eitaa logo
نسیم عرفان
2.7هزار دنبال‌کننده
20 عکس
2 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۲۹، ۳ آبان ۹۹، ۷ربیع‌الاول. 🔴 بخش
🔴 بخش دوم ✅ ما برای «وَ لایَنْقُضُ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ» چقدر وقت می‌گذاریم و چقدر وقت ما را می‌گیرد. اما در باب این دست از روایات معارفی و عشقی چقدر کار کردیم؟ مثلاً حارثه‌بن‌مالک گفت: «عَزَفَتْ نَفْسِي عَنِ الدُّنْيَا»؛ از دنيا بيزار شده‌ام. اینها گفته شده و احوالش را بیان کرده که چه چیز روی داده است و چه احوال خوشی داشته است. ✅ از آن طرف القائات و احوال شیطانی هم داریم که انسان در چه وسوسه‌ها و دام‌هایی می‌افتد. اینها هم در آیات و روایات آمده است. بنده خدایی احوال شکاکان را توضیح می‌داد، می‌گفت: شکاک مانند یک غول است که از درون پوکیده است. این پوکیده را که می‌گفت، واقعاً می‌دیدم که خودش پوکیده است و داشت احوال خودش را توضیح می‌داد. هیچ منطقی نداشت و احساس تنگی و فشردگی می‌کرد. این احوال هم وجود دارد که ما به آن نمی‌پردازیم. «فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا» در دل‌هايشان مرضى است؛ و خدا بر مرضشان افزود (بقره، ۱۰). ✅ عرفا تعبیری دارند: همان‌طور که اگر انسان غذا و آب نخورد می‌میرد، اگر رزق معنوی به او نرسد، می‌میرد. واقعاً می‌میرد. عارفان حیات معنوی را خوب فهمیده‌اند. رزق معنوی همان حیات معنوی است. اگر رزق و روزی معنوی نخورد، می‌میرد. لذا می‌گویند: صبح‌ را از دست ندهید؛ بین‌الطلوعین را از دست ندهید. به طور کلی نه روز را از دست بدهید و نه شب را. همان‌طور که ما هر روز سهمی از روزی مادی داریم، همان‌طور هم سهمی از «رزق کریم» داریم. همان‌طور که اگر روزی مادی نخوریم می‌میریم، در رزق معنوی هم همین‌طور است. باید قوت و غذا هر روز برسد. من بعضی‌ها را دیده‌ام که اگر یک روز، روزیِ معنوی‌اش نرسد، جزع‌وفزع می‌کند. او بَلد است چه کار کند. باید به دنبال تحصیل رزق معنوی باشیم. کسانی که از جهت روزی معنوی قوی شده‌اند، اگر یک روز این روزی به آنها نرسد، می‌فهمند که چرا این‌طور شده است و کجا خطا کرده‌اند. ✅ اگر روزی معنوی نرسد، می‌میریم. این یک امر وجدانی است که عرفا بیان کرده‌اند. چون رزق معنوی زیاد خورده‌اند و حیات معنوی پیدا کرده‌اند تا می‌بینند رزق معنوی نیست، حیات از آنها گرفته می‌شود. درست مانند کسی که از بالای کوه در حال سقوط است و احساس می‌کند از همه چیز جدا شده است. یک چنین حالتی را در خود احساس می‌کنند و شروع می‌کنند به التجا. 🔵 اسباب ازدیاد رزق معنوی ✅ چه چیزهایی باعث می‌شود رزق معنوی زیاد شود؟ در رزق مادی عرض کردیم که انسان باید تلاش کند و طلب روزی کند، نه اینکه در خانه بنشیند و بگوید خدا خودش روزی ما را می‌رساند. در رزق معنوی هم همین‌طور است. ✅ خدا روزی‌رسان است و به هر فردی هم با حکمتش روزی می‌دهد. اینها پابرجا است؛ ولی طلب را از شما می‌خواهد. باید تشنه بود و طلب داشت و پِی گرفت تا روزی معنوی داده شود. باید یاد گرفت و دست به کار شد تا در آدم پیاده شود. تا همت نباشد و دست به کار نشویم و طلب نباشد و عزم نباشد راه باز نمی‌شود. راه دارد. 🔵 حرف‌شنیدن ✅ بعضی‌ها می‌گویند شما ابتدا چهار کلمه بشنوید؛ «آدمی فربه شود از راه گوش». همین حرف‌شنیدن است که آدم را وارد حال‌وحس می‌کند. هیچ حرفی نمی‌شنود و دنبالش را هم نمی‌گیرد، بعد می‌گوید چرا چیزی به ما داده نمی‌شود. اوّل بِشنو. اینکه کار سختی نیست. حرف‌شنیدن خیلی اثر دارد. چهار کلمه حرف‌شنیدن می‌تواند انسان را به عمق بِکِشاند. بعضی مواقع می‌توانیم روزی معنوی سنگینی پیدا کنیم، ولی به همین اوّلیات اکتفا می‌کنیم و می‌گوییم: «الحمدلله». شُکر دارد، ولی تو می‌توانستی از این بالاتر بروی، چرا نرفتی؟ با اندکی افزودن به معرفت، می‌توان همان نماز یا روزه را عمق بخشید تا روزی‌ها سنگین شود. ✅ خیلی باید حرف شنید. لزوماً حرف‌شنیدن منحصر به گوش‌دادن نیست، بلکه کتابی هم که می‌خوانید یا نوشته‌ای از کسی می‌خوانید، آن هم جزء حرف‌شنیدن است. حتی در رفتار یک ولیِّ خدا، کم‌کم مطلب از آن می‌گیریم، این هم جزء کار است. باید حرف شنید. و حرف را از اهلش بشنویم و اسرار شریعت را بشنویم و از این فضا خود را محروم نکنیم. باید خیلی حرف شنید. ✅ این شنیدن یک مرحله از طلب روزی است. اول باید شنید تا بدانیم که چه خبر است و چه نعمت‌هایی هست؟ چه مراحلی هست؟ حرف‌شنیدن به ما نقشۀ راه می‌دهد. من افراد بسیاری را دیده‌ام که زیاد می‌خوانند؛ اینها اثر دارد. به طور کلی سنت صدرایی عارف‌پرور است. بعد از صدرا را نگاه کنید. صدرا فلسفه کار کرده، (ولی) عرفان نظری را در کار خودش پیاده کرده است. اینها مباحث نظری است، ولی وقتی زیاد این مطالب خوانده می‌شود، انسان را به جای دیگری می‌رساند. ملاصدرا تحلیل کرده است که سلوک چیست؟ سعادت چیست؟ https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ ما برای «وَ لایَنْقُضُ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ» چقدر وقت می‌گذاریم و چقدر وقت ما را می‌گی
