🎗🔻 بعد از وليدبنعقبه، طلحه و زبير آمدند. البته حساب وليدبنعقبه از طلحه و زبير جداست.
🔻 وليدبنعقبه در واقع جزو تازه مسلمانهاست؛ خانوادهاش ضداسلام
و ضدانقلاب بودند و با اسلام جنگيده بودند؛ بعد هم كه اسلام غالب شد، اواخر زمان پيغمبر، او هم مثل ديگران از بنىاميه، اسلام آورد؛ اما طلحه و زبير جزو سابقين اسلام و جزو ياران
نزديك پيغمبر بودند.
〰 طلحه و زبير هم ـ که بزرگان آنروز اسلام و جزو بقاياى اصحاب پيغمبر
بودند ـ خدمت اميرالمؤمنين آمدند و حرفهاى گلهآميزى زدند؛ از جمله گفتند:
♦️«إنّك جَعَلت حقنا فی القَسم كَحَق غَيرنا» تو ما را با ديگران در تقسيم بيتالمال يكسان كردى؛ « وَ سَویت بَیننا و بَین ما یُماثلمنا۳» ما را با كسانى که شبيه ما نيستند، در دادن اموال بيتلمال يكى
قرار دادى.
⁉️اين چه وضعى است؟ چرا امتياز قائل نيستى؟« مَن لا یُماثِلُنا
فیما افاء الله باسیافنا و ِٕرماحِنا۳» با شمشير ما اينها بهدست آمد؛ ما بوديم كه اسلام را پيش برديم؛
ــــــــــــــــــــــــ
۳(بحارالانوار/ ج۳۲ /ص۲۱)
♨️ ما بوديم كه زحمت كشيديم و تلاش كرديم؛ حالا تو ما را با كسانى که تازه آمدهاند و عجمى و جزو كشورهاى مفتوح هستند، يكسان قرار دادهاى؟
⁉️😠💰
🔸 جواب اميرالمؤمنين به وليدبنعقبه را من نديدهام ـ تاريخ ثبت نكرده است ـ اما جواب ديگران را داد.
⬅️ حضرت بالای منبر رفت و جواب تندى داد. راجع به مسئله تقسيم مساوى بيتالمال فرمود: «إن ذالک أمر لَم أَحکم فیهِ بادیِء بدء» من كه بنيانگذار چنين روشى نيستم « قد وَجدت اَنا وَ اَنتما رسولالله یُحکم بذالک۱» هم من و هم شما بوديم و ديديم پيغمبر اينطور
عمل مىكرد.☑️
📿 من كار تازهاى نكردهام؛ همان كار پيغمبر را دارم دنبال مىكنم؛ مىخواهم همان ارزشها و همان پايههاى اعتقادى و عملى جامعه را در اين دوران مستقر كنم. و على مستقر كرد و مىكرد؛ هزينهاش را هم اميرالمؤمنين پرداخت.🔹
🕹هزينه اين كار، وقوع سه جنگ بود.
اميرالمؤمنين ايستاد.
ــــــــــــــــــــــــــ
۱(بحارالانوار/ ج۳۲/ص۲۲)
💎 بديهى است كه اميرالمؤمنين حق خلافت را متعلق به خودش مىدانست؛ اما بعد از رحلت پيغمبر اينطور نشد؛ در مقابل چيزى كه حق خود مىدانست، بیستوپنج سال هيچ حركتى نكرد؛ اگر كسانى هم خواستند حرفى بزنند، آنها را آرام نگهداشت.
🌷«إنّك لَقل الوضینِ تُرسلُ فی غیر سددٍ؛ ودع عنک نهبا صیح فیحَجراته۲»🌷
از اين مطالب اميرالمؤمنين دارد.
👌✔️ اميرالمؤمنين در مقابل آن مسئله، بیستوپنج سال عكسالعمل نشان نداد؛ اما در مقابل قضيهاى كه به ظاهر كمتر از آن قضيه به نظر مىرسد
ـ مسئله عدالت اجتماعى، مسئله احياى اصول نبوى، دوباره بنا كردن بناى اسلامی مستحكمى
كه پيغمبر گذاشته بود ـ اميرالمؤمنين سه جنگ را تحمل كرد؛
💥 جنگ جمل،
💥 جنگ صفين،
💥 جنگ نهروان.
👀 ببينيد اين كار به نظر اميرالمؤمنين چقدر مهم بود. كار بزرگ اميرالمؤمنين اين است.
اميرالمؤمنين در همين زمينه يك جمله ديگر دارد.
ــــــــــــــــــــــــــ
۲(نهجالبلاغه/ خطبه ۱۶۲ «تو مردى پريشان و مضطربى كه نابهجا پرسش مىكنى؛ واگذار داستان تاراج آن غارتگران را»)
🔵 ببينيد اين كار به نظر اميرالمؤمنين چقدر مهم بود. كار بزرگ اميرالمؤمنين اين است.
اميرالمؤمنين در همين زمينه يك جمله ديگر دارد.
➰ بد نيست ما با معارف علوى يكُخرده آشنا شویم؛ میفرماید:
❣«لا تمنعکم رعایة الحق لأِ َحد عن إقاَمة َحقَ عَلیه۳»❣
یعنی اگر كسى انسان مؤمن است، انسان مجاهد فىسبيلالله است، زحمات زيادى داشته، جبهه بوده و كارهاى بزرگى كرده، رعايت حق او بر شما واجب است.✅🔹
💢اگر در جايى اين شخص تخطى و حقی را ضایع کرد؛ شما که مدیر و مسئول هستید، نباید آن حق واجب، مانع بشود، از اینکه در موردی تخطی کرده، حق اجرا نشود.
ــــــــــــــــــــــــــ
۳(تصنيف غررالحكم و دررالكلم/ ص۶۹)
34.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️ دعای عهد
🎙 فرهمند
#تصویری
✨ @Organizational_Work
💢 تکبر علمی و فرهنگی
🔷 اگر در اثر مطالعه چند اثر و انجام چند فعالیت فرهنگی حالت کبر و سرکشی
به ما دست داد
این زاییده جهل و بی ظرفیتی ما خواهد بود.
🔴 گاهی اوقات پس از اندکی معلومات که آن هم ناقص و تک بعدی است، هر صاحب نظری را تخطئه می کنیم و هیچ سخن مخالفی را صواب نمی پنداریم.
✨ رسول خدا (ص) در حدیثی می فرمایند:
«عظیم ترین درجه کبر این است که حق را نشناخته باشد و در عین حال به اهل حق طعن بزند.
پس هر کسی چنین کند با ردای کبریایی خداوند به نزاع برخاسته است.»
✍ استاد شهید مطهری
گروه هایی را که کمی از حقیقت خوانده اند و
می دانند و در عین حال مدعی اندیشه هستند و
حاضر به پذیرش انتقاد نمیباشند جاهلانه و به جهل مرکب معرفی میکنند
که هدایت ایشان از هدایت آنانی که هیچ نخوانده و معترف به جهل خویش اند، بسیار سخت تر است.
#نکات_تشکیلاتی
#اخلاق_تشکیلاتی
╔══ ••⚬••♡••⚬•• ══╗
@Organizational_Work
╚══ ••⚬••♡••⚬•• ══╝
🛃 شما كه مدير و مسؤول هستيد، نبايد آن حق واجب، مانع بشود از اينكه
در موردى كه تخطى كرده، حق اجرا نشود. بنابراين مسائل را از هم جدا كنيد.
🔷 اگر كسى آدم خوبى است، شخص باارزشى است، سابقه خوبى دارد و براى اسلام و كشور هم زحمت كشيده؛
خيلى خب، حق او مقبول و محفوظ و ما مخلص او هستيم؛ اما اگر تخطى كرد، رعايت آن حق نبايد موجب شود تخلفى كه انجام داده، ناديده گرفته بشود.
[📛] =😞⚡️
🔵 اين، منطق اميرالمؤمنين است.
👤✍ شاعرى به نام نجاشى، از شاعران و مداحان اميرالمؤمنين؛ كسى كه در جنگ صفين بهترين و تشويق مردم در مقابل معاويه سروده و از علاقهمندان اميرالمؤمنين شعرها را در تحريض۱
و در حزب ايشان است و از لحاظ اخلاص و ولایتپذيرى و سوابق، كارش مشهور است، در روز ماه رمضان مشروب خورد.😵🤭
🗯 وقتى اميرالمؤمنين مطلع شد، فرمود حد شراب معلوم است؛ او
را بياوريد تا حد جارى شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ
۱( حرض: برانگیختن، به شوق آوردن)
✔️🔹 اميرالمؤمنين در مقابل چشم مردم او را حد شراب زد؛ هشتاد ضربه شلاق.🤦♂
خانواده و قبيله او پيش اميرالمؤمنين آمدند و گفتند: يا اميرالمؤمنين تو ما را بىآبرو كردى.
👨👩👦👦→😤😖
➰ اينكه جزو جماعت تو بود؛ جزو دوستان تو بود ـ به تعبير امروز ـ جزو جناح تو بود.✔️
🍃 فرمود من كارى نكردم؛ مسلمانى تخلفى كرد و حدى از حدود الهى بر او واجب شد و من آن حد را به جا آوردم.✅
⭕️ البته نجاشى بعد از آنكه شلاق را از على خورد، گفت حالا كه اينطور است، بعد از اين مىروم براى معاويه شعر مىگويم.
×× بلند شد از كنار اميرالمؤمنين رفت و به اردوگاه معاويه ملحق شد. ××
💎 اميرالمؤمنين هم نفرمود نجاشى از دست ما رفت و حيف شد؛ او را نگه داريم؛ نه، رفت كه رفت؛ البته اگر مىماند، بهتر بود. منطق و روش اميرالمؤمنين اينها بود.💯✔️
🔙 به ياران نجاشى فرمود: 🔸« فَهل الا هو رَجلٌ منَ المسلمین انتهک حُرمةٌ من حَرم الله فاقمنا عَلیه حداً كان كّفارته۲»
ّحدش را جارى كرديم، گناهش ريخت.🔹
🎪 يك نفر از قبيلة بنىاسد ـ كه با اميرالمؤمنين قوم و خويش هم بودند ـ بر او حدى واجب شده بود.
🎗چند نفر از علاقهمندان اميرالمؤمنين كه همقبيله آن شخص بودند، گفتند پيش ايشان برويم و بالاخره قضيه را حل كنيم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
۲(الحيا/ ترجمه احمد آرام/ ج۲ /ص۷۱۴
«مگر او غير از مردى از مسلمانان است؟ حرمت آنچه را كه خدا حرام كرده بود دريد، ما هم حدى را كه كفاره آن بود بر او جارى كرديم.»)
☺️🌺 اول پیش حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام) آمدند تا حضرت را پيش پدرش واسطه كنند.
🌹 امام حسن فرمود: لزومى ندارد من بيايم؛ خود شما برويد؛ پدرم اميرالمؤمنين شما را كه مىشناسد.👌✔️
📍 خودشان پيش اميرالمؤمنين آمدند و گفتند ما چنين وضعيتى داريم؛ كمكى بكن. حضرت در جواب اينها فرمود: هر كارى كه اختيارش با من باشد، من حرفى
ندارم؛ انجام مىدهم.✳
🤗 اينها خوشحال شدند و بيرون آمدند.
در راه به امام حسنعليهالسلام برخورد كردند. امام حسن فرمود: چهكار كرديد؟⁉️
🤗 گفتند: الحمدالله خوب شد؛ اميرالمؤمنين به ما وعده داد.
🍃 فرمود: اميرالمؤمنين به شما چه گفت؟ گفتند: اميرالمؤمنين گفت هر كارى در اختيار من و متعلق به من باشد، برايتان انجام مىدهم.
🌺 امام حسن مثلاً لبخندى زدند و فرمودند: پس هر كارى كه در صورت حد خوردن او بايد انجام دهيد، برويد انجام دهيد! بعد هم اميرالمؤمنين
او را حد زد.✔️😖
⚠️ آمدند گفتند: يا اميرالمؤمنين چرا بر اين شخص حد جارى شد؟ گفت: حد كه در اختيار من نيست۱؛ حد حكم الهى است؛ من گفتم آنچه در اختيارم هست، برايتان انجام مىدهم؛ تازه بنىاسد جزو دوستان و مخلصين اميرالمؤمنين بودند.💕
🔰 زندگى
حد كه در اختيار من نيست
اميرالمؤمنين اينطورى بود.