eitaa logo
ندای رضوان
5.6هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
70 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ من از دیدن دخترا و زن های جوان خیلی لذت میبرم ی جورایی به نظرم جنس زن قدرت و عظمت خداست زیبایی و جلال و شکوه خدا را به نمایش میزاره از همون جونی من تلاش می کردم به کسی نگاه نکنم ولی زیرزیرکی نگاه می کردم کم کم فهمیدم به این کار دارم معتاد میشم و به اصطلاح جامعه دارم میشم یه مرد هیز دیگه تلاش میکردم به کسی نگاه نکنم و تا حدودی هم موفق بودم خودم رو تو مسجد جا کردم بین مردم مذهبی مسجد می‌رفتم و جلسات قرآنی مردم که فکر می کردن ادم مومنیم تا کمر جلوم خم میشدنو حاجی حاجی بهم میبستن ❌کپی حرام⛔️
۲ این حاجی حاجی ها باعث می شد که توهم بزنم واقعاً من خیلی مومنم ماجرای منم به همین جا ختم نشد این آغاز ماجرای منه از همون جوونی که خودم رو توی مسجد جا کردم تونستم اعتبار خوبی رو برای خودم جمع کنم اعتباری که هرکسی نداشت مردم برای خواستگاری شون منو می بردند تا با وساطت من انجام بشه انقدر که قبولم داشتن سالها گذشت و از این همه نقش بازی کردن تو زندگیم خسته شدم یه بار که توی منطقه دور از خانه بودم دختری چشمم رو گرفت بدون توجه به سن و سالم بهش چشمک زدم و اونم خندید
۳ سوار ماشینم شد دختر ۱۸ ساله شیطون و خوش برو رو نمیخوام بگم هر کسی که تو مسجد بود مثل من بود و من کاری به جامعه مومن کشورمون ندارم این صرفا فقط و فقط داستان زندگی منه از دختره خوشم اومد و گاهی بهم زنگ میزد و با هم حرف می زدیم خوش صحبت بود خلاصه به همین جا ختم نشد و منی که ترسم از این مسائل ریخته بود با خانوم سن بالا تری آشنا شدم به پیشنهاد خودم یه صیغه محرمیت هم خوندیم بهم میگفت حاجی جون برام حرف میزد تازه داشتم جوونیم رو جبران میکردم و عقده هام سر باز کرده بود زنم بو برده بود اما جرات اینکه کلامی حرف بزنه را نداشت پیش بزرگای شهر خودم رو حسابی جا کرده بودم ی محله سر پاکی من قسم میخوردن با دومین دختری که آشنا شدم مطلقه بود که صیغه محرمیت خواندیم ❌کپی حرام ⛔️
۴ تا اینکه یکی از جوان‌های اهل محل به من گفت حاجی ی گروه زدیم‌بزرگای شهر هستن شماهم بیا منم رفتم تو اون‌گروه شهردار فرماندار تمام بزرگ های شهر آدم های معروف شهر بودند گروه به اعتبار من خیلی بیشتر اضافه میکرد منم فکر نمی کردم که روزی اونجا بخواد برای من مشکل ساز بشه فعال بودیم و گاهی چیزی می فرستادم یا میخوندم ی روز زن صیغه‌ایم بهم گفت با لباس زیر برا من برقص از خودت فیلم بگیر برای بفرست من حاضر بودم جونمو بدم براش با لباس زیر از خودم فیلم گرفتم و جلوی دوربین حسابی رقصیدم لیلا جونم لیلا جونم میکردم و برای زن صیغه ایم فیلم رو فرستادم یکی از بچه های محل زنگ‌زد گفت حاجی چیکار‌ کردی گفتم چرا گفت فیلم خودتو فرستادن تو گروه داری میخونی لیلا جونم زن صیغه ای، تازه فهمیدم که چه غلطی کردم تمام این آبرویی که به دروغ به این چند سال برای خودم جمع کردم ❌کپی حرام ⛔️
۵ در عرض ۵ دقیقه به دست خودم رفت هول شدم به جای اینکه کلیپ رو پاک کنم خودم از گروه خارج شدم راه برگشتی هم دیگه نداشتم چون روم نمیشد به کسی بگم منو وارد کنید که فیلممو پاک کنم چند روزی گذشت که دیدم زنم با من قهره بهش گفتم خانم چی شده که این فیلمو گذاشت جلوم گفت این داره توی شهر دست به دست میچرخه تو رفتی صیغه کردی خواستم منکر بشم که دیدم سند خیانتم موجوده گفتم اشتباه کردم گفت طلاق منو بده من که نمیخواستم بیشتر عذابش بدم طلاقش دادم هر چی داشتم فروختم برای همیشه از اون منطقه رفتم بچه هامم سراغمو نگرفتن چندباری زنگ زدم بهشون گفتن بابا تو آبروی ما رو بردی دیگه رومون نمیشه تو مردم سر بلند کنیم زنگ نزن من خیلی کار کردم هیئت مسجد مدرسه برای امام حسین نبود برای خدا نبود همش برای ظاهر و ریا بود خدا هم منو نشوند سرجام . ❌کپی حرام ⛔️