نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 333 (1399.9.1 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.c
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۳ (۸) (۱۳۹۹.۹.۱/ ۵ ربیعالثانی/ شنبه)
🔴 بخش اول
🔵 اسمای الهی و تعامل سلوکی با آن
✅ پنچ مورد از ازدیاد رزق معنوی را توضیح دادیم:۱. عزم و همّت و تشنگی؛ ۲. شکرگزاربودن و کفران نعمت نکردن؛ ۳. درکِ بینالطلوعین؛ ۴. صبر و استقامت؛ ۵. طهارت. حصر این موارد عقلی نیست و میتوان موارد دیگری هم به آن اضافه کرد. جا دارد در بحث طهارت ایستاد و مراتب آن را توضیح داد و بیان کرد که این مراتب چگونه در روزی اثر دارد. عرفا میگویند هر مرحله، طهارتِ مخصوص به خودش را دارد تا آن مقام به دست آید. مثلاً اگر به فنا رسیدی، چگونه به بقای بعد از فنا برسی و بعد چگونه باید بود تا تتمه انّیت برداشته شود. من قصد ندارم به صورت مفصل این موارد را توضیح بدهم. اگر کسی قصد دارد در این زمینه اطلاعاتی کسب کند، به شرحالحدیث قونوی رجوع کند. او در این کتاب، بحث طهارت و مراتب آن را توضیح داده است. در مصباحالانس هم این موضوع آمده است.
🔵 نکتههایی دربارۀ رزق معنوی
🔵 نکتۀ اول
✅ در روزیِ مادی بیان شد که باید به اندازۀ عفاف و کفاف طلب داشت. در روزی معنوی چطور باید بود؟ روزی معنوی هیچ حدّ و مرزی ندارد، بلکه انسان باید هاضمه را آماده و قوی کند. اینجا باید گفت: «هَلْ مِنْ مَزِيدٍ؟»؛ آيا باز هم هست؟ (سوره ق،۳۰) باید به خدا گفت: «هَل مِن مَزیدی» باشد که باعث سقوط من نشود. هیچگاه نباید دست از طلب برداشت. اصل این است که حقیقت انسان «لایَقِفی» است. روح انسان مقام فوق تجرد دارد و هیچ جا متوقف نمیشود. این روح آماده است که بگیرد و او را ساختهاند تا بگیرد.
✅ خداوند سبحان به رسولالله دستور داده که بگوید: «رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا»؛ پروردگارا، بر دانشم بيفزاى (طه،۱۱۴). به گل سر سبد بشریت و ممکنات چنین دستوری داده شده است. اینجا جای امساک نیست. اینجا توصیه به توقف نشده است. چرا؟ چون حقیقت ما حقیقت ویژهای است که مقام معلوم ندارد. در مورد ملائکه آمده است که آنها مقام معلوم دارند، ولی انسان مقام معلوم ندارد و بیانتها است.
✅ بعضی آقایان میگویند: به هر جا رسیدی، قانع مباش. بوعلی میگوید: کسی که میگوید من در علم قانع شدم، این خلاف فطرت بشری است. فطرت ما فطرتِ «هَل مِن مَزیدی» است. البته انسان، زیادی را باید طلب کند که او را دچار مشکل نکند و از اصل دور نکند.
✅ امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه میفرماید: «كُلُ وِعَاءٍ يَضِيقُ بِمَا جُعِلَ فِيهِ إِلَّا وِعَاءَ الْعِلْمِ فَإِنَّهُ يَتَّسِعُ بِه»؛ گنجایش هر ظرفی با قراردادن چیزی در آن، تنگ و اندک میشود به جز ظرف علم که هرچه در آن علم قرار گیرد، گنجایش بیشتری پیدا میکند (نهجالبلاغه، حکمت۲۰۵). هرچه به انسان از این دست موارد داده شود، تازه جانش وسیعتر میشود و ظرفیت جانش وسیعتر میشود و تشنگی و طلبش بیشتر میشود. این تشنگی حقیقتی دارد که یکجا نایستیم. دستوراتی مانند دعای نماز عید فطر و قربان که به ما یاد دادهاند که «خدایا، مرا داخل کن در هر خیری که محمد و آل محمد را در آن داخل کردی» به انسان خیلی ظرفیت میدهد؛ به انسان تشنگی میدهد.
✅ در دعای کمیل آمده است: «وَ اَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَيْكَ». (اين همت بلند را به ما آموختند؛ راه باز است و به مقام بلند رسيدن وقفِ كسى نيست. راه را به روى كسى نبستهاند. در فرازهاى دعاى كميل از خداوند مسئلت مىكنيم كه خدايا، من را جزء برترين و بالاترين بندگانت قرار بده و اين معلوم مىدارد كه راه باز است .«و اقربهم منزلة منك و اخصهم زلفة لديك» جلو هيچ كسى را نگرفتهاند) (اسرار عبادات، صفحه۲۷). اینجا جای تزاحم نیست و جای کسی تنگ نمیشود و هر فردی میتواند به اینجا برسد.
✅ حضرت موسی علیهالسلام فرمود: «وَ إِذْ قالَ مُوسى لِفَتاهُ لا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُباً»؛ و [ياد كن] هنگامى را كه موسى به جوانِ [همراه] خود گفت: «دست بردار نيستم تا به محل برخورد دو دريا برسم، هر چند سالها[ى سال] سِير كنم» (کهف، ۶۰). حضرت موسی علیهالسلام گفت من حاضرم عمر بگذارم. «حُقُب» به اندازۀ یک عمر است. من حاضرم سالهای سال عمر بگذارم تا به او برسم. چرا؟ چون استادِ قَدَر است. تشنگی باید اینگونه باشد که انسان حاضر باشد عمر بگذارد و هیچگاه کوتاه نیاید. اینجا صحبت از عفاف و کفاف معنا ندارد. بلکه باید هاضمه را آمادهتر و قویتر کنیم برای هرچه بیشتر.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۳ (۸) (۱۳۹۹.۹.۱/ ۵ ربیعالثانی/ شن
🔴 بخش دوم
✅ برخی میگویند: ما به درجات پایین بهشت راضی هستیم. این درست نیست. بعضیها وقتی سورۀ واقعه را میخوانند میگویند: ما که جزء «السابقون» نیستیم؛ ما را جزء «اصحاب یمین» قرار بده. این صحیح نیست، بلکه قرآن تشویق میکند برای اینکه همگان به این درجه برسند. قرآن دستور میدهد در خیرات سبقت بگیرید. این پیشیگرفتن را باید سرلوحۀ جان قرار دهیم. اگر این سرلوحه قرار گیرد، به هر جا که میرسیم قانع نمیشویم. هم در کار علمی و هم در کار روحی و معنوی اینگونه است. اینها لقمههای جان ما است. لقمه جان است و جان را هم از نظر پذیرش و قابلیت بیانتها آفریدهاند. و گفتهاند تو میتوانی خلیفه شوی؛ تو میتوانی بار امانت را به دوش بکشی. این امر باعث تشنگی انسان میشود.
✅ برخی را دیدهام که اگر چند مقام مثالی به او دادند، گمان میکند به آخر رسیده است. این خوب نیست. انسان باید یک نقشه راه دستش باشد که بفهمد اوجِ اوج کجا است. اگر این نقشۀ راه را نداشته باشد، قانع میشود و میگوید من به کمال رسیدم. در رساله نورالوحده هست؛ در جاهای دیگر هم آمده است که وقتی چند تا چیز به تو دادند، فکر نکنی که تمام شده است.
✅ قونوی گفته است که ما برای این عرفان نظری میگوییم تا روشن شود که اوجِ اوج کجا است. بعد توضیح دهیم که اوج، بیانتها است. اگر کسی این را خوب متوجه شود، خیلی از مسائل تغییر میکند. اگر ما اینها را بفهمیم، متوجه میشویم که چقدر با اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین فاصله داریم؛ با امام زمان (عج) چقدر فاصله داریم. بینهایت فاصله داریم. حتی اگر قاضی هم باشیم، با امام زمان خیلی فاصله داریم.
✅ تشنگی باید باشد، ولی ضوابط باید مراعات شود. این تشنگیای که به یأس بکشاند، به درد نمیخورد. بلکه باید حرکت کرد و تشنگی داشت به گونهای باشد که او را بالا ببرد. تا طلب را بالا میبریم، دست به کارشدنِ ما هم باید عاقلانهتر و عالمانهتر باشد. همان قواعد عقلی را باید رعایت کرد و از خود توقع افزون نداشته باشیم. نه اینکه اول راه هستیم، بینهایت را طلب کنیم، بلکه در مسیر بینهایت قرار بگیریم و به گونهای پیش برویم تا به بینهایت برسیم. وقتی بدانیم اینقدر راه در پیش داریم، بیشتر تلاش میکنیم. ولی به صورت آهسته و پیوسته. باید به گونهای باشد که هیچ وقت نایستیم. این مهم است. هیچگاه نباید تشنگی قطع شود.
🔵 نکته دوم: رزاق حقیقی خداوند متعال است
✅ گاهی یک معنویتی را استاد داده است که این حق است و معنویتی را استاد میدهد و او واسطه و اِعداد است؛ ولی یاد بگیریم که سر هر سفرهای که هستیم: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ»؛ خداست كه خود روزى بخشِ نيرومندِ استوار است (ذاریات، ۵۸).
✅ ما باید یاد بگیریم با هر اسمی به خدا نزدیک شویم. با هر اسمی توحید در جان ما بنشیند. یعنی اسم رزاق باعث تعامل وجودی با خدا شود. این را در بحث رزق مادی هم گفتیم. مثلاً ما گاهی یک کتابی میخوانیم، خیلی ما را راه میبرد و خیلی نکات ناب دارد. و حتی در برخی از فضاهای سلوکی، کتابهای خاص و مخفیای وجود دارد. گاهی استاد راه رفته است و در او تصرف کرده است. اینها همه واقعیتی هست و ما میدانیم. در روزی معنوی هم این وسایط وجود دارد. گاهی یک واقعهای روی میدهد و گاهی یک بچهای حرف زده است و با این حرف نکتهای منتقل میشود. ولی باید یادمان باشد که «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ»؛ خداست كه خود روزى بخشِ نيرومندِ استوار است (ذاریات، ۵۸).
✅ این نگاه توحیدی را نباید از دست بدهیم. این مهم است. یعنی، بداند آن خدای روزیدهنده، مَجرایِ روزیاش را در این استاد قرار داده است. ما خیلیها را داریم که به درودیوار میزنند، ولی استاد سلوکی برایشان پیدا نمیشود. ولی برای بعضیها چقدر راحت استاد پیدا شده است. مثلاً اینکه یک شخص به استادی باور دارد، این باور را خدا به او داده است. کسی دیگر هم هست این اعتقاد را ندارد، لذا از آن استاد محروم است.
✅ گهگاهی او را از استاد جدا میکنند، تا تشنه شود. اینها را همه خداوند مقدّر میکند. اینکه دل آن استاد را خدا نرم میکند که او را بپذیرد؛ خدا است که این کار را میکند. کسانی هستند که از نظر معنوی خیلی بالا هستند، ولی قدرت دستگیری ندارند.
✅ کسی که بالاتر برود، در دل هر ذره باید نور حق را ببیند. انسان باید بداند که روزیدهنده خدا است. حتی آنجایی که استاد دارد تلقین میکند و در او اثر میکند، آنجا هم خدا است که دارد کار میرسد.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ برخی میگویند: ما به درجات پایین بهشت راضی هستیم. این درست نیست. بعضیها وقتی سورۀ واقع
🔴 بخش سوم
✅ در رزق معنوی، همهکاره بودنِ خدا از رزق مادی واضحتر است. همه را خدا روزی میدهد. تنها روزیدهند خدا است. خداوند چگونه روزی میدهد؟ گاهی با دعوای زن و شوهر، روزی میدهد که در دل آن دعوا شخص متوجه خدا میشود. یکی از سالکان قوی میگوید: نوعاً هرجا که خیلی فشار بر من زیاد شد، به جایی رسیدهام. یعنی، آنجا تازه انکشاف و انفتاح میشد. بعد این امر برایش به صورت قاعده شده بود. برخی از عارفان بالله میگویند: هر وقت من در مشکل مادی بودم، خیلی حالم خوش بود! ولی بعضیها هم میگویند وقتی مشکل مادی نداشتم، حالم خیلی خوش بود. و این بستگی به افراد دارد. اینها را خدا تقسیم میکند.
✅ در روایات داریم برای اینکه مؤمن دچار عُجب نشود، خدا یکیدو شب توفیق نماز شب را از او میگیرد. خدا او را هدایت میکند تا در مسیر درست قرار گیرد. راهی که خدا باز میکند به حسب افراد متعدد است. زمینه را خدا ایجاد میکند. روزیدهنده خدا است.
🔵 نکته سوم: کتمان اسرار
✅ در مسائل معنوی یکی از اصول، کتمان اسرار است. همانطور که در رزق مادی اسراف وجود دارد، در رزق معنوی هم اسراف وجود دارد. اگر کتمان نکند و به همه بدهد، این جفا است. او تحملش را ندارد و برای او نیست. اینکه رزق معنوی را همه جا بگوید و به همه بدهد، این اسراف است.
✅ بعضی از مسائل هست که حالت سرّ دارد و نباید اِفشا شود. خیلی باید مراقب بود که به نااهل نرسد. امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه دست کمیل را میگرفت و به بیرون میبُرد و میفرمود: من بعضی از اسرار را به هر کسی نمیتوانم بگویم. چرا که شأنیت و اهلیت ندارند. یکی از گرفتاریهایی که برای عرفان پیش آمده این است که افراد شیطانصفتی آمدند و این حرفها را دیدند و مشکلاتی ایجاد کردند. مثلِ سامری چه کرد؟ وقتی اسراری را فهیمد و دید که اثر میکند و از دل مجسمه گاوی که ساخته بود، صدای خُوار در میآورده است. اینها شیطنت است. اینها را باید خیلی مواظبت کرد که به نااهل نرسد.
✅ گاهی افشای اسرار باعث گرفتن روزی از انسان میشود. شخصی خواب خوش میدید. آن را زیاد به دیگران میگفت. پس از مدتی، دیگر آن خوابهای خوش را ندید. مثل داستانی که مولوی نقل کرده است که آن شخص نااهل زبان مرغان را آموخته بود.
✅ نباید سرّ را افشا کرد. لذا کسانی که به اسرار میرسند، رمزی میگویند و آشکار نمیگویند. کسی که اهلش هست میفهمد و نااهل نمیفهمد. در عین حال باید اسرار را به اهلش رساند. همانطور که رساندن این مطالب به نااهل جفا است، نرساندنش به اهلش هم جفا است. اینجا است که میگویند: بخل هم نورزید. «وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ»؛ و او در امر غيب بخيل نيست (تکویر،۲۴). رسولالله بخل نمیورزید. چرا که اگر بخل میورزید، روزی معنوی از او گرفته میشد. باید در اعطای حقایق به اهلش گشادهدست بود. اتفاقاً اگر بخل نورزد و بگوید، خداوند روزی بیشتر به او میدهد.
🔵 نکته چهارم: مظهر اسم رزاق شدن در باب رزق معنوی
✅ انسان باید مظهر اسم رزاق و عبدالاسم شود و آن اسم را در خودش محقق کند. وقتی خداوند روزی میدهد، آن را بین مردم پخش کند. در مورد روزی معنوی هم باید مظهر اسم رزاق شد. نباید بخل ورزید و بداند حضرت حق و اسم رزاق از جانب او دارد کار میرسد. و بداند که صفت و اسم ناب خدا را محقق میکند.
✅ وقتی کسی مظهر اسمی شود، بیش از پیش از آن لذت میبرد. اگر اسم رزاق در ما محقق شود و عبدالاسم شویم، باید فضای معنوی و روزیهای معنوی و نعم معنوی را بسط بدهیم و دیگران را هم سر این سفره بنشانیم و دیگران را پَروبال بدهیم تا آنها هم این راه را طی کنند.
✅ تقریباً بحث ما در روزی معنوی به پایان رسید. میشود بحثهای دیگری کرد. به نظر من همین مقدار کافی است. ما وارد بحثهای مفصل نمیشویم. شاکله و ساختار بحث که درست شد، کافی است. بقیۀ موارد را میشود اضافه کرد. همین مقدار که بیان شد کافی است. انشاءالله جلسۀ آینده اسمِ دیگری از اسمای الهی را شروع میکنیم.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
334 عرفان دروادی عمل.mp3
5.5M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 334 (1399.9.8 شنبه)
#اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 334 (1399.9.8 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.c
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۴ (۹) (۱۳۹۹.۹.۸/ ۱۲ربیع الثانی/ شنبه)
🔴 بخش اول
🔵 اسم «شکور» و «شاکر»
✅ با توفیق الهی، اسم «رزاق» را به پایان رساندیم. این اسم را هم در رزق مادی و هم در رزق معنوی توضیح دادیم. پس از اسم رزاق به اسم «شکور» و «شاکر» میپردازیم. شکور و شاکر به یک معنا هستند و یک تفاوت اندکی با هم دارند.
🔵 تشکر خدا
✅ شاکر یعنی، خداوند تشکر میکند. کسانی وقتی به اسم شاکر و شکور میرسند، میگویند خدا شکرپذیر است. آنها میگویند: خدا تشکر میکند، معنا ندارد. دربارۀ توبه هم میگویند: خدا برمیگردد معنا ندارد. اما (حقیقت مطلب) اینگونه نیست. توّاب یعنی خدا توبه میکند و برمیگردد. شکر هم همینطور است. شکرپذیر نَه؛ تشکر میکند.
🔵 اسم غفور
✅ اجازه بدهید ابتدا آیاتی در این زمینه بخوانیم: «إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ»؛ در حقيقت، كسانى كه كتاب خدا را مىخوانند و نماز برپا مىدارند و از آنچه بديشان روزى دادهايم، نهان و آشكارا انفاق مىكنند، اميد به تجارتى بستهاند كه هرگز زوال نمىپذيرد. تا پاداششان را تمام بديشان عطا كند و از فزونبخشى خود در حق آنان بيفزايد كه او آمرزنده حقشناس است (فاطر ۲۹ و۳۰).
✅ الان قصد ندارم اسم غفور را بحث کنم؛ اما این اسم خیلی لطف دارد. اعمال ما یک خللی دارد، اما خدا به گونهای با ما تعامل میکند که گویا خللی وجود ندارد. مثلاً موقع انفاق کمی خودبینی هم در آن وجود دارد. خدا میبیند نود درصد آن خوب است، آن ده درصد را که خلل دارد حذف میکند. غفران بخشی از خللها را پوشش میدهد.
🔵 یک قدم و صد قدم
✅ به دلیل اینکه خداوند شکور است و تشکر میکند، وقتی کسی یک قدم به سمتش میرود، او صد قدم به سمتش میآید. خداوند به اندازهای که عمل انجام شده نمیدهد، بلکه همیشه اضافه میدهد.
✅ شکور یعنی خدا تشکر میکند. به این معنا که وقتی کسی به سمت خدا میرود، خدا دلش را محکم میکند؛ حال خوش به او میدهد؛ روزیاش را زیاد میکند؛ حقایق را بر جانش نازل میکند؛ در نسلش آبادی میآورد؛ برایش توفیق ایجاد میکند؛ برایش راه را باز میکند.
🔵 سمت خدا
✅ در نظام عالم اینطور نیست که کاری اندک فروغی داشته باشد و به سمت خدا باشد و خداوند او را بیاَجر بگذارد. چرا؟ چون خداوند شکور است. هیچ چیز در این عالم گُم نمیشود.
✅ کسی که میخواهد (کار) خیری برای خدا انجام دهد، معنا ندارد که گم شود. چون اسم شکور از او حمایت میکند و برکت میدهد. گاهی برای انسان چیزی میآورند، انسانیتِ انسان گُل میکند و چیزی به او اهدا میکند. اینطور نیست؟ در خداوند متعال، شفافترین صورتِ این مسئله وجود دارد. ذرهپروری و بندهپروریِ خداوند متعال در این اسم است. شکور یکی از شعبههای اسم ربّ است.
✅ کسی که نماز میخواند، خداوند اجرش را کامل میدهد. تمامش را اعطا میکند و خداوند به او فضل افزوده هم میدهد. چرا؟ چون در مطول آمده است که «إنّ» به معنای «لإنّ» است و استدلال برای ماقبل است. «إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ»؛ چون خدا غفور شکور است، پس استیفا میکند.
✅ «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنْفِقُوا خَيْرًا لِأَنْفُسِكُمْ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ»؛ پس تا مىتوانيد از خدا پروا بداريد و بشنويد و فرمان ببريد، و مالى براى خودتان [در راه خدا] انفاق كنيد؛ و كسانى كه از خسّت نفس خويش مصون مانند، آنان رستگارانند. اگر خدا را وامى نيكو دهيد، آن را براى شما دو چندان مىگرداند و بر شما مىبخشايد، و خدا[ست كه] حقشناس بردبار است (تغابن ۱۶ و۱۷).
✅ خداوند شکور است یعنی، خدا تشکر میکند. چگونه؟ وقتی به خدا قرض میدهی، خدا آن را بیشتر میکند؛ این بیشترکردن، تشکر است. یعنی، نظام عالَم را به گونهای قرار میدهد که به تو بیشتر برسد. اگر تو یک قدم به سمت خدا بیایی، خدا صد قدم به سمت تو میآید.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۴ (۹) (۱۳۹۹.۹.۸/ ۱۲ربیع الثانی/
🔴 بخش دوم
✅ «ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ»؛ اين همان [پاداشى] است كه خدا بندگان خود را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند [بدان] مژده داده است. بگو: «به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر دوستى درباره خويشاوندان.» و هر كس نيكى به جاى آورد [و طاعتى اندوزد]، براى او در ثواب آن خواهيم افزود. قطعاً خدا آمرزنده و قدرشناس است (شوری، ۲۳).
🔵 ارتقای معنوی
✅ در این حسنه، حُسن اضافه میکنیم. چرا؟ چون خدا غفور شکور است. اعمالی که انجام میدهیم، خداوند گاه نابتر و خالصترش میکند. کسی که صادقانه برای خدا حرکت میکند، خداوند به او اخلاص میدهد؛ خداوند به او یک منطق درست و معرفت درست میدهد. یعنی، همان حسنهای که کسب کرد، خداوند همان حسنه را مقدمۀ ارتقای معنویاش قرار میدهد. یعنی، از نظر روحی او را بالاتر میبرد. این به چه دلیل است؟ چون «إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ»؛ خداوند شکور است، یعنی تشکر میکند.
🔵 ضابطه کلی
✅ به طور کلی آیات قرآن ضابطۀ کلی هستند. یک ضابطۀ کلی این است که «مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا»؛ هر کس کار خیر و حرکت شایستهای برای خدا انجام دهد، خود آن عمل زمینۀ ارتقای او میشود. البته نه به خاطر خود عمل، بلکه به این دلیل که خداوند شکور است. کسی که یک حسنه در مسیر سعادت انجام دهد، خداوند افزونش میکند. «وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى»؛ و[لى] آنان كه به هدايت گراييدند [خدا] آنان را هر چه بيشتر هدايت بخشيد (محمد، ۱۷).
✅ کسانی که در مسیر هدایت وارد شدند، خداوند هدایت را افزون میکند. اگر به سمت خیر بروی، خداوند یکی را ده تا و صد تا میکند و گاهی یکی را ناب میکند که این نابشدن بیش از صد است. «مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا»؛ خدا از بندهاش تشکر میکند.
🔵 لطف اسم شکور
✅ کسی که اهلش باشد، احساس میکند که خداوند از او تشکر میکند. در این مرحله میفهمد که خدا چگونه جواب کارش را داده است. لطف اسم شکور را در خود کار میبیند. لطف کار را بعضی که اهل کارند، میبینند. میبینند که خدا چقدر خوب پاسخشان را داد. مثل اینکه کسی که خوب اِکرام میکند، میگوییم چقدر خوب اِکرام کرد. بعضیها در مورد خدا به اینجا میرسند و میبینند که چقدر خوب اِکرام کرده است.
🔵 خداوند سبحان؛ مدافع مؤمنان
✅ آیتالله العظمی بهجت اصلاً اهل عکس و شهرت نبود، اما الان بیشترین عکسها از ایشان است. ایشان اصلاً اهل این حرفها نبود؛ ولی خدا خودش تشکر میکند. تشییع جنازه ایشان هم خیلی عجیب بود که مثل آن را کمتر در شهر قم دیدهایم. این بزرگمرد چه کار کرده است؟ و خدا با او چه کار کرده است؟ «إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا»؛ قطعاً خداوند از كسانى كه ايمان آوردهاند دفاع مىكند (حج، ۳۸). سنت الهی اینگونه است.
🔵 عمل به وظیفه
✅ برخی برای اینکه در کار طلبگیشان برکت بیاید، میگویند من وظیفهام را انجام میدهم، به بقیهاش چه کار دارم؟ خداوند خودش برکت میدهد. من اسم نمیبرم. برخی از این مراجع بزرگوار به یک نفر درس میدادند، که گاهی هم در وسط درس میخوابید. اما خداوند چنان برکتی داد که ایشان از مراجع قَدَر ما شد. مسائل باطنی هم همینطور است. اگر کسی خالصانه کار کند، ما بر او میافزاییم. «نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا».
🔵 رام و آرام
✅ اگر مؤمن بداند که خداوند به چه صورت «شکور» است و اسم «شکور» در نظامِ عالم چگونه کار میرسد، رام و آرام میشود و خیالش جمع میشود. حتی خدا گهگاهی شخص را پنهان میکند، بیدلیل نیست. اگر قوی است و پنهان میکند بیدلیل نیست. و وقتی او را آشکار هم میکند، بیدلیل نیست. خیلی از طلبهها را دیدهایم که خداوند خودش برای آنها راه باز میکند.
🔵 هیچ چیز گم نمیشود
✅ نظام عالم بر اساس اسم شکور میگردد. هیچ چیز در اینجا گُم نمیشود. با این (قاعده) مؤمن، چقدر آرام میشود؟ با این (قاعده) خیلی از کارهایش حل میشود. «إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ»؛ خداوند هم نقص را برطرف میکند و هم میافزاید.
🔵 اثر اسم شکور
✅ بیشترین تحولاتی که اهل معرفت پیدا کردهاند و به جایی رسیدهاند، بر اساس اسم شکور است. یعنی، کار را خوب انجام میدهد و خدا هم به او برکت میدهد و یک مقام دیگر میدهد.
من دیدهام برخی از افراد را که میگویند: ما اسم شکور را میبینیم در دل این عمل و این حال. میبینیم که خداوند چگونه ما را پروبال میدهد.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ «ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ
🔴 بخش سوم
✅ اجازه بدهید یک آیه دیگر بخوانم: این آیه درباره بهشتیان است. سیاق این آیه به سابقون میخورد که هیچ خطا و اشتباهی ندارند. «وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ»؛ و مىگويند: سپاس خدايى را كه اندوه را از ما بزدود؛ به راستى پروردگار ما آمرزنده [و] حقشناس است (فاطر، ۳۴).
✅ حزن مشکلات و سختیهای دنیا است. حتی بهشت را هم از اسم شکور میبینند. سابقون در دنیا خیلی رنج کشیدند و به زحمت افتادند. اعم از زخم زبانهایی که شنیدند و سختیهای توحیدی که کشیدند؛ دردهای معنوی که داشتند از این جهت بود که چرا دیگران همراهی نمیکنند. اما خداوند از آنها حزن را برداشت؛ چرا که او غفور شکور است. فضایش کجا است؟ آنجا که خداوند جواب داده است و بیشتر هم جواب داده است. اگر کسی بفهمد که نظام عالَم اینگونه است، نوع نگاهش به هستی تغییر میکند.
🔵 خُلق و سنت خدا
✅ یکی از نقطههای کور ما اینجا است؛ این معرفت برای خیلیها نیست؛ یعنی، معرفت به اینکه نظام عالم اینگونه است. خدایی که کل عالَم به دست او است، شکور است و با همین نظام عالم کار میرسد. با همین پدر و مادر و زن و فرزند و مردم و ملایکه، ما را تقویت میکند، اگر در مسیر خیر هستیم. چرا؟ چون خدا شکور است. خُلق خدا و سنت او این است. خدا به حسب ذاتش اینگونه عمل میکند. اگر اینگونه باشد، نظام عالَم برای مؤمن چگونه میشود؟ خیلی شفاف میشود و همه چیز دست به دست هم میدهد تا او را پرورش دهد. به شرطی که او قدم درست بردارد و خلاف نکند، بقیه را ببیند که خداوند چگونه رفتار میکند. همه چیز دست به دست هم میدهد تا او بالا بیاید.
🔵 معامله با خدا
✅ یکی از آقایانی که بعدها اهل معنا شد، در جوانی کارگر یک مغازه بود. خانمی بهخاطر جوانی و زیباییاش به او طمع کرد. بعد او را به خانه اش کشاند. آنجا خواسته طمّاعانهاش را خواست. او به دستشویی رفت و سر و صورتش را به گونهای کرد که آن زن تا او را دید، از خانه بیرونش انداخت. همان جا به خدا گفت: خدایا، میخواهم با تو معامله کنم. ایشان گفت: همان جا تفضّلات حق را دیدم. یعنی، یک قدم برای خدا برداشت؛ خطا نکرد؛ چون جانب خدا را رعایت کرد، دید خدا چگونه او را تا آخر بُرد. این یک نمونه است.
🔵 اثر عمل ناب
✅ موارد بسیاری از عرفا سراغ داریم که به خاطر یک ادبکردن و احترامکردن، خدا برکت فراوانی به آنها عنایت کرده است. البته عمل آنها ناب بوده است. اسم «شکور» است که اینگونه رفتار میکند. و این را در نظام عالم ببینیم. خداوند تشکر میکند.
✅ من معتقدم اگر مؤمن چند اسم از این اسمای الهی را سر صحنه بیاورد، کلاً زندگیاش آباد میشود.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
335 عرفان دروادی عمل.mp3
7.7M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 335 (1399.9.15 شنبه)
#اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 335 (1399.9.15 شنبه) #اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن https://eitaa.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۵، شنبه ۹۹.۹.۱۵، ۱۹ربیعالثانی.
🔴 بخش اول
🔵 اسم شکور و شاکر
✅ بحثی را آغاز کردیم با عنوان تعامل سلوکی با اسمای حسنای الهی. اسمای الهی نمونهای هستند که با آنها میتوان معارف را سر سفره سلوک و عمل آورد. پس از اسم رزاق به اسم شکور و شاکر رسیدیم. برخی شکور را به شکل دیگری معنا کردهاند و معتقدند که خدا تشکر نمیکند و خدا شکر ندارد، بلکه خدا شکرپذیر است. ولی واقعیت این است که خدا واقعاً تشکر میکند. خدا شکور و شاکر است و معنای حقیقی هم دارد.
✅ علامه طباطبایی ذیل آیۀ ۱۵۸ سورۀ بقره توضیح دادهاند که شاکر و شکور به معنای حقیقی به کار رفته است. «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَليمٌ» (بقره، ۱۵۸). هر کس کار خیری انجام دهد، همانا خدا شاکر و علیم است. خدا شکر میکند و آگاه است.
✅ علامه طباطبایی توضیح میدهد که شکر یعنی به ازای اینکه کسی کاری میکند، خدمت و نعمتی به او میرسد. یعنی، به ازاء و به عمل یا به نحوی که دلش بهدست آید و به گونهای که اِکرام شود. این میشود شکر.
✅ علامه طباطبایی میفرمایند: شکر خدا، معنای حقیقی دارد. چرا میگویید شکرپذیر است؟ چرا معنای آن را تغییر میدهید؟ من کسانی را دیدهام که نمیتوانند شکور را به معنای شاکر ترجمه کنند، گفتهاند خدا حقشناس است. عبارت حقشناس معنایش واضح است و یک نوع تشکرکردن است، ولی لفظ شکر و تشکر نیست.
✅ این حرف در توبه هم مطرح است. برخی گفتهاند خدا توّاب است، یعنی خدا توبهپذیر است. اینطور نیست. واقعاً خدا تشکر میکند و واقعاً خدا برمیگردد. تو برگردی، خدا هم برمیگردد. اگر کسی هم از خدا دور شود، خدا هم از او دور میشود.
✅ کسی در نظام عالَم خلاف میکند، خدا تصمیم دارد (اراده میکند) که با او برخورد کند. وقتی غضبِ ریختهشده در نظام عالم به سمتش بیاید، اگر شخص توبه کند، خداوند آن غضب را جمع میکند. تو توبه میکنی، من (خدا) هم توبه میکنم. خداوند خودش گفته است که اگر یک قدم به سَمتَم بیایید، من دَه قدم به سمت شما میآیم. تا این را گفتید، میشود شکور.
✅ «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ»؛ (شوری، ۲۳). هرکس کار حسنهای انجام دهد، بر حُسنِ او میافزاییم. چرا؟ چون خدا غفور شکور است. چون کاستیهایش را میگیرد، غفور است. «نَزِدْ لَهُ فيها حُسْناً». خداوند هم خلل کارهای بنده را از بین میبرد و هم او را بالا میبرد.
✅ بنده خدایی میگفت: ما یک نمازی خواندیم، اینجور باید خدا (پاداش) میداد؟ بله. تو نماز خوبی خواندی، خدا صد برابر به تو (پاداش) داد. خداوند اینگونه شکور است. تشکر خدا اینطور نیست که بگوید دستت درد نکند! اصلاً نظام عالَم را همراه میکند تا به او خدمت کنند.
✅ «مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَليمٌ»، هرکس کار خیری انجام دهد، خداوند از او تشکر میکند و علیم است. تو که کار خیری کردی، خداوند جانب تو را رعایت میکند.
🔵 گمنشدن کار خیر
✅ گاهی گمان میکنیم وقتی کار خیر میکنیم، گم میشود و کسی متوجه نمیشود. قاعده این است که در نظام عالَم چیزی گم نمیشود. من در بانک خدا سرمایهگذاری کردم و در آنجا چیزی گم نمیشود. شاید خود بنده یادش برود، ولی خدا هیچگاه فراموش نمیکند. «علیم» یعنی خدا میداند چگونه و برای چه کسی کار را انجام دادی. و چقدر خالص بود. اگر کسی این را بداند که پنهانکردن اعمال، باعث خلوص میشود، تلاش میکند که هر چه بیشتر عملش را پنهان کند. اصل عالَم و بلکه همه چیز او است. وقتی اینگونه است، چرا آدم باید گمان کند که کارش گم میشود.
✅ این حرف غلط است که بعضی میگویند: «میخواستیم ثواب کنیم، کباب شدیم». شاید منظورشان این است که چرا وقتی برای آن فرد که کار کردیم، نمکنشناسی کرد. هیچ وقت نگویید کباب شدیم؛ هیچ وقت کباب نمیشویم. هیچ چیز در دستگاه خدا گم نمیشود. مخصوصاً اگر کار نابی باشد.
✅ «شاکر علیم» حوزههای فراوانی را در برمیگیرد: اولاً نفس عمل است؛ ثانیاً خلوص است؛ ثالثاً معرفت است. گاهی یک عمل نمرهاش بیش از تصور ما است. بعضی گفتهاند اگر آن معرفت ناب درست شود و توحید ناب بیاید، (نتیجۀ کار خیلی متفاوت میشود). اصل، آن معرفت ناب است. حتی اگر معرفت حصولی باشد. اما نسبت به این معرفت حصولی باور داشته باشد و بر اساس آن عمل کند.
https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/315
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 عرفان در وادی عمل، جلسه ۳۳۵، شنبه ۹۹.۹.۱۵، ۱۹ربیعالثانی.
🔴 بخش دوم
✅ توحید قرآنی را خوب باور کنیم. خداوند میفرماید: این معرفت خوب بقا دارد و گمشدنی نیست. خداوند میبیند (علیم است)؛ و هم تشکر میکند (شاکر است). گاهی «حق مبین» را شاید بشود گفت یک اسم است؛ اما آنجا که دو اسم داریم مانند «شاکر علیم» یا «غفور شکور» اینها لطفهایی دارد.
✅ علیم معنایش این است که خبر دارد چه کردی. لذا چنان نمرهای به آن میدهد و چنان بالا میبرد که هیچکس نمیداند چطور اینگونه شد. همه عالَم جنود الهی است؛ خدا که خبر دارد، کار تمام است و ما هیچچیز دیگری نمیخواهیم.
✅ در تذکرهالاولیاء عطار آمده است کسی که بعداً از اولیای الهی شد، اهل شراب و مستی بود. یک روز در حال مستی، چشمش خورد به برگه قرآنی که روی زمین افتاده بود. در همان حال مستی، آن برگه را از روی زمین بوسید و روی طاقچه گذاشت. همین کار سبب شد، عالِم شهر آن شب خواب دید که به او گفتند: برو به او بگو: «عظمتنا فعظّمناک». آن عالم سه بار این خواب را دید و الا باور نداشت که او چنین باشد. فردا رفت دنبالش و گفتند او در شرابخانه است. به او گفتند: عالِم شهر دَم در آمده است و نمیرود. او کمی معطل کرد؛ وقتی آمد و عالِم جریان را برایش گفت، متحول شد و برگشت به دوستانش گفت: دوستان دیگر مرا اینجا نمیبینید. بعدها او از اولیائی شد که بسیاری از عالمان در محضرش زانو میزدند.
✅ خدا با او چه کرده است؟ این برمیگردد به اینکه اولاً خدا علیم است؛ ثانیاً شکور است. حالا که عمل تو اینقدر ناب است، من تو را بالا میآورم. در نظام عالَم، سنت شکر خدا وجود دارد. یعنی، خدا به کار خیر برکت میدهد و کار خیر را بیاجر نمیگذارد. هم اجر میدهد و هم بالا میبرد. خدا همیشه اضافه بر اجر میدهد.
✅ «إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ أَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرَّا وَ عَلَانِيَةً يَرْجُونَ تجَِرَةً لَّن تَبُور لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ» (فاطر، ۲۹و۳۰). خدا توفی میکند، یعنی به ازاء میدهد و کامل میدهد و افزون میدهد. «وَ يَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ»؛ چون خداوند شکور است. این سنت دائمیِ الهی است. اگر کسی این را خوب بداند، به اینجا میرسد که خیر هیچ وقت گم نمیشود و هیچ وقت بیبرکت نمیشود. خیر هیچ وقت گم نمیشود، هیچ وقت هم ابتر نمیماند. این خاصیت خیر است در نظام عالَم.
✅ این سنت الهی است. نه اینکه فقط خدا خوشش میآید. نه. من قبلاً «یُحِبّ» و «لایُحِبّ» را توضیح دادهام. تا «یُحِبّ» میگویند، یعنی، تا خدا حُب پیدا میکند، همۀ عالم به سمت او میرود؛ خدا کل عالَم را به سمت او سازماندهی میکند. این خاصیت نظام عالَم است. نظام عالم را از درون مشاهده کنید؛ درست مانند نفس است. چگونه نفس تا سطح بدن پایین میآید و کار انجام میدهد و هر میلی که نفس پیدا میکند، در نفس سرازیر میشود. اینطور نگاه کنید. همه جنود او و همه به فرمان او هستند و همه بر اساس مشیت او عمل میکنند.
✅ خدا نسبت به کسی که کار خیر میکند، نسبت به او میل پیدا میکند، به لحاظ اسم شکور. لذا تو اینجا اینگونه کردی، ببین من دو روز دیگر با تو چه میکنم. این را اسم شکور میگوییم.
🔵 بیان علامه طباطبایی
✅ علامه طباطبایی نکته لطیفی را بیان کرده است؛ ما که میدانیم همه نعمتها را خدا داده است. اگر ما کار خیری انجام میدهیم، عزمش را خدا داده است؛ قدرتش را خدا داده است؛ همه چیزش را خدا داده است. ولی خدا با اسم شکور میگوید: درست است که تمام این کار خیری که میکنی، همه را من به تو دادهام، فکر و قدرت و اراده را من به تو دادهام، ولی تو با این کارَت به من احسان میکنی. این کار تو احسان است به من. «هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ» (الرحمن، ۶۰). خداوند جزای احسان را با احسان میدهد.
✅ اسم شکور، یک اسم عکسالعملی است. یعنی، بر حسب کاری که تو کردی است. اما کار تو برای خدا چه نسبتی پیدا میکند؟ کار تو به سان این است که تو برای خدا احسان و نیکی میکنی. باز سر سفره خدا نشستهای. در باغ خدا هستی و از باغ خدا میوهای میچینی و به خدا میدهی. از خدا میگیری و به خدا میدهی. ولی در عین حال، خدا این را احسان به خود میداند. این کجا مطرح میشود؟ وقتی که کار خیری برای خدا انجام میشود.
🔵 بیان استاد
✅ خدا از نفسِ کار خیر، خوشش میآید. حتی اگر آن کار خیر برای خدا هم نباشد و از سر صدق و صفا باشد، مثلاً دلش بسوزد و کاری انجام دهد، خداوند خوشش میآید. این خوشآمدن، باعث عکسالعمل خداوند میشود. خیر با نهاد عالَم سازگار است. علاوه بر بیان علامه طباطبایی، این بیان هم هست.
https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/315
نسیم عرفان
🔴 بخش دوم ✅ توحید قرآنی را خوب باور کنیم. خداوند میفرماید: این معرفت خوب بقا دارد و گمشدنی نیست.
🔴 بخش سوم
✅ اگر انسان کاری کند، برای خدا هم نباشد، ولی از سر فطرت پاک انسانی باشد، خداوند از همین هم خوشش میآید. مانند اینکه فردی، شخصی را بیست سال اذیت کرده است، اما الان که او در زحمت افتاده، انسانیتش گُل میکند و به او کمک میکند. خدا از این خوشش میآید. درست است که در ظاهر یک کاری کرده است، ولی در باطنش این کار خیلی لطف دارد. در قرآن آمده است که شما سئیه را با حسنه جواب بدهید. (جواب بدی را با خوبی بدهید). «وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ»؛ بدى را با نيكى مىزدايند (رعد، ۲۲). آن فرد منطق دنیایی و خاکی دارد، چرا من مانند او باشم؟ جواب بدی را با خوبی دادن، یک شرافتی دارد. خیر باعث میشود که عکسالعملی در عالَم پدید بیاید. اسم شکور عکسالعمل عالَم است از ناحیۀ مبدأ عالَم که در عالَم خودش را نشان میدهد.
✅ «ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ كانَ اللَّهُ شاكِراً عَليماً»؛ اگر شکر کنید و ایمان بیاورید، خدا شما را عذاب نمیکند. خداوند شاکر علیم است (نساء، ۱۴۷).
✅ آیاتی در قرآن داریم که اسم شکور نیامده است، ولی یکی از مصادیق آن است. آیات ۳۵ تا ۳۷ سوره آل عمران اینگونه است. وقتی حضرت مریم در شکم مادر بود، عمران به رحمت خدا رفت و مادر در دوران بارداری تنها بود. « إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ ما في بَطْني مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ » به او درباره حضرت عیسی گفته بودند که از این نسل خواهد بود. یعنی هر چه در شکم دارم، برای تو آزاد کردم و هیچ نفعی برای خودم از این فرزند نمیخواهم. فقط برای خدا قرار دادم. یعنی، نمیخواهم در زندگی خودم از او استفاده کنم؛ همهاش برای تو. «سمیع علیم» در فضای دعایی خیلی معنا دارد.
✅ «فَلَمَّا وَضَعَتهَْا قَالَتْ رَبِّ إِنىِّ وَضَعْتهَُا أُنثىَ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ [من میدانم که خدا میداند.] وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كاَلْأُنثىَ وَ إِنىِّ سَمَّيْتهَُا مَرْيَمَ وَ إِنىِّ أُعِيذُهَا بِكَ وَ ذُرِّيَّتَهَا [که قرار است از نسل او مسیحی بیاید] مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ. فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ [چه در نیت مادر حضرت مریم گذشت که اینگونه خدا پذیرفته است.] وَ أَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَ كَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كلُّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ يَامَرْيَمُ أَنىَ لَكِ هَاذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيرِْ حِسَابٍ». ما الان بیش از بیست قرن است که سر سفرۀ یک نیتِ این مادر نشستهایم. اینجا محتوای شکر هست، ولی تصریح به شکر نشده است.
✅ نمونه دیگر راجع به برادران حضرت یوسف است. «قالُوا أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخي قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ» (یوسف، ۹۰). اینکه اجر ضایع نمیشود، زیر سر اسم شکور است. یعنی خدا هیچگاه نمیگذارد که اجر متّقی و صابر ضایع شود. اجر حضرت یوسف هم این است که عزیز مصر شده است که ناشی از صبر و تقوای او بوده است.
✅ «فَلَمَّا كلَّمَهُ قَالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنَا مَكِينٌ أَمِينٌ قَالَ اجْعَلْنىِ عَلىَ خَزَائنِ الْأَرْضِ إِنىِّ حَفِيظٌ عَلِيمٌ وَ كَذَالِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فىِ الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنهَْا حَيْثُ يَشَاءُ نُصِيبُ بِرَحمَْتِنَا مَن نَّشَاءُ وَ لَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ» پس چون با او سخن راند، گفت: «تو امروز نزد ما با منزلت و امين هستى» [يوسف] گفت: «مرا بر خزانههاى اين سرزمين بگمار كه من نگهبانى دانا هستم». و بدين گونه يوسف را در سرزمين [مصر] قدرت داديم، كه در آن، هر جا كه مى خواست سكونت مىكرد. هر كه را بخواهيم به رحمت خود مىرسانيم و اجر نيكوكاران را تباه نمىسازيم (یوسف، ۵۴تا۵۶).
✅ ما اجر محسنان را ضایع نمیکنیم. خدا قاعده به ما میدهد. کسی که در کار خیر است، خدا بیاجر نمیگذارد. این بیاجر نگذاشتن، زیر سر اسم شکور است. اسم شکور جزء اسمای بازتابی است؛ یعنی بازتاب اعمال ما است. در فضای خیر مطرح است، نه در فضای شرّ. در فضای خیر برکت میدهد و افزون میکند. بر حسب اسم شکور، خداوند اجر را کامل میدهد و نمیگذارد (کار خیر) گم شود و ابتر بماند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/315
336 عرفان دروادی عمل.mp3
7.92M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 336 (1399.9.29 شنبه)
#اسماءحسنی_وتعامل_سلوکی_باآن
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat