‹🖤💭›
حضرتآقا
تویخونہیکیاز
شھدابودنکہیکیمیگہ:
- هدفهمہیبچہهاشھادتاست!
حضرتآقاهمفرمود:
هدفتانشھادتنباشد؛هدفتان
انجامتڪالیففوریوفوتیباشد
گاهیاوقاتهستکہاینجورتڪلیفی
منجربہشھادتمیشود؛گاهیهمبہشھادت
منتفینمیشود . . .:!)
#کلام_یار
#ما_ملت_امام_حسینیم🏴
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
🌱نو+جوان تنها مسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
سخن میگویم:
از چند متر پارچهٔ مشکی🍃
ازعشــ😍ـقی که میان تاروپودش درتکاپوست💞
رنگ #نجابت داشتنش
ازتبار #زهرا بودنش
و صد شکر که از تبار زهراییم👌☺️
#حجاب
#ما_ملت_امام_حسینیم🏴
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
🌱نو+جوان تنها مسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
✅از چشم خدا افتادهایم یا خیر؟
✍یکی از علما میگفت اگر میخواهی ببینی از چشم خدا افتادهای یا نه، یک راه بیشتر ندارد...
هروقت دیدی گناه میکنی و بعد غصه میخوری، بدان که از چشم خدا نیفتادهای.
اما اگر گناه میکنی و میگویی: مهم نیست؛ بترس که خط دورت کشیده شده باشد.
#تلنگر
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
🎥 #رهبر_انقلاب : راه امام حسین راه مبارکی است، راه شیرینی است، راه موفّقی است، راهی است که به نتیجهی قطعی میرسد.
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
✍ عاشق اگر.... عاشق باشد؛
یادگار محبوبش نیز،حال دلش را خوب می کند!
❣میدانی؛
ندیده عاشقت شده ايم!
و عاشق صبح، که عجیب بوی تو را می دهد؛
💓الیس الصبح بقریب؟
#سلام تنها طلوع حقیقی زمین
🤲 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
#انگیزشی
⏹ اگه استارت نزدی ،
اگه ترسیدی از شروع ،
اگه نادیده گرفته شدی ،🥲
اگه شکست خوردی ،
اگه اگه اگه !!!
اگه هررررچی …. !
الان وقتشه 💎
وقتشه قلم و کاغذو برداری ،
و هرچی میخوای رو بنویسی و
برای رسیدن بهش تلاش کنی ،💛
برنامه ریزی کنی ،
تمرین کنی ،
مهارت کسب کنی
و استعدادتو شکوفا کنی ..👊❤️
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
❣ #نکته_روز
🔑 در اتاقت یک قلک کوچک قرار بده و به ازای هر گناه، مبلغی هرچند ناچیز، در آن بگذار هرگاه صندوق پر شد آن را صدقه بده..
زیرا:👇
🕋 إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ
(هود/١١٤)
⚡️ترجمه:
بیگمان نیکیها بدیها را از میان میبرد.✔️
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید عليرضاتوسلى بنیانگذارلشکرفاطمیون :
🌷┤♥️ ! '
✍خيلى از كارهایش درست بود و به هر جا كه اشاره میکرد اگر مشکلی بود درست مى شد.علتش اين بود كه خيلى روی نمازش تأكيد داشت وهميشه اول وقت به جا می آورد
#الگوی_خودسازی
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
📚 #ماجرا | کارستون
1️⃣ جرقه در تابستان
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
نو+جوان تنهامسیری
📚 #ماجرا | کارستون 1️⃣ جرقه در تابستان 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
📚 #ماجرا | کارستون
1️⃣ جرقه در تابستان
🏃 هادی نفسنفس میزد و بریدهبریده میگفت: پ...پ...پیدا کردم! گرمای ظهر تابستان، با آتش شور و شوق درونی او همراه شده بود؛ اما بالاخره لیوان آبی که پوریا برایش آورد، کمی آرامش کرد!
سعید گفت: حالا درستوحسابی حرف بزن تا بفهمم چی میگی!
🏡 هادی ادامه داد: ببینید، تو خونه نشسته بودم که مادرم داداشم رو صدا زد و ازش خواست تا بره و براش روغن بخره! دادشم هم شروع کرد به نق زدن که دارم بازی میکنم! اصلاً هوا گرمه و کلی بهانه دیگه! این یه ایده عالی برای شروع کسبوکار ماست!
سعید و پوریا کمی گیج شده بودند، هادی با هیجان ادامه میداد و تلاش میکرد حرفش را برای بچهها توضیح دهد!
🥴 همهچیز از یک ماه پیش آغاز شده بود، وقتی پدر سعید از سر ساختمان بازمیگشت، یک راننده بیحواس با او تصادف کرد و دکترها به پدرش گفتند باید شش ماه کامل استراحت کند تا وضعش بهبود پیدا کند! گرچه سعید درگیر امتحانات پایان سال پایه نهم بود اما متوجه شد که خانواده، نگران مشکلات مالی در این شش ماه هستند.
✅ او میدانست که باید کاری انجام دهد تا کمک خانوادهاش باشد، شروع به چرخیدن کرد، مغازهها، کارواشها، دکهها و هرجای دیگر که به ذهنش میرسید را چرخید تا شاید شاگرد بخواهند، حتی به چند ساختمان نیمهکاره هم مراجعه کرد تا کارگر ساختمانی شود، اما جثه نحیف و سن پایینش باعث میشد تا او را نپذیرند!
🌟 سعید کلافه شده بود! این را دوستانش هم فهمیده بودند؛ رضا، پوریا و هادی نگران او بودند، سعیدی که همیشه در گُل کوچیکهای عصرانه محله، دروازه حریف را گلباران میکرد، این روزها حتی حوصله بازی هم نداشت!
اما بالاخره پوریا توانست قفل کلام سعید را بشکند و او را به حرف بیاورد که...
🔻 برای خواندن متن کامل ماجرا به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=20877
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri