#نكات_اموزنده از #دعواي_هابيل_و_قابيل
مائده:28
🔸لَئِن بَسَطتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَـمِينَ
(هابيل به قابيل گفت) اگر دستت را براي كشتن من به سويم بگشایی [=قصد جانم كني] من دست خود را براي كشتن تو به سويت نميگشايم، [=پيشدستي نميكنم، زيرا] من از خدايي كه پروردگار [=صاحب اختيار] جهانيان است ميترسم.
↩️- معناي پيش دستي نكردن براي كشتن كسي كه قصد جان شخص كرده، دفاع نكردن و تسليم شدن نيست.
- #خوف از خدا، انگيزندة نيروي بازدارنده تقواست. اگر معترضين به #جان و مال و آبروي #مردم به اين نكتة بديهي آگاه شوند كه پسر آدم در هزارههاي پيش بر آن آگاهي يافته بود كه مردم عالم ارباب و صاحب اختياري دارند و خداوند متجاوز به ملك و مخلوق خود را سخت تنبيه ميكند، اين چنين آسان دست به سركوب #مخالفين نميزدند.
خوف از خدا همان نعمتي است كه در آية 23 همين سوره (5:23) به آن اشاره شده است، و چه نعمتي بالاتر از اين كه آدمي را از تعرّض به جان و مال و ناموس و آبروي مردم باز ميدارد. البته خداي ارحم الراحمين ترسي ندارد؛ از مقام ربّ [همچون مقام معلم و رئيس و پليس] بايد ترسيد، كه ترس از عواقب اعمال خود است،
مائده:29
🔸إِنِّي أُرِيدُ أَن تَبُـوءَ بِإِثْمِي وَإِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِكَ جَزَاءُ الظَّالِـمِينَ
من ميخواهم [با مقابله به مثل نكردن در برابر تجاوز تو] به عواقب گناه [خود محوري و تنگنظري] من و خودت 96 قرين گردي، پس [اگر چنين كني] از دوزخيان ميشوي و چنين است جزاي ستمگران.
↩️- «تَبُوءَ» از بوء، يكي و قرين و يكسان شدن است. دو نفر كه نزاع ميكنند، هر دو مقصر هستند، مگر آن كه يكي متجاوز و ديگري بيتقصير باشد، در اين صورت قاضي گناه درگيري دو طرفه را بر گردن يك طرف مياندازد [نه آنكه تمام گناهان مقتول به گردن قاتل بيفتد]. اين نوعي تسوية حساب و پاك و تبرئه شدن است.
مائده:30
🔸فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ
پس [در پي اين محاوره] نفس او كشتن برادرش [=نماد نزديكي و محبّت] را براي او توجيه پذير [=قابل قبول] نمود، پس [با اين خودفريبي] او را كشت، در نتيجه از زيانكاران شد.
-↩️ «طَوَّعَ»، ميل و رغبت، و اطاعت، فرمانبري داوطلبانه [نه با اکراه و اجبار] است. تطوّع [در باب تفعّل- مثل تكلّف و تكبّر] كاري را به خود قبولاندن و موجّه ساختن است. در اين آيه قبولاندن جنايتي بر خود، و در آية 184 سورة بقره (2:184) ، پذيرش داوطلبانه و با ميل و رغبت روزة رمضان مورد نظر است [...فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ...].
💫تفسير بازرگان
🌴امام باقر عليه السلام به دنبال تلاوت آيه «فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ» فرمود: ابليس به قابيل گفت: قربانى تو قبول نشد و قربانى برادرت هابيل قبول شد، اگر او زنده بماند در طول تاريخ نسل او بر نسل تو افتخار خواهند كرد كه قربانى پدر ما پذيرفته شد واز پدر شما پذيرفته نشده است، بنابراين بهتر آن است كه او را به قتل برسانى تا نسل تو ذلّت نكشد.
1⃣_در درگيرىها مسئول خسارت آغازگر است. «بِإِثْمِي وَ إِثْمِكَ»
2⃣- #برادركشى همان و #دوزخى شدن همان. «فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ»
3⃣- قاتل، هم به خود ظلم مىكند، هم به مقتول، هم به خانوادهى مقتول و هم به جامعه. «الظَّالِمِينَ»
4⃣ پيروى از هواى نفس، خسارت است. «فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرِينَ»
5⃣- قاتل، هم از درون گرفتار عذاب وجدان است و هم از بيرون مورد انتقاد مردم و هم گرفتار قصاص و عدل مىشود و كامى نمىگيرد. «فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرِينَ»
6⃣- تسلّط و غلبه بر مخالف، هميشه نشانهى سرافرازى نيست. «فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرِينَ»"
📚تفسير نور
مائده:31
🔸فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ قَالَ يَاوَيْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْءَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ
آنگاه خداوند كلاغي را برانگيخت كه [براي مخفي كردن طعمهاش] زمين را ميكاويد تا به او نشان دهد چگونه پيكر برادرش را [زير خاك] بپوشاند. [با مشاهدة اين صحنه] گفت: واي بر من! آيا نتوانستم مثل اين كلاغ پيكر برادرم را بپوشانم؟ پس [با درك عجز و ناتواني خود] از پشيمانان گشت.
↩️- هر #بعثتي براي انجام كاري و مأموريتي است. در اينجا، اين مأموريت به كلاغ نسبت داده شده است.
@Quranahlebayt