🔴 بخش سوم ✅ اینها شنیده شده است، ولی بسیاری از بزرگان ما سر سفره صدرا عارف درجۀ یک شده‌اند: مانند ملاعلی نوری. ایشان شصت سال در حوزه تدریس کرد و در همان ایام استادی همه چیز را می‌دانست؛ حرف‌های صدرا را می‌دانست. فلسفۀ صدرایی (فلسفۀ اسلامی) کلاً تشنگی می‌آورد. اینها را می‌خواند و تا جایی رسید که گفت: من باید دست به کار شَوَم. تا حالا خواندن بود؛ الان شد دست به کارشدن. به او ذکری دادند و انجام داد، ولی دید اثری ندارد. چون عالِم بود، گفت: باید خودت ذکر شوی. بعد راه افتاد و به جایی رسید که می‌گفت: «هر وقت نیاز داشتم تا خدمت اهل بیت برسم، می‌رسیدم و مسئله‌ام را مطرح می‌کردم». ✅ حاجی سبزواری هم از عارفان قَدَر است. فیض کاشانی هم همین‌طور. در اشعارش چقدر سوزوشور هست. این بزرگواران سر سفرۀ صدرا نشسته‌اند. حرف‌شنیدن خیلی اثر دارد. ✅ خیلی‌ها را دیده‌ام که حرف‌های نهایی صدرا را در وحدت شخصی قبول نکرده‌اند، ولی رگه‌های عرفانی پیدا کرده‌اند. یعنی راه حقیقت. شنیدن کم‌کم آنها را به فضای تشنگی می‌رساند. نوعاً تشنه می‌شوند و نوعاً هم دست به کار می‌شوند. حرف‌شنیدن، حرف ناب شنیدن؛ نه شنیدنی که سر از خاک در آورد. این را نمی‌گویم. حرفی که از آن منطق عمل در می‌آید؛ منطقی که میل به ماوراء در می‌آید و میل به سمت خدا در می‌آید و می‌شود آنچه باید بشود. آن را عرض می‌کنم. انسان باید حرف بشنود. این اوّل طلب است. این کار سختی نیست. لازمه‌اش این است که هیچ وقت خود را از این فضا دور نکنیم؛ بشنویم؛ یاد بگیریم تا عمل کنیم. این کار سختی نیست. بعد از طلب، دست به کار شویم. « اَلْعِلمُ إمامُ الْعَمَلِ»؛ علم راهنمای عمل است. ✅ نمی‌دانم این پیرمردها یا پیرزن‌ها را دیده‌اید که می‌نشینند چند ساعت قرآن و مفاتیح می‌خوانند. با اینکه خیلی معرفتش عمیق نیست، اما مقیّد است یک ساعت و نیم یا دو ساعت بنشیند. یعنی همین که دعا می‌کند، احساس می‌کند یک پِیوستی ( و یک پیوندی) با خدا دارد؛ در حدّ خودش. ولی مقیّد است که یک ساعت و نیم بنشیند. ✅ انسان در مقام طلب و عمل باید بین‌الطلوعین را آباد کند. بنده خدایی می‌گفت: اول سعی کردم ده دقیقه بعد از نماز صبح بنشینم؛ بعد دیدم جالب است و بارقه‌هایی درخشید. ده دقیقه را بیست دقیقه کردم و بعد هم همۀ بین‌الطلوعین درست شد. این می‌شود یک برنامه. یعنی آهسته‌آهسته. من نمی‌گویم از اول آدم یک برنامه یک ساعت و نیمی بگذارد. نَه. از یک عمل آسانِ همیشگیِ هر روزه می‌توان شروع کرد. این کار سختی نیست. این زیارت امین‌الله را هر روز می‌توان در پنج یا ده دقیقه خواند. کار سختی نیست. این می‌شود دست به کارشدن. این عمل که ادامه پیدا کرد، بعدش، عمل را درست کنید؛ ظرایف عمل را حل کنید. ✅ کسانی که در کار علمی هستند، چه کار می‌کنند؟ در حین کار علمی، در مواجهه با مشکل چه کار می‌کنند؟ کار علمی را رها می‌کنند یا ادامه می‌دهند تا به نتیجه برسند؟ آدم وقتی خوب به خدا وصل شود، باذن‌الله‌اش خیلی قوی می‌شود. بنده خدایی می‌گفت: اگر نود و نُه سال از صَد سال عُمرم بگذرد و من به جایی نرسم، رها نمی‌کنم. بلکه اگر نود و نه سال و یازده ماه هم گذشته باشد، (کار سلوکی را) رها نمی‌کنم. چون راه همین است. ✅ کسی که در این دنیا طالب باشد، اگر اینجا (به هر دلیلی) به او ندهند، قطعا در نَشئۀ بعدی به او می‌دهند. صدرا می‌گوید: «اَلْمَعْرِفَة بَذْرُ الْمُشاهَدَة». اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین می‌فرمایند: به هر چیزی که تعلق پیدا کردی، خداوند تو را با همان چیز محشور می‌کند؛ ولو به سنگی تعلق پیدا کردی، خداوند تو را با آن محشور می‌کند. یعنی باید این‌جوری جلو برویم. ✅ اگر طلب به عزم و همّت سنگین تبدیل شود، کار تمام شده است. نوعاً به اهل همّت می‌دهند نه به کسی دیگر. اگر دیگری هست، مناسبت ذاتی دارد که حسابش جدا است. باید همّت داشت و دست به کار شد و روز و شب برنامه داشت. ✅ برخی از اساتید می‌فرمودند: شما بین‌الطلوعین را آباد کنید، همین آبادکردن راهبرِ شما است. می‌دانید یعنی چه؟ یعنی به تو می‌گوید چه کار بکن و چه کار نکن. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🔴 بخش سوم ✅ اینها شنیده شده است، ولی بسیاری از بزرگان ما سر سفره صدرا عارف درجۀ یک شده‌اند: مانند م
🔴 بخش چهارم ✅ برخی می‌گویند: حتی صدای سنگین (و بلندی) که در روز شنیده‌اید، در مکاشفۀ شب‌تان اثر می‌گذارد. ✅ خداوند دهانِ بازِ طالبِ روزی را بی‌روزی نمی‌گذارد. در فضای معنوی هم همین‌طور است. یعنی اگر کسی روزی معنوی می‌خواهد و دنبال اسباب آن است، باید طلب کند: طلب روزی حلال؛ طلب «رزق کریم»؛ حرف‌شنیدن و دست به کارشدن؛ عزم جدّی داشتن و قانع‌نبودن به هیچ چیز. ✅یکی از اساتید می‌گفت: (در امور معنوی) به هر کجا رسیدی، قانع مباش. بوعلی می‌گوید: کسی که در مسایل علمی بگوید این مقدار بس است، از فطرت انسانی خارج شده است. فطرت انسانی جستجوگر است. لذا یکی از اساتید ما می‌گفت: تو به هر جا رسیدی، قانع مباش. چرا؟ چون برای تو (روزی) بی‌انتها در نظر گرفته‌اند؛ قانع نشو. طلب باید به گونه‌ای باشد که به هر مرتبه‌ای رسیدی، قناعت نکنی تا آن عزم سنگین بیاید و ان‌شاءالله ما را به نتیجه برساند. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 330 (1399.8.10 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۰ (۱۰ آبان ۹۹) 🔴 بخش اول ✅ چگونه معرفت سر سفرۀ سلوک می‌آید؟ چگونه می‌توان با معرفت، کار سلوکی کرد؟ از اسمای الهی «اسم رزاق» را انتخاب کردیم و رزق مادی را بیان کردیم. چند جلسه‌ای است که راجع به رزق معنوی صحبت می‌کنیم و رسیدیم به اسباب ازدیاد رزق معنوی. چه عواملی رزق معنوی را زیاد می‌کند؟ 🔵اسباب ازدیاد رزق معنوی 1️⃣ عزم و همت و تشنگی و تلاش ✅ در واقع، عزم و همت و تشنگی و تلاش یک نوع طلب روزی معنوی است. طلب روزی مادی به ضرب فی‌الارض و رفتن و یافتن و رسیدن است. در باب روزی معنوی هم به عزم و همت و تلاش و تشنگی نیاز داریم. انسان انواع طلب و مراحل طلب دارد که کم‌کم طلب تبدیل به عزم و عزم تبدیل به همت می‌شود. معمولاً می‌گویند طلب یک بار و دو بار چیزی است و طلب همیشگی داشتن، چیز دیگری است. دست به کار شدن و همت‌داشتن و عزم‌داشتن به صورت محدود چیزی است و استمرار آنها چیز دیگری است. در کارهای معنوی، باید در عزم و همت و تلاش، استمرار وجود داشته باشد. ✅ انسان باید تشنگی داشته باشد و خیلی زود خودش را روبه‌راه کند. گاهی می‌بینید که تشنگی و شیفتگی قبلی نیست: «إنّ لِلْقُلُوبِ إقْبالاً وَإدْباراً»؛ قلب گاهی اقبال و گاهی ادبار دارد. باید زود این را چاره کرد. چاره‌کردن گاهی به التجا است و باید زیاد التجا کرد. و اولش نیاز دارد به محاسبه و توجه به نفس، که باید مواظب نفس باشد. نکند که از این مسائل که پیش می‌آید، عادی از کنارش بگذرد. به خودش تَشَر بزند و محاسبه و مشارطه کند که چرا وضعم این‌جور شده است. حتماً بداند که یک جایی خللی پیش آورده که این‌طور شده است. انسان باید خودش را روبه‌راه کند: اول محاسبه و بعد التجا. ✅ گاهی برخی از کلمات و آیات و روایات را مکرر برای خودش بخواند و آن تشنگی را زیاد کند و در جانش اینها را پیاده کند. من کسانی را دیده‌ام که وقتی مسئله‌ای برایشان پیش می‌آید، التجایشان این‌طور است: می‌گویند خدایا، یک بار هم که شده برگردم و بعد شروع می‌کند به توبه و انابه و گریه و تعابیری را که یاد گرفته مانند آیه و حدیث، آن را مکرر برای خودش می‌خواند. گاهی عظمت و راه سنگین را به رخ خودش می‌کشد و خودش را زود تکان می‌دهد تو کجا باید باشی؟ الان کجا هستی؟ وقتی این حال دست می‌دهد، آدم می‌بیند که دور افتاده است. ✅ احساس دورافتادگی کردن، گاهی خودش دست می‌دهد و گاهی انسان باید در خودش ایجاد کند که ما دورافتاده‌ایم؛ از قافله عقب مانده‌ایم! «قافله رفت و تو در خواب مانده‌ای»؛ بعضی‌ها تا این را می‌گویند اشک از چشمان‌شان جاری می‌شود. می‌دانند که برخی به کجا رسیده‌اند و الان خودش کجا است؟ یکی از علمای ربانی می‌گفت: الان کسانی هستند که در حال صحبت با امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه هستند، من بیچاره چرا این‌جوری هستم؟ چطور آنها این‌قدر پیش رفته‌اند و من این‌جوری هستم؟ اینها تَشَرهایی است که آدم به خودش می‌زند. از قافله عقب مانده‌ایم. چقدر ما توان داریم و از آن استفاده نمی‌کنیم؟ گاهی انسان زیبایی حضرت حق را جلوی چشم خود می‌آورد و می‌گوید چرا من باید این‌گونه باشم؟ من باید مشتاق لقای حق‌تعالی باشم؟ چرا این‌جوری هستم؟ هرکس باید خودش را روبه‌راه کند. این‌طور نباشد که عمر بگذرد و هیچ کاری نکند. ✅ شب روز بشود و روز شب بشود و ما هیچ کاری نکنیم؟ چرا؟ و این ضایعه‌ای است. وقتی این قبیل احساس‌ها دست می‌دهد، خیلی از کارها خودش حل می‌شود: احساس دورماندگی و احساس غربت و احساس سقوط و احساس هبوط. ✅ در باب یقظه شنیدید که وقتی نور یقظه دست می‌دهد، انسان احساس می‌کند، در لجن افتاده است؛ در چاله افتاده است. همین احساس در لجن‌بودن، باعث بیداری می‌شود. احساس غیر از دانستن است. دانسته‌های ذهنی منظورم نیست. احساسی که در واقعیت اثر می‌گذارد؛ این را باید در کار خود بسیار داشته باشیم. 🔵فلسفه قبض ✅ نمی‌دانم فلسفۀ قبض را شنیده‌اید یا نه. می‌گویند: قبض نردبان عروج است. قبض یعنی، چیزی به سالک داده نمی‌شود، ولی می‌گویند قبض نردبان عروج است. چرا؟ چون کسی که اهلش است، تا یک روز، روزی معنوی به او نمی‌رسد، احساس می‌کند که عقب افتاده است. ✅ این بازاری‌ها که هر روز درآمد دارند، اگر یک روز درآمد نداشته باشند، احساس می‌کنند که هیچ کاری نکرده‌اند و اوضاع‌شان به هم ریخته است. حتماً این افراد را دیده‌اید. در این وضعیت این بازاری‌ها احساس خفگی می‌کنند. با اینکه امکانات مادی دارند؛ احساس مُردگی دارند و احساس می‌کنند که دارند از جیب می‌خورند. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۰ (۱۰ آبان ۹۹) 🔴 بخش اول ✅ چگونه
🔴 بخش دوم ✅ کسی که در کار روحی است، کمی که فاصله می‌افتد، احساس می‌کند که خیلی فاصله افتاده و خیلی ضرر کرده است. خاصیت قبض همین است که نردبان عروج است. پس از اینکه آن احوال معنوی گرفته می‌شود و نمی‌آید، شخص جزع‌وفزع می‌کند. برخی از این جزع‌وفزع‌های عارفان را که انسان می‌بیند، خیلی شیرین و ناب است و خیلی اثر دارد. از کسانی که فرزند از دست داده‌اند، آنها بیشتر جزع‌وفزع می‌کنند و احساس می‌کنند همه چیز را از دست داده‌اند. چرا؟ چون می‌دانند روزی معنوی روزبه‌روز است و نباید قطع شود. و آن همت و عزمی که دارند اگر کمی سست شود، آن را زود چاره می‌کنند. ✅ اولین چیزی که در زمان قبض روی دهد، احساس خفگی و احساس دورافتادگی و احساس حِرمان است. در کارهای روحی و معنوی، اینها خیلی مهم است. نه اینکه بگوید نشد دیگر. برخی کَکِ‌شان هم نمی‌گزد که چیزی شده است. ولی برای اهلش، این احساس دورافتادگی خیلی مهم است؛ اول این احساس و بعد التجا. یعنی، یک نور یقظه‌ای بیاید تا بفهمد چه کار کرده است. این به محاسبه نیاز دارد. همیشه باید مواظب درون باشیم. کسی که حال هر روزه‌اش شده است و می‌گوید من سهمیه روزانه دارم، اگر به او نرسد، حِرمان را احساس می‌کند. چون عادت هر روزه‌اش است. ولی بعضی‌ها کاری ندارند: بیاید، نیاید. یک وقت مسئله این است که الا و لابد باید این را بدهی و آن را ندهی. این نه. بحث راجع به این مسئله نیست. بحث راجع به روبه‌راه‌بودنِ معنوی است. 2️⃣ شکر نعمت و کفران نکردن ✅ در قرآن آمده است: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي‏ لَشَديدٌ»؛ و آنگاه كه پروردگارتان اِعلام كرد كه اگر واقعاً سپاسگزارى كنيد، [نعمت‌] شما را افزون خواهم كرد، و اگر ناسپاسى نماييد، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود» (ابراهیم، ۱۲). به بعضی افراد مسائل روحی سنگین داده می‌شود، ولی چندان که باید و شاید شکرگزار این روزی معنوی نیستند. گاهی کفران می‌کنند که همین امر سبب می‌شود که روزی کم شود. شکرگزاری روزی را زیاد می‌کند. یعنی، هر وقت روزی معنوی داده شد، باید به خدا وصل شد. این را یادتان باشد. ✅ در روایات آمده است که شکر این است که بدانید این نعمت را چه کسی به شما داده است. یعنی، معرفت. این تعبیر که در روایت آمده است، لطفی دارد. شکر یعنی، بدانی که این نعمت و این روزی از جانب خدا به شما داده شده است. ✅ بعضی از کسانی که القائات پشت سر هم دارند، متوجه نیستند که این القائات از کجا است! این نحوه عمل‌کردن، شکرگزاریِ مناسب نیست. هر آنچه خدا داده است اگر بخواهد بگیرد، یک‌روزه می‌گیرد. اگر کسی که کار علمی می‌کند بگوید این کار علمی را من انجام می‌دهم، این منطق قاورنی است. چون قارون هم می‌گفت: من با علم خودم این سرمایه را جمع کرده‌ام. ✅ منطق دینی ما این است: «وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ»؛ و هر نعمتى كه داريد از خدا است (نحل، ۵۳). هر چه به شما می‌رسد، از طرف خدا است؛ چه کار علمی، چه کار روحی. کار روحی شکر بیشتری می‌خواهد. چرا؟ چون نعمت سنگین‌تر است. این را یادتان باشد. ✅ اگر روزی معنوی می‌آید و ملکاتی دست می‌دهد و داده می‌شود، معرفت حقّی که داده می‌شود، معارف سنگین که داده می شود، باید در شکرکردن خیلی دقت کرد. یعنی، آدم فکر نکند این امور معنوی از خودش است. خدا در مسایل عادی، نسبت به شکرگزاربودن و نبودن خیلی سخت نمی‌گیرد. اما اگر در مسائل معنوی شکرگزاری نشود، خیلی زود جمع می‌شود. ✅ کسی که اهل مسائل روحی و معنوی است، اگر شکر نکند، خدا زود جمع می‌کند تا او را گوشمالی بدهد و بفهمد. ولی اگر نفهمید، او را به حال خودش واگذار می‌کند و استدراج در مورد او جاری می‌شود. در این استدراج گاهی حال معنوی برایش اصل می‌شود نه خدا. به حال و معرفتش بیشتر بَند است تا به خود خدا. اینها یعنی خدا را فراموش‌کردن. ✅ باید بدانیم که معرفت از خدا است و بیشتر شاکر بود. این آیۀ «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ» هم در مسائل مادی و هم در مسائل معنوی جریان دارد. انسان باید یاد بگیرد که سر صحنه شکر کند. اگر سر صحنه نتوانست، در روز یک زمانی را به این امر اختصاص دهد. ولی اگر کسی یاد بگیرد سر صحنه شکر کند، می‌داند که از خدا است و خوب می‌فهمد (که این نعمت را) خدا داده است. اگر همین را بفهمد، خودش یک نوع شکر است. شکر یک نوع کشش معنوی خاص است که در ضمن معرفت به خدا در دل پیدا می‌شود و آدم را به تشکر از خدا وا می‌دارد. ✅ کسانی که کار روحی می‌کنند، سر صحنه شکر سنگینی می‌کنند و از جهت زمان سه ثانیه هم نشده است ولی گویا دو روز درگیر شکر بوده است. یعنی، زمان برایشان بسط پیدا کرده است. خودشان می‌فهمند که چه کار می‌کنند. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ کسی که در کار روحی است، کمی که فاصله می‌افتد، احساس می‌کند که خیلی فاصله افتاده و خیلی
🔴 بخش سوم ✅ شخصی می‌گفت: در سجده گفتم: «سُبْحانَ رَبِّی الأعْلَی وَ بِحَمْدِهِ» و چند ثانیه صبر کردم و ذکر دیگری گفتم. ولی احساس کردم که به اندازه یک روز درگیرش بودم. چنین شکری بسط یافته است، ولو از جهت زمانی خیلی اندک باشد. ✅ یک راهش هم این است که برنامه بگذارد و زمانی را برای شکر بگذارد و به خودش بگوید این نعمت، آن نعمت (و همه نعمت‌ها) را خدا داده است. یکی از اساتید می‌گفت: اگر بخواهند روزی را تقسیم کنند، بیشتر از این که الان به من داده‌اند، به من نمی‌رسد. خدا به من خیلی نعمت داده است. «وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظيماً»؛ و تفضل خدا بر تو همواره بزرگ بود (نساء، ۱۱۳). اگر آنچه داده شده عظیم است، باید خیلی کرنش و شکر کرد. 🔵 کفران نعمت ✅ کفران سطوحی دارد. اگر مناسب حال و مقامش شکر به جا نیاورد، این یک نوع کفران نعمت است. کسی که به مرحله بالاتر رسیده است، نباید شکرگزاری‌اش مانند مرحلۀ قبلش باشد، بلکه باید مناسب شأن خودش باشد. خداوند اوایل برای عموم سخت نمی‌گیرد، ولی به وقتش، نعمت را از آنها می‌گیرد. چرا که شخص خودش را به مرحله پایین‌تر کشیده است. اینجا است که بعضی می‌گویند باید مراقبت‌های شدید انجام شود. آنچه خدا داده است تا می‌توانید آن را نگه دارید و بر اساس آن عمل کنید. ✅ کفران گاهی بدین صورت است که شخص به جایی می‌رسد، اما او را هدر می‌دهد. مثلاً، چیزی به او داده‌اند، باید وقتی را بگذارد و آن حال خوش را ادامه دهد، ولی بلافاصله آن را رها می‌کند و ادامه نمی‌دهد و به سراغ کار دیگری می‌رود. این یک نوع کفران است. اگر حال خوش دادند و ده یا پانزده دقیقه فرصت داری، در همان حال باش! استمرار بده، اما گاهی کاری نمی‌کند و می‌گذارد کنار. «إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا» یعنی، همراهش بروید. من می‌بینم به کسی حال خوشی دست داده است، خودش را می‌کشد کنار و با دیگران صحبت می‌کند. بنده خدا، به تو حال خوش داده‌اند، چرا این‌جوری آن را هدر می‌دهی؟ این یک نوع کفران است. مانند این است که به شما غذا بدهند و نصف آن را بخوری و بقیه‌اش را بریزی دور! این کفران است. ✅ بنده خدایی می‌گفت: من قدرت ندارم و خطورات می‌آید، این اشکالی ندارد و خطورات می‌آید و فرصت را از او گرفت و از دستش رفت. اتفاقاً این فرصتی است برای تمرین نفی خواطر. ولی اینکه از دست تو برمی‌آید، می‌توانی انجام بدهی و در زمانی که حال خوش دست می‌دهد، با دیگری صحبت نکنی. این را انجام بده. این غیر از نفی خواطر است. هدر ندهیم؛ کفران نکنیم. وقتی حال خوش دست داد، باید استفاده کرد؛ وقت حرف‌زدن نیست؛ وقت کار فکری کردن نیست. ✅ (چنین شخصی) گاهی کفران صریح می‌کند. یعنی، به نقیض آن مرتبه‌ای که به او داده شده است، عمل می‌کند. علمش را دارد، ولی نقیض آن را ایجاد می‌کند و به زبان می‌آورد. این نقیض‌ها خیلی مهم است. این کفران صریح است. مثلاً، یاد گرفته اسّ‌اساس بندگی را و یاد گرفته که انانیت باید حذف شود، ولی با وجود این علم و معرفت، نقیض آن را انجام می‌دهد. این را می‌گوییم کفران. ✅ شکر هم سطوحی دارد. مثلاً شکر سطح معرفتی دارد؛ سطح اِعمال عشقی دارد و همین‌جور بالا می‌رود. نفس اِعمال‌کردن هم خودش شکر است. اگر کسی بخواهد روزی معنوی برایش ماندگار شود، راهش زیادکردن شکر است. خود شکر، روزی معنوی است. با این سبک، این روز معنوی را باید افزون کرد. «فاضَ ثُمَّ فاضَ» است که گاهی نمی‌تواند احصاء کند. آنی که در یک لحظه به من دادند، الان هرچه می‌خواهم بنویسم، نمی‌توانم همه‌ آن را احصاء کنم. پس یکی از اسباب ازدیاد رزق، شکر است و کفران‌ نکردن و قَدردانستن و مطابق آن عمل‌کردن. 3️⃣ درک بین‌الطلوعین ✅ در روز بهترین اوقات بین‌الطلوعین است. در هفته، شب جمعه و روز جمعه و در سال، ماه مبارک رمضان، اینها اوقات ویژه‌اند. روزیِ افزون را در بین‌الطلوعین تقسیم می‌کنند. اگر انسان در این زمان بیدار باشد، همین بیداربودن اثر دارد، چه برسد به اینکه دست به کار شود و کار روحی و معنوی داشته باشد. بنده خدایی می‌گفت: کل روز کشک است و روغن آن بین‌الطلوعین است. یعنی، بین‌الطلوعین این‌قدر اثر دارد. واقعش این است که بین‌الطلوعین خیلی اثر دارد. در روایات آمده است که وقتِ روزی‌دادن خدا و تقسیم ارزاق است. روزی معنوی هم همین‌طور است. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🔴 بخش سوم ✅ شخصی می‌گفت: در سجده گفتم: «سُبْحانَ رَبِّی الأعْلَی وَ بِحَمْدِهِ» و چند ثانیه صبر کر
🔴 بخش چهارم ✅ بین‌الطلوعین، ممهد برای روزی معنوی است که حظّی از بهشت دارد. این زمان را خیلی باید مراقبت کرد. بعضی می‌گویند از ده دقیقه شروع کنید. اول نماز شب باید باشد. طلبه باید نمازشب بخواند. اگر به هر دلیلی نتوانست بخواند، قضایش را به‌جا بیاورد. پس از اذان، نماز صبح را بخواند و ده دقیقه بنشیند. ده دقیقه که می‌شود نشست. بعد آن را پانزده دقیقه کند. این به عادت ما برمی‌گردد. بعد آن را یک ساعت و یک ساعت و نیم کند و کل بین‌الطلوعین را پر کند. ✅ برخی آقایان تأکید می کنند که در بین‌الطلوعین به رخت‌خواب نروید. این کار برای همه نیست و برای اهلش است. کسی که اهلش نشده، همان ده دقیقه را بیدار باشد و بعد بخوابد. ولی کسانی که اهلش شده‌اند، می‌گویند خوابم هم برود، همین جا باید باشد. ✅ در روایت آمده است که خداوند به ملائکه نسبت به بنده‌ای که در سجده خوابش برده است، مباهات می‌کند و می‌گوید برای من کار کرده، ولی خوابش برده است. مزاج بدنی را باید مراعات کرد و نباید از بین برد. باید مراعات کرد. پس بین‌الطلوعین، جای طلب روزی سنگین معنوی است. یک طلب ویژه است. در عین حالی که برنامه هم دارد: قرآن و ذکر و دعا و هر چه صلاح می‌داند. بین‌الطلوعین را باید آباد کرد و اگر بین‌الطلوعین آباد شود، روز هم آباد می‌شود. ✅ برخی از اساتید می‌گویند: بین‌الطلوعین، راهبرِ انسان است. چرا؟ چون با استمرار آن کم‌کم القائات خوش معنوی برای انسان حاصل می‌شود. اگر مناسبت پیدا شود، به انسان می‌گویند که چه کار باید کند! در بیان یکی از ائمه آمده است: پدر ما، ما را وادار می‌کرد که بین‌الطلوعین را بیدار باشیم. ✅ بین‌الطلوعین، بهترین وقتِ خلوت است. چون غالب مواقع انسان مزاحم دارد. گرچه می‌شود که وقت‌های دیگری را هم فراهم کرد. بین‌الطلوعین، وقتِ خلوت است. ما یک زمان از روز را می‌خواهیم که خلوت باشد تا به درد خودمان برسیم. به خود نگاه کنیم؛ به خدا نگاه کنیم. ما یک وقت خلوت می‌خواهیم که بین‌الطلوعین بهترین وقت است. بین‌الطلوعین روزی را اضافه می‌کند و روزی معنوی شدیداً اضافه می‌شود. روزیِ داده شده در بین‌الطلوعین، روز را آباد می‌کند. روی بین‌الطلوعین خیلی تأکید می‌کنم. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
🔰 اطلاعیه ▪️به اطلاع سروران گرامی می‌رساند دروس حضرت استاد یزدان‌پناه در هفته آینده (از شنبه ۲۴ آبان تا سه شنبه ۲۷ آبان) فقط به صورت مجازی برگزار می‌شود. ▪️لازم به ذکر است برنامه دروس طبق روال همیشگی خواهد بود و این دروس از طریق کانال نسیم حکمت در پیام‌رسان روبیکا به صورت زنده پخش خواهد شد؛ Rubika.ir/nasimehekmat ▪️همچنین استثنائاً دو جلسه درس نفس اسفار در هفته آینده، به جای روزهای یکشنبه و سه شنبه، در روز پنج شنبه ۲۹ آبان، از ساعت ۱۰ تا ۱۲ برگزار خواهد شد. 💢 مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات https://eitaa.com/nafahat_eri @nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 331 (1399.8.17 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۱ (۱۷آبان۹۹) 🔴 بخش اول ✅ سال گذشته تعامل سلوکی با اسمای الهی را مطرح کردیم. در بحث اسمای الهی، اسم «رزاق» را از جهت رزق مادی توضیح دادیم. امسال بحث روزی معنوی را شروع کردیم. انواع رزق معنوی را گفتیم و رسیدیم به اسباب ازدیاد رزق معنوی. اسباب ازدیاد رزق معنوی 1️⃣ عزم و همّت و تشنگی؛ 2️⃣ شکرگزاربودن و کفران نعمت نکردن؛ 3️⃣ درکِ بین‌الطلوعین؛ 4️⃣ صبر و استقامت. 🔵 صبر و استقامت ✅ محور بحث این جلسه صبر و استقامت است. بیشترین و عمیق‌ترین روزی‌ها منوط به صبر است. به طور کلی، صبر است که راه را باز می‌کند. راجع به صبر و استقامت توضیح داده‌اند که کسی که استقامت و صبر نداشته باشد، مقامات معنوی به او داده نمی‌شود. «حال» به او داده می‌شود، ولی «مقام» نَه. ✅ «مقام» امری است که ملکه شده است و دم‌به‌دم به انسان می‌رسد. مقامات معنوی که برای انسان حاصل می‌شود، همیشه می‌خورد و قوی‌ترین‌ها و بهترین‌ها را استفاده می‌کند. ولی «حال» می‌آید و می‌رود و ماندگار نیست و برای اینکه لبی تَر شود خوب است. اما برای ازدیاد روزی معنوی، اینکه استقامت بورزد، این استقامت خیلی از مشکلات را حل می‌کند. ✅ «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ»؛ و چون شكيبايى كردند و به آيات ما يقين داشتند، برخى از آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما [مردم را] هدايت مى‌كردند (سجده، ۲۴). ما آنها را ائمه قرار دادیم. ائمه یعنی آن مقامات نهایی؛ یعنی نه تنها خودشان دارای روزی معنوی هستند، بلکه از دیگران هم دستگیری می‌کنند. امام یعنی آن مراحل نهایی که به ملکوت وصل است و با ملکوت کار می‌رسد. به «امرِ» ما کار می‌رسد که از آن تعبیر می‌کنیم به «ایصال الی المطلوب» و به لحاظ باطنی دستگیری می‌کند. آنها به واسطه باطن عالم، همه را هدایت می‌کنند. چرا؟ چون صبر کردند و به آیات ما یقین کردند. ✅ حضرت ابراهیم پس از اتمام امتحانات، به مقام امامت رسید. کی رسید؟ وقتی که صبر بر اینها کرد. «وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً»؛ و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود و وى آن همه را به انجام رسانيد، [خدا به او] فرمود: «من تو را پيشواى مردم قرار دادم» (بقره،۱۲۴). به طور کلی، در همۀ مسائل معنوی باید صبر کرد. ✅ در مورد ملاحسینقلی همدانی می‌گویند سی‌چهل سال دست به کار بود، ولی هیچ انفتاح و انکشافی در کار نبود؛ اما او کوتاه نیامد. او دست از کار نکشید. چرا؟ چون او مُلهَم شد. ایشان یک بار پرنده‌ای را دید که برای برداشتن یک نان یا غذایی که بزرگ بود، آن‌قدر آمد و نوک زد تا آخر موفق شد و آن را با خود بُرد. ملاحسینقلی همدانی گفت: من از این حادثه مُلهَم شدم که آن‌قدر باید نوک بزنی تا انکشاف حاصل شود؛ یعنی باید استقامت ورزید. «إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ»؛ در حقيقت، كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداست»؛ سپس ايستادگى كردند، فرشتگان بر آنان فرود مى‌آيند (فصلت،۳۰). بنابراین، استقامت، انفتاح می‌آورد. ✅ چرا باید استقامت ورزید؟ چون باید مناسبت حاصل شود. تا آن مناسبت ایجاد نشود، کار درست نمی‌شود. جناب خواجه‌نصیر این‌گونه توضیح می‌دهد: زغالِ خیس روشن نمی‌شود. باید کنار آتش باشد تا رطوبتش گرفته شود. و باید خوب داغ شود تا به‌تدریج روشن شود و به‌تدریج سرخ شود. تا سرخ نشده باشد، اگر از کنار آتش فاصله بگیرد، دوباره سرد و سیاه می‌شود. اما زمانی که این زغال سراسر شعله شود و روشن شود، آن وقت، خودش می‌شود آتش. در صبر چنین حالی را نیاز داریم که آدم را با ملکوت عالَم و خدا متناسب می‌کند. بدون صبر و استقامت، ممکن است «حال» بیاید ولی تبدیل به «مقام» نمی‌شود. ✅ در کارهای علمی، ممکن است شخص قریب‌الاجتهاد باشد، ولی به‌خاطر عدم صبر بَلید شود. حتی اوّلیاتش را هم نداند. چون فاصله گرفته است. در کار علمی باید استمرار و استقامت باشد تا کار درست شود. خطاط‌ها اگر ادامه ندهند، می‌بینند که دست برگشت به حالت اولش و دیگر آن مهارت نیست. در بحث‌های سلوکی هم همین‌طور است. باید استمرار داشت تا درست شود. باید استقامت داشت و ادامه داد. یک عزم می‌خواهد و یک دست به کارشدن دایمی می‌خواهد، نباید آن را کم کرد. ✅ روایات اربعین «مَن أخلَصَ لِلّهِ أربَعينَ صَباحا ظَهَرَت يَنابيعُ الحِكمَةِ مِن قَلبِهِ عَلى لِسانِهِ» یا آن روایت امام باقر علیه‌السلام که فرمودند: کاری را که شروع کردید، حداقل یک سال ادامه دهید، برای این است که کاری را که انجام می‌دهید مناسبت ایجاد کند و به «مقام» تبدیل شود. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۱ (۱۷آبان۹۹) 🔴 بخش اول ✅ سال
🔴 بخش دوم ✅ در نمط نهم اشارات، بوعلی توضیح می‌دهد که چگونه باید عمل کرد تا معرفت ایجاد و تبدیل به سکینه شود. اگر ادامه ندهید به رزق معنوی نمی‌رسید. استقامت باید پولادین باشد. برخی را دیده‌ام که خیلی خوش برای خودشان (این موضوع را) حل کرده‌اند. «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ»؛ و چون شكيبايى كردند و به آيات ما يقين داشتند، برخى از آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما [مردم را] هدايت مى‌كردند (سجده، ۲۴). چرا به این مقام رسیدند؟ چون صبر کردند. یعنی خدا خواسته است که در دین استوار باشید؛ یک لحظه کوتاه نیایید، اگرچه همه مردم بر ضد شما باشند. ✅ «ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذينَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا ثُمَّ جاهَدُوا وَ صَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحيمٌ»؛ با اين حال، پروردگار تو نسبت به كسانى كه پس از [آن همه‌] زجركشيدن، هجرت كرده و سپس جهاد نمودند و صبر پيشه ساختند، پروردگارت [نسبت به آنان‌] بعد از آن [همه مصايب‌] قطعاً آمرزنده و مهربان است (نحل، ۱۱۰). کسانی که بعد از اینکه زجر کشیدند، ولی کوتاه نیامدند و جهاد کردند و صبر کردند، آنها مورد غفران و رحمت الهی قرار می‌گیرند. صبر در مقام عمل مورد بحث است. باید ایستادگی کرد و کوتاه نیامد. برخی می‌گویند: تا عمر دارم می‌خواهم بین‌الطلوعین را آباد کنم. تصمیم من این است و کوتاه نمی‌آیم، ولی اینکه خداوند چه بخواهد، نمی‌دانم. ✅ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرينَ»؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از شكيبايى و نماز يارى جوييد؛ زيرا خدا با شكيبايان است (بقره، ۱۵۳). صبر تفسیرهای متعدد دارد، ولی معنای دقیق و اصلی آن استقامت است. ✅ «إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ»؛ بى‌ترديد، شكيبايان پاداش خود را بى‌حساب [و] به تمام خواهند يافت (زمر،۱۰). توّفی یعنی اجرشان را کامل می‌دهد. این اجر بی‌حساب جای تأمل فراوان دارد. به غیر حساب یعنی از حالت عادی درمی‌آید و این ریشه در صبر دارد. مرحوم ملاحسینقلی همدانی بعد از سی سال که کار سلوکی را ادامه داد به او چیزهای عجیبی دادند که از کسانی که از او جلوتر بودند هم سبقت گرفت. چرا؟ چون صبر کرد و کوتاه نیامد. ✅ یقین داریم و مشخص است که اگر کسی در اینجا به او ندادند، در برزخ حتماً به او می دهند. این مطلب مثل روز روشن است. دنیا مزرعۀ آخرت است. کسانی که در امور معنوی تلاش می‌کنند به نتیجه می‌رسند، چون خداوند فضلش زیاد است و بی‌اجر نمی‌گذارد و به غیر حساب می‌دهد: چه در دنیا، چه در آخرت. ✅ «إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ»؛ بى‌گمان، هر كه تقوا و صبر پيشه كند، خدا پاداش نيكوكاران را تباه نمى‌كند (یوسف، ۹۰). یعنی، در راه درست و تقوا کوتاه نمی‌آید و ادامه می‌دهد و صبر می‌کند. نتیجۀ صبر همراه با تقوا این است که خداوند اجر محسنین را ضایع نمی‌کند. لذا برخی از آقایان می‌گویند: بیشترین چیزی که نتیجه می‌دهد، صبر و استقامت است. فتوحات کامل و غنی و عمیق ریشه در صبر دارد. یکی از اموری که باید در روزی معنوی دقت کرد، این است که بدانیم منطق پشت صحنۀ صبر چیست که به اینجا منتهی می‌شود. 🔵 منطق صبر ✅ برخی می‌گویند: ما این همه صبر کردیم، هیچ نتیجه‌ای نداشت. در این تعبیر یک نغمۀ شیطانی وجود دارد و خود آن فرد هم متوجه این موضوع نیست. پرده کنار برود، آن‌وقت می‌فهمد چه کار کرده است. الان متوجه نیست. قرار نیست که کار معنوی تاثیرش آشکار باشد، بلکه وقتی رفت آن سو، می‌بیند و می‌فهمد که به ذاکر چه می‌دهند و آنجا است که حسرت می‌خورد که ای کاش تمام عمر ذاکر بودم. برای ما این موضوع آشکار نیست. ✅ این احتیاج به یک منطق شفاف دارد تا به دنبال چیز دیگری نرویم. یک منطق از راه عقلی به‌دست می‌آید. اینکه انسان چیست و کمالش چیست؟ بوعلی در نمط هشتم اشارات، در بحث بهجت و سرور در نهایت به اینجا می‌رسد که کمال نهایی، کمال انسانی است. سپس در نمط نهم، دربارۀ سلوک عارفان در باب عرفان توضیح می‌دهد. ابتدا باید منطق سلوک و عرفان را یاد گرفت که منطق آن چیست و بدانیم انسان کیست و کمالاتش چیست. ✅ اگر کسی بداند که آخِرِ کمال این است و باید به اینجا رسید و تمام تلاش خود را هم کرده است، هیچ وقت پشیمان نمی‌شود. اینجا به او ندهند، در آخرت و برزخ به او می‌دهند. ولی اصلش این است که منطقِ نخستین را باید درست کرد. اگر کسی به تحصیل‌کنندۀ معارف بگوید: بی‌خود خودت را معطل کرده‌ای و حقایق و معارف را خوانده‌ای؟ چرا این‌گونه عمل کردی؟ به چی رسیدی؟! او در پاسخ می‌گوید: من می‌دانم که چه کار می‌کنم. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat