eitaa logo
نسیم عرفان
2.7هزار دنبال‌کننده
19 عکس
2 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نسیم عرفان
🔴بخش سوم ✅ یکی از روشنفکران به حج مشرف شده بود. در مشعر و منی، آن حالت او را گرفت و وضعیت توحیدی بر
🔴 بخش چهارم ✅ بنده خدایی که در معرفت قوی شده بود، موقع دعا می‌فهمید که خدا دارد چه می‌کند؛ لذا دعایش متفاوت شده بود. دعا می کرد: خدایا تو خودت در نظام احسن خود می‌پذیری که باید ایمان بر کفر غلبه کند، (پس) خدایا ریشه کفر را بِکَن! اما نه آن‌گونه که ما می‌گوییم. به‌گونه‌ای سخن می‌گفت که همه‌اش دست خودت است. خودت می‌دانی چه کار می‌کنی. این شخص دعاکننده مطلوب فردیِ آن دعا را تبدیل به مطلوب خدایی می‌کرد و بعد از خدا درخواست می‌کرد. ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 328 (1399.7.12 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۲۸ (۳) (۱۲ مهر ۹۹/ ۱۵صفر / شنبه) 🔴 بخش اول 🔵روزی معنوی ✅ صحبت در این بود که چگونه معارف سر سفرۀ سلوک می‌آید؟ در این زمینه مطالبی بیان شد. سپس به اسمای حسنی پرداختیم و اسم «رزاق» را توضیح دادیم. اواخر سال گذشته، موضوع «برکت» و «سفره» را طرح کردیم. به مناسبت بحث از اسم رزاق، امسال به بحث روزی معنوی پرداختیم. در قرآن از روزی معنوی به «رزق کریم» تعبیر شده است. رزق کریم یعنی، رزق ارزشمند و گرانبها. در آیۀ۲۶سوره نور آمده است: «الْخَبيثاتُ لِلْخَبيثينَ وَ الْخَبيثُونَ لِلْخَبيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّباتِ أُولئِكَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَريمٌ»؛ (زنان پليد براى مردان پليدند و مردان پليد براى زنان پليد. و زنان پاك براى مردان پاك‌اند و مردان پاك براى زنان پاك. اينان از آنچه دربارۀ ايشان مى‌گويند بر كنارند، براى آنان آمرزش و روزىِ نيكو خواهد بود.) علامه طباطبایی رحمت‌الله‌علیه رزق معنوی در دنیا و رزق اخروی را از نوع «رزق کریم» دانسته است. ✅ «وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ يَعْمَلْ صالِحاً يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقاً»؛ (و هركس به خدا بگرود و كار شايسته كند او را در باغ‌هايى كه از زير [درختان‌] آن جويبارها روان است، درمى‌آورد، جاودانه در آن مى‌مانند. قطعاً خدا روزى را براى او خوش كرده است) (طلاق، ۱۱). رزق کریم در قرآن، شامل روزیِ معنوی به اضافۀ روزی بهشتی است. رزق کریم را باید روزی معنوی هم دانست. روزی معنوی حتی دنیا را هم شامل می‌شود. «رزق کریم» چرا کریم است؟ چون به قدر و قیمت در نمی‌آید و اصلاً با روزی مادی قابل مقایسه نیست: رزق کریم، قوت و غذای جان است و رزق مادی قوت و غذای بدن است. جان اصل است. ✅ بعد از این توضیحات رسیدیم به انواع روزی معنوی. از یک منظر می‌توان روزی معنوی را روزی عملی و روزی معرفتی عنوان داد. اما از منظر دیگر، آنچه با عنوان حقایق و معارف (معرفت) داده می‌شود؛ و آنچه به لحاظ عمل داده می‌شود؛ و آنچه به لحاظ احوالِ خوش معنوی داده می‌شود، همهٔ اینها رزق معنوی است. ✅ «وَ مِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتىَّ إِذَا خَرَجُواْ مِنْ عِندِكَ قَالُواْ لِلَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مَا ذَا قَالَ ءَانِفًا أُوْلَئكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلىَ‏ قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُواْ أَهْوَاءَهُمْ وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْاْ زَادَهُمْ هُدًى وَ ءَاتَئهُمْ تَقْوَئهُمْ»؛ (و از ميان [منافقان‌] كسانى‌اند كه [در ظاهر] به [سخنان‌] تو گوش مى‌دهند، ولى چون از نزد تو بيرون مى‌روند، به دانش‌يافتگان مى‌گويند: «هم اكنون چه گفت؟» اينان همانانند كه خدا بر دل‌هايشان مهر نهاده است و از هوس‌هاى خود پيروى كرده‌اند. و[لى‌] آنان كه به هدايت گراييدند [خدا] آنان را هر چه بيشتر هدايت بخشيد و [توفيق‌] پرهيزگارى‌شان داد) (محمد، ۱۶و۱۷). علامه طباطبایی توضیح داده‌اند که «زَادَهُمْ هُدًى» یعنی، بخش علمی و معرفتی تقویت می‌شود و «ءَاتَئهُمْ تَقْوَئهُمْ» یعنی، عمل تکمیل می‌شود. ✅ «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»؛ (آگاه باشيد كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى‌شوند.) (یونس، ۶۲). «اطمینان» از سنخ احوال است. ✅ «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ»؛ (و كسانى كه در راه ما كوشيده‌اند، به‌يقين راه‌هاى خود را بر آنان مى‌نماييم و در حقيقت، خدا با نيكوكاران است.) (عنکبوت، ۶۹). این عبارت «لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» شامل همۀ اینها می‌شود؛ یعنی، راه‌های خود را به آنها نشان می‌دهیم: ۱. راه‌های معرفتی؛ ۲. راه‌های عملی؛ ۳. راه‌های احوالی که میل و شوق برایش فراهم کند. ✅ روزی معنوی یک نوع هدایت به سُبُل است، ولی همه اینها در آن وجود دارد: چه حال معرفتی داده می‌شود؛ چه آن احوال داده می‌شود؛ چه احوال عملی داده می‌شود، هر چه داده می‌شود تحت عنوان «لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» است. مثلاً کسی که کار خیر می‌کند و نیت خالص دارد، خداوند با مَلَک به او مدد می‌رساند و القائات خوش معنوی دارد. این روزی معنوی است که ملایکه دل‌ها را محکم می‌کنند. در موارد بسیاری مؤمنین تا کار خیری می‌کنند، ملایکه کمک می‌کنند و القاء می‌کنند که القائات ملکی خوشی دارند. کسانی که زیاد مسجد می‌روند، کم‌کم القائات ملکی خوبی به آنها می‌شود. https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal
نسیم عرفان
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۲۸ (۳) (۱۲ مهر ۹۹/ ۱۵صفر / شنبه) 🔴 بخش اول 🔵ر
🔴 بخش دوم ✅ در مقابل کسانی که در مسیر خلاف هستند، شیاطین به آنها القاء می‌کنند. «هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلىَ‏ مَن تَنزَّلُ الشَّيَاطِينُ تَنزَّلُ عَلىَ‏ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ»؛ (آيا شما را خبر دهم كه شياطين بر چه كسى فرود مى‌آيند؟ بر هر دروغزن گناهكارى فرود مى‌آيند.) (شعراء، ۲۲۱و۲۲۲). این افراد کار خیر هم که می‌کنند، با القا شیاطین است. ✅ «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»؛ (در حقيقت، كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداست»؛ سپس ايستادگى كردند، فرشتگان بر آنان فرود مى‌آيند [و مى‌گويند:] «هان، بيم مداريد و غمين مباشيد و به بهشتى كه وعده يافته بوديد شاد باشيد».) (فصلت، ۳۰). ✅ القاء ملکی، برای شخص شوق و میل ایجاد می‌کند و بلکه عزم ایجاد می‌کند. اینها همان «لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» است؛ اینها روزی معنوی است. این روزی‌های معنوی در زندگی مؤمنان خیلی می‌تواند سر صحنۀ عمل حاضر شود. ✅ گاهی این‌گونه است که شخص کار خیر کرده است، ولی در کنارش کار معنوی توحیدی هم انجام می‌دهد. او می‌بیند که دل را آباد کرده است؛ خداوند به او یک معرفت ناب توحیدی می‌دهد. اگر «لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» را خیلی وسیع در نظر بگیرید، همه حالات خوش را شامل می‌شود. ✅ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ»؛ (اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از خدا پروا داريد و به پيامبر او بگرويد تا از رحمت خويش شما را دو بهره عطا كند و براى شما نورى قرار دهد كه به [بركت‌] آن راه سپريد و بر شما ببخشايد و خدا آمرزنده مهربان است.) (حدید، ۲۸). «نُوراً» آن فضای معرفتی است که به او داده می‌شود. «يَغْفِرْ لَكُمْ» فضای رزق معنوی است و حتی غفران را هم شامل می‌شود. چگونه شستشوی دل می‌دهد؟ شخص احساس وِزْر و وبال نمی‌کند. یعنی، وزر و وبال را از او می‌گیرند و او در کارش وزر و وبال نمی‌بیند. یکی از مشکلات در کارهای سلوکی همین وزر و وبال‌ها است. این وزر و وبال‌ها مانند زنجیری است که به پای انسان بسته شده است و نمی‌گذارد پرواز کند. یک چنین حالتی دارد. «يَغْفِرْ لَكُمْ» چه کار می‌کند؟ دل را شست‌وشو می‌دهد؛ دل را پاک می‌کند. این هم یک نوع رزق معنوی است. یعنی، رزق معنوی خیلی گسترده می‌شود و شامل اینها هم می‌شود. 🔵 ابعاد روزی معنوی 🔵 بعد ایمانی ✅ همین که شخص ایمان اولیه‌اش محکم می‌شود، این یک رزق معنوی است. همین که انسان از مرحله اسلامی به مرحله ایمانی می‌رسد، این یک نوع فضل و رزق خدا است. دل به نور خدا روشن می‌شود و باور می‌کند که خدایی هست. فرق مؤمن با کافر، فقط در اعتقاد نیست. اصلاً (ایمان) دریچه‌ای است به سمت یک واقعیت گسترده. کافر در تاریکی زندگی می‌کند. اصلاً انسان با همین دریافتی که دارد چهره‌اش باز می‌شود. انسان کافر که می‌گوید همه چیز همین دنیا است، چه کار می‌کند؟ او در یک قفسی است و زمانی‌که ایمان به خدا آورد، ماوراء برایش معنادار می‌شود. اصلاً سبک تغییر می‌کند و این یک انفتاح برای انسان است در تعامل. ✅ کسی که ایمان دارد و جامعه اسلامی به مرحله ایمانی می‌رسد، خاصیتش این است که در زمین زندگی می‌کند، ولی سر در آسمان دارد. این بزرگ‌ترین روزی است. اینکه شما را از یک محفظۀ کوچک در بیاورند و به یک دریای وسیع وصل کنند، خیلی نعمت بزرگی است و همه جای زندگی مرا تغییر می‌دهد. خلوت من دیگر آن خلوت نیست؛ جلوت من دیگر آن جلوت نیست. تعامل من با فرزندم، دیگر آن تعامل قبلی نیست. عزم می‌دهد؛ هدف و عمق می‌دهد؛ حرکت می‌دهد؛ آرامش می‌دهد. همه چیز می‌دهد. این بزرگ‌ترین روزی است. ✅ روزی رزق کریم است که مرحله اول در حد ایمان مستعار است. همین که انسان از مرحله اسلامی به ایمانی رسید، یک روزی معنوی است. در روایت آمده صنع ایمان، یک صنع الهی است و خداوند این در را به روی هرکسی باز نمی‌کند. تا دل انفتاح پیدا کرد و در باز شد و به دریا وصل شد و از محفظه تنگ دنیا در آمد، می‌بیند که بزرگ‌ترین نعمت را به او داده‌اند. این مرحلۀ اول ایمانی (معرفت) است. ✅ بعد از این، باور قلبی به قدری محکم می‌شود که دیگر عاریه‌ای نیست. این هم یک رزق معنوی است. از این به بعد سطح کار و نوع کار تغییر می‌کند. یک رزق معنوی است و همه چیز را تغییر می‌دهد و انسان را آباد می‌کند. و انسان احساس آباد شدن و قوت گرفتن و غنی شدن می‌کند. https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ در مقابل کسانی که در مسیر خلاف هستند، شیاطین به آنها القاء می‌کنند. «هَلْ أُنَبِّئُكُمْ
🔴 بخش سوم ✅ بعد می‌رسیم به القائات خوش معنوی. القاء دیدن نیست، ولی از یک جهت نزدیک به دیدن است، یعنی یک حقیقتی در دل می‌آید که به انسان عزم و حرکت و لذت می‌دهد. تا القائات خوش می‌آید، می‌بیند که چه عزم سنگینی برای کار ایجاد شده است: برای رسیدن؛ برای ارتباط برقرار کردن؛ برای مواجهه ناب. همه اینها در القای خوش وجود دارد. ✅ بعد می‌رسیم به معرفت‌های عین‌الیقینی. برای برخی آنقدر این معرفت، ناب است که احساس می‌کند به مقصد رسیده‌است. الان خدا را می‌بینند؛ الان بهشت و جهنم را می‌بینند. حالت عین‌الیقینی از یک جهت خیلی ناب است. یعنی، به جایی رسیده است که از مرحلۀ «یؤمنون بالغیب» بودن گذر کرده است. آن مرحله القای قوی احساس می‌کرد، ولی احساس حضورِ غیبی می‌کرد. ولی در این مرحله احساس حضور شهودی می‌کند. و این یک روزی است که وقتی به اینجا برسد، می‌گوید: داشته‌های من در برابر آن هیچ است. ✅ یکی از طلبه‌ها می‌گفت: داشتم نماز می‌خواندم که حضرت حق جلوه کرد. در این حالت شلوار من کمی کثیف بود و من با عبا آن را پوشاندم. یعنی، حالش تغییر کرد. الان شهودی دارد که این‌گونه است. اینجا هنوز احساس دوئیت در کار است. ✅ پس از این می‌رسیم به مرحله حق‌الیقینی. اینجا که دیگر دوئیتی در کار نیست. و همه‌اش روزی معنوی است که اگر باز بالاتر برود دیگر می‌شود: «وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا» ؛ (و تفضل خدا بر تو همواره بزرگ بود) (نساء، ۱۱۳). در کارهای معنوی، بین هریک از درجاتش فرسنگ‌ها فاصله است. هریک درجه، گاهی احکامش متفاوت است. دیروز این حال را داشتم، اما الان به یک مرحله جدید رسیدم. ✅ بنده خدایی می‌گفت: در سجده «سُبْحَانَ رَبِّيَ الأْعْلی وَ بِحَمْدِه» می‌گفتم، ولی حالی داشتم که گویا پنجاه سال این ذکر را می‌گفتم. احساس امتداد می‌کرد. زمان برایش بسط پیدا کرد. گرچه به لحاظ ظاهر نهایتاً یک دقیقه بیشتر نبوده است. این امتداد در زمان «مثالی» است و بلکه بالاتر. اینها همه روزی‌های معنوی معرفتی است. ولی روزی معرفتیِ حق‌الیقینی با هیچ‌یک از روزی‌های پیش از خودش قابل مقایسه نیست. 🔵 بعد عمل 1️⃣ انجام اصل عمل؛ همین که عمل کنم، یعنی خدا به من توفیق داده است که این عمل را انجام دهم. این عمل در حکم یک نور است در جان. 2️⃣ تکرار عمل؛ تکرار عمل باعث می‌شود که نور در جان قوت پیدا کند. یک روزی‌ای است که خدا داده است. در این موقع مثلاً اگر انفاق می‌کند، از آن عمل لذت می‌برد. 3️⃣ملکه نوری عمل؛ بعد از تکرار کردن، ملکه نوری قوی راسخ در جان است. خود این ملکه که بیاید، خودش یک توفیق است. مثلاً ملکه توکل که بیاید، این ملکه نوری توکل، یک سرمایه آماده‌ای است که خداوند روزی کرده است. «ملکه» یک افاضه نوری است که خداوند به انسان می‌دهد. این ملکه که می‌آید، قدرت و قوت و اقتدار هم خواهد آمد؛ به‌گونه‌ای که بدن هم نباشد، در جانش نشسته است. درست مثل اینکه ما ملکه نوشتن را در جان‌مان ایجاد کرده‌ایم؛ الان هم اگر نمی‌نویسیم، این ملکه در جان ما وجود دارد. 4️⃣ بعد از این سلطان عمل نوری است. مانند حضرت سلیمان که نسبت به احضار تخت بلقیس، سلطان دارد و فوق ملکه دارد و به تعبیر ابن‌عربی، اِسترسال دارد و حتی مانند آصف‌بن‌برخیا نیاز به توجه هم ندارد. آصف‌بن‌برخیا باید توجه و تمرکز می‌کرد و بعد تخت را می‌آورد، ولی حضرت سلیمان خودش استرسال دارد؛ یعنی، سلطان این ملکه در آن هست که فوق ملکه عنوان داده می‌شود. اگر در زمینه عمل هم همین‌طور جلو برویم به مرتبه فوق ملکه می‌رسیم. لذا کسانی که به مرحله استرسال یک ملکه می‌رسند، به شکل خودجوش آن عمل از آنها صادر می‌شود. در حالت استرسال، حتی توجه هم نمی‌خواهد و به شکل خودکار و خودجوش انجام می‌شود. این توفیقی است که خدا می‌دهد. آن القائات خوش ملکی می‌آید و آدم را به عمل دعوت می‌کند. اینها توفیق‌های عملی است که به انسان داده می‌شود. در پی عمل، عمل بعدی که انجام می‌شود، اینها توفیق‌های عملی است. اینها همه رزق معنوی است. ✅ بنده خدایی می‌گفت: داشتم مسجد می‌رفتم که در راه فقیری را دیدم. واقعاً نیازمند بود. مقداری پول به او دادم. بعد از این انفاق، به نماز مشغول شدم. حال خوشی در این نماز تجربه کردم که تا به حال آن را تجربه نکرده بودم. خودم فهمیدم که این حال خوش به‌خاطر آن انفاق جانانه بوده است. از نظر عمل، این انفاق با آن حال خوش، ارتباط دارد. توفیق عملی به او داده‌اند که نماز خوبی بخواند. این توفیق عملی، ریشه در عمل دارد و گاهی هم منشاء آن مشخص نیست. https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal
نسیم عرفان
🔴 بخش سوم ✅ بعد می‌رسیم به القائات خوش معنوی. القاء دیدن نیست، ولی از یک جهت نزدیک به دیدن است، یع
🔴 بخش چهارم ✅ نوعاً می‌گویند: شما خودتان را در مسیر خیر نگاه دارید، دَم‌به‌دَم القائات ملکی خواهد آمد. اصلاً مَلَک قرار است با ما حرف بزند، ولی ممکن است ما به‌گونه‌ای عمل کنیم که نتوانیم صدای مَلَک را بشنویم. این خاصیت چیست؟ خاصیت همین نکته است که باید توفیقات الهی را نگاه داشت. گاهی انسان را به سمت این کار می‌شوراند و بعداً می‌بیند این کار به موقع بوده و ملک به او کمک کرده است. 🔵 احوال 1️⃣ گاهی انسان کاری را انجام می‌دهد و در او یک میلی ایجاد می‌شود. بنده خدایی درباره عالم ربانی شهر یک چیزهایی شنیده بود. او می‌گفت: وقتی که حال‌وهوای معنوی خوبی داشتم، نسبت به عالم ربانی میل پیدا کردم. راجع به این عالم قبلاً حتی ان‌قلت‌هایی هم داشتم، ولی الان نسبت به او میل شدید دارم. این روزی معنوی است. میل به خیر، میل به خوبی، میل به خدا، همه اینها خیلی مؤثر است. 2️⃣ بعد این میل، تبدیل می‌شود به شوق و تشنگی؛ 3️⃣ بعد این شوق و تشنگی تبدیل می‌شود به عشق و سرمستی. هر یک از اینها خودش مراحلی دارد. اینها احوالی است که خدا روزی انسان می‌کند. مثلاً در خوف و رجا، ابتدا خوف است و بعد می‌شود خشیت. در مناجات شعبانیه آمده است: «إِلَهِي وَ أَلْحِقْنِي بِنُورِ عِزِّكَ الْأَبْهَجِ فَأَكُونَ لَكَ عَارِفاً وَ عَنْ سِوَاكَ مُنْحَرِفاً وَ مِنْكَ خَائِفاً مُرَاقِباً»؛ این خوف، اوج خوف است که عادی نیست؛ خوف هیبتی و عظمتی حضرت حق است. چرا؟ چون غیر از خدا چیز دیگری باقی نمانده و به نور عزّ حق رسیده است. اینها همه توفیق‌های الهی و روزی‌های معنوی است. به کسی که اینها را می‌دهند، احساس می‌کند که قوت و غذای سنگینی به او داده‌اند که تعبیر می‌کنند به لذت عظیمه. گاهی تا شش ماه و گاهی تا آخر عمر سرمست است. اینها عظمت و عمق آن را نشان می‌دهد و الّا ما یک غذای مادی می‌خوریم و یک لذت محدودی می‌بریم که حداکثر چهار روز هم در حافظه ما باقی می‌ماند. بیشتر از این نیست. ولی روزی معنوی گاهی تا شش ماه اثر دارد و گاهی هم تا آخر عمر انسان را سرمست نگه می‌دارد. ✅ یکی از مجاهدان را می‌شناسم که در جنگ و جبهه هستند. در استواری به یک جای خاصی رسیده است و ثابت قدم شده‌ است. او به جایی رسیده است که اصلاً تکان نمی‌خورد. این استحکام زیر سر قوتِ حالی است که خدا روزی‌اش کرده است. https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 329 (1399.8.3 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.c
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۲۹، ۳ آبان ۹۹، ۷ربیع‌الاول. 🔴 بخش اول 🔵 انواع رزق معنوی ✅ توضیح دادیم که روزی معنوی در قرآن با تعبیرات «رزق کریم» و «رزق حَسَن» آمده است. سپس بیان کردیم که چرا این رزق را «رزق کریم» می‌گویند و پس از آن رسیدیم به انواع رزق معنوی. با یک تقسیم کلان، رزق معنوی سه قسم است: ۱. آنچه به لحاظ معرفت داده می‌شود؛ ۲. آنچه به لحاظ احوال داده می‌شود؛ ۳. آنچه به لحاظ عمل داده می‌شود. ✅ همه اینها جزء رزق معنوی است. توضیح دادیم که رزق معنوی چه سطوحی دارد و چگونه انسان می‌تواند در معرفت، لحظه‌به‌لحظه جلو برود و رزق معنویِ ویژه‌ای پیدا کند. گاهی برخی از این روزی‌ها به‌دست می‌آید و خود شخص می‌داند که اگر تمام دنیا و آنچه در آن است به او بدهند، به پایِ این رزق معنوی که به او داده شده نمی‌رسد. در روایات، فراوان آمده است که اگر تمام دنیا را جمع کنید، هیچ‌گاه به پایِ این رزق معنوی نمی‌رسد. ✅ ما گاهی در غبار بدن و غبار دنیا می‌افتیم و فراموش می‌کنیم آن احوال خوشی را که برایمان پدید آمده است. ولی گاهی که یادمان می‌آید، حاضریم همه چیز را بدهیم و آن حال را داشته باشیم. ✅ در احوالات آیت‌الله علامه محمدتقی جعفری آمده است در زمان تحصیل ایشان در نجف، این موضوع مطرح شد که آیا حاضرید در قِبال حبّ امیرالمؤمنین علیه‌السلام، زیباترین زن را به شما بدهند؟ ایشان خیلی جدّی گفتند: من حبّ حضرت را با هیچ چیز معامله نمی‌کنم! بعد از این قضیه، حال خوشی به ایشان دست داد. واقعش این است. گاهی ما این اندیشه را داریم، ولی وقتی حال‌وحسّ دست بدهد، می‌بینیم که خیلی فاصله است. ✅ بعضی از بزرگان می‌گویند: این سنگ و گِل چیست که من بخواهم این‌قدر برای آن خون دل بخورم. واقعاً سنگ و گل است. بحث ما این نیست که در دنیا نباید زندگی کرد. اتفاقاً همین زحمت‌کشیدن می‌تواند عملِ صالحِ ماندگارِ ملکه‌ای باشد. بحث ما این نیست. بحث بر سر نوع نگاه و منطق است. این نوع نگاه که دنیا جیفه است، برای کسی که این احوال به او دست می‌دهد، واقعاً می‌بیند که این دنیا جیفه است؛ بی‌ارزش است و محبت و ولایت اهل بیت دربرابر آن چقدر ناب است که به او داده‌اند. وقتی ملکات ناب آمد، چقدر ارزش دارد. مثلاً ملکه توکل که آمد، هیچ تکان نمی‌خورد. می‌بیند، هیچ‌ چیز او را تکان نمی‌دهد. بعضی از شهدا را دیده‌ام که آنها واقعاً در آن لحظه حاضر نبودند ذره‌ای از منطق شهادت‌شان را بدهند و به او تمام دنیا را بدهند. چرا؟ چون می‌داند چه خبر است؛ می‌فهمد؛ برایش مثل روز روشن است. ✅ بعضی‌ها این منطق را دارند که آنجا لذت‌های دایمی بهشتی داریم. خُب این یک منطق است. ولی گاهی این منطق مطرح نیست و شخص می‌گوید: من با خدابودن را با هیچ چیز عوض نمی‌کنم یا توجه اهل بیت را با هیچ‌ چیز عوض نمی‌کنم. واقعاً این هست. ولی حال‌وحسّ آن دست بدهد، مهم است. این «رزق کریم» که گفته می‌شود، کریم بودنش به همین معنا است. ✅ البته باید رزق مادی باشد و انسان باید عزّت‌مندانه زندگی کند، ولی نسبت به بسیاری از مسائل باید نوعِ نگاه تغییر کند. بعضی‌ها را دیده‌اید که می‌گویند: «داد داد؛ نَداد نَداد». ولی این شخص باید یاد بگیرد که رزق معنوی را درست کند؛ رحمت رحیمیه و یک لحظه با خدا نشستن را درست کند و آن چیزی است که باید دنبالش برویم. ✅ در مورد معرفت و حکمت، عمل و ملکات عملی صالح، و احوال خوش معنوی یک تذکر بدهم. نوعاً عُرفا این موارد را بیش از همه و بهتر از همه در منازل‌شان توضیح داده‌اند. ایشان معرفت‌ها و احوالی که دست می‌دهد و اعمال و ملکات را به صورت مفصّل توضیح داده‌اند. ✅ خواجه‌عبدالله در منازل‌السائرین ابتدا بدایات و بعد ابواب را توضیح می‌دهد. کسی که در بدایات توبه و انابه و مراقبه و محاسبه کند، برایش احوالی مانند خوف و رجاء روی می‌دهد. ظاهراً خواجه‌عبدالله در منازل هشتاد تا نود این احوال عشقی را توضیح داده‌ است. در گزارش‌های عرفا این احوال خیلی توضیح داده شده است. مثلاً قونوی می‌گوید: «در القای ربانی لذت عظیمه‌ داده می‌شود». گاهی یک حال خوشی برای انسان روی می‌دهد که تا آخر عمر سرمست است. یعنی، سرمستیِ معنوی دارد. اینها احوال است که بیش از همه، در بیان عرفا پیدا می‌کنید. اگر می‌توانید اینها را خوب بخوانید و اینها را در کلمات عرفا پیدا کنید، خیلی عالی است. تا چشم تیز شود و ببینید که در قرآن و روایات چقدر از این بحث‌ها آمده است و برای ما پنهان مانده است. حتی من کسانی را دیده‌ام که چطور با قرآن احوال عشقی دارند و چگونه دگرگون می‌شوند؛ چگونه پرواز می‌کنند. در قرآن و روایات اینها آمده است و باید اینها را شکوفا کرد. https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۲۹، ۳ آبان ۹۹، ۷ربیع‌الاول. 🔴 بخش
🔴 بخش دوم ✅ ما برای «وَ لایَنْقُضُ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ» چقدر وقت می‌گذاریم و چقدر وقت ما را می‌گیرد. اما در باب این دست از روایات معارفی و عشقی چقدر کار کردیم؟ مثلاً حارثه‌بن‌مالک گفت: «عَزَفَتْ نَفْسِي عَنِ الدُّنْيَا»؛ از دنيا بيزار شده‌ام. اینها گفته شده و احوالش را بیان کرده که چه چیز روی داده است و چه احوال خوشی داشته است. ✅ از آن طرف القائات و احوال شیطانی هم داریم که انسان در چه وسوسه‌ها و دام‌هایی می‌افتد. اینها هم در آیات و روایات آمده است. بنده خدایی احوال شکاکان را توضیح می‌داد، می‌گفت: شکاک مانند یک غول است که از درون پوکیده است. این پوکیده را که می‌گفت، واقعاً می‌دیدم که خودش پوکیده است و داشت احوال خودش را توضیح می‌داد. هیچ منطقی نداشت و احساس تنگی و فشردگی می‌کرد. این احوال هم وجود دارد که ما به آن نمی‌پردازیم. «فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا» در دل‌هايشان مرضى است؛ و خدا بر مرضشان افزود (بقره، ۱۰). ✅ عرفا تعبیری دارند: همان‌طور که اگر انسان غذا و آب نخورد می‌میرد، اگر رزق معنوی به او نرسد، می‌میرد. واقعاً می‌میرد. عارفان حیات معنوی را خوب فهمیده‌اند. رزق معنوی همان حیات معنوی است. اگر رزق و روزی معنوی نخورد، می‌میرد. لذا می‌گویند: صبح‌ را از دست ندهید؛ بین‌الطلوعین را از دست ندهید. به طور کلی نه روز را از دست بدهید و نه شب را. همان‌طور که ما هر روز سهمی از روزی مادی داریم، همان‌طور هم سهمی از «رزق کریم» داریم. همان‌طور که اگر روزی مادی نخوریم می‌میریم، در رزق معنوی هم همین‌طور است. باید قوت و غذا هر روز برسد. من بعضی‌ها را دیده‌ام که اگر یک روز، روزیِ معنوی‌اش نرسد، جزع‌وفزع می‌کند. او بَلد است چه کار کند. باید به دنبال تحصیل رزق معنوی باشیم. کسانی که از جهت روزی معنوی قوی شده‌اند، اگر یک روز این روزی به آنها نرسد، می‌فهمند که چرا این‌طور شده است و کجا خطا کرده‌اند. ✅ اگر روزی معنوی نرسد، می‌میریم. این یک امر وجدانی است که عرفا بیان کرده‌اند. چون رزق معنوی زیاد خورده‌اند و حیات معنوی پیدا کرده‌اند تا می‌بینند رزق معنوی نیست، حیات از آنها گرفته می‌شود. درست مانند کسی که از بالای کوه در حال سقوط است و احساس می‌کند از همه چیز جدا شده است. یک چنین حالتی را در خود احساس می‌کنند و شروع می‌کنند به التجا. 🔵 اسباب ازدیاد رزق معنوی ✅ چه چیزهایی باعث می‌شود رزق معنوی زیاد شود؟ در رزق مادی عرض کردیم که انسان باید تلاش کند و طلب روزی کند، نه اینکه در خانه بنشیند و بگوید خدا خودش روزی ما را می‌رساند. در رزق معنوی هم همین‌طور است. ✅ خدا روزی‌رسان است و به هر فردی هم با حکمتش روزی می‌دهد. اینها پابرجا است؛ ولی طلب را از شما می‌خواهد. باید تشنه بود و طلب داشت و پِی گرفت تا روزی معنوی داده شود. باید یاد گرفت و دست به کار شد تا در آدم پیاده شود. تا همت نباشد و دست به کار نشویم و طلب نباشد و عزم نباشد راه باز نمی‌شود. راه دارد. 🔵 حرف‌شنیدن ✅ بعضی‌ها می‌گویند شما ابتدا چهار کلمه بشنوید؛ «آدمی فربه شود از راه گوش». همین حرف‌شنیدن است که آدم را وارد حال‌وحس می‌کند. هیچ حرفی نمی‌شنود و دنبالش را هم نمی‌گیرد، بعد می‌گوید چرا چیزی به ما داده نمی‌شود. اوّل بِشنو. اینکه کار سختی نیست. حرف‌شنیدن خیلی اثر دارد. چهار کلمه حرف‌شنیدن می‌تواند انسان را به عمق بِکِشاند. بعضی مواقع می‌توانیم روزی معنوی سنگینی پیدا کنیم، ولی به همین اوّلیات اکتفا می‌کنیم و می‌گوییم: «الحمدلله». شُکر دارد، ولی تو می‌توانستی از این بالاتر بروی، چرا نرفتی؟ با اندکی افزودن به معرفت، می‌توان همان نماز یا روزه را عمق بخشید تا روزی‌ها سنگین شود. ✅ خیلی باید حرف شنید. لزوماً حرف‌شنیدن منحصر به گوش‌دادن نیست، بلکه کتابی هم که می‌خوانید یا نوشته‌ای از کسی می‌خوانید، آن هم جزء حرف‌شنیدن است. حتی در رفتار یک ولیِّ خدا، کم‌کم مطلب از آن می‌گیریم، این هم جزء کار است. باید حرف شنید. و حرف را از اهلش بشنویم و اسرار شریعت را بشنویم و از این فضا خود را محروم نکنیم. باید خیلی حرف شنید. ✅ این شنیدن یک مرحله از طلب روزی است. اول باید شنید تا بدانیم که چه خبر است و چه نعمت‌هایی هست؟ چه مراحلی هست؟ حرف‌شنیدن به ما نقشۀ راه می‌دهد. من افراد بسیاری را دیده‌ام که زیاد می‌خوانند؛ اینها اثر دارد. به طور کلی سنت صدرایی عارف‌پرور است. بعد از صدرا را نگاه کنید. صدرا فلسفه کار کرده، (ولی) عرفان نظری را در کار خودش پیاده کرده است. اینها مباحث نظری است، ولی وقتی زیاد این مطالب خوانده می‌شود، انسان را به جای دیگری می‌رساند. ملاصدرا تحلیل کرده است که سلوک چیست؟ سعادت چیست؟ https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ ما برای «وَ لایَنْقُضُ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ» چقدر وقت می‌گذاریم و چقدر وقت ما را می‌گی
🔴 بخش سوم ✅ اینها شنیده شده است، ولی بسیاری از بزرگان ما سر سفره صدرا عارف درجۀ یک شده‌اند: مانند ملاعلی نوری. ایشان شصت سال در حوزه تدریس کرد و در همان ایام استادی همه چیز را می‌دانست؛ حرف‌های صدرا را می‌دانست. فلسفۀ صدرایی (فلسفۀ اسلامی) کلاً تشنگی می‌آورد. اینها را می‌خواند و تا جایی رسید که گفت: من باید دست به کار شَوَم. تا حالا خواندن بود؛ الان شد دست به کارشدن. به او ذکری دادند و انجام داد، ولی دید اثری ندارد. چون عالِم بود، گفت: باید خودت ذکر شوی. بعد راه افتاد و به جایی رسید که می‌گفت: «هر وقت نیاز داشتم تا خدمت اهل بیت برسم، می‌رسیدم و مسئله‌ام را مطرح می‌کردم». ✅ حاجی سبزواری هم از عارفان قَدَر است. فیض کاشانی هم همین‌طور. در اشعارش چقدر سوزوشور هست. این بزرگواران سر سفرۀ صدرا نشسته‌اند. حرف‌شنیدن خیلی اثر دارد. ✅ خیلی‌ها را دیده‌ام که حرف‌های نهایی صدرا را در وحدت شخصی قبول نکرده‌اند، ولی رگه‌های عرفانی پیدا کرده‌اند. یعنی راه حقیقت. شنیدن کم‌کم آنها را به فضای تشنگی می‌رساند. نوعاً تشنه می‌شوند و نوعاً هم دست به کار می‌شوند. حرف‌شنیدن، حرف ناب شنیدن؛ نه شنیدنی که سر از خاک در آورد. این را نمی‌گویم. حرفی که از آن منطق عمل در می‌آید؛ منطقی که میل به ماوراء در می‌آید و میل به سمت خدا در می‌آید و می‌شود آنچه باید بشود. آن را عرض می‌کنم. انسان باید حرف بشنود. این اوّل طلب است. این کار سختی نیست. لازمه‌اش این است که هیچ وقت خود را از این فضا دور نکنیم؛ بشنویم؛ یاد بگیریم تا عمل کنیم. این کار سختی نیست. بعد از طلب، دست به کار شویم. « اَلْعِلمُ إمامُ الْعَمَلِ»؛ علم راهنمای عمل است. ✅ نمی‌دانم این پیرمردها یا پیرزن‌ها را دیده‌اید که می‌نشینند چند ساعت قرآن و مفاتیح می‌خوانند. با اینکه خیلی معرفتش عمیق نیست، اما مقیّد است یک ساعت و نیم یا دو ساعت بنشیند. یعنی همین که دعا می‌کند، احساس می‌کند یک پِیوستی ( و یک پیوندی) با خدا دارد؛ در حدّ خودش. ولی مقیّد است که یک ساعت و نیم بنشیند. ✅ انسان در مقام طلب و عمل باید بین‌الطلوعین را آباد کند. بنده خدایی می‌گفت: اول سعی کردم ده دقیقه بعد از نماز صبح بنشینم؛ بعد دیدم جالب است و بارقه‌هایی درخشید. ده دقیقه را بیست دقیقه کردم و بعد هم همۀ بین‌الطلوعین درست شد. این می‌شود یک برنامه. یعنی آهسته‌آهسته. من نمی‌گویم از اول آدم یک برنامه یک ساعت و نیمی بگذارد. نَه. از یک عمل آسانِ همیشگیِ هر روزه می‌توان شروع کرد. این کار سختی نیست. این زیارت امین‌الله را هر روز می‌توان در پنج یا ده دقیقه خواند. کار سختی نیست. این می‌شود دست به کارشدن. این عمل که ادامه پیدا کرد، بعدش، عمل را درست کنید؛ ظرایف عمل را حل کنید. ✅ کسانی که در کار علمی هستند، چه کار می‌کنند؟ در حین کار علمی، در مواجهه با مشکل چه کار می‌کنند؟ کار علمی را رها می‌کنند یا ادامه می‌دهند تا به نتیجه برسند؟ آدم وقتی خوب به خدا وصل شود، باذن‌الله‌اش خیلی قوی می‌شود. بنده خدایی می‌گفت: اگر نود و نُه سال از صَد سال عُمرم بگذرد و من به جایی نرسم، رها نمی‌کنم. بلکه اگر نود و نه سال و یازده ماه هم گذشته باشد، (کار سلوکی را) رها نمی‌کنم. چون راه همین است. ✅ کسی که در این دنیا طالب باشد، اگر اینجا (به هر دلیلی) به او ندهند، قطعا در نَشئۀ بعدی به او می‌دهند. صدرا می‌گوید: «اَلْمَعْرِفَة بَذْرُ الْمُشاهَدَة». اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین می‌فرمایند: به هر چیزی که تعلق پیدا کردی، خداوند تو را با همان چیز محشور می‌کند؛ ولو به سنگی تعلق پیدا کردی، خداوند تو را با آن محشور می‌کند. یعنی باید این‌جوری جلو برویم. ✅ اگر طلب به عزم و همّت سنگین تبدیل شود، کار تمام شده است. نوعاً به اهل همّت می‌دهند نه به کسی دیگر. اگر دیگری هست، مناسبت ذاتی دارد که حسابش جدا است. باید همّت داشت و دست به کار شد و روز و شب برنامه داشت. ✅ برخی از اساتید می‌فرمودند: شما بین‌الطلوعین را آباد کنید، همین آبادکردن راهبرِ شما است. می‌دانید یعنی چه؟ یعنی به تو می‌گوید چه کار بکن و چه کار نکن. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🔴 بخش سوم ✅ اینها شنیده شده است، ولی بسیاری از بزرگان ما سر سفره صدرا عارف درجۀ یک شده‌اند: مانند م
🔴 بخش چهارم ✅ برخی می‌گویند: حتی صدای سنگین (و بلندی) که در روز شنیده‌اید، در مکاشفۀ شب‌تان اثر می‌گذارد. ✅ خداوند دهانِ بازِ طالبِ روزی را بی‌روزی نمی‌گذارد. در فضای معنوی هم همین‌طور است. یعنی اگر کسی روزی معنوی می‌خواهد و دنبال اسباب آن است، باید طلب کند: طلب روزی حلال؛ طلب «رزق کریم»؛ حرف‌شنیدن و دست به کارشدن؛ عزم جدّی داشتن و قانع‌نبودن به هیچ چیز. ✅یکی از اساتید می‌گفت: (در امور معنوی) به هر کجا رسیدی، قانع مباش. بوعلی می‌گوید: کسی که در مسایل علمی بگوید این مقدار بس است، از فطرت انسانی خارج شده است. فطرت انسانی جستجوگر است. لذا یکی از اساتید ما می‌گفت: تو به هر جا رسیدی، قانع مباش. چرا؟ چون برای تو (روزی) بی‌انتها در نظر گرفته‌اند؛ قانع نشو. طلب باید به گونه‌ای باشد که به هر مرتبه‌ای رسیدی، قناعت نکنی تا آن عزم سنگین بیاید و ان‌شاءالله ما را به نتیجه برساند. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 330 (1399.8.10 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۰ (۱۰ آبان ۹۹) 🔴 بخش اول ✅ چگونه معرفت سر سفرۀ سلوک می‌آید؟ چگونه می‌توان با معرفت، کار سلوکی کرد؟ از اسمای الهی «اسم رزاق» را انتخاب کردیم و رزق مادی را بیان کردیم. چند جلسه‌ای است که راجع به رزق معنوی صحبت می‌کنیم و رسیدیم به اسباب ازدیاد رزق معنوی. چه عواملی رزق معنوی را زیاد می‌کند؟ 🔵اسباب ازدیاد رزق معنوی 1️⃣ عزم و همت و تشنگی و تلاش ✅ در واقع، عزم و همت و تشنگی و تلاش یک نوع طلب روزی معنوی است. طلب روزی مادی به ضرب فی‌الارض و رفتن و یافتن و رسیدن است. در باب روزی معنوی هم به عزم و همت و تلاش و تشنگی نیاز داریم. انسان انواع طلب و مراحل طلب دارد که کم‌کم طلب تبدیل به عزم و عزم تبدیل به همت می‌شود. معمولاً می‌گویند طلب یک بار و دو بار چیزی است و طلب همیشگی داشتن، چیز دیگری است. دست به کار شدن و همت‌داشتن و عزم‌داشتن به صورت محدود چیزی است و استمرار آنها چیز دیگری است. در کارهای معنوی، باید در عزم و همت و تلاش، استمرار وجود داشته باشد. ✅ انسان باید تشنگی داشته باشد و خیلی زود خودش را روبه‌راه کند. گاهی می‌بینید که تشنگی و شیفتگی قبلی نیست: «إنّ لِلْقُلُوبِ إقْبالاً وَإدْباراً»؛ قلب گاهی اقبال و گاهی ادبار دارد. باید زود این را چاره کرد. چاره‌کردن گاهی به التجا است و باید زیاد التجا کرد. و اولش نیاز دارد به محاسبه و توجه به نفس، که باید مواظب نفس باشد. نکند که از این مسائل که پیش می‌آید، عادی از کنارش بگذرد. به خودش تَشَر بزند و محاسبه و مشارطه کند که چرا وضعم این‌جور شده است. حتماً بداند که یک جایی خللی پیش آورده که این‌طور شده است. انسان باید خودش را روبه‌راه کند: اول محاسبه و بعد التجا. ✅ گاهی برخی از کلمات و آیات و روایات را مکرر برای خودش بخواند و آن تشنگی را زیاد کند و در جانش اینها را پیاده کند. من کسانی را دیده‌ام که وقتی مسئله‌ای برایشان پیش می‌آید، التجایشان این‌طور است: می‌گویند خدایا، یک بار هم که شده برگردم و بعد شروع می‌کند به توبه و انابه و گریه و تعابیری را که یاد گرفته مانند آیه و حدیث، آن را مکرر برای خودش می‌خواند. گاهی عظمت و راه سنگین را به رخ خودش می‌کشد و خودش را زود تکان می‌دهد تو کجا باید باشی؟ الان کجا هستی؟ وقتی این حال دست می‌دهد، آدم می‌بیند که دور افتاده است. ✅ احساس دورافتادگی کردن، گاهی خودش دست می‌دهد و گاهی انسان باید در خودش ایجاد کند که ما دورافتاده‌ایم؛ از قافله عقب مانده‌ایم! «قافله رفت و تو در خواب مانده‌ای»؛ بعضی‌ها تا این را می‌گویند اشک از چشمان‌شان جاری می‌شود. می‌دانند که برخی به کجا رسیده‌اند و الان خودش کجا است؟ یکی از علمای ربانی می‌گفت: الان کسانی هستند که در حال صحبت با امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه هستند، من بیچاره چرا این‌جوری هستم؟ چطور آنها این‌قدر پیش رفته‌اند و من این‌جوری هستم؟ اینها تَشَرهایی است که آدم به خودش می‌زند. از قافله عقب مانده‌ایم. چقدر ما توان داریم و از آن استفاده نمی‌کنیم؟ گاهی انسان زیبایی حضرت حق را جلوی چشم خود می‌آورد و می‌گوید چرا من باید این‌گونه باشم؟ من باید مشتاق لقای حق‌تعالی باشم؟ چرا این‌جوری هستم؟ هرکس باید خودش را روبه‌راه کند. این‌طور نباشد که عمر بگذرد و هیچ کاری نکند. ✅ شب روز بشود و روز شب بشود و ما هیچ کاری نکنیم؟ چرا؟ و این ضایعه‌ای است. وقتی این قبیل احساس‌ها دست می‌دهد، خیلی از کارها خودش حل می‌شود: احساس دورماندگی و احساس غربت و احساس سقوط و احساس هبوط. ✅ در باب یقظه شنیدید که وقتی نور یقظه دست می‌دهد، انسان احساس می‌کند، در لجن افتاده است؛ در چاله افتاده است. همین احساس در لجن‌بودن، باعث بیداری می‌شود. احساس غیر از دانستن است. دانسته‌های ذهنی منظورم نیست. احساسی که در واقعیت اثر می‌گذارد؛ این را باید در کار خود بسیار داشته باشیم. 🔵فلسفه قبض ✅ نمی‌دانم فلسفۀ قبض را شنیده‌اید یا نه. می‌گویند: قبض نردبان عروج است. قبض یعنی، چیزی به سالک داده نمی‌شود، ولی می‌گویند قبض نردبان عروج است. چرا؟ چون کسی که اهلش است، تا یک روز، روزی معنوی به او نمی‌رسد، احساس می‌کند که عقب افتاده است. ✅ این بازاری‌ها که هر روز درآمد دارند، اگر یک روز درآمد نداشته باشند، احساس می‌کنند که هیچ کاری نکرده‌اند و اوضاع‌شان به هم ریخته است. حتماً این افراد را دیده‌اید. در این وضعیت این بازاری‌ها احساس خفگی می‌کنند. با اینکه امکانات مادی دارند؛ احساس مُردگی دارند و احساس می‌کنند که دارند از جیب می‌خورند. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۰ (۱۰ آبان ۹۹) 🔴 بخش اول ✅ چگونه
🔴 بخش دوم ✅ کسی که در کار روحی است، کمی که فاصله می‌افتد، احساس می‌کند که خیلی فاصله افتاده و خیلی ضرر کرده است. خاصیت قبض همین است که نردبان عروج است. پس از اینکه آن احوال معنوی گرفته می‌شود و نمی‌آید، شخص جزع‌وفزع می‌کند. برخی از این جزع‌وفزع‌های عارفان را که انسان می‌بیند، خیلی شیرین و ناب است و خیلی اثر دارد. از کسانی که فرزند از دست داده‌اند، آنها بیشتر جزع‌وفزع می‌کنند و احساس می‌کنند همه چیز را از دست داده‌اند. چرا؟ چون می‌دانند روزی معنوی روزبه‌روز است و نباید قطع شود. و آن همت و عزمی که دارند اگر کمی سست شود، آن را زود چاره می‌کنند. ✅ اولین چیزی که در زمان قبض روی دهد، احساس خفگی و احساس دورافتادگی و احساس حِرمان است. در کارهای روحی و معنوی، اینها خیلی مهم است. نه اینکه بگوید نشد دیگر. برخی کَکِ‌شان هم نمی‌گزد که چیزی شده است. ولی برای اهلش، این احساس دورافتادگی خیلی مهم است؛ اول این احساس و بعد التجا. یعنی، یک نور یقظه‌ای بیاید تا بفهمد چه کار کرده است. این به محاسبه نیاز دارد. همیشه باید مواظب درون باشیم. کسی که حال هر روزه‌اش شده است و می‌گوید من سهمیه روزانه دارم، اگر به او نرسد، حِرمان را احساس می‌کند. چون عادت هر روزه‌اش است. ولی بعضی‌ها کاری ندارند: بیاید، نیاید. یک وقت مسئله این است که الا و لابد باید این را بدهی و آن را ندهی. این نه. بحث راجع به این مسئله نیست. بحث راجع به روبه‌راه‌بودنِ معنوی است. 2️⃣ شکر نعمت و کفران نکردن ✅ در قرآن آمده است: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي‏ لَشَديدٌ»؛ و آنگاه كه پروردگارتان اِعلام كرد كه اگر واقعاً سپاسگزارى كنيد، [نعمت‌] شما را افزون خواهم كرد، و اگر ناسپاسى نماييد، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود» (ابراهیم، ۱۲). به بعضی افراد مسائل روحی سنگین داده می‌شود، ولی چندان که باید و شاید شکرگزار این روزی معنوی نیستند. گاهی کفران می‌کنند که همین امر سبب می‌شود که روزی کم شود. شکرگزاری روزی را زیاد می‌کند. یعنی، هر وقت روزی معنوی داده شد، باید به خدا وصل شد. این را یادتان باشد. ✅ در روایات آمده است که شکر این است که بدانید این نعمت را چه کسی به شما داده است. یعنی، معرفت. این تعبیر که در روایت آمده است، لطفی دارد. شکر یعنی، بدانی که این نعمت و این روزی از جانب خدا به شما داده شده است. ✅ بعضی از کسانی که القائات پشت سر هم دارند، متوجه نیستند که این القائات از کجا است! این نحوه عمل‌کردن، شکرگزاریِ مناسب نیست. هر آنچه خدا داده است اگر بخواهد بگیرد، یک‌روزه می‌گیرد. اگر کسی که کار علمی می‌کند بگوید این کار علمی را من انجام می‌دهم، این منطق قاورنی است. چون قارون هم می‌گفت: من با علم خودم این سرمایه را جمع کرده‌ام. ✅ منطق دینی ما این است: «وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ»؛ و هر نعمتى كه داريد از خدا است (نحل، ۵۳). هر چه به شما می‌رسد، از طرف خدا است؛ چه کار علمی، چه کار روحی. کار روحی شکر بیشتری می‌خواهد. چرا؟ چون نعمت سنگین‌تر است. این را یادتان باشد. ✅ اگر روزی معنوی می‌آید و ملکاتی دست می‌دهد و داده می‌شود، معرفت حقّی که داده می‌شود، معارف سنگین که داده می شود، باید در شکرکردن خیلی دقت کرد. یعنی، آدم فکر نکند این امور معنوی از خودش است. خدا در مسایل عادی، نسبت به شکرگزاربودن و نبودن خیلی سخت نمی‌گیرد. اما اگر در مسائل معنوی شکرگزاری نشود، خیلی زود جمع می‌شود. ✅ کسی که اهل مسائل روحی و معنوی است، اگر شکر نکند، خدا زود جمع می‌کند تا او را گوشمالی بدهد و بفهمد. ولی اگر نفهمید، او را به حال خودش واگذار می‌کند و استدراج در مورد او جاری می‌شود. در این استدراج گاهی حال معنوی برایش اصل می‌شود نه خدا. به حال و معرفتش بیشتر بَند است تا به خود خدا. اینها یعنی خدا را فراموش‌کردن. ✅ باید بدانیم که معرفت از خدا است و بیشتر شاکر بود. این آیۀ «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ» هم در مسائل مادی و هم در مسائل معنوی جریان دارد. انسان باید یاد بگیرد که سر صحنه شکر کند. اگر سر صحنه نتوانست، در روز یک زمانی را به این امر اختصاص دهد. ولی اگر کسی یاد بگیرد سر صحنه شکر کند، می‌داند که از خدا است و خوب می‌فهمد (که این نعمت را) خدا داده است. اگر همین را بفهمد، خودش یک نوع شکر است. شکر یک نوع کشش معنوی خاص است که در ضمن معرفت به خدا در دل پیدا می‌شود و آدم را به تشکر از خدا وا می‌دارد. ✅ کسانی که کار روحی می‌کنند، سر صحنه شکر سنگینی می‌کنند و از جهت زمان سه ثانیه هم نشده است ولی گویا دو روز درگیر شکر بوده است. یعنی، زمان برایشان بسط پیدا کرده است. خودشان می‌فهمند که چه کار می‌کنند. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ کسی که در کار روحی است، کمی که فاصله می‌افتد، احساس می‌کند که خیلی فاصله افتاده و خیلی
🔴 بخش سوم ✅ شخصی می‌گفت: در سجده گفتم: «سُبْحانَ رَبِّی الأعْلَی وَ بِحَمْدِهِ» و چند ثانیه صبر کردم و ذکر دیگری گفتم. ولی احساس کردم که به اندازه یک روز درگیرش بودم. چنین شکری بسط یافته است، ولو از جهت زمانی خیلی اندک باشد. ✅ یک راهش هم این است که برنامه بگذارد و زمانی را برای شکر بگذارد و به خودش بگوید این نعمت، آن نعمت (و همه نعمت‌ها) را خدا داده است. یکی از اساتید می‌گفت: اگر بخواهند روزی را تقسیم کنند، بیشتر از این که الان به من داده‌اند، به من نمی‌رسد. خدا به من خیلی نعمت داده است. «وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظيماً»؛ و تفضل خدا بر تو همواره بزرگ بود (نساء، ۱۱۳). اگر آنچه داده شده عظیم است، باید خیلی کرنش و شکر کرد. 🔵 کفران نعمت ✅ کفران سطوحی دارد. اگر مناسب حال و مقامش شکر به جا نیاورد، این یک نوع کفران نعمت است. کسی که به مرحله بالاتر رسیده است، نباید شکرگزاری‌اش مانند مرحلۀ قبلش باشد، بلکه باید مناسب شأن خودش باشد. خداوند اوایل برای عموم سخت نمی‌گیرد، ولی به وقتش، نعمت را از آنها می‌گیرد. چرا که شخص خودش را به مرحله پایین‌تر کشیده است. اینجا است که بعضی می‌گویند باید مراقبت‌های شدید انجام شود. آنچه خدا داده است تا می‌توانید آن را نگه دارید و بر اساس آن عمل کنید. ✅ کفران گاهی بدین صورت است که شخص به جایی می‌رسد، اما او را هدر می‌دهد. مثلاً، چیزی به او داده‌اند، باید وقتی را بگذارد و آن حال خوش را ادامه دهد، ولی بلافاصله آن را رها می‌کند و ادامه نمی‌دهد و به سراغ کار دیگری می‌رود. این یک نوع کفران است. اگر حال خوش دادند و ده یا پانزده دقیقه فرصت داری، در همان حال باش! استمرار بده، اما گاهی کاری نمی‌کند و می‌گذارد کنار. «إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا» یعنی، همراهش بروید. من می‌بینم به کسی حال خوشی دست داده است، خودش را می‌کشد کنار و با دیگران صحبت می‌کند. بنده خدا، به تو حال خوش داده‌اند، چرا این‌جوری آن را هدر می‌دهی؟ این یک نوع کفران است. مانند این است که به شما غذا بدهند و نصف آن را بخوری و بقیه‌اش را بریزی دور! این کفران است. ✅ بنده خدایی می‌گفت: من قدرت ندارم و خطورات می‌آید، این اشکالی ندارد و خطورات می‌آید و فرصت را از او گرفت و از دستش رفت. اتفاقاً این فرصتی است برای تمرین نفی خواطر. ولی اینکه از دست تو برمی‌آید، می‌توانی انجام بدهی و در زمانی که حال خوش دست می‌دهد، با دیگری صحبت نکنی. این را انجام بده. این غیر از نفی خواطر است. هدر ندهیم؛ کفران نکنیم. وقتی حال خوش دست داد، باید استفاده کرد؛ وقت حرف‌زدن نیست؛ وقت کار فکری کردن نیست. ✅ (چنین شخصی) گاهی کفران صریح می‌کند. یعنی، به نقیض آن مرتبه‌ای که به او داده شده است، عمل می‌کند. علمش را دارد، ولی نقیض آن را ایجاد می‌کند و به زبان می‌آورد. این نقیض‌ها خیلی مهم است. این کفران صریح است. مثلاً، یاد گرفته اسّ‌اساس بندگی را و یاد گرفته که انانیت باید حذف شود، ولی با وجود این علم و معرفت، نقیض آن را انجام می‌دهد. این را می‌گوییم کفران. ✅ شکر هم سطوحی دارد. مثلاً شکر سطح معرفتی دارد؛ سطح اِعمال عشقی دارد و همین‌جور بالا می‌رود. نفس اِعمال‌کردن هم خودش شکر است. اگر کسی بخواهد روزی معنوی برایش ماندگار شود، راهش زیادکردن شکر است. خود شکر، روزی معنوی است. با این سبک، این روز معنوی را باید افزون کرد. «فاضَ ثُمَّ فاضَ» است که گاهی نمی‌تواند احصاء کند. آنی که در یک لحظه به من دادند، الان هرچه می‌خواهم بنویسم، نمی‌توانم همه‌ آن را احصاء کنم. پس یکی از اسباب ازدیاد رزق، شکر است و کفران‌ نکردن و قَدردانستن و مطابق آن عمل‌کردن. 3️⃣ درک بین‌الطلوعین ✅ در روز بهترین اوقات بین‌الطلوعین است. در هفته، شب جمعه و روز جمعه و در سال، ماه مبارک رمضان، اینها اوقات ویژه‌اند. روزیِ افزون را در بین‌الطلوعین تقسیم می‌کنند. اگر انسان در این زمان بیدار باشد، همین بیداربودن اثر دارد، چه برسد به اینکه دست به کار شود و کار روحی و معنوی داشته باشد. بنده خدایی می‌گفت: کل روز کشک است و روغن آن بین‌الطلوعین است. یعنی، بین‌الطلوعین این‌قدر اثر دارد. واقعش این است که بین‌الطلوعین خیلی اثر دارد. در روایات آمده است که وقتِ روزی‌دادن خدا و تقسیم ارزاق است. روزی معنوی هم همین‌طور است. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🔴 بخش سوم ✅ شخصی می‌گفت: در سجده گفتم: «سُبْحانَ رَبِّی الأعْلَی وَ بِحَمْدِهِ» و چند ثانیه صبر کر
🔴 بخش چهارم ✅ بین‌الطلوعین، ممهد برای روزی معنوی است که حظّی از بهشت دارد. این زمان را خیلی باید مراقبت کرد. بعضی می‌گویند از ده دقیقه شروع کنید. اول نماز شب باید باشد. طلبه باید نمازشب بخواند. اگر به هر دلیلی نتوانست بخواند، قضایش را به‌جا بیاورد. پس از اذان، نماز صبح را بخواند و ده دقیقه بنشیند. ده دقیقه که می‌شود نشست. بعد آن را پانزده دقیقه کند. این به عادت ما برمی‌گردد. بعد آن را یک ساعت و یک ساعت و نیم کند و کل بین‌الطلوعین را پر کند. ✅ برخی آقایان تأکید می کنند که در بین‌الطلوعین به رخت‌خواب نروید. این کار برای همه نیست و برای اهلش است. کسی که اهلش نشده، همان ده دقیقه را بیدار باشد و بعد بخوابد. ولی کسانی که اهلش شده‌اند، می‌گویند خوابم هم برود، همین جا باید باشد. ✅ در روایت آمده است که خداوند به ملائکه نسبت به بنده‌ای که در سجده خوابش برده است، مباهات می‌کند و می‌گوید برای من کار کرده، ولی خوابش برده است. مزاج بدنی را باید مراعات کرد و نباید از بین برد. باید مراعات کرد. پس بین‌الطلوعین، جای طلب روزی سنگین معنوی است. یک طلب ویژه است. در عین حالی که برنامه هم دارد: قرآن و ذکر و دعا و هر چه صلاح می‌داند. بین‌الطلوعین را باید آباد کرد و اگر بین‌الطلوعین آباد شود، روز هم آباد می‌شود. ✅ برخی از اساتید می‌گویند: بین‌الطلوعین، راهبرِ انسان است. چرا؟ چون با استمرار آن کم‌کم القائات خوش معنوی برای انسان حاصل می‌شود. اگر مناسبت پیدا شود، به انسان می‌گویند که چه کار باید کند! در بیان یکی از ائمه آمده است: پدر ما، ما را وادار می‌کرد که بین‌الطلوعین را بیدار باشیم. ✅ بین‌الطلوعین، بهترین وقتِ خلوت است. چون غالب مواقع انسان مزاحم دارد. گرچه می‌شود که وقت‌های دیگری را هم فراهم کرد. بین‌الطلوعین، وقتِ خلوت است. ما یک زمان از روز را می‌خواهیم که خلوت باشد تا به درد خودمان برسیم. به خود نگاه کنیم؛ به خدا نگاه کنیم. ما یک وقت خلوت می‌خواهیم که بین‌الطلوعین بهترین وقت است. بین‌الطلوعین روزی را اضافه می‌کند و روزی معنوی شدیداً اضافه می‌شود. روزیِ داده شده در بین‌الطلوعین، روز را آباد می‌کند. روی بین‌الطلوعین خیلی تأکید می‌کنم. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
🔰 اطلاعیه ▪️به اطلاع سروران گرامی می‌رساند دروس حضرت استاد یزدان‌پناه در هفته آینده (از شنبه ۲۴ آبان تا سه شنبه ۲۷ آبان) فقط به صورت مجازی برگزار می‌شود. ▪️لازم به ذکر است برنامه دروس طبق روال همیشگی خواهد بود و این دروس از طریق کانال نسیم حکمت در پیام‌رسان روبیکا به صورت زنده پخش خواهد شد؛ Rubika.ir/nasimehekmat ▪️همچنین استثنائاً دو جلسه درس نفس اسفار در هفته آینده، به جای روزهای یکشنبه و سه شنبه، در روز پنج شنبه ۲۹ آبان، از ساعت ۱۰ تا ۱۲ برگزار خواهد شد. 💢 مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات https://eitaa.com/nafahat_eri @nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 331 (1399.8.17 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۱ (۱۷آبان۹۹) 🔴 بخش اول ✅ سال گذشته تعامل سلوکی با اسمای الهی را مطرح کردیم. در بحث اسمای الهی، اسم «رزاق» را از جهت رزق مادی توضیح دادیم. امسال بحث روزی معنوی را شروع کردیم. انواع رزق معنوی را گفتیم و رسیدیم به اسباب ازدیاد رزق معنوی. اسباب ازدیاد رزق معنوی 1️⃣ عزم و همّت و تشنگی؛ 2️⃣ شکرگزاربودن و کفران نعمت نکردن؛ 3️⃣ درکِ بین‌الطلوعین؛ 4️⃣ صبر و استقامت. 🔵 صبر و استقامت ✅ محور بحث این جلسه صبر و استقامت است. بیشترین و عمیق‌ترین روزی‌ها منوط به صبر است. به طور کلی، صبر است که راه را باز می‌کند. راجع به صبر و استقامت توضیح داده‌اند که کسی که استقامت و صبر نداشته باشد، مقامات معنوی به او داده نمی‌شود. «حال» به او داده می‌شود، ولی «مقام» نَه. ✅ «مقام» امری است که ملکه شده است و دم‌به‌دم به انسان می‌رسد. مقامات معنوی که برای انسان حاصل می‌شود، همیشه می‌خورد و قوی‌ترین‌ها و بهترین‌ها را استفاده می‌کند. ولی «حال» می‌آید و می‌رود و ماندگار نیست و برای اینکه لبی تَر شود خوب است. اما برای ازدیاد روزی معنوی، اینکه استقامت بورزد، این استقامت خیلی از مشکلات را حل می‌کند. ✅ «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ»؛ و چون شكيبايى كردند و به آيات ما يقين داشتند، برخى از آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما [مردم را] هدايت مى‌كردند (سجده، ۲۴). ما آنها را ائمه قرار دادیم. ائمه یعنی آن مقامات نهایی؛ یعنی نه تنها خودشان دارای روزی معنوی هستند، بلکه از دیگران هم دستگیری می‌کنند. امام یعنی آن مراحل نهایی که به ملکوت وصل است و با ملکوت کار می‌رسد. به «امرِ» ما کار می‌رسد که از آن تعبیر می‌کنیم به «ایصال الی المطلوب» و به لحاظ باطنی دستگیری می‌کند. آنها به واسطه باطن عالم، همه را هدایت می‌کنند. چرا؟ چون صبر کردند و به آیات ما یقین کردند. ✅ حضرت ابراهیم پس از اتمام امتحانات، به مقام امامت رسید. کی رسید؟ وقتی که صبر بر اینها کرد. «وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً»؛ و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود و وى آن همه را به انجام رسانيد، [خدا به او] فرمود: «من تو را پيشواى مردم قرار دادم» (بقره،۱۲۴). به طور کلی، در همۀ مسائل معنوی باید صبر کرد. ✅ در مورد ملاحسینقلی همدانی می‌گویند سی‌چهل سال دست به کار بود، ولی هیچ انفتاح و انکشافی در کار نبود؛ اما او کوتاه نیامد. او دست از کار نکشید. چرا؟ چون او مُلهَم شد. ایشان یک بار پرنده‌ای را دید که برای برداشتن یک نان یا غذایی که بزرگ بود، آن‌قدر آمد و نوک زد تا آخر موفق شد و آن را با خود بُرد. ملاحسینقلی همدانی گفت: من از این حادثه مُلهَم شدم که آن‌قدر باید نوک بزنی تا انکشاف حاصل شود؛ یعنی باید استقامت ورزید. «إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ»؛ در حقيقت، كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداست»؛ سپس ايستادگى كردند، فرشتگان بر آنان فرود مى‌آيند (فصلت،۳۰). بنابراین، استقامت، انفتاح می‌آورد. ✅ چرا باید استقامت ورزید؟ چون باید مناسبت حاصل شود. تا آن مناسبت ایجاد نشود، کار درست نمی‌شود. جناب خواجه‌نصیر این‌گونه توضیح می‌دهد: زغالِ خیس روشن نمی‌شود. باید کنار آتش باشد تا رطوبتش گرفته شود. و باید خوب داغ شود تا به‌تدریج روشن شود و به‌تدریج سرخ شود. تا سرخ نشده باشد، اگر از کنار آتش فاصله بگیرد، دوباره سرد و سیاه می‌شود. اما زمانی که این زغال سراسر شعله شود و روشن شود، آن وقت، خودش می‌شود آتش. در صبر چنین حالی را نیاز داریم که آدم را با ملکوت عالَم و خدا متناسب می‌کند. بدون صبر و استقامت، ممکن است «حال» بیاید ولی تبدیل به «مقام» نمی‌شود. ✅ در کارهای علمی، ممکن است شخص قریب‌الاجتهاد باشد، ولی به‌خاطر عدم صبر بَلید شود. حتی اوّلیاتش را هم نداند. چون فاصله گرفته است. در کار علمی باید استمرار و استقامت باشد تا کار درست شود. خطاط‌ها اگر ادامه ندهند، می‌بینند که دست برگشت به حالت اولش و دیگر آن مهارت نیست. در بحث‌های سلوکی هم همین‌طور است. باید استمرار داشت تا درست شود. باید استقامت داشت و ادامه داد. یک عزم می‌خواهد و یک دست به کارشدن دایمی می‌خواهد، نباید آن را کم کرد. ✅ روایات اربعین «مَن أخلَصَ لِلّهِ أربَعينَ صَباحا ظَهَرَت يَنابيعُ الحِكمَةِ مِن قَلبِهِ عَلى لِسانِهِ» یا آن روایت امام باقر علیه‌السلام که فرمودند: کاری را که شروع کردید، حداقل یک سال ادامه دهید، برای این است که کاری را که انجام می‌دهید مناسبت ایجاد کند و به «مقام» تبدیل شود. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۱ (۱۷آبان۹۹) 🔴 بخش اول ✅ سال
🔴 بخش دوم ✅ در نمط نهم اشارات، بوعلی توضیح می‌دهد که چگونه باید عمل کرد تا معرفت ایجاد و تبدیل به سکینه شود. اگر ادامه ندهید به رزق معنوی نمی‌رسید. استقامت باید پولادین باشد. برخی را دیده‌ام که خیلی خوش برای خودشان (این موضوع را) حل کرده‌اند. «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ»؛ و چون شكيبايى كردند و به آيات ما يقين داشتند، برخى از آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما [مردم را] هدايت مى‌كردند (سجده، ۲۴). چرا به این مقام رسیدند؟ چون صبر کردند. یعنی خدا خواسته است که در دین استوار باشید؛ یک لحظه کوتاه نیایید، اگرچه همه مردم بر ضد شما باشند. ✅ «ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذينَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا ثُمَّ جاهَدُوا وَ صَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحيمٌ»؛ با اين حال، پروردگار تو نسبت به كسانى كه پس از [آن همه‌] زجركشيدن، هجرت كرده و سپس جهاد نمودند و صبر پيشه ساختند، پروردگارت [نسبت به آنان‌] بعد از آن [همه مصايب‌] قطعاً آمرزنده و مهربان است (نحل، ۱۱۰). کسانی که بعد از اینکه زجر کشیدند، ولی کوتاه نیامدند و جهاد کردند و صبر کردند، آنها مورد غفران و رحمت الهی قرار می‌گیرند. صبر در مقام عمل مورد بحث است. باید ایستادگی کرد و کوتاه نیامد. برخی می‌گویند: تا عمر دارم می‌خواهم بین‌الطلوعین را آباد کنم. تصمیم من این است و کوتاه نمی‌آیم، ولی اینکه خداوند چه بخواهد، نمی‌دانم. ✅ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرينَ»؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از شكيبايى و نماز يارى جوييد؛ زيرا خدا با شكيبايان است (بقره، ۱۵۳). صبر تفسیرهای متعدد دارد، ولی معنای دقیق و اصلی آن استقامت است. ✅ «إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ»؛ بى‌ترديد، شكيبايان پاداش خود را بى‌حساب [و] به تمام خواهند يافت (زمر،۱۰). توّفی یعنی اجرشان را کامل می‌دهد. این اجر بی‌حساب جای تأمل فراوان دارد. به غیر حساب یعنی از حالت عادی درمی‌آید و این ریشه در صبر دارد. مرحوم ملاحسینقلی همدانی بعد از سی سال که کار سلوکی را ادامه داد به او چیزهای عجیبی دادند که از کسانی که از او جلوتر بودند هم سبقت گرفت. چرا؟ چون صبر کرد و کوتاه نیامد. ✅ یقین داریم و مشخص است که اگر کسی در اینجا به او ندادند، در برزخ حتماً به او می دهند. این مطلب مثل روز روشن است. دنیا مزرعۀ آخرت است. کسانی که در امور معنوی تلاش می‌کنند به نتیجه می‌رسند، چون خداوند فضلش زیاد است و بی‌اجر نمی‌گذارد و به غیر حساب می‌دهد: چه در دنیا، چه در آخرت. ✅ «إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ»؛ بى‌گمان، هر كه تقوا و صبر پيشه كند، خدا پاداش نيكوكاران را تباه نمى‌كند (یوسف، ۹۰). یعنی، در راه درست و تقوا کوتاه نمی‌آید و ادامه می‌دهد و صبر می‌کند. نتیجۀ صبر همراه با تقوا این است که خداوند اجر محسنین را ضایع نمی‌کند. لذا برخی از آقایان می‌گویند: بیشترین چیزی که نتیجه می‌دهد، صبر و استقامت است. فتوحات کامل و غنی و عمیق ریشه در صبر دارد. یکی از اموری که باید در روزی معنوی دقت کرد، این است که بدانیم منطق پشت صحنۀ صبر چیست که به اینجا منتهی می‌شود. 🔵 منطق صبر ✅ برخی می‌گویند: ما این همه صبر کردیم، هیچ نتیجه‌ای نداشت. در این تعبیر یک نغمۀ شیطانی وجود دارد و خود آن فرد هم متوجه این موضوع نیست. پرده کنار برود، آن‌وقت می‌فهمد چه کار کرده است. الان متوجه نیست. قرار نیست که کار معنوی تاثیرش آشکار باشد، بلکه وقتی رفت آن سو، می‌بیند و می‌فهمد که به ذاکر چه می‌دهند و آنجا است که حسرت می‌خورد که ای کاش تمام عمر ذاکر بودم. برای ما این موضوع آشکار نیست. ✅ این احتیاج به یک منطق شفاف دارد تا به دنبال چیز دیگری نرویم. یک منطق از راه عقلی به‌دست می‌آید. اینکه انسان چیست و کمالش چیست؟ بوعلی در نمط هشتم اشارات، در بحث بهجت و سرور در نهایت به اینجا می‌رسد که کمال نهایی، کمال انسانی است. سپس در نمط نهم، دربارۀ سلوک عارفان در باب عرفان توضیح می‌دهد. ابتدا باید منطق سلوک و عرفان را یاد گرفت که منطق آن چیست و بدانیم انسان کیست و کمالاتش چیست. ✅ اگر کسی بداند که آخِرِ کمال این است و باید به اینجا رسید و تمام تلاش خود را هم کرده است، هیچ وقت پشیمان نمی‌شود. اینجا به او ندهند، در آخرت و برزخ به او می‌دهند. ولی اصلش این است که منطقِ نخستین را باید درست کرد. اگر کسی به تحصیل‌کنندۀ معارف بگوید: بی‌خود خودت را معطل کرده‌ای و حقایق و معارف را خوانده‌ای؟ چرا این‌گونه عمل کردی؟ به چی رسیدی؟! او در پاسخ می‌گوید: من می‌دانم که چه کار می‌کنم. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ در نمط نهم اشارات، بوعلی توضیح می‌دهد که چگونه باید عمل کرد تا معرفت ایجاد و تبدیل به
🔴 بخش سوم ✅ باید منطق کمالی را یاد گرفت. ما اگر کارفرما یا کارگر یا طلبه یا مغازه‌دار و... هستیم، بدانیم به خاطر مکثی که در دنیا می‌کنیم به این امور دنیایی نیاز داریم؛ در دنیا نیاز داریم برای اینکه به کمالات برسیم (به امور مادی بپردازیم). کسی که با این منطق کار می‌کند، ضرر می‌کند؟ نه. اینجا شفاف‌کرن منطقِ صبر است که من صبر می‌کنم برای چه؟ از طریق مباحث عقلی می‌توان این منطق را روشن کرد. 🔵 اهمیت مباحث عقلی ✅ مباحث عقلی حوزه را باید قَدر دانست که راه را به انسان نشان می‌دهد. خواندیم؛ ولی وقتی خواندیم توجه کنیم که چه چیز خواندیم؟ سپس آن را به واقعیت وجودیِ خود تبدیل کنیم. مشکل بسیاری از افراد این است که مَبلغِ علم او به تعبیر قرآن، همین دنیا است. هرچه می‌کند دنیا را می‌طلبد. اما اگر کسی معقول خوانده باشد، می‌فهمد که چقدر ابد ساخته است و چقدر به کمالش نزدیک شده است. این را می‌فهمد. چنین کسی منطق صبر را به خوبی می‌فهمد. بله، گاهی طبع همراهی نمی‌کند، ولی همین منطق صبر کمک می‌کند تا بتواند به‌تدریج آن کار را انجام دهد. لذا توصیه می‌کنم، سروران بحث‌های انسان و کمال انسان را در فضای معقولِ (حوزوی) بخوانند. واقعاً پُرفایده است. نغمه‌های شیطانی معمولاً برای کسانی است که این حقایق را متوجه نیستند. دقت کنید. ✅ پس یکی از کارهایی که به ما کمک می‌کند تا ما در صبر موفق شویم، این است که منطق صبر را بدانیم. مورد دیگر این است که با کسانی که صبر می‌ورزند، همراهی کنیم. یکی از عالمان ربانی را سراغ داریم که نمره‌اش در درس‌خواندن بیست است و در حضور و ادب مع‌الله هم بیست است. ایشان می‌گفت: استادم به من گفت چله بگیر و من هفت‌هشت چله را به هم وصل کردم. این همت است. رفت‌وآمد با این افراد هم خیلی از مشکلات را حل می‌کند. الگوی جلوی چشم، خیلی مؤثر است. ما که از اول نمی توانیم مثل آیت‌الله العظمی بهجت از اول روزی دوازده ساعت به ذکر مشغول باشیم. ✅ برخی از اساتید می‌گفتند: درس را بخوان، با نیّتِ لِلّه. این نحوه عمل‌کردن، خودش ذکر است. این عمل را که انسان می‌تواند انجام دهد. ✅ افراد صبور و با استقامت را ببینید، خیلی مؤثر است. خواندن زندگی‌نامه‌ها خیلی مؤثر است، ولی برخورد و دیدن این افراد مؤثرتر است. ✅ باید صبر را بیاموزیم، گاهی از منطق شفاف و گاهی از طریق الگوی جلوی چشم و گاهی هم از طریق حساب‌رسی‌های به موقع. ✅ گاهی انسان کار معنوی انجام می‌دهد، ولی یک دفعه خسته می‌شود و کم می‌آورد. در روایات داریم که به نوعی رِفق و مدارا به خرج دهید تا خسته نشوید. باید مدارا کرد تا انسان بتواند در اعمال عبادی توفیق پیدا کند. باید به صورت عاقلانه کار معنوی را انجام داد. باید مواظبت کرد تا نفس تَأبّی نکند. باید حساب‌رسی‌های ویژه کرد تا صبر از ما گرفته نشود و این حساب‌رسی ویژه به ما کمک می‌کند تا آن برنامۀ معنوی را طبق روال پیش ببریم. ✅ پس اولاً باید منطق صبری را درست کرد و شفاف کرد. ثانیاً با افرادی که در این زمینه قَدَر هستند همراهی کنیم و الگو بگیریم. ثالثاً حساب‌رسی‌های ویژه داشته باشیم. یعنی هر کسی به حسب طبع و مزاجش عمل کند. بی‌خود از خود توقع نداشته باشیم. ✅ اینکه خانمی خانه‌دار است و با همین خانه‌داری درس هم می‌خواند، این خیلی خوب است. ولی ممکن است همین خانم برنامه‌اش این‌گونه باشد که مثلاً روزی دو ساعت درس بخواند، ولی بچه‌ها (و کار خانه) به او اجازه نمی‌دهد. یک راهش این است که همین راه را ادامه دهد و به اعصابش فشار بیاورد و بعد رها کند. اگر شرایط سخت است چرا برنامۀ فشرده می‌گذاری؟ برنامۀ سبک‌تر بگذار، ولی به صورت مستمر. و نسبت به آن صبر کن و آن را رها نکن. در کار روحی و در کار علمی هم، همین‌طور است. به اندازه ظرفیت و توان باید از خود انتظار داشت. برنامۀ مستمر، خودش صبر می‌آورد. ✅ از صبر، صبر می‌جوشد. یعنی، وقتی انسان صبرکردن را یاد بگیرد، این صبر، صبر بعدی را محکم‌تر می‌کند که باید به این (نکته) توجه داشت. ✅ به یاد داشته باشید که این حساب‌رسی‌های ویژه؛ این الگوهایی که داریم؛ این منطقی که داریم؛ این صبری که تمرین کردیم و موجب صبر بیشتر می‌شود، کم‌کم ما را به جایی می‌رساند که آنچه قرآن فرموده، در ما محقق می‌شود. در کار روحی و سلوکی برای ازدیاد روزی به نظرم این (موضوع) خیلی مهم است. ازدیاد روزی معنوی این‌طور نیست که یک بار کار سنگین انجام دهید و به یک‌باره به شما چیزی بدهند. اگر هم این امر محقق شود «حال» است (نه «مقام»). 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 332 (1399.8.24 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۲، ۲۴ آبان ۹۹ 🔴 بخش اول ✅ سال گذشته اسمای حسنای الهی را با اسم «رزاق» شروع کردیم و رزق مادی را به پایان رساندیم. امسال بحث رزق معنوی را شروع کردیم که در قرآن با عنوان «رزق کریم» و «رزق حَسَن» آمده است. جلسهٔ قبل بحث اسباب ازدیاد رزق معنوی را شروع کردیم. ✅ اسباب ازدیاد رزق معنوی: 1️⃣ عزم و همّت و تشنگی؛ 2️⃣ شکرگزاربودن و کفران نعمت نکردن؛ 3️⃣ درکِ بین‌الطلوعین؛ 4️⃣ صبر و استقامت؛ 5️⃣ طهارت. 🔵 صبر و استقامت ✅ صبر و استقامت در امور معنوی خیلی مهم است. اگر کسی در امور معنوی صبر و استقامت داشته باشد، توعاً می‌تواند به عمیق‌ترین معارف دست پیدا کند. ممکن است در دیگران احوالی روی دهد، ولی پایدار و عمیق نیست؛ مگر عدۀ کمی که به دلیل مناسبت ذاتی به این امور دست می‌یابند. باید استقامت را خیلی جدی گرفت. در فضای اجتماعی هم باید به رزق معنوی توجه کرد. 🔵 صبر اجتماعی ✅ در صحنۀ اجتماع مشکلاتی که پیش می‌آید یا کار دینیِ ویژه‌ای است که همۀ مردم باید در آن استقامت بورزند و ادامه دهند، اگر آن را انجام دهند، معمولاً روزی‌های نابی نصیب‌شان می‌شود. مثلاً دل محکمی به آنها داده می‌شود و میل به خدا و عشق به خدا در صحنۀ اجتماع زیاد می‌شود. ✅ در سورۀ عصر، مؤمنان یکدیگر را به صبر دعوت می‌کنند. دعوت به صبر به شکل اجتماعی است؛ یعنی باید همدیگر را به صبر دعوت کنیم. این دعوت‌کردن به صبر در مسیر حق و در کارهای اجتماعی، اینها رزق معنوی را زیاد می‌کند. مخصوصاً اگر این صبر به صبر «بِالله» تبدیل شود، این خیلی عالی و ناب خواهد شد؛ به خصوص در هدایت جامعه به سمت الله. در قرآن کریم آمده است: «وَاصْبِرْ وَ مَا صَبْرُكَ إِلّا بِاللهِ»؛ و صبر كن و صبر تو جز به [توفيق‌] خدا نيست (نحل،۱۲۷). اینها روزی‌های معنوی را برای جامعه می‌افزاید. همۀ بحث‌های قبلی، در روزی جامعه هم هست. گاهی این تفضّل‌ها به حدّی است که از هر طرف (نازل می‌شود). نه فقط برکات مادی، بلکه روزی‌های معنوی هم به آنها می‌رسد. به بیان دیگر، برکات آسمان و زمین به لحاظ معنوی، هم به صورت شخصی و فردی است و هم در صحنهٔ اجتماع. ✅ الان در ایام کرونا صبری که مردم می‌کنند و راه را گم نمی‌کنند و تحملی که می‌کنند و توجهی که به سمت خدا می‌کنند، اینها راه را بهتر باز می‌کند و روزی‌هایِ معنویِ خاصی نصیب عموم مردم می‌شود. در مصائب مادی صبر می‌کنند و در عین حال، روزی معنوی هم شامل حالشان می‌شود. در این مشکلات ما نباید التجای عمومی نسبت به خداوند سبحان را از دست بدهیم. حتی صحنه‌های سخت‌تری هم که پیش می‌آید، بهترین موقعیت ارتباط با خدا است که به شکل اجتماعی خیلی مؤثرتر است. این صورت اجتماعی، جامعه را زودتر پاک می‌کند. الان قصد ورود به مباحث اجتماعی را ندارم. ✅ استغفار اجتماعی داریم. در قرآن هم آمده است: «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ»؛ و از فتنه‌اى كه تنها به ستمكاران شما نمى‌رسد بترسيد و بدانيد كه خدا سخت‌كيفر است (انفال، ۲۵). لذا استغفار عمومی و التجایِ عمومی خیلی مؤثر است. قرآن کریم هم فرموده است که اگر استغفار کنید، خداوند رزقش را زیاد می‌کند. باید صبر کنیم و استقامت بورزیم و محکم هم بایستیم و کوتاه هم نیاییم. این منطق را باید به جامعه نشان بدهیم.اصلاً برای چه به این دنیا آمده‌ایم؟ فقط لذّت‌بردن نیست، بلکه آمده‌ایم خود را بسازیم؛ جامعه را بسازیم؛ جامعۀ صبور بسازیم. و همه جامعه این صبر و شکر را با هم جمع کند. 🔵 طهارت ✅ سبب دیگر ازدیاد رزق معنوی، طهارت است. قبلاً در رزق مادی این روایت از رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را خواندیم: «دُمْ على الطَّهارَةِ، يُوَسَّعْ علَيكَ في الرِّزقِ»؛ پيوسته در حال طهارت باش، روزى‌ات گسترش مى‌يابد (میزان‌الحکمه، ج۴، ص۴۴۳). شما در طهارت استمرار داشته باشید، خداوند متعال روزیتان را زیاد می‌کند. وضوگرفتن و طاهربودن در ازدیاد روزی اثر دارد و واقعاً همین‌طور است. وضوگرفتن و پاک‌بودن در روزی اثر دارد. در عین حال این روایت سطوحی دارد. 🔵 سطوح طهارت ✅ محقق قونوی در شرح‌الحدیث این بحث را آورده است و سطوح طهارت و رزق را مطرح کرده است و همین مطلب در مصباح‌الانس فناری هم منعکس شده است. این حدیث هم شامل طهارت مادی است و هم شامل طهارت معنوی؛ طهارت معنوی هم سطوحی دارد. اگر با همین طهارت معنوی، قوۀ خیال طاهر شود و افکار خوش و صورت‌های خیالی خوش بیاید، این طهارت خیلی تأثیر دارد. همین‌طور اگر انسان کمتر خطا کند، طهارت باطنیِ (او بیشتر می‌شود). خطا، رِجس باطنی است. اگر انسان خطا نکند، در روزی معنوی‌اش تأثیر دارد. قوۀ عاقله‌اش هم همین‌طور است. @nasimehekmat_erfandarvadiamal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۲، ۲۴ آبان ۹۹ 🔴 بخش اول ✅ سال گذ
🔴 بخش دوم ✅آنچه آقایان عرفا در منازل‌السائرین و کتاب‌های مشابه آن، دربارهٔ سطوح منازل توضیح می‌دهند، عملاً برای زمینه‌سازیِ طهارت‌های پی‌درپی‌ای است که این طهارت برای تفضّلات بعدی حضرت حقّ، آمادگی ایجاد کند. این قاعدۀ کار است و معنای روایتِ«دُمْ على الطَّهارَةِ، يُوَسَّعْ علَيكَ في الرِّزقِ» است. «لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‏ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فيهِ فيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرين»؛ هرگز در آن جا مَايست، چرا كه مسجدى كه از روز نخستين بر پايهٔ تقوا بنا شده، سزاوارتر است كه در آن [به نماز] ايستى. [و] در آن، مردانى‌اند كه دوست دارند خود را پاك سازند، و خدا كسانى را كه خواهان پاكى‌اند دوست مى‌دارد (توبه، ۱۰۸). من چون پاکی را دوست دارم به سمت مسجد می‌روم. دوست دارم از نقایص و خلیط و افکار بد و پلید دربیایم. آنها مردانی هستند که دوست دارند پاک شوند. خداوند کسانی را که دوست دارند پاک شوند، دوست می‌دارد. 🔵 محبوب‌ها در قرآن ✅ قبلاً هم عرض کرده‌ام: «یُحِبّ» و «لٰایُحِبّ» که در قرآن آمده است، خیلی مهم است. خداوند دوست دارد توابین را؛ خداوند دوست دارد مطهّرین را؛ خداوند دوست دارد متّقین را. یعنی نظام عالَم با او است. خدا دوست دارد یعنی، عنایت خداوند را به سمتش جلب کرده است. یعنی، تمام عالَم که جنود الهی هستند به او کمک می‌کنند و ملائکه به سمت او میل دارند. ملائکه می‌خواهند به او مدد برسانند و او را بالا ببرند. این خاصیتِ آن چیزی است که خداوند دوست داشته باشد. خداوند انسان‌هایی را که قرار است پاک شوند، دوست می‌دارد؛ یعنی به سمت آنها عنایات خودش را روانه می‌کند که تبدیل می‌شود به تفضّلات و تکریم‌های حضرت حقّ. خداوند نه تنها در مسائل مادی او را مورد توجه قرار می‌دهد، بلکه در مسائل معنوی هم دستش را می‌گیرد. 🔵 قلوب شکسته ✅ ما بشر هستیم؛ خطا از ما سر می‌زند، ولی دوست داریم پاک شویم. اینکه دوست داریم پاک شویم، زمینه ایجاد می‌کند تا خداوند سبحان عنایت کند؛ تا «یُحِبّ» شد، دست او را می‌گیرد و بالا می‌برد. این همان روزی معنوی است که به چنین شخصی باید داده شود. گاهی به او یک دل شکسته می‌دهد؛ آن‌وقت خداوند در این دل شکسته حاضر است. «أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُمْ» (مفاتیح‌الغیب، ص۷۸۳). می‌شود تعابیری این‌چنین داشت که خداوند سبحان او را آماده و تطهیر می‌کند. تطهیر یک نوع برطرف کردن آلودگی است. فطرت ما فطرتی است که تا «لٰااِلٰهَ» گفته می‌شود، «الَّا الله» خودش می‌آید. فطرت ما فطرت پاکی است، ولی به ناپاکی دچار شده است. ✅ خداوند کسانی را که تصمیم دارند خودشان را پاک کنند، دوست دارد. بشر هستیم و آلودگی هست؛ نفس امّاره هست؛ گناهان هست؛ دوستِ ناباب هست؛ جامعهٔ آلوده هست؛ خیلی چیزها هست که آدم را آلوده می‌کند، ولی انسان دوست دارد که پاک شود و به درگاه خدا التجا می‌کند. کسانی که به مسجد می‌روند، کسانی هستند که می‌خواهند پاک شوند. این را خدا دوست دارد؛ یعنی تطهیر و طهارت زمینهٔ تفضّل حضرت حق است و روزی معنوی داده می‌شود. ✅ حقیقت قرآن و کتاب مکنون را پاکان درک می‌کنند. «لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»؛ كه جز پاك‌شدگان بر آن دست ندارند (واقعه، ۷۹). ناپاکی با حقیقت قرآن نمی‌سازد. اگر پاک باشند، می توانند درک کنند. حتی در جریان حضرت لوط آمده است آنها می‌گویند: اینها ادعای طهارت می‌کنند. «إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ»؛ آنان كسانى‌اند كه به پاكى تظاهر مى‌كنند (اعراف، ۸۲). ✅ یکی از راه‌های ایجاد طهارت، تقوا است. بخش بسیار قابل توجه تقوا، حذرکردن از خلاف‌ها و بدی‌ها است که همان طهارت است. از خطورات غلطی که دارد رنج می‌برد؛ دوست دارد پاک شود، حذر می‌کند. این حذرکردن را تقوا می‌گویند. 🔵 تقوا و روزی معنوی ✅ «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَ مَن يَتَوَكَّلݐ‏ عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَىْءٍ قَدْرًا»؛ و هر كس از خدا پروا كند، [خدا] براى او راه بيرون‌شدنى قرار مى‌دهد. و از جايى كه حسابش را نمى‌كند، به او روزى مى‌رساند، و هر كس بر خدا اعتماد كند او براى وى بس است. خدا فرمانش را به انجام‌رساننده است. به راستى خدا براى هر چيزى اندازه‌اى مقرر كرده است (طلاق، ۲و۳). @nasimehekmat_erfandarvadiamal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅آنچه آقایان عرفا در منازل‌السائرین و کتاب‌های مشابه آن، دربارهٔ سطوح منازل توضیح می‌دهن
🔴 بخش سوم ✅ هرکس تقوا پیشه کند، خداوند سبحان هم در رزق مادی و هم در رزق معنوی راه را برایش باز می‌کند. راه ملکوت را برایش باز می‌کند و از آنجا که گمان نمی‌کند، (روزی) به او می‌دهد. یعنی، اگر انسان تقوا پیشه کند و خویشتنداری کند و سعی کند جلوی خطورات را بگیرد و بگوید: خدایا من نمی‌خواهم بی‌ادبی کنم و مرتکب اشتباه شَوَم، خداوند سبحان هم روزی معنوی و هم روزی مادی‌اش را زیاد می‌کند. 🔵 تشخیص حق از باطل ✅ «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيمِ»؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، اگر از خدا پروا داريد، براى شما [نيروى‌] تشخيص [حق از باطل‌] قرار مى‌دهد؛ و گناهانتان را از شما مى‌زدايد؛ و شما را مى‌آمرزد؛ و خدا داراى بخشش بزرگ است (انفال، ۲۹). خداوند به شما معرفت می‌دهد یا القای معرفت می‌کند. شما را راه می‌اندازد. تا طهارت و تقوا هست، این تبدیل می‌شود به روزی معنوی. فرقان کم چیزی نیست. یعنی، انسان موجود شعوری‌اِرادی است و هر کاری که می‌خواهد انجام دهد بر مبنای آن معرفتی که دارد انجام می‌دهد. فرقان معرفتی است که از طرف خدا به انسان داده می‌شود و طبیعتاً راه را برای او باز می‌کند. ✅ لذا یکی از راه‌هایی که داریم، تداوم بر طهارت است. ادبیات طهارت و تقوا در قرآن آمده است. ادبیات تزکیه هم در قرآن آمده است. تزکیه هم همین‌طور است. «ذَلِكُمْ أَزْكَىٰ لَكُمْ وَأَطْهَرُ»؛ [مراعات‌] اين امر براى شما پربركت‌تر و پاكيزه‌تر است (بقره، ۲۳۲). تزکیه دو معنی دارد: که یکی از آنها بحث طهارت است. 🔵 لایروبیِ جان ✅ «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا»؛ هر كس آن را پاك گردانيد، قطعاً رستگار شد (شمس،۹). در تزکیه هم پاک‌کردن و هم نموّدادن وجود دارد. اگر انسان با تزکیه جویِ جان را لایروبی کند، آن آب‌های جان که می‌آیند، اثر می‌کند. لذا وقتی شاگردان به مرحوم قاضی می‌گفتند که دستورات را اجرا می کنیم، اثر نمی‌کند، ایشان می‌فرمود: در لابه‌لای جان شما ناپاکی‌ها و آلودگی‌هایی وجود دارد که آنها حقایق القا شده را آلوده می‌کنند و الّا شما می‌توانید به خدا برسید. در قدیم، اگر حوض‌ها را خوب لایروبی نمی‌کردند، پس از دوسه روز رنگ و بویِ آب عوض می‌شد. چون آن لجن‌ها به خوبی پاک نشده بودند. ✅ یکی از چیزهایی که باعث می‌شود که حقایق برجانمان بنشید، زمانی است که ما اهل طهارت شویم. پس تزکیه و تقوا و طهارت، ادبیاتی است که وجود دارد که به بُعدِ رفعِ عیب و رفع نقایص و پاک‌کردنِ جان می‌پردازد. ٰ🔵 فٰازَ ثُمَّ فٰازَ ✅ فطرت نابِ ما آلوده می‌شود، به همین دلیل نمی‌تواند بر اساس فطرت اولیه‌اش کار کند. آلودگی که برطرف شود، به او رزق معنوی داده می‌شود. این از این سو است. اما از آن سو عنایت خدا به سمت او جلب می‌شود و این عنایت و فضل خدا که بیاید، خدا او را دوست دارد و باعث می‌شود که او را جذب کند و لذا اگر انسان رزق «مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِب» می‌خواهد، طهارت و پاکی خودش را زیاد کند؛ پاکیِ درون را زیاد کند؛ فکر و خیال و نیت و عقایدش را درست کند. اینها را درست کند و بر این پاکی استوار باشد، بعد از مدتی می‌بیند که «فٰازَ ثُمَّ فٰازَ»؛ پی‌درپی این تفضّلات حضرت حقّ می‌آید. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 @nasimehekmat_erfandarvadiamal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 333 (1399.9.1 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.c
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۳ (۸) (۱۳۹۹.۹.۱/ ۵ ربیع‌الثانی/ شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 اسمای الهی و تعامل سلوکی با آن ✅ پنچ مورد از ازدیاد رزق معنوی را توضیح دادیم:۱. عزم و همّت و تشنگی؛ ۲. شکرگزاربودن و کفران نعمت نکردن؛ ۳. درکِ بین‌الطلوعین؛ ۴. صبر و استقامت؛ ۵. طهارت. حصر این موارد عقلی نیست و می‌توان موارد دیگری هم به آن اضافه کرد. جا دارد در بحث طهارت ایستاد و مراتب آن را توضیح داد و بیان کرد که این مراتب چگونه در روزی اثر دارد. عرفا می‌گویند هر مرحله، طهارتِ مخصوص به خودش را دارد تا آن مقام به دست آید. مثلاً اگر به فنا رسیدی، چگونه به بقای بعد از فنا برسی و بعد چگونه باید بود تا تتمه انّیت برداشته شود. من قصد ندارم به صورت مفصل این موارد را توضیح بدهم. اگر کسی قصد دارد در این زمینه اطلاعاتی کسب کند، به شرح‌الحدیث قونوی رجوع کند. او در این کتاب، بحث طهارت و مراتب آن را توضیح داده است. در مصباح‌الانس هم این موضوع آمده است. 🔵 نکته‌هایی دربارۀ رزق معنوی 🔵 نکتۀ اول ✅ در روزیِ مادی بیان شد که باید به اندازۀ عفاف و کفاف طلب داشت. در روزی معنوی چطور باید بود؟ روزی معنوی هیچ حدّ و مرزی ندارد، بلکه انسان باید هاضمه را آماده و قوی کند. اینجا باید گفت: «هَلْ مِنْ مَزِيدٍ؟»؛ آيا باز هم هست؟ (سوره ق،۳۰) باید به خدا گفت: «هَل مِن مَزیدی» باشد که باعث سقوط من نشود. هیچ‌گاه نباید دست از طلب برداشت. اصل این است که حقیقت انسان «لایَقِفی» است. روح انسان مقام فوق تجرد دارد و هیچ جا متوقف نمی‌شود. این روح آماده است که بگیرد و او را ساخته‌اند تا بگیرد. ✅ خداوند سبحان به رسول‌الله دستور داده که بگوید: «رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا»؛ پروردگارا، بر دانشم بيفزاى (طه،۱۱۴). به گل سر سبد بشریت و ممکنات چنین دستوری داده شده است. اینجا جای امساک نیست. اینجا توصیه به توقف نشده است. چرا؟ چون حقیقت ما حقیقت ویژه‌ای است که مقام معلوم ندارد. در مورد ملائکه آمده است که آنها مقام معلوم دارند، ولی انسان مقام معلوم ندارد و بی‌انتها است. ✅ بعضی آقایان می‌گویند: به هر جا رسیدی، قانع مباش. بوعلی می‌گوید: کسی که می‌گوید من در علم قانع شدم، این خلاف فطرت بشری است. فطرت ما فطرتِ «هَل مِن مَزیدی» است. البته انسان، زیادی را باید طلب کند که او را دچار مشکل نکند و از اصل دور نکند. ✅ امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه می‌فرماید: «كُلُ‏ وِعَاءٍ يَضِيقُ‏ بِمَا جُعِلَ فِيهِ إِلَّا وِعَاءَ الْعِلْمِ فَإِنَّهُ يَتَّسِعُ بِه‏»؛ گنجایش هر ظرفی با قراردادن چیزی در آن، تنگ و اندک می‌شود به جز ظرف علم که هرچه در آن علم قرار گیرد، گنجایش بیشتری پیدا می‌کند (نهج‌البلاغه، حکمت۲۰۵). هرچه به انسان از این دست موارد داده شود، تازه جانش وسیع‌تر می‌شود و ظرفیت جانش وسیع‌تر می‌شود و تشنگی و طلبش بیشتر می‌شود. این تشنگی حقیقتی دارد که یک‌جا نایستیم. دستوراتی مانند دعای نماز عید فطر و قربان که به ما یاد داده‌اند که «خدایا، مرا داخل کن در هر خیری که محمد و آل محمد را در آن داخل کردی» به انسان خیلی ظرفیت می‌دهد؛ به انسان تشنگی می‌دهد. ✅ در دعای کمیل آمده است: «وَ اَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَيْكَ». (اين همت بلند را به ما آموختند؛ راه باز است و به مقام بلند رسيدن وقفِ كسى نيست. راه را به روى كسى نبسته‌اند. در فرازهاى دعاى كميل از خداوند مسئلت مى‌كنيم كه خدايا، من را جزء برترين و بالاترين بندگانت قرار بده و اين معلوم مى‌دارد كه راه باز است .«و اقربهم منزلة منك و اخصهم زلفة لديك» جلو هيچ كسى را نگرفته‌اند) (اسرار عبادات، صفحه۲۷). اینجا جای تزاحم نیست و جای کسی تنگ نمی‌شود و هر فردی می‌تواند به اینجا برسد. ✅ حضرت موسی علیه‌السلام ‌فرمود: «وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِفَتاهُ لا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُباً»؛ و [ياد كن‌] هنگامى را كه موسى به جوانِ [همراه‌] خود گفت: «دست بردار نيستم تا به محل برخورد دو دريا برسم، هر چند سال‌ها[ى سال‌] سِير كنم» (کهف، ۶۰). حضرت موسی علیه‌السلام گفت من حاضرم عمر بگذارم. «حُقُب» به اندازۀ یک عمر است. من حاضرم سال‌های سال عمر بگذارم تا به او برسم. چرا؟ چون استادِ قَدَر است. تشنگی باید این‌گونه باشد که انسان حاضر باشد عمر بگذارد و هیچ‌گاه کوتاه نیاید. اینجا صحبت از عفاف و کفاف معنا ندارد. بلکه باید هاضمه را آماده‌تر و قوی‌تر کنیم برای هرچه بیشتر. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۳ (۸) (۱۳۹۹.۹.۱/ ۵ ربیع‌الثانی/ شن
🔴 بخش دوم ✅ برخی می‌گویند: ما به درجات پایین بهشت راضی هستیم. این درست نیست. بعضی‌ها وقتی سورۀ واقعه را می‌خوانند می‌گویند: ما که جزء «السابقون» نیستیم؛ ما را جزء «اصحاب یمین» قرار بده. این صحیح نیست، بلکه قرآن تشویق می‌کند برای اینکه همگان به این درجه برسند. قرآن دستور می‌دهد در خیرات سبقت بگیرید. این پیشی‌گرفتن را باید سرلوحۀ جان قرار دهیم. اگر این سرلوحه قرار گیرد، به هر جا که می‌رسیم قانع نمی‌شویم. هم در کار علمی و هم در کار روحی و معنوی این‌گونه است. اینها لقمه‌های جان ما است. لقمه جان است و جان را هم از نظر پذیرش و قابلیت بی‌انتها آفریده‌اند. و گفته‌اند تو می‌توانی خلیفه شوی؛ تو می‌توانی بار امانت را به دوش بکشی. این امر باعث تشنگی انسان می‌شود. ✅ برخی را دیده‌ام که اگر چند مقام مثالی به او دادند، گمان می‌کند به آخر رسیده ‌است. این خوب نیست. انسان باید یک نقشه راه دستش باشد که بفهمد اوجِ اوج کجا است. اگر این نقشۀ راه را نداشته باشد، قانع می‌شود و می‌گوید من به کمال رسیدم. در رساله نورالوحده هست؛ در جاهای دیگر هم آمده است که وقتی چند تا چیز به تو دادند، فکر نکنی که تمام شده است. ✅ قونوی گفته است که ما برای این عرفان نظری می‌گوییم تا روشن شود که اوجِ اوج کجا است. بعد توضیح دهیم که اوج، بی‌انتها است. اگر کسی این را خوب متوجه شود، خیلی از مسائل تغییر می‌کند. اگر ما اینها را بفهمیم، متوجه می‌شویم که چقدر با اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین فاصله داریم؛ با امام زمان (عج) چقدر فاصله داریم. بی‌نهایت فاصله داریم. حتی اگر قاضی هم باشیم، با امام زمان خیلی فاصله داریم. ✅ تشنگی باید باشد، ولی ضوابط باید مراعات شود. این تشنگی‌ای که به یأس بکشاند، به درد نمی‌خورد. بلکه باید حرکت کرد و تشنگی داشت به گونه‌ای باشد که او را بالا ببرد. تا طلب را بالا می‌بریم، دست به کارشدنِ ما هم باید عاقلانه‌تر و عالمانه‌تر باشد. همان قواعد عقلی را باید رعایت کرد و از خود توقع افزون نداشته باشیم. نه اینکه اول راه هستیم، بی‌نهایت را طلب کنیم، بلکه در مسیر بی‌نهایت قرار بگیریم و به گونه‌ای پیش برویم تا به بی‌نهایت برسیم. وقتی بدانیم این‌قدر راه در پیش داریم، بیشتر تلاش می‌کنیم. ولی به صورت آهسته و پیوسته. باید به گونه‌ای باشد که هیچ وقت نایستیم. این مهم است. هیچ‌گاه نباید تشنگی قطع شود. 🔵 نکته دوم: رزاق حقیقی خداوند متعال است ✅ گاهی یک معنویتی را استاد داده است که این حق است و معنویتی را استاد می‌دهد و او واسطه و اِعداد است؛ ولی یاد بگیریم که سر هر سفره‌ای که هستیم: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ»؛ خداست كه خود روزى بخشِ نيرومندِ استوار است (ذاریات، ۵۸). ✅ ما باید یاد بگیریم با هر اسمی به خدا نزدیک شویم. با هر اسمی توحید در جان ما بنشیند. یعنی اسم رزاق باعث تعامل وجودی با خدا شود. این را در بحث رزق مادی هم گفتیم. مثلاً ما گاهی یک کتابی می‌خوانیم، خیلی ما را راه می‌برد و خیلی نکات ناب دارد. و حتی در برخی از فضاهای سلوکی، کتاب‌های خاص و مخفی‌ای وجود دارد. گاهی استاد راه رفته است و در او تصرف کرده است. اینها همه واقعیتی هست و ما می‌دانیم. در روزی معنوی هم این وسایط وجود دارد. گاهی یک واقعه‌ای روی می‌دهد و گاهی یک بچه‌ای حرف زده است و با این حرف نکته‌ای منتقل می‌شود. ولی باید یادمان باشد که «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ»؛ خداست كه خود روزى بخشِ نيرومندِ استوار است (ذاریات، ۵۸). ✅ این نگاه توحیدی را نباید از دست بدهیم. این مهم است. یعنی، بداند آن خدای روزی‌دهنده، مَجرایِ روزی‌اش را در این استاد قرار داده است. ما خیلی‌ها را داریم که به درودیوار می‌زنند، ولی استاد سلوکی برایشان پیدا نمی‌شود. ولی برای بعضی‌ها چقدر راحت استاد پیدا شده است. مثلاً اینکه یک شخص به استادی باور دارد، این باور را خدا به او داده است. کسی دیگر هم هست این اعتقاد را ندارد، لذا از آن استاد محروم است. ✅ گه‌گاهی او را از استاد جدا می‌کنند، تا تشنه شود. اینها را همه خداوند مقدّر می‌کند. اینکه دل آن استاد را خدا نرم می‌کند که او را بپذیرد؛ خدا است که این کار را می‌کند. کسانی هستند که از نظر معنوی خیلی بالا هستند، ولی قدرت دستگیری ندارند. ✅ کسی که بالاتر برود، در دل هر ذره باید نور حق را ببیند. انسان باید بداند که روزی‌دهنده خدا است. حتی آنجایی که استاد دارد تلقین می‌کند و در او اثر می‌کند، آنجا هم خدا است که دارد کار می‌رسد. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ برخی می‌گویند: ما به درجات پایین بهشت راضی هستیم. این درست نیست. بعضی‌ها وقتی سورۀ واقع
🔴 بخش سوم ✅ در رزق معنوی، همه‌کاره بودنِ خدا از رزق مادی واضح‌تر است. همه را خدا روزی می‌دهد. تنها روزی‌دهند خدا است. خداوند چگونه روزی می‌دهد؟ گاهی با دعوای زن و شوهر، روزی می‌دهد که در دل آن دعوا شخص متوجه خدا می‌شود. یکی از سالکان قوی می‌گوید: نوعاً هرجا که خیلی فشار بر من زیاد شد، به جایی رسیده‌ام. یعنی، آنجا تازه انکشاف و انفتاح می‌شد. بعد این امر برایش به صورت قاعده شده بود. برخی از عارفان بالله می‌گویند: هر وقت من در مشکل مادی بودم، خیلی حالم خوش بود! ولی بعضی‌ها هم می‌گویند وقتی مشکل مادی نداشتم، حالم خیلی خوش بود. و این بستگی به افراد دارد. اینها را خدا تقسیم می‌کند. ✅ در روایات داریم برای اینکه مؤمن دچار عُجب نشود، خدا یکی‌دو شب توفیق نماز شب را از او می‌گیرد. خدا او را هدایت می‌کند تا در مسیر درست قرار گیرد. راهی که خدا باز می‌کند به حسب افراد متعدد است. زمینه را خدا ایجاد می‌کند. روزی‌دهنده خدا است. 🔵 نکته سوم: کتمان اسرار ✅ در مسائل معنوی یکی از اصول، کتمان اسرار است. همان‌طور که در رزق مادی اسراف وجود دارد، در رزق معنوی هم اسراف وجود دارد. اگر کتمان نکند و به همه بدهد، این جفا است. او تحملش را ندارد و برای او نیست. اینکه رزق معنوی را همه جا بگوید و به همه بدهد، این اسراف است. ✅ بعضی از مسائل هست که حالت سرّ دارد و نباید اِفشا شود. خیلی باید مراقب بود که به نااهل نرسد. امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه دست کمیل را می‌گرفت و به بیرون می‌بُرد و می‌فرمود: من بعضی از اسرار را به هر کسی نمی‌توانم بگویم. چرا که شأنیت و اهلیت ندارند. یکی از گرفتاری‌هایی که برای عرفان پیش آمده این است که افراد شیطان‌صفتی آمدند و این حرف‌ها را دیدند و مشکلاتی ایجاد کردند. مثلِ سامری چه کرد؟ وقتی اسراری را فهیمد و دید که اثر می‌کند و از دل مجسمه گاوی که ساخته بود، صدای خُوار در می‌آورده است. اینها شیطنت است. اینها را باید خیلی مواظبت کرد که به نااهل نرسد. ✅ گاهی افشای اسرار باعث گرفتن روزی از انسان می‌شود. شخصی خواب خوش می‌دید. آن را زیاد به دیگران می‌گفت. پس از مدتی، دیگر آن خواب‌های خوش را ندید. مثل داستانی که مولوی نقل کرده است که آن شخص نااهل زبان مرغان را آموخته بود. ✅ نباید سرّ را افشا کرد. لذا کسانی که به اسرار می‌رسند، رمزی می‌گویند و آشکار نمی‌گویند. کسی که اهلش هست می‌فهمد و نااهل نمی‌فهمد. در عین حال باید اسرار را به اهلش رساند. همان‌طور که رساندن این مطالب به نااهل جفا است، نرساندنش به اهلش هم جفا است. اینجا است که می‌گویند: بخل هم نورزید. «وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ»؛ و او در امر غيب بخيل نيست (تکویر،۲۴). رسول‌الله بخل نمی‌ورزید. چرا که اگر بخل می‌ورزید، روزی معنوی از او گرفته می‌شد. باید در اعطای حقایق به اهلش گشاده‌دست بود. اتفاقاً اگر بخل نورزد و بگوید، خداوند روزی بیشتر به او می‌دهد. 🔵 نکته چهارم: مظهر اسم رزاق شدن در باب رزق معنوی ✅ انسان باید مظهر اسم رزاق و عبدالاسم شود و آن اسم را در خودش محقق کند. وقتی خداوند روزی می‌دهد، آن را بین مردم پخش کند. در مورد روزی معنوی هم باید مظهر اسم رزاق شد. نباید بخل ورزید و بداند حضرت حق و اسم رزاق از جانب او دارد کار می‌رسد. و بداند که صفت و اسم ناب خدا را محقق می‌کند. ✅ وقتی کسی مظهر اسمی شود، بیش از پیش از آن لذت می‌برد. اگر اسم رزاق در ما محقق شود و عبدالاسم شویم، باید فضای معنوی و روزی‌های معنوی و نعم معنوی را بسط بدهیم و دیگران را هم سر این سفره بنشانیم و دیگران را پَروبال بدهیم تا آنها هم این راه را طی کنند. ✅ تقریباً بحث ما در روزی معنوی به پایان رسید. می‌شود بحث‌های دیگری کرد. به نظر من همین مقدار کافی است. ما وارد بحث‌های مفصل نمی‌شویم. شاکله و ساختار بحث که درست شد، کافی است. بقیۀ موارد را می‌شود اضافه کرد. همین مقدار که بیان شد کافی است. ان‌شاءالله جلسۀ آینده اسمِ دیگری از اسمای الهی را شروع می‌کنیم. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat