکی حضرت استاد را میگوییم. یک مطلب دیگری هم که باید درباره ایشان بگوییم این است که خصیصۀ این نوع عرفان چیست؟ چرا باید به این نوع از عرفان تن بدهیم؟
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه ۳۶۳ (۱۴۰۰.۲۲.۲۱شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://e
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه ۳۶۳ (۱۸) (۱۴۰۰/۱۲/۲۱ ۹شعبان / شنبه)
🔴 بخش اول
✅ امسال در «عرفان در وادی عمل» به مکتب سلوکی استاد حسنزاده آملی رحمتاللهعلیه پرداختیم. به توفیق الهی دستورات عمومی ایشان به عموم مردم و طلاب را بررسی کردیم. بعضی از مباحث حضرت استاد برای طلبهها و بزرگوارانی است که به مراحل بالاتر رسیدهاند. همین دستورات (که برای عموم گفته شده است) عمق بیشتری پیدا میکند. یعنی توصیههای ایشان برای مراحل بالاتر، به صورت دیگر درمیآید. قرآنخواندن و وضوگرفتن و دوام وضو و اینکه شب و روز در حال ساختن خود هستیم، معنایی عمیقتر مییابد. راهی که ایشان میگویند، راهی واضح است. هشتنُه مورد از آنها را بیان کردیم: ۱. قرآنخواندن؛ ۲.تحصیل علم مناسب؛ ۳. وضو؛ ۴. ادب معالله؛ ۵. آبادکردن سحر؛ ۶. محاسبه؛ ۷. مراقبه؛ ۸. توصیهای با عنوان «توجه» دارند که این هم برای اهلش است. بعد از طرح این موارد به دستورالعملها رسیدیم که یکی از آنها را در چند جلسه خواندیم. اکنون به بررسی نامۀ دیگر میپردازیم.
🔵 بررسیِ نامه دوم
✅ این نامه در تاریخ ۱۳۵۰/۹/۲۱ نگاشته شده است (نامهها برنامهها، صفحات ۵۷ تا ۶۲) و نامه قبلی که خواندیم، برای سال ۱۳۶۲ بود. این نامه را به صورت گزینشی میخوانیم. چون قرار است در همین یک جلسه آن را به پایان برسانیم. انشاءالله بعد از ماه مبارک رمضان، مختصات دستورالعملهای حضرت استاد را در چهار جلسه خواهیم گفت.
✅ «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم رَبِ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً [خدایا آمدم و از سر صدق آمدم] رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبارَكاً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ، كَتَبَ الله تعالى عليكم الرحمة. [انتخاب این آیات در ابتدای نامه خیلی حال خوشی دارد.] آقا در چه حال است؟ آيا چون «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ» از زرقوبرق دنيا رهايى يافته است و از ماسوى روى برتافته است و يا چون صبيان خاك بازى میكند».
🔵 با خدایی یا با دنیا؟
✅ از همین ابتدای نامه شخص را بیدار میکند که با خدایی یا با دنیا؟ شنبه جمعی از شاگردان خدمت حضرت استاد رسیده بودند؛ بعضی از آنها از چهارشنبه تا شنبه کمی از خدا و معنویت فاصله گرفته بودند. حضرت استاد فرمودند: از خدا و پیغمبر چه خبر؟! چه کار کردید؟ بعضیها اگر از نظر معنوی، سهم روزانهشان را نگیرند، ناراحت میشوند و با خودشان درگیر میشوند که چرا من استفاه نکردم و به خودشان تشر میزنند. بعضیها هم ماه و سال میگذرد و عین خیالشان نیست.
🔵 رهزنی دنیا
✅ دنیا در عین حال که متجر اولیای الهی است، از طرف دیگر بسیار رهزن است. «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَاد»؛ بدانيد كه زندگى دنيا، در حقيقت، بازى و سرگرمى و آرايش و فخرفروشى شما به يكديگر و فزونجويى در اموال و فرزندان است (حدید، آیۀ ۲۰). این دسته آیات خیلی معنا دارد. اصلاً حکمت قرآنی در باب دنیا خیلی خوب و عالی است. باید نوع نگاه ما به دنیا درست شود. حکمت قرآنی چقدر زیبا است. از یک طرف همین دنیا است که باید در آن کار شود «وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَىٰ»؛ و براى خود توشه برگيريد كه در حقيقت، بهترين توشه، پرهيزگارى است (بقره، آیۀ ۱۹۷). از طرف دیگر مشکل ما همین جا است. زرقوبرق دنیا خیلیها را گرفتار میکند. حتی بعضیها در کار علمی پیش میروند، ولی در نهایت زرقبرق دنیا آنها را میگیرد. گیرم که برای خودت کسی هم شدی و همه هم گفتند بهبه عجب چیزی! اما آخرش تا کِی و کجا؟! تا دَمِ قبر است دیگر! اینکه کاری را حل نمیکند. حتی گاهی منطقش دنیایی نیست، ولی وقتی بین مردم و جامعه میرود، منطقش تغییر میکند و دنیایی میشود. لذا انسان باید مراقب باشد و همیشه ارتباطش با پروردگارش را داشته باشد تا از پس دنیا برآید.
🔵 حضورى گر همى خواهى ازو غايب مشو حافظ
✅ «كه التراب ربيع الصّبيان؟ آيا در حضور است يا دور است؟ حضورى گر همى خواهى ازو غايب مشو حافظ/ متى ما تلق من تهوى دع الدّنيا و أهملها». اگر حضور میخواهی، از خدا نباید غافل شوی. اگر خدا را دوست داری، دنیا را کنار بگذار تا به خدا برسی. مگر میشود این را با آن جمع کرد. انسان گاهی به جایی میرسد که یا باید خدا را انتخاب کند یا دنیا را و راه دیگری ندارد.
✅ «حضورى را علائم است. رأس آنها ادب مع اللّه است [ادب مع الله، همیشه جانب خدا را رعایتکردن است. کسی که خدا را فراموش کند، ادب مع الله را حفظ نکرده است.] الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ»
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۶۳ (۱۸) (۱۴۰۰/۱۲/۲۱ ۹شعبان / شنبه) 🔴 بخش اول ✅ امسا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
🔵 با خودت چه کردهای؟
✅ دیدهایم برخی به هر دلیلی غفلتی میکنند، اما بعد از غفلت، حالشان دیدنی است. هِیهِی کردن و داد و بیداد کردنهایشان عجیب است. با خودت چه کردهای؟! و با این حال خودش را به حضور میکشاند. حضرت استاد، گهگاهی که قبض داشتند، این قبضشان دیدنی بود. قبض یعنی در عین حالی که حضور مع الله دارد، ولی انفتاح نیست. آنجا داد و بیدادی که ایشان میکرد، خیلی عجیب بود و دل همه را کباب میکرد! ادب مع الله یعنی همیشه جانب خدا را رعایت کن. ما همیشه سر این سفره نشستهایم و روزیِ وجود خود را از او داریم؛ اما این حضور و ادب را نداریم و این باعث میشود که انسان خیلی از خدا فاصله بگیرد. ابتدای کار نباید سخت گرفت، بلکه همین قدر که برنامهای داشته باشید، کافی است. بعد از مدتی آهستهآهسته آن را مستوعب کنید.
🔵 از نیش مار گزندهتر
✅ «از خدا جويم توفيق ادب/ بىادب محروم گشت از لطف رب» در سورۀ والنجم از اوصاف رسولاللّه صلّىاللّهعليهوآلهوسلم است كه «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى». از آن بزرگوار بايد سرمشق گرفت كه ميزان قسط است «لَقَدْ كانلَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» كه زبان اگر يله و رها شود از مار گزندهتر است. در زيان زبان داستانها گفتهاند. آقاى عزيز هيچ موهبتى از نعمت ترك علايق دنيوى بزرگتر نيست كه همه مفاسد به اين علاقه متعلق است».
🔵 چیزی که تا لب گور باقی میماند، ماندنی نیست
✅ بندهخدایی که کرّ و فر داشت، در جاده نزدیک بود، به درّه سقوط کند. آن لحظۀ آخر که تقریباً به لب دره رسید، فهمید که کل دنیا هیچ و بیمعنا است. چیزی که تا لب گور باقی میماند، ماندنی نیست؛ چرا عمر خودت را صرف این امور فانی میکنی؟ چرا به اینها دل میبندی؟ هیچ یک از این تعلقات دنیایی مفید نیست. البته تعلق به همسر و فرزند و خانه و ماشین و غیره میتواند خدایی باشد. بحث ما این نیست، بلکه اگر منطق پشت صحنه دنیایی باشد، این دنیا و تعلق میشود. اِعمال عاطفه به فرزند هم میتواند خدایی باشد. می شود کاری کرد که خدا خوشش بیاید و رضایت خدا را در آن جلب کرد. در اینها بحثی نیست. نه اینکه اینها را نباید داشت. بلکه اینها را داشت، اما تعلق به اینها نباید داشت.
🔵 میتوانیم به همۀ تعلقات رنگ خدایی بزنیم
✅ یک ولیّ خدا میگفت: این کرّ و فرّ را نگه میدارم تا برای خدا خرجش کنم. اگر کسی موقعیت پیدا کند تا برای خدا خرج کند و از مظلوم دفاع کند، این بد نیست. برخی از اینها قرار است کار اخروی برای ما برسد. یعنی رضایت خدا را جلب کنیم. ما میفهمیم تعلقات دنیایی چیست؟ یعنی روی چیزی کار کنیم که آخِر کار به کار ما نیاید. بندهخدایی میگفت: در همین جا میتوان به کودک خیلی توجه کرد و دلش را بهدست آورد. لحظه آخر میبینید الحمدلله یک سرمایهای داریدد و میروید.این تعلق نیست. ما میتوانیم به همۀ تعلقات رنگ خدایی بزنیم. باید بدانیم آخر این تعلقات تا لب گور است و بعد از آن به درد من نمیخورد. درست مانند کسی که فقط به فکر بدن خود بوده و همیشه به آن خدمت کرده است و موقع مرگ میفهمد که باید بدن را رها کند و برود. ولی میتوانی کاری کنی که برای آخرتت باشد. تکتک کارهایی که در دنیا می توانی انجام دهی، اما برای آخرت باشد.
🔵 باید به اصل خود وصل شویم
✅ یک حکمت عجیبی در قرآن است. یک دور آیات قرآن درباره دنیا را بررسی کنید. دنیا زودگذر است. ابتدا مانند گیاهی است که خوب رشد کرده است، ولی ناگهان خشک میشود. اینها جزء بیّنات است و ما هم قبول داریم، ولی آنها را در زندگی خود پیاده نمیکنیم. همین خاکبازی که اشاره شد، لعب و لهو قرآنی است. قرار نیست ما در دنیا به گونهای زندگی کنیم که از اصل خود باز بمانیم. باید به اصل خود وصل شویم. به ما مهلت کوتاهی در دنیا دادهاند که باید از آن به خوبی استفاده کنیم. فرهنگ قرآنی بسیار عالی است. برخی میگویند: اگر همین یک حکمت قرآنی درباره دنیا را خوب پیاده کنید، برای رستگارشدن کافی است. چرا؟ چون انسان فقط در فاصلۀ بین تولد و مرگ میتواند برای همیشه سعادت خود را بهدست بیاورد. هر چه هست همین جا است. برای چه اینجا آمدیم؟ فلسفهاش چیست؟ دست بهکار شویم.
✅ به این نکته توجه کنیم که چه میشود دنیا برای ما مزاحم میشود؟ برخی پول جمع میکنند، بعدش چه کار میخواهی بکنی؟ اصلاً قارون شدی، ثم ماذا؟ بعدش چی؟ هر چه در این دنیا از تعلقات پیدا میکند، آخرش چه می شود؟! فطرت نمیگوید: لذت نبر. بلکه لذت مزاحم را کنار بگذار. لذتی که ذیل فطرت بگنجد هیچ اشکالی ندارد. بلکه به عبادت تبدیل میشود؛ عبادت که بد نیست.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 با خودت چه کردهای؟ ✅ دیدهایم برخی به هر دلیلی غفلتی میکنند، اما بعد
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
✅ «غلام همّت آنم كه زير چرخ كبود / ز هرچه رنگ تعلّق پذيرد آزاد است. اگر دستور العمل میخواهى مگر اين آيه را تلاوت نكردهاى؟ «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً» و مگر نشنيدهاى؟دوش وقت سحر از غصّه نجاتم دادند/ و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند. و مگر برايت نخواندهام؟ «در خلوت شبهاى تارت میتوانى/ آرى به كف سرچشمه آب بقا را». خلاصه مرد سحر باش كه «صمت و جوع و سهر و خلوت و ذكر به دوام/ ناتمامان جهان را كند اين پنج تمام».
🔵 سکوت بهجا
✅ صمت یعنی سکوت و حرف بیخود نزدن. سکوت علامه طباطبایی رحمتاللهعلیه با این همه درس و بحث عجیب بود. حرف اضافی را باید حذف کرد. البته برای تعامل حرف زدن لازم است. نگویید من اهل سکوتم و برای همین با همسرم حرف نمیزنم. برای بندهخدایی مهمان آمده بود و با او صحبت نکرد؛ میگفت: چون در سکوت بودم! در شریعت اِکرام مهمان آمده است و باید با او حرف زد. اما در تعامل با مهمان نباید زیادهروی کرد. برای تعامل درست داشتن با دیگران، گاهی باید حرف زد؛ ولی آن وقت که حرف میزنی، مراعات کن و هرجوری حرف نزن. اما جایی که لازم نبود، خوب انسان سکوت میکند و حرف نمیزند. گرسنگی مفید را توضیح دادهایم. ذکر به دوام را هم گفتیم.
🔵 خلوتکردن با خدا
✅ باید یک نوع عزلت هم داشت که خلوت است. شریعت عزلت را خیلی عالی معنا کرده است. شریعت هیچ جا نگفته است که از جامعه باید بُرید، بلکه اوقاتی را برای خلوت مشخص کرده است؛ مانند بینالطلوعین. در این زمان باید با خدا خلوت کرد. اگر این خلوت ادامه پیدا کند، در بین مردم هم که هستیم این خلوت ادامه دارد. بلکه شریعت گاهی خلوتهای عمومی قرار داده است؛ مانند اعتکاف؛ حالت ارتباط با خدا داشتن به صورت جمعی. همه میرویم تا از زندگی روزمره جدا شویم و ارتباط جمعی با خدا داشته باشیم. حضرت رسول خلوتی به شکل رفتن به غار حرا هم داشت.
🔵 دست از دامن دوست برمدار
✅ «و دست از دامن دوست برمدار: «به و اللّه به باللّه به تاللّه/ به حق آيه نصر من اللّه/ كه مو از دامنت دست برنديرم/ اگر كشته شوم الحكم للّه» اگر در شب نگرفتى در روز بگير و اگر روز را به رايگان از دست دادى، شب را درياب».
✅ برخی حرفشان این است سهم ما از هر روز اینقدر است؛ من چرا سهم خود را درنیابم! درست مثل اینکه برای هر کسی یک سهمیه پول در هر روز در نظر گرفته باشند تا آن را نگیرد، آرام نمیگیرد. در این امور هم همینطور است. لذا اگر کسی نتوانست شب را استفاده کند، روز استفاده کند و اگر روز هم نشد، حداقل یک آه که میتواند بکشد!
🔵 جودِ دوست
✅ «اين راه و رسم گدايى را خود جناب دوست به ما ياد داد كه فرمود: «وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرادَ شُكُوراً». سرّش اين است كه جواد است و جود گدا میخواهد. «بانگ میآيد كه اى طالب بيا/ جود محتاج گدايان چون گدا/ جود محتاج است و خواهد طالبى/ همچنانكه توبه خواهد تائبى/ جود میجويد گدايان و ضعاف/ همچو خوبان كآينه جويند صاف/ روى خوبان ز آينه زيبا شود/ روى احسان از گدا پيدا شود/ چون گدا آيينه جود است هان/ دم بود بر روى آيينه زيان/ پس از اين فرمود حق در والضحى/ بانگ كم زن اى محمّد بر گدا». و چون جناب معشوق فرمايد: «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ». خود با سائل چگونه بود؟ عارف رومى نظماً و نثراً چه خوش گفت؟! نظمش آن بود و نثرش اين «چنانكه گدا عاشق كريم است، كريم هم عاشق گدا است. اگر گدا را صبر بيش بود، كريم بر در او آيد و اگر كريم را صبر بيش بود، گدا بر در او آيد؛ امّا صبر كمال گدا و نقص كريم است».
✅ «اين بنده اگرچه هنوز در خواب خرگوشى است ولى به ظاهر در بدو بيداريش میگفت: «الهى، اگرچه درويشم، ولى داراتر از من كيست كه تو را دارم». و پس از مدتى میگفت: «الهى، تو را دارم چه كم دارم؛ پس چه غم دارم». تا پس از چندى میگفت: «الهى، شكرت كه از شرق تا غرب عالم به حسن خدمت میكنند». اين نيز بگذشت و تا اينكه میگفت: «الهى، تاكنون میگفتم جهان را براى ما آفريدى و الآن فهميدم كه خودت هم براى مائى». اين هم به سر آمد و اينك مىگويد: «الهى، داراتر از من كيست كه تو دارايى منى». غرض اينكه «خدا آن تو و تو مانده عاجز/ ز تو بيچارهتر كس ديد هرگز ».
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم ✅ «غلام همّت آنم كه زير چرخ كبود / ز هرچه رنگ تعلّق پذيرد آزاد است. اگر دس
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
✅ «خوشا به طيور اولى أجنحه كه با جناح عشق و همّت از دامگاه علايق برجستهاند. اميد است كه در حال حضور تام و توجّه كامل شكارهاى خوبى نصيب آقا شود. به قول عارف رومى «آن خيالاتى كه دام اوليا است/ عكس مهرويان بستان خدا است». آرى عكس مهرويان بوستان خداى متعالى خيالات روحانى اولياء اللّه است كه آنان را به سوى دوست میكشانند كه مینمايند و میربايند، نه خيالات بوالهوسان دنياوى كه چنان آنان را در غواسق طبيعت پابند كردهاند كه در يك عمر يك آن از خود سفر نكردهاند و گامى از خودكامى برنداشتهاند».
✅ «آن خيالاتى كه دام و پابند اولياء اللّه است و آنان را الهى كرده است تجلّيات و مكاشفاتیاند كه از بطنان عرش و مكمن غيب خزانه كن فيكون بر سرّ سالك شيدا افاضه میشوند و رؤيت صور بیمادّه روحانيان و تشرّف در محضر انبياء و أئمّه و وسايط فيض الهیاند كه مهرويان بوستان خدايند. صور اين مهرويان از ماوراى طبيعت كه عالم مثال و خيال است در صفحه نورانى قلب عارف منعكس میشوند».
✅ «خيالات اولياء اللّه علّيّينیاند، خيالات بوالهوسان سجّينى. آن خيالات فرشتگاناند و اينها ديوان. آنها سماویاند و اينها ارضى. آنها نورانیاند و اينها ظلمانى. آنها به خدا كشانند و اينها به دنيا. صاحبان آنها ملائكه اولى اجنحهاند و اينها بهائم و سباع. آهآه اگر وقتى بيدار شويم كه كاروان رفتند و خبردار شويم كه اين نبود كه ما میپنداشتيم و بدان دلخوش بوديم».
✅ گاهی آدم میبیند لحظه آخر، هیچ ندارد و همه چیز از دستش رفته است. مثل عمرو و عاص که وقت مرگ دید دستش خالی است. به فرزندانش گفت: من اگر پشگل جمع کرده بودم، برایم بهتر بود تا این همه اموال جمع کردم.
🔵 توصیه به اربعین
✅ اربعین یعنی هر روز در جان چیزی را حک میکنیم و این بهتدریج صورت میگیرد تا پایان اربعین کامل حک شود.
✅ «خواجه آگاه است كه عدد اربعين در تكميل ناقصان دخلى عظيم دارد، چه در عالم اسرارى عجيب است. مثلاً اولوالعزم پنج تن و اصحاب كساء پنج تن، وانگهى هر يك خامس اصحاب كساء، و نماز واجب شبانهروز در پنج وقت آرى، الأرواح جنود مجنّدة. اربعين كليمى در پيش دارى «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً». به هوش باش و اين كمترين را فراموش مكن. «سعدى مگر از خرمن اقبال بزرگان/ يك خوشه ببخشند كه ما تخم نكشتيم». دل آيينه جمالنماى هو، و سفينه درياى اوست. خود را باش كه يار طبيب دردمندان است. وه لسان الغيب چه خوش گفته است: «عاشق كه شد كه يار به حالش نظر نكرد/ اى خواجه درد نيست وگرنه طبيب هست». خداى متعالى سينهات را طور سينا كند و ديده دلت را به نور لقايش رشگ ضياء گرداند».
🔵 توصیهای برای محفوظ ماندن
✅ اولیای الهی معمولاً حرزهایی را توصیه میکنند که آفات و بلیات را حفظ میکند، هم آفات و بلیات مادی و دنیوی و هم آفات و بلیات باطنی و درونی.
✅ «بزرگان فرمودهاند: هر كه بعد از نماز صبح و مغرب هفت بار «بسم اللّه الرحمن الرحيم لا حول و لا قوة الا باللّه العلى العظيم» و سى مرتبه «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلا اللّه و اللّه اكبر» بگويد از جميع آفات و بليات در امان خداى تعالى است».
✅ دستورات حرزی معمولاً زیاد میدهند؛ مانند چهار قل یا حرزهای اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین یا حرز امام جواد علیهالسلام. حرزها را هم در کار خود داشته باشید. مرحوم قاضی هم حرزی داشت.
✅ «به مى سجّاده رنگين كن گرت پير مغان گويد/ كه سالك بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها» تن به دنيا دار و دل به مولا تا نام و مونست شود و پيغام او آرامشت دهد كه دل عاشق به پيغامى بسازد. و حقيقت كشف اين است كه ميان دل و دلدار حجاب نبود. جهد كن كه در همه حال سرّت با يار بود. نه در كوچه و بازار به خصوص در هنگام نماز كه المصلّى يناجى ربّه و مناجات بين دو كس است. بنگر تا با كه نجوى دارى و دو بودن چگونه است؟ العبد الآبق، حسن حسنزاده آملى. ليله يكشنبه ۲۳ شوال ۱۳۹۱ ه ق. ۱۳۵۰/۹/۲۱ ه ش».
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از مدرسه علمیه حکمت و عرفان باقرین علیهماالسلام
🔰 فراخوان دوره جامع حکمت و عرفان، مدرسه علمیه باقرین علیهماالسلام
با عنایات حضرت حق برای ششمین سال متوالی، مدرسه علمیه باقرین علیهماالسلام از بین افراد واجد شرایط، در دو مقطع، اقدام به پذیرش مینماید.
این دوره با اشراف اساتید معظم برگزار میشود:
🔹حجتالاسلام و المسلمین یزدانپناه
🔸حجت الاسلام و المسلین امینی نژاد
🔹حجت الاسلام و المسلین فلاح شیروانی
📚مقاطع تحصیلی:
📍تمهیدی (با محوریت کتاب بدایه الحکمه)
📍عمومی ( در دو سطح: سطح اول با محوریت کتاب نهایهالحکمه/ سطح دوم با محوریت کتاب اشارات)
لازم به ذکر است برای بهرهمندی خواهران غیرقمی، این مقاطع به دو صورت حضوری و مجازی برگزار خواهد شد.
👈 ثبت نام از طریق سایت: www.baqerain.ir
⏱مهلت ثبت نام: ۱۴۰۱/۲/۵ تا۱۴۰۱/۳/۵
🔎 جهت کسب اطلاع بیشتر به آیدی زیر در ایتا پیام دهید:
🆔 @hekmat_bagherain
📳تلفن تماس فقط برای بانوان ⬅️
📞 ۰۹۲۱۳۱۴۰۳۱۰
⌚️ زمان پاسخگویی: ساعت ۱۴ تا ۱۶
____________________________
🕌 مدرسه علمیه حکمت و عرفان باقرین علیهماالسلام
https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab