eitaa logo
علوم انسانی اسلامی
1.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
30 ویدیو
163 فایل
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تمدن نوین اسلامی
▫️فایل صوتی نشست تخصصی با موضوع «درآمدی بر فهم تمدنی از قرآن» با ارائه حجت الاسلام دکتر حبیب اله بابایی 🔹دبیر جلسه: سرکار خانم زهرا محمودی 🔹مکان : دانشگاه قم (پاییز ۱۴۰۰) ♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️ @TamadonEN
♦️الگوی اسلامی‌سازی علوم‌انسانی♦️ 🔹ایشان روش حاکم بر علوم‌انسانی موجود (یعنی روش تجربیِ کمّی، روش تجربی کیفی و روش تجربی تلفیقی) را در تحلیل و تبیین پدیده‌ها و کنش‌های انسانی ناکارآمد می‌شمردند. 🔹ایشان علوم‌انسانی موجود را به‌طور کلی کنار نمی‌زدند، ولی آن را پرنقص‌ و نیازمند اصلاح و بلکه تغییر می‌دانستند. احمدحسین شریفی بخش اول 🔸 علامه مصباح همچون بسیاری از اندیشمندان اسلامی و حتی پاره‌ای از اندیشمندان غربی، به علوم‌انسانی موجود نقد داشتند و این علوم را نارسا و گرفتار کاستی‌های بی‌شمار می‌دانستند و معتقد بودند علوم‌انسانی کنونی در شناخت حقایق مربوط به انسان، ناتوان است.ایشان به مناسبت‌های مختلف در اطراف نقص‌ها و ضعف‌های علوم‌انسانی موجود سخن می‌گفتند. 🔸ایشان روش حاکم بر علوم‌انسانی غربی را روشی نارسا در دستیابی به مراد و مقصود می‌دانستند. توضیح آنکه روش حاکم بر علوم‌انسانی موجود (یعنی روش تجربیِ کمّی، روش تجربی کیفی و روش تجربی تلفیقی) را در تحلیل و تبیین پدیده‌ها و کنش‌های انسانی ناکارآمد می‌شمردند؛ البته معتقد بودند غربی‌ها تاحدود بسیاری حق روش تجربی را ادا کرده و تلاش‌های گسترده‌ای در بهره‌گیری از این روش داشته‌اند. 🔸به همین دلیل، ایشان علوم‌انسانی موجود را به‌طور کلی کنار نمی‌زدند، ولی آن را پرنقص‌ و نیازمند اصلاح و بلکه تغییر می‌دانستند. همچنین تأکید می‌کردند علوم‌انسانی موجود مبتنی‌بر مبانی و اصول متافیزیکی نادرست است. 🔸برای نمونه، اصل امکان تصادف یا صدفه یکی از اصول بنیادین اندیشه داروینی است، درحالی‌که براساس فلسفه اسلامی، بطلان اصل تصادف، امری واضح و مبرهن است. درنتیجه وقتی این اصل و پایه تفکر داروینی را از او بگیریم و باطل کنیم، شالوده نظریه تکامل داروین فرومی‌ریزد و به نتیجه نمی‌رسد، زیرا روشن است که اگر نظریه‌ای مبتنی‌بر مبنایی نادرست باشد، با ابطال مبنا، آن نظریه هم باطل می‌شود. 🔸ایشان معتقد بودند بسیاری از توصیه‌های علوم‌انسانی کنونی با ارزش‌های اسلامی،‌ ناهمخوان، ناسازگار و در تهافتند. 🔸توضیح آنکه ایشان علوم‌انسانی را به دو بخش تقسیم می‌کردند: علوم‌انسانی توصیفی و علوم‌انسانی توصیه‌ای. پاره‌ای از مبانی علوم‌انسانی توصیفی را در تعارض با مبانی اسلامی می‌دانستند و البته تعارض علوم‌انسانی توصیه‌ای با ارزش‌های اسلامی را بسیار بیشتر و پررنگ‌تر می‌شمردند. 🔸ایشان برای اسلامی‌سازی علوم‌انسانی انجام سه کار عمده را به‌صورت همزمان لازم می‌دانستند و خود نیز در حد توان به انجام آنها همت داشتند: 1. در سطح معرفتی و بینشی، تبیین امکان تولید علم دینی، ضرورت آن و چگونگی آن را لازم می‌دانستند. 2. در سطح تربیتی، بر تربیت معرفتی و اخلاقی کنشگرایان علم تأکید داشتند؛ یعنی معتقد بودند تحول‌گرایی باید در میان استادان و دانشجویان و متون درسی و مراکز مربوط به علوم‌انسانی رخ دهد. ایشان برای این‌کار نیز برنامه‌هایی داشتند؛ هم برنامه تحول اخلاقی‌ و معرفتی برای استادان و دانشجویان و هم برنامه تغییر و تحول در متون درسی. 3. بر ایجاد تحول در ساختارها، نظامات و برنامه‌های رسمی آموزشی در حوزه علوم‌انسانی تأکید داشتند. 🔸مناسب است توضیحی اجمالی درباره هرکدام از این سه برنامه تحولی علامه بیان کنیم. ایشان بعد از اثبات امکان و ضرورت علم دینی و اسلامی‌سازی علوم‌انسانی، سه گام مهم را برای اسلامی‌سازی علوم‌انسانی برمی‌شمردند: 1⃣ گام اول که بسیار بر آن تأکید داشتند، نقد علوم‌انسانی موجود است. لازمه این نقد، آن است که آنها را بشناسیم و در مرز دانش‌های مربوطه باشیم؛ چراکه نمی‌توان از بیرون گود فقط به ناکارآمدی آنها اشاره کرد. 2⃣ در گام دوم باید مبانی معقول و موجه علوم‌انسانی تبیین شود؛ یعنی در تولید فلسفه علوم‌انسانی اسلامی باید نگاه ایجابی داشته باشیم. 🔸عالمان دینی باید متکفل این مهم شوند و مبانی معقول، موجه و صحیحِ علوم‌انسانی را براساس فکر، فلسفه و معرفت‌شناسیِ اسلامی تولید کنند. در این‌باره نمی‌توان از دیگران انتظار داشت. 3⃣ گام سوم تولید فلسفه و علم موردنظر است. ایشان در این‌باره معتقد بودند که در تک‌تک علوم‌انسانی لازم است با تکیه بر بنیان‌های فکر اسلامی، فلسفه‌ مضاف به آنها تبیین و تدوین شود و البته می‌فرمودند روان‌شناسی، اقتصاد و جامعه‌شناسی اولویت‌های نخست‌ هستند، زیرا اینها علوم‌انسانی مادر هستند و بقیه علوم‌انسانی به یک معنا پیرو اینها هستند. 🔸به‌هرحال، باید فلسفه این سه علم تولید شود. سپس باید فلسفه مضاف علوم‌انسانی پیرو، مثل علوم سیاسی، مدیریت، تعلیم و تربیت، حقوق و اخلاق تولید شود که محصول این کار، تولید نظریه‌ای اسلامی است. ادامه دارد ... http://fdn.ir/66951 ♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️ @OlomEnsaniEslami
▫️فایل صوتی کرسی «روش شناسی امتداد گیری از فلسفه در علوم انسانی» با ارائه حجت الاسلام عبدالحمید واسطی 🔹 دکتر سیدمحمدتقی موحد ابطحی و حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پیروزمند به عنوان ناقد حضور داشتند. 💫 این کرسی به مناسبت هفته پژوهش توسط مجمع پژوهشگاه های علوم انسانی اسلامی با همکاری معاونت پژوهشی وزارت علوم و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد. ♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️ @OlomEnsaniEslami
هدایت شده از علوم انسانی اسلامی
▫️فایلهای صوتی جلسات هفتم تا دهم از سلسله جلسات حجت الاسلام والمسلمین سلمان رئوفی با موضوع : «علوم انسانی اسلامی» 🔹این جلسات با محوریت کتاب «مبانی علوم انسانی اسلامی» حجت الاسلام احمدحسین شریفی برای طلاب حوزه قم برگزار می شود. ♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️ @OlomEnsaniEslami
♦️الگوی اسلامی‌سازی علوم‌انسانی♦️ 🔹در بعد تحولات ساختاری، علامه مصباح جزء نخستین کسانی‌ بود که در حوزه علمیه قم، بلکه در تاریخ حوزه‌های علمیه شیعه در چند سده اخیر، دوره‌های بلند‌مدت آموزشِ و پژوهش در علوم‌انسانی را طراحی کردند. 🔹ایشان همچنین بر ایجاد گفتمانی نخبگانی در حوزه اسلامی‌سازی علوم‌انسانی تأکید داشتند و معتقد بودند اگر بهترین متن‌ها را هم تولید کنیم، ولی گفتمان‌سازی مناسبی صورت نگیرد و جامعه علمی آن را باور نکند، درعمل، کم‌فایده و کم‌ثمر بوده‌ایم احمدحسین شریفی بخش دوم (بخش آخر) 🔸خلاصه آنکه در سطح معرفتی، ایشان سه کار عمده انجام می‌دادند: 1. تبیین امکانِ اسلامی‌سازی علوم‌انسانی 2. ضرورت اسلامی‌سازی این علوم 3. چگونگی اسلامی‌سازی علوم‌انسانی 🔸در بُعد تحول در کنشگران نیز ایشان دو کار مهم را لازم می‌دانستند: 1. تحولات معرفتی در کنشگران (استادان، دانشجویان و مدیران حوزه علم)؛ ایشان بر تقویت و شناخت مبانیِ فکری تأکید می‌کردند و برای رسیدن به این مقصود، هم مبانی پنج‌گانه را درس می‌گفتند، هم درباره آنها و براساس آنها کتاب‌های متعددی را تدوین کردند و هم دوره «طرح ولایت» را بنیان گذاشتند. علامه مصباح یزدی، تحول معرفتی را برای همه کنشگران حوزه علم نه‌تنها لازم که آن را پایه و ریشه هرگونه تحول پایدار و مستحکمی می‌دانستند. 2. تأکید بر اخلاقِ پژوهش و اخلاق علم؛ برای ایجاد تحول در علوم‌انسانی افزون بر بردباری و همت‌های بلند، باید نگاه واقع‌بینانه و همچنین قدرت و شهامت علمی داشت؛ چراکه همه این امور برای رو‌در‌رو شدن با جریان قدرتمند و پر زور علوم‌انسانی غربی از ضرورت‌ها است. 🔸ایشان کار متقن علمی و فرهنگی را زمان‌بر می‌دانستند و از عجله کردن برای رسیدن به هدف پرهیز می‌دادند. درباره اخلاق فردی نیز بر اخلاص، توکل و به‌طور ویژه نیت پاک تأکید داشتند و می‌فرمودند: شما مخلصانه برای خدا باشید، خداوند کمک می‌کند. 🔸در بعد تحولات ساختاری، ایشان جزء نخستین کسانی‌ بود که در حوزه علمیه قم، بلکه در تاریخ حوزه‌های علمیه شیعه در چند سده اخیر، دوره‌های بلند‌مدت آموزشِ و پژوهش در علوم‌انسانی را طراحی کردند. پیش از آیت‌الله مصباح کسی چنین ساختاری تعریف نکرده بود. 🔸ایشان پیش از انقلاب و در سال ۵۴ با ایجاد بخش آموزشِ «موسسه در راه حق» و در سال ۶۶ با تأسیس «بنیاد باقرالعلوم(ع)» دوره پیشرفته و تخصصی برای فارغ‌التحصیلان موسسه در راه حق را برگزار کردند. سپس با تجمیع این دو، موسسه آموزشی و پژوهشی امام‌خمینی را بنیان نهادند. ایشان در اول انقلاب یکی از بنیا‌نگذاران «دفتر همکاری حوزه و دانشگاه» بودند که اکنون به «پژوهشگاه حوزه و دانشگاه» تبدیل شده است. 🔸اقدامات ساختاری علامه مصباح یزدی مبتنی‌بر دو پیش‌فرض بود: 1⃣ نخست اینکه دانشگاه و دانشگاهیان فعلی توانایی اسلامی‌سازی علوم‌انسانی را ندارند و این توقع از آنان، توقع ناصوابی است. 2⃣ دوم اینکه از حوزه سنتی هم نمی‌توان توقع انجام چنین کار سترگی را داشت، زیرا تمرکز حوزه سنتی بر فقه و اصول و نهایتا فلسفه و تفسیر است. 🔸ایشان معتقد بودند نمی‌توان به ساختارهای آموزشی موجود در حوزه و دانشگاه برای اسلامی‌سازی علوم‌انسانی امید بست. 🔸با این دو پیش‌فرض بود که ایشان مصمم به تأسیس موسسه‌ای آموزشی و پژوهشی شد تا دانش‌پژوهان آن، در هر دو حوزه، تخصص داشته باشند. 🔸ایشان همچنین بر ایجاد گفتمانی نخبگانی در حوزه اسلامی‌سازی علوم‌انسانی تأکید داشتند و معتقد بودند اگر بهترین متن‌ها را هم تولید کنیم، ولی گفتمان‌سازی مناسبی صورت نگیرد و جامعه علمی آن را باور نکند، درعمل، کم‌فایده و کم‌ثمر بوده‌ایم؛ زیرا علم، در عین فرهنگ‌سازی، متأثر از فرهنگ عمومی است. 🔸ایشان می‌فرمودند: علوم غربی در راستای فرهنگ غربی است؛ یعنی این علوم هم فرهنگ غربی را شکل داده‌اند و هم خودشان متأثر از فرهنگ غرب بوده‌اند، بنابراین برای اسلامی‌سازی علوم‌انسانی نیز نباید از اسلامی‌سازی جامعه و فرهنگ غافل باشیم، بلکه باید جامعه‌ای توحیدی و مبتنی‌بر آرمان‌های اسلامی بسازیم. ایشان به‌صورت همزمان به «اسلامی‌سازی علوم‌انسانی» و «اسلامی‌سازی جامعه و فرهنگ عمومی» توجه داشتند. http://fdn.ir/66951 ♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️ @OlomEnsaniEslami