نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 341 (1399.12.16 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۴۱ (۱۶) (۱۳۹۹.۱۲.۱۶؛ ۲۲رجب)
🔴 بخش اول
✅ بحث ما دربارۀ اسمای حسنای الهی و تعامل سلوکی با آنها بود. بعد از بیان مقدمات، اسم رزاق را به توفیق الهی به پایان رساندیم. دغدغۀ هر روز ما اسم رزاق است و در جای خودش باید به آن خیلی توجه کنیم. سپس به اسم شکور پرداختیم. اکنون به اسم حکیم میپردازیم.
✅ در نظر داریم به هفتهشت اسم بپردازیم و بحث را جمع کنیم. ولی باید این شیوه را یاد بگیریم و ببینیم چقدر سرمایه در این موضوع وجود دارد. این دغدغۀ ما شود و اینگونه به عالَم نگاه کنیم. ما به عنوان نمونه به این چند اسم میپردازیم و الّا باید از نود و نُه اسم یا هزار و یک اسم بحث کنیم. اما قصد ما این نیست؛ بلکه نمونههایی که در زندگی با آن درگیر هستیم، آنها را انتخاب میکنیم و اینگونه به آیات و روایات و عالَم نگاه میکنیم. اینها برای ما مهم است. بعد از اسم رزاق و شکور، به اسم حکیم میپردازیم.
🔵 اسم حکیم
✅ این اسم در قرآن فراوان آمده است: «عَزیزٌ حَکیمٌ»؛ «عَلیمٌ حَکیمٌ»؛ «حَکیمٌ خَبیرٌ». اسم حکیم در قرآن فراوان آمده است. اگر این نگاه بیاید، خیلی از نگاههای ما به عالَم تغییر میکند.
✅ اسم حکیم، در واقع یعنی خدا حقیقتی است که بر اساس حکمت و اِتقان عمل میکند. کار محکم و حکیمانه انجام میدهد. غایت و مقصدی دارد. هر آیهای یکجور خودش را نشان میدهد. اینکه گفته میشود خداوند حکیم است، یعنی خداوند از سرِ حکمت کار میکند؛ خَلق میکند؛ از سر حکمت هدایت میکند؛ از سر حکمت همۀ افعال از او سر میزند. در کارش غایتی دارد؛ جزاف نیست، بلکه کار او از سر اِتقان است. یعنی گزاف نیست و غایت و هدفی دارد. خداوند هدف و مقصد ندارد، ولی فعل خداوند غایت دارد. کار هدفمند و دقیق؛ محکم و متقن و مستحکم.
🔵 معانی حکمت
✅ از یک طرف، علم متقن میشود حکیم و دانش با اتقان هم را میگویند «حکمت». پس حکمت هم به فعل و کار گفته میشود و هم به دانش و علم. لذا خداوند حکیم است، یعنی دانش از سر اِتقان دارد؛ همه چیز دقیق است. در خداوند جهل نیست؛ علم است. اما علم مستحکم و متقن. لذا حکمت چه در فضای عمل باشد و چه در فضای دانش حکمت است. در فضای عمل باشد، میگوییم جزاف نیست؛ هدفمند است.
✅ اگر کسی همینجا در اسم حکیم تأمل کند، میتواند خیلی خوب از عالَم چیزی را بفهمد که او را هم رام و هم آرام و هم پر نشاط میکند. کلاً زندگیاش تغییر میکند. اگر کسی حکمت بالغه و حکمت مطلقهٔ خدا را خوب بفهمد، نگاهش به عالَم و آدم و طبیعت و خدا و کلاً نسبت به همه چیز تغییر میکند. این تعریف از حکمت، در کتابهای لغت هم آمده است.
✅ «المُحْكَمُ الذي لا اختلاف فيه و لا اضطراب» (لسانالعرب، ج۱۲، ص۱۴۱). «فالحكمة من اللّه تعالى: معرفة الأشياء و إيجادها على غاية الإحكام» (مفردات راغب، ص۲۴۹).
✅ اگر همین مقدار از حکمت که میگوییم در زندگی ما بیاید، خیلی از امورات ما تغییر میکند. اگر آن چیزهایی که میدانیم به زندگی ما راه پیدا کند، زندگی ما خیلی تغییر خواهد کرد. اگر همین «وجودِ فقری» در زندگی بیاید، خیلی از مشکلات را برطرف میکند. اگر شما وجود فقری را بپذیرید، به اشیاء چگونه باید نگاه کنید؟ اگر اندیشه وجود فقری خوب کار شود، انسان را به حالتهای التجاییِ فقریِ عارف میکشاند. معارف اینگونهاند. حکمت هم همینطور است و انسان را از خیلی از تردیدها و اعتراضها خارج میکند و «عبدالحکیم» میشود.
✅ «وَ هُوَ الَّذي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ وَ هُوَ الْحَكيمُ الْعَليمُ»؛ و اوست كه در آسمان خداست و در زمين خداست و هموست سنجيدهكارِ دانا (زخرف، ۸۴). کجا میروی که خدا آنجا نباشد؟ خدا همه جا هست!
✅ علامه طباطبایی رحمتاللهعلیه این آیه را در باب حصر الوهیت میداند. نه اینکه یک الٰه در آسمان باشد و یک الٰه در زمین. علامه طباطبایی میگوید: ربوبیت. اما اینجا حصر، حصر الوهیت است که در دلش حصر ربوبیت هم خواهد بود.
✅ اگر الٰه بخواهد الٰه باشد و الوهیت و ربوبیت کند، باید علم داشته باشد و بداند و چگونه نظام عالَم را تشکیل دهد. الٰه آن است که همه کار از دستش بربیاید و بتواند همهٔ بندگان را هدایت کند؛ چه هدایت تکوینی و چه هدایت تشریعی. قرار است الٰه و رییس و اصل باشد؛ پایه و همهکاره باشد. همهکارهای که علم و حکمت نداشته باشد، به چه دردی میخورد؟ حکمت و اِتقان در کار نباشد، به چه دردی میخورد؟! نمیتواند ورود کند. چنین الهی که همه جا الٰه است و هر جا میرویم الوهیت از آن او است، لازمۀ چنین موجودی این است که «هو العلیّ الحکیم» باشد.
https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/353
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۴۱ (۱۶) (۱۳۹۹.۱۲.۱۶؛ ۲۲رجب) 🔴 ب
🔴 بخش دوم
✅ اینجا صحبت از حکمت عام است. برخی میگویند: در کل قرآن هر جا که حکمت آمده است، یعنی حکمت عملی و در فضای کنش! نَه. اینطور نیست، بلکه حکمت هم در ساحت عمل است و هم در ساحت نظر و علم. علیم، یعنی دانا و حکیم یعنی دانستن با تمام ظرافتها و لطافتها که همه نکتهها و ظرایف را میداند. (سؤال: آیا حکیم اسم ذات است؟ پاسخ استاد: در این بحث حکیم را اسم ذات نمیگیریم. البته همه چیز میتواند اسم ذات شود).
✅ «فَللِّهِ الحَْمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ لَهُ الْكِبرِْيَاءُ فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» پس سپاس از آن خداست: پروردگار آسمانها و پروردگار زمين، پروردگار جهانيان و در آسمانها و زمين، بزرگى از آن اوست و اوست شكستناپذيرِ سنجيدهكار (جاثیه، ۳۶و۳۷). همۀ حمدها از آن خدا است. حصر تمام نعمتها در خدا است. چرا؟ چون رب آسمانها و زمین است. رب همه چیز است. رب عالمین است. کبریایی از آن او است.
✅ عزیز کسی است که نوعی تمنّع دارد و غالب و چیره و شکستناپذیر است. خدایی که تنها ربّ است، او عزیز حکیم است. یعنی یک نوع غلبه و تغلّبی دارد که هیچکس نمیتواند بر او فایق آید. تمنّعی دارد که هیچکس به آن راه ندارد. لذا کسی نمیتواند آن را فتح کند. مانند قلعهای که روی قلّهای باشد که فتحناشدنی است و لذا تغلّب و غلبه بر همه دارد و هیچکس هم بر آن غالب نمیشود.
✅ خدا از یک طرف عزت دارد و از یک طرف حکمت. گزاف در کار نیست. ربوبیت هر جایی هست؛ حساب شده است. هم از نظر معرفتی و هم از نظر عملی. لذا در مفردات راغب حکمت اینگونه تعریف شده است: «إصابة الحق بالعلم و العقل، فالحكمة من اللّه تعالى: معرفة الأشياء و إيجادها على غاية الإحكام» (مفردات راغب، ص۲۴۹). هم کنش و هم معرفت؛ هر دو در نهایتِ اِحکام.
✅ بحث ربّ را در تفسیر «بسم الله الرحمن الرحیم» مفصل بیان کردهایم. لحظهلحظه و در همۀ صحنهها خدا است که تدبیر ویژه میکند و این، احتیاج به حکمت دارد. بنابراین او عزیز و حکیم است.
✅ بعد از اینکه حضرت یوسف گم شد و گفتند که کشته شده است، حضرت یعقوب چون از وعده الهی با خبر بود، گفت: انشاءالله یوسف به من برمیگردد. «قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَميلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَني بِهِمْ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْعَليمُ الْحَكيمُ»؛ [يعقوب] گفت: «[چنين نيست] بلكه نفس شما امرى [نادرست] را براى شما آراسته است. پس [صبر من] صبرى نيكو است. اميد كه خدا همه آنان را به سوى من [باز] آورد، كه او داناى حكيم است (یوسف، ۸۳). این استدلال حضرت یعقوب است. خداوند با حکمت بالغهاش کار میرسد. همه چیز حکمت دارد، ولی ما خبر نداریم. خداوند هم میداند و هم حکیم است و از سر حکمت میداند که چه کار کند!
✅ آن علیم حکیم کار خودش را میکند. اینطور نگاه نمیکند که یوسف که رفت! بنیامین هم که رفت! نَه. اینطور نیست، چون خدا علیم حکیم است، انشاءالله آنها را برمیگرداند. خدا کار گزاف نمیکند. تقدیرات امور به دست او است. حساب دارد. من نمیدانم چیست! ولی حساب دارد. همین باعث میشود که اگر کسی اینطور نگاه کند، امید به او داده میشود. با امید زندگی میکند. در سختترین شرایط هم که باشد، هیچ وقت امیدش را از دست نمیدهد.
🔵 بیان سختترین شرایط
✅ بعد از جریان سقیفه، تقریباً سختترین شرایط جریان کربلا است و از نگاه دشمنان، اهل بیت را تارومار کردند و رأس آن که اباعبدالله علیهالسلام بود، زدند. حق اگر جبهه اباعبدالله باشد، فحلهایشان را زدیم. حبیببنمظاهرها و بقیۀ یاران را زدیم. اما مؤمنی که «هو العلیم الحکیم» را بداند، میداند که هیچگاه حق از بین رفتنی نیست. بلکه همانجایی که اوج باطل است و نهایت سقوط حق است، همانجا در واقع اوج بالارفتن حق است و باطل در حال سقوط است. نظام عالَم اینگونه است. هرگاه باطل به نهایت قوت رسید، آنجا نقطهٔ سقوط باطل است. در مورد حق اینگونه نیست.چون اقتضای حکمت این نیست و حق نباید از بین برود. لذا در جریان عاشورا در آن اوجش باید گفت: میبینم که حسین و حقّی که او از آن سخن میگفت، همۀ عالم را میگیرد. خاصیت عالَم اینگونه است. یعنی در اوج شدت سختی و از دستدادنِ همه چیز، امید را نباید از دست داد (و باید امیدوار بود).
✅ حضرت یعقوب می گوید: «عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَني بِهِمْ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْعَليمُ الْحَكيمُ»؛ اميد كه خدا همه آنان را به سوى من [باز] آورد، كه او داناى حكيم است (یوسف، ۸۳). کار خدا حسابکتاب دارد و من خبر ندارم. چرا که اگر قرار است حضرت یوسف عزیز مصر شود و اوج خاندان حضرت یعقوب شود، (باید این اتفاقات برای حضرت یوسف روی دهد)؛ ظاهرش این است که حضرت یوسف را در چاه انداختند و به حسب ظاهر بنیامین هم دزدی کرده است.
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ اینجا صحبت از حکمت عام است. برخی میگویند: در کل قرآن هر جا که حکمت آمده است، یعنی حکمت
🔴 بخش سوم
✅ وقتی اسم حکیم میآید، انسان هیچگاه امیدش را از دست نمیدهد. اینها همه بدین خاطر است که امورات الهی حکمت دارد و هیچگاه بیحکمت نیست. ولی ما حکمتش را نمیدانیم.
✅ انسان وقتی خوب نگاه میکند مثلاً مشکلاتی که در انقلاب پیش آمد، میفهمد که اینها بیدلیل نیست. اگر جنگ نبود، ما این قوتها را پیدا میکردیم؟ اصلاً خدا میخواهد یک یمن قَدَری را درست کند برای امام زمان، باید چه کار کند؟ ابتدا عربستانی را درست میکند. اگرچه عربستان بر اساس طینت خودش میتند و شیطنت میکند و خودش، خودش را میسازد. بسیاری از این خون دلها که برای انبیا پیش آمده، دلیل دارد. امت باید ساخته شود.
✅ خداوند به صورتی درمیآورد که خون دل هست، در عین حال از دلش (ساختهشدنِ) امت درمیآید. تأثیر یک معرفت در تعامل این میشود که تا قبول کنیم که در نظام عالَم هیچگاه امری بیحکمت نیست، از دل آن امید درمیآید.
🔵 جریان آیتالله بهاءالدینی و کشتهشدن یک نفر به دست مأموران رضاخان
✅ رضاخان میخواست مردم را بترساند. برای همین دستور داد یک نفر را بیدلیل بزنید بکشید تا حساب کار دست بقیه بیاید. مأموران رضاخان این کار را انجام دادند. آیتالله بهاءالدینی وقتی میخواست حرم برود، این واقعه را دید. با خودش گفت این اتفاق، بیحساب نیست و رفت پرسوجو کرد. به او گفتند: همین فرد کشتهشده، همینجا چند ساعت قبل، یک گربه را زجرکش کرد و کُشت. رضاخان با خُبثِ طینتش این کار را کرد، (اما نظام عالَم حسابکتاب دارد).
✅ حکیم هیچگاه نمیگذارد که حق از بین برود. حکیم نمیگذارد که حق، حقش خورده شود. قرار است که کاری کند با حکمتش، حق قوی شود و بالا بیاید و استخواندار شود.
✅ کسی که به اینجا رسید، خدایی دارد و خدا هم بر اساس حکمت کار میکند. همه چیزش بر اساس حساب است و حتی یک هزارم یک شیئی که به حساب نمیآید، خدا آنجا هم بیحساب کار نمیکند. ممکن است برای ما معلوم نباشد، ولی برای علیم حکیم، حساب دارد. لذا هم امید است و هم انسان رام است و آرام. رام است، یعنی اعتراض نمیکند. آرام است، چون میداند که برای خودش حساب دارد و سرانجام درست میشود. هر وقت هم کشوقوس پیش میآید، میداند که بیدلیل نیست. من نمیدانم، ولی بیدلیل نیست؛ چون او علیمِ حکیم است.
✅ «وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلىَ الْعَرْشِ وَ خَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا وَ قَالَ يَأَبَتِ هَاذَا تَأْوِيلُ رُءْيَاىَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبىِّ حَقًّا وَ قَدْ أَحْسَنَ بىِ إِذْ أَخْرَجَنىِ مِنَ السِّجْنِ وَ جَاءَ بِكُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنىِ وَ بَينَْ إِخْوَتىِ إِنَّ رَبىِّ لَطِيفٌ لِّمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ»؛ و پدر و مادرش را به تخت برنشانيد و [همه آنان] پيش او به سجده درافتادند و [يوسف] گفت: «اى پدر، اين است تعبير خواب پيشين من، به يقين، پروردگارم آن را راست گردانيد و به من احسان كرد آنگاه كه مرا از زندان خارج ساخت و شما را از بيابان [كنعان به مصر] باز آورد، پس از آنكه شيطان ميان من و برادرانم را به هم زد، بىگمان، پروردگار من نسبت به آنچه بخواهد صاحب لطف است، زيرا كه او داناى حكيم است (یوسف، ۱۰۰).
✅ او علیمِ حکیم است و از سر حکمت میداند که چه کند. چون علیم حکیم است با من اینگونه رفتار کرد. او میداند دغدغۀ دین داشتم و از سر حسادت کاری نکردم.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/353
342 عرفان دروادی عمل.mp3
7.27M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 342 (1400.1.7 شنبه)
#اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 342 (1400.1.7 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.c
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۴۲ (۱۷) (۱۲شعبان/ شنبه ۱۴۰۰/۱/۷)
🔴 بخش اول
🔵 اسم حکیم
✅ بحث در تعامل سلوکی با اسمای حسنای الهی است. مقدماتی عرض شد. اسم رزاق و اسم شکور را بیان کردیم و رسیدیم به اسم حکیم. اساساً در اسم حکیم یک نوع اتقان و استحکام وجود دارد: چه در علم، چه در عمل. علم با استحکام و اتقان و عمل با استحکام و اتقان. لذا اسم حکیم در عمل کار هدفمندِ دقیقِ دارای اتقان است. در معرفت هم اسم حکیم، معرفتِ با اتقان است.
✅ اسم حکیم با علیم فرق دارد. علیم به خود علم اشاره دارد، ولی حکیم به علمِ مُتقن اشاره دارد. حکمت هم در ناحیهٔ علم و هم در ناحیۀ عمل مطرح است. اساساً یک نوع اتقانی در کار است. در ناحیۀ عمل یعنی آن فعل گزاف نیست و هدفمند است. اگر در ناحیۀ علم است یعنی بسیار دقیق و متقن است.
✅ بر مبنای قرآن کریم، لازمۀ الوهیت و ربوبیت، علم و حکمت است. باید حکمت باشد تا الوهیت و ربوبیت معنادار شود؛ هم در ناحیهٔ علم و هم در ناحیهٔ عمل.
🔵 «مَثَل اعلیٰ»
✅ «وَ هُوَ الَّذي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ»؛ و اوست آن كس كه آفرينش را آغاز مىكند و باز آن را تجديد مىنمايد؛ و اين [كار] بر او آسانتر است. و در آسمانها و زمين نمونه والا[ى هر صفت برتر] از آن اوست؛ و اوست شكستناپذيرِ سنجيدهكار. (روم، آیۀ ۲۷). خداوند خلق را آغاز میکند و اعاده میکند؛ اظهار میکند و جمعش میکند. زمانی هم که بخواهد آن را اعاده کند، این اعاده برایش آسانتر است. چرا؟ چون خداوند سبحان صفات برتر دارد. «مَثَل اعلیٰ» یعنی صفات خدا به نحو اتمّ است؛ اطلاقی است که نسبت به دیگران اعلیٰ است.
✅ علامه طباطبایی رحمتاللهعلیه میفرماید: اینکه خداوند عزیز و حکیم است، دلیل است بر اینکه «لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى». حکمت و عزتش باعث میشود که صفاتش از همه برتر شود و «مَثَلُ الْأَعْلىٰ» میشود. تمنّعش به این خاطر است که چون عزیز است و فوق همه اینها است؛ چون عزت دارد، لذا صفات کمالیاش هم اعلیٰ میشود. چون حکمت دارد، صفات کمالیاش اعلیٰ میشود. یعنی مطلق میشود. چرا؟ چون اگر نقصی باشد، یعنی از حکمت برخوردار نیست. فعلش از نقص برخوردار نیست، چون حکیم است. از حکیمبودن حضرت حق میتوان فهمید که افعال خداوند سبحان نقص ندارد.
🔵 برخی از تطبیقهای اسم حکیم
✅ رسیدیم به برخی از تطبیقات اسم حکیم. «قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَميلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَني بِهِمْ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْعَليمُ الْحَكيمُ»؛ [يعقوب] گفت: «[چنين نيست] بلكه نفس شما امرى [نادرست] را براى شما آراسته است. پس [صبر من] صبرى نيكوست. اميد كه خدا همهٔ آنان را به سوى من [باز] آورد، كه او داناى حكيم است». (یوسف، آیۀ ۸۳).
✅ چون با حکمت بالغهٔ خدا است، من به خدا امید دارم که خدا این امور را انجام دهد. پس اضطرابی نباید باشد و باید امید باشد. این امید را با معرفت به حکمت خدا میتوان درست کرد؛ چون خدا حکیم است. خدا آنچه را که درست است، انجام میدهد.
✅ همچنین آیهٔ صد سوره یوسف را بیان کردیم که خداوند از سرِ حکمت خوب میداند که چگونه بندهٔ پاکش را بالا بیاورد.
🔵 کار خدا بیدلیل نیست
✅ هر خیر و شری و هر ضرری که به انسان میرسد، بر اساس حکمت حقتعالی است؛ یعنی بیدلیل نیست. ما دلیل کار خدا را نمیدانیم، اما هیچ کارش بیدلیل نیست.
✅ «وَ إِن يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِن يَمْسَسْكَ بخَِيرٍْ فَهُوَ عَلىَ كلُِّ شىَْءٍ قَدِيرٌوَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الخَْبِيرُ»؛ و اگر خدا به تو زيانى برساند، كسى جز او برطرفكنندهٔ آن نيست؛ و اگر خيرى به تو برساند پس او بر هر چيزى تواناست. و اوست كه بر بندگان خويش چيره است؛ و اوست حكيم آگاه. (انعام، آیات ۱۷ و ۱۸).
🔵 خبیر
✅ «خبیر» علم به ریزهکاریها است که اگر ضرری به کسی میرساند، میداند که در او چه میگذرد و به همان خاطر به او ضرر میرساند. خبیر یعنی علمِ ریز با خُبرویت. حکیم چیست؟ چون خدا حکیم است، خیر میرساند. به این معنا که کلاً در عالَم هر ضرری که به کسی میرسد و خیری که میرسد، همه از سر حکمت است. چون او حکیمِ خبیر است. اگر کسی این را بفهمد، در نظام عالَم یک آرامش ایجاد میکند. ما بعضی مواقع (معترضیم و) میگوییم این چرا اینطور شد و آن چرا اینگونه شد؟ ولی با فهم این مسئله میفهمم که هر چه به من میرسد، دلیل دارد. اصلاً هیچ چیزی نیست که بیدلیل انجام شود.
https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/361
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۴۲ (۱۷) (۱۲شعبان/ شنبه ۱۴۰۰/۱/۷)
🔴 بخش دوم
🔵 نگاه به تیرانداز
✅ حکمت، فعل هدفمند است با دلیل و متقن؛ و کار خدا بیدلیل و جزاف نیست. دلیل متقنی دارد. سرّ و حکمتِ خاصِّ خودش را دارد. اگر به کسی خیر یا شری رسید یا ضرری رسید و حتی ضرری را خدا برداشت، اینها همه زیر سر حکمت خدا است. اگر کسی اینگونه به نظام عالَم نگاه کند، چه میشود؟ اینکه در دنیا پیدرپی ضرر داریم، اگر این نوع نگاه باشد، چه میشود؟ سعدی یک بیانی دارد، نگاه نکن که تیر به تو خورده است، بلکه نگاه کن تیرانداز کیست؟
🔵 کارکرد شیطان برای مؤمن و غیرمؤمن
✅ انسان بداند در پس این کار یک نوع حکمتی است؛ البته نه به این معنا که شرارتِ شرّ از او گرفته شود. او شرارت دارد. خدا از طریق شیطان با ما چه میکند؟
✅ همین شیطان میتواند زمینهٔ حرکت انسان مؤمن به سمت خدا باشد و او را کَلبِ معلّم میداند. وقتی حمله میکند، انسان باید به سمت خدا برود. اما همین شیطان برای غیرمؤمن میشود سگ درگاه خدا و نمیگذارد هر کسی به سمت خدا بیاید. و هر ناشُستهرویی لایق این درگاه نیست! ما نمیخواهیم شیطنتِ شیطان را از او بگیریم. ولی شیطان در دستگاه الهی در جای خودش قرار گرفته است.
✅ مثلاً در جنگ، دشمنی که با ما می جنگد، هیچگاه بهگونهای عمل نمیکند که به نفع ما باشد. وقتی ما او را عمداً (و از روی نقشه) به سمتی میکشانیم تا به او حمله کنیم، او به آن سمت میآید؛ او میآید آنجا، اما نه بهخاطر اینکه به نفع ما باشد، بلکه او برای جنگیدن به این سمت آمده است و در عین حال با این کار، به ما کمک میکند. (وجودِ) شیطان هم در عالَم اینگونه است. او شیطنت و دشمنی خودش را میکند، ولی خدا کاری میکند که او به نفع مؤمنین کار کند. شیطان و کفار و منافقین و مستکبرین همه اینها بر اساس طینت خودشان عمل میکنند، اما همه در خدمت دستگاه الهی هستند. و خدا است که از سر حکمت با ما اینگونه عمل میکند و ضابطه هم دارد. خداوند سبحان حق و باطل را میآمیزد تا حق بالا بیاید و بساط باطل جمع شود.
✅ «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ»؛ بلكه حق را بر باطل فرو مىافكنيم، پس آن را در هم مىشكند و به ناگاه آن نابود مىگردد. (انبیا، آیۀ ۱۸). ضرر را خدا میدهد، اما معنایش این نیست که شیطان و کفار و استکبار برداشته شود. همه هستند، در عین حال همه در ممکلت خدا کار میکنند. در عین حالی که هر کسی بر اساس طینت خود میتند؛ مؤمن با طینت نورانی و کافر با طینت ظلمانیاش. همه کار خودشان را میکنند و در همۀ آنها حکمت خدا وجود دارد.
✅ خیر و شر را خدا میدهد. اگر کسی این را بداند، چگونه نگاه میکند؟ در دل ضررها و سختیها و در دل همه این خوشیها، میبیند و میداند که چه شعوری در آن هست و کار میرسد. چه دقت و اتقانی در کار هست. همهٔ اینها نکتهای را درست میکند؛ مسئلهای را حل میکند؛ مشکلی را حل میکند؛ راه حقی را تثبیت میکند و راه باطلی را میبندد.
🔵 حکمت بالغۀ الهی
✅ لذا در نظام عالم نگاه کنید: حکمت بالغهٔ حق، هیچگاه نمیگذارد باطل، حاکم مطلق شود و در نهایت اوجش، نقطهٔ سقوط آن است. ولی حق همیشه ماندگار است، ولو اینکه به نهایت ضعف برسد. در جریان اباعبدالله صلواتاللهعلیه که به ظاهر نقطه اوج باطل و نقطه ضعف حق است، همانجا نقطهٔ سقوط باطل است که بهتدریج زمینهٔ سقوط بنیامیه شروع میشود.
✅ این نظام عالم از سر حکمت است. اگر خدا ضرری میرساند، دلیل دارد. وقتی وضعیت امت اینگونه شد، چگونه این امت باید بیدار شود تا اسلام بماند؟ با شهیدشدنِ اباعبدالله صلواتاللهعلیه. شهیدشدنِ او چه میکند؟ در نظام احسن الهی به گونهای عمل میکند که باطل جمع شود و حق بالا بیاید. ضرر رسید یا خیر رسید، همه در نظام الهی است و حکیم کار میکند. این برای ما مهم است. پس هر کسی بر طینت خودش میتند.
🔵 فرار از وظیفه
✅ برخی تا به اینجا میرسند، از آن بیارادگی را نتیجه میگیرند (که این کار آنها درست نیست). حکیمانهبودن به این معنا نیست که ما بیاراده شویم. این مبنا برای بیارادگی نیست، بلکه مبنا بر اراده درستکردن مؤمن است. خدا این کار را میکند تا مؤمن را پرورش دهد. جهان را درست کند. قرار نیست وظیفه کنار برود.
https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/361
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم 🔵 نگاه به تیرانداز ✅ حکمت، فعل هدفمند است با دلیل و متقن؛ و کار خدا بیدلیل و جزاف نیست.
🔴 بخش سوم
🔵 قاعدۀ کلی
✅ قاعدۀ کلی این باشد که خیلی از معارف دینی با آن مبانی و مسلمات دینی باید بهدرستی جمع شود. برخی تا میخواهند جمع کنند میگویند: نباید با حکمت خدا جنگید، بلکه باید آن را پذیرفت. این بدین معنا نیست که نباید با شیطان جنگید. خداوند دارد ما را میبرد در افق اعلیٰ. نه اینکه کاری کند که ما بیاراده شویم و یک نوع سستعنصری در ما بهوجود بیاید. اصلاً معنایش این نیست. از مسلمات متن دینی این است که باید شیطان را دشمن خود اتخاذ کنیم. «إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا»؛ در حقيقت، شيطان دشمن شماست، شما [نيز] او را دشمن گيريد. (فاطر، آیۀ ۶). «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ»؛ اى پيامبر، با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنان سخت بگير. (توبه، آیۀ ۷۳). قرار نیست که انسان بیاراده شود. قرار است در دل اینها انسان ساخته شود.
✅ اولاً هر کسی بر طینت خود میتند. ثانیاً انسان باید بر اساس وظیفهاش عمل کند. ثالثاً باید در افق اعلی بیاید و از آنجا به عالَم نگاه کند. یعنی باید در صحنه باشی و بگویی: «مَا رَأیتُ اِلّا جَمیلًا». نه اینکه در صحنه نباشی و بگویی: «مَا رَأیتُ اِلّا جَمیلًا».
🔵 افق اعلی
✅ معارف دینی پر محتوا است، به شرط اینکه انسان مسلمات و پایههای دینی را حذف نکند. اما بعضیها این مسلمات را حذف میکنند. مؤمن عارف در ضمن اینکه در کنش و عمل، فعال است و با شیطان میجنگد، در افق اعلی میگوید: چقدر خوب شد که خدا شیطان را قرار داد تا من استخواندار شوم و ملکهٔ تقوا در من ایجاد شود. این نگاه چه کار میکند؟ این نگاه تعامل و سلوک را برنمیدارد. گاهی میبینیم برخی ملأ اعلی را با مسئلهٔ سستعنصری خلط میکنند و میگویند: قضا و قدر به ما میگوید هیچ کاری نکن!
✅ دستورات «فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا» و «جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ» و آن مسلمات دینی و آن مسئلۀ سلوک، هیچ یک از اینها برداشته نمیشود، بلکه باید خوب جنگید و در عین حال از ملأ اعلی هم نگاه کنیم که عالَم چگونه است و همینها هم به نفع ما است و همه راه را برای ما باز میکنند.
🔵 «هُوَ الْحَكِيمُ الخَْبِيرُ»
✅ کفار بر طینت خودشان میتنند ولی شهدای ما به چه جایگاهی رسیدند؟ طینت را دست نزدهاند؛ این میشود حکمت بالغهٔ الهی. اگر خیری به تو رسید، «هُوَ الْحَكِيمُ الخَْبِيرُ»؛ اگر ضرری به تو رسید،«هُوَ الْحَكِيمُ الخَْبِيرُ»؛ اگر رفع ضرری شد،«هُوَ الْحَكِيمُ الخَْبِيرُ». همۀ اینها از سر حکمت است.
🔵 تقاضا
✅ تقاضا دارم که این اصلی که گفتیم، محور باشد که باید هم اصول و مبانی دینی را نگاه داشت و در عین حال حکمت الهی را هم نگاه داشت.
✅ «ما يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَها وَ ما يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ»؛ هر رحمتى را كه خدا براى مردم گشايد، بازدارندهاى براى آن نيست؛ و آنچه را كه باز دارد، پس از [باز گرفتن] گشايندهاى ندارد؛ و اوست همان شكستناپذير سنجيدهكار. (فاطر، آیۀ ۲). رحمت و امساک رحمت به دست خدا است. وقتی آمد کسی نمیتواند جلویش را بگیرد و وقتی جلوی آن گرفته شود، هیچ کس نمیتواند آن را بیاورد. چرا؟ چون خدا عزیز حکیم است.
🔵 شایستگی
✅ اگر میدهد یا نمیدهد، همهاش از سر حکمت است. چه از روزی و چه از علم و چه از مقامات و هر چه داد و نداد، همه از سر حکمت است. خداوند بخلی ندارد. اگر شایستگی داشته باشی، به تو میدهد و اگر نداشته باشی، نمیدهد. لذا ادبیات امتحان که در متون دینی آمده است و همچنین استدراج و جزای خیر، همه اینها زیر سر حکمتی است که در اعطا و منع خوابیده است. بحث امتحان الهی و بحث استدراج و بحث اضلال و بحث عطای اجر محسنان و دادن و ندادنش، همه از سر حکمت است. خیر و شر از سر حکمت است؛ اعطا و عدم اعطا از سر حکمت است. یعنی خدا کار گزاف نمیکند و حکمتی دارد.
🔵 خیلی آرام
✅ مؤمنی که به این ملأ اعلی میرسد، خیلی آرام می شود. در صحنه است و همه کار را انجام میدهد، ولی در ملأ اعلی آرام است، چون میداند که در نظام احسن همه چیز در جای خودش درست قرار میگیرد و هیچ چیز بیدلیل نیست.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/361
343 عرفان دروادی عمل.mp3
7.23M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 343 (1400.1.14 شنبه)
#اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 343 (1400.1.14 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه ۳۴۳ (۱۸) (۱۴۰۰/۱/۱۴ شنبه ۲۰ شعبان)
🔴 بخش اول
🔵 اسم حکیم
✅ در عرفان در وادی عمل، از تعامل سلوکی با اسمای الهی بحث میکردیم. مقدماتی را گفتیم. اسم رزاق و شکور را بیان کردیم و رسیدیم به اسم حکیم. در حکمت، اتقان و استحکام وجود دارد: چه در معرفت و چه در عمل. عملِ با اتقان، کار هدفمندِ دقیقِ دارای غایت و غرض است. معرفت با اتقان یعنی با همۀ ظرایف و دقایقِ آن، میشود حکیم. اگر میگوییم خدا حکیم است، هم در معرفت حکیم است و هم در عمل. لازمۀ اسم ربوبیت و اسم الوهیتِ حقتعالی، حکمت و علم است.
✅ آیهٔ هشتاد و سه سورۀ مبارکۀ یوسف را خواندیم: «قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَميلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَني بِهِمْ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْعَليمُ الْحَكيمُ»؛ [يعقوب] گفت: «[چنين نيست] بلكه نفس شما امرى [نادرست] را براى شما آراسته است. پس [صبر من] صبرى نيكوست. اميد كه خدا همهٔ آنان را به سوى من [باز] آورد، كه او داناى حكيم است». تقدیر امور به حکمت بالغهٔ حضرت حق است. این موضوع، امید میآورد و اضطراب را میبرد. هر خیر و شری بر اساس حکمت الهی است.
🔵 فلسفهٔ اعطا و منع الهی
✅ خدا خیر و شر را از سر حکمت میرساند؛ چگونه اعطا و منع خدا، همگی حکمت است؟ این اعطا و منع چند دلیل دارد:
1️⃣ امتحان الهی؛
2️⃣ استدراجِ کافر و منافق؛
3️⃣ عطای اجر برای محسنان؛
4️⃣ بالاآمدن حق و از بینرفتن باطل.
این مسئلهٔ اصلی است که خیر بالا بیاید و شرّ بهتدریج جمع و مَحو شود. از بحث امتحان شروع میکنیم و بهتدریج بحث را ادامه میدهیم.
🔵 امتحان الهی
✅ اصل خلقت ما برای امتحان است. خدا زمین و آسمان را خلق کرد تا انسان بیاید و انسان را خلق کرد تا به «أَحْسَنُ عَمَلاً» برسد؛ یعنی به کمال برسد. به این معنا که احسن مخلوقات به غایتش برسد. امتحان برای این است که خدا خودش را در برترین مظهر نگاه کند و بر اثر این امتحانات انسان به کمال نهاییِ خود برسد و اینکه خداوند کمالاتش را در بهترین مظهر آشکار کند.
✅ «وَ هُوَ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»؛ و اوست كسى كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد و عرش او بر آب بود، تا شما را بيازمايد كه كداميك نيكوكارتريد. (هود، آیۀ ۷).
✅ علامه طباطبایی میفرماید: غرض، ایجادِ «أَحْسَنُ عَمَلاً» است و معنای وسیع آن این است که نابترین عملها و کنشها انجام شود. نابترین اعمال به معرفت و اخلاص است که در سالهای گذشته ضمن بحث از عمل، آن را توضیح دادیم.
✅ این غایت حضرت حق است، به لحاظ خلق عالَم و خلق آدم. این غایت را که میخواهد، از مجرای امتحان میخواهد. اصل نعمتِ «هستی» که پدید آمد، آسمان و زمین که پدید آمد، برای این است که انسان به کمالش برسد و از راه امتحان هم باید برسد. عملاً در این زمینه باید مورد امتحان قرار بگیرد؛ با پستی و بلندیها و اعطا و منع و خیر شر آن.
✅ «الَّذي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزيزُ الْغَفُورُ»؛ همانكه مرگ و زندگى را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد؛ و اوست ارجمند آمرزنده (ملک، آیۀ ۲). علامه طباطبایی رحمتاللهعلیه ذیل این آیه میفرماید: غایت خلقت ایصال به خیر از طریق جزا است. «أن المقصود بالذات من الخلقة هو إيصال الخير من الجزاء حيث ذكر حسن العمل و امتياز من جاء بأحسنه فالمحسنون عملا هم المقصودون بالخلقة و غيرهم مقصودون لأجلهم» (المیزان، جلد ۱۹، صفحه ۳۴۹).
✅ «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلىَ الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»؛ در حقيقت، ما آنچه را كه بر زمين است، زيورى براى آن قرار داديم، تا آنان را بيازماييم كه كداميك از ايشان نيكوكارترند. (کهف، آیۀ ۷). باید امتحان شویم تا به «أَحْسَنُ عَمَلاً» برسیم. زینتها و تعلقات دنیوی باید باشد و آدم را به این سمت بکشاند، ولی انسان از آنها دست بکشد.
🔵 فلسفۀ «هستی» در قرآن
✅ چرا خدا خلق کرد؟ چرا زینتها را داد؟ برای اینکه امتحان کند. من در پرانتز بگویم: اگر میخواهید از اسرار هستی آگاه شوید، از خدا بشنوید. ما اینجا یک سطحی را میبینیم. این آسمان و زمین و مرگ و بقیه چیزها، چرا هست، شاید برای ما روشن نشود. برای چه هست، برای ما چندان واضح نیست. برای بنده روشن شده است که قرآن از بطنانِ هستی، فلسفهٔ همهٔ امور را گفته است. کلاً قرآن اینگونه است.
https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/365
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۴۳ (۱۸) (۱۴۰۰/۱/۱۴ شنبه ۲۰ شعبان) 🔴 بخش اول 🔵 اسم
🔴 بخش دوم
✅ کسی که از منظر اعلیٰ حقایق را پدید میآورد، با ظریفترین حکمتش، آن را در قرآن اشباع کرده است و آن را هم به زبان آورده است. خود خالق و مؤلف نیّتش را بیان میکند. بحث نیتخوانی نیست. ما از این آیات خیلی سریع میگذریم.
✅ این امر به صورت قاعده بشود که کلاً بحثهای سرّالقدری که برخی تحملش را ندارند، قرآن به شکلی عجیب این کار را کرده است، ولی با زبانی خاص که اوضاع به هم نخورد. چون همان حکمت میگوید، به گونهای عمل کنید که اوضاع به هم نریزد.
✅ در جریان خضر، همۀ آن بحثها سرّالقدری است. یک ضوابط کلی در این داستان آمده است: انسان میبیند که نظام عالم طرفدار محروم است؛ نظام عالم طرفدار صَلاح و خیر است. چون پدر و مادرش صالح بودند، این کار را کردیم.
✅ کلاً در قرآن آنچه که از آن سو میگوید که اینگونه کردیم و برای این است که این کار را کردیم، این خیلی میتواند به ما کمک کند تا «آنگونه که خدا به هستی نگاه میکند، به هستی نگاه کنیم». حقیقت این است و غیر از این نیست. اگر کسی غیر از این بگوید، حقیقت نیست. اینکه ما کردیم، چرا کردیم، چگونه کردیم و حتی آن لفظ و معنایی که بتواند آن معنایِ ویژه را اشباع کند، بدانید این از نگاه خدا است که این حقیقت گفته میشود.
✅ نگاه خدا به ملائکه از باب «عباد مکرَمون» است. «وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَٰنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ»؛ و گفتند: [خداى] رحمان فرزندى اختيار كرده. منزّه است او. بلكه [فرشتگان] بندگانى ارجمندند. (انبیا، آیۀ ۲۶). این خیلی معنا دارد. فقط بحث نگاه نیست. حقیقت است. «عباد مکرمون» هستند. نگاهش به شیاطین، نگاهش به انسان، گاهی تشر میزند به انسان و گاه انسان را بالا میبرد، همهاش اسرار است و همهاش حقیقت است. اگر کسی به عمق برسد، از قرآن دست برنمیدارد.
✅ در بحث ما، خدا چرا عالَم را خلق کرده است، فلسفهٔ خلقت را خود خداوند متعال فرموده است. همهٔ عالم به گونهای خلق شدهاند که انسان بهوجود بیاید. علامه طباطبایی رحمتاللهعلیه در این بحثها خیلی خوب بحث کرده است. چون ایشان قائل است که همۀ حقیقت با تمام جوانبش و تمام صورت مسئله آن که به صورت معانی درمیآید، ریخته شده است در تمام الفاظ قرآنی. ایشان در بحث اعجاز قرآن ضمن بحث از فصاحت و بلاغت قرآن، به این نظر قائل است. اگر کسی این نوع نگاه را به قرآن داشته باشد، خیلی تأثیر دارد در نوع نگاهش به قرآن.
✅ خدا چرا عالم را خلق کرد؟ عالَم را خلق کرد تا انسان بیاید. آدم را آورد تا «أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً» مشخص شود؛ تا غایت خلقت بیاید. غایت خلقت، نهایت بندگی است که در انسان پیدا میشود. «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»؛ و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند (ذاریات، آیۀ ۵۶). اینها فلسفۀ خلقت است.
✅ خدا میفرماید: اگر نگاههای ظاهری دنیوی داری، قرار است با اینها به کمال برسی؛ یعنی غرق نشوی. ما اینها را به شما دادیم، اما مراقب باشید که در اینها نمانید. موت و حیات و آسمان و زمین را خلق کردیم تا ببینیم چه کسی بهتر است.
✅ «نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ»؛ و شما را از راه آزمايش به بد و نيك خواهيم آزمود و به سوى ما بازگردانيده مىشويد. (انبیا، آیۀ ۳۵). خداوند از سر حکمت خیر و شر میدهد؛ ضرر و هدایت میدهد. حکمتش هم ریشه در امتحان دارد. اگر کسی این را بداند، به هیچ امر دنیوی که برایش پیش میآید، اعتراض نمیکند. امتحان خدا است. حتی جایی هم که نمیفهمیم، ضوابط کلی به دست ما میآید.
✅ چرا هرچه تلاش میکنم، امکان مالی بهدست نمیآید؟ حساب و کتاب دارد. اگر میخواهی علامه طباطبایی شوی، باید امکانات مالی نداشته باشی! چرا باید سیصد سال بگذرد یک اتفاق بیفتد؟! حساب دارد. تا استخواندار نشویم، نمیشود. چرا غیبت اینقدر به تأخیر میافتد؟! این هم حساب دارد.
✅ «بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»؛ و آنها را به خوشيها و ناخوشيها آزموديم، باشد كه ايشان بازگردند. (اعراف، آیۀ ۱۶۸). منظور حسنات و سيّئات ظاهری است. «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» فلسفۀ امتحان به خیر و شرّ است.
✅ بنده خدایی شوهرش از دنیا رفت. دیدم تمایلات عرفانیاش زیاد شد و جویا شد که باید چه کنم؟! دلیلش هم این است که مرگ برایش جدی شد.و رفتن به ماورا برایش جدی شد. ضربۀ سنگینی خورد، ولی عملاً این احساس در او بهوجود آمد. بعداً که به ملأ اعلی برود، آنجا میبیند که خدا با او چه کار کرده است.
https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/365
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ کسی که از منظر اعلیٰ حقایق را پدید میآورد، با ظریفترین حکمتش، آن را در قرآن اشباع کرد
🔴 بخش سوم
✅ ابنخلدون خیلی با عرفان میانۀ خوبی نداشت. اما در حادثهای که در مسافرت با کشتی برایش پیش آمد، در آن حادثه تمام خانوادهاش غرق شدند. پس از این حادثه، تمایلات عرفانی ابنخلدون بسیار شدید شد. این امتحان است. اما خداوند متعال گاهی همین را به کسی میدهد، ولی او را به کفر میکشاند. گاهی کفری در درون دارد که بهتدریج خودش را نشان میدهد. جوهرۀ درون باید بیرون بیاید. یا خدا این جوهره را خالص میکند یا از بین میبرد. چگونه؟ با همین امتحان.
✅ بنده خدایی همیشه صف اول نماز جماعت میایستاد. یک روز دیرتر رسید و در صف دوم ایستاد. احساس کسر شأن کرد. او فهمید که اینجا چیز دیگری هم هست. این امتحان است.
✅ رگهها در ما هست. وقتی فهمیدیم یا باید آن را اصلاح کنیم یا همان را ادامه میدهیم. این دست ما است و امتحان ما همین است. رگهها در ما هست: یا به آنها میدان میدهیم یا نمیدهیم.
✅ خداوند متعال گاهی خیلی میدان میدهد و امتحان میکند و گاهی تا پنجاه سال راه میآید. (ما با تصمیمهای خود، یا خود را به سعادت میرسانیم یا به شقاوت). گاهی میبینیم که مؤمن یک رگهٔ غلطی دارد؛ مؤمن دیگری هم این رگه را دارد. یک مؤمن همین رگهٔ غلط او را به کفر میکشاند؛ مؤمنی دیگر با همان فهم از رگهٔ غلط، با آن میجنگد و آن را برطرف میکند و به کمال میرسد.
✅ حسادت گاهی مخفی است و گاهی خودش را نشان میدهد. (این ما هستیم که) یا با آن میجنگیم یا آن را تقویت میکنیم. خداوند با بسترهایی که فراهم میکند، ما را میکشاند به جایی که مورد امتحان قرار بگیریم.
✅ مؤمن، اگر واقعاً مؤمن باشد، خداوند کاری میکند که آن ایمانش بالا بیاید و پاکیاش خودش را نشان دهد. اما مؤمنی که خباثتی دارد، آن خباثت را تأیید میکند و آن را تقویت میکند. خداوند با امتحان مؤمن پاک را از مؤمن خبیث جدا میکند. خُبث اولیه نوعاً در همه هست؛ بسیاری از مؤمنین این خُبثها را دارند. اما گاهی به نفسِ اراده، خُبث در انسان پدید میآید. خداوند امتحان میکند، شاید برگردد به سمت خدا و شاید هم بر نگردد. (معنای لَعَلَّ در قرآن).
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/365
344 عرفان دروادی عمل.mp3
8.35M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 344 (1400.3.1 شنبه)
#اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat