eitaa logo
نوید دلها 🫀🪖
3هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
62 فایل
واسه‌ی تبادل: 🆔| @motahareh_sh کانال اصلی و فرهنگی #شهیدنویدصفری اگه حاجت گرفتین یا سؤالی داشتین بپرسید💌👇🏻 🆔| @Massoumeh_sh84 🆔| @maede_sadatt 🆔| @motahareh_sh حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بزرگواران ممنون میشم برای همه عزیزانی که سالهاست چشم انتظار فرزندن دعا بفرمایید که ان شاءالله بزودی ی بچه سالم و صالح نصیبشون بشه👼🤲
ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖐🏿! چندبارخدابایدبه‌مقدسات‌قسم‌بخوره‌تا ماباور‌کنیم‌که‌زندگی‌بی‌مشکلات‌نمیشه.(:🚶🏻‍♂ ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- - معاویه‌گوسفندانِ‌کوفه‌را‌میدزدید فحشش‌راعلی‌می‌شنید. . شده‌حکایت‌این‌روزها مسئولین‌اختلاس‌وکم‌کاری‌میکنن‌، مردم‌ِناآگاه‌فحشش‌روبه‌سیدعلی‌میدن!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹حمیدرضا الداغی نه نظامی بود، نه آمر به معروف. یک ایرانی غیرتمند بود که وقتی دید دارد به دو دختر تعرض می‌شود، مقابل اوباش ایستاد. 🔹اما چرا صدای مدعیان زن، زندگی، آزادی در نمی آید؟ چون همین چندماه قبل هدفشان را اعلام کرده بودند: «حجاب بهانه است، می‌خواهیم مفهوم ناموس را در جامعه از بین ببریم»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🛑 مهمترین اخبار خوب و امیدوار کننده‌ی چند روز گذشته 🆔 https://eitaa.com/Navid_safare
بزرگواران ممنون میشم برای شفای همه بیماران اعضای کانال یک حمد شفا بخوانین ان شاءالله که همه سلامتو دل شاد باشین 🙏🌱 اللهم اشف کل مریض 🤍
نوید دلها 🫀🪖
سلام 🙋 🎁 مسابقه داریم🎁 🚫 مسابقه به این طریق هست🚫 📢بنری که در کانال قرار میگیره رو برای دوستان و
سلام❣️ ان شاءالله به ۵نفر برنده هدیه ی شهدایی داده میشه😍🥳🎁 به ۴نفر اول👇🏻 کتاب شهید علی خلیلی🎁 به نفر ۵👇🏻 کتاب شهید تورجی زاده🎁 https://eitaa.com/Navid_safare
اعلام نتایج برندگان مسابقه💝 نفر اول 👈🏻 خانم محبوبه بیکی🎁 نفر دوم 👈🏻 خانم زهرا ابراهیمی 🎁 نفر سوم 👈🏻 خانم زهرا معظم آبادی🎁 نفر چهارم 👈🏻 زهرا رهبر 🎁 نفر پنجم 👈🏻 خانم زهرا سادات پور موسوی🎁 چقدر جالبه امشب شانس زهراهاااا بوده که برنده شدن😍🤣🥰 مبارکتون باشه🤩 برای دریافت هدیه های خود به پیوی بنده مراجعه کنید @motahareh_sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_♥️♥️:♥️♥️_ الهی ماه دیگه همین موقع از سر شوق خوابت نبره 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کفشداری شهید مدافع حرم نوید صفری در حرم خانم حضرت رقیه سلام الله علیها سلام اینو پیدا کردم بزار کانال شهید بگو برام الهی به رقیه بگن بلکه امام حسین به دل ماهم یه نگاهی کنه❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفحه ۲ به نیابت از شهید❣️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام علی عليه ‏السلام: وَاللّه‏َ اللّه‏َ فِي الجِهادِ بِأموالِكُم و أنفُسِكُم و ألسِنَتِكُم في سَبيلِ اللّه‏ِ؛ امام على عليه‏ السلام در وصيت به حسنين عليهماالسلام فرمود:خدا را، خدا را، درباره جهاد در راه خدا به مالهاتان و به جانهاتان و به زبانهاتان. نهج البلاغه ، نامه ۴۷ https://eitaa.com/Navid_safare ☘️
چله (استغفرالله ربی و اتوب الیه) روز: هفتم به نیت شهیدان: هدیه به امام زمان (عج) کانال رسمی شهید نوید صفری❤️‍🩹
چله به نیابت از هدیه به(ع) حاجت روایی شما بزرگواران😍 روز: سی و هفتم ڪانال رسمـے شهیـد نوید صفرے♥️
به وقت رُمان (عشق در یک نگاه)🥳
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗عشق در یک نگاه💗 قسمت3 همینطور که میگشتم چشمم افتاد به یه نفر که چپیه روی سرش بود و به خاک سجده کرده بود و گریه میکرد صداشو واضح نمیشنیدم که داشت چی زمزمه میکرد خواستم جلو تر برم که خانم موسوی : نرگس ،اینجا چیکار میکنی یه دفعه اون اقا بلند شد و روش رو کرد سمت ما - ببخشید خوابم نبرد اومدم بیرون خانم موسوی: ببخشید آقای زمانی ،حواسم نبود کی خانم اصغری اومدن بیرون اقای زمانی یه نگاهی به من کرد: اشکالی نداره خانم موسوی: بریم نرگس - چشم تا برسیم به چادر خانم موسوی هیچی نگفت داخل چادر شدیم و هیچ کس بیدار نبود رفتم کنار زهرا دراز کشیدم ولی اصلا خوابم نبرد فکرم همش در گیر خوابم و اون اقا بود از ترس خانم موسوی ،نمیتونستم تکون بخورم با شنیدن صدای اذان زهرا رو صدا زدم - زهرا ،زهرا پاشو اذانه ( چشماشو نیمه باز کرد): چه عجب بیداری تو؟ - خوابم نبرد ،پاشو بریم نماز زهرا: باشه رفتیم نمازمونو خوندیم بعد از نماز صبح حرکت کردیم سمت تهران چپیه ای که دور گردنم بود و گذاشتم روی صورتمو چشمامو بستم زهرا: نرگس جان چیزی شده؟ - نه خواهری دیشب خوب نخوابیدم ،بخوابم بهتر میشم سرمو تکیه دادم به شیشه و خوابم برد نزدیکای ظهر واسه نماز و ناهار ماشین وایستاد منم رفتم نمازمو خوندم و برگشتم سمت ماشین که چشمم به اون اقا افتاد کنار اتوبوس ایستاده بود داشت باگوشیش صحبت میکرد رفتم کمی نزدیکتر آقای زمانی: چشم مادر من ،مواظب هستم ،الانم اگه کاری ندارین من برم نماز و ناهار ،قربونتون برم به بابا سلام برسون یاعلی حرفاش که تمام شد روش و برگردوند چشمامون برای چند لحظه به هم افتاد و سرمونو انداختیم پایین از کنارش رد شدم و آروم سلام کردم آقای زمانی: علیک السلام از اتوبوس داشتم بالا میرفتم آقای زمانی: ببخشید شما ناهار نمیخورین؟ - نه ،من کلن غذای بین راهی و دوست ندارم زمانی: اینجوری که ضعف میکنین - نه خوبم ،مشکلی پیش نمیاد زمانی: باشه ،یا علی - ببخشید ،یه سوالی داشتم زمانی: بفرمایید ؟ - ممممم ،هیچی چیزه مهمی نبود ،شرمنده یاعلی ••••• 🍁نویسنده: فاطمه ب🍁 ................................................ دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است در غیر این صورت نویسنده راضی نیست و اینکار پیگردالهی دارد💯 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